محمدعلی مهرزاد

 

جنگل قدرت در پاکستان، مانع صلح در منطقه!

نظام جمهوري اسلامي پاكستان ، متكي به وجود يك فرد ، انهم فردي كه به يك قدرت خارجي وا بسته باشد نبوده وفعلاً هم اين مراكز قدرت در پاكستان بعد از مداخله وتجاوز به حريم كشورما چندين برابر شده است .نظام جمهوري پاكستان بدون شك از نظر ماهيت تشكيلاتي به يك اليگارشي  پيچيده مي ماند كه  با مراكز متعدد قدرت به حيات خود ادامه داده است . ر‍ژیم پاكستان از چند دولت در دولت متشكل شده ؛ سازمان استخبارات ، نظامي گران ، بنياد گرا يا ن افراطي مذهبي ، سازمانهاي ازادي بخش بلوچستان ودر نهايت دولت غير نظامي به معني متدا ول وخنثي بحيث سمبول متشكل شده است؛هريك از اينها در عرصه هاي سياسي ، اقتصادي، وفرهنگي در خدمت مراكز قدرت بريتانيا ، امريكا ، عربستان سعودي وشيخ نشين هاي عرب قرار دارند . 

این چند گانگی قدرت در پاکستان هم در قانون وهم در پایگاه قدرت زمامداران نظا می وشبکه  جهنمی استخبارات آن به شکل تشتت ونا همگونی در سیاست خارجی بمشاهده میرسد . نظامی گران پاکستان اگرچه در مسا بقه سلاح وداشتن اردو ،د ر مقابل مردم خود ود ر برابر کشورهای همسایه قدرت مند وانمود میسازد ، ولی در حقیقت نزد حامیان خود جز یک قدرت(( پوشالی )) بیش نیست ، بدون حمایه اقتصادی قدرت های مطرح بین المللی هرگزدرعمل قادر نیستند به تنهای دست به اقدامی بزنند ، قا نون اساسی پا کستان مملو از ابهام وپر از انتقال قدرت در بین نهادهای مختلف دایماً توسط کودتا های نظامی در نوسان  ودر حاشیه قرار داده شده است . این چند گانگی وتعدد مراکز قدرت موجب شده تا از مردم سلب اختیار کند واز مشروعیت قانونی بر خوردار نباشند ،ودر اصل در نظام پاکستان مردم هیچ کاره اند ، بعضاً اگر تظا هرات ویا تحرکات نمایشی که در قوه قضا یی به منظور به محا کمه کشیدن زمامداران که در فساد اداری ورشوه وسوء استفاده از بیت المال آلوده اند، بدون شک نمایشی ونمادین است، ویا تظاهرات که از طرف احزاب براه انداخته می شود، نشان دهنده دمو کراسی درین کشور نیست . د ر صورتیکه ساختار این نظا م از بدو تاسیس آن توسط بریتانیا روی  هد ف خاصی شکل گرفته وقا نون اسا سی برخاسته از اهداف  کشورهای حامی به گونه ای که نهاد های مختلف  دایماًً هرکدام به نحوی ار انحا از قا نون استفاده  افزاری می کنند .تاجاییکه دیده می شود دیکتا توران نظامی پاکستان بدون شک از جمله دکتا توران نا کارآمد بوده ، که هرگز توانایی انتقال قدرت را به غیر نظامیان نداشته وبه قدرت مردم به هیچ عنوان عقیده ندارند ،ونه هم حاضرند تا از سکوی قدرت پایین شوند ،  صرف به منظور سلب قدرت از مردم وجلوگیری از حکومت غیر نظامی دایماً دست بالای دارند مطابق تعریف دیموکراسی هرگز انتقال قدرت تا  اکنون به مفهوم واقعی تعریف دیموکراسی بمــــــیان نیا مده است ، وبی ارزش ترین نظام ها را به تجربه گرفته است ، در حال حاضر که حکومت بر سر اقتدار غیر نظامی است ، بازهم از جایگاه قدرت نظامی واستخباراتی آب خوره دارد  ،نظام پاکستان در شرایط کنونی تبد یل شده به عرصه ای نبرد یک تعداد باندهای مافیایی موادمخدر که در لباس مذهب و فعا لیتهای استخباراتی ونظا می گران عمل می کنند ،حکومات غیر نظامی در پاکستان سعی می کنند تا از طریق قوه ای قضایی حاکمیت قانون تطبیق شود ، وبه این بهانه از قدرت نظا میان کاسته شود ویک نوع هشداری با شد برای نظامیا ن که پا از گلیم خود دراز نکنند ! ولی غافل از اینکه اکنون هزاران نظامی و حلقا ت استخباراتی  خود در پی آنند تا بهتر بتوانند مجریان اهداف حامیان  کهنه کار خود باشند ، فعلاً هرنهاد قدرت خودرا نهادینه وبه حیث حفظ اتوریته شخصی وگروهی تبدیل شده است ، وقانون اساسی را هرکدام به نفع و موقف خود تعبیر و تفسیر می کنند . در هم جو اوضاع واحوال  بهترین تعریف ولغتی که بتوان برای سیستم سیاسی فعلی پاکستان به کار برد همان استبداد نظامی وعمل کرد غیر اسلامی وغیر انسا نی شبکه استخباراتی ان کشور است که در منطقه براه انداخته است ! در ایجاد این قدرت جنگلی درین منطقه تا زمانیکه بریتانیا خود در قاره هند حضور فزیکی داشت ، ضرورت به جدای پاکستان از بدنه هندوستان وافغا نستان نمی رفت ، ولی این دولت سازی مزورانه بعد از شعـــار ( تفرقه به انداز وحکومت کن )  اما با ایجاد پاکستان شعار بریتانیا تغیر شکل داده، بنام (( تفرقه به انداز وخارج شو)) این تغیر سیاست انگلستان در ایجاد پاکستان بخاطر تحقق اهداف بعدی صورت گرفت.! سوال اینجاست که در صورت موجودیت کشوری بنام افغانستان که هم از نظردینی وملی در طول تاریخ پر فراز ونشیب خود در مقابل تهاجم تاراج گران شرق وغرب چون دژتسخیر نا پذیر وپایدار به زنده گی شرافت مندان خود ادامه داده وبه هیچ قدرتی خارجی اجا زه نداده است تا ارزشهای اسلامی وملی مارا نادیده بگیرد، پس درین صورت کدام عامل بریتانیا را وادار ساخت تا در ایجاد پاکستان عجولانه تصمیم بگیرد؟؟ ولی دریغ وافسوس که اهداف دراز مد ت امپراطوری انگلیس هنوز اثرات منفی آن توسط پاکستان در ادامه جنگ از ادرس کشوراسلامی تداوم بخشیده شده است ؟ ایا مرجع ویا دادگاه بین ا لمللی  وجود دارد که ازبریتانیا پرسان کند که ایا ضرورت بود تا خود ارادیت اقوام افغان را نا دیده بگیرد ؟

تداوم این فتنه گری در طی عمر کوتایی پاکستان  گاهی از ادرس اسلام وگاهی از جایگاه قدرت نطامی بحیث ژاندارم منطقه با جنگ ونزاع با همسا یگان سپری شده وهنوز ادامه دارد . پاکستان در طول این سه دهه جنگ در افغانستان گاهی به شکل مخفیانه وفعلاً بصورت علنی طالبان این طرف وآن طرف مرزرا غرض ویرانی وایجاد بی نظمی به افغانستان می فرستد ، ودرین اواخر به نظر می رسد که جنگ جاری که در سوات براه انداخته ، دیگر هما نند جنگ های قبلی قوت های نظامی اردوگاه پاکستان  در مناطق قبایلی که کاملاً جنبه نما یشی  داشت نیست ، ولی ا کنون کدام عوامل باعث شده که دیـگر آن ریا کاری را کنا ر بگذارد وبصورت جدی ویا از روی نا چا ری به جنگ  واقعی وهمه جانبه علیه قبایل وطا لبان براه به اندازد ؟؟ البته تا زمانیکه طالبان در پاکستان  بحیث افزار کار برد داشت ، در تخریب افغانستان فرستاده می شد ند ، اما اکنون که ماهیت این نظام را طالبان ساخت خودشان در ک کرده اند  وبحیث تهد یدات سرتا سری برای حا کمیت دولتی قرار  گرفته اند ، حکومت مجبور شد تا معاهده که میان  حکومت ایا لتی وطالبان (( بنام معاهده سوات )) که در حقیقت منطقه به طالبان سپرده شد ، طالبان ازین فرصت استفاده نموده ساحه فعالیت خودرا به مناطق سوات گسترش واکثریت مناطق را تحت کنترول در اوردند ، حتی  وسعت نفوذ طالبان را یک بار دیگر به سوی افغانستان به عنوان مبارزه  وجهاد در ظا هر علیه امریکا سازماندهی وجهت دادند ، در حالیکه مبرهن است که دشمنی ومداخله پاکستان دیگر جای ابهام نمانده است ! البته خطرات احتما لی که در آینده از طرف طالبان متوجه خودشان بود خنثی سازند ، واز طرف دیگر روی خواست مردم پشتون وبلوچ خط بطلان بکشد ، وازهمه مهمترکمک های بیشتر به عنوان سرکوب طالبان بدست آورد ، در ظاهر امر نشان داد که از حمایه طالبان افغانستان که قبلاً انهارا برسمیت شنا خته بود دست کشیده،خودرا بحیث متحد امریکا درین بازی شیطانی قرار داد !  البته در تغیر جهت این معا مله سیاسی بدون شک تا حدود تهدیدات امریکا وعملیات طیارات بی پیلوت وکشتن رهبران طا لبا ن در پاكستان نقش واثری ملموس داشته است . از طرف د یگر پاکستان ترجیح داد تا خود دست به اقدام نظا می علیه طالبان داخلی به شکل وسیع بزند ، تا ازیکجانب زمینه مداخله  بیشتر امریکا در داخل پاکستان بوجود نیاید ، واز همه مهمتر هد ف پاکستان ازین اقدامات نظامی جلب وجذ ب کمک های نطامی وما لی است که در هر مقطع زمانی در هم چو معاملات دست بالای دارد !  شما خود شاهد  هستید، بحرانات که در سطح جهان کشورها را تهد ید می کند ، بدون ترد ید در شرایطی که کل اقتصاد پاکستان با مشکلات عدیده مواجه است ، اگر تزریق کمک های ما لی امریکا بر این بدن مریض این کشور نباشد  انتظار پروپاشی آن می رود . اقتصاد نیمه مستعمراتی پاکستان با این زد وبند های سیا سی ورشوه گیری های اقتصادی  عیار شده است . امروز جنگی را که پاکستان علیه طالبان که در سوات واطراف آن براه انداخته ، در حقیقت پلان امریکا است که توسط اردوی آن کشور بخاطر باج گیری ادامه دارد ، این جنگ مارا بیاد  پلان شوروی سابق وحکومت دست نشانده گان آن توسط دوستم علیه مجاهد ین  افغانستا ن در نواحی کابل و اطراف آن وولایات  قندهار ، پکتیا سازماندهی شد ودر بدل کشتن هم وطنان خود مناطق تحت تصرف را به اجاره وکمیشن کاری گرفت ، این عمل در پاکستان تکرار تاریخ است ، ودر افغانستان نظام ملیشه سالاری را به تجربه گرفتند !درین اواخر مهاجرین افغانستان در حال  عودت به کشور خود شان می باشند ، پاکستان نگران شده که از کمک های ملیونی که بخاطر مهاجرین افغانی می گرفت ، رو به کاهش وشاید کاملاً قطع شود،قبل از اینکه این منبع عاید قطع شود ، جنگهای داخلی را در مناطق سوات  واطراف آن علیه طالبان براه انداخت ، که این امر موجب بی جایی واوارگی بیش از دوملیون انسا ن در داخل پاکستان گردید ، برای جبران خسارات تقریباً 800 ملیون دالر ضرورت است ، در صورتیکه تا اکنون 300 ملیون دالر بدست آورده است ، در مقابل اوارگان منطقه سوات در شرایط فاجعه بار بسر می برند .   

با شکست شوروی سابق این تصور بمیان آمد که جهاد در افغا نستان پایان یافته تلقی شد ، ولی متولیان که از ادرس اسلام عزیز خودرا به حیث رهبران این حرکت با عظمت وبا فضیلت قرار دادند وعاقبت جهاد مقدس وراستین و مخلص مارا بکام آخرین دهه جنگ سرد سپردند ، این فریب خوردگان تاریخ معاصرکشور نه تنها خود اغفال شدند ،بلکه تداوم جنگ سرد وعدم استراتیژی کاملاً غیر مشخص امریکا  نسبت به پایان جهاد  در افغانستان  مردم مارا  نه تنها  از اهداف جهاد دور ساختند ، بلکه برای رسیدن مقام وزیر ورئیس ودست یافتن به مال ومنال مادی اندیشه اسلام را در اذهان بیگانگان مواجه به سوال ساختند !مارا گرفتار عملیات انتحاری آن سوی مرز نمودند ،خشونت امروزی زاده عملکرد خلاف جهاد مقدس مردم  ما بود که توسط یک عده ای با همکاری وهم یاری پاکستان وایران  سازماندهی وموجب پد ید آمدن القاعده به رهبری اسامه بن لادن سازمان دهی شد .  در هم چو اوضاع واحوال وتاریخ پر فراز ونشیب اگربه حق خود تصمیم نگیریم چون گذشته دیگران به حق ما تصمیم می گیرند :  

اززبان (( جریل بنا رد )) کارشناس سیاسی در موسسه راند وهمسر زلمی خلیل زاد سفیرسابق ایلات متحده در کابل  نقل قول شده است ک در ان وقت گفته بود : (( ما در افغانستان گزینیشی تعهدی داشتیم ، در آغاز همه بر این باور بودیم که هیج راهی برای شکست شورویها نیست ، بنابرین ، آنچه باید می کردیم این بود که دیوانه ترین  ادمها را به حال انها به اندازیم  مهم نبود ، پس از آن به انها  اجازه دادیم که با کشتن  میانه روها توسط پاکستان بالوسیله حکمت یار از شر انها رهایی یابند ؟ به همین دلیل است که امروز در افغانستان رهبری میانه رو وجود ندارد ، زیرا به آن دیوانه گان اجازه داد یم همه انهارا نا بود کنند !انها  چپ ها ومیانه رو هارا نیز از سر راه خود بر داشتند .))   

پس از این تحلیل باید به این نتیجه رسیده باشیم که بعد از اینهمه فراز وفرود ومصیبت های پی هم در تشخیص دوست از دشمن چه در سطح داخلی وبین المللی در انتخاب بعد ی خود نباید ا شتباه کنیم ، چه تکرار اشتباه نه خداوند یکتای بی همتا می بخشد ونه هم مردم معصوم ورنجدیده ای ما که توسط  نماینده گان در وغین وجفا پیشه که در جبها ت شخصیت سازی کاذ ب ساخته شدند وهنوز که هنوز است از مردم ما قربانی می گیرند با اتحاد حرف وعمل، این دست های آلوده به خون مردم ما را، که از طریق همسا یگان جفا پیشه ومداخله گر سازماندهی می شود کوتا کنیم ، درین راه خداوند بدون شک یار ویاور ماست .

 

 

 


بالا
 
بازگشت