محمدعوض نبی زاده

 

تمرکز زدایی قدرت یگانه راه حل بحران افغانستان

افغانستان، کشوری با نهادهای دولتی فاسدویکی از متمرکز‌ترین سیستم‌های حکومتی در جهان است: در جوامع کثیر القومی افغانستان که درآن اکثریت قومی  وجود ندارداماحکومت ها به دلیل متمرکز بودن به نظام های خودکامه مبدل شده که این موضوع یکی از نارضایتی‌های دیرینه بسیاری از مردمان کشوربوده اند؛ چون تنها درسیستم غیر متمرکز قدرت است که شخص میتواند در قدرت مشارکت و ازفساد در قدرت جلوگیری نماید،.درتقسیم قدرت از شکل افقی ، به شکل عمودی آن ، دولت مرکزی ودولت های عضو ناگزیرند برای پیش برد اهداف مشترک شان با یکدیگرهمکاری کنند.درسیستم غیر متمرکزهر یک از اقوامیکه دارای آداب و رسوم خاص خود هستند، می توانند فرهنگ خود را گسترش دهند وارزش های دموکراتیک را از طریق انتخابات آزاد درسطوح مختلف دولت مرکزی، ایالاتی و ناحیه ها عملی و اقوام گوناگون از این طریق احساس هویت کرده و قدرت را از آن خود می دانند.

سیستم غیر متمرکزنظام ، بوروکراسی موجود و دوری مردم از حکومت را که از دولت متمرکز ناشی می شود ، از بین می برد. ایجاد حکومت های ایالتی و قوه مقننه ایالتی منتخب مردم ایالات مشارکت واقعی شهروندان را در تصمامیم کلان کشور فراهم می سازد. ایجاد سمت نخست وزیری در ساختار نظام غیر متمرکز در حکومت مرکزی،قدرت و صلاحیت های حکومتی  طبق قانون به نخست وزیر انتخابی در مرکز و به والیهای انتخابی هریک از ولایت ها سپرده میشوند.تقسیم قدرت  در مرکز و ولایا ت جهت کاهش نگرانی های مردم از تمرکز قدرت در دست ریس جمهور،‌جلوگیری  خواهد کرد. قدرت‌های  حکومتی  محلات به رهبری ولایت‌ها و مناطق وشوراهای محلی که به رأی مردم هر محل انتخاب میشوند واگذار خواهند شد.

 در تمرکز زدایی قدرت، با به رسمیت شناختن کنترل طالبان بر نواحی جنوبی و شرقی افغانستان، نقاط مشترک بیشتری با حکومت مرکزی بوجود میاورد؛ که با واگذاری برخی بخش‌ها به طالبان می‌تواند به دادگاه‌های محلی اجرای احکام شرعی  رااجازه دهد  تادر مورد اختلافات مربوط به قوانین مدنی حکم دهند تمرکز زدایی قدرت به نفع حکومت مرکزی کابل ویکی ازراه حلهای بحران کنونی افغانستان خواهد بود.  

در بجبوحه ثبت نام  نمودن نخبگان وچهره های سیاسی مطرح که در مقام ریس جمهور و معاونین آن در انتخابات سال 1393 شمسی  نامزد شده اند .  تمرکز زدائی قدرت  بیک رسالت  و دین ملی آنان مبدل ویکی  از جمله مسایل حیاتی و سرنوشت ساز کشور میباشدکه  باید کاندیدان مقام ریاست جمهوری در برنامه کاری خود ها این موضوع حیاتی را  بگنجانند و بخصوص چهره های سیاسی که قبلا از داعیه ی تغییر نظام ریاستی  به نطام غیر متمرکز در افغانستان بارها در محافل داخلی و خارجی حمایت کرده بودندو اکنون بعد از نامزد شدن درین مقام از همه ی انها ارزو برده میشود که در صورت رسیدن به مقام ریاست جمهوری جهت تحقق این خواست دیرینه و برحق مردم  افغانستان به اقدامات عملی درین زمینه دست یازند  .     

اقای كرزی در حالیکه تا هنوز تفكر عبدالرحمن خانی را در سر دارد و مانند امیر عبدالرحمن كه در معاهده دیورند مقدار پول سالانه از دولت انگلیس  تعهد گرفته بود اقای کرزی نیز میخواهد  در بدل امضای قرار داد امنیتی مقدار پول سالانه را تعین و تقاضا دار د که امریکا از نظام متمركزریاستی کنونی در افغانستان حمایت نماید وهمچنین آقای کرزی با امریکایی‌ها بر سر مذاکرات صلح، هنوز دیدگاه‌های متفاوتی دارد وامضای توافق‌نامۀ امنیتی با امریکا در حال تبدیل شدن به زخم ناسور در روابط دو کشورشده است،  می‌تواند ، این شک و گمان‌ها را در جامعه ایجادنماید که آقای کرزی اهداف شخصی  و دیگر فرمایشات غیر رسمی در امضای این توافق‌نامه دارد . قرار معلوم آنچه بیشتر خشم و ظغیان  ذات ملوکانه ی امیر كرزی را پدید آورده عدم تعهد حمایت از نامزد مورد نظر اش در انتخابات نزدیک از جانب امریکا بوده  است. هر چند آمریكا استدلال بر اصل دموكراسی در انتخابات و حمایت از رهبر آینده و نحوه نظام آینده را می كند ٠ولی این گفته های امریکا تاهنوز مورد توافق امیر کرزی قرار نگرفته است .

تقاضا وبسته ی در خواستی امیر كرزی  از آمریكا فرق بسیار اندكی با داد و گرفت امیر عبدالرحمن خان از انگلیس دارد. آنچه تفاوت كرده، که طرف انگلیس به آمریكا، امیر عبدالرحمن خان به  امیرحامد كرزی و سده ١٩ به  سده ی ٢١ تغییر نموده است توافق‌نامۀ امنیتی میان کابل و واشنگتن، بخش مهمی از یک رابطۀ دوسویه در سطح کلان نظامی با یکی از قدرت‌های بزرگِ جهان می‌تواند باشد چون افغانستان در محاصرۀ قدرت‌های منطقه‌یی قرار گرفته و نیروهای امنیتی آن نیز به ان میزانی توان‌مند نیستند که از عهده ی تمامی چالش‌های امنیتی بیرون شوند. در چنین وضعیتی، نگرانی نسبت به شکننده‌گی دستاوردهای بیش از یک دهۀ گذشته، نگرانی بیهوده به نظر نمی‌رسد.

 رییس جمهور کرزی در ابعاد داخلی نیز دست بیک سلسله معامله  وتبانی پنهانی با گروه طالبان دست  زده است که درین اواخیر  صدها تن زندانی طالب را به حکم همایونی خود رها کرده اند که زندانیان مذکور شامل افراد خطرناک گروه طالبان بوده که متهم به حملات انتحاری و قتل نیروهای امنیتی و مردم ملکی می‌باشند. رهایی زندانیان طالب بنا به تصورساده‌انگارانه  ی اعتماد  سازی ، پالیسی ناکامی است که با درنظر داشت  اوضاع مبهم  و بحرانی کنونی در افغانستان گروه طالبان و پاکستانی‌ها خود را برای یک نبرد طولانی پس ازخروج نیروهای امریکایی ازافغانستان با نیروهای امنیتی  افغانستان ومتحدان سیاسی داخلی‌اش، آماده میسازند که آنان پیش بین درگیری‌های مجدد داخلی در سطح گسترده در مناطق مختلف افغانستان خواهند بود.

حركت هاى غير شفاف ومذاكرت پشت پرده ی مقامات حکومتی با تروريستان، بازگشت دوباره زندانیان ازاد شده  طالبان درصحنه جنگ عليه دولت، تلاش براى تطهير چهره تروريستهاى بین المللى و عدم تعريف درست از دوست و دشمن، كه بر پيچيدگى و سردرگمى اوضاع  در کشور افزوده است كه بايد انرا اصلاح كرد.مردم افغانستان سال‌ها هزینه‌های کلان جانی و مالی را پرداخته‌ تا از شر تفکر و ایدیولوژی رفتاری طالبان که در برهه‌یی از تاریخ این کشور بر آن‌ها تحمیل شده بودند، رهایی یابند؛ اما سوگ‌مندانه اکنون مردم ما شاهد حرکت‌های نرم و خزنده‌یی طالبان دردردناک‌ترین عقب‌گردها در تاریخ معاصر افغانستان هستندو  تیم حاکم ارگ تلاش  دارد تا به نوعی ناخلفِ دیروزرا بر مسند قدرت نشانده و به جای جزا، پاداشی به او دهند که درهمه‌جا می‌توان بوی تند و زننده ی  طالبانی شدن را در دیارهای سوخته  به هدف دوباره رقم زدن طالبانی کردن قدرت استشمام کرد تانسل‌کشی  مردم بی گناه کشور بوسیله  این گروه تروریستی تداوم یابد .

ششم-ماه -  اکتوبر-  سال –2013

 

 


بالا
 
بازگشت