نشرلست پنجهزار زندانیان وشهدای دوره امین

 یا بازی اوپراتیفی استخباراتی دراین مرحله

 حساس  تاریخی افغانستان

بخش دوم

ازهمه اولترمکثی برنتایج معرفی اعمال وچهره های اصلی آنعده انگشت شمار اعضای گروه های ماوئیستی وحلقات وابسته آنان که توسط فرزندان صدیق ماطی هفته گذشته با نشرمطالب مستند وتوضیحی درسایتهای انترنتی وسایروسایل اطلاعات جمعی داخل و خارج  کشور صورت گرفت یاد آورشویم،که بصورت عموم درمحافل کوچک وبزرگ ، جنایات واعمال آن موسیچه های بیگناه راتقبیح وچنین تصبره های صورت میگرفت که تفاوت چنین افراد جنایت پیشه باتروریستان القاعده وطالبی چندان تفاوتی ندارند ، چرا که ازعقیده خویش برضدمنافع مردم ووطن در بدل مبالغ .... ازاستخبارات پاکستان و سایر کشورها خون مردم ریختند وکشور رابا راکتپرانیها ،انفجارات و..... تخریب کردند.  گرچه اکثرهموطنانما که آن زمان درکشورحضورداشتند ازشیوه عملکرد وجنایات آنان درمرکز وولایات کشورمطلع بودند،قرارگرفت.  

هرگاه به طرزوشیوه تطبیق بازی اپراتیفی که بشکل سازمان داده شده پخش میگردد، دقیقاْ متوجه شوید برای شما ثابت میگردد که مملو ازجعل ،تذویر، دشنام ،خصومتهای فامیلی،عقده ها ،حقارت  وغیره اعمال خلاف قانون واخلاق انسانی وافغانی میباشد، که صحبتهای یه اصطلاح آتشین نما خویش که مانند (جمبوره ی های مداری ها که مار و موشخورما را جنگ می اندازد. ویا شخص مداری ازجمبوری خود تخم میکشد و.... ) احساسات هموطنان ما که از واقعیت حوادث کشورمطلع نمیباشند ،برمی انگیزند تا چند دالری تحت نام تادیه مصارف وکیل دعوا،اسپانسر شدن پروگرام و...... بدست آورند.   لذا برای هرافغان  تماشای کست ویدوئی این هنرپیشه مکار ماویئست ضرور میباشد که با چند فرد (چوب خطی اش) وبعضی اعضای گروه اش پروکرام هدایت داده شده را علیه فرندان صدیق کشور که بخاطر جلوگیری از تجاوزات به خاک وناموس ،قتل وکشتارمردم وتخریب وطن،جانهای خود رافدا نمودند،وتوسط آن دشمنان وطن از فرزندان وطنپرست ونگهبان کشور،تپه های شهدا درقریه ها وشهرها ایجاد گردید. با تماشای ویدو جناب حسن (سیغانی ـ امیری) درصفحه انترنتی یوتیپ (  ) نشرگریده است ثبوت خوبی بر اعمال تروریستی ،جعلکاریها واعمال فوق الذکر فوق و ذیل را بخوبی مشاهده مینمائید : 

۱ـ اثبات عضویتش درگروهای تروریستی،اقدام به ترور ولذت بردن ازکشتار وقتل هم وطنان ما میباشد. درویدوی ثبت شده شان میگوید که: درهند سال ۱۹۸۰ما به سراغ عنایت بارک که فعلاْ به عنایت نبیل تغیرنام داده وسفیر در کشور هالند میباشد، به خانه خشویش که ازفامیل محترمه رخشانه هنرمند معروف افغانستان میباشند به دهلی رفتیم، (اما خشویش فهمید واو رافراری داد ). طبق اعتراف ضمنی ، جناب حسن سیغانی  از  جمله تروریستان حرفه ئی بود،هدفش باز ترورعنایت بارک بود. که این عملش مطابق به احکام قانون اقدام به قتل میباشد که تا منزل خشوی آقای عنایت بارک رفتند اما شخص مورد نظرشان را نیافتند.اما اراده عمل جرمی راداشتند. درغیرآنان به چه هدف موصوف را میپالیدند. 

  ۲ـ لذت بردن آقای حسن سیغانی ـ امیری ازقتل وکشتارهموطنانما میباشد. چنانچه درکست ویدوئی چندین مرتبه خصلت ذاتی ودرونی خویش راکه لذت بردن ازتروروقتل هموطنانما میباشد، یاد آورگردیدند طورمثال بیان داشتند که : ( دگرجنرال جلال رزمنده با ۲۳ نفر همراهانش توسط هموطنان شجاع،بی باک،متهورومیهنپرست کشته شدند...) درحالیکه آن فرزندان صدیق کشور که از جان وناموس فامیلهای من وتوکه درافغانستان زنده گی میکردند،جانهای شرین خود راقربان نمودند وشما درخارج کشورمصروف سایرجنایات بودید ازشهادت آنان لذت برده،خوشحالی مینمائید. لذا ضرورت به تداوی دارید.به همین شکل از شکنجه جنرال عبدالقادر که به گفته شما کمرش توسط پسر سید صالح خان شکستانده شد. وسایر....  

   ۳ـ  ثبوت اینکه بازی اوپراتیفی استخباراتی (ای ـ اس ـ ای) توسط امیری اگنت سابقه دار براه انداخته شده،جریان صحبتها،تیلفونهای سازمانداده شده توسط افراد چوب خطی، تعداد انگشت شمارگروپهای وابسته از نقاط متخلف امریکا،کانادا و... وفاملیهای     ۳ مربوطه  شان،باتحریک فامیلهائیکه فرزندان واقارب خویشرادرحوادث وجنگهای تحمیل شده بر مردم وکشور ما توسط شما وسایرین از دست داده اند به خوبی بیانگر ضرفیت پروگرام  شان وشرکای تان میباشد. طورمثال طور ناکهانی تیلفون آقای وحید قدرتی رابرداشت و صحبت هایش راکه میخواست ازواقیعتها سخن گوید ،باسازمان دان بهانه ئی تحت نام اسپانسرشدن،قطع نمود ودرمقابل آقای سعید که بطورمداوم باسخنان رکیک ودشنامهای غیراخلاقی به آقای قدرتی واعضای حزب دموکراتیک خلق افغانستان صحبت نمود، معضله اسپانسرشدن را مطرح نه نموده، ازشنیدن دشنام هالذت برده و روان مریضش آرامش پیدا کرد. به همین منوال سایر صحبت کننده گان سازمانداده شده. 

  ۴ـ جناب سیغانی ـ امیری که درکستهای ویدوئي نشر شده اسمائی بیش از دوصد اعضای حزب دموکراتیک خلق آفغانستان رایاد آورشده است قابل دقت میباشد که : 

 ـ اول لست به اساس خصومتهای شخصی،تبلیغات وپروپاگند های این وآن که سازمان داده شده تا بازطبق دروس آموزش یافته شان درجهت تبلیغات دروغین وجعلی تبلیغات نمایند وهرشخصیکه درگذشته ویاکدام محفل یامجلس به نظرشان خوش نخورده ،شامل لست خویش نموده اند.

 ـ دوم اینکه خصومت فامیلی درتحریر لست نقش داشته است .دراینجا باید متذکر شد که  ( ای نامرد ! آیا وجدان واخلاق یک انسان وافغان میپزیرد که به اساس خصومت با چه قبلی یا شوهر خواهر زن قبلی تان اسمای خواهران وسایر اعضای فامیل آنان را که از جمله روشنفکران کشورما بودند ومیباشند با اتهامات مختلف ومتعدد، شامل لست خویش سازید. حد اقل بایدازفرزندان واعضای فامیل خود شرم داشته باشید ودر قسمت شما چه قضاوت خواهند نمود. این انصاف نخواهد بود که ازتلویزیونها دربدنامی ومذمت اعضای فامیل وسایر اقارب خویش استفاده نمائید. 

 ۵ـ اتهام بستن به محترمه نادره دهقان که اطفال چهارساله را جاسوس تربیه میکرد و سایرین که ازپیاده های دفاتر جاسوس تربیه مینمود، خیلی طفلانه ومزخرف میباشد. 

 ۶ ـ درعقب بازی اوپراتیفی که آقای سیغانی ـ امیری بشکل ماهرانه وتحریک هموطنانما اجراء مینماید ،پلان منافع شخصی به نفع خود وتلویزون آقای مسکنیار وجود دارد که با وعده اینکه ما کست وویدوها آماده،به مراجع حقوقی بین المللی و...عرضه خواهیم نمود ،بکمک پولی شما هموطنان ضرورت میباشد. شما که درمحافل عروسی، سالگره ها و سایرمحافل هزاران دالر رادر داخل و خارج مصرف مینمائید،باید باکمک مالی خویش این پروگرام را کمک وتقویه نمائید و.... تاما بتوانیم علیه آنان درمحاکم مربوطه دعوا نمائیم. ۷ ـ جای تاسف است که کمیته محترم حقوق بشرفارو که تحت نام فدراسیون سازمانهای پناهنده گان افغان فعالیت دارند،خویش رامصروف جدلهای سازمان داده شده استخباراتی که جنبه خصومتهای سیاسی،گروه ئي ،شخصی با جعلکاریها واتهام بستنها،توهین و تجاوز به کرامت انسانی هموطنانما در داخل وخارج کشوردارد،مینماید ، ساخته است . درحالیکه قضایا وحوادث فعلی داخل کشوروخارج وطن که هرلحظه حقوق وآزادیهای هموطنانما بخصوص مهاجرین افغان در هالند،دنمارک ،سویدن وسایرکشورها اروپائی پایمال میگردد،طبق وظایف روزمره تان بانظر داشت نام بزرگ سازمانی  ایجاد نمود ه ،اقدامات مقضی انجام دهید. باید هموطنان آگاه ووطنپرست عوض ایجاد تفرقه ، با تفاهم وازخود گذری در جهت ایجاد وحدت وآوردن صلح درافغانستان داخل اقدام گردند.    لذاازموقفگیری های شمابرمیآید که تعداد قابل ملاحظه اعضای محترم این کمیته عضویت جریان دموکراتیک نوین یاشعله جاوید وشاخه های مجزا شده ازبدنه آنرا داشتند وبا پیوستن به صف آقای حسن امیری وهمقطاران شان ،جفای بزرگ را درحق هموطنان مظلوم ما خواهند شد .

   من جهت معلومات هموطنان عزیز قسمت دوم مطلب تحریر شده را به نشر میگذارم .  

 ــ  باندهای گروهای ماوئیستی با استفاده ازسلاحها چپاول نموده وبدست آورده مرتکب قتل وترور، تجاوز به مال و ناموس مردم نمودند طورمثال یک باند مذکور تحت رهبری ماوئیست مشهور بنام مستعار معلم شیر محمد، دو طفل تاجران  ملی کشور رابنامهای بازمحمد و امیرمحمد ازناحیه کارته چهار شهرکابل اختتاف نموده بودند، دستگیر و دوطفل ازنزدشان رها گردید وآنان به چند اختتاف وجنایت دیگر نیز اعتراف نمودند. 

 ـ ترورناکام رئیس دولت درسال 1362 توسط سرباز گارد جمهوری که قبل ازخدمت عسکری کارمند وزارت تجارت بود وعضویت گروه ماوئیستی را داشت وباتفنگچه پنهان شده درزیر پتک بوت عسکری دستگیر گردید.که بعد ازطی مراحل عدلی مورد عفورئیس دولت قرارگرفت.گرچه ماده 206 قانون جزااشد مجازات درمورد جرمش پیشبینی نموده .  مواد 173 الی مواد 253 قانون جزا کشورما که درسال 1355 نافذ شده بود وتاحال مرئی الاجرا میباشد مجازات جرایم علیه امنیت داخلی وخارجی کشور را که شامل اشد مجازات وحبسهای طویل ومتوسط المدت میباشد پیشبینی نموده است . درحالیکه به ندرت اعضای این گروپهای جنایت کار به اشد مجازات محکوم شدند. 

ـ گروه ماوئیستی یک کارمند خاد مربوط میربچه را کوت بنام ناصری درمنطقه کلکان دستگیر ابتدا به درخت بسته نموده و سپس اورا آتش زدند. 

 ـ گروه دیگرماوئیستی سیاه پوشان قلعچه ونیازی ،گروه تروریستی ماوئیستی اسدعلومی وهمکارانش که درپیوند باآقای حسن امیری عملیات های خویش را انجام میدادند. 

آیا رهبر واعضای چنین گروه های جنایتکارکه مرتکب ترورها وجنایت علیه امنیت داخلی وخارجی کشورشدند قابل مجازات بودند یا نه ؟  

 ـ اعتصاب مکاتب،مسموم کردن متعلمین ،محصلین ،کارمندان دولت وکارگران موسسات دیگرتوسط گروپهای مخالف دولت به خصوص ماویستها.طورمثال قراراعترافات انجنیر علی احمد ومعلم سعید که بنام مستعاررحیم فعالیت مینمود آقای حسن سیغانی را که فعلا متخلص به(حسن امیری) بخاطرپنهان کردن نام تروریستی خوددرکشورهای غربی میباشد دربراه اندازی اعتصابات ومسموم کردن مکاتب وموسسات نقش کلیدی داشت که صدها جوان کشورما به اثرنوشیدن آبهای مسموم شده وخوردن غذاها ی آلوده با مواد سمی مریض وحتی جانهای شرین خودرا ازدست دادند. این عمل آقای حسن امیری جنایت علیه مردم بیگناه ما بود یا نه ؟ وجنایت مذکور عمل ضد بشری حساب میگردد یا نه ؟ باید  اشخاصیکه مسموم شدندویا فامیلهائیکه به اثراعمال جنایتکارانه حسن امیری( سیغانی) وشرکای جرمی اش اعضای فامیل شان تلف گردیدند شکایات خویش رابه محکمه بین المللی  جهت بررسی عادلانه تقدیم  نمایند یا نه؟

 ــ اواسط سال 1359 گروه هائی ماوئیستی وشرکای جرمی شان تظاهرات وتخریبات را درمکاتب بشمول مکاتب اناث سازماندهی نمودند که برعلاوه شکستاندن شیشه مکاتب  اقدام به لت وکوب معلمین ومسئولین مکاتب نمودند.دولت ناچارمحرکین تظاهرات را که اکثراً باسازمانهای مخالف دولت ارتباط داشتند،دستگیروآنان درتالاربزرگ ریاست دوم خاد که توسط اعضای سازمان زنان مواظبت میشد تحت نظارت قرارداد وبا حضورداشت سارنوالان موظف،اظهارات وتحقیق 52 مظنون رادرظرف کمتراز یک هفته طورعاجل تکمیل نمود.بانظرداشت خصوصیات جامعه افغانی ازجمله 52 متعلمه 34 نفرآن درظرف سه روزرها  دوسیه  18 تن دیگررا تکمیل وبه سرعت ازطریق سارنوالی محول محکمه اختصاصی نمود. محکمه اختصاصی بانظرداشت احساسات جوانان، حیثیت وموقف آینده دختران وطن آن 18 تن متهم رابه حبسهای تعلیقی کوتاه مدت محکوم وهمان روزآنان را رها نمود وبعد ازختم جلسه قضائی حتی آنعده متعلماتیکه اقاربشان درجریان محکمه حضورنداشتند ذریعه افراد موظف به فامیلهای شان تسلیم نمود .                                این بود شیوه برخورد دولت به مقابل مجرمین بخصوص متعلمات مکاتب.

ــ وخیمتر ازآن تظاهرات تا حدود قهرآمیزمتعلمان مکاتب پسران بود که درنتیجه درحدود صد متعلم مکاتب مربوط گروه هاماوئیستی وتنظیمهایکه علیه دولت فعالیهای مسلحانه داشتند،مرتکب جرایم لت وکوب یکتعداد معلمین ومتعلمان،تخریبات درمکاتب شدند  و جرایم شان رافقرات چارگانه ماده 221 قانون جزا حبس های متوسط الی 5 سال پیشبینی نموده بود ،دستگیرو بعداز تحقیقات لازم،دوسیه های محرکین حوادث تکمیل ودرطول کمترازمیعادقانونی محول محکمه گردید.محکمه بانظرداشت سن، انگیزه جرم،احساسات جوانی وشرایط دشوارکشوراکثراً زمان سپری شده نظارت متهمین را  کافی دانسته محکوم به حبسهای تعلیقی قصیرالمدت نمود که نتایج مثبت درادامه تحصیلات آینده آن جوانان و سایرمتعلمین داشت. 

 ـ دراواخرسالهای 1359 تشکیلات یک شاخه گلبدین درشهرکابل که تعدادقابل ملاحظه ماویستها دراین تنظیم فعالیت داشت بدست آمد .حوزه اول خاد که مسئول امنیت کابل بود تشکیلات حزب اسلامی گلبدین راکه بصورت شفری،خیلی دقیق وزنجیری بود در بین  بدست آورد.چون بشکل شفری تحریرشده بودابتدا فهمیده نمیشد که کتاب تشکیلاتی است. اما بعدازمطالعه دقیق وپیدانمودن کلید آن تثبیت گردید که اعضای جذب شده آن درارگان های مختلف بشمول دوایر دولتی، مکاتب، پوهنتونها بشمول چند تن استادان پوهنتون و... اجرای وظیفه مینمودند.طبق هدایت رهبری دولت تنها سرگروپها بخشهای چرئیکی و تروریستی وآنعده اعضای آن که درپستهای حساس دولتی اجرای وظیفه مینمودند گرفتار گردید.که تعداد دستگیرشده گان درحدود دوصد نفررسید وبادیگر اعضای شان کار توضیحی صورت گرفت قابل یاد آوری میدانم که چون دستگیرشده گان بالفعل وبا سلاح دستگیرنشده بودند محکوم به اشد مجازات نگردیدند.

ـ رهبری سازمان ماوئیستی رهائی که بکمک استخبارات پاکستان ایجاد وتعلیمات چرئیکی را یکتعداد اعضایش درکشورچین فراگرفتنه بودند حین انجام فعالیتها علیه امنیت داخلی و خارجی کشور دستگیر گردیدند. چنانچه رهبرش شدند وبعدازطی مراحل  قانونی ازطرف محکمه باصلاحیت به مجازاتهای مختلف محکوم گردیدند. 

 ـ انفجارتعمیرجوارسینمای پامیرتوسط تروریستان تنظیم جمعیت اسلامی به همکاری گروه ماویستی که درآن دهانفرهموطنما کشته وزخمی گردید.فاعلین آن گرفتارگردید.که برعلاوه بدست آمدن مدارک جرمی وشواهد مرتکبین آن درمحضر محکمه علنی به جرم خویش اعتراف نمودند     .( آیا آن قاتلین قانونا مجازات میگردیدند یا نه ؟)  

 ـ انفجاردردروازه دخولی میدان هوائی کابل توسط گروپ تروریستی ماوئیستی وشرکای جرمی شان که اضافه ازصد نفرشهید وزخمی گردید. عاملین قضیه گرفتار و به جرم خود اعتراف نمودند.آیا این قاتلین صدها هموطنما مجازات نمیگردیدند ؟                            ـ انفجاردرسینمای آریانا که باعث شهادت وزخمی شدن دها هموطن ما گردید. 

 ـ انفجاردرهفت رستورانت های مختلف شهر کابل که دها کشته وزخمی بجا گذاشت . وانفجارات متعد د درسایر نقاط کشورکه هزاران کشته ،زخمی ومعیوب بجا گذاشت. 

  ـ حوادث ناهنجارراکتپرانیها گروه های مختلف تروریستی از مناطق کوه صافی، للندر دره پغمان،چهارآسیاب،شکردره وسایرنقاط، به شهرکابل به خصوص منطقه ایستگاه سرویس پهلوی وزارت معارف ،مکروریانها ، میدان هوائی، پل باغ عمومی ،مناطق دشت برچی،افشار،خوشحال خان ،مینه شهرکهنه ،خیرخانه ،کارته پروان ودیگر نقاط شهرکابل طبق هدایت استخبارات پاکستان( درکتابی تلک خرس تحریرشده بود) که باید آتش جنگ همیش در کابل روشن باشد. تازمامداران کابل مصروف نگهداشته شود.  این همه انسان کشی و جنایات را که درمرکز وولایات کشور جریان داشت وهزاران هموطنما توسط این گروه های استخدام شده درکشورما شهید ومعیوب گردید.  

 آیا  جنایتکاران محاکمه ومجازات میشدند یا نه؟

  ـ انفجار26 طیاره جیت درمیدان هوائی شیندندکه سبب شهادت ومعیوب شدن دها هموطن ما وتخریب ملیو نها دالردارائی عامه گردید.

 ـ انفجارات دیپوهای سلاح ومهمات درمنطقه قرغه نزدیک کابل که تلفات زیاد برای اهالی منطقه ببارآورد.

  ـ دستگیری اعضای گروپ شفا که متشکل ازوحدت گروه های ماوئسیتی ،تنظیم گلبدین و یکتعداد  گروه های دیگر  . 

آیا مسببین آن کشتارها قابل مجازات بودند یا نه؟. 

 ـ  ترور،کشتاروتجاوزبرحیات،جان ومال هموطنانما درولایت هرات طورمثال ازاختطاف وترورطلا گل درمنطقه پایان آب ،تروردوشیزه فاضله با دوخواهرش،نجیب الئد،گل احمد قلندرشاه ودوعضوفاملیش،عبدالستاروچهارهمکارش،غلام غوث حفیفی ،غلام جیلانی و صدها کارمندان دولت ومردم عادی باالخص تجاروسرمایه داران شهر هرات توسط گروه های تروریستی ماوئیستها وشرکای جرمی شان که بنام های معلم فضل احمد ،نورسوز ، شیرآقا چونگر،غفارکل،صفی الئد غوریانی،ماما فیضو،معلم حمید ،انجنیرگلاب و.... جنایات نابخشودنی رامرتکب شدند که تحریرچنین جنایات هولناک خواننده را شک میدهد. ـ ترور جلال رئیس ریاست پنج خاد وچندین همکارش وزخمی شدن صدراعظم وقت آقای خالقیاروچندین نفر دیگردرشهرهرات.( آقای امیری با افتخار درکست ویدوی که از طریق صفحه انترنتی ایتوپ درنوامبر ۲۰۱۳ بنشر رسید ازقتل ۲۳ فررندان کشور همراه با شهید جلال رزمنده در حادثه هرات ،مانند مریضان که ازکشتارانسانان لذت میبرد با خوشحالی وافتخار یادآور گردیده که مبین لذت  جناب شان ازمسموم کردنها وقتل هموطنانما میباشد.)

 ـ چوروچپاول اموال تجارتی،حریق نمودن وسایل ترانسپورتی وبقتل رسانیدن بیشتر از  2000 دریوران که مواداولیه مردم را انتقال میدادند.که ازآن جمله درحدود260 نفر آن مربوط شرکت افسوتر بود.چنانچه اسمای شان درلوحه ایکه بداخل ریاست افسوتر واقع پارکهای صنعتی پلچرخی موقعیت دارد حکاکی شده است. 

  قاتلان هموطنان دریور که برای اتباع کشورمواد خوراکه وسایرضروریات را تهیه و انتقال میدادند کی بود؟ همین ماوئیستها وشرکای جرمی شان بود . 

 ـ شرکت وهمکاری ماویستها درجنایات باصدها قوماندان درهمه ولایات که داستانها مظالم وجنایات شان درج سینه های افراد درقراء،قصبات وشهرهامیباشد وبمرورزمان این واقعیتها درج تاریخ کشورما خواهد شد.

هموطنانما شاهد شهادت هزاران هموطن ما توسط همین تروریستان میباشند که درتپه های شهدا وقبرستانهای ولایات ،ولسوالیها،علاقه داریها وقراء و قصبات کشوردفن گردیدند وهمین اشخاص بود که هزاران هموطنان ما را تحت نام حزبی،کارمند دولت ،عسکرو.... درچاه ها ،کاریزها ودره ها پرتاب نمودند. نزد آنان جرم عمل شخصی نبوده بلکه شامل حال همه اعضای فامیل شخص موردنظربود که بصورت دسته جمعی آنان راازدم تیغ میکشیدند.                                                                          طورمثال یک کارمند خاد مزارشریف چراتخلص خود را گلیمجمع(گلمجم)  گذاشت بدلیل اینکه مخالفین دولت بخانه مذکورحمله نموده،مادر،خواهر،برادر،خانم و اطفال خوردسالش راکشتند.ازهمان تاریخ شخص مذکورتخلص خودراگلمجم گذاشت. ابتدا قوماندان تولی بعداً از کندک وسپس قوماندان غند ملیشیائی شد موصوف با دلاوری در مقابل دشمنان وطن ومردم میجنگید.

 بهمین شکل مخالفین دولت بالای خانه صدهاکارمند دولت درولایت مختلف کشورحمله نموده فامیلهای شان را بشکل دسته جمعی ازبین بردند. 

آیاآنان مجاهدین راه حق بودند؟ آیا اینهمه جنایات جنگی،کشتارجمعی وتخطی ازحقوق بشر نبود؟ 

 ـ صدها نفررا بنامهای مختلف درپنجشیرکشتندواجساد شان رادردره ها،کاریزها،چاه ها وسایرنقاط انداختند. چنانچه بعد ازعملیات تصفیوی درپنجشیر اجساد صدها تن سربازان اعضای حزب،مردم عادی وکارمندان خاد راازچاه آهو بدست آوردند.یا اجساد هموطنان ما که ازدره ژوره ومحلات دیگر دراکثرولایت و شهرها بدست آمد.  

 آیا اینها جنایت جنگی گفته نمیشود؟.  

 ـ کشتارمحصلین حربی پوهنتون درپغمان ،کشتار72 تن اعضای حزب وکارمندان خاد دردره خوگیانی کشتارکارمندان دولت وفامیلهای شان پس ازسقوط قندوز،بهمین شکل درکندهار،هرات ،بامیان ،خوست پکتیکا وسایر ولایات.آیاهمه این اعمال خلاف موازین حقوقی وانسانی توسط مخالفین دولت نیست؟ که هموطنانمارا به شیوه های غیرانسانی مجازات وبقتل میرسانیدند هرجنگسالارازخود شیوه وطرزخاص کشتارداشت آیا جنایت وقانون شکنی نبود طورمثال ازشیوه جنایت بعضی ازقوماندانها یاد آورمیشوم:            ـ درمناطق کندهاروهلمند یکی ازشیوه های کشتارچنین بود.که شخص دستگیرشده را دردشت برهنه نموده،درزمین اورا چارمیخه بسته میکرد و درتخته پشت اوعسل ویا بعضی مواد شرین مالیده وخود شان میرفتند.چون آن مناطق زنبوروحشرات مختلف داشت پوست وگوشت شخص مذکور راتا استخوان میخوردند. 

 ـ بین راه کندز بغلان قوماندان دیگرآله تناسلی مرد دستگیرشده راذریعه سیم مخصوص بسته نموده آنقدرزجرمیداد تا ازهوش برود.هرگاه دستگیرشده نمی مرد،بعدا اوراذریعه فیرمرمی از بین میبرد.  

 ـ رقص بسمل شیوه کشتاریکی ازقوماندانهای گروپ گلبدین درمناطق لوگربود. شخص دستگیرشده را مقابل خود ایستاد میکرد،وباشمشیرتیزی که به دست داشت بایک ضربه شدید گردنش را ازتنش جدا میکرد.شخصیکه سرازبدنش جداشده تا لحظه یکه به زمین میغلطید حرکات غیرارادی یا کدام عکس العمل دیگرراانجام میداد.برای آن قوماندان این لحظه لذت بخش بود.

 ـ هلال کردن ،ازعقب سر را بریدن،باتبر ویا ذریعه فیرسلاح کشتن،درچاه هاانداختن ، به آتش کشیدن، دست،پاو یا گوش بریدن ،تجاوزبه زنان،اطفال ونوجوانان وسایرانواع قتل وکشتاراتباع  کشورما (حزبی، کارمند دولت وسایر کارمندان امنیتی وغیرحزبی)  توسط مخالفین دولت . 

  ــ رهبران واعضای این گروپها را با اخذ مبالغ هنگفت پولی درخدمت دشمنان وطن و مردم ما ( استخبارات پاکستان وهمپیمانان شان حتی استخبارات اسرائیل) جهت پیشبرد اهداف ومقاصدشوم شان درجنگ تحمیلی علیه کشورما تحت نام داعیه افغانستان ،دفاع ازاسلام وجهاد قرارگرفتند وتاحال بصورت ضمنی درخدمت پروره گان شان قراردارند  بایدهموطنانما درک وقضاوت نمایند که  قاتلان هموطنان ما وجنایتکاران که مرتکب هزاران جنایات گردیدند واکثراً بالفعل دستگیرگردیدند . 

   2ـ  شیوه بررسی قضایا جرمی بخصوص جرایم علیه امنیت ملی کشور : 

دولت جدید بعد از6 جدی 1358با تجربه یکه ازعدم رعایت قانون دررژیم قبلی داشت ازهمان مرحله اول درجهت رفاه مردم ایجادوتحکیم حاکمیت قانون بودچنانچه دراولین اقدام عفوعمومی تمام زندانیان کشوربودازجمله میتوان ازعبدالرب رسول سیاف رهبر تنظیم اتحاد ودها رهبرماویستها یاد نمود وبعداً جهت رعایت و تطبیق یکسان قانون در همان مرحله جنگ تحمیلی تدابیرمشخص ازجمله تصویب وتطبیق اصول اساسی جمهوری دموکراتیک افغانستان که حیثت قانون اساسی موقت راداشت،نمود وگامهای ارزشمند وعملی رادرزمینه تطبیق آن پروسه برداشت باآنکه درشرایط جنگ تطبیق رعایت یکسان قانون سهل نمیباشد ومعضلات عملی وغیرمترقبه را در قبال دارد.  مسئولین رژیم به این عقیده بودند که یگانه راه اعمارجامعه واعاده حقوق افراد از طریق ایجاد حاکمیت قانون امکان پذیراست.پروفیسورارماکورا فرستاده سازمان حقوق بشرملل متحد ضمن سفرهای متعدد خود به افغانستان وملاقات های متعدد با مسئولین ادارات امنیتی،عدلی و قضائی ازجمله با مسئولین اورگان امنیت ملی کشور(خاد) و زندانیان درنظارتخانه ها و محبس پلچرخی راپورهای متعدد ومشرح ازشیوه برخورد اورگانهای امنیتی ،عدلی و قضائی رژیم آن وقت با نظرداشت وضع جنگی کشورما به سازمان ملل متحد وارگانهای مربوطه آن ارائه داشت.درمقابل صدها اسناد مستند از جنایات مخالفین مردم ووطن که توسط ژرنالیستان کشورهای غربی ازشیوه وبرخورد آن جنایت کاران تحریرنموده اند . آقای امیری وهمکاران جرمی شان حرفی به زبان نمی آورند.                                                                                    ما ادعا نمی نمائیم که درآن دوره تخلفات ازقانون صورت نگرفته است ! 

 باید واقعیتها را اظهارنمود که بلی بعضاً قانون شکنیها توسط یکتعداد کارمندان حزب ودولت صورت گرفته بود واینکه درآن زمان جنگ،تجاوز برحقوق ،جان ومال مردم و کشورما بشدت توسط دشمنان مردم ووطن جریان داشت. کارمندان حزب دولت که مصروف دفاع ازمال وناموس هموطنان خود بودند باتذکراینکه زاده همان محیط وجامعه بودند حین اجرای وظیفه عوامل مختلف سبب قانون شکنیها میگردید که ازجمله میتوان مطالب ذیل را برشمرد :

 ـ عدم آشنائی کادرهای رژیم جدید باقوانین بخصوص قوانین ساحه کارشان درمراحل اولی وعدم تجربه کافی شان دروظایف محوله .  

 ــ عدم تجربه کافی وپراگنده گی درامورکارهای اوپراتیفی اورگانهای کشف وتحقیق . ــ عکس العمل کارمندان دولت درمقابل تروریستان تربیه ومجهزشده تروریستان داخلی وخارجی درکمپهای نظامی کشورهای پاکستان ، ایران وچین واعزام شان جهت انجام جنایات بداخل کشورما به شکل وسیع که مرتکب قتل وکشتار شدند . 

 اما خوشبختانه رهبری رژیم باصداقت تمام درجهت تحقق وظایف خویش طبق قانون اساسی وپرنسیپهای حقوق بشربدوش داشت، میکوشید تاهمان اهداف،آرمانهاو وظایف خویش رادرمقابل مردم ووطن ازطریق رعایت وتطبیق یکسان قانون انجام میداد  .     کارمندان حزب ودولت درمرکزولایات کشورجنایات آن تروریستان راروزانه مشاهده وبا جسم وجان خود لمس میکردند زیرا اعضای فامیل ،اقارب،همکاران وهموطنان ویا اموال وجایداد های شان راازدست میدادند بعضاً احساسات برعقل شان غلبه نموده با روحیه پاکاری جامعه ازوجود چنین مکروبها ودفاع ازخود برخورد مینمودند که بعضاً قانونشکنیها را درقبال داشت. باموجودیت همان وضعیت تحمیلی بروطن ومحیط کار اعضای حزب وکارمندان دولت، مسئولین رژیم طبق هدف طویل المدت و تعهدیکه در برابرمردم داشت درتطبیق یکسان قانون استوارومتعهد بود.چنانچه ما شاهد مجازات صدها تن اعضای حزب دموکراتیک خلق افغانستان وکارمند دولت بودیم که با ارتکاب عمل جرمی طبق قانون مجازات گردیدند.از بلند پایه ترین کادرهای حزبی ودولتی گرفته تا پائین رتبه ترین کارمند،ازجنرال تا عسکربالای شان قانون مانند سایرافراد جامعه تطبیق گردید. .طورمثال .مرحوم احدرهنوردعضو کمیته مرکزی ومنشی کمیته ولایتی بلخ وسه همکاردیگرش که دریک برخورد احساساتی مرتکب قتل شدند به اشد مجازات طبق ماده 395 و.. 

 قانون جزا محکوم گردید. بهمین شکل بعضی اعضای کمیته حزبی ولایات هرات،کندهار،شاروال ومستوفی کندهار، بعضی کارمندان خاد،  افسران اردو وپولیس وسایرکارمندان دولت که مرتکب جرایم مانند قتل،سرقت های مسلحانه،رشوت،اختلاس،اذیت وآزارمردم،جرایم وظیفوی، حتاغفلت دراجرای وظیفه درآن مرحله جنگ وسایراعمال خلاف قانون بشمول لت وکوب وشکنجه درارگانهای کشف،تحقیق ورویه سئو مسئولین نظارتخانها وزندانهای مرکز وولایات کشورگردیده  بودند.قانونامجازات شدند.اینکه چنین ادعا مینمایند که رهبران رژیم آنوقت وکارمندان امنیتی بالخصوص کارمندان خاد بشکل خود سرانه به گرفتاری،اذیت وشکنجه مردم و کشتارمردم اقدام می نمودند. کاملا غلط وافتزاء است. درآنزمان نظم ،قانون وسیستم حقوقی درعمل وجود داشت چنانچه دولت آنوقت جهت اعمارجامعه وبرقراری نظم و امنیت درهمه عرصه ها،صدها قانون،اصولنامه، اساسنامه ،فرامین تقنینی را که منافع اکثریت جامعه درنظرداشت تصویب ودرمعرض اجراء قرارداده نتها درجریده رسمی بطورمسلسل ازشماره های 442  الی 765  که مجموعاً ( 323 شماره میشد)  نشر نمود بلکه توجه بیشتردولت درتطبیق قوانین وضع شده بود.

 جهت تامین امنیت توسط ارگان خاد وسایرارکانهای امنیتی وکنترول بالای آن مساعی لازم را بخرچ میداد.روی همین دلیل جهت تامین بیشترعدالت درجامعه ،تقسیم وظایف رادربخشهای اورگانهای عدلی وقضائی(تاسیس سارنوالیها ومحاکم اختصاصی در بخشهای مختلف ) بوجود آورد. 

 باآنکه دولت درجنگ مستقیم چریکی وبعضاُ جبهه ئی ازیک طرف،وازجانب دیگردر جنگ وسیع تبلیغاتی که توسط رسانه های خارجی وسازمانهای استخباراتی کشور های مختلف با پیروی ازهدایات، گرداننده گان جنگ سرد که هدف شان بدنام کردن دولت افغانستان و پیروزی درجنگ فرسایشی وتضعیف نمودن اورگانهای امنیتی بود ،قرار داشت،اما مسئولین حزب ودولت درتحقق امیال خویش که ایجاد حکومت قانون بود میکوشید.باآنکه درآنطرف جبهه ازقانون وقانونیت خبری نبود تحت نام مبارزه و جهاد درحالیکه نزد آنان مفهوم جهاد،قتل،کشتار،ترور،چوروچپاول ،غارت و تجریب دارائیهای عامه  تجاوزبه مال وناموس مردم راداشت.طبق هدایت ورهبری مستقیم استخبارات دول مداخله گردرامورکشورماوپلانهای قبلا طرح شده شان ،مرتکب چنان جنایاتی گردیدند که تاریخ نظیر آن را ندیده است.  

  دولت آنوقت درحالیکه مصروف جنگ تحمیلی با مخالفین خود بود بادرک اینکه هیچ بیگناهی زندانی وهیچ متهمی ازپیگرد قانون درامان نباشددررعایت وتحقق قانون سعی وتلاش وسیع بخرچ میدادند وشیوه برخورد درچنین قضایا شامل پروسه ذیل عدلی بود:  ــ مرحله کشف جرم توسط اورگانهای کشف که طبق ماده ( 7 الی 14) قانون کشف و تحقیق جرایم ونظارت سارنوالی برتطبیق قانونیت آن صورت میگرفت بایدالزامیت ویا عدم الزامیت مظنون درظرف 72 ساعت تثبیت میگردید. مدت کشف جرم نظربه فقره 2 ماده 18 قانون مذکورالی 10 روزمجاز بود.با تکمیل مرحله کشف متهم با اوراق نسبتی اش جهت تکمیل تحقیق به اورگانهای تحقیق اعزام میگردید. 

 ـ دستگیری متهمین به اساس پروژه اگنتوری،که شخص مظنون بصورت متواتر تحت کاروتعقیب اورگانهای امنیتی میبوده پیش ازاقدام به انجام عمل جرمی(بمگذاری وسایر اعمال غیرانسانی)نماید بااسناد ومدارک جرمی گرفتارمیگردید.درابتدا نسبت بی تجربه گی بدون اینکه به اصطلاح پروژه تکمیل شود مظنون ویامظنونین راگرفتارمینمودند . چون دلایل کافی الزام علیه دستگیرشده گان موجود نمیبود بعدازمدت کوتاه طبق قانون ازطرف سارنوالی،شخص مظنون رها وبعضاَ به اورگانهای کشف کتباً اخبارمیگردید. یک نوع مجازات اداری بود اما به مرورزمان کاراورگانهای کشف دقیق شده ونتایج مثمر را در زمینه دستگیری مجرمین خطرناک که بااسناد ومدارک کافی الزام دستگیر میشدند.                                                                                         ــ چون شدت مداخلات ،حملات بالای محلات مسکونی بیشتر شد ودشمنان مردم تحت عناوین مختلف درمحلات مسکونی جمع وبه فعالیتهای تروریستی خویش ادامه میدادند. دولت طبق وظیفه که داشت درپهلوی اورگان خاد،توجه خاص درکاراورگانهای امنیتی (اردووپولیس) جهت رعایت وتطبیق قانون وایجاد حکومت قانون نموده بود. چراکه هدف دولت رارفاه عامه،ایجاد جامعه نظم وقانون تشکیل میدادوتلاشهای پرثمردرزمینه انجام داد.                                                                                    طی سالهای 1359 و1360 فعالیت مخالفین علیه دولت دراکثرشهرها که شامل ترور تخریب موسسات دولتی،پلها،راکت پرانیها بالای محلات مسکونی وغیره بود بیشترشد حینکه ازیک منطقه بالای محلات مسکونی حملات صورت میگرفت ویامخالفین دولت جهت فعالیتهای ضددولتی تجمع میکردند ویاحالات خاص دیگر،قوای امنیتی اطراف منطقه رامحاصره نموده،مخالفین دولت ومظنونین را دستگیر مینمود.جهت رعایت حقوق اتباع کشور(اینکه مجرمی رها نگردد وبیگناه اذیت نشود)،قانون موقت عملیات تصفیوی را تصویب نمودوبه اساس قانون مذکوراشخاصیکه درعملیات های تصفیوی شهرها وقریه ها دستگیرمیگردند.درمحلات تجمع یا نظارتخانه های موقت (زونهای تصفیوی) نگهداری میگردیدند، درطی ده روزتحقیقات ابتدائی شان تکمیل وسارنوال موظف برویت اسناد ومدارک جمع آوری شده درزمینه رهائی ویا تکمیل تحقیقات به ارگانهای تحقیق هدایت میداد.درحالات خاص جهت بدست آوردن معلومات کافی الی دوماه بعدازاخذ توقیف ازسارنوالی،مظنون میتوانست تحت نظارت باشد.  

  دولت دررعایت وتطبیق قانون سعی وتلاش بیشتر مینمود.بعدازمدت کوتاه وبهترشدن وضع امنیتی آن قانون ملغی گردید.  

ارگانهای امنیت داخلی بصورت عموم شامل دوبخش پولیس وخاد بود.که وظایف شان توسط قانون تنظیم شده بود.ارگانهای عدلی متشکل ازسارنوالیهای (لوی سارنوالی ، سارنوالی اختصاصی ،سارنوالی قوای مسلح )ومحاکم (ستره محکمه،محکمه اختصاصی ومحکمه قوای مسلح) بود.که صلاحیت، طرز وشیوه فعالیت وتشکیلات ارگانهای متذکره قانوناً مشخص شده بود، طورمثال شیوه گرفتاری اورگانهای کشف و تحقیق خاد ونظارت برآن بصورت مختصرعبارت بوداز:                                 ـ درپروسه کشف جرم باید دقت میشد که متهم درکدام حالات با کدام و وسایل جرمی دستگیرمیشدبالفعل دراثنای اجرای عمل جرمی ویا به اساس سایرمدارک وشواهدمعتبر علاوتاً محضرگرفتاری وشهود محل واقعه حتمی وبرثبوت قضایا می افزود. حالات خاص ازین امر مستثنی بود. 

ـ درمرحله کشف وتحقیقات ابتدائی که دراورگانهای کشف صورت میگرفت طبق ماده 18 قانون کشف وتحقیق درظرف ده روزتحقیقات ابتدائی تکمیل ومتهم با اسنادش به اورگان تحقیق ویا ریاست تحقیق اعزام وارسال میگردید.اورگان تحقیق طبق  فقرات  1 الی 4 ـ ماده 15وماده 32 قانون دوسیه متهم را تکمیل وبه سارنوالی ارجاع مینمود. ـ طبق مواد 38 الی43 قانون کشف وتحقیق وقانون اجرات جزائی اورگان سارنوالی  بعداز مواصلت دوسیه ،دوسیه رامورد تدقیق قرارمیداد وبرویت اسناد، مدارک بدست آمده ودرک ازشرایط  جنگی درکشورقرارخویش رامبنی برحفظ دوسیه ورهائی متهم اکثراً طبق فقره  10 ماده 38 قانون کشف وتحقیق ( درموردیکه قصور فاعل ونتیجه فعل جزئی وعلاقه عامه به تعقیب عدلی آن تصورنباشد .) اتخاذ مینمود ودرصورتیکه قصورمتهم بیشترمیبود، دوسیه را مبنی برمسئولیت متهم به محکمه  احاله مینمود.

 ــ برعلاوه سارنوالی اختصاصی طبق مواد مواد 41 ،42 و43  قانون کشف وتحقیق ، قانون اجراات جزائی وتعدیل آن نظارت برقانونیت اجراات اورگانهای کشف وتحقیق جرایم  نظارت بعمل میآورد،دها قضیه لت وکوب،برخورد خلاف قانون کارمندان و مسئولین امورضمن نظارت ازبررسی احوال متهمین کشف ومتهمین آن قانوناً حتا به اشد مجازات محکوم گردیدند.  

 ـ محکمه بعد ازطی مراحل قضائی وقطعیت حکم منطبق بااحکام قوانین متنی وشکلی اصدارحکم میکرد به اصطلاح ساده برویت اسناد،اعترافات متهم ،شهود وسایر مدارک اثباتیه جرم باحضورداشت متهم واستماع اظهارات متهم حاضردرجلسه قضائی و صورت دعوی سارنوال بانظر داشت شرایط موجود درکشور،اصدارحکم مینمود. دراوایل فیصله های محکمه اختصاصی یکمرحله بود،بعداً جهت تحقق بیشترعدالت بررسی قضایا در محکمه اختصاصی دومرحله گردید.درصورت عدم قناعت متهم ویا سارنوال دوسیه جهت فیصله نهائی بمحکمه استیناف راجع میگردید.درفیصله های اشد مجازات،جهت اتخاذ تصمیم نهائی بمقام ریاست دولت ارسال میگردید. شعبه حقوقی ریاست دولت بعدازمطالعه اسناددوسیه،تصمیم سارنوالی موظف،محکمه اولی و استیناف ،تصمیم نهائی مبنی برتائید ویا رد تصامیم محاکم اتخاذ میکرد.درصورت تائید توشیح یاعدم آن طبق قانون از صلاحیتهای رئیس دولت بود اتخاذ میگردید.

 ـ برعلاوه کمسیون دیگری درمقام ریاست دولت جهت تحقق بهترقانونیت تشکیل شده بود که مرکب ازنماینده گان اورگانهای امنیتی،عدلی وقضائی، اورگانهایکه تماس نزدیک بامردم داشت مانند وزارت شئون اسلامی،اقوام وقبایل وبعضی سازمانهای دیگر،که بصورت عموم ماهانه جلسه نموده وبه معضلات حقوقی،عفووتخفیف مجازات  مجرمین وسایرپروبلمهای حقوقی مربوطه تصامیم لازم اتخاذ مینمود.جهت معلومات بیشترشیوه کارنظارت برتطبیق قانون دراورگانهای کشف وتحقیق خاد،ومحابس مربوط که توسط اورگان سارنوالی اختصاصی صورت میگرفت:  

ـ طبق  قانون کشف وتحقیق، سارنوالی نظارت عالی  بنام دولت به منظورتطبیق دقیق و یکسان قوانین حین بررسی جرایم براورگانهای کشف و تحقیق اجرا میگردد.ومطابق ماده 41 قانون مذکوروقانون اجرات جزائی،نظارت بر قانونیت اجرات کشف وتحقیق جرایم،وظیفه سارنوال بود.لذاسارنوال اختصاصی طبق پلان قبلا ترتیب شده، سارنوال موظف هفته چند مرتبه ازاجرات اورگانهای کشف و تحقیق خاد مستقیما نظارت بعمل آورده، ازنزدیک بامظنونین ومتهمین ملاقات مینموده برعلاوه یکه ازصحت قانونی بودن توقیف متهمین نظارت میکرد،وضع معیشتی شان،برخورد مستنطقین ومسئولین نظارت خانه و سایرمشکلات آنها جویا میگردیدند.هرگاه شکایتی موجود میبوداقدام به بررسی قانونی آن میکرد.طورمثال اگرکدام متهم مورد لت و کوب قرار میگرفت، سارنوال ، دوکتورموظف راطلب نموده نظردکتوررامبنی بر آثارلت و کوب متهم اخذ مینمود.کارمند متخلف(مثلادرقضیه لت وکوب) را عاجل تحت تحقیق قرارداده وکارمند مذکورتحت نظارت قرارمیگرفت.طورمثال درقضیه لت وکوب یکی ازریاستهای کشف مستنطق توقیف وبعدازاکمال تحقیق،محکمه مستنطق رابه پنج سال حبس محکوم نمود ریئس آن اورگان نیزمجازات تادیبی شد.بهمین شکل دها قضیه دیگرکه شامل لت و کوب ،سئواستفاده ازوظیفه،قتل،سرقت، اختلاس وغیره جرایم بودعاملین آن به حبسهای مختلف حتا اشد مجازات محکوم گردیدند. لذاکارمندان خاد بادرک مسئولیتهای قانونی خود وترس ازقانون کمتر مرتکب اعمال خلاف قانون میگردیدند. 

 برعلاوه ئیکه اورگانهای سارنوالی  ومحکمه سمینارهای آموزش حقوقی جهت آشنائی بهترکارمندان خاد با قوانین جاریه ساحه کارشان دایرمیکرد رهبری اورگان خاد جهت فراگیری دانش حقوقی وقانونی پروگرامهای تعلیمی وتربیتی داشت.                        ــ بصورت غیرمستقیم ریاست امورسیاسی خاد درهمه ریاستها وجزوتام ها اعمال کارمندان خادرا کنترول میکرد. درداخل تشکیلات خاد اداره دیگری بنام ریاست سوم ایجاد شده بود،که وظیفه عمده اش راکنترول ونظارت اجراات،فعالیتها واعمال کارمندان خادتشکیل میداد.(استخبارات درداخل استخبارت) که اعمال خلاف قانون کارمندان خاد را کشف وجهت تحقیق به سارنوالی اختصاصی معرفی میکرد. 

 بدبختانه فعلا بعضی گروهای ماوئیستی وسازمانهایکه علیه دولت آن وقت فعالیتهای مسلحانه داشتند،رهبران ویااعضای شان به اثرفعالیتهای تخریبی وتروریستی که از نظر قانون وشریعت وکانوانسیون بین الملی عمل خلاف قانون،بغاوت گفته میشد درآن زمان طبق قانون مجازات گردیدند فعلاً با دروغپرانی تبلیغات وسیع را آن گروه های ماوئیستی علیه دولت آنوقت براه انداخته اند وبصورت عموم دوهدف  دارند اول اینکه قبلاً وفعلا بخاطرجلب وگسترش کمکهای پولی مالی سازمانهای خارجی مداخله کننده درکشورماجهت منافع شخصی شان وثانیاً با اینگونه تبلیغات میخواهند خود رابیگناه دانسته وبرجنایات خویش پرده پوشانده ودولت آنوقت رامتهم به قانون شکنی مینمایند.  

وگروه های ماویستی خود را موسیچه های بیگناه میشمارند. 

                                                                                         بااحترام    

                                                                                        عتیق گل

                                                                                بیان کننده حقیقت ها

 

 

+++++++++++++++++++++++++++++++++

 

وطنداران گرامی  !

تبلیغاتی دروغین وآلوده با نفاق وتفرقه میان سازمانها سیاسی،گروپها وسایر هموطنانما بازتوسط تعداد محدود وانگشت شما اعضای چپی  سازمان ماویئستی شعله جاوید که بعداْ به گروهای ساما،ساو،اخگر، رهائي وشاخچه متعدد مانند سازمانهای دیگرمنقسم گردیدند. زیرچتر استخبارات پاکستان درین مرحله حساس تاریخی کشور که وحدت ملی و هست وبود افغانستان را زیرسوال قرارداده اند، براه انداخته اند.

گرچه  اکثر اعضای محترم آن سازمانها ازعقیده خویش درجهت منافع مردم وکشور خویش به شیوه وتاکتیک های خاص مبارزه کار گرفته ومیگرند. اما ازمیان آنان یک  تعداد انگشت شمار مانند جناب حسن امیری که ازعقید وآرمان منافع زحمت کشان سئو استفاده،و با نام وعضویت خویش درآن سازمانها تجارت کرده ودرجهت منافع شخصی و گروهی خویش استفاده نموده وتاحال مینماید. ادعای من هوائی و شایعه پرانی نمیباشد. به ارتباط منافع شخصی شان میتوان ازبه خدمت قرار گرفتن شان دردامان استخبارات پاکستان درمقابل مبالغ پولی، مالی وتسلیحاتی که توسط (ای ـ اس ـ ای ) بین تنظیمها و گروه های ماویستی واشخاص انفرادی تقسیم میگردید تاخدماتی مانند قتل،مسموم نمودن ،تخریبات مکاتب، مساجد، سرکها، پل وپلجکها، تاسیسات دولتی، شخصی وسایراعمال خلاف منافع مردم وکشور تحت نام جهاد یا مقاومت درپروسه جنگ اعلان ناشده علیه دولت افغانستان انجام دهند. که درذیل اعمال شان با محل وقوع حوادث بصورت مفصل توضیح گردیده. همچنان جناب امیری بعد ازاینکه ازپاکستان به هندوستان مهاجرگردید با استفاده ازموقف سازمانی خویش ضمن سایروظایف خاص درقاچاق هموطنانماازپاکستان به اروپا،امریکا،کانادا وسایرکشورها اقدام کرد. چنانچه یک تعداد هموطنان مهاجرمقیم هندوستان شکایاتی مبنی بر اخذ پول های گزاف و ندادن انتقال آنان به کشورموردنظر، به کارمندان سفارت افغانستان درهندوستان و شخص سفیر آقای حسن شرق که شاهد عینی وزنده موجود میباشند،نمودند. 

فعلاْ ازجناب آقای امیری با داشتن سوابق فوق الذکر ودرذیل هم توضیح شده توقع اعمال وکردارخوب امید نداریم.گرچه تقلید ازاندیشه و مقوله ئی  بزرگمرد تاریخ ( که انقلاب ویا  قدرت سیاسی از لوله «دهان» تفنگ برمیآید.) اماازدهان این آقای امیری سخنان توهین آمیز دشنام ،توهین،کدورت،تفتین وخلاصه کثافت و پرازیت درجهت تفرقه ودامن زدن به نفاق ملی  به عوض وفاق ملی خارج می گردد...... پروژه بعدی شان که مقدمه چینی آنرا شروع نموده (ذعامت ملی ساختن میباشد) درظاهرباسخنان شعاری وطنپرستانه  ولی در اصل قلابی وجهت حصول منافع شخصی وگروهی سروصداها راخارج کشور براه انداخته است. گرچه عار میدانم که ترا هموطن یاد نمایم ، اما امید تجدید تربیت ترا دارم . هرگاه ذره ئي درجهت منافع مردم ووطن فکرنمائی درک خواهی نمود که ذعامت ملی باید از میان مردم وازداخل جامعه افغانی ( افغانستان) که رنج ،درد ومشکلات عینی مردم و جامعه رابا دید عینی به اصطلاح باپوست وگوشت خود احساس نمایند،ظهور نماید. نه به شکل ظاهری وجعلی که شما دستوری آنرا سازمان میدهید. مطلب عمده دیگر اینکه :  (هرگاه توجه دقیق به جریان پخش برنامه هاوصحبتهای جناب امیری،مسکنیارو.. نمائید برای شما ثابت میگردد که برنامه سازان بکمک وهمکاری تعداد انگشت شمار وچند نفر محدود یا به  اصطلاح « چوب خطی » ویا فامیلهای شان که باستایش از اعمال و تجاوز به کرامت انسانی هموطنانما،سوالات قبلاْ طرح شده که بانمرات تیلفونهای شان آشنائی دارند،پروگرام شان را پیش میبرند.هرگاه کدام تیلفون اشتباهاْ برداشته شود و هم وطنما واقعیتها را بیان دارند با برخورد سرد وبشکل توهین آمیز تیلفونش راقطع وتبصره های بعدی را طبق خصلت اخلاقی شان انجام میدهند .) بااین اعمال شان برعلاوه دامن زدن به اختلافات بین الاافغانی در داخل وخارج کشور با معلومات کاذب جهت تغیر اذهان عامه در جهت منفی مرتکب  عمل ضدملی درتحریر غلط تاریخ کشور میگردند.چراکه قلم بدستان ومحققین خارج کشور که معلومات واقعی ازحوادث وقضایای کشور ندارند ،بااتکا بر  افتراعات وشایعه پرانیهای چنین مغرضین مطالبی راغیرواقعی راتحریر میدارند. که این خود شکل دیگرتجاوز به حقوق مردم وافغانستان میباشد. 

هموطنان عزیز !

به خصوص آنانیکه بعد از جدی ۱۳۵۸ الی سقوط  حکومت شهید دکتور نجیب الله در داخل افغانستان سکونت ویا کارمند دولت درهمه بخشها به شمول اردو،پولیس ،خاد ، سازمانهای حزب دموکراتیک وسایر سازمانهای سیاسی مصروف بودید، وظایف اخلاقی وطنی  تان رادرجهت دفاع ازخاک ونوامیس مردم که تحت تجاوزدشمنان مردم ووطن  به اثر جنگ اعلان ناشده درمحورفعالیتهای استخبارات پاکستان قرارداشت، انجام دادید. فعلاْ وظیفه ورسالت تاریخی  شما میباشد تا عملکردها وخدمات انجام داده  را بصورت واقعی  جهت معلومات بیشترهموطنان عزیزتان درقید تحریر درآورید .چراکه دشمنان مردم افغانستان همان طوری که  طبق هدایات استخبارات پاکستان درجهت ازبین بردن کلتور وفرهنگ چندین هزار ساله تان ازقبیل ویران نمودن بت های بودا در بامیان وسایر آثار تاریخی اقدام نمودند ، جنایت دیگر آن جلوه دادن تاریخ دروغین مردم افغانستان توسط معلومات کاذب وجعلی اگنتهای استخدام شده شان مانند حسن امیری وامثال شان میباشد. درحالیکه شما مردم شریف وصادق کشور میباشید که تاریخ کشورتان را به اثر انجام وظایف وطنپرستانه درجهت دفاع ،اعمار وآبادانی کشورتان انجام دادید.

بخصوص  این رسالت بیشتررا کارمندان امنیتی دارند.چراکه ازشکل وشیوه  جنایات آنان که درکدام قریه،شهر وولایت افغانستان انجام دادند،چه تعداد هموطنانما درقراء ، شهرها شهید ومعیوب شدند وکشتارگاهای آنان درکجا موقعیت داشت. شما فرزندان صدیق کشور بودید که این دشمنان مردم ووطن راتا لانه ها،سموچها ومغاره ها تعقیب وبا هزاران میل سلاح  خفیف وثقیل ،صدها تن مواد انفجاریه،راکتهای دوربرد،سکرها ۳۰ و۶۰ وانواع مهمات ومواد مسموم کننده دیگردستگیر نمودید . وظیفه شما کارمندان خدمات اطلاعات دولتی میباشد که بدون در نظر داشت رعایت اسرار دولتی آنزمان ، فعلاْ از شیوه انجام خدمات صادقانه تان درجهت کشف،تعقیب،دستگیری،تحقیق وشیوه برخورد تان درجریان تحقیق وپروسه قانونی بودن آن،نظارت سارنوالی برتطبیق قانون دراین مراحل ، شیوه بررسی قضایا درمحاکم ومرحله تطبیق حکم درمحابس ،افشای اگنتهای خاد که درهمه گروه های ضد دولت وبخصوص اعضای خود شان علیه خودشان ودها مطالب دیگر که چهره های واقعی آنان را هموطنانما بدانند. طورمثال چندین عضو سازمانهای رهائی ، اخگر ،ساما وساهو که منحیث اگنت اجرائی وظیفه میکردند. اما ازشما فرزندان صدیق کشور تقاضا میگردد تا در تحریر وافشای چهره های شان از صداقت وراستی مستند بر اسناد ومدارک لازم بدون توهین وتحقیر اقدام نمائید . گرچه میدانم که تفاوت بین اخلاق شما ودشنام دهنده گان ومفتتین وجود دارد.

 براه انداختن پروژه  تفرقه اندازی این گروپ محدود طبق هدایت (استخبارات پاکستان) ، مرا مجبور ساخت  تا آن معلومات مستند را درباره جنایات چنین گروپها که دوسال قبل به نشر سپرده بودم، دوباره بدست نشربگذارم. گرچه سال گذشته پسرخاله ام را به ارتباط نوشته هایم که کدام شخص افشا نموده بود درمنطقه کلکان شهید نمودند وفعلاْ که تعداد زیاد از اعضای فامیلم درکابل زنده گی دارند ازنام مستعار درجهت معلومات بیشتر شما استفاده نمودم. این مرتبه معلومات ذیل را دردو بخش خدمت شما ارائه میدارم :

بخش اول :ـ

حوادث وقضایای سه دهه اخیرکشورما پیآمد سیاستهای توسعه جویانه ابرقدرت ها و همپیمان شان درمنطقه میباشد که باهمکاری گروه های مختلف داخلی تحت عناوین و اندیشه های مختلف جهت حصول منافع شخصی وگروهی آله دست اجانب ودشمنان مردم ووطنما قرارگرفته واهداف شوم آنان را درکشورما تحقق بخشیدند وتسلسل آن اعمال شان ادامه دارد که منتج به قتل،تروروجنایات مختلف ومتنوع شده و هزاران هموطنما شهید و معیوب گردیدند وافغانستان را به ویرانه تبدیل نموده ومینمایند . برعلاوه با تبلیغات کاذب ومملوازجعلیات ازیکطرف میخواهند تاجنایات مرتکب شده شان را وارونه جلوه داده و ذهنیت هموطنانمارا دراین مرحله حساس وتاریخی کشورمصروف موهومات وافسانه های طراوش یافته ذهن کم نشونمو نموده شان که باهمان عینک سیاه مزین میباشد بجانب دیگر بکشانند.هرگاه چشم بینا وگوش شنوا وجود داشته باشد هموطنان ما درداخل وخارج کشور به جزعده ئی محدود(همان جنایتکاران،شرکای شان وآنعده هموطنانما که ازواقعیتهامطلع نیستند) متباقی با صدای رسا میگویند که :  فرزندان صدیق و خدمتگار افغانستان همان اعضای حزب دموکراتیک خلق افغانستان وکارمندان آن رژیم بودند ومیباشند.

 لذا درتحریرقضایای کشور ما باید با دید ریالستی ،واقعیت نگری و تحلیل واقعی ازجامعه افغانی،سیاستهای بین المللی،منطقوی ونقش کشورهای مداخله کننده دراموروطنما ومنطقه برخورد نمود. نباید با عینک سیاه، درمحدوده افکار ونظریات شخصی باعقده مندی بدون درک واقعیتهای عینی مطالب غیرواقعی را تحریر داشت . 

بخصوص قضایای وحوادث کشورخود را که بین سالهای( جدی 1358 الی ثور 1372 ) مورد مطالعه قرارمیدهیم بایدعواملیکه فضائی سیاسی کشورما ومنطقه  را مکدرنموده بود با جنگ تحمیلی ازیکطرف وازجانب دیگرجنایاتی را که مخالفین رژیم درهمکاری با کشورهای مداخله کننده مرتکب میشدند درنظر داشت.علاوتاً باتعمق اندیشید که دولت کدام وظیفه ومکلفیت قانونی که درقبال مردم ووطن طبق قوانین داخلی وبین المللی در ساحه حاکمیت وقلمرومربوطه خویش دارد.امنیت را تامین،ازحقوق وآزادیهای اتباع  وحاکمیت داخلی وخارجی کشوردفاع نماید. مجرمین علیه امنیت داخلی وخارجی را دستگیر وطبق قانون مجازات نماید درجهت تامین عدالت ،تحقق قانون ورعایت قانونیت بکوشد.

 دولت جدید بعد ازجدی سال 1358 طبق وظیفه ومکلفیت خویش جهت ایجاد نظم وامنیت با نظرداشت مطالب فوق که دشمنان مردم ووطنما جنگ ،ترور ویرانی را درکشوربا ابعاد وسیع آغاز وتوسط هیزم کشان استخدام شده آتش جنگ را طبق دستوراستخبارات پاکستان وبانیان شان شعله ورمینمودند، وظایفی قانونی خویش را طبق اصول اساسی جمهوری دموکراتیک افغانستان بعهده داشت چنانچه ماده 2 آن چنین مکلفیت را بدوش دولت گذاشته بود ( دولت برای رفاء وسعادت مردم خدمت نموده، زندگی  صلح آمیز،مصئون وآرام ..را تامین میکند) وطبق ماده 4 قانون اساسی سال 1367 (دفاع ازاستقلال ملی وتمامیت ارضی ازجمله وظایف اساسی دولت است ) ازیکطرف دفاع ازتمامیت داخلی و خارجی کشوررا مینمود وازجانب دیگردرتحقق ایجاد نظامیکه اساس آنراحکومت قانون تشکیل میداد سعی وتلاش همه جانبه داشت .

 بادرک نکات فوق باید با وجدان سالم ازشیوه عملکرد رژیم وقت در مقابل برخورد های مخالفین رژیم قضاوت نمود.روی همین اصل ضمن مطالعه حوادث و قضایای آن دوره، نگاهی مختصری برجنایات بعضی گروه های ماوئیستی وهمکاران جرمی شان که یکی ازعوامل تروروبدبختی در کشورما بودند میاندازیم.آنان جنایات را درتبانی با شرکای جرمی شان مرتکب شدند فعلاً اتهامات آنرا بدوش سایرهموطنان صدیق و فداکار کشور می اندازند .

 طورمثال خبرذیل که در روزنامه بیلد آلمان (  Bild) وصفحه انترنتی (دوچ وله ) بتاریخ 16 .12 .2011  تحت عنوان جلاد کابل در آلمان روزنامه فروشی میکند بشکل ذیل به نشررسیده است :

این فرد به قتل حدود 30 هزار انسان متهم است    (

یک فرد افغان که به کشتار هزاران انسان در زمان حکومت حزب دموکراتیک خلق در کابل متهم است، در یکی از شهرهای آلمان روزنامه فروشی می کند و این قضیه از سوی ادارات مربوطه این کشور تحت تحقیق قرار دارد )

 درحالیکه عقل سلیم ومنطق سالم قبول نمی نماید که یک کارمند دولت مرتکب قتل 30 هزارانسان شده باشد. تنها امکان دارد که قوماندانان گروه های ترویستی ماویستی میتوانند با مسموم کردنها،انفجارات ،راکت پرانی درمناطق مسکونی وغیره اعمال مرتکب قتل بیشتر از30 هزار انسان شده باشند.

 این نشریه خبردستگیری  جنرال رژیم قبلی افغانستان که فعلاً درشهرمونشن آلمان اخبار فروشی مینماید نشرنمود.بعداً بعضی گروه های ماوئیستی با دروغپرانی ودیده درآئی اتهام را بالای جنرال رژیم دولت قبلی وارد نمودند درحالیکه شخص دستگیر شده در رژیم  کرزی کارمند دولت بود. 

 شب بعد آقای حسن امیری ازطریق تلویزیون جهانی آریانا که ازامریکا بخش میگردد با دشنامهای رکیک وخارج ازدایره ادب که عفت کلام وقوانین نشراتی چنین برخوردها را مجاز نمی داند اعضای حزب دموکراتیک خلق افغانستان وکارمندان دولت راتوهین نمود. (این عملش طبق قانون جزای کشورما وقوانین جزای کشورهای اروپا و امریکا جرم پنداشته میشود ) وطبق معمول به یاوه سرائی ودروغ های اغراق آمیز جهت جلب کمک های مالی به پروگرامش  توسط اعضای گروه ویک تعداد هموطنان خوش باور ما که از حقایق وواقعیتهاعینی جامعه مطلع نبودند باهمان شیوه تبلیغات جعلی علیه رژیم آن وقت بقای خویش را جستجو مینماید وازاین طریق درخدمت کشورهایئکه عامل بدبختیهای مردم مابوده ومیباشند قرارگرفته ومنبع اختلاف وتفرقه درکشورما هستند.با ابرازنظرو معلومات جعلی زهرپاشی برافکارهموطنان(خوش باور) وجوانان افغان که درامریکا و اروپا بزرگ شده ومعلومات کافی در زمینه قضایای واقعی کشور ما ندارند،مینمایند. چنانچه بملاحظه میرسد این جنایتکاران وتروریستان که باعث بروزحوادث وقضایا ی کشورما زیرنام مبارزه ،مقاومت وآزادی افغانستان شدند فعلاً میخواهند سیمای حقیقی خویش راپنهان نمایند طورنمونه آقای حسن امیری خود عضو گروه تروریستی ماوئیستی بود.آن گروه درسال  1359 با زهرپاشی درمخازن آب ومواد غذائی،شاگردان مکاتب (لیسه های عاشیه درانی ، سوریا،رابعه بلخی،حبیبیه ،غازی درکابل، هرات ، بلخ، کندهاروسایر ولایات کشور) محصلین پوهنتون کابل وکارمندان ادارات دولتی را مسموم نمودند.برعلاوه مرتکب دها ترورازجمله تروراعضای سازمان جوانان افغانستان گردیدند.

 لذا موصوف وشرکای جرمی شان متهم به جنایات علیه اتباع کشورما بوده که سوابق جرمی شان درج آرشیف اورگانهای استخباراتی کشورمیباشد..

به ارتباط کرکتر و اخلاق شخصی آقای حسن امیری من به خود جرئت نمیدهم تا به شخصیت شان اتهام وارد نمایم اما یکی از اقارب نزدیک شان که فعلاً درکشورکانادا زندگی مینماید حتا میتوان عضو فامیلش نامید، فرمودند که:  (جناب آقای حسن امیری برعلاوه معتاد بودن به قمار« کازینو» که ازدها شخص مقروض میباشد و فعلاً هم ازطریق پروگرام تلویزیونی میخواهد کمکهای پولی هموطنانما را به پروگرام خویش جلب نماید تاازآن طریق زمینه قماربازیهای بعدی خویش را مهیا نماید.مطلب تکان دهنده تراینکه موصوف با خانم خسربره خود که سالها او را خواهرخطاب میکرد مناسبات غیرمشروع ایجاد نمود وخانم اولی خویش را طلاق کرده وفعلاً باخانم خسربره خود ازدواج نموده است گرچه قوانین کشورهای غربی عمل موصوف راجرم نمی شما رد « آیا اخلاق و کلتورافغانی واسلامی چنین عمل را مجاز میداند ؟ » هرگاه .هرگاه .هرگاه چنین مطلب واقعیت داشته باشد با نظر داشت سوابق قبلی بشمول دوران جوانی اش  نباید ازچنین شخص  توقع گفتار،اعمال ،کردارنیک وصادقانه راداشت .). 

هرگاه آقای امیری وشرکای جرمی شان که براین جنرال وهمرزمانش که فرزندان صدیق وفداکارکشوربودند ومیباشند اتهامات دورازواقعیت را وارد مینمایند صرف به این مطلب باعقل سلیم ووجدان سالم تعمق نمایند(جنرالیکه سالهای متمادی مسئولیت اورگانهای تحقیق را درافغانستان عهده داربود فعلاً درکشورآلمان اخبار فروشی مینماید ) ثابت کننده زندگی پرافتخارش که مملو ازصداقت وپاک نفسی درمدت خدمتش بود ،میباشد.

تاجائیکه شناخت دقیق ازشخصیت ،خصلت وخصوصیت آن جنرال من واکثرهمکاران و سایردوستانش داریم،موصوف یک شخص آرام، با انضباط ،قاطع وسختگیر،مخالف شدید واسطه وخویش خوری بود.درقضایائیکه درآن واسطه صورت میگرفت قضیه را با دقت بیشترطبق قانون بررسی میکرد ، دقیق درتحقیق وبررسیها،معتقد برعایت سلسله مراتب اداری ونظامی،درتلاش تطبیق بهترقانون بود وهمیش با مسئولین سایرادارات اورگان خاد بخاطر تطبیق قانون درآن زمان که جنگ همه ساحات زندگی را فرا گرفته بود درمذاکره ، مفاهمه وبعضاً درجنجال بود.در طول ماموریت قبل ازمسئولیت اورگان تحقیق ،دوران مسئولیت وبعدازآن تنها معتقد به رعایت قانون وقانونیت بود.چون درک ازقانون داشت از قانون شکنی هراس داشت.هرگاه باکدام عمل خلاف قانون درمحیط کارش مواجع میگردید طبق مواد قانون متهم  آن را به سارنوالی  معرفی میداشت،دها کارمند آنریاست که مرتکب اعمال خلاف قانون شدند سلسلتاً مورد تعقیب عدلی قرارگرفتند.

 لذاعلیه چنین اشخاص صادق ووطنپرست تنها جنایتکاران و مخالفین آن رژیم واشخاص پرعقده میتوانند تبلیغات سئووجعلیات رابیان دارند . 

 بناءً لازم میدانم تا جهت روشن شدن اذهان هموطنانما، مراجع حقوقی وعدلی کشورهای اروپائی وامریکائی، اصلیت وشخصیت چنین شخص وگروه ها را با جنایات مرتکب شده شان معرفی نمود تامبادا چنین افرادوگروه ها جهت رسیدن بمقاصد شوم شخصی وگروهی  شان دراروپا وسایرکشورها بازهم متوسل به ترور،انفجارات وسایرجنایات غیرانسانی دیگرگردند.                                                                                               فعلاً دومطلب عمده ذیل درزمینه قابل توضیح میباشد :

 1 ـ جنایاتی را که گروه هائی ماوئیستی وشرکای جرمی شان در آنزمان مرتکب شدند وبعضاً سلسله آن ادامه دارد. ـ

2 ـ  شیوه بررسی قضایا ی جرمی بخصوص جرایم علیه امنیت ملی کشور از   جدی 1358 الی ثور 1371   .

1 ـ جنایات گروه هائی ماوئیستی وشرکای جرمی شان :

تحول هفتم ثور 1357 که برهبری حزب دموکراتیک خلق افغانستان (وحدت جناحهای خلق وپرچم ) وهمکاری سایرهموطنان وطنپرست ما صورت گرفت هدفش ایجاد دولت مردمی وتأمین منافع زحمتکشان کشوربود.گرچه افراد وگروه ها نظربه منافع شان ازاین تحول برداشتهای متفاوت ومختلف دارند.اینکه چرا رژیم جدید نتوانست درمرحله اول اهدافش را تحقق بخشد عوامل مختلف داخلی ( برخورد ناسالم بامردم ،شدت عمل وعدم رعایت قانون که باعث کشتارهزاران هموطنما گردید و...)  وعوامل خارجی دارد. نه تنها متضررین داخلی بلکه کشورهای مختلف که منافع شانرا ازدست دادند یا منافع بعدی شان درمعرض خطرقرارگرفت ویا جهت تحقق اهداف وپلانهای وسیعتر،هرکدام با کنار آمدنها و تقویت دسته های قبلی و جستجوی متحدان جدید بدون درنظرداشت اختلافات ودشمنیهای  قبلی (ایران، اسرائیل ،امریکا و چین و..) افکار ونظریات متضاد ومتفاوت دربسترجنگ سردصف آرائی کردند.هردو بلاک کشورما را میدان نبردوآزمایش سلاحهای جدید خویش قراردادند. همان بود که بلاک شرق در راس اتحاد شوروی بنابرمطالبات پیهم حاکمیتهای قبلی وتوافقات رسمی طبق معاهده پنجم دسامبر1978 بین حکومت حفیظ الئد امین ودولت شوروی،آن کشور نیروهای نظامی خویش را دروطنما گسیل نمود.ازیک طرف دردفع تجاوزوجنگ نابرابرافغانستان راکمک نمود وازجانب دیگرسرحدات جنوبی خویش رااز نفوذ بنیادگرائی اسلامی درامان داشته باشد باآنهم (قضاوت وبرداشت هرشخص وگروپ درپیاده شدن قوای شوروی به افغانستان متفاوت بود چنانچه فعلاً در ارتباط  پیاده شدن نیروهای نظامی بیش از48 کشورجهان در راس ایالات متحده امریکا دروطنما،قضاوتها وبرداشتهای متفاوت وجود دارد).

با ایجاد دولت جدید سیاست جهانی تغیرنموده مداخلات وکمکهای نظامی تحت نام داعیه افغانستان بدشمنان رژیم بیشترگردیددرآنطرف سرحدات شرقی،جنوبی وغربی کمپهای ناراضیان داخلی رژیم جدید وتروریستان خارجی که ازکشورهای مختلف استخدام و تربیت نظامی شده جهت کشتارو ویرانی بداخل وطنما زیرنظردشمن دیرینه افغانستان (پاکستان) وبخصوص استخبارات آنکشور اعزام میگردیدند.آنان بودند که نهادهای تند رو قبلی اسلامی را تقویه ( القاعده وشاخه های آنرا ) وده ها گروپ دیگر تروریستی را به شمول گروپهای ماوئیستی که نقش اساسی درترورها ،تاراج چوروچپاول اموال و دارائیهای شخصی ودولتی واختتافها داشتند، ایجاد ،تربیه وتجهیز نمودند که فعلاً آن تروریستان به معضله بزرگ جهانی مبدل گردیده است.

گروه ها ماویئستی نسبت مظالم وبرخوردهای ناسالم دربین مردم وجامعه منفور شده تغیر تاکتیک دادند.اکثر اعضای گروه های ماوئیستها درتنظیمهای اسلامی طبق دستور رهبری مخفی شان تنظیم گردیدند به فعالیتها وجنایات شان شدت بیشتربخشیدند.باتذکراینکه  یک تعداد اعضای این گروه ها نسبت به اعضا ورهبران تنظیمها دارای تحصیلات نسبتاً بهتر بود وازجانب دیگریکتعداد شان درکمپهای مخصوص داخل کشورچین تربیه نظامی و چرئیکی را فراه گرفتند.ازاعتماد ،پشتیبانی ولطف بیشتراستخبارات پاکستان مستفید گردیده وبحیث قوماندانان با اعتباردرتحقق  اهداف وپلانهای کشورپاکستان اعمال تخریبی و تروریستی بیشتررا انجام دادند.

طورمثال ازجنایات ،ترورها ،اختتافها، مسموم کردن متعلمین،محصلین وکارمندان دولتی وکارگران فابریات ،کشتاردسته جمعی وفردی اتباع کشور،حریق وچوروچپاول قطارهای اکمالاتی شخصی ودولتی وکشتاردریوران ،تخریب وحریق مکاتب،شفاخانه ها،مساجد ، ادارات دولتی،قطع راه های مواصلاتی ،چوروچپاول دارائیهای عامه وخصوصی تجاوزبه مال وناموس مردم و صدها جنایت درقراء،قصبات،شهرها وولایات،طورنمونه یاد آورشد: ـ حادثه سوم حوت سال 1358 که برخاسته ازپلان قبلاً طرح شده تنظیمها  ،گروپهای ماوئیستی و.. بود درشهرکابل وبعضی شهرهای دیگربوقوع پیوست که درنتیجه یکتعداد هموطنان کشورما کشته شده وتعداد قابل ملاحظه زخمی ،بعضی ادارات دولتی حریق و یکتعداد مرکزامنیتی مورد چپاول قرارگرفته سلاح ومهمات راچوروچپاول نمودند. دراین حادثه گروپ های ماوئیستی وسایرتنظیمها و بعضی سازمان های دیگرسهم داشتند.  چنانچه ازنزدمتهمین این قضایا ازوزیرآباد برهبری شفیع فارغ التحصیل فاکولته حقوق وعضو فعال گروه ماویستی شهر کابل،دشت برچی ،شهرکهنه کابل، منطقه قلعه شاده،سید نورمحمد شاه مینه سلاحهای مختلف النوع مانند تفنگچه ،ماشیندار، بم های مختلف دستی ازجمله بم دستی زانوخمی که ساخت خود اعضای گروپها بود(تهیه این بم ها رادرمرکز تربیه نظامی آنطرف سرحدات کشورآموخته بودند)،البسه نظامی واسنادتبلیغاتی تهیه شده درخارج کشور،ماشین آلات طباعتی وغیره  بدست آمد.متهمین بجرم خویش اعتراف ودر مصاحبه مطبوعاتی که ژورنالیستان ازکشورهای مختلف بشمول (بی بی سی) شرکت داشتند به سوالات خبرنگاران درزمینه جنایات شان معلومات ارائه کردند .

ـ بعدازحادثه سوم حوت 1358 درنقاط مختلف شهرکابل اعضای حزب وکارمندان دولت ویا فامیلهای شان توسط تروریستانیکه اکثراً چمپرسیاه چرمی وپطلون کوبای به تن داشتند سواربا موترسایکل یاموتر می بودند ترورمیشدند ازقبیل ترورهای شهید حاجی مستقیم وکیل حصه دوم خیرخانه ،خانم کارمند ستره محکمه وزخمی شدن خودش درسرک دوم کارته پروان،دریوروزیردفاع باخانم واطفالش ،رئیس نشرات وزارت اطلاعات وکلتور ، ودها تروردیگر. دولت جهت تامین امنیت بهتروجلوگیری ازترور،گروپهای گزمه پیاده و سواره را افراز ودستورداد تادرصورت مشاهده چنین افراد آنها راتلاشی بدنی نمایند . درنیمه دوم ماه حوت 1358 درمنطقه مکرویان کهنه شهر کابل دونفرگزمه در ناحیه نهم  شخصی رابا چمپرچرمی سیاه وپطلون کوبای می بینند.اورا صدا میزنند تاایستاده شود.اما شخص مذکورسرعت رفتار خویش رابیشترنموده به دهلیز بلاک میدود،گزمه امنیتی به تعقیب شخص مذکورپرداخته،شخص مظنون به زینه بلاک بالاشده وسپس ازبالای دروازه بلاک خودراپرتاب نمود ،چون درپائین بلاک موظف دیگرامنیتی ایستاده بود.اورا دستگیر وبه حوزه باخود بردند درحوزه نهم  اورا شناسائی نمودند که جناب مجید کلکانی است. بعداَمسئولین امنیتی موصوف راتلاشی نموده ازنزد مجیدکلکانی یک میل تفنگچه نوع استار بدست آمد.چون موصوف دررهبری گروپهای ماوئیستی ائتلاف شده  تحت نام گروه ( ساما ) که اکثراً اعمال  تروریستی ،اختتافها وفعالیتهای مسلحانه راعلیه دولت رهبری میکرد تحت توقیف وتحقیق قرارگرفت.

 ــ اواخرماه حوت 1358 اعضای سازمان ماوئیستی ساما به سرگروپی معلم ستار برسلاح کوت قطعه نظامی حسین کوت حمله چرئیکی نموده،بیشترازیکهزارمیل سلاح مختلف  مهمات راچوروچپاول نموده وعلیه مردم ووطن درجنایات تروریستی کارگرفتند و تعدادی  سربازان را شهید نمودند. 

ـ صدها ترور درشهرکابل ،ولسوالیهای شهرکابل وولایات کشور ( ترورسربازریاست 10 خاد درچهارراهی انصاری واخذ سلاح موصوف، ترور ......... در پروان ، میربچه کوت ، گلبهار،بلخ ، هرات و...... ) که اسناد ومدارک جرمی شان در ارگانهای مربوطه موجود بود.  

    بااحترام

بیان کننده حقیقت ها

عتیق گل

 

مطالب بيشتر

 

http://www.ariaye.com/dari4/tanz/barna31.html

 

http://www.ariaye.com/dari3/ejtemai/amini.html

 

http://www.esalat.org/images/hasan%20amiri%20....htm

 

http://www.mashal.org/content.php?t=%D8%B3%DB%8C%D9%85%D8%A7%DB%8C%20%D8%AD%D8%B3%D9%86%20%D8%A7%D9%85%DB%8C%D8%B1%DB%8C%20%D8%B3%DB%8C%D8%BA%D8%A7%D9%86%DB%8C%20%D8%AF%D8%B1%D8%A2%D8%A6%DB%8C%D9%86%DB%80%20%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%AE&c=hejtemahi&id=00854

 

http://sapidadam.com/index.php?mod=article&cat=%D8%A7%D9%81%D8%BA%D8%A7%D9%86%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86&article=6300

 

http://pendar.forums1.net/t1598-topic

 


بالا
 
بازگشت