عبدالاحمد فیض  

 

برده داری مدرن یا نقض خشن و شرم اورحقوق بشر

حقوق بشرومفاهیم انساندوستانه وازه های است که در مقاطع متناوب تاریخی در محراق توجه دکتورین حقوق بشر ، سیاستمداران و دانشمندان عرصه های مختلف علوم قرار داشته است ، بشریتی که توحش، مظالم و استبد اد بی رویه و نا محدودی رادر عصر استبداد حکام سرکوبگر در دوران باستان ، تعدی و ستم محافل قدرتمند مذهبی در دوران سیاه قرون وسطی، بردگی ، تبعیض، قتل وکشتار عصر استعمار و بالاخره جینوساید، کشتار جمعی، اوارگی، بردگی جنسی را در دوران دو جنگ جهانی اول ودوم عقب گذاشته و فریاد دادخواهانه انها جهانی گردید .

از دید تاریخی ویرانی های عظیم ، نابودی اضافه از پنجاه ملیون انسان ، اوارگی و مهاجرت های کتلوی بعد از وقوع جنگ دوم جهانی (1939-1945) عمده ترین فکتور های بود که سر انجام  بعد از تشکیل سازمان ملل متحد ضرورت انعقاد یک میثاق جهانشمول  بخاطر رعایت ، ارج گذاری به حقوق ذاتی بشر و سایر ارزشهای انسانی از جمله حقوق سیاسی ومدنی و حقوق اقتصادی واجتماعی افراد، الغای بردگی و اراییه تضمین های عملی بخاطر حراست از ازادی فردی بیک داعیه اجتناب ناپذیر ملل ودولتها مبدل گردید .مساعی جهانی ، تلاشهای همه جانبه وتاخیر ناپذیر نهادهاو محافل مدافع ایده دفاع از حقوق بشری و هکذا،دکتورین حقوق بشر بعد از سالهاتلاش و مبارزه توفیق یافتند تامسوده از مفاهیم کلی حقوق انسانی را تدوین و مسوده مذکور بتاریخ (10)دسامبر 1948) میلادی تحت عنوان اعلامیه جهانی حقوق بشر بمثابه مهمترین سند حقوقی جهانی در داخل (30) ماده ازسوی مجمع عمومی ملل متحد مورد تصویب قرار گرفت .

اعلامیه جهانی حقوق بشر ضمن احکام کلی مبنی بر رعایت خدشه ناپذیر والزامی ارزشهای حقوق انسانی در ماده چهارم خود و نیز میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی و کانوانسیون حقوق اقتصادی و اجتماعی مورخ (16) دسامبر (1966) میلادی منعقده وین ، بمثابه جامع ترین وبنیادی ترین اسناد بین المللی ، بردهگی وبرده داری را با کلیه اشکال ان نقض خشن حقوق بشری تعریف و ممنوع اعلام نمود ،لذا بتاسی ازین معیارهای جهانی ، دول ، سازمانها و نهادهای دولتی وغیر حکومتی ملزم برعایت ازان دانسته شده و تخطی ازان مسوولیت بین المللی نهاد های فوق را چون مرتکب جنایت علیه بشریت مطرح مینماید که موضوع مورد بحث در مقاله هذارا احتوا میکند .

بردگی وبرده داری اسا سا،، محصول دوران باستان و عصر استعمار است و هکذا نقش ادیان ومذاهب مختلف در سده های گذشته در خصوص مجبور ساختن افرادبه بردگی که انگیزه انرا ، تبعیض نزادی،تفاوتهای جنسی، فقراقتصادی، عدم توانمندی افراد از تادیه دیون تشکیل میداد از اهمیت خاصی برخوردار میگردید.

موازی بدان مبارزه بشریت علیه پدیده بردگی نیز تاریخ مبسوط و طولانی داردو در ادوار گوناگون بشریت ندای نفرت وانزجار خویشرا علیه این پدیده در خور افکار عامه جهانی داده است و باعث گردیده است تا دول محتلف نیز به نمایندگی از ملتهای شان اقداماتی را ولو سبولیک هم بوده در راستای امحا، ونابودی این پدیده ننگین انجام دهند. نخستین مورد ازین گونه مساعی بین المللی را مبنی بر منع بردگی  میتوان در اعلامیه وین سال (1815) مشاهده کرد و این اعلامیه بردگی را مخالف ارزشهای جامعه متمدن بین المللی اعلام نمود .

ابراهام لینکلن در سال (1862) قانون منع بردگی را در ایالات متحده مورد تصویب قرار داد و هکذا، تعداد کثری از کشور های اروپای در فاصله بین سالهای (1825) – (1945) با الهام از مفاد اعلامیه سال (1815) وین و سایر اسناد بین المللی در زمینه به وضع قوانین ضد بردگی پرداخته و بردگی را با تاسیسات مشابه ان از قبیل ازدواج اجباری ، به ارث گرفتن خانمان بعد از مرگ همسران انها و قاچاق زنان و کودکان ممنوع اعلام نمودند . اما درین مقطع از تاریخ ضمن تعدد هنجار های جهانی ، منع بردگی بیش ازهمه ماهیت تیوریک داشته تا نورم های الزام اوری که نقض ان مسولیت محاکماتی عاملان بردگی را وارد صحنه نماید .

مثلا، در ایالات متحده با وصف وضع قوانین ضد بردگی که ازان تذکار بعمل امد ، گروه عظیمی از بشریت از قاره های متفاوت و بخصوص مهاجران افریقای که  زندگی انها ازبردگی اغاز شده است ، سالیان متمادی در اسارت و بردگی زندگی نمودند.

نظامیان جرمنی در خلال جنگ اول بین المللی (1914) – (1918) میلادی (66) هزار بلزیکی را از سنین هفده الی پنجاه وپنج در سال (1916) بطور اجباری از کشور شان اخراج وبه المان به مقصد انجام کار های شاقه در فابریکات ان کشور و انجام عمل جنسی منتقل که به استناد مدارک تاریخی هزاران تن انها جانهای شانرا تحت تحکم اعمال جابرانه از دست دادند .

لذا مظالم ضد انسانی ، فجیع و گسترده در برابر بردگان و به برده کشانیدن اجباری دوران جنگ موجب گردید که دول دارای نظامهای مختلف سیاسی در 25 سپتامبر سال (1926) میلادی نخستین کانوانسیون منع بردگی را در زیر چتر جامعه ملل به تصویب رساند .که ماده اول این میثاق برده را چنین تعریف مینماید : (( برده عبارت از وضعیت یا شرایط انسان که هریک از اختیارات مربوط به حق ملکیت یا تمام انها نسبت به او اعمال میشود . وتجارت برده شامل تمام اقداماتیکه مربوط به اسیر کردن انسان، تملک و یا فروش انها به قصد برده نمودن است .)) و مواد بعدی ان حاوی احکامی است که کلیه عملکردها و اقداماتی را که انسان ازاده را در بند میکشاند بصورت قطع ممنوع اعلام داشت که به منظور اجتناب از طوالت موضوع از ذکر ان معذور هستم .

اما مفاد والزامات حقوقی ناشی ازین میثاق در فاصیله بین دو جنگ و در جریان جنگ دوم جهانی طور گسترده وحتی کامل ان نقض گردید که این تخطی ها از ورای کشتار های جمعی ، نسل کشی و به برده کشانیدن ملیونهای یهودی (هالوکاست) و غیر یهودی ، تجاوزات گروهی جنسی به دختران و زنان تحت سلطه فاشیزم و نیز نقض گسترده و فجیع ارزشهای حقوق بشری توسط سایر طرفهای در گیر تبارز یافت و باعث تشدید مبارزه جهانی در امر امحا و الغای بردگی از مجرای تصویب کانوانسیون تکمیلی منع بردگی بتاریخ (7) سپتامبر سال (1956) که در (30) اپریل (1957) اجرایی شد گردید .

کانوانسیون فوق حاوی احکام و تدابیری تکمیلی ارزشمندی نسبت به کانوانسیون سال (1926) بوده ، یکبار دیگر بردگی ، رویه های مشابه بردگی ، قاچاق زنان واطفال و سایر مظاهر دربند کشیدن را ممنوع قرار داد .

در سالهای اغازین دهه نود و پس از انحلال پیمان ورشو که منجر به بحران عظیم اجتماعی ومالی درمقیاس کشور های اروپای شرقی گردید ، تجارت زنان در اروپا تحت نام تجارت سفید ( بردگی سفید ) با ابعاد گسترده ان اغاز وباند های جنایتکار متعددی به این تجارت سود اور اشتغال ورزیدند . قاچاق زنان و کودکان مبتنی بر معیار های جهانی از جمله رویه های مشابه برده سازی هستند که کلیه هنجار های بین المللی موجود ،از جمله کانوانسیون مورخ 21مارچ مورخ 1950 مبنی بر منع قاچاق انسان برای فحشا ، کانوانسیون 18 دسامبر 1979و کانوانسیون مورخ 20نومبر 1989در حمایت از حقوق کودکان ، قاچاق انسان بخاطر اهداف ظالمانه فوق را بشدت ممنوع اعلام داشته است .

از فهوای انچکه تا کنون در خصوص بردگی خاطر نشان گردید چنین استنتاج میشود که نظام بین المللی حقوق بشر منع بردگی و برده داری را از جمله حقوق بنیادین دانسته که از هنجار های اساسی و تخطی ناپذیر در حقوق جهانی محسوب میگردد ولی بهت بر انگیز و نهایت غم انگیز خواهند بود که بشریت در قرن بیستویک شاهد نوع خشن بردگی مدرن با ابعاد گسترده  در مقایسه با قرون قبلی بوده است .

در دوران نوین که عصر مدرنیزه ، توسعه جهانی حقوق بشر ، دموکراتیزه ساختن حیات سیاسی ، اقتصادی و اجتماعی بشری در مقیاس جهانی خوانده میشود ، مدافعان دموکراسی ، حقوق بشری با شعار گلوبالیزمو جهانی شدن بخویش حق میدهند تا به سر نگونی و بر چیدن نظامهای خودکامه و توتالیتر ، گویا بشریت را در حق تعیین سرنوشت و رسیدن به ازادی مساعدت مینمایند ، اما این بشریت است که بطور روز افزون مورد بهره کشی و استضعاف قرار گرفته و سالانه ملیونها انسان بدلایل گوناگون ازجمله فقر، بیعدالتی در نظامهای سیاسی ، اقتصادی جهانی ، مناسبات ونحوه استثماری تولید وتوزیع نعمات مادی به بردگی تن میدهند که یکی از اشکال نفرت انگیز بردگی نوین را، قاچاق زنان و کودکان از کشور های فقیر و بخصوص دول درگیر منازعات داخلی و منطقوی تشکیل میدهد که بوسیله باندهای بین المللی قاچاق انسان فقط به هدف استفاده جنسی و گماریدن انها به انجام کارهای طاقت فرسا و غیر شریفانه بسوی کشور های  که خویشرا متمدن و میزبان دموکراسی و مدافع حقوق بشری میخوانند صورت میگیرد که مصداق عملی در زمینه گزارشی است که اخیرا، توسط گروه بین المللی ضد برده داری بنام ( واک فری )بعد از بررسی شرایط و فکتورهای بردهداری نوین در 167کشور جهان بتاریخ 17نومبر 2014 میلادی به نشر رسیده و بیکی از مباحثات داغ در وسایل مفاهمه جمعی در کشورهای مختلف مبدل گردید. معیار برای تهیه این گزارش در مورد بردگی مدرن شامل موارد ی مانند کار ویا ازدواج اجباری ، بهره کشی جنسی برای سود مالی ، قاچاق وبه برده گرفتن بدلیل بدیهی های مالی میباشند .

بر بنیاد این گزارش همین اکنون مع الوصف میثاقهای بین المللی ضد بردگی و سایرهنجار های الزام اورجهانی دیگر ، در حدود (27) ملیون انسان در سراسری گیتی تحت شرایط اسفناک بردگی بسر میبرند که دوبرابری افرادی است که گمان میرفت در عصر تجارت برده از افریقا از مسیر اقیانوس اطلس به ایالات متحده انتقال شدند. امار بازتاب این حقیقت است که شمار بردگان که از افریقا به امریکا و حوزه کاراییب در قرن شانزدهم الی ممنوعیت برده داری در سال (1807) میلادی انتقال گردیدند در حدود (12) ملیون و (500) هزار تخمین گردیده است که در مقایسه با احصاییه کنونی افزایش چندین برابر انهم در جهان متمدن امروزرا نشان میدهد .

بر اتکا، به این امار قاره اسیا با داشتن بیشترین قربانیان بردگی در صدر جدول قرار داشته ، بیشترین انها در کشور های جنوب اسیا بسر می برند که کشور هند چون نماد عالیترین دموکراسی عنعنوی با داشتن (14) ملیون برده ، در ردیف اول ، چین و پاکستان بالترتیب در ردیفهای دوم و سوم ، بنگلادیش و برمه در

ردیف های پنجم وششم قرار میگیرند . در کشور های افریقایی ، موریتانیا بالاترین رقم برده هارا با در نظر داشت تعداد نفوس ان کشور بخود جاداده است و در اروپا ، بریتانیا با داشتن (8300) قربانی برده در ردیف 124 قرار میگیرد ، در حالیکه لوکزامبورک و ایسلند در اروپا در انتهای جدول قرار میگیرند .

در ایالات متحده بخصوص درشهر های بزرگ چون سانفرانسسکو وغیره کمیت وسیعی از بردگان جنسی و بردگان کار وجود دارند که تعداد بیشتری انها از افریقا و اروپای شرقی وغیره قاچاق گردیده اند که در بدل مزد ناچیز به برده های جنسی و اراییه خدمات غیر اخلاقی مجبور گردیده اند .همچنان بی مورد نخواهد بود تا از اعلامیه سازمان بین المللی کار در زمینه عوامل بردگی در جهان معاصر نامبرد ، این اعلامیه حاکیست که درحدود (20) ملیون و (900) هزار نفر در سراسر جهان بعلت فقر وبیکاری ، به کاراجباری وبردگی مجبور گردیده اند .

بنابران بربنیاد گزارشات فوق و مدارک معتبر مرتبط بدان بوضوح میتوان اذعان داشت که دیگر برده و برده داری یک پدیده تاریخی نبوده که به گذشته تعلق میگرد بلکه پروبلم جهانی است که برای دستیابی به راهی حل معقول وعادلانه ازین مشکل جهانی در فضای کنونی جهان ، که سیستم حقوقی بین المللی از فقدان یک میکانیزم نظارتی نیرومند و هماهنگ رنج میبرد ، هنوز راهی درازی در پیش خواهد بود .

 

-      منابع

کانوانسیون های بین المللی .

  گزارش گروه ضد بردگی بنام ( واک فیری ) منتشره 17 نومبر 2014.از وبسایت بی بی سی فارسی .

 

 

 


بالا
 
بازگشت