مهرالدین مشید

 

خاینین به آرای مردم نه تنها خاین تر بلکه جنایتکار تر ازهرجنایتکاری هستند

هرچند بحث بر سر مجلس نماینده گان کشور و سخن راندن و پرده برداشتن از کارکرد ها و سره و ناسره کردن اعضایش از حوصلۀ این نبشته بدور بوده وشاید که نتوان حتا گوشه یی از محاربه های فزیکی، دویل ها و جنگ های تن به تن اعضای آن اندکی پرده برداشت. چه رسد به آن که سخن گفتن بر سر گوشه هایی از دلالی ها، معامله گری ها، رشوت خواری ها، کمیشن کاری ها، اختلاس، قاچاق مشروبات الکولی و مواد خوراکۀ شماری از نماینده گان معزز و گرامی به درازا کشانده شود. هر از گاهی که از رسوایی های وکلا چیزی از رسانه به گوشم می رسد، خداوند را هزاران شکر می گویم که دست کم به یکی از این ها رای نداده ام و با قبول خوش باوری ها اعتما خویش را به قمار آنان نگذاشته ام. بدون تردید درد اعتماد زدایی و به بازی گرفتن چنین امانت بزرگی بس تحمل ناپذیر است که رنج طاقت فرسای آن حتا رستم پهلوانان تنومند را به زانو درآورد. اگرچند آنانی که امید ها و آرزو های مردم را به بازی می گیرند و بازی با سرنوشت آنان را امری پیش پای افتاده تلقی می کنند. نه تنها از مهتم شدن به اعتماد زدایی هراسی نداشته و اندکترین وسوسه یی در ضمیر خوابیدۀ آنان رخنه نمی نماید؛  بلکه بر بدکاری های خود فخر و مباهات نموده و بر خود هم  می بالند.

چند روز پیش اخبار ساعت شش بجه یی را می شنیدم که در میان خبر ها پای شهکاری های وکلا در میان آمد؛ اما این بار سخن برسر قهرمانی های معامله گرانه و فساد گستردۀ آنان نرفت؛ بلکه حرف برسر غیابت های طولانی شماری از آن عالی جنابان بود. با شنیدن این خبر موی براندامم راست شد، بصورت فوری سخن مولوی صاحب خالص در ذهنم تداعی کرد که می گفت، در کشوری که بیشترین باشنده گانش جاهلان باشند، در هنگام انتخابات جاهلان بر جاهلان رای میدهند. به باور او چنین وکلایی از انجام خدمت به مردم عاجز بوده و کار آنان جز بازی با سرنوشت مردم چیز دیگری نیست. او از همین رو به شورای "اهل حل وعقد" باور داشت و با انتخابات مخالف بود. این که نظر جناب مولوی صاحب در مورد انتخابات چقدر صائب است یا خیر، بحث دیگری است و اما آنچه که دراین جا قابل بحث است؛ همانا واقعیت غیرقابل انکار سخن او و دادن رای اعتماد جاهلان به یک نمایندۀ جاهل است که امروز مردم مظلوم افغانستان با چنین نماینده گانی مواجه اند که بصورت بیرحمانه یی سرنوشت شان را به بازی گرفته اند. در حالیکه دادن رای به یک شخص معنای سپردن بزرگترین اعتماد برای او است که در برابر مواظبت از این امانت بزرگ دین انسانی، تاریخی، ملی و اسلامی خویش را با حسن صورت به انجام برساند. این نماینده گان که در واقع حیثیت قانونگذاران را درجامعۀ بیمار و جنگ زدۀ افغانستان دارند تا هر روز سریع تر از روز دیگر به تصویب قوانین جدید بپردازند؛ اما برعکس شماری ازاین وکلا چنان مسؤولیت گریز اند و رای و اعتماد موکلین شان را به بازی گرفته اند که همه را در تختۀ شطرنج معامله های مالی، سیاسی و اقتصادی شان نهاده اند. بدون تردید یکی از عوامل مسؤولیت گریزی این نماینده گان ناآگاهی های شان است که قدر و منزلت خویش را ندانسته اند. باوجود این که به مقام مقننۀ کشور تکیه زده اند، بازهم فکر می کنند که همان دلالان قدیم اند که گاهی رشوت دهنده بودند، گاهی رشوت گیرنده و زمانی هم واسطه میان هردو. حالا که میدان را فراخ دیده اند و از بد روزگار: «اسب تازی شده زخمی به زیر پالان *** طوق زرین همه بر گردن خر می بینم» توسن حرص و آز غرق در فساد خویش را بیرحمانه بر سرو دوش مردم بیچاره یی می رانند که دیروز با صد ها فریب و دروغ اعتماد شان را خریده اند. هرچند آنانی که ارزش رای خود را نمی دانند و بزرگترین امانت الهی را در خوان معاملۀ یک آدم ذلیل و بی شخصیت نهاده اند، جزای شان از این هم بدتر تا باشد که بار دیگر فریب چنین آدم های دروغگو را نخورند. 

درست زمانی غیابت دایمی وکلا سر و صدا را در میان اعضای نماینده گان با عزت و با شرف به راه انداخت که بسیاری فیصله ها و قوانین که باید به تصویب می رسید، بنا برنبود نصاب کافی از تصویب باز مانده اند. شگفت آور این است که نماینده گان، رییس و هیآت اداری مجلس نماینده گان را متهم به سازس و معامله با نماینده گان غیرحاضر نموده و مدعی بودند که نه تنها از سوی هیات اداری مجلس مورد بازپرس و مجازات قرار نمی گیرد، بر عکس معاش های آنان را هم در عقب دروازۀ خانه ها برای آنان میرساند. از فحوای این پول رسانی ها و پوسته رسانی ها بصورت واضح معلوم است که معامله یی در کار است که از راس تا قاعدۀ هیآت اداری مجلس نماینده گان در آن دست دارند. در این شکی نیست که این ها از این معامله سود می برند؛ اما سود آن در برابر بهایی که به ارزش بازی با سرنوشت یک ملت بر آن می پردازند، خیلی اندک و ناچیز است. این به آن غارت ها به شباهت نیست که دیروز تفنگداران کوچه و بازاری شهر کابل زیر نام مجاهد بخاطر کشیدن چند کیلوگرام سیم مسی یک ماشین به ارزش میلیون ها افغانی را تخریب کردند و افغانستان را به تل خاک مبدل کردند. گفته اند، هرچه به عادت مبدل شود، دوری از آن دشوار است و ترک آن مرض است. عادت به دزدی ها که از خس دزدی ها آغاز شد و به میلیون ها دالر دزدی ادامه یافته است. امروز کار بجایی رسیده است که خورده دزدان قدیم به مافیای غارت مبدل شده اند و دار و ندار این ملت را به تاراج برده اند.

نماینده گان غیر حاضر نه تنها از لطف آمرنوازانۀ رییس و هیآت مجلس نماینده گان برخوردار نیستند؛ بلکه تحت لطف و نوازش مقامات حکومت از راس تا قاعده نیز قرار دارند. بعید نیست که ارگ برای هیآت اداری مجلس توصیه کرده باشد تا معاش و امتیازات  وکلای غیرحاضر را شرافتمندانه برای شان بسپارد تا بدین وسیله ممنون آن بوده و در گشودن تعویذ ها در هنگام ضرورت ارگ را یاری کنند؛ زیرا حکومت برای به پیش بردن بازی های سیاسی و اخذ رای اعتماد برای وزرای پیشنهادی خود نیاز به یک پارلمان از هم گسیخته و معامله گر دارد تا برای مخفی نگهداشتن رسوایی های فساد اداری خود قدرت معاملۀ سریع را با آن داشته باشد. پادو های لالهان در دفتر های دولتی هم این تنگدستی های حکومت را غنیمت شمرده و گلیم معامله با آن را هر روز گسترده تر هموار گردانیده اند. دوره گرد های مجلس نماینده گان با استفاده از فرصت به بهای ترک مسؤولیت انسانی، پارلمانی و کشوری شان بدترین جفا را در حق مردم خود روا داشته اند. این ها نه تنها در برابر آرای موکلین شان مرتکب خیانت شده اند و بزرگترین امانت الهی را که در نماد ارادۀ انسان تبلور یافته است، به بازی گرفته اند. آنهم نه تنها خیانت، بلکه بزرگتر و بزرگتر از آن و حتا کلانتر ازآن جنایت. 

گفتنی است که آشفتگی در نظام پارلمانی کشور برخاسته از ویژه گی نظام فاسد واز کار افتادۀ کابل است که پراگنده گی، تناقض، خودمحوری، بی تفاوتی، مسؤولیت گریزی و غارت از سر تا پایش موج میزند. در یک سیستم فاسد که ارکان قدرت در جزیره های کوچکی پراگنده شده باشند و هرجزیره نمادی آشکار از یک انارشیزم باشد. واضح است که وضعیت کشور داری در آن به چه میزانی نابسامان است. بنا براین پراگنده گی، مسؤولیت گریزی، حاضری گریزی و ... در جزیرۀ قدرت پارلمانی کشور هم امری اجتناب ناپذیر نیست. در این تردیدی باقی نمی ماند که گراف خیانت شماری از اعضای چنین پارلمان نه تنها سیر صعودی بپیماید؛ بلکه ریکارد خیانت را در سطح منطقه هم از خود برجا بگذارند. شاید شماری از این ها با خود بگویند، حالا که خیانت در حکومت به یک عنعنه مبدل شده و خیانتکاران نه تنها از مجازات مصؤونیت قانونی یافته اند؛ بلکه تشویق شده و مورد تحسین هم قرار میگیرند؛ پس چه باکی است که خیانت ورزی بر سر زلف آنان هم قرار داشته باشد. در حالیکه همچو خیانت، به مراتب شدیدتر از جنایت است و به مجازات کشاندن چنین جنایت کاران امری قانونی و شرعی است؛ زیرا خیانت و فریب با رای و اعتماد مردم به مثابۀ امانت بزرگ نه تنها خیانت فردی؛ بلکه خیانت ملی و دینی است و خیانت به آرای مردم معنای خیانت به عظیم ترین امانت الهی را دارد.

بعید نیست که گروپ غیرحاضر و کمیشن کاران پارلمانی با خود بگویند، حالا که در کشور همه چیز مافیایی شده و غارتگران بصورت همدست سرگرم راه اندازی جنایات سازمان یافته هستند. بازی با آرای مردم و اخذ دوبارۀ رای برای شان به یک امر روزمره مبدل شده باشد. این گروپ مافیای پارلمانی نیز دریافته است که حتا نیروی نفوذ در درون مردمان را دارند و به قول قرآنکریم، توان وسوسه افگنی در درون مردمان را دارند و حتا بر قلب های صاف و ساده ماهرانه تر از جن دغدغه بیافرینند؛ زیرا این ها از جنس خناس اند که برای وسوسه افگنی در دل های مردم بالادست تر از هر شیطانی شده اند.  این خناس نه تنها مشتی جاهل، تنبل و ناکاره را با تطمیع شکار می کنند؛ بلکه حربه های از پیش آماده شدۀ وسوسه افگنی ها را دارند؛ مانند وسوسه های قومی و  دغدغه های زبانی، سمتی، گروهی و ده های دیگر که می توانند در هنگام              ضرورت از آن بهره ببرند. این وسوسه ها جدا از دغدغه هایی است که مشتی تیکه داران جهاد در آستین دارند و از آن بحیث ترفند های شرعی برای منافع شان بهره می گیرند. می ترسم که تمامی زشتی ها مانند، غارت، غصب، فساد، دزدی و ... در قاموس نام نهاد جهادی این ها، همه جهادی سجل شده باشند. خود را در ردیف آدم های معصوم حساب کرده اند که هرخطای شان را صواب برشمرده اند. باتاسف که در میان گروپ غیرحاضران  پارلمانی شمار مدعیان کذایی جهاد پررنگ تر جلوه می نماید. این ها که نام خدا، صدها بهانۀ شرعی برای فریب مردم درست کرده اند و دام های زیرکانه یی زیر پای مردم فرش نموده اند که حتا ماهرانه تر از شعبده بازان توانایی افسون مردم را دارند؛ زیرا این ها اژدهایی اند که خطرناک تر از هر زمان صدها دام های تنیده برای فریب مردم در آستین دارند. شماری را با پول، شماری را با زمین، شماری را با قدرت وشماری را هم بوسیلۀ چیز های دیگر افسون میکنند. این ها که پول دارند، قصرها، موتر ها، زمین ها و حتا ریش های بلند، پکول های زیبا ومفشن، دستار های به مود روز، دریشی های آراسته در بغل و... دارند؛ پس افسون جاهلان و به فریب کشاندن آنان چه که به دام افگندن نیمه جاهلان و حتا آگاهان ناخن افگار هم برای شان امری دشوار نیست. در این حال ناممکن نیست که باربار جاهلانی زیر نام وزیر، معین، قوماندان، والی، وکیل و ... بر سرنوشت مردم ما حاکم شوند و در نوشیدن خون مردم از یکدیگر سبقت بجویند. اشتباه نشود، آنانیکه خاین به سرنوشت مردم، منافع ملی و ارزش های راستین دینی مردم اند، جاهل تر از هر جاهلی و جنایتکار تر از هر جنایتکاری اند؛ ولو که بر روی خود نقاب های رنگارنگی از القاب دروغین را کشیده باشند.

 

 

 

 


بالا
 
بازگشت