مهرالدین مشید

 

 

نفوذ استخباراتی امریکا در مافیای جهادی دیروز و مافیای سیاسی و اقتصادی امروز

 

پس از تهاجم شوروی  به افغانستان چرخ های نظامی شرق و غرب به حرکت تازه در آمده و فعالیت های استخباراتی هم بیشتر از هر زمانی در منطقه گسترده شد که استخبارات پاکستان بیشتر از هر استخبارت جهان در منطقه فعال گردید . استخبارات امریکا در منطقه چاقتر شد و نیرو های بیشتر استخباراتی اش را وارد پاکستان نمود تا از نزدیک اوضاع افغانستان‌ را تحت نظر داشته باشد .

پس از آن علاقمندی استخبارات امریکا به مجاهدین افغانستان‌ افزایش یافت . استخبارات پاکستان که نقش مرکزی را در تجهیز ٬ آموزش و تمویل مجاهدین داشت . در صدد توطیه بر ضد جهاد مردم افغانستان‌ برآمد و برای به بیراهه کشاندن و وابسته گردانیدن آن « دست ها را تا آرنج ها بر زد .» نظامیان پاکستان که درگذشته نهضت اسلامی را دو پارجه نموده بودند . بعد تر هر کدام را به سراشیب تجزیهٔ بیشتر برد و تا آنکه سر نه تنظیم از پشاور بیرون شد . استخبارات پاکستان برای تقویهٔ جناح های مورد نظر خود فعالیت های سه گروه را ممنوع قرار داده و بالاخره گروههایی تحت رهبری انجنیر حکمتیار ٬ استاد ربانی ٬ مولوی خالص ٬ مولوی نبی ٬ حضرت محددی ٬ پیر گیلانی و استاد سیاف به فعالیت های مسلحانهٔ‌ خود بر ضد شوروی مهاجم ادامه دادند . قیام ها که بر ضد نیرو های مهاجم شوروی در داخل افغانستان‌ شکل خود جوش را هر روز شکل تازه یی میگرفت و شگوفا میگردید . گروههای جهادی مستقر در پشاور هر کدام به سربازگیری آغاز کرده و برای بسیج مردم پرداختند ؛ زیرا بخاطر مبارزه با نیروی وحشی تا دندان مسلح شوروی به سلاح نیاز داشتند که مقدار اسلحهٔ غنیمت گرفته شده از سربازان شوروی نمی توانست ٬ پاسخگوی نیاز های روز افزون آنان را فراهم کند . از سویی هم مردم به نوعی بسیج نیاز داشتند تا فعالیت های خود را بیشتر بر ضد شوروی ها تنظیم کنند . این ضرورت قیام راستین مردم افغانستان‌ را به شکار رهبران جهادی کشاند . این ها که شکاریان ماهری بودند ٬ توانستند بر قیام سراسری مردم افغانستان‌ بر ضد شوروی سیطره حاصل کنند . شماری جوانان در مکاتب ٬ دانشگاهها ٬ ادارههای دولتی در بخش های نظامی و ملکی به نسبت پیوند های قبلی با گروههای اسلامی بویژه حزب اسلامی و جمعیت اسلامی (۱) به نوعی خود را متعهد به مبارزه در چهار چوبهٔ تشکیلاتی گروههای یاد شده احساس میکردند. به فعالیت های گروهی مصروف بودند مردم را به محور های مبارزاتی گروههای مورد نظر خود ترغیب میکردند . مردم هم به بهای مرگ  دعوت این ها را به جان و دل استقبال  کرده و لبیک میگفتند . این شور برخاسته از جوش درونی آنان بود که بسیاری ها هر گز پروای این رهبر و آن رهبر و این گروه و آن گروه را هم نداشتند. فقط دیوانه وار مشتاق آزادی بودند و برای آن از هیچ چیزی دریغ نمیکردند . این ها که غرق احساسات و عواطف خود بودند . کمتر به این فکر میکردند که میان استاد ربانی و حکمتیار و یا مسعود و حکمتیار و یه میانهٔ دیگران چه اختلافی وجود دارد و در مورد زد و بندی این ها با استخبارات پاکستان و امریکا توجهی هم نداشتند ؛(۲) در حالیکه رهبران جهادی از قبل سرنوشت مردم افغانستان را در طبق اخلاص در معرض معاملهٔ استخبارات جهانی بویژه استخبارات پاکستان گذاشته بودند و چنان بر آن تا آخر وفا دار ماندند و با برقراری روابط جدید با استخبارات دیگر مانند استخبارات انگلیس ٬ شوروی ٬ اسراییل ٬ سعودی ٬ کشور های خلیچ و سایر مراکز استخباراتی جهانی و حفظ و استقرار همچو روابط تردست تر شدند ؛ اما در این میان استخبارات پاکستان به مثابه پیشوای استخباراتی عمل کرده و سایر استخبارات جهان به استثنای استخبارات شوروی سابق را در امور مجاهدین رهبری میکرد . استخبارات پاکستان چنان نقش پیشقراول را در امور جهاد افغانستان پیدا کرده بود که حتا گاو استخباراتی امریکا را هم به نفع خود میدوشید .

کشور های غربی و کشور های اسلامی بویژه کشور های خلیج به گونه های مختلف استخباراتی عمل میکردند . کشور های عربی زیر پوشش موسسات خیریه و کمک کننده به مجاهدین مانند مکتب خدمات و رابطهٔ عالم اسلامی زیر پوشش حمایت اکمالاتی مجاهدین و بازساز مساجد و کشور های غربی با ایجاد موسسات خیریه در بخش های بازسازی ٬ تعلیم و تربیه و صحت اهداف استخباراتی خود را در  جهاد افغانستان دنبال میکردند . از جمله موسسات غربی می توان از موسسه هایی چون  « ویتا »٬     «اکلو»  و «دی ای آی » مربوط امریکا   ٬     « سویدن» و « ناروی » و در بخش های صحی « اویسن»مربوط فرانسه یی هاو در بخش های تعلیم و تربیه «آی آر سی » و دههای دیگر به کمک های مالی منابع استخباراتی در ساحات آزاد شده کار میکردند . به هر میزانی که ساحات آزاد شده افزایش می یافت . این موسسات ادارههای شان را در ساحات یاد شده گسترش میدادند .

بدون تردید این موسسات در کنار یک سلسله فعالیت های بازسازی و بشری اهداف معین استخباراتی نیز به پیش می بردند ؛ زیرا که تمویل کننده گان اکثر این موسسات منابع استخباراتی بود . چنانچه استخبارات امریکا در دوران جهاد که مرکز آنان در پشاور بود ٬ ملیون ها دالر را زیر پوشش ادارهٔ انکشافی این کشوربرای موسساتی مانند ویتا ٬ اکلو ٬ دی ای آی ٬ سی آر سی و ... تحویل میدادند . چنانکه در این اواخر افشا گردید که تمویل کنندهٔ تمام موسسات خیریه استخبارات امریکا است و ندای ملت ٬ روزنامهٔ پاکستانی (۳) نوشت : موسسات خیریهٔ امریکایی که بوسیله استخبارات امریکا تمویل می شوند . زیر نام فعالیت های بیداری اذهان و بلند رفتن آگاهی های حقوق بشری فعالیت های تبشیری نموده و مردم را به بغاوت تشویق میکنند . چنانکه انجو های امریکایی در زمان کمک رسانی به جاپان مردم را به مسیحی دعوت میکردند .

موسسات یاد شده در پشاور که بیشتر مصروف بازسازی و تقویهٔ برنامه های انکشافی در داخل افغانستان بودند . تحت این نام کار های شگفت آور استخباراتی را نیز انجام میدادند . به گونهٔ مثال این موسسه در داخل افغانستان آمریت های ساحوی داشت و سالانه صد ها هزار کلدار برای پروژههای مختلف ساحوی اختصاص می یافت . این پول ها در گام اول در دفتر مرکزی از رییس موسسه تا آمریت توحید و انسجام آن تقسیمات میگردید و متباقی آن در ساحه میان فرماندهان  جهادی ٬ ملک ها و  سایر اشخاص توزیع میگردید و بخش اندک آن صرف بازسازی پروژه های میگردید . در حالیکه این پروژه ها از طریق نظارت کننده گان دفتر مرکزی کنترول و مراقبت میشد و حتا در شماری موارد نظارت گران امریکایی هم به ساحه میرفت و از پروژه ها گزارش میدادند . با وجود این همه زد و بند ها میان آمر ساحوی و رییس موسسه و قوماندان هیچ گاهی از حیف و میل پول ها سخنی به میان نمی آمد و همه چیز برقرار بود . بعد ها متوجه شدم که یکی از اهداف این موسسات به نحوی تخدیر قوماندانان بوسیلهٔ پول است و تلاش میکردند تا با دادن پول برای آنان از اصل مسیر منحرف شوند . چنانچه امیریکایی ها توانستند ٬ خوب ترین فرماندهان را به پول آلوده نمایند و بسیاری را از جبه به پشاور کشاندند . اکثر قوماندان ها خانه های مجللی در حیات آباد و  اطراف پشاور اعمار کردند و یا خریدند . استخبارات امریکا از طریق همین موسسات به گونهٔ غیر مستقیم قوماندانان جهادی را خرید و به بیراهه کشاند . تمام فرماندهان را به پول عادت داد و  بسیاری قوماندان ها در پشاور دفتر گرفتند وکار شان استقرار رابطه با استخبارات پاکستان و از آن طریق با استخبارات امریکا بود . صدر استدیوم دفتر مرکزیی  استخبارات پاکستان محل تجمع تمام فرماندهان جهادی بوده و تماش های منظمی با نظامیان پاکستان میداشتند . از جمله جلال الدین حقانی از پر سابقه ترین و وفا دار ترین فرد به استخبارات پاکستان از همان دوره های جهاد است که در کنار حزب مولوی خالص بصورت مستقل از سوی استخبارات امریکا تمویل میگردید . تاسیس اتحادیهٔ قوماندانان جهادی در پشاور در واقع نتیجهٔ این تلاش ها بود که هدفش جدا سازی از فرماندهان از بدنهٔ رهبری سیاسی تنظیم های جهادی بود که حضوی پتر تامسن نمایندهٔ خاص امریکا در امور افغانستان و اشتراک او در نشست های آنان در حیات آباد پشاور گویای روشنی از علاقمندی امریکا بر آن بود .

استخبارات امریکا به این گونه فعالیت ها برای به دام افگندن فرماندهان بسنده نکرده ؛ بلکه به شیوه های دیگری نیز برای به دام انداختن رهبران درجه اول و درجه دوم رهبران جهادی در پشاور نیز می پرداخت که همانا یه گونه یی تطمیع آنان از طریق پول و در نتیجه خریداری آنان بود . استخبارات امریکا به گونه های مختلفی در صدد شکار رهبران و اعضای کمیسیون گروههای جهادی سابق بود .

اینجانب که در آنزمان در موسسهٔٔ ویتا در پشاور ایفای وظیفه می نمودم  . اطلاعات دقیقی داشتم که شماری از این افراد که وابسته به گروههای مختلف جهادی   بودند نه با نام های اصلی ؛ بلکه با  « آی دی » های خاص بحیث تفتیش   ( مانیتور ) از دفتر ویتا بصورت ماهوار معاش میگرفتند . معاش آنان را هم شخص مورد اعتماد آنان اخذ و  برای شان انتقال میداد. شماری از این اعضای اجراییهٔ حزب اسلامی که از موسسهٔ ویتا معاشا اخذ میکردند ٬ بعد ها به اتهام رابطه داشتن با امریکا ای کمیتهٔ اجراییهٔ حزب اسلامی  بیرون گردیدند و بعد از آن دیگر به حزب اسلامی به رهبری حکمتیار نپیوستند و بیشتر شان بعد از  سقوط نجیب با گروهٔ مخالف حکمتیار یعنی جمعیت اسلامی وارد همکاری شدند . تنها این ها نبودند که از موسسهٔ ویتا که از سوی استخبارات امریکا تمویل میشدند و بصورت ماهوار معاش اخذ  میکردند . اعضای ارشد کمیته های اجراییهٔ تنظیم های دیگر نیز از موسساتی مانند ویتا ٬ اوکولو ٬ دی آی ای و ... بصورت ماهوار معاش اخذ میکردند . این موسسات از طریق آمریت های ساحوی خود در ساحات آزاد شده برنامه های کوتاه مدت بازسازی ٬ غیر زیر بنایی و خدمت بشری را عرضه میکردند ؛ گرچه این موسسات زیر نام فعالیت های بازسازی بیشتر به کار های استخباراتی می پرداختند و کسانی که از افغان ها در راس این موسسات قرار داشتند . اشخاص مورد اعتماد مراکز استخباراتی امریکا و سایر کشور های کمک کننده بودند و از امتیاز داشتن معاش های بلندی برخوردار بودند . از طرف بورد مشورتی این موسسات پروژههای مختلفی برای ولایت های مختلف کشور اختصاص می یافت و پول این پروژهها برای آمرین ساحوی پرداخته میشد تا در  پروژههای منظور شده به مصرف میرسیدند . مقدار زیاد از  این پول ها از پایین تا بالا به نحوی دست بدست میشد و مقدار اندکی برای بازسای به مصرف میرسید ؛ زیرا برنامه چنین بود ٬ تنها بازسازی وسیله یی برای نفوذ استخباراتی امریکا در منطقه بود و بس  .

رابطهٔ تنگا تنگ شماری اعضای ارشد و غیر ارشد گروههای جهادی سابق با رییسان موسسات نامبرده از همین دست بوده که ریشه در میله ها و خوشگذرانی های آنان در دوران جهاد در پاکستان دارد . این موسسات به گونه های دیگری بصورت غیر مستقیم به شکار فرماندهان می پرداختند . پول های پروژهها را برای اقارب فرماندهان بزرگ بصورت نقد می پرداختند . به گونهٔ مثال موسسهٔ ویتا پول چندین پروژهٔ باز سازی در پنجشیر را که شامل پل و ... برای برادر مسعود که مشهور به جان آغا بود ٬ پرداخت . این که او این پول ها را چه کرد و چه مقدار از آن از صرف خرید مواد لکس از دوکان های تاون و موتر سواری های آن شد و چقدر آن به جبهه رسید ٫ راز سر به مهری است که کسی نمیداند . شاید مسعود هم در شماری موارد از آن آگاهی نمی داشت . این عیاشی در چوکی صورت میگرفت که صد ها افغان از پی لقمه نانی منتظر کار برای نان بخور و نمیر بودند .

موسسات دونر مانند ویتا به این هم بسنده نکرده ٬ از روش های دیگری مانند اشتراک در بیوروی مشورتی موسساتی که مربوط گروههای بودند ٬ نیز بهره گرفته و برای اعضای آن معاش آماده کرده و حتا پروژه های آنان را تمویل میکردند . چنانکه رابطه رییس ویتا و دفتر ویتا با موسسهٔ بازسازی پنجشیر به ریاست انجنیر کمال چنین بود .  هدف از این کار جلب فرماندهانی بود که با این موسسات میانهٔ خوبی داشتند . یا دفتر ویتا پروژه هاییرا به بخش کارخانهٔ حزب اسلامی جهت تقویهٔ آن به گونهٔ حسن نیت میداد . استخبارات امریکا به همین گونه دهها شیوهٔ دیگر را برای به بیراهه کشاندن جهاد مردم افغانستان‌ به کار می بست و به این روش ها هنوز هم ادامه میدهد.

امریکا بعد از کنفرانس بیمار بن  حکومت موقت را به افغانستان صادر و آنرا بر مردم افغانستان تحمیل کرد . مردم افغانسان از ده سال بدین سو رنج و دشواری های این حکومت را به گوشت و پوست خود لمس میکنند ؛ اما در این میان با همکاری نزدیک امریکا شماری موسسات غیر دولتی ٬ قاچاقبران مواد مخدر ٬ کمپنی های امنیتی ٬ شرکت های ارتباطی با کمپنی های بزرگ ساختمانی امریکای و غربی ٬ مافیای سیاسی و اقتصادی که شمار شان بیشتر از حساب انگشتان نیست در تبانی با دلالان داخلی و خارجی شان توانستند ٬ پول های گزافی را بدست آورند و از خوان سخاوت های مالی امریکا بهره مند شود . این ها که هرگز سیر نمی شوند ؛ بلکه با افزایش پول عطش شان برای مکیدن خون مردم بیشتر هم میگردد . بیشترین قراردادی های امریکا در افغانستان پیمان های کلان را با پنتاگون و استخبارات این کشور عقد کرده اند . این قرار دادی ها در تبانی نزدیک با لابی های نفتی ٬ اسلحه  وسیاسی  کاخ سفید فاجعه را در افغانستان هر چه بیشتر دامن زدند . چنانکه سه گروهٔ لابی مانند لابی تیل به رهبری فرماندۀ سابق ناتو و مشاور جدید امنیت ملی اوباما جیمز جونز ، لابی اسلحه که نمایندۀ بزرگ آن رابرت گیتس وزیر دفاع پیشین امریکا و لابی صهیونیستی به رهبری جوبایدن معاون اوباما با شرکای یهودی آنان مانند هالبروک ها و کیسنجر ها برای بدست آوردن ثروت های بیشتر در تلاش بحران آفرینی در افغانستان هستند .(۴)

ادارههای نظامی و استخباراتی امریکا با هشت شرک بزرگ امریکای قرار داد عقد کرده و تمام امور بازسازی ها ٬ اکمالات و حتا کمک های بشری از طریق این ها  در افغانستان صورت میگیرد . این ها با استفاده از از قرار داد ننگین  ام تی ای نه تنها دارایی ها (۵)؛ بلکه سرنوشت مردم افغانستان را نیز به بازی گرفتند . قرارداد ام تی ای

 در دورهٔ موقت توسط داکتر عبدالله و یونس قانونی اولی وزیر خارجه و دومی وزیر داخلهٔ دورهٔ‌ موقت با آیساف و نیرو های خارجی به امضا رسیده که برای آنان در بخش عملیات نظامی و هم در بخش نپرداختن مالیات به حکومت افغانستان امتیازات غیر قانونی داده است . شرکت های مختلف خارجی با استفاده از این قرار داد به کار و بار غیر قانونی در افغانستان‌ مصروف اند . شرکت های امریکایی با استفاده از ام تی ان مصروف زر اندوزی های غیر قانونی در افغانستان‌ هستند . به گونهٔ مثال شرکت سوپریم قرار دادی پنتاگون بوده وهزاران کارمند خارجی را بصورت غیر قانونی بکار گماشته است . این شرکت بیشتر از  قرار داد طیاره و تاسیسات داشته و به افغانستان‌ مالیه نمی پردازد . مالکان این کمپنی یک امریکایی و یک آلمانی است . دارای ۲۴ طیارهٔ هلیکوپتر و بالدار بوده و در میدان هوایی کابل ۴۵ طیاره را مورد استفاده قرار میدهد . این شرکت دارای ۵۰۰۰ کارگر است که اکثر هندی ٬ نیپالی و سریلانکایی هستند . این شرکت به رغم تقاضا های دولت افغانستان  تاکنون نه گزارش و نه مالیه برای دولت افغانستان‌ داده است .  طیاره های آن به رسم پاسداری از خدمات داکتر عبدالله برای این شرکت اوراق تبلیغاتی او را در زمان انتخابات ریاست جمهوری پخش میکردند . (۶)

این موسسات با دادن حق سکوت به شماری مقامات ارشد دولتی به گونه های مختلف مانند دادن قرار داد های امنیتی ٬ ساختمانی و غیره گویی مردم افغانستان را به گروگان گرفته اند و هر جنایتی که می خواهند ٬ در حق آنان انجام  میدهند. این ها که با شبکه های بزرگ استخباراتی امریکا راه دارند . از کمک های نظامی و غیر نظامی امریکا برای افغانستان زیر نام  انکشاف و باز سازی ٬ تقویهٔ ظرفیتی ٬ رشد و گسترش رسانه یی برای اهداف استخباراتی خود سود می جویند . امریکایی ها اکنون در لایه های متفاوتی مافیای سیاسی٬ مالی و اقتصادی را در افغانستان بافته اند و زمینه سازی پول اندوزی و پول شویی ها برای آنان افغانستان را هر روز به پرتگاهٔ بحران به پیش می برند . این موسسات استخباراتی زیر پوشش شرکت های گوناگون هزینه های انتخاباتی نامزدان ریاست جمهوری و پارلمان افغانستان را آماده کرده و بر تمامی رگه های سیاسی و اقتصادی افغانستان ریشه دوانیده و بر آنان مسلط هستند . چنانکه نفوذ گستردهٔ آنان بر بخش اجرایی ٬ تقنینی و قضایی کشور مشهود بوده و هر طوری که بخواهند ٬ قدرت راندن چرخ را طور دلخواهٔ خود دارند .

 

منابع و یادداشت ها :

۱ - روز را بخاطر دارم که نشرات مجاهد و شهادت که یکی متعلق به جمعیت اسلامی و دیگری متعلق به حزب اسلامی بود . برای دوستانی دادم و  برای شان گفتم که گروههای اسلامی متحدانه می جنگند و این نشرات هم بصورت مشترک نشر می شود ؛ زیرا ما نمی خواستیم روحیهٔ حماسی جوانان را با سمت و سو دادن به اختلافات درونی گروههای پشاور ٬ از اصل موضوع که همانا جنگ در صف واحد با نیرو های شوروی بود ٬ خدشه دار بگردانیم . یکی از دوستان که حالا هم از توفان حوادث گذشته درامان مانده است . برایم گفت که نشان های جراید یاد شده مختلف است و پس هر دو گروه جدا جدا فعالیت میکنند ... آآخر برایش گفتم  : بگذار ٬ زیاد دنبال این گونه حرف ها نباش ٬ تنها برای بسیج مردم بپرداز و بس .

۲ – در ماهٔ ثور سال ۱۳۷۹ که سال چهارم درسی من در فاکولته انجنیری کابل بود . روزی را بخاطر دارم که محصلان پوهنتون کابل دست به اعتصاب زده  و بدین وسیله نفرت و انزجار شان را برضد رژیم مزدور ابراز می  نمودند . این اعتصاب ها که گاهی همراه با تظاهرات بود . در حالیکه محصلان با شور و احساسات در حال پیوستن  پیوستن به صفوف مظاهره کننده گان یکی از هم صنفی های ما در فاکولتهٔ انجنیری در پیش چشمان ما ظاهر شد . بعد از ادای یک سلسله دشنام ها گفت : امریکا برای هر کدام این ها ۵۰۰ دالر امریکایی داده است ؛ گرچه حرف های او  در آن روز برای ما چرندیاتی بیش نبود و اما بعد ها دریافتیم که خیلی با تاسف ٬ معامله از آن قرار بوده و ما همه بوسلهٔ‌ رهبران جهادی به فروش رسیده بودیم . در آنروز برادران و فرزندان شماری رهبران جهادی بوبوسیلهٔ آن پول ها مصروف عیاشی بودند و با رفت و آمد های به اصطلاح « تیمکی» در سرک های تاون و ارباب رود بر خون های مهاجران نمک میریختند و امروز هم از آن پول ها کاخ های ننگین در کابل و دوبی و جاهای دیگر اعمار کرده و به زنده گی ننگین خود ادامه میدهند .

۳ - ویسا ٬ شمارهٔ ۱۵۰۲ ٬ ۲۰  جون

۴ - ندای ملت چاپ پاکستان ٬ ویسا ، شمارۀ 1247 ، 5 جولای

۵ – یکی از دوستان من بحیث انجینر در یک موسسهٔ امریکایی کار میکند که یکی از پیمان کار های پنتاگون در افغانستان بوده و مسؤولیت اعمار ساختمان ها و بارک ها را برای پولیس این کشور دارد . انجنیر یاد شده روی قصه کرد که موسسهٔ یاد شده ماهانه ۱۵۰ هزار دالر برای قوماندان پولیس نیویارک یا واشنگتن میدهد . او در بدل این معاش قرار داد های تازه به تازه را از امریکا برای موسسهٔ یاد شده اخذ و در اختیار آ‌ن قرار میدهد .

۶ - ویسا ٬ شمارهٔ ۱۵۳۰ ٬ ۳۰ جولای

 

 

 

 


بالا
 
بازگشت