ــــ

سیدموسی عثمان هستی

 

 

به جواب کسی که این تصویربالارافرستاده ازمن خواهش کرده چیزی بنویسم

گفتندکه کبوترسنبول صلح است در دنیا

بینیدسنبول عدالت است درتصویراینجا

پرنده به یک دیگر بکند  لطف  ومدارا

انسان به کشدازنوع خودودیگران  را

شاعربی وزن وبی ترازو

انسان به گفته دین اشرف المخلوقات است وخلیفه خدادر روی زمین ونمایندگی ازعدالت ، مساوات  ولاف از بشردوستی می زندنه نه تنهاقوی هاضعیف ها ی همنوع خودرابه خاطربقای خود می کش زیرپا می کندحیوانات وپرنده هاوماهی های زیردریا وگیاه های روی زمین پامال ونابودتوسط انسان می گرددوجناحیت خودرادرحق دیگران توازن بقامی دانند

چون وقتیکه انگشت انتقادسراشرف المخلوت تحفۀ صادرشده جنت برروی زمین  می گذاریم بایدواقعیتی را مثال بیاوریم که تاجران دین ومذهب ازشرم سربالاکرده نتواندمجبورشودبه خاطرپنهان کردن شرم خودبدون اسناد،دلایل ، شواهد،قراین ومنطق ازشمشیر زنگ پُردین کاربگیردمرامرتدخواند

مرامرتد نخوان ای عالم دین

که بدترازخرهستی پُرازکین

برای منفعت باشی توبیدین

مثال دولت امریکا واز چین

شاعربی وزن وبی قافیه

خرکه خراست هیگاه درسرآخورخرضعیف خرقوی مانع کاه خوردن نمی شودواگرتوانسان منافع خود درشاخ افریقا ویاسردترین نقطه دنیا قطب شمال ببینیدنقش محوونابودی همنوع خودراازمیلیون هاکلیومتردورترمی کشدبا انگشت رذالت وبا بیرحمی تطبیق می کندپس انسانی که مانندکبوترحاضرودرخدمت همنوع خودقرارنداردبدترازخراست

کرزی دردوزده سال مرتکب هزاران جنایت وطن فروشی وحمایگرقاتل تمام ملیت های افغانستان مستقیم وغیرمستقیم درخدمت طالب ، مجاهد ، حزب دموکراتیک خلق ، شاه پرستان وداوود پرستان به خاطربقای امپریالیست خونخوارجهان بااین عناصر وطن فروش همنوا ودرخدمت ضدانسانیت قرارداشته تنهاکاری که کرده چوچه های کرگسان جفارایعنی اطفال کوچکی که توسط طالب بی وجدان مغزشویی شده وتوسط قوای امنیتی دولت کابل ومتجاوزین زنده بااسنادشواهد،دلایل وقراین قبل ازاینکه موفق به سوسایت بم شونددستگیرشده اندبه خاطرسن خوردشان بدون محکمه به فرمان شخص رییس جمهورکرزی رهاگردیدندودوباره درآغوش قاتلین ملیت های افغانستان قرارگرفته اندویکتعدادشان دوباره مکتب سابق شان راخشن ترازگذشته تعقیب نمودندکه پای امریکا وغرب باادمه این جنایت ها درافغانستان کوتانگردد

به خاطر استور قول بالاکارکنان دولتی افغانستان که بیخبرازپالیسی حکومت کابل درقسمت امریکا وغربیا بودنددرسال گذشته صدهاواسکت سوسایت بم ازقوای انگلیس درمیدان هوایی کابل گرفتندکرزی به خاطرافشاه این جنایات آمر قاچاق میدان هوایی رابرطرف کردواومجبورشدکه ازترس غربی هابه روس پناه ببرد

این کبوترعاطفه مادری وپدری داردچوچه های دیگرپرنده هارامانندچوچه های خودازگوشه عینک محبت خودمی بیندوعذایی راکه  با نوک پنجه های قوی خودبدست آورده باپرنده کوچک وضعیف شریک می سازدتاپرنده که توان پیداکردن غذارا ندارداوراازگرسنگی نجات دهد

اماطالب برعکس کبوتراولادخودهیچ وقت آماده ومغزشویی به خاطراسلام وجهاد ووطن نمی کندجگرگوشه های انسان های بیخبرازخودرابه نام دین،مذهب، خدا،دوزخ وبهشت خیالی مغزشویی وآماده به سوسایت بم می کندتاخوداش کشته شودوانسان های بیگناه درخون وآتش بغلطندودشمنان افغانستان درزیرروشنی این آتش فروزان بنشینندوخودراگرم سیاسی کنندوملیت های افغانستان چوب سوخت منفع خودسازندبرهستی وگنج پنهان سرزمین ماهژدهارخون خوارامپریالیست وسوسیال امپریالیست منجله زندتااین ثروت هارابه یغماببرند

بازنسلهای گرسنه افغانستان گرسنه چهارزانودرتنورسردفقروناتوانی بنشانندومانندافریقامردم ماربعدازبردن ثروت هادرفقروگرسنگی بگذارند مثل کاریکه سالها شده که مزدوران اجنی ثروت لاجورد ٍ زمرد اورانیوم ،یاقوتودیگرسنهای قیمتی  ومواد بالتی های دوم داررابا آثارگران بهای قیمتی به شکل غیرفنی استخراج می کند به یغما می برند وبردامن باداران اجنبی خودمی ریزندتا مدال قهرمانی برسینه شان زننداز پایده وزیر شوندوازنفرخدمتی به مارشالی برسند

وطن رافروختی ومردم کردی برباد

بمیرندملت و بادارت با توشود شاد

شدید همدست  قاچقبر  چپاوگر خاد

برآمدازدست تان ناله و داد وفریاد

شاعربی وزن وبی قافیه

کبوترلاعن شعور(غیرشعوری)این کارراانجام می دهدولی کرزی شعوری به خاطر بقای باداران امپریالیتی اش آگاهنه این کارانجام می دهدنوازش کبوتربانوازش حامدکرزی زمین تاآسمان فرق داردمانمی گویم که اطفال خوردسال مغزشسته راجزابدهندبایدکه آنهاراتحت تربیه بگیرندتاازآن حالت روانی برآیندتجدیدتربیت شوندوبه سن عقل وقضاوت برسندعذاب وجدانی رادرک کنندوقتیکه روانشناسان مطئمین شدندکه این اطفال حالت اولی خودرایافته اندرها شونددرغیر آن ترحم برپلنگ تیزدندان می شود

 

 

نوت :عاطفه

مونث‌عاطف, شفقت, مهروعلاقه‌خویشی‌وقرابت

( اسم ) 1 - مهربانی مهر محبت . 2 - انفعال ( لذت و الم ) کمتر بوجه مجرد و بسیط خود باقی می ماند زیرا غالبا تحت تاثیر عناصر و عوامل مختلف قرار گرفته بشکل حالتی مرکب در می آید که به نام عاطفه خوانده می شود . عناصر تشکیل دهنده عاطفه گاهی به خوبی نمایان هستند یعنی معلوم است که فلان عاطفه از چه عناصری تشکیل گردیده است گاهی نمایان نیستند و عاطفه هیچ شباهتی به عناصر متشکله خود ندارد. از عواطف نوع اول بعضی از عناصری تشکیل شده اند که همگی به یک جهت توجه دارند مانند عشق که مرکب است از تمایل جسمانی و حس جمال و حس اجتماعی و مهر و تعجب و عزت نفس ... و بعضی دیگر را عناصری درست کرده که به جهات مختلف متوجهند مانند حسد که عناصر مرکبه اش عبارتند از : تصور چیزی که شخص آن را مالک و متصرف است یا میل دارد متصرف شود بیم از دست دادن آن چیز یا ناتوانی در تحصیل و تصرف آن به تصور آوردن شخص یا چیزی که موجب این ناتوانی یا حرمان است . نمونه عواطف قسم دوم حس استقبال خطر است که از تصور چیزی مجهول و خطرناک و از لذت کشف حصول آن چیز ترکیب یافته است جمع عواطف .

عاطفه گستر

( صفت ) آن که به مردم نیکویی کند کسی که نسبت به دیگران عاطفه دارد .

عاطفه گستری حالت و کیفیت عاطفه گستر 0

دانستن‌ودریافتن, حس‌کردن, فهم‌وادراک

1 - ( مصدر ) حس کردن دریافتن ادراک کردن . 2 - ( اسم ) ادراک اندر یافت . 3 - آگاهی 4 - نفس در عین اینکه جولانگاه حالات مختلف یا به عبارت صحیحتر خود آن حالاتست به وجود آن ها نیز آگاهی دارد و از این حیث کسی را ماند که هم خواننده است هم مستمع بنابراین عالم و معلوم یکی است . برای سهولت مطالعه و بیان هر یک از این دو جنبه نفس را به لفظی مخصوص تعبیر می کنیم : از این رو که خود کیفیات نفسانی است آن را نفس می گوییم و از جهت این که علم به آن کیفیات دارد شعور یا وجدانش می نامیم . میان نفسیات صریحه و مغفوله حد فاصل و قاطعی وجود ندارد بلکه حالاتی یافت می شوند که نه معقولند نه صریح . مجموع نفسیات مغفوله را می توان نامگذاری کرده چنان که معمول است دسته اول را به شعور ظاهر و دسته دوم را به شعور باطن تعبیر نمود . ( روانشناسی تربیتی دکتر سیاسی 5 . ) 25 - چون ادراک بدون استنباط باشد آن را شعور خوانند و چون وقوف باشدبر حصول تمام معنی حاصل شده آن را تصور می نامند .

نوعی ماهی یا اسب نجیبی از آن حبطات بود

لاعن شعور

1 - بدون درک مطب . 2 - بی اراده .

من حیث لا یشعر

شعور الصقالب

یا شعور الصقالبه زعفران است

ذی شعور

دارای شعور صاحب اداراک .

بیشعور

( صفت ) نادان بی عقل بی ادراک احمق نفهم .

 

 

  

 


بالا
 
بازگشت