توریالی رزاقیار 

 

از تمپا تا بلخ

بوی جوی مولیان آید همی – یاد یار مهربان آید همی

ریگ آموی و درشتی های او – زیر پایم پرنیان آید همی

رودکی

پس از چند سالی بار دیگر عزم دیاران و یاران کردم و شهر تمپای ایالت فلوریدای ایالات متحده امریکا را به مقصد میهن ترک گفتم . مسافرت پروازی یک شبانه روزی در خط هوایی نیویارک – ماسکو – دوبی  مرا وارد فضای شهر روزگار دیده و جفا کشیده کابل کرد . کابلی که زمانی ابر بهمنش مشک سوده می بارید ، از کوی و برزنش موج سبزه بر میخاست ، سرو و سوسنش نزهت دیگری داشت و آنرا عشرت سرای نام کرده بودند. از دریچه هواپیما به کابل چشم دوختم تا قصر های مجروح دارالامان و چهلستون ، منار از پا افتاده چکری ، سنگرگاه های کوه شیر دروازه و آسمایی ،بالاحصار قصه گوی ، مسجد تاریخی عیدگاه که منادی اعلامیه استقلال افغانستان بود ، زیارتگاه عاشقان و عارفان ، منار استقلال ، آرامگاه سید جمال الدین افغان ، مزار های بابای موسیقی استاد محمد حسین سر آهنگ و بلبل ستمدیده شرق احمد ظاهر و دریای تشنه لب کابل را به تماشا بگیرم اما شوربختانه لایه ی ستبری از غبار و دود خیمه زده بر فضای شهر مانع از دست یابی ام به آن آرمان دیرینه گردید و لحظاتی بعد با نشست هواپیما ، وارد فرود گاه کابل شدم . فرودگاه و شهر بسیار چهره بدل کرده و توسعه یافته است . قصر های بزرگ و مجلل  ساحه ی باستانی شیرپور را در کام های خویش فرو برده اند . نشیمن سرا های هوش ربای " رهبران " ، شهرک های رهایشی ، بلند منزل های تجارتی ، مهمان سرا های مفشن و جنگلی از آخذه ها و فرستنده های فراز کوه تلویزیون جلو چشمان هر بیننده یی ، تصویری از یک کابل نوینی بعد از جنگ های ویرانگر ترسیم میدارد و جاده های مزدحم ، ترافیک سنگین و خلاف ورزی های راننده گان ، شهریان سرگردان ، پوسته های بازرسی و موانع متعدد امنیتی ، انبار زباله ها و هوای آلوده شهر نفس را در قفس سینه اش زندانی میکند . بهر حال  با گشت و گذاری در شهر و گفتگو ها با شهروندان دریافتم که بخش اعظم ویرانی ها و خرابی های ناشی از جنگ های میان گروهی و تنظیمی سال های پار دیگر رخت بسته است . مکاتب و دانشگاه ها باز و فعال اند و کابل به یک شهر زنده یی سیر نفوس و روبه رشد تبدیل شده است . با آنهمه شهریان نگران بد امنی اند و آمد و شد شتاب زده کاروان های تا دندان مسلح اولیای امور و نشست و برخاست چرخ بال ها از چهار دیواری ارگ ریاست جمهوری به زبان حال میگویند که پایتخت افغانستان تا هنوز با دغدغه های سرکش امنیتی دست و گریبان میباشد .  

پس از توقف یکروزه در کابل که اکنون در کنار درفش سه رنگ ملی افغانستان پرچم های رنگارنگ نماینده گی های دیپلوماتیک فراوان کشور ها فراز آن در اهتزاز میباشند با همسفری بسواری موتر شاهراه 425 کیلومتری کابل – مزار را در پیش گرفتیم . کوتل خیرخانه ، کاریز میر ، سرای خواجه ، شهر بلند آوازه چاریکار ، تفرجگاه گلغندی ، تاکستان های زخم خورده ی دوباره قامت افراشته و شهرستان پرجنب و جوش جبل السراج را با فراغت خاطر یکی پی دیگری پشت سر گذاشته و با عبور از بلندای گذرگاه عقاب نشین هندوکش ، در سالنگ شمالی با تازه کردن دست و روی در آب خنک و زلال رود خروشان و تماشای آبشار های غزل سرای آن ، دمی در پای درخت توت و در کنار رود آسودیم تا خستگی ناشی از خرابی جاده داخل تونل و تهدید های خطیر ترافیکی از تن و روان ما رخت بربندد . دوستان درین اوترقگاه با ماهی لذیذ رود سالنگ و چای گوارای سبز به میزبانی ما نشستند . سری به دکاکین آراسته و صف کشیده محل زدیم و مقداری توت خشک ، چهار مغز و قروت تحفه ی سالنگ با خود برداشتیم و دعای خیر گویان به راه افتادیم . شهرستان های خنجان و دوشی را در حالی گذر کردیم که کمیت بیرون ز شمار زنان و کودکان در کنار جاده موتر رو برای تگدی زانو زده و دست طلب در برابر هر وسیله مسافربری و نقلیه بلند میکردند. به شهرستان پلخمری نارسیده کنار راست جاده عمومی در دشت کیله گی چشم های ما به پایگاه بزرگ نظامی نیرو های ایساف و پرچم های افراشته آنان برخورد ، درست در همان محلی که روزگاری قرارگاه نیروهای ارتش سرخ و محل بیرق های در اهتزاز اوشان بود . راستش افغانستان همواره هدف و گذرگاه لشکرگشایان و پامال سم های ستوران اجنبی ها بوده که دلیل آن را باید در تاریخ جستجو کرد . 

در ادامه سفر به شهر پلخمری رسیدیم ، شهری با همان سیما و ساز و برگ های دیرینه و جاده مزدحم مرکزی خاک آلودش ، توگویی از آن همه کمک های   سیل آسای جامعه جهانی شهروندان پلخمری کوچکترین سهم و بهره ی نداشته اند ؟ بیرون از شهر در کنار چپ جاده به چشمه ی شفا نظری افگندیم و با رد شدن از روی پل دریای پلخمری وارد محله ی چشمه شیر شدیم . حضور سنگین نیرو های پولیس ملی ، ترصد گاه ها و مواضع کنار جاده و فراز ساختمان ها نشانه های بودند از آنکه این محله آشوب زده ی نه چندان دور از مرکز پلخمری همچنان با تهدید بلند امنیتی از سوی مخالفین مسلح دولت مواجه میباشد . ما بدون هرگونه دردسری جاده چشمه شیر را که از قلب بازارک و شالی زار های خوش منظر آن راه کشیده است عبور و به سفرمان به سوی ولایت سمنگان ادامه دادیم . کوتل و پسته زار های رباتک را نیز که از محلات ناامن شاهراه کابل – مزار میباشد با مصوونیت گذر کردیم و وارد شهر سبز سمنگان شدیم ، شهری که پیشینه اش با شهنامه فردوسی و رستم جهان پهلوان گره خورده ، شهری که تخت رستم ( استوپه بودایی ) و سایر ساحات باستانی به آن شهرت جهانی بخشیده است . در ایبک در یکی از چایخانه ها درنگی کردیم و در آنجا گوش های ما با نوای دنبوره و چهچه کبک های شاد و خوش سیما نوازش یافت چنانکه تو گویی این نواها و صداها از دل های عاشق دره های خرم و سارباغ برخاسته و عالم گیر شده اند . دوباره راه سفر را در پیش گرفتیم ، شهرستان کوچک حضرت سلطان ، بادام باغ ها و تاکستان های مشرف به دهنه ی فیروز نخچیر، دریا و دره خوش آب و هوای صیاد ، تنگی خلم که سکندر مقدونی آنرا دروازه سنگی هندوکش نامیده بود و باغ جهان نما را که قصر تیر خورده اش از دور ها نمایان میباشد و روزگاری تفرجگاه امیران و شاهان بود از نظر گذرانیدیم . حسرت نا بودی بالاحصار، ارگ ، تیم و بازار های سرپوشیده در دل ها ، هوای قیماق ، کوماچ ، قتلمه ، سمبوسه ،بادام کاغذی ، انجیر و خربوزه امیری در سر و طنین صدای بنگیچه و دنبوره بابه قران در گوش ها خلم را سلام کردیم و مسیر شهر مولا علی را در پیش گرفتیم . خط آهن ، دکاکین و تاسیسات تجارتی سه راهی حیرتان ،رواق های دروازه تازه بنیاد دخولی و خروجی شهر ، مراکز صناعتی ، شهرک های رهایشی ، فرودگاه بین المللی مولانا جلال الدین محمد بلخی و ساختمان های جدید دانشگاه بلخ درین مسیر جالب توجه بود .در مدخل شرقی شهر با رد شدن از کنار یاد گاه حکیم ابوالقاسم فردوسی آفریدگار شهنامه ی بی زوال وارد شهر شدیم ، شهری که جوره گنبد آبیش از دور ها نمایان میگردد ، شهری که به یمن حضور آرامگاه چهارمین جانشین پیامبر اسلام به مزارشریف مسما میباشد ، شهری که مرکز ولایت باستانی بلخ است ، بلخی که خورشید عشق از آستانش میدمد ، بلخی که بوی بهشت از بوستانش میوزد ، بلخی که از سوی مورخین و جهانگردان به این نام ها و صفت ها یاد و معرفی شده است : بلخ گزین ، بلخ الحسنا ، بلخ بامی ، باختر ، باکتریس ، بخدی ، دارالاجتهاد ، دارالفقها ،جنت الارض ، خیرالتراب ، قبته الاسلام ، ام البلاد ... و شهری با بیرق های افراشته .

در شهر جاده ها اسفالت ، پیاده روها سنگ فرش ،چراغ های راهنمای ترافیکی فعال ،مناره ها ، کتیبه ها ، یادگاه های شخصیت های بزرگ علمی و ادبی چون مولانا جلال الدین محمد بلخی که مثنوی اش را قران به پهلوی خوانده اند ، رابعه بلخی ، امیر علیشیر نوایی ، ناصر خسرو بلخی و دیوار فرهیخته گان آذین یافته با تمثال ها و زنده گینامه های بزرگان و قافله سالاران علم وادب کشور و بلخ . به زیارت مرقد چهارمین جانشین پیامبر اسلام مشرف و در مسجد جامع آن آستان به پیشگاه ذات یگانه نماز شکرانگی ادا کردیم . جوره گنبد آبی را دور زدیم ، در فضای سبز ، معطر و آراسته چهار باغ نفس تازه کردیم . مردم گروه گروه در آمد و شد ، کبوتران سپید و عاشق در همه جا ، در روی زمین و خیل خیل در فضای آبی و امن شهر . بازار ها انباشته از کالا ها و بازاریان سرگرم دادو ستد و نبض شهر گرمتر از همیشه ، تو پنداری که مادر شهر ها بار دیگر اوتراقگاه و گذرگاه کاروانیان جاده ابریشم و مرکز تبادله متاع های بخارایی ، هندی و چینایی شده است . طی مدت اقامت در مزارشریف این خانه ی تفاهم و همدلی حدود یک میلیون شهروند ، با اهالی فکر و فرهنگ ، فعالین جامعه مدنی و حقوق بشر ،رسانه ها و جمعی کثیری از نخبه گان و فرهیخته گان دیدارها ، ملاقات ها و گفتمان های باز بعمل آوردم و سپس برای تکمیل و جمعبندی شنیده ها ، دیده ها و یافته ها به کابل برگشتم . گفتنی است که در کنار همه شگوفایی ها ، انکشافات و دست آورد های یک دهه و اندی  سپری شده ، مصلحت گرایی ها ، قانون گریزی ها ، فساد لجام گسیخته ی اداری ، نیرومند تر شدن مافیای تیل ، زمین و مواد مخدر ، افزایش درد آور تعداد معتادین به مواد مخدر ، گسترش دامنه ی ناامنی ها ، بزرگتر شدن شگاف میان اکثریت نادار و اقلیت دارا و شدت یافتن گرایش ها و رقابت های سمتی ، قومی ، زبانی ، مذهبی و تنظیمی در جامعه نه تنها همین اکنون فاصله ی متبارزی میان مردم ، دولت و دولتمردان بمیان آورده  بلکه تصویری از فردای چالش زا و نه چندان روشنی از افغانستان آنهم در آستانه تکمیل خروج نیرو های ایتلاف جهانی و برگزاری انتخابات ریاست جمهوری بدست میدهد . شاید برای حفظ دست آورد ها و تحکیم پایه های لرزان حاکمیت ملی آخرین فرصت و شانسی که برای دولت مردان افغانستان و جامعه جهانی تا هنوز باقیمانده این باشد که برای بدست آوردن دل ها و اعتماد دوباره مردم افغانستان هر امکانی را بکار بندند و دیگرلحظه ی درین راستا تغافل و درنگ نورزند .

                     

گزارش و تحلیل از : توریالی رزاقیار

 

نمای عمومی شهرمزارشریف                         

                       نمای عمومی شهر کابل                                    

        

نمای یکی از دره های زیبای افغانستان                         

 


بالا
 
بازگشت