ابراهیم ورسجی

 

اداره ی فاسدِ کابل ازتطبیقِ فرمانِ باصطلاح اصلاحی شماره"45" خود سخن می گوید

ابراهیم ورسجی

11-5-1392

گزارش های خبریی روزهای سه شنبه وچهارشنبه،هشتم ونهم ماه سرطان1392، ازچندین نگاه برای نویسنده جالب می باشند:نخست، روزسه شنبه، اداره ی امورِ حکومتِ نابکاروغرق شده درفساد وتعصبات قبیلگی، برابربه گزارش رویترز / خبرگزاریی انگلیس،اعلام کرد که فرمان شمار45 تاریخ5-5-1391راکه توسط رئیس جمهوردرگردهمایی هردومجلس شورای ملی به خوانش گرفته شده بود؛ به گونه ی درست وهمه جانبه، توسط حکومت تطبق شده است.دوم،درعین روز،نماینده ی دولت سویدن درکابل به گونه ی که دراخبارشبانگاهی شبکه ی تلویزیون طلوع بازتاب یافت؛اعلام نمود که، درافغانستان کارهای بنیادی وسازنده ی که درزندگی مردم دیگرگونی آورده باشد، صورت نگرفته است.ازاین رو،تمایلی درمیان مردم درجهت شرکت درانتخاباتِ ریاست جمهوری وانتخاب های دیگردیده نمی شود.سوم،روزچهارشنبه9سرطان،سخن گوی بخشِ حقوق بشرسازمان ملل متحد اعلام کرد که تلفات مردم ملکی درنیمه نخست سال جاری 23درافزایش وتلفات نظامی ها کاهش یافته است وهمچنان ازطالبان خواست که درزمینه تغییرموضع بدهند وطالبان هم بارد سخنانِ سخن گوی نامبرده به ادامه ی رفتارهمیشگی خود تاکید ورزیدند.

ازنظرنویسنده، با این که، بالارفتن درصدیی شمارتلفات مردم ملکی درافغانستان قابل تاسف وعاملان آن شایان سرزنش می باشند؛اما، پرسمان قابل دقت وبررسی دراین نوشته نه خشونت ورفتارخشن وقابل نکوهش طالبان علیه مردم ملکی،بلکه نابکاری ودرمانده گی حکومت کرزی وادعاهای دروغین وتکراریی آن دررابطه به انجام اصلاحات وانجام کارهایی عام المنفعه ی می باشد که نه درفرمانش طورلازم آمده است ونه هم نمونه ی کوچکی ازآن ها درزندگی اجتماعی- اقتصادیی مردم جفاکیده ی افغانستان دیده می شود.پیشینه وعلتِ تهیه ورسانه ی کردنِ فرمان45ماده ی حکومت که توسط کرزی درپارلمان درماه سرطان1391به خوانش گرفته شده بود،ازاین قرارمی باشد که درماه های جون وجولای2011،نمایند گان کشورهای کمک کننده به افغانستان به ترتیب درکابل توکیودست به گردهمایی زده فراهم نمودن کمک دهی پسینِ خود رابه راه اندازیی اصلاحات گسترده درحکومت فساد پیشه وقبیله زده ی کرزی منوط ساخته بودند.باتوجه به چنان پیش شرطی بود که، اداره ی نابکارکرزی، فرمان45ماده ی اغلب بی ربط و بی سروتهِ مورد بحث این نوشته را تهیه ورئیس جمهورِتابع اراده ی کمک کننده ها،نه اراده ومصلحت مردم افغانستان،آن را درپارلمانِ فاسد ترازنهادهای قضای واداری به خوانش گرفت.

تاجای که به اصل وجوهربیانه ی نامبرده وپیوند آن به خواست کشورهای کمک کننده ونیازمندی های فوریی دیروزوامروزمردم جفا کشیده ی افغانستان ارتباط می گیرد،به قاطعیت وروشنی می توان ابرازنمود که اغلب بندها وزیرعنوان های آن ربطی به راه اندازیی اصلاحاتِ مورد نظربیرونی ها وخواسته های مردم افغانستان پیدا کرده نمی تواند.افزون براین که بیانیه ی نامبرده پیوند پایداربه اصلاحات ورفتاربهبود خواهانه – اصلاحی ندارد،کارکرد حکومت کابل هم ازروزتهیه ورسانه ی کردن آن تاکنون،مخالفت تام با ادعای حکومت رابه نمایش می گذارد واوضاع سیاسی- اجتماعی- اقتصادیی کشورازروزبه خوانش گرفتن آن تاکنون بسیاربد ترهم شده است.ازآنجا که نویسنده ازبیشترازدوسال بدین سوبه نویسندگی دردنیای مجازی روی آورده و روزا نه رخداد های خوب وبد افغانستان راپی گیری می نماید،نه دربیانه پرسمانی اصلاح گرانه سراغ کرده می تواند ونه درحکومت کرزی اراده،نیت وعزم دست زدن به ایجاد دیگرگونی سازنده به نفع مردم افغانستان وبرآورده کردن خواسته های درست وهمه پذیرکشورهای کمک کننده دیده می شود.

بهرصورت،برای بازتاب درست وهمه جانبه ی خواسته های مردم افغانستان وتاکید کمک کننده ها به راه اندازیی اصلاحات توسط حکومت که بیانگرنگرانی آن ها ازفساد گسترده دردولت وبی اعتمادیی ژرف وروبه گسترش مردم نسبت به آن می باشد. رویدادی نامیمونی که هرچه بیشتربه فربه شدن تروریسم وشکست حکومت کرزی وحامیانش کمک می نماید.ازاین رو، نویسنده لازم می داند به برخی مواد وفقرات درج شده دراعلامیه ی نامبرده وکارکرد ناسازگارحکومت با آن اشاره نماید تا"سیه روی شود هرکه دراو غش باشد"! درآغازبیانیه، رئیس اداره ی کابل ادعای دست آورد های بزرگ درکشورنموده است که نویسنده آن را ناهمسازبا مقدارهنگفت کمک های جامعه ی جهانی درجهت بازسازیی افغانستان میداند وکارکرد غارتگرانه وضد مردمی  ای دست اندرکارانِ حکومت هم به ناهمسازی ها افزوده است.بطورنمونه،درماده ی دومِ بیانیه ازدستگاه قضایی خواسته شده است که درمدت6ماه تمام دوسیه های تحت دورانِ قضایی به خصوص دوسیه های مربوط به فساداداری وغصب زنجیره ی زمین های عامه وشخصی را فیصله ی نهایی نماید.درماده ی7آمده است که ازمقام های عالی رتبه ی حکومتی خواسته می شود که ازحمایتِ قانون شکنان،مجرمین،مفسدین وگنه کاران دوری جویند وبه ارگانهای عد لی وقضای کشورهدایت داده می شود تا درصورت مشاهده ی چنین مواردی صرف نظرازسمت وپست دولتی شان، درمورد افراد مداخله کننده قانون راجدی اجرانماید.درماده8ازوزیران خواسته شده است که درخلال مدت پنج ماه ازیگان های محلی شان به سطح ولایت ها وولسوالی ها بازدید ودررفع نیازمندی ها،کمبودی ها ونواقص کاری شان اقدام وازاجرا آت خود به شورای وزیران گزارش ارایه نمایند.درماده ی9آمده است که مقام های دولتی ازدست اندازی درپروسه ی تقررواستخدام کا درها خود داری ودرزمینه قانون را مراعات نمایند.درماده18،ازوزارت های اطلاعات وفرهنگ،حج واوقاف،امورداخله،تحصیلات عالی ومعارف خواسته شده است که به همکاری شورای علما،ملا امامان وخطیبان مسجدها،معلمان وروشنفکران کشور،مردم رابه کمک به تامین وحدت ملی دعوت نمایند.طرفه این که،برخلافِ محتوای فرمانِ45،وخواست وزارت های اطلاعات وفرهنگ وامورمذهبی،ملاها دربسیاری مسجد های کشوربا وجود پول گیری ازحکومت وامریکای ها به نفع تاریک اندیشی،تند روی وطالبان سخن سرایی می کنند.اینجا است که، بررسی ای کارنامه ی وزارت ها درجهت کاربردی کردن فرمان نامبرده اهمیت ویژه پیدامی نماید.

دراین راستا، درزیرعنوان:وزارت دفاع ملی ،ماده ی دوم آمده است که طی مدت سه ماه پالیسی شفاف وعادلانه ی تقرر،تبدل وترفیعات کارمندانِ اردوی ملی را ترتیب وبه مقام ریاست جمهوری گزارش ا رایه نماید.درزیرعنوانِ وزارت داخله، ماده2آمده است که تمام فیصله های محاکم؛ به خصوص، فیصله های را که دررابطه باغصب ملکیت های عامه  وخصوصی می باشند ، نهایی وبه آن وزارت ابلاغ گردیده است، عملی ، وگزارش کتبی اجرا آت خود را به ریاست عمومی اداره ی امور ودارالانشای شورای وزیران ارایه نماید.درزیرعنوان وزارت تحصیلات عالی،ماده ی4 آمده است که طی مدت6ماه طرح مشخصی راجع به به تدریس دردانشکده های طب وانجینری درتمام دانشکده های کشوربزبان انگلیسی،اعتبارازآغازسال تعلیمی1392را به شورای وزیران ارایه نماید.درزیرعنوان وزارت اطلاعات وفرهنگ،ماده ی1 آمده است که به شمول والی غزنی،درمورد بهبود کارمرکزثقافت اسلامی درشهرغزنی رابه شورای وزیران ارایه نماید.درماده ی3این زیرمجموعه آمده است که درمورد تقویت زبان های ملی،لهجه ها،اصطلاحات ملی،حذف اصطلاحات نامانوسِ بیرونی ازادبیات معمولی کشور،تحکیم وحدت ملی،رعایت رسوم وعنعنات پسندیده ی افغانی وانعکاس فرهنگ غنی افغانی کشورازطریق رسانه های جمعی دولتی وخصوصی اقدام وبه شورای وزیران گزرش ارایه نماید.

درواقع، آنچه که گفته شد،همه ی درفشانی های بازتاب یافته درفرمان شماره"45" نیست،بلکه به وزارت های فوایدعامه،زراعت،شهرسازی،شهداومعلولین، انکشاف دهات،آب وبرق،مالیه،تجارت،معادن وصنایع،صحت عامه،معارف،مواد مخدر وشهرداری ها،بویژه شهرداریی کابل هم فرمایشاتی صورت گرفته است که وزیران وگردانند گانِ درشت وریزآن ها ناکرده کاری، مجریی همه ی کارها وا نمودشده اند.ازجمله کارهایی ناکرده ی که به وزارت های نامبرده سپرده شده بود،کارهای زیرمی باشند:رسیدگی به پرونده ی کابل بانک،ترمیم جاده ها وشاه راه ها که وضع فلاکت بارشهرکابل،سیلوی مرکز وتونل سالنگ بیانگرآن می باشد،ارزیابی ومهارداروهای بی کیفیتِ وارداتی،شهرک سازی برای مهاجرین،پروژه ی کابلِ  نوکه نویسنده صد درصدمخالف آن می باشد، زیراکه بزرگ شدن کابل به همین اندازه ی هست بسیارفاجعه باربرای باشندگانِ آن می باشد،ترمیم سیلوها،تهیه واکمال بند های برقِ پیش بینی شده،زیرکشت آوردنِ زمین های بایر / خشک وبیکار،تهیه پروژه ی کانالیزاسیون شهری درشهرکابل،مبارزه بابیکاری ومواد مخدر وبیماریی روبه گسترش اعتیاد و...می باشند که برابربه گفته ی سخن گوی اداره ی امورِحکومتِ درمانده وفاسد کرزی، همه گی موفقانه جامه ی کاری پوشانیده شده اند!

درادامه ی گفته های بالا،برای این که بگونه ی درست ادای مطلب شده باشد. نویسنده مهم ترین بخش ها وجنبه های فرمان شماره"45"راکه برخی ازآن ها زیرنام وحدت ملی دری ستیزانه وتفرقه انگیزمی باشند؛به بررسی می گیرد تا برابربه ادعای دروغینِ سخن گوی اداره ی امور، برای خوانند گان روشن شود که حکومت چه کرده وچه نکرده است وچه افتخا راتی را درجهت فریب عوام می کوشد ازآن خود کند؟ درزمینه، واقعیت تلخ این است که بروایت تاریخ هیچ حکومت فاسد وتاریخ زده ی ادعانکرده است که کارهای انجام ناشده را انجام داده است.چون حکومت کنونی افغانستان،برابربه گفته های شفافیت / درست کاریی بین المللی،عفو / بخشایشی بین المللی،بخش حقوق بشرملل متحد، رسانه های آزاد جهانی،مقام های رسمی وغیررسمی امریکا،یعنی سرپرستش و...فاسد ترین ونابکارترین حکومت درجهان برآ ورد شده است؛بنابراین،حق دارد ادعانماید که کارهای انجام ناشده را انجام داده است تا دردرون عوام فریبی ودربیرون گوش کمک کننده ها راکروبه اغفال آن ها پرداخته باشد!

دراین راستا،نخست، به بررسی ای کارکرد دستگاه قضایی دررابطه به زمین های غصبی- دولتی وشخصی پرداخته می شود.برای همه ی افغان ها روشن است وبیاد دارند که وزارت شهرسازی درزمینه ی غصب زمین های مردم ودولت چه گفته بود؟باری وزیرپیشین شهرسازی گفته بود که بیشترازیک ونیم میلیون جریب زمین دولتی وشخصی توسط زورمندان غصب شده است وباری این پرسمان درپارلمان هم مطرح شده بود که پسانترادامه نیافت وچند روزپیش که یک نهادبین المللی دستگاه قضای افغانستان رافاسد ترین نهاداعلام نمود،شخصی طی گفت وگوبا بی بی سی گفت که:"90لک افغانی به قاضی ها رشوت پرداخته وکارش پیشرفت هم نکرده است"! گفته ی یاد شده وسخنان بی شمارمشابه دیگرکه برملا شده وبرخی دیگرهم درگلوخفه شده است،نشانگراین است که دردفاع ازملکیت های عامه ودولتی وبازگردانی آن ها به دارند گان اصلی شان دستگاه قضای کاری نکرده وبهتراست گفته شود که ازدست آن کاری ساخته نیست.ازآنجا که درغصب زمین های یادشده دست وپای زورمندان حکومتی وچوکی دارانشان درمیان می باشد،درزمینه،دستِ دستگاه قضایی وکارگزارانش بسته است.پرسمانِ تحقیق / بررسی وبازگردانی زمین های غصب شده به مالکانش که خیر،ازدست قضا وقاضی ها درفیصله نمودن عادلانه ی پرونده های عادی هم بخاطررشوت گسترده درآن کاری سخته نیست.ازهمه مهمتراین که،درفرمان 45ازوزارت داخله هم خواسته شده است که درزمینه ی اجرایی نمودن فیصله های دستگاه قضای دررابطه به غصب زمین ها وبازگردانی آن ها به مالکانشان اقدام جدی نموده به شوارای وزیران گزارش ارایه نماید.جالب این است که، این هدایت به وزارت داخله درزمانی داده شده است که نه ازغاصبان زمین ها نامی ونه هم نشانی درفرمان وجود دارد ونه فیصله ی درزمینه توسط دستگاه قضایی صورت گرفته ست! درفرمان،همچنان ازوزارت دفاع خواسته شده بود که درجهت تحقق شایسته سالاری وتعیین رتبه هاوبازنشستگی هاو...اقدام نماید.درزمینه،پرسمان شایان توجه این است که امریکای ها بارهاگفته بودند که کهن سالان وزارت دفاع بروند تاجایشان رانسل نوبگیرد تا سویه ی کاریی این نهاد بالابرود.اما،متعصبان نشسته دردستگاه ریاست جمهوریی کرزی با این نگاه امریکا به این بهانه مخالفت کردند که وزارت نامبرده ازفرسوده های هم قوم شان که ساختاردفاعی- پولیسی کشوررابه گروگان گرفته بودند،تهی می شود.ازسوی دیگر،باند بدنام باصطلاح جهادی دروزارت دفاع، افراد بهوده ازده وقریه وگرایشی خود را جا بجا نموده وکمک کرده است تاکرزی ودستگاه پس مانده ومتعصبش بدفاع ازکهنه سالان نابکاربدلیل های قومی برخیزند.درواقع،هم متعصبان وهم جهادی نماهای سکتریست / بخش گرا کمک کرده اند تا وزارت دفاع به مرکزی ازنابکا ران تبدیل شده وبا وجود کمک های بی شمارخارجی ها ناتوانتربماند.ناتوانی ای که بزیان مردم وفایده ی طالبان وپاکستان تمام شده ومی شود.افزون برنا توانی ای وزارت دفاع که به سود طالبان وپاکستان وزیان کشورتمام شده است،درفرمان45،ازوزیران خواسته شده بود که درجهت بهبود بخشیدن بکارهای خود به لایت ها سفرنمایند وازکارهای خود گزارش بدهند! درزمینه،پرسمان مهم این است که بسیاریی وزیران کلیدیی کرزی که ازجنوب وازقوم پشتون می باشند نمی توانند به ولایت های خود بخاطربهبود کارهای وزارت زیراثرخود بروند.این آقاین افزون براین که به ولایت خود رفته نمی توانند،درکابل، مصروف مبارزه بانفوذ دیگرقوم ها،بویژه تاجیکان می باشند.درواقع،با ناتوانی دررفتن به ولایت خود ودامن زدن به جنگ قومی،این گونه وزیران کمکی خوبی به تروریسم وپاکستان کرده ومی کنند.به سخن دیگر،فرمان45،همان اندازه که درمورد دستگاه قضایی ناکاره برآمد،درمورد وزارت دفاع ودیگروزارت خانه بویژه وزارت خانه های که وزیرانشان به ولایت خود رفته نمی توا نند هم نا کاره ازآب درآمد.ناکاره گی ای که با تاکید برکاری بودن آن،اداره ی اموردروغ هایی سفید گفت!

ازبحث درباره ی کارکرد دستگاه های قضایی- دفاعی که دراولی،پرونده های غاصبان زمین بخاطرزیرجیب رفتن پول های کلانِ رشوت بدون فیصله ماند وادامه ی کارِ کهنه سالانِ زمان گذشته دروزارت دفاع که بدلیل های قبیلگی وسمتی بافلج کردن آن وزارت تضمین شد وناتوانی ای وزیران درسفربولایت های خود درجنوب که بگذریم،سخن گفتن درباره ی کارکرد وزارت اطلاعات وفرهنگ وبازسازیی غزنی درجهت برگزاری کنفرانس اسلامی دراین شهرکه مرکزفرهنگی جهان اسلام نام گرفته است وهمچنان کارکرد آن وزارت درتحکیم وحدت ملی به هدایت کرزی البته بامسخ زبان دری، زیرنام مبارزه با واژه های نامانوس که منظورازآن مرزکشی میان حوزه ی فرهنگی ایران وافغانستان وزبان های فارسی ودری می باشد،ازهمه برجسته ترمی نماید.برای نویسنده ،تحکیم وحد ت ملی ازطریق مسخ زبان دری ازراه تحمیل واژه های من درآوردیی پشتو برآن،بسیاردارای اهمیت می باشد.جالب این است که ،نه تنها وزارت اطلاعات وفرهنگ به بهانه ی وحدت دروغین ملی دستور به مسخ زبان دری گرفته است،بلکه به وزارت تحصیلات عالی هم هدایت داده شده است که دردانشکده های پزشکی ومهندسی زبان انگلیسی راجایگزین زبان دری نماید.باید حکومت درمانده ی کنونی بکوشد زبان انگلیسی راجایگزین زبان دری نماید! به این لحاظ که، درزبان پشتوآثارعلمی نیست وتوان بیان مفاهیم علمی راهم ندارد.پس لازم است بخاطرناتوانی پشتودربیان مفاهیم علمی،زبان دری که پشتوانه ی علمی دارد، قربانی شود.ازسوی دیگر،پیدا کردن استادانِ انگلیسی دان که بتوانند دردانشکده های مهندسی وپزشکی بزبان انگلیسی تدریس نمایند، بسیار دشوارمی باشد.البته که این گونه دشواری ازدیدگاه فاشیست های قبیله گرامهم نیست، چراکه هدف آن ها نه دانش وآزمون پیشرفته ی پزشکی ورسانیدن مردم افغانستان به ابزارعلمی- پزشکی ای نوین،بلکه فروبردن هرچه بیشترآن ها درنادانی وبیماری های مزمن می باشد.

درپسین بخش نوشته، می خواهم به روشنی وقاطعیت ابرازنمایم که ازتمام بندهای فرمانِ شماره"45" که ازبی فرجامی ای آن یاد کرده شد،تنها بندی مربوط بزبان وواژه ها وبدین طریق مسخ زبان دری مدِ نظرِ دستگاه ریاست جمهوری وتوله ی فاشیستان گرد آمده درآن بود، نه خواست دیگری! دراین راستا،نخست،فاشیستان گردآمده درپارلمان، درماه سنبله91، یک کارمند وزارت آموزش عالی رابخاطربکاربردن واژه ی دانشگاه لت وکوب کردند؛دوم،فاشیستان حکومتی ازدستگاه فاسد قضایی زیرفرمان خود درماه عقرب91،کمک باصطلاح قانونی گرفتند! به سخن دیگر،نادان ها وفاسدان گردآمده دردستگاه قضایی ازحقوق دانی خیزبرداشته زبان شناس هم شده واژه های تحمیلی ای پشتوبردری را میرث معنوی ای کشورخواندند! بسیارمسخره است که واژه های یک زبان وتحمیل آن برزبان دیگرمیراث معنوی خوانده می شود! ازاین رو،ازخوانند گانِ وبلاک"اندیشه"، می خواهم که مقاله ی "زبان وسیاست درافغانستان"نشرشده درماه سنبله91ومقاله ی"ما درزبان شناسی،زبان ادبی- معیاری داریم،نه واژه های معیاری"نشرشده درما عقرب91رابخوانند! ازنظرپیشینه ی رفتاری ،علت دری ستیزیی احمقانه این بود ومی باشد که فاشیست های قبیلگی- زبانی ازعقده ی حقارت وپس ماندگی تاریخی- زبانی- فرهنگی درقیاس با دری زبان ها وزبان وفرهنگ وتاریخ شان دررنج بودند ومی باشند؛بنابراین،کوشیدند ومی کوشند زیرنام وحدتِ دروغینِ ملی که خودشان در12سال گذشته فراوان علیه آن رزمیده اند، زبان وفرهنگ تاجیکان را درگام نخست؛مسخ،ودرگام دوم،ازمیدان بیرون نمایند.خواستی نادرست وویرانگرانه ی که بجای استوارسازیی همسویی واتحاد شکننده ی کشورچند قومی ای ما واقلیتِ محض  بودنِ قوم فاشیستان که بخاطر زندگی قبیلگی به سطح قوم هم نرسیده است،به سستی هرچه بیشترپیوندهای مردمی که همه فهمی وگسترده گی زبان دری وبرا دریی دینی به آن شکل واستواری می بخشد،کمک می نماید. جالب این است که، دری ستیزی به بهانه ی وحدت ملی توسط کسانی راه انداخته شده ومی شود که خود به خانه ها وولایت های جای پیدایشِ خود ازترس طالبان،دوستان دیروزخود سفرکرده نمی توانند! دراین بخش،پرسش بنیادی این است که آیاکسانی که به ولایت خود سفرکرده نمی توانند ودرکابل،دل فرهنگ تاجیکان، علیه آن هامبارزه می نمایند،حق دارند که ازوحدت ملی سخن بگویند؟ آری ! این گونه افراد بی حیا می توانند این گونه سخن بگویند وکارکنند! چه خوب فرموده است رسول الله صلی الله علیه والسلم که"اگرحیانداری،هرچه دلت می خواهد بکن"! به گونه ی حسن ختام،به فاشیست ها می گویم که زبان به هیچ صورت تامین کننده ی یگانگی ملی نیست.به سخن دیگر،اگرزبان یگانگی ملی می آورد،عرب زبان ها بجای 21کشور،یک کشورمی داشتند! با این که زبان یگانگی ملی نمی تواند بیاورد،اما، داشتن یک زبانِ فراگیرودارای ذخیره ی علمی- فرهنگی - واژگانی وتوان گرفتن مفاهیم نو وداد وگرفت بازبان ها وفرهنگ های پیشرفته، ستون فقرات پیشرفت وهمسویی وهم دلی ای مردمان باشنده درکشور- ملت مدرن می باشد. کاری که درافغانستان، تنها ازعهده ی زبان دری ساخته است نه پشتو! اگرآماده ی پذیرای ازآن نیستید،بیازمائید آزمون های بی نتیجه را به گونه ی که پد رانِ پس مانده تان که وضع غمبارِکنونی کشوررا پی ریختند،آزموده بودند.

 

 


بالا
 
بازگشت