حیدر اختر

 

   لطیفه کبیرسراج به جاودانگی پیوست

 

در فصل خزان ، زمانی که برگ های سبز درختان روی به زردی می آورند ومانند  آخرین  نشانه سرسبزی وطراوت از  شاخه ها به زمین می ریزند، به همان قسم  زمانی هم شمع زندگی  شخصیت های  فرهنگی ، هنری و ادبی  ما نیز به خاموشی می گرایند.

امسال در فصل خزان با تغییر رنگ برگ ها، شمع یکی از نخستین گوینده گان رادیو کابل  وقت و رادیو افغانستان  دیروز ورادیو تلویزیون ملی  امروزی  به خاموشی گرایید . از گویندۀ بزرگ سخن می گوییم  که همه شنوندگان رادیو افغانستان به خصوص  آنانی که به سمع اخبار علاقمند بودند به آواز گیرایش  آشنایی کامل داشتند . این گوینده  اخبار محترمه لطیفه کبیر سراج بود  که از جملۀ نخستین زنانی بود که همکاری اش رابا رادیو  آغاز نمود . در آن زمانی که با چادری  برای قرائت اخبار  به درادیو  آمده و عقب مکروفون قرار می گرفت و اخبار روز را با متانت برای شنونده گان  ارائه می کرد .

لطیفه کبیر سراج  نود سال قبل از امروز در خانوادۀ شناخته شدۀ سراج  به دنیا آمد ،  نسبت شرایط  نا به سامان آن زمان با خانواده اش  ترک دیار کرده به ایران مسکن گزین شدند  در آنجا تحصیلات خویش را به پایان رسانید  زمانی که دوباره به وطن عودت نمود منحیث  آموزگار زبان فارسی دری درلیسه ملالی آغاز به کار کرد . در اثر تشویق مرحوم عبدالغفور برشنا پایش به رادیو رسید و تا سال 1358 همکاری فعال رادیو بود. با حاکمیت خونبار وشرایط خفقانزای بگیر و ببند وبکش،   راه هجرت  را درپیش گرفت  وراهی امریکا شد  . در امریکا  مدت ها در برنامه رادیویی که برای افغانستان نشرات داشت  فعالیت می کرد  .

لطیفه  کبیر سراج خانم مهربان ، دلسوز ، وظیفه شناس وبا پرنسیب بود. با همکاران  رادیو به خصوص با گوینده گان جوان  مانند مادر مهربان  پیش آمد داشت .  سخن از وظیفه شناسی  ایشان به میان آمد  بهتر است برای اثبات  این ادعا، یکی از خاطره خوب که از خانم لطیفه کبیر سراج دارم دراین جا بیاورم  :

دریکی ازشب ها که نوکریوال اداره پرورگرامهای رادیو بودم ،  نطاقه اخبار نسبت مشکلاتی که داشت  آمده نتوانست . به هرجا که تماس گرفتم ، گوینده دیگری را برای  اخبار شب نیافتم  ، به خانه لطیفه کبیرسراج تیلفونی تماس گرفتم  برایم گفته شد که در یک محفل عروسی  درهوتل کابل  می باشند  من هم با  کوهی دریور رادیو به هوتل کابل رفتم  به نفر موظف  هوتل خود را معرفی کرده خواهش ملاقات فوری را با خانم لطیفه جان کبیر سراج درمیان گذاشتم .  لطیفه جان مرا به سالون خواست  داخل سالون هوتل کابل شدم که لطیفه جان با خانواده خود دوریک میز مجلل قرار داشت . بعداز عرض ادب وبا معذرت جهت مزاحمت موضوع نبود گوینده را برای اخبار شب درمیان گذاشتم . با تبسم  روی خود را جانب محترم کبیر سراج نموده گفت برای یک ساعت  می خواهم رادیوبروم  ونمی خواهم در رادیو مشکلاتی ایجاد گردد . با همان لباس  شب رادیو آمد واخبار شب وتبصره جراید را خواند و دوباره به هوتل کابل رفت  .

زمانی که خبر فوت شانرا از طریق فیسبوک فرید شایان مطلع شدم  خیلی ها متاثر شدم وموضوع  را با همکاران رادیو  درمیان گذاشتم

محترم سید یعقوب وثیق سابق رئیس عمومی نشرات رادیو تلویزیون افغانستان  نیز خیلی ها متاثر شده  فوت  وی را یک ضایع فرهنگی خوانده برای لطیفه جان کبیرسراج اجر آخرت  وبرای بازمانده گانش صبر جمیل  را ازبارگاه ایزدمتعال خواستار شد.

محترم محمد حسن نیر سابق مدیر عمومی اطلاعات  رادیو افغانستان نیز  وفات ایشانرا یک ضایعه خوانده و اظهار داشت  که لطیفه جان کبیر سراج برعلاوه که خانم مهربان  بود توجه جدی  درقسمت ارائه  اخبار به خرچ می داد .

محترم کریم روهینا ، سابق مدیر عمومی پرورگرامهای رادیو افغانستان و یکی ازسابقه دارترین گوینده  رادیو تلویزیون افغانستان  که همکاری نزدیک با محترمه لطیفه جان کبیر سراج  داشت با تاثر فراوان این یادداشت را  ارسال کرد :  

روهینا

 در افق تاریخ معاصر کشور مخصوصا در ساحه معارف وفرهنگ شخصیت های بهره مند وممتاز در خدمات معنوی  در ادوار مختلف  در جامعه سر براورده اند  که درزمان معاصرمانیز  در ردیف زنان نامور شخصیت های برازنده  خردمند ومعروف به سجایای عالی اندک نبوده اند،  ولی مرحوم لطیفه کبیر سراج را که سال های زیادی به حیث نطاق دری رادیو افغانستان  و رادیو کابل وقت  باهم همکار وهم آواز بودیم  از نزدیک معرفی بودم  خانمی بود صاحب مطالعات علمی وادبی  موفق در بیان وفصاحت   نیز مهربان ونهایت مودب  در برخورد با کهتران  ومهتران .

لطیفه جان کبیر سراج  از نخستین ردیف زنانیست که در طریق  رواج آزاده گی خانم ها با افکار زن ستیزانه  وارد عمل شد و از زیر بار  حجاب منصورانه پابیرون نهاد. به هر حال  اکنون  که ضایعه این شخصیت عزیز و متعالی  از آقای حیدر اختر دریافتم با کمال تاثر قطره اشکی را بدرقۀ راۀ آن جهان فرخنده ترش  ساختم روانش را شاد و ماوای ابدی اش بهشت برین باد امید وارم خانوادۀ سرفراز و عزیزان سوگوارش  در هرجایی که هستند دعای خالصانۀ مرا در حق آن عزیز ازدست رفته آ مین گفته عرض تسلیت صمیمانه  و دردمندانه مرا قبول فرمایند.

  کریم روهینا

محترم فرید شایان که یکی از گوینده گان سابقه دار رادیو افغانستان بودند  چنین نوشته اند :

اواخر سالهای چهل خورشیدی که هنوز شاگرد مکتب بودم بعد از دو سال تجربه در خواندن اعلانات تازه مرا بکار گو ینده گی اخبار گماشته بودند انهم خبر های که بعد از هر یکساعت نشر میشدو چندان مهم و جالب نبود . انوقت رادیو ی ما بنام رادیو کابل یاد میشد و هنوز القاب بلند بالای ملی و اسلامی و سراسری نداشت. رادیو کابل در محو طه کو چکی در پل باغ عمومی مو قعیت داشت که صرف دو استدیو داشت یکی برای اخبار و اعلانات و یکی هم برای مو سیقی . از ثبت خبری نبود و همه بر نامه ها مستقیم نشر میشد....در جشن سال1343 من انانسر هنرمندان خارجی بودم در کابل ننداری که دیدم مرحوم دین محمد خان مدیر خبر ها با وار خطایی بمن گفت کسی دیگر انانس میدهد بیا که برای خبر ها نطاق پیدا نشد و نفر موظف امشب هم خانه نبود( از گرفتن نام نطاق غیر حاضر خودداری میکنم)...من میدانستم که گو ینده گی اخبار هشت شب یعنی اوج یک گوینده و سخت ترسیده بودم با جبار در نور کمرنگ موتر جیپ روسی تا رادیو خبر ها را مرور کردم. با تعجب دیدم که من باید خبر ها را با لطیفه جان بخوانم گو ینده بی بدیلی که بر همه ما جوانها حق استادی داشت. راستش هم از هیبت خبر های هشت شب و هم ازفکر خبر خواندن با لطیفه جان ترسی مرا فرا گرفت که بسرعت این مادر بزرگوار سایه انرا در سیمایم خواند .با مهر مرا در کنارش نشاند و بمن روحیه داد.حتی و قتی در حین خواندن خبر ها با مهر مادرانه ارام به پشتم دست میکشیدند و بمن جراات میبخشید        .
لطیفه جان کبیر سراج که دانش اموخته ایران بود برای ما گو ینده ها یک کتابخانه و قامو س سیار بود که با حوصله فراغ در باره تلفظ وچگونه گی ادای واژه ها و اصطلاحات ما را یاری میرسانید
همین لحظه که این یاد واره را در رثای ان مادر رسالتمند و مهربان مینویسیم سیمای تابناکشان با ان تبسم پر مهر مرا بیاد روز های میاندازد که بادرد و غفلت قدرش را نفهمیدیم
روان شان شاد و یاد شان گرامی باد ...فرید« شایان»

محترم عنایت شریف سابق مدیر عمومی اطلاعات تلویزیون  و یکی از گوینده گان رادیو افغانستان می نویسد :

در سالها ایکه خانم لطیفه کبیر سراج با رادیو افغانتسانِ وقت همکاری داشتند ، میان گویندگی اخبار ساعت هشت و هشت ونیم شب با نطاقی سایر مطالب و سرویس های خبری روز ، خط فاصل بسیار واضحی وجود داشت . نطاقانی که روزانه در رادیو افغانستان حاضر میشدند ، به نطاقی در برنامه های گونه گون و گویندگی مطالب مختلفی می پر داختند که به آنها ارائه میشد . اما وظیفه گویندگان اخبار شب ، بیشتر تنها به همان سرویس خبری شب که از اهمیت زیادی برخوردار بود خلاصه میشد و آنان معمولا با نطاقی سایر مطالبِ روز ، سروکاری نداشتند همین خط فاصل ، نطاقان روز و شب را از دیدگاه های دیگر هم جدا میساخت و آنان با یکدیگر شناخت کمتری داشتند . من در یکی دو سال نخستِ همکاری با رادیو افغانستان ، خانم شفیقه حبیبی و زنده یاد مهدی ظفر را بخاظر آنکه استادان کورس نطاقی ، و من از جمله شاګردان این دو نطاق ورزیده بودم می شناختم و بسیاری از گویندگانِ دیګرِ اخبار شب را از نزدیک ندیده بودم . خانم لطیفه کبیر سراج از همین جمله بودند . شنیده بودم که وقتی ایشان شبانه به رادیو می آیند ، به دفتر اخبار که در منزل دوم عمارت رادیو و در محلی نسبتا دور از مدخل عمارت قرار داشت ، نمی روند ، نزدیک ستدیو در اداره نطاقان می باشند و مستخدمین اداره اخبار ، دقایقی پیش از آغاز اخبار ، خبر های ترتیب شده را به ایشان در همانجا می آورند . راستش ، این موضوع برای من تا حدی سوال برانګیز بود . با خود می گفتم ، اګر مسوولیت ترتیب اخبار بعهده من می بود ، چنین فرقی قایل نمی شدم و اخبار از قبل تهیه شده را به ایشان بدست کارمندان ( ملازمین دفتر ) نمی فرستم. از قضا ، مدتی بعد خودم به حیث مدیر اخبار رادیو افغانستان موظف شدم . با آنکه تصمیم درین باره را از محدوده صلاحیت خویش بالا تر یافتم ، اما اګر چنین صلاحیتی میسر هم می بود ، اصلا فکری هم برای آوردن تغییر درین روند نمی کردم . لطیفه جان کبیر سراج از چنان متانت و وقار و کرکتر عالی برخوردار بودند که تقاضا از ایشان برای اینکه شخصا به دفتر اخبار حاضر شوند ، کار خیلی ګستاخانه یی به نظر میرسید . لطیفه جان در عین زمان شخصیتی بسیار شکسته نفس و متواضع بودند و وقتی صحبت میکردند ، چنان احساس میشد که ګویی عضوی از خانواده در محیط سرشار از صمیمیت خانوادگی با محبت فراوان حرف میزند . از سوی دیګر ، رفتن نظاقان به اداره اخبار بیشتر برای آن بود تا به سوال های احتمالی نطاقان پاسح داده شود . لطیفه جان چنان در کار شان مسلط و وارد بودند ، که اصلا به ندرت سوالی نزد ایشان بوجود می آمد . و اګر اخبار تا دقایق احیر هم برای شان نمی رسید ، هرګز شکایتی نمی کردند زیرا در ګویندګی اخبار نیاز زیادی به امادګی قبلی نداشتند . پس از آن در بعضی موارد راستی هم چنین میشد که مستخدمین دیګر اخبار را به ایشان نمی بردند ، من خودم با دنیایی از اخلاص و صمیمت اخبار را به ایشان تقدیم میکردم !!

محترم شاه محمد سلطانی سابق  مدیر نطاقان رادیو افغانستان نیز از فوت  لطیفه جان کبیر سراج متاثرشده  با اندوه فراوان  برایش  ازبارگاه ایزد متعال اجر اخروی  وبرای بازمانده گانش صبرجمیل  استدعا نمود و درعین حال خاطره خود را چنین بیان نمود .

دریکی از شب ها، زمانی که محترمه لطیفه جان کبیر سراج و مرحوم قاسم یوسفزاده  اخبار شب را می خواندند دفعتا زلزله به وقوع پیوست  در اثر زلزله  برق  رادیو افغانستان سقوط کرد  سه دقیقه ضرورت بود تا جنریتر رادیو فعال شود  لطیفه جان کبیر سراج سراسیمه شده  از استدیو بیرون برآمد تا زمانی که برق ها دوباره فعال شد بازهم عقب مکروفون قرار گرفته با عرض معذرت دوباره اخبارقرائت نمودند

در اخیر وفات  خانم لطیفه جان کبیر سراج را  به خانواده مرحومی  وتمام همکاران رادیو تلویزیون افغانستان  تسلیت می گویم  . ح.اختر

                                     

 

 

 

 


بالا
 
بازگشت