محمدعلی مهرزاد

 

امريكا در افغانستان وارد جنگي شد، كه شوروي آنرا باخته بود!

شكست شوروي سابق در افغانستان براي امريكا نقطه پاياني رسيدن به اهداف دراز مدت آن نبوده ؛ بلكه زمينه جديد عمليات درآسياي جنوب غربي از جمله ايران و جمهوريهاي مسلمان نشين تحت اشغال شوروي سابق را به حيث پلان هاي بعدي ايجاد خواهد كرد . امريكا بعد از شكست شوروي ، ايران وعراق وكورياي شمالي را مركز شرارت عنوان كرد ،واز طرف ديگرجا يبجايي طالبان وسپردن انها به پاكستان وايران ، اين متحدين طبعي  ديروز وامروزايا لات متحده امريكا دورنماي صلح را درين منطقه مغشوش ساخته است.

تهاجم امريكا عليه امارت طالبان در افغانستان صفحه جديد در بازيهاي سياسي بخصوص در كشورهاي اسياي مركزي متعلق به اتحاد شوروي سابق گشود؛ ودگر گوني خاصي در منطقه در اينده قابل پيش بيني است .البته اكثر اگاهان سياسي درين امر متفق اند كه معني اين دگر گوني در سياست امريكا همانا جلوگيري از شكل گرفتن نيروي جديد در منطقه و جهان كه قابل مقايسه با اتحاد شوروي سابق نباشد؛ ودر صورت امكان از حضور مجدد وتاثير گزاري روسيه امروزي در اسيا مركزي مانع شود .البته روسيه در مقابل با نشان دادن يك سلسله عكس العملهاي خنثي ونمايشي وسمبوليك وقتاً فوقتاً ،با احتياط جهت مقابله با اين سياست وحضور امريكا زمزمه مي كند واز طرف ديگر به بهانه مبارزه عليه تروريزم كه تازه در ين منطقه عنوان شده همكاري خودرا با ناتو نيز اعلان كرده است ؛ واز جانب ديگر روسيه با كشورهاي كه از يوغ اسارت آن رهاي يافته اند ، چون قرغزستان ، تا جكستان وتعدادي ديگر از كشورهاي اسياي ميانه به شمول كشور چين قرارداد تحت عنوان پيمان (( شانگهاي)) امضا كردند .

امريكا براي اينكه حضورخودرا در جنوب غرب اسيا و بخصوص در افغانستان مشروعيت به بخشد بحيث يك نقطه مشترك با پيمان شانگهاي موضوع  مبارزه با تروريزم را بحيث تهديد مشترك در كشور هاي اين منطقه عنوان كرد. شما از ما بهتران كاملاً در جريا ن حوادث وبازيهاي سياسي كه درين منطقه براه افتيده است ، قدرت هاي مطرح منطقه وجهان از دير زماني است كه از مذهب بحيث افزار سياسي  عليه بلاك كمونيستي و جنگ مذهب عليه مذهب را در كشورهاي مسلمان براه انداخته اند ؛ واز طرف ديگردر تمام دنياي مسلمانان سياست پشتيباني حساب شده اي را از جنبشها ، دولت ها واحزاب سياسي داراي گرايش هاي مذهبي بخاطر اهداف خود در گذشته وامروز به شكل تشديدي دنبال كرده وتداوم بخشيده اند .

ما با اين باور هستيم كه سياست خارجي امريكا وادامه  قضاياي كه درين منطقه براه افتيده گوياي اين حقيقت است كه واشنگتن به اين نوع پيمان واتحا ديه ها چندان علايق وروابطي كه با پياده كردن هم چوسياست ها بوجود آورده، هرگز صرف نظر نمي كند ؛ وهميشه اهداف خودرا دنبال مي كند .

كارشناسان سياسي را عقيده بر اين است ، كه مبارزه عليه تروريزم يك بهانه بيش نبوده وحقيقت آمر مبارزه ضد تروريستي بالاخره به گسترش اماج سياسي ، اقتصادي وسوق الجيشي امريكا درين منطقه از جهان انجاميد . اين نوع آماج شايد و به احتمال زياد امكان تنش هاي غير قابل پيش بيني  را به دنبال خواهد داشت ، پيامد آن را مي توان به مقابله با تلاشهاي مسكو وچين وهند  جهت حفظ منافع خود در منطقه انتظار داشت ، واين احتمال از تصور بعيد نيست كه در آينده نه چندان دور اين چهار قدرت بزرگ يعني امريكا ، روسيه ، چين و هندوستان علاقه مند اند تا در اداره آسياي جنوب غربي واسيايي مركزي وآسيايي ميانه توجه بيشتراز خود نشان بدهند؛ وبه حيث محور تشنج قرار بگيرد ، بخصوص اگر قرار باشد آهنگ ورشد اقتصادي چين در آينده  به همين پيمانه  در حال توسعه باشد، واز طرف ديگر نيازمندي كشورهاي بزرگ به منابع انرژی در حال افزايش است ، درين صورت جريانات را درقدم اول در پوشش تهاجم ديپلماسي؛ ودرقدم دوم تهديدات نظامي منطقه را به حالت بحران  كنترول شده  حفظ خواهند كرد، ونهايتاً قدرت هاي مطرح براي رسيدن به اهداف دراز مدت خود در تغير جغرافيايي منطقه بي علاقه نيستند.

در چنين اوضاع واحوال نه تنها قدرتهاي غربي ودر راس امريكا ، بلكه قدرتهاي نوظهور اسايي، از موقعيت نابسامان كشورهاي منطقه  استفاده كرده وبه دنبال حضور گسترده در اين منطقه بر آمده اند ، البته كشورهاي اسياي مركزي نيز به دليل  تلاش براي بهبود وضعيت اقتصادي كشورهاي خود به همكاري كامل با كشورهاي غربي وحتي چين تمايل بيشترداشته ودارند ؛ قدرت هاي بزرگ غربي واسيايي به خوبي از اين نقطه ضعف كشورهاي اسياي مركزي كاملاًً اگاهي دارند واز آن براي تامين منافع خود استفاده مي كنند، ودرين راستا سخت در تلاش اند . درين بازي بزرگ روسيه ، چون در حال باز سازي وتقويت بعد از فروپاشي اتحاد جماهير شوروي قرار دارد ، وبه دليل در گيربودن با تحولات اجتماعي ، سياسي واقتصادي از اوايل دهه نود ميلادي زمين بازي را در اختيار امريكا وغرب قرار داده؛ درين صورت روسيه بازنده اصلي بشمار مي رود .

كارشناسان سياسي به اين باوراند، دشمني كه در 11 سيپتمبر 2001 به ايا لات متحده هجوم برد ، نه از ادرس اسلام ، حتي بنياد گرايي اسلامي ، اخوان المسلمين ، حماس ، حزب الله ، يا ديگر گروهاي ستيزه جوي در طيف اسلامي نبودند؛ بلكه جريانات بعدي بزودي نشان داد كه كه درين ماجرا گروه القاعده كه در دامان امريكا عليه شوروي سابق درست شده بود نقشي به سزاي داشت .

براي اثباط اين ادعا مي توان گفت كه از ان حادثه تقريباً سيزده سال مي گذرد ،حتي يك مورد از عمليات خشونت باراز طرف القاعده در ايا لات متحده  رخ نداده است ؛ اگرچه امريكا ادعا دارد كه رهبران وهسته اي مركزي القاعده را نابود ويا تضعيف ساخته ايم .!؟

سوال اينجاست كه كشوري فقيري از نظر اقتصادي مانند افغانستان كه با وجود توجه جهاني وكمك هاي سرسام آور كه از طرف جامعه جهاني صورت گرفته ، وبه پيمانه غير قابل تصور در فساد اداري وفقر گرفتار است كه هركز نمي تواند در مسايل همساني حتي با كشورهاي همسايه خود برابري كند ؛ چه رسد كه براي امريكا مزاحمت وخطري از جانب اين كشور متصورباشد ؟ البته ما ارزو داريم تا اگر هم چو تصوري نزد امريكا وجود داشته باشد ؛ بازهم انتظار داريم كه رهبران فعلي امريكا از نقطه اي درست و معلوم دار كه هميشه خود شان به اين باور رسيده اند كه پاكستان مركزتروريزم است ، اگرواقعاً صداقت در روابط معيار باشد،نقطه درست ومناســـب براي محـــو لانه هاي تروريزم در انطرف سرحد افغانستان يعني پاكستان است، كه موجب اين همه بحرانات منطقه بلكه در جهان شده است ؛ نه كشوري فقيري چون افغانستان!؟.

خيزش يكباره وزود گذراما دير پاي طالبان درافغانستان ويران از جنگ ، سال 1990 بود كه سياست گزاران ايا لات متحده امريكا را بجانب خود خواند . طوريكه احمد رشيد  تحليل گر پاكستاني انهارا عاملين بازيهاي نفت در افغانستان واسياي ميانه مي خواند. احمد رشيد مي گويد (( طالبان قوياً از سوي عربستان سعودي كمك مالي ميشدند واز طرف سازمان امنيت پاكستان نيروي اصلي پس پرده پيروزي طالبان در افغانستان اسير در چنگال آتش افروزان جنگ بود ، كه علاوه ايا لات متحده نيزطالبان را پشتيباني مي كرد )) رشيد چنين ادامه مي دهد (( بين سالهاي 1994-1996 ، ايلات متحده امريكا بوسيله متحدانش يعني پاكستان وعربستان سعودي از طالبان حمايت سياسي ونظامي كرد ؛ وهدف ازين كمك در ظاهر هواداري طالبان از غرب ودشمني آن با شيعيان ايران بود.))

اما آنچه قابل ياد آوريست  اينست كه اين طرزتفكروبينش امريكائيان نيز درست از اب در نيامد ، چراكه در هر برحه از زمان مفكوره ها واهداف تغير مي كند ؛ همان طالباني كه بخاطردشمني از ايران حمايت امريكا را با خود داشت ، امروز ايران براي همان طالبان در ولايات هلمند، فراه ونيمروز اسلحه وتداركات جنگي مهيا مي سازد .

البته امريكا درآغاز سعي داشت تا جنگ در افغانستان را ارزان ببرد؛  با تاسف كه ائتلاف امريكا با جنگ سالاران در سال 2001 اقتدار دولت افغان را زير سوال برد. در طي 13 سال مردم افغانستان نه تنها از سرعت اندك بازسازي ، نا كارايي دولت وفساد آ ن ونبود حاكميت قانون به شدت ناراضي هستند ؛ به حدي كه خطر روگرداني شان از دولت بسيار جدي است.

در نتيجه :امريكا نه تنها در استرتي‍‍‍ژي خود نسبت به افغانستان تجديد نظر كند ؛ بلكه در تحكيم يك افغانستان با ثبات كه از تاثيرات طالبان وايدولوژي افراطي شان ازاد باشد ؛ همزمان در ساحات اقتصادي ، وتقويه اردوي افغانستان حق اولويت قايل شود، واز همه مهمتر كه امريكا بايد بر مقاومت ومداخله پاكستاني ها در مورد نقش طالبان در افغانستان غلبه حاصل كند . البته ازين امر نمي توان انكار كرد كه كه شكستن مقاومت پاكستان درين مورد نيازمند بكار گيري دپلماسي زيركانه است كه متا سفانه ا ين ظرفيت دررهبران امروزي وزارت امورخارجه ما كمتر ديده مي شود؛ درين راستا بايدآموزش ببينند تا همكاري هاي في مابين افغانستان – پاكستان از طريق افزايش ارتباطات تجارتي و اقتصادي وتلاشهاي مشترك سياسي بهبود يابد.

واز جانب ديگر از شرايط واوضاع واحوال امروز چنين بر مي ايد كه نه دولت افغانستان كارايي وظرفيت اجرايي مديريتي خودرا منحيث مجري عمومي امور تفويض شده توسط قانون اساسي را دارد ونه هم امريكا ومتحدانش بشمول سازمان ملل متحد خواسته اند صادقانه در راه ثبات اين كشور گامها ي موثري بر دارند ،امروز قسميكه ديده مي شود در افغانستان مانند ساير اركانهااز قبيل مديريت دولت داري سالم وصلح واقعي وجود ندارد ، قريه جات ما توسط قواي كمك به صلح بمباران مي شوند؛ بدون انكه جرم و گناهي را مرتكب شده باشند؛ در حاليكه كاروانهاي مسلح طالبان مي توانند به راحتي ساز وبرگ نظامي خودرا از ميرانشاه تا بادغيس برسانند بدون اينكه كسي بتواند  ما نع شان گردد.  ما انتظار داريم تا به امضاي قرار داد امنيتي چه امروز ويا توسط دولت جديدكه در سال 1393 روي كار مي شود، يك بار ديگر امريكارا در معرض ازمايش قراردهيم كه تا كدام پيمانه به تعهدات خود صادقانه عمل خواهد كرد .!؟

 

 

 


بالا
 
بازگشت