پوهنیار بشیرمومن

 

جامعه شناسی انتخابات افغانی

 

مردم! مارمولکها، پشمینها ها ،پلنگینها و بویگینها را به ارگ راه ندهید!

 قسمت دوم

در مقا یسه با ستند ردهای تاریخ معاصرو اکثر کشورهای همسا یه ما خوشبخت هستیم  که از آزادی نسبی برخوردار هستیم ، آزادی  روزنه را به روی چا نس های  زیادی می کشا ید وچا نس پیوسته با مسوولیت همراه  میباشد، مسولیت استفاده ی عا قلانه , صا دقانه وانسا ند وستانه از آزادی وامکا نات رابوجود میاورد . ما امروز در گیر ودار این  قدرتهای بزرگ ودر موجودیت شان به سر می بریم وحسا س ترین لحظات تاریخ  وطن را پیش روی داریم  ، اینکه ما چه تصمیمی رادرین لحظه حساس و نازک وچه شیوه و نحوه ی را در مورد انتخاب مان می ګزینیم  بدون شک پیامدهای مبارک ونامبارک را موجب خواهد شد. اما قبل از همه نبا ید فراموش کرد که وضعيت جامعه ی در حال تحول ما  به گونه‌اي است كه همه ما كم و بيش دچار نوعي بحران در تصميم‌ گيري نسبت به انتخاب میان «ثبات» یا «تغيير» هستيم. از يك سو نمي‌ توانيم پيوستگي خود را با سنت‌هاي اجتماعي و تاريخي ناديده بگيريم و با گذشته خود قطع ارتباط كنيم و از سوي ديگر نمي‌توانيم «دربست» شیفته ارزش‌ها ونورم های جديد اجتماعی شویم. به هر حال ما نه مي ‌توانيم از گذشته دل بركنيم و نه قادريم كه الزامات دنياي مد رن را نا د يده بگيريم. بقول نیچه عا لم المانی «اگر بت‌ها را واژگون کرده باشی کاری نکرده‌ای، وقتی واقعاْ شهامت خواهی داشت که خوی بت ‌پرستی را در درون خویش از میان برداری». .  به هر حال  ما همیشه با دو وضعیتِ « سرتنبگی» یا « تسلیمی» روبرو می‌شویم. به طور معمول جامعه در برابر پد يده‌ها و نورمهای مد رن قد ري مقاومت مي‌ كند، ولي هنگامي كه تاب مقاومت را از دست داد، سر تسلیم فرو می نهد.  اما طرف دیگر مسله را هم نباید فراموش کرد ،که عکس آن هم میتواند به وقوع بپیوند د  موتور مدرنیزم را ا ز حرکت با ز بدارد  وهمه چیز « برگشت پذیر» گرد ند . در گذشته های نه چندان دورما مشكل آ ن بود كه هيچگاه نتوانستيم توازني ميان تغيير و ثبات ايجاد كنيم. اگر اين روند در غرب طی چند قرن طول كشيد ما همهش را یکشبه میخواهیم ،. برخي نگران تغيير هستند و فکر میکنند که تحول «آبرو وعزت» شان را از بین میبرد . غا فل از اين كه تغیر و« انتخابات آزاد ، دشمن هیچ یک از باورهای توده مردم نیست».در روزگاران ما، «فقر فکری از فقر گرسنگی کرده مصیبت  بارتر است». بر اساس آنچه گفته آمد یم  انتخا با ت یک فرایند است یک تغیر است بطرف ثبات و در این فرایند، کسانی انتخاب می شوند و کسا نی انتخا ب می کنند. این در حا لیست که انتخابات به عنوان یک وسیله برای نیل به دموکراسی است. 
مهم ترین مساله د ر انتخابات  فضای انتخاباتی است که آیا فضای انتخاباتی سیاسی است یا پوپولیستی ویا مردم را به هیجان آوردن است. تعیین کننده ی این فضا، هم انتخاب شونده گان و هم انتخاب کننده گان هستند. کیفیت این انتخا ب کننده گان و انتخاب شونده گان در چه حدی است و چگونه این کیفیت بالا و پایین می آیند. و این که آیا انتخاب شونده گان  سیاسیون با اصول  هستند یا  مبلغین سیاسی که   تنها شعا رمی دهند ، از آن طرف چه بخشی از انتخاب کننده گان  عوام  هستند و چه بخشی  خواص. همان طوریکه در بخش اول  ذکر گرد ید در یک انتخابا ت، اصلی ترین نقش را احزاب بازی می کنند. ولی در کشور ما احزاب بزرگ  وجود ندارد بلکه تنظیمهای بزرگ  وجود دارند  تنظیم وحزب دوچیز متفاوت است.تنظیم مانند قطعات عسکری ا ند وحزب که مفاهیم وملازمه های جامع خود را در نظر وعمل تعریف کند، درافغانستان وجود خارجی ندارد.

در غیاب احزاب، پوپولسیت ها خود نمایی می کنند وتحت نام  ایدیا لوژی ویا اسلام مردم را تحت تاثیر خویش قرار میدهند . در کشور ما به خاطر نبود احزاب سراسری،  اکثراً پوپولیست ها میدان را در گرو خود دارند. «انتخابات پرشگاه سیاسیون برای رسیدن به دستگاه د یوانی نیست اینجا خواست توده آدمیان برای درمان ناراستی هاست» . در مقابل اگر احزاب باشند مرد م به فرد معرفی شده ی حزب و برنامه شان رای می دهد که مجبورند آن برنامه ها را اجرا کنند تا در دوره های بعدی باز هم سر قد رت باشند در این صورت است که احزاب می آیند و می روند ، نه افراد. پس فضای انتخا با تی در کشور ما همیشه پوپولیستی بوده است نه سیاسی. و با تحریک کردن حساس ترین نقاط  ما نند احساسات قومی،مذهبی  و عوام پسندانه مردم را فریب می دهد.هرچند که در برخی موارد نامزدها یی
اگر به انتخا ب شده گان کشور مان دقیق شویم اکثر شان مداحان سیاسی هستند، یعنی این که به نتیجه و آخر کار می نگرد و درفکر پیروی از اصول وارزشهای جامعه نیستند. به همین لحاظ گفته اند که «انتخابات مکا ن شعبده بازی دیوان سالاران نیست» . این مداحان  سیا سی یعنی انتخاب شونده گان، اصول وارزشها را به شکلی ترتیب میدهند که مناسب سود و منفعت خود شان باشد. و این افراد خود به خود باعث تضعیف نورم ها وارزشها در جامعه می شوند که درد نا ک ترین خصوصیت آن این است « اگر من برنده نشوم دیگران را  خو در خون خواهم شا ند ».« به من چه که وطن« در» میگیرد ویا مردم» این جاست که « منا فع ملی » جای خویش را به « منا فع شخصی» می دهد، و به خا طرتامین منافع اقلیت جنایتکار، وجدان ، ایما ن ، صداقت و درست کا ری در مقابل چشم اکثریت پایمال می شود.در سوی دیگر، ما انتخا ب کننده گان را داریم. در خارج از شهر کا بل، با پد یده یی به نام " با نک رای " مواجه هستیم که این با نکها، « انتخاب کننده گان » هستند.درین قسمت باید متذکر گرد یدکه این با نکها  مربوط دو قوم ازبک وهزاره هست  واقوام دیگر بخصوص  دو قوم بزرگ پشتون وتاجیک « بفضل خداوند بزرگ» ازین با نک بی بهره هستند. به عبا ره دیگر نه تاجیک  رهبر فراگیر دارد ونه پشتون  .  هر قد ر ما از شهرهای کلان مانند کابل، که مردم آن  از آگاهی سیاسی - اجتماعی بالاتری برخور دار هستند، به طرف شهر های کوچک و روستاها نزد یک می شویم با همین پد یده درگیر هستیم که از نظر آگاهی سیاسی و اجتماعی در پایین ترین سطح هستند  واز جانب دیگر آزادی شان از جا نب جنگسالاران سلب گردیده است. ا ز د یگاه جامعه شناسی مهم ترین خصوصیات این عوام  بی شکل  بودن آن هاست. پس انتخابا ت در منطقه ی ما  بی شکل  است. یعنی این که بخش بزرگی از انتخاب کننده گان شهری مثل کا بل چون از آگاهی نسبی سیاسی برخوردارند، انتخابات آن جامعه سیاسی است، در مقابل اطراف، که انتخاب کننده گان را توده ها شکل می دهند، انتخابا ت منطقه ی ما بی شکل  است، چون انتخابات در اطراف در حد قومندانان وجنکسالاران خلاصه می شود. پس، انتخابات که یک فرایند سیاسی است و جا به جا یی قدرت را در پی دارد، و رای مردم باید سیاسی باشد، این فرایند در منطقه ی ما در حد همان رای داد ن به جنگسالاران ، نزول پیدا می کند.انتخاب شونده گان، به خاطر نداشتن سواد سیاسی و سواد اقتصادی و در غیا ب احزاب, نه باسیاستمدارن بلکه  با سیاست بازان روبر  هستند. سیاست باز هاهمین زورمندان هستند که در قرآن  و قانون به تعقیب منافع شخصی خود هستند.
 به همین د لیل «کشوری که گروه های هدفمند سیاسی ندارد انتخابات هر روز بیشتر به پستی می گراید» .نمونه ی آن را در همه ی انتخابات منطقه ی ما می توا ن د ید که مثلن مد ت باقی مانده  به انتخابات, رقابت یک کاندید  تبدیل به اتحاد می شود و با کا ند یدای رقیب یک شبه دست به ائتلاف می زند و مردم  را به عقب خودشان می کشند. این ها به معنای دقیق کلمه استفاده جوها وچپاولگران هستند که تغییر روش و عقاید سیا سی شان متناسب با موقعیت، بنابر منافع شخصی یا گروهی؛ صورت میگیرد نه بر مبنای منافع ملی وکشوری. به عنوان مثال آن چه که در ذهن و افکارعمومی از آمران و نماینده گان پارلمان و شورای ولایتی جای گرفته این که آن ها به شکل عامیا نه اش« فقط خوردن ، چور کردن ، با اطقال معصوم زنا کردن ، فرهنگ بچه با زی را رونق دادن و درفکر پر کردن جیب خودشان بودن وآباد کردن بلند منزل ها ... ». حالا نکه اینها  " مارمولکها ، پشمینه ها، پلنگینها وبویگنه ها"، به منا بع قدرت  و فرصت ها دسترسی دارند چرا استفاده نکنند! . در اصل قربا نیان  این فساد فقط وفقط مردم بی چاره وتحصیلکردګان  بیواسطه هستند . قابل یا دها نی است که درهر قوم و قبیله ، افراد فا سد  وماجراجوی وجود دارند که خوشبختانه خود بخود هرروز از صحنه سیاسی کشور نفرین میشوند.افغانستان کشوری است که هرگز با خطوط فکری مریض، ناد یده گرفتن  ومحود یگران  به ثبا ت وقوام نخواهد  رسید.  تاریخ کشورمان مبین این امر است  که در صحنه یکتا زیها  همه با زنده ا ند  وهیج برنده ای  در آن وجود نخواهد داشت. 
ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ د ﻟﺴﺮدي ﻛﻪ در ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺑﻪ د ﻟﻴﻞ وﻗـﺎ ﻳﻊ قبلی اﻳﺠﺎد ﺷﺪه اﺳﺖ، ﭼﺮا ﺑﺎ ﻳﺪﻫﻤﭽﻨﺎ ن ﺑﻪ اﻧﺘﺨﺎﺑﺎت ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﻳﻚ درﻳﭽـﻪ ﺑـﻪ ﺳﻤﺖ دﻣﻮﻛﺮاﺳﻲ ﻧﮕﺎه ﻛﻨﻴﻢ و ﺑﺎ ﺷﺮﻛﺖ در اﻧﺘﺨﺎ
ﺑﺎ ت اﻣﻴﺪوار ﺑﻪ ﺗﻐﻴﻴﺮ ﺷﺮاﻳﻂ ﻣﻮﺟﻮد ﺑﺎﺷﻴﻢ؟ اﻳﻨﻜﻪ آﻳﺎ اﻧﺘﺨﺎﺑﺎت در کشور ﻳﻚ ﺷﻴﻮه و ﺳﺎ زوﻛﺎر ﺟﺎﻣﻊ اﺳﺖ؟ کس ﻧﻤـﻲ ﺗﻮا ﻧد ‎‎‎‎‎‎‎جواب ﻣﺜﺒﺘﻲ در اﻳﻦ ﺑﺎره ﺑﺪﻫد و ﻟﺬا اﻳﻦ ﻛﻪ ﻓﻜﺮ ﻛﻨﻴﻢ اﻧﺘﺨﺎﺑﺎ ت ﻣـﺎ ﺑـﻪ ﻣﺜﺎ ﺑـﻪ مشکل کشای تمام ‎‎ناساما نی هاست اﻳﻦ ﻃﻮر ﻧﻴﺴﺖ. اﻣﺎ ﻳﻚ قدم مثبت د ﻳﮕـﺮيست ﻛﻪ ﺑﻪ ﻫﻴﭻ ﻋﻨﻮان ﻧﻤﻲ ﺗﻮان ا ز آن ﮔﺬﺷﺖ. ﺑﻪ ﻫﺮ ﺣﺎل اﻧﺘﺨﺎ ﺑﺎ ت د ر افغانستان ﻫﺮ ﭼﻬﺎر ﺳﺎل ﻳـﻚ ﺑـﺎ ر ﻳﻚ ﻧﻘﻄﻪ ﻋﻄﻔﻲﺑﺮاي ﺑﺮوز ﺗﺤﻮﻻت اﺳﺖ و ﺟﺎﻣﻌﻪ ﻣﻲ ﺗﻮاﻧﺪ ﺧﻮد ﻧﺸﺎن ﺑﺪﻫﺪ که ﺑﺎ ﺗﻤـﺎم ﻛـﻢ و ﻛﺎﺳﺘﻲﻫﺎ ﻳﺶ و از د رون ﻫﻤﻴﻦ ﺧﻮد ﻧﺸﺎن دادن اﺳﺖ ﻛـﻪ ﺑﺮﺧـﻲ ﻣﺴـﺎ ﻳﻞ را ﺧﻴﻠـﻲ ﻫـﺎ ﻣﺘﻮﺟـﻪ  ﻣﻲﺷﻮﻧﺪ و ﺧﻮد را ﺑﺎ واﻗﻌﻴﺖ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﻫﻤﺎﻫﻨﮓ ﻣﻲﻛﻨﻨﺪ، ﺣﺘﻲ ﻧﺎﻣﺰدﻫﺎ ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﻧﻤﺎﻳﻨـﺪه ﺳـﺎﺧﺘﺎر ﻗﺪرت، ﺳﻌﻲ ﻣﻲ ﻛﻨﻨﺪ ﺧﻮد را ﺑﺎ ﻣﺤﻴﻂﻫﻤﺎﻫﻨﮓ ﻛﻨﻨﺪ. همچنان لازم است که ما رییل فکر کنیم ونه اید یال،به این خاطر نباید توقع د اشت ﻛـﻪ این اﻧﺘﺨﺎ ﺑـﺎ ت ﺻﺪ فیصد شفا ف ﺑﺎﺷﺪ، ونه ان چنان با تقلب که مشروعیت آن زیر سوال برود. از ﻃﺮﻓﻲ ﻣﺸﺎرﻛﺘﻲ ﻛﻪ ﻣﺮدم اﻧﺠﺎم ﻣﻲدﻫﻨﺪ وﻗـﺖ  و زﻣﺎن ﭼﻨﺪاﻧﻲ را از ﻣﺮدم ﻧﻤﻲ ﮔﻴﺮد اما شاید  ﺷﺮﻛﺖ در اﻧﺘﺨﺎﺑﺎت ﻳﻚ ﻛﺎر بی خطرهم نباشد .  ولی  ﺑﺎﻳـﺪ ﺑـﻪ ﺗﺒﻌـ ﺎت ﻣﺜﺒـﺖ آن ﺗﻮﺟـﻪ داﺷـﺘﻪﺑﺎﺷﻴﻢ.در غیر آن برای همیش در گرو پشمینه، پلنگینه وبوی گینه خواهیم بود . این کار ساده نیست  این یک د ین وطنی  سترگ است  بقول نیچه «آنکه می‌خواهد روزی پرید ن آموزد، نخست می‌با ید ایستادن، راه رفتن، دویدن و بالارفتن آموزد. پرواز را با پرواز آغاز نمی‌کنند».در این فرصت جوانان و زنان به عنوان نیروی موثرتری باید با تشیکل میتینگ ها وګرد هما یی ها در برابراذ هان استبد اد زده ی جنکسالاران وطالبان ایستاده گی کنند. این کار در تمام شهرها باید صورت گیرد.

 


ادامه دارد...


 

 

 00000000000000000000000000000

 

تلاش انسانها پیوسته در جهت پیدا نمودن فرم‌های مناسبی بوده است، که بکمک آن بتوانند بصورت مشترک جامعه ‌ای بر اساس یک قانون اساسی را بنیانگذاری نمایند، جامعه‌ ای که اعضای آن قادرباشند، آزادانه بیندیشند و سخن گویند، و زنده گی خود را بشکلی سر وصورت دهند که خود صلاح میدانند. براین مبنا جوامع دموکراتیک بنیان گذاری شده  اند که اصل اساسی سیستم سیاسی شان را دموکراسی و انتخابات تشکیل میدهند.

   براساس تعریف جامعه شناسی سیاسی «انتخابات، پروسه ای است که در جهت انتخاب آمران یا تعیین ناظرانی برای مهار کردن قدرت، تدبیر شده است. از این دیدگاه انتخابات به معنی هنر انتخاب و میتود مختلف تعیین نماینده گان است». به عبارت دیگر انتخابات وسیله ای است که به بواسطه آن می‌توان اراده مردم را در شکل ‌گیری نها دهای سیاسی و تعیین مسولین اعمال اقتدار سیاسی شرکت داد.
با آنکه از قدیم الایا م، گاه ‌گاه نشانه‌هایی از دخالت مردم در انتخاب مسوولا‌ن به چشم می‌خورد، لیکن باید گفت اساس اندیشه‌ای که هنر انتخاب را به عنوان موجه ‌ترین و مشروع‌ ترین وسیله وصول به قدرت و همچنین رایج ‌ترین شیوه اعمال اراده مردم قرار دهد، امری جدید است و ضرورت به کاویدن در متون واشعار قد یم ندارد ، زیرا پیش‌از اینها پا دشاه وامیر سایه خدا در زمین بود، آمران نیز در اکثر جوامع، بصورت جبری خارج از اراده مردم بر آنها تحمیل می‌شد. اندیشه حاکمیت ماوراء الطبیعه‌ای، با ریشه مشترک و ظاهر کم و بیش متفاوت، در اغلب نقاط عالم غلبه داشت. مختصرن، اصل وراثت، عامل اساسی کسب مسند فرما نروایی و یا انتقال قدرت به شمار می ‌آمد؛ نه انتخاب .
از لحاظ تاریخی نخستین سنگ بنای انتخابات به معنی امروزین کلمه، در کشور انگلستان  گذاشته شده است . از همان زمان آرام آرام، میتود انتخاب و هنر مربوطه راه تکا مل در پیش گرفت و از صورت امری تصا دفی زودگذ ار، به صورت نظام منسجم در آمد و کم‌ کم وارد شبکه حقوقی اکثراز کشور‌های عالم ودرین اوخر شامل کشور ما نیز گردید. ‌ 
گفتنی است که انقلا‌بیون اروپا، با رد فلسفه حاکمیت مردم که ا ز سوی روسو و همفکران وی ارائه شده بود و گراییدن به اصل حاکمیت ملی، طبعا به سوی اعمال غیرمستقیم قدرت توسط مردم کشیده شدند. زیرا« قبول بی‌کم وکاست اصل حاکمیت مردم، خود به خود ایجاد دموکراسی مستقیم را به ‌دنبال می‌آورد و این همان معضلی بود که قانونگذاران و بسیاری از صاحب نظرا ن می‌خواستند از آن اجتناب کنند». به بیان ساده ‌تر، اکثر انقلا‌بیون درصد د سپردن سرنوشت جامعه به همه مردم نبودند، و آن را کاملا‌ خطرناک و ناسودمند می‌شمردند. بلکه مصلحت و خیر اجتماعی را در آن می ‌دیدند که از خلا‌ل انتخابات، آن هم از سوی شهروندان آگاه و مصلحت اند یش، برگزیده گان و نخبگان سر برآورند و زمام قد رت را به دست گیرند. این اندیشه انطباق بیشتری با‌آرمان‌های زمان ‌داشت، از طرف دیگر اجرای نظرات مربوط به دموکراسی مستقیم، در عمل مواجه با اشکالا‌تی نیز بود. به ویژه آنکه در  کشور‌های بزرگ، امکان اجتماع همه مردم برای تصویب قوانین و انتخاب قضات و ماموران وعاملان قدرت اجرایی بعید می‌نمود. لذا چه از حیث نظری و چه از لحاظ عملی، دموکراسی غیرمستقیم بیشتر پذیرفتنی به نظر می ‌رسید . در حال حاضر، در چارچوب این مبحث، دوگونه انتخابات از اهمیت فوق العاده برخوردارند. یکی انتخاب رئیس دولت کشور در رژیم‌های جمهوری و دیگری انتخاب نماینده گان مجالس مقننه . اهمیت این دو نوع انتخابات، از لحاظ جوهر سیاسی خاص آنهاست و اینکه هر فرد به عنوان شهر‌وند، ضمن رای دادن، در واقع سرنوشت جامعه ملی را رقم می‌زند. از دید جامعه شناسی نماینده گا ن به کسانی اطلا‌ق می‌شود که آنچه می‌خواهند از جانب همه ملت است. هنگامی که تصمیمی اتخاذ کنند، در حقیقت ملت است که به وسیله آنان اخذ تصمیم کرده است. نظر به اینکه خواست آنان خواست ملت است و اراده ملی از رهگذ ر آنان تظاهر می‌کند، لذا اعمال نماینده گان، خواه عمل قانونگذاری, خواه بازبینی و مهار اعمال فرمانروایان و خواه تعیین سایر عاملان حاکمیت در اغلب مواقع، دیگر نیازی به تصویب مجد د مردم ندارد و مستلزم هیچ نوع بازبینی و نظارت از سوی شهروندان نیست. نظریه وکا لت نیز که خود به عنوان «اساس سازماندهی امر نماینده گی قرار گرفته، ملهم از حقوق خصوصی است». اما همین نظریه، در چارچوب حقوق عمومی و برحسب طبیعت رابطه بین شهروند و نماینده، معنی و مفهوم جدیدی القا می‌کند. اولا‌ نماینده گی پارلمان جنبه فردی و خصوصی ندارد. اعتبار این نماینده گی به وسیله بخشی از جمعیت اعطا نشده است، بلکه هر نماینده سند ماموریت خود را از همه ملت دریافت می‌دارد. در غیر این صورت، اگر نماینده حوزه انتخابی را فقط مظهر‌همان حوزه بدانیم، در واقع به اصل تقسیم‌ ناپذیری حاکمیت ملی خدشه وارد آمده است و حال آنکه حاکمیت ملی  غیر قابل تقسیم و متعلق به همه ملت است. به همین سبب است که نماینده انتخاب شده، نما ینده همه ملت به شمار می‌آید و از جانب کلیت ملی سخن می‌گوید و عمل می‌کند. این موضوع نیاز به بحث و بررسی های بسیار بیشتر دارد(که در موسسات  اکادمیک ویا در سایتهای اختصاصی قابل بحث است)  وموازی با این چند قرن است که اهل قلم ومطا لعه  مسله دموکراسی وانتخابات را از دید های مختلف  زیر وروکردند ، لذا  با توضیح بیشتر آن نمیخواهم سبب دردسر خواننده گان عزیزم گردم . افغانستان کشوری با ساختار اقتصادی عقب مانده  است که در چند دهه اخیر به د لیل جنگهای پی درپی،  نبود ثبات سیاسی و دولت فراگیر ومقتدر، صنایع مدرن اصلان در آن وجود ندارد و در مجموع، یک نظام اقتصادی مصرفی است.
روش انتخاباتی افغانا ن تحت تاثیر عواملی قرار دارد که خاص شرایط کنونی یعنی تسلط جنگسالاران است.
 از فضای دو انتخابات قبلی میشود گفت که تفاوت های منطقه‌ای و قومی بر فضای رای‌دهی تاثیر چندانی نداشته ودرموارد مشارکت گسترده رای‌دهندگان، این تاثیر کمرنگ‌ تر بوده است. ولی در طرف دیگر معضله این فقط  زد وبنده های جنگ سالاران است با زور جبر زنگ بازی میکنند  .
این انتخابات  حساس تر از دوره های قبل بوده و گمان میرود که با مشارکت بسیار زیا د مردم برگزار خواهد شد. به دلیل اینکه سطح آگاهی سیاسی و دانش اجتماعی مردم نسبت به گذ شته، با توجه به برگزاری انواع انتخابات و تاثیر اطلاعات جمعی، بالا رفته و در پی تاثیرگذاری بیشتر و افزایش سهم دخالت خود در اوضاع کشور خواهند بود.گروه های جهادی، بیشترین تلاش خود را از لحاظ پیش کردن  مهره ها و تبلیغات گسترده به انجام می رسانند تا در آینده، نفوذ بیشتر داشته ویا حداقل از تهدید وبه میز محاکمه کشاندن ، در امان باشند.عملکرد مافیایی  قد رتمندان ، سبب شده مردم به خود بیایند و با توجه به اینکه این دولت، انتخاب خودشان بوده و انتخابشان اینچنین نتایجی به دنبال داشته است، درصد د جبران بر آیند و این انتخابات را جدی بگیرند و بیشتر از د وره های قبل بدان اهمیت دهند. رقم وساخت وترکیب این انتخابات یکبار د یگر به اثبات رساند  که ملت افغان متشکل از اقوام مختلف است و تنها وتنها در پهلوی همد یگر وباهم  معنی دارند نه آنطوریکه مریضان قومی جام ها را بلند نمودند وبر دهل قومگرایی میرقصند. این یکی از نشانه های جامعه ای است که در حال رسیدن به بلوغ سیاسی- اجتماعی می باشد و با فت جامعه سنتیِ در حالِ گذار است که امید می رود این سبک و معیار جای خود را به انتخاب بهترین ها  بدهد . مردم برای شعور سیاسی- اجتماعی خود و وطنداران شان، احترام قایل اند و واقعاً می خواهند که کسی رییس جمهور شود که توان آن را داشته باشد، تحصیلات و آگاهی کافی را دارا باشد و قصد قلبی و قبلی ا ش خد مت به افغان وافغانستان باشد. درین میان برخی از گروه های اجتماعی –سیاسی و نهادها، تاثیر بسزایی بر انتخاب دیگران دارند. من معتقدم که اگر این گروه ها و نهادها دست به دست هم دهند قاد رند هر فردی را بر کرسی ریاست جمهوری بنشانند چون برخاسته از دل مردم اند و واقعیت ها را به خوبی می بینند و منافع شان مانند برخی نهادها و ادارات و گروه های دیگر تحت فشار افرادی خاص نیست. به نظر می رسد این گروه ها برای انتخابات پیش روی ، وارد فعالیت و اقدام جدی می شوند. با دیدن اینقد ر کاندیدان در فکر هر کس  پرسشهای خطور میکند که از برای چه اینقدر  کاندیدان؟
این قدرت چه کیف دارد كه بيشترين جذابیت را براي عده‌اي دارد به طوری که بسياري از افراد، حاضراند جان و مال و آبروي خود را در راه رسیدن به قدرت بکار ‌ګیرند؟ مطابق علم جامعه شناسی میشود این افراد را به سه کتگوری تقسیم کرد:الف- عده‌اي که   عاشق قدرت و فرمان دادن هستند.ب- برخي ديگر وجودو هد ف اش را خير و كوشش براي اصلاح جامعه و د ليل اصلي اين گرايش مي‌دانند.  پ - عده‌اي ديگر، منافع مادي فردي يا گروه منسوب به خویش را ريشه اين كوشش‌ها مي‌دانند. واقعيت اين است كه به طور معمول، مجموعه‌اي از اين دلايل است كه قدرت و كوشش براي كسب آن را جذّاب و فريبنده مي‌كند. اين دلايل را مي‌توان در دو مقوله عيني و ذهني طبقه‌ بندي كرد. هرچند اين دو مقوله از يكد يگر متاثّر هستند. حفظ منافع فرد يا گروه سياسي را مي‌توان جزو علل عيني دانست، ولي علل ذهني متنوع‌ تر است. ارضاي حس برتري ‌جويي، پيشبرد ايدیالوژي، بهبود خواهي اجتماعي و... از اين جمله‌اند. اين نوشته در پی  آنست كه به يكي از مهم‌ترين علل ذهني و فكريِ یعنی كوشش براي كسب قدرت اشاره كند كه در شرايط كنونيِ جامعه ما ,از انگيزه‌هاي مهم براي كسب قدرت محسوب مي‌شود.

تعداد زیاد نامزدها, این امر سبب می شود که آراء پراکنده شده و انتخابات روی چند اصل اساسی، شکل نگیرد.افزایش تعداد کاندیدان برخی از معادلات را پیچیده تر می کند. امید است که مردم همیشه در صحنه و دلسوز کشورما، به فکر اوضاع وطن باشند و درایت و دلسوزی و اهتمام بیشتری به خرج دهند.
 فرهنگ ارائه برنامه‌های اجرایی در انتخابات افغانستان چندان معمول نبوده، چند کاندید که چنین برنامه‌هایی  را مطرح نموده اند، تنها زمانی در جلب رای‌دهندگان موثر بوده میتوانند که از آنها وعده واقعی یا متصور اصلاح و تغییر در روش حکومت به مشام رای‌دهندگان رسیده باشد.
 یکی از مهمترین ملزومات برگزاری انتخابات پلان شده این است که بتوانید شرکت مرد م  را در پروسه انتخابات به حد اکثر برساند ونسبت به عوا قب  منفی آن به مردم آگاهی لازم دهند. همچنین، امید به اینکه رای مردم ممکن است باعث تغییر در عملکرد مراکز قدرت شود، انگیزه مهمی در کشاندن مردم به پای صندوق آرا باشد.

 تا مردم باردیگر در چنگال جنگسالاران گیر نه آیند و آخرین چانسها وامکانات به هد ر نرود. این وظیفه بیشتر بر دوش سیاسیون متعهد در برابر مردم وطن ، منتقدین اجتماعی ،سیاسی ، فرهنگی، مردها و زنان تاثیرگذار، جامعه افغانی است.


ادامه دارد

 

 

 

 

 


بالا
 
بازگشت