عتیق الله مولوی‌زاده

 

به مناسبت هفدهمین سالمرگ ببرک کارمل

گذارش از مراسم تدفین متوفی درشهرحیرتان

بازهم به حساب تقویم وقایع تاریخ سرزمین ما افغانستان عزیز

 یکسال گذشته در همین روز ها نبشته داشتم تحت عنوان از کاخ تا کانتینر !

مقاله ازکاخ تا کا نتینر د رداخل وخارج افغانستان خوانند های زیادی داشت ، ازموافقان تا مخالفان ،هریک با برداشت های متفاوتی که داشتند بنده رامورد سرزنش وتهمت وافترا ویا تشویق وترغیبب قرارد ادند ولی آنچه را من میخواستم بگویم این بود که ببرک کارمل به عنوان رئیس جمهوروشخص اول  مملکت ورهبریک حزب  با آن همه صلاحیتی که داشت  دزدی نکرد و برای خودش وخانواده اش ثروت اندوزی نه نمود و سرمایه های ملت را به خارج از  افغانستان انتقال نداد، زیرا  آنچه که مارا رسواکرد و آبروی ملت مارا در سطح جهان بباد داد همین دزدی ها وخیانت های بی حد وحصر برادران وهم سنگران وهم فکران ما بود که یک شبه از گدائی به ثروت قارونی دست یافتند وملت بیچاره ما را به روز سیاه نشاندند  امروز دولت کرز ی به عنوان فاسدترین دولت درسطح جهان معرفی شده است و در این بی عزتی جایگاه اول در کل جهان را  دارد  جالب است که دو تا شاه دزد  ومهره اصلی خیانت وجنایت  و دزدی آن هم بارقم درشت  چند صدملیون دالری که  یکش براد کرزی رئیس جمهور ودیگرش برادر معاون اول رئیس جمهوری  کشور میباشند ، مگر جناب معاون رئیس جمهور که است ،یکی از بزرگان مجاهدین که بگفته خودش  بنام خدا جهاد کرد و بنام خدا هم دزدی وغارت نمود وکسی را هم توان نیست که بگوید چرا این همه بی انصافی زیرادزدی وخیانت هم حد واندازه دارد !!

  درنتیجه این دزدی ها و غا رت ها ست  که این آقایون  زندگی ونجات خودرا در امضاء توافقنامه امنیتی وحضور نیروها ی آمریکائی درافغانستان  می بینند که اگر خدای ناخواسته این توافقنامه امضا نشود وعساکر آمریکائی کشورمارا ترک کند  از جناب مارشال گرفته تا دکتور و  استاد همه  یکباره سکته میکنند وجان به جان آفرین میسپارند   ، من از این لحاظ روی این خصوصیت جناب کارمل زیاد تاکیدداشتم ودارم ،چون درد و فلاکت مردما امروز ناشی از همین دزدی های بی حد وحصر میباشد  که  اگر ما دزدی نمیکردیم و اموال واملاک مردم ودولت را غصب نمی نمودیم ، یقینا  امروز دزدی وخیانت وغارت اموال بصورت فرهنگ وامرعادی  برای بقیه مردم ما  در نمی آمد  و به این روسیاهی نمی افتادیم که نذر ونیازی وحلوای شب جمعه وختم قرآن و مناجات نصف شب ودعای  سحر! برای آینکه   که خدایا در دل اباما رئیس جمهور آمریکا رحم بانداز که دلش برای ما بسوزد و عساکر خودش را برای بیست وسی سال دیگر از افغانستان خارج نکند تا ما به راحتی به غارت وچپاول هم چنان  ادامه دهیم  و برمردم گرسنه وفقیرودردمند افتخاربفروشیم...

ولی گذارشی را که  میخواهم ازمراسم تد فین  ببرک کارمل درشهرحیرتا ن  خدمت خوانندگان عزیز تقدیم کنم قرار ذیل است .

 هفده سال قبل ازامروز ببرک کارمل در اثرمریضی طولانی در شهرمسکو روسیه جان باخت جسد ش را برای دفن خاک  به شهرحیرتان انتقال دادند تابوتش در مرکز صحی شهر حیرتان  قرارداشت، در آن روز ها وضعیت پادشاه گردشی در افغانستان حاکم بود مملکت  ما سه پادشاه داشت بادشاه اولی  جناب استاد برهان الدین ربانی رهبر جمعیت اسلامی بود  که قدرت را به زور لشکر وسلاح  وپول  دسیسه(شورای حل وعقد) برای خودش نگهداشته بود، بادشاه دومی جنرال عبدالرشید دوستم بود که  به عنوان رهبر ملیشائی ازبک درزمان حاکمیت کمونیست ها درافغانستان توسط روسها ایجاد گردیده بود ودرشمال افغانستان  قدرت را دردست داشت ،پادشاه سومی ازبرادران ناراضی ،جناب گلب الدین حکمتیاربود  که دررقابت با احمد شاه مسعود  در چهار آسیاب کابل  سنگر داشت وکابل را با فیرموشک وراکت های  های کور وبی هدف مورد حمله قرار میداد  این سه بادشاه هرکدام نوت بانک  و اسکناس های  چاپ خودشان را داشتند که هرسه نوع اسکناس در بازار اقتصاد کشور مو ردمعامله قرار میگرفت !!

شهرک حیرتان  که از بندرگاهای مهم زمینی افغانستان وتاجکستان است در آن زمان کاملا تحت سلط  جنرال عبدالرشید  دوستم ملیشای ازبک قرارداشت  و این هم چانسی بود برای چپی های طرفداران  کارمل و داکتر  نجیب الله  آخرین رئیس جمهور کمونست کشور وبقیه کسانکیه زندگی درسایه حکومت بی سایه مجاهدین را خوش نداشتدد  و با فراراز  مصیبت جنگ ها ی خانمان سو ز وراکت باران کابل به شهر مزار شریف پنا ه میبردند .ودرنهایت جائی برای برگشت تابوت جسد ببرک کارمل متوفی!!

من به عنوان یک آدمی که کارمل  را ازنظر فکری میشناختم، درمراسم تدفین وی   د رانتظار دیدن تابوت آن مارکسیست انقلابی  لحظ شماری میکردم ، من تا آنوقت فکرمیکردم که تابوت مرد انقلابی مارکسیست حتما با پرچم سرخ دوران حاکمیت  او درکشور پوشیده است وباشعارهای ضد امپریالستی که وی بدان گلوها پاره نمود ه بود،مزین گردیده است  و احیانا عکسی از رفیق ورهبر بزرگ زحمت کشان جهان  ولادیمر ایلچ لینن ، در سمت چپ تابوتش  قرار خوهد داشت ، د رهمین فکر وذکر  بودم که دربازه مرکزصحی بازشد و  تابوت بیرون آمد  در اولین نگاه متوجه شدم که از پرچم و رنگ سرخ و  عکس لینن و نشان داس وچکش  خبری نیست،  کمی تابوت به زمین نزدیک شد  دیدم برر وی تابوت پارچه سبزرنگی افتیده است که آیه های قرآن را با خود دارد ،بادقت بیشتر نگاه کردم  چشمم به آیت الکرسی همان آیه ناب وبس زیبا ، آیه که  بیان گر عظمت خدای این هستی است،  سوره الا اخلاص که اهمتیش نصف قرآن است  و ازیگانگی و تو حید وبی همتائی ذات باری تعالی سخن، میگوید ،افتاد،  چند ثانیه گیچ شدم و درخودم  فرورفتم  گفتم خدایا چه می بینم باورم نمی شد که تابو ت یک آدمی بی دین  و بی خدا ومارکسیت  که تمام عمرش رابرای مقا بله  با این آیه  ها و این کتاب بنام قران  سپری کرده است  ،امروز این چنین باشد   من که ا ز مسلمانان و مومن به کتاب قرآن بودم ، برای چند ثانیه  رگ غیرتم جنبید  به یاد گفته معلم شهید داکتر علی  شریعتی افتیدم که دریکی نبشته هایش اززبان دختر ی به پدر میگوید ای پدر اگر کسی با این گودی ها واساب بازیهای  کودکانه من این چنین بازی کند که با کتا ب شما (قرآن )بازی میکنند، من اجازه نمی دهم ،بر اشفته میشوم ولی من بینم که دیگران کتاب شمارا چطورتوهین میکنند و کتا ب شمارا چطورمور بازی وفریب قرار میدهند ولی شما به عنوان یک آدم مسلمان ومومن اصلا درد تان نمی گیرد و درحد من کودک هم غیرتی نمی شوید وبرای کتاب تان درحد گدی و اسباب بازی های من هم اهمیت قایل نیستید !!.

 میخواستم فریاد بزنم که آی کمونست ها چرا به دین وقرآن و خدای ما توهین میکنید ، شما که به این کتا و آیه هایش ایمان ندارید  چرا مردم را فریب میدهید  بعد ترسیدم گفتم اینجا حیرتان است سرزمین ملیشاهای دوستم ازبک ،از پیروان جاهل وخون آشام و ازمریدان متوفی  ببرک کارمل ، به خدا زبان بازکنید به نرخ روز کتک میخورید ،  زبان زیردندان نگهداشتم و منتظر ماندم که  آخر کار چه میشود . تا بوت رابه عمارت دیگری بردند  دقیقا ندانستم کجابود شاید هم به محمود بریالی برادرکارمل  ارتباط داشت برای احترام وسط اطاق بزرگی قراردادند فقط چند تا از رفقای حزبی  که تعداد شان ده نفر هم نبود به رسم احترام  سرتعظیم فرود آوردند  و بقیه  افراد نظامی حزبی و ملیشائی مربوط به دوستم تعدادزیاد  هم کسانی که اصلا از دنیا خبرنبودند  ازکنارتابوت میگذشتند و حتی به جانب تابوت نگاه  هم نمیکردند  این مراسم چند دقیقه طول کشید و لی بازهم صدای تلاوت قرآن سوره یا سین  و آیه در مور د سرنوشت کسانیکه انبیاء ور سولان خدار تکذیب کردند درقیامت به عذاب سخت  الهی دچا ر میشوند  را با صدای بلند بر جسد بی روح بیچاره کارمل قرائت میکردند،  با خود میگفتم خدایا براستی که ما بر کتاب تو توهین کردیم واین کتاب حق دارد که در قیامت ازما به نزد تو  شکایت کند.

تابوت به منزل وخانه که شخص کارمل در آن زندگی میکرد منتقل شد، خانه کوچکی بود  ومیتوان گفت خانه نبود همان کانتینر منتها به شکل مرتب .

 خانم ها ی مربوط به اعضای خانواده ودوستان حزبی منتظر ادای احترام به جسد بی جان رهبرفقید شان بودند  تابوت را وسط اطاق گذاشتد رویش را بازنمودند  فریاد خانمی که آوای پدررا سرمیداد برفضای اطاق پی چید آن صدا  بر روحم تاآثیرگذاشت ومن هم  اندوهگین شدم گویا ایشان دخترکارمل بودکه پایان زندگی  و مرگ پدررا مشاهد ه میکرد، برای هرفرزندی دیدن جسد پدر که راهی زیرخاک شدن باشد  درد ناک و وطاقت فرساست ، خانم ها بیشتر ازمردان متا ثربودند و با اشک وناله با رهبر شان وداع کرند خیلی دلم میخواست که بادخترش گفتگوی بیشترداشته باشم و از پایان زندگی محرومیت وتنگدستی او سخن ها بشنوم  ولی متا سفانه امکان چنان فرصتی وجود نداشت .

مراسم  ادای احترام  خانم ها در همان خانه کوچک مربوط به کارمل چند دقیقه طول نکشید که تابوت را دوباره به جایگاهی که برای ادای نماز جنازه در نظرگرفته شده بود انتقال دادند جمعیت زیادی  جمع شده بود بیشترین شان بازهم ملییشاهای نظامی ومردم محله در شهرک حیرتان  همه  از خدا باوران و بی خدایان و حزبی وغیرحزبی  کنارهم ایستادند  تا  برای ادای نماز جنازه بانک الله اکبر بلندنمودند وبعد از حمد وثنای پرودگار ودرود به رسول برگزیده اش محمد مصطفی (ص) برای میت  بی رو ح وجان خوابیده درتابوت حاضر دعای طلب مغفرت کنند که( خدایا زنده های مارا باایمان نگهدار و اموات ومرده های مارا با ایمان از دنیا ببر)  که معنی ومفهوم این دعا هم به حال واحوال میت و جمیعیت همراه که اکثرازرفقای مارکسیت و به اصطلاح عامه از ملحدین بودند جور نمی آمد . ومن تا کنون ندانسته ام که چرا کمونست های هم وطن ما از کلمه ملحدین به شدت متنفراند و به  شنیدن این کلمه به سرعت بر آشفته مییشوند

نماز با امامت یک آدمی که دیگران وی را مولوی صاحب خطاب میکردند اداگردید  وبعدا مراسم دوره و تقسیم پول کثیف بنام اسقاط اجراشد این بخش از مراسم بسیار تکان دهنده و دردناک بود ،  توهین    به کتاب خدا بنام قرآن  توهینی به مراتب بد تر از دشمنی کارمل و رفقای مارکسیت وی به این کتاب  تو هین از جانب دوستان ومدعیان مومن ان هم آن بنام ملا ومولوی درمقام رهبری دینی   که به  کتاب خدا صورت گرفت  لرزه به جان هر انسان مومنی می انداخت در این مراسم کتاب خدارا دربرابر ثمن قلیل و مشتی پول معامله کردند و اسمش را دوره  گذاشتند ومن نمیدانم که این سنت وطریقه جاهلی و ضداسلامی ازچه زمانی وارد این دین گردیده است .تشریح این مراسم بنام دوره چنین است  :

وقتی نماز جنازه تمام میشود ملاامام با جمعی از فقیروفقرا ومستمندان اهالی به دور هم می نشینند قبلا مقداری پول را همراه با اشیای  بی ارزش مانده از میت به داخل دستمال قرارداده وبرروی قرآن می پییچند و بعدا آن را بصورت دورانی برای کسانی که نشسته اند هد یه میکنند هرکدام از کسانی که دردوره اسقاط نشسته اند بسته پول و  قران را می گیرند و می بوسند ودوباره برمی گردانند  این کار حد اقل سه بار تکرار میشود ودر نهایت آن رابه نزد ملا امام می گذارند جناب ملا دستمال را بازمی نمایدوشخص تقسیم کننده پاکت پولی را که بیشتر از دیگران میاشد خدمت ملاامام  تقدیم مینماید  و بقیه پول هم بین بقیه کسانی که در دوره نشسته اند  تقسیم میشود غرض از تقسیم پول در دوره را این  طور بیان میکنند که این پول به  عنوان جبیره دربرابر گناهان و عبادات و نمازهای فرضی که ازجانب میت دردوران زندگی اش سهوا ادا نشده است   مییباشد و از خدای رحمان میخواهند که گناهان میت حاضررا در برابراین صدقه وخیرات مو رد عفو قراردهد !!

 البته دوره قرآن بعد از نماز جنازه که اکثردرکشورما رواج دارد هیچ منبع ومدرک فقهی و اسلامی ندارد ودرواقع بدعتی است که وارد  دین گردیده است  چون درین بدعت حد اقل منافع ملا ها وامامان مساجد نهفته است علی الرغم بی اساس بودن این عمل خلاف تا کنون در اکثریت از مناطق کشورما  هم چنان ادامه دارد  ولی جالب است که این عمل مزخرف بی اساس د رپایان جنازه ببرک کارمل مردی که درتمامی عمر67 سالش یکبار هم نماز نه خوانده  است  انجام پذیرفت .

پایان عمرببرک کارمل در واقع افتضاح ایدیولوژی مارکس وملا د رافغانستان  بود که پیروان مارکس بیچاره  به پای ملاامام بی سواد بی حیثیت زانو میزند واز ملاامام میخواهد که برتابوتش دعا کنند وقرآن  بخواند تا حلالیتی برای دفن شدن زیرخاک پیداکند!! .  افتضاح ملا هم اینکه جناب شان برتابوت کسی که سالیان سال بنام ملحد وکافربرخلافش تبلیغ وجهاد نموده با طمع گرفتن مقداری پول، آیه قرآن میخواند و قرآن، کتاب خدارا را در برابر ثمن قلیل با بی حرمتی تام به معامله میگذارد، با خودم گفتم این همان ملائی  بود که کارمل بیچاره از و عظ ومنبرش کافرشد و  باخدا ورسول وملائکه یکسره قهر کر د پناهنده مکتب مارکسیم شد   واین همان  ملا بود که اورا تکفیر کرد وبعد از کفرش مردم را به جهاد در مقابلش  دعوت به جهاد کرد و باز این همان ملا است که پول های جع شده رفقا ی این بیچاره را  به جیب میزند و برتابوتش می خندد  ،گفتم به خدارهائی از دست این ملا کار سهل وآسانی نیست متا سفانه گفته ام راست شد که این هفده سال است آدم معیوب جاهل بی سواد بنام ملاعمر امیرالمونین  بر جمعیت کثیری از مردم بیچاره ما فرمان میراند و شگفتا که جمعی هم به فرمان اوبا انجام  عملیات های انتحاری  و  گمان شهادت  درراه خدا، جان ها ی خود ومردم بیچاره را قربانی مینمایند و از عجایب باورد نکردنی اینکه از این جمعیت 30 ملیونی کشور یک کسی هم سراغ نمیشود که بگوید حتی برای یکبار امیر مومنان این عجوبه زمان را با چشمان خودش مشاهده کرده است .

 آری مراسم دفین کارمل با سخنرانی  کوتاه برادرش محمود بریالی پایان یافت و فردای روز بازهم مجلس فاتحه در مسجد روضه مبارک در شهر مزارشریف برگذارگردید ....

 

 


بالا
 
بازگشت