جلال بايانی

 

اوباش و هرزی با تصویر تقلبی و نام مستعار در فضای مجازی


  همه‌ جا حضور دارد همه را فریب داده و این روزها بیش از هر جا در فضای مجازی فیسبوک . با تصویر مرد عربی تجسم بی‌فرهنگی و تحقیر آزادی بیان است بلی بنام نامسما و خنداور < داکتر احسالله بهیار>. ستیزه‌جو، پرخاشگر، درشتگو ٬ بدون شرف و وجدان و بی‌پرواست حتا بی پروا به مقدسات اسلامی. آسان اهانت می‌کند و راحت حرمت می‌شکند. گستاخی او را حد و مرزی نیست تا سرحد دشنام به رسول اکرم ٬ اصحاب کرام . با احساس شرم یکسره بیگانه است فاقد وجدان و عزت. اگر قلم زمانی حرمتی داشت، او اینک از آن برای زخم‌زدن استفاده می‌کند، درست مانند تیغه‌ی چاقو! نادان و احمق است ولی پرگو. نابخرد است ولی پرمدعا. ارزش سکوت و خاموشی را نمی‌داند. بیش از هر چیز نسبت به جهل بیکران خود ناآگاه است، ولی الگوی مضحکی از «بهتردانی» و «همه‌چیزدانی» است. دهانش را می‌گشاید حتا پیش از آنکه بداند چه می‌خواهد بگوید و پیش از آنکه بسنجد خروجی این حفره‌ی عفن چه خواهد بود دشنام به اسلام و مقدسات اسلامی دشنام به حرمت خانواده ها و به همه. بی دلیل نیست که سخنانش زمخت و آزاردهنده است. هرزه‌گویی و هرزه‌نگاری را «صراحت» می‌‌‌‌پندارد گه در صفحه فیسبوکی با عنوان «  تصویر مولانای بلخی» گه در بیت الخایی  به نام < پندار نو > و آن را فضیلت می‌شمرد مباهات نموده. فضای مجازی برای او حکم «چاله‌‌ میدان» را دارد ولی از حضور در میدان واقعی وحشت دارد دایمن برقه پوش بوده . پس آمده تا «نسق بگیرد» و «رو کم کند»‌ و به این آمدن خیلی هم می‌بالد که من هرزه را قهرمان  جفنگ نویسی گویند. گر چه نمادی از احمق  سرتا به پاه کودن ددمنش است، ولی حماقت برای او پدیده‌ای است که فقط دیگران می‌توانند آن را مرتکب شوند! در بیشتر موارد محصول خانواده‌ای بی‌فرهنگ و عقب مانده بوده از ادب خانواده فرسنگها فاصله دارد   و در مناسبات خانوادگی اقتدارگرایانه‌ای بالیده است خود را با کشمیریها مخلوط نسبت میدهد . قطعا کودکی خوبی  ٬ جوانی و نو جوانی سالم نداشته و با او بدرفتاری و از او سوء‌استفاده شده است. روحش از ناملایمات روزگار کودکی و جوانی زخم‌های عمیق برداشته است. اکنون بطور ناخودآگاه آن زخم‌ها و آسیب‌های روحی را از چشم دیگران می‌بیند و در پی تلافی و انتقامجویی است. بیهوده نیست که از تحقیر دیگران لذت می‌برد و از زخم‌زدن به دیگران خشنود می‌شود. نیاز عمیقی به جلب توجه دارد. با بی‌قراری در پی «چشم و گوش رایگان» می‌گردد. کافی‌ست چند نفر در جایی گردآیند و یا کسی در مورد کشمیری تبار چیزی بنویسد و حواریون حسن را تخریب کنند او  با چماق خود حاضر بوده با عفت عزت و شرف نا آشنا است ، تا او بسرعت خود را به میان آن جمع پرتاب کند و مطرح سازد. فقط به چند تماشاچی یا اندک تشویقی نیاز دارد به به چه  تشویقی ها بدتر از خود اش !او تا معرکه‌گیری خود را آغاز کند و در آن محو شود. ولی هدفش فقط خشنود کردن تماشاچی نیست، بلکه همزمان خود را ارضا می‌کند و از توهین ٬ تهدید لذت میبرد اخیرن در پیامگیرم این پیام را فرستاده« اگر شیر مادر را خوردی آدرس دقیق خود را بنویس تا سرت را از تنت جداکنم طوریکه طالب ها سر رهبر فراری تورا سر زد». بی‌توجهی به او برایش دردناک است بیاید غرض پاکاری لکه ها ننگ به او توجه نمود چرا همه نظار گر بود کمسیونهای ارزیابی انترنیت ٬ سایت و فیسبوک افغانها را بد کلام زشت نویس و فاقد اخلاق نوشتاری دانسته او را به مقامات عدلی  معرفی و از دولتافغانستان خواسته شود موصوف را به جرم فر نویسی توهین به پیغمر مسلمانان حضرت محمد مصطفی< ص > از طریق پلیس بین المللی جلب نمود ادرس ا ش مشخص فرانگفورت  است   . او خود اش خواسته است که همواره و به هر قیمتی باید در مرکز توجه باشد بنأ به همه خدا ٬ رسول ٬ اصحاب و خلق الله دشنام میدهد. خرسندی‌اش زمانی تکمیل می‌شود که در جمع «یارانش بد تلت ٬ بد  قلغ ٬ بد عمل چون نصیر ٬ پرویز » باشد، در میان موجودات مشمئز‌کننده‌ای از سنخ و قماش خودش. در میان کسانی که تاییدش کنند و برایش هورا بکشند، کسانی که تملق‌اش را بگویند و او را بالا ببرند نویسنده ٬ ژونالیست وتحصیل کرده منسک ، کسانی که او را ترغیب و تحریص کنند تا بی‌پرواتر فرافکنی کند، اوباشانه‌تر به دیگران بتازد و بی‌آزرم‌تر به حرمت آنان تجاوز کند. دچار خودشیفتگی است و عاشق خویشتن. همواره با دیدن تصویر خود در آینه لبخند می‌زند و طفل معیوب را در آغوش گرفته چی عجب؟!  چرا که در آن موجود «ایده‌آل» را می‌بیند. از بهره‌ی هوشی اندک خود همواره شگفت‌زده است و آن را «نبوغ ذاتی» می‌پندارد که زره در وجود اش نیست! هرگز از رفتار و گفتار خود احساس پشیمانی نمی‌کند. با انتقاد از خود بیگانه است. خود را معصوم و بری از خطا می‌داند. به توصیه‌ها و تذکرها بی‌توجه است. او فقط یک چیز می‌خواهد: همانگونه بماند که هست. نزاکت نمی‌شناسد. با جهان آداب‌دانی احساس بیگانگی می‌کند، چرا که در چنین جهانی افراد فقط «حق» ندارند، بلکه همچنین «وظیفه» دارند. مدعی‌العموم است و بر جایگاه «دادستان جهان» تکیه می‌زند. با قیافه‌ای حق به جانب از همگان راستگویی و قانونگرایی می‌طلبد، ولی خود هرگز به آنها پایبند نیست.
گاهی موعظه‌ی اخلاقی می‌کند و خود را به اصول وجدانی متعهد نشان می‌دهد و به به سیاست نیز پیشه اوست و اخیرن دیده شده سر از یخن آخوند های تریاکیو رافضی ایران بیرن نموده ولی آنقدر بی‌اخلاق است و ناشیانه ایفای نقش می‌کند که خیلی زود خود را لو می‌دهد. گاهی نقش میانجی را برعهده می‌گیرد، ولی در اصل آتش‌بیار هر منازعه‌ای است. گاهی زبانی دلسوزانه اتخاذ می‌کند، ولی چون نهایتا در پی ویرانگری حرمت آدمی است، با نخستین تلنگرها، اتهام‌زنی و هوچیگری را جانشین دلسوزی دروغین اولیه می‌کند و مکنونات قلبی‌اش را بیرون می‌ریزد. برای اینکه کسی برای دیگران قابل تحمل باشد، باید قادر باشد گاهی از خود فاصله بگیرد و از دور رفتار خویشتن را بپاید و بسنجد. ولی برای او این فاصله‌گرفتن مقدور نیست. او آنچنان مجذوب خویشتن است و در خود استحاله شده که نمی‌تواند از خود اندکی فاصله بگیرد تا با نگاهی انتقادی خود را برانداز کند. اساسا برای کسی که در مرکز عالم ایستاده و همه‌ی ثوابت و سیارات در مدار خود به گرد او می‌گردند، چنین امری چگونه می‌تواند ممکن ‌شود؟! درست است که خشم، حسادت و خودپرستی همواره جزو خصوصیات آدمی باقی می‌مانند، ولی انسان اجتماعی در تلاش است این ویژگی‌ها را چنان محبوس و مهار کند تا وجودش برای دیگران قابل تحمل شود، ولی او یکسره فاقد چنین بصیرتی است. فضیلت به معنی انسان کامل و بی عیب و نقص بودن و تعهد بی‌چون و چرا به وظایف اخلاقی داشتن نیست. فضیلت همزمان به معنی آنست که آدمی تلاش کند رذیلت‌های خود را مهار سازد. شخصیت آدمی از طریق یافتن چنین نیروی مهارکننده‌ای برجسته می‌شود. ولی از او چنین انتظاری داشتن بیهوده است سالها گذشت باز گشت الاغ که بود است و اینبار فوتوی عربی را تقلبی بر جای فوتوی خود گذاشته برقه زیاد پوشید ولی عکس دیگر جدید است« داکتر احسان الله بهیار » به به تو نوشتی ما باور کردیم و مژده میدهم صاحب عکس را قانون یافته تا باشد تمام البوم شناسایی گردد اینان با نیرویی ویرانگر، هم در جهان واقعی و هم در فضای مجازی، همواره در مناسبات میان انسان‌ها اخلال می‌کنند و بنیاد امر اجتماعی را سست و نهایتا ویران می‌‌سازند. حضور اینان در هر محیطی، فضای گفت‌وگو را مسموم و غیرقابل تحمل می‌‌کند. با چند ویژگی اساسی، می‌توان شخصیت وبش را در فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی بازشناخت: هر آینه دیدید کسی بی‌پروا اهانت می‌کند و تهمت می‌زند و از تحقیر و هتک حرمت دیگران لذت می‌برد، کسی از ناکامی دیگران شاد می‌شود بیاید همه در افشا هر چه بیشتر این پدیده بدنام تلاش نمود و با مراجع قانونی داخل کشور که از ادرس یک افغان به شیون اسلامی و مقدسات دشنام داده که همه مطالب نشر شده او را آرشیف نموده و هم اکنون در روی صفحه او موجود است به ستره محکمه افغانستان فرستاد امید کسانیکه از او شناخت ندارند با معرفی او موصوف را بلاک نموده گلیم چرکین او را با چند یاور اش معرفی داشت . و سلا
م

 

 


بالا
 
بازگشت