خوشه چين

 

امروزوفردای افغانستان

اتحاد شوروی دیروزآمده بود،بازگشت،رفت،مگر«روسیه»با مضمون وشکل جدید می خواهد که درقضایای افغانستان حضورداشته باشد ،امریکای،امروزآمده است،نمیرود ونمیرود که نمیرود،باوجودیکه هیچ دست آورد علمی وفنی،انسانی واخلاقی درافغانستان به جا نگذاشته است.آرزو دارد که نرود،مگرافغانستان فردا،ساختمانش ازتهداب دردستان توانای نسل جوان،وطن پرستان وعیاران،طبق قانونمند یهای قبول شدۀ ملی وبین المللی بامضمون جدید شکل می گیرد.آنچه را که درگذشته به عنوان چپ شناخته می شد((هرکه درکوه نمک رفت نمک می گردد)) دیگرحضورفزیکی ندارد که به عنوان اپوزیسیون وارد عمل شود.این همه تعداد به اصطلاح احزاب راجستر شده درنقش ((چهل ملا یک بار پخته مبدل گشته اند)).

این عیاران اندکه با سربلندی وافتخار تمام وارد درعرصۀ سیاسی آیندۀ افغانستان میشوند ومسؤلیت سیاست های درازمدت وکوتاه مدت درآینده را برای ساختن یک کشور مستقل غیر وابسته،مترقی وپیش رفته با حقوق برابر درجامعۀ ملل،بدوش میگیرد.                بلی! ارمانها((آزادی واستقلال کشور)) وآرزوی هزاران انسان شرافت مند کشورم غرق دربحرسیاست بدون شرف است آخرین نفس های خودرا می کشد. با این وضوح گفته می توانیم که این حاکمان وگردانند گان سیاست بدون شرف((بسته درزنجیر اشغال))درایجاد اختلاف،زبان،منطقه وسمت((قوم برتر)) را بهترین وسیلۀ تداوم حیات سیاسی پنداشته ودرتداوم اشغال کشور،به نفع بیگانگان،با مفاهیم دیکتاتوری،درقالب دموکراسی، بازیگران سیاسی اند.                                                                                                                               نقل مطابق اصل((مدیدیوف رئیس جمهور،پوتین صدراعظم با صلاحیت & زلمی رسول رئیس جمهوروحامد کرزی صدراعظم با صلاحیت))

حال وهوای روسیه دوباره((دستت خلاص ازینجا تا به لندن وبخارا))به سوی افغانستان درحرکت است،موضع گیریهای کج دارومریز،دولت به تشریح مطالب زیرین می پردازد. روسیه امروزخودرا وارث تزارنه بلکه وارث پترکبیر«روس با قدرت»می پندارد.جانشین اتحادشوروی سابق نیست{{برپانزده جمهوریت تسلط ندارد،اروپای شرقی((بلوک شرق وجود ندارد)) دیگر الهام گیرنده ازماسکاو نمی باشند،درشاخۀ افریقا دیگرمسؤلیت  سر پرستی ندارد،ازکشورهای امریکای لاتین پاهای خود را جمع کرده است}}پای خودرا به اندازۀ گلیم خودش دراز می کند.یعنی که به مانند شوروی سابق تیت وپراگنده نیست مگر صاحب تجربه است،ازاشتباهات، خطاها واندوخته های علمی، تخنیکی وایدیا لوژیکی، حاکم،براداره،انضبات،دسپلین وهژمونی،هفتاد سال،نیم قدرت جهان است. درقانون تعرض وعقب نشینی،دوگام به عقب یک گام به پیش مهارت کامل دارد،نمی خواهد که به خاطر تطبیق هدف خود چال بی معنی برود.  

فارغ ازهمه مسؤلیت های بین المللی درفکرمنافع خودی پهلوان میدان.

ازیاد نمی برم آن روزرا که درجمع بیست نفرازکادرها،منشی ها،ومسولین سکتورها وده نفراعضای کمیته مرکزی«حزب وطن»به سرکرده گی ((داکتر سخی مرجان)) مسؤل شعبۀ روابط سیاسی آن زمان،مدت سه ماه جهت آموزش مفاهیم،اساسات و تطبیق سیاست های پریسترویکه ((صدوراندیشه ها)) درافغانستان آن وقت که((مرحوم داکترنجیب الله رئیس جمهور وقانونی ))رئیس جمهورآن وقت بود رفته بودم.عیاران،حق فرجام خواهی((امیرحبیب الله کلکانی ))وسائررؤسای جمهوررا که ازجانب بیگانگان به شهادت رسیده اند،نزدخویش محفوظ میدارند.          ازیاد نمی برم،آن ساعت ها لکچرهای درسی را که دانشمندان وپروفیسوران،هریک طبق رشته ومسلک،راجع به پریسترویکه((معادل ریویزینیزم)) که بحیث جهان بینی سیاست های آن زمان پذیرفته شده بود.لکچروتوضیحات مفصل می دادند ودرضمن یاد آورمی گردیدند که جهان درآستانۀ یک برخورد رویارویی «جنگ اتومی» قرارگرفته است. وقوع حادثه برای هردوطرف فاجعه آفرین بوده.بناً اتحاد شوروی،خود را ملزم میداند که برای نجات بشریت کرۀ زمین ازین فاجعۀ زمینی عقب نشینی مؤقت را ترجیح دهد.باحفظ ازین مطلب که((شکستاندن نظام سیاسی)) اتحاد شوروی دارای سرزمین پهناور وقابلیت دفاعی صنایع نظامی برابر درجهان،امکانات سرشار ازمواد زیرزمینی ومواد اولیه حد اقل،ده سال تمام شدید ترین بحران را پشت سرخواهد گذاشت،تا باشد درزمینه به نسل جدید کمپیوتر وتخنیک معاصر دسترسی پیدا نماید وزمینه های رقابت دربازارآزادرا ازآن خود سازد.با این طرح، موج طوفان،کشتی امیال آرزوها درمقابل جریان حوادث((کودتای ضد پریسترویکه)) به سوی نامعلوم وهرج ومرج کشانید.راماندار پری استرویکه،گر باچوف،ازمحاصره واقع درکریمیه نجات پیدا کرد،یلتسن با بیانیۀ آتشین وانتقاد سریع ازکمونیزم،به انحلال حزب کمونست رای پارلامان را ازان خود کرد. با رسیدن درقدرت سیاسی ازقبل پلان شده فروپاشی اتحاد شوروی سابقخود به خود شکل گرفت،برای اولین مرتبه اوکراین امروزی استقلال خودرا به حیث کشور مستقل ازاتحاد شوروی اعلان وبه تعقیب آن جمهوریت های پانزده گانه به ترتیب همه به آزادی خود نایل شدند.پیرمردن حق است رخنۀ مرگ بازمیشود.پیکنگ ازحادثه آموخت،افسارحادثه را دراختیار گرفت،ازپشت سرحادثه چون سوارکارماهربر اسپ،درصنایع ظریفه وتولید اشیای لوکس، پیشی گرفت وبازاررا دراختیارخود قرار داد.چیزیکه اتحاد شوروی درسرپرورانده بود ((اقتصاد سوپرپاور&صنایع نظا می با محاسبۀ دقیق قدرت))جریان حوادث طوری اوضاع را درسطح جهانی آرایش داد که ایالات متحدۀ امریکا خود را به حیث پیشتاز،فاتح  در میدان جنگ سرد یافت.با بهره گیری ازعنوان دفاع ازحقوق بشربه نفع((تعداد خانوادۀ محدود درسطح جهانی)).مردم افغانستان هنوز،ازدرد ورنج وآلام ومصیبتهای،وارده به اصطلاح جنگ درمقابل«کفر»ونجات مردم افغانستان« بنا به درخواست حکومت ودولت» ازبنیاد گرایی.از موجودیت ارتش سرخ خیری ندیدیم به جز ارویا روی مردم درمقابل هم)) خیری ندیده بودیم که آفت بالای آفت بر سرمردم افغانستان آفریده شد((منافع بالاتراززنده گی ملیونها مردم افغانستان)) ایالات متحدۀ امریکا به بهانۀ ((طالب والقاعده)) این دوگروه ساخت دست خود امریکا درکشورمان حمله کرد وملیاردها دالرخسارات مادی ومعنوی را برای مردم افغانستان به جا گذاشت ((خارهای اراضی افغانستان به مثابۀ تیغ جوهرداراست ،هرمتجاوز را درپایش،خلیده است ومبدل به زخم ناسورگشته وتابه زوال امپراتوری نقش بازی کرده است.برای ما این مهم نیست که پوتین& روسیه  می خواباند ویا اوباما&امریکا، مردم افغانستان هم نیش گژدم را چشیده است وهم نیش غندل را.

ازین خاطراست که حال وهوای روسیه دوباره((دستت خلاص ازینجا تا به لندن وبخارا،))به سوی افغانستان درحرکت است.وحمایۀ ((شانگهای)) را با خود به همراه خواهد داشت.موضع گیریهای کج دارومریز،دولت به تشریح مطلب زیرین می پردازد.نقل مطابق اصل((مدیدیوف رئیس جمهور،پوتین صدراعظم با صلاحیت & زلمی رسول رئیس جمهوروحامد کرزی صدراعظم با صلاحیت)) نوشته بودم که بیلتون این چنین میخواند.اشارۀ است به نقشۀ سیاسی افغانستان.

آسمان بالای سردارم زمین درزیرپا

مثال خوشۀ گندم میان آسیا افتاده ام

دربین دوقچ پای میش می شکند

هرگاه دو قلبۀ گاو شاخ به شاخ شوند مزرعه به ویرانه مبدل می گردد.

از بی اتفاقی اعضای خانواده کوزه درمیان خانه خشک میشود.

افغانستان خسارات جبران ناپذیر،جنگ های برادربا برادرسلطنت های دیکتاتوری را می پردازد.افغانستان درمیان دو امپراتور((تزاروبریتانیا))خورد وخمیر گشته است.کشورمان میان تضاد ایدیا لوژیکی((چپ افراطی وراست افراطی))آرد جهان سرمایه گشته است. نان خودرا درتنور داغ افغانستان پخته میدارند.انسان((زحمت کشان وکارگران))درتضاد،خلق وپرچم ومتحدین سیاسی،به ماهیت انسان طرازنوین علامۀ مبهم گذاشته اند.((مرگ هزاران نفر درپولیگونها وغیره جاهای مشکوک)) افغانستان.                                                                    انسان«مسلمان»افغانستان درتضاد شیعه وسونی،تحقیر،توهین،شکنجه تا به سرحد فاجعه قربانی داده است.جنگهای تنظیمی،درشهرکابل وویرانی آن ،تاریخ کشورازحادثه های وحشت آور لکۀ بی فرهنگی را درحافظه سپرده است.                                                                                                                  انسانهای«طرازنوین»افغانستا ازایجاد خلق وپرچم،تا سرحد تضاد آشتی نا پذیر.ازبد اخلاقان سیاسی،گله مند اند که ارمان شریفانه را به آرزوی مجریان سیاست بدون شرف مبدل کردند.بلی! ارمانها((آزادی واستقلال کشور)) وآرزوی هزاران انسان شرافت مند کشورم غرق دربحرسیاست بدون شرف است آخرین نفس های خودرا می کشد. با این وضوح گفته می توانیم که این حاکمان وگردانند گان سیاست بدون شرف((بسته درزنجیر اشغال))درایجاد اختلاف،زبان،منطقه وسمت((قوم برتر)) را بهترین وسیلۀ تداوم حیات سیاسی پنداشته ودرتداوم اشغال کشور،به نفع بیگانگان،با مفاهیم دیکتاتوری،درقالب دموکراسی، بازیگران سیاسی اند.                                              وطن داران محترم سیاست پیشه گان، باشرف،همه چیز به خاطرانسان((انسان زحمت کش)). هنوز ازذهن رسالت مندان تاریخ زدوده نشده است.مردم زحمت کش،صاحبان قلم واندیشه ازخود می پرسند چه بلای آسمانی بود که بالای مردم بیخبر آفریده شده است،همه ازخود می پرسند که:

چه باید کرد؟.

آیا راهی برای نجات وجود دارد؟.                                                                                               جواب: احتیاج مادرایجاد است:ناداری وغربت((آزادی،انسان)) را درزهن انسان زنده میسازد.زنده گی یعنی آزادی آزادی یعنی ،آگاهی ،آگاهی یعنی بیان آرمان وخواسته های مردم، صدای مردم،حرکت مردم،قهروغضب مردم ،درچوکات سازمان منظبت که الهام ازمنابع((وجدان،شرافت،جسارت،مسؤلیت پذیری، تقوا، صداقت، پرهیزگاری، ناموس داری وامانت داری )) گرفته باشد.بدین شرح: 

زندگی آخر سر آید بندگی در کار نیست
بندگی گر شرط باشد زندگی در کار نیست
گر فشار دشمنان آبت کند مسکین مشو
مرد باش ای خسته دل شرمندگی در کار نیست
با حقــــــارت گرببــــــارد بــــــرسرت باران در
آسمان را گــــــــــو برو بارندگی در کارنیست
گر کـــــــــــه با وابستگی داران این دنیا شوی
دورش افگن این چنین دارنـــدگی در کار نیست
گر بشرط پای بوسی سر بمـــــــــــاند در تن ات
جان ده و ردکن که سر افکندگی در کار نیست
زندگی آزادی انسان واستقلال اوست
بهرآزادی جدل کن بندگی درکارنیست

با احترام

حزب دموکراتیک خلق((حزب وطن))مرده است،ازجسد مرده عیاران قامت برافراشته اند.

 

 

 

 


بالا
 
بازگشت