تیصره مختصر راجع به نظریات مارشال صاحب فهیم
موضوع فلسفی
نویسند : دکتور طاوس وردک لندن ۱۵ جون ۲۰۱۳
مردم افغانستان نسبت به هر وقت دیګر چیزفهم - نکته دان - ادیب - تاریخ دان - کنایه دان - و سیاست مدار شده اند اګرقسمت اعظم فارغان پوهنتون ها سواد سیاسی نه دارند و یا مامورین سابقه دار عرصه های اداری- تعلیمی- پژوهشي- نظامیان تحصیل کرده متخصص- و سیاسیون که سالها تجربه غني در موارد حکومت داری دارند وخاصتا یک عده ایکه در اداره کرزۍ نیز بنا به ملحوظات مختلف در حکومت کار می نمایند با وصف انکه صلاحیت و قدرت اجرای امور را برای شان داده نه شده ویا خود شان کفایت بدست اوردن صلاحیت ها را از دست داده به خاطر که سابقه جهادی نه دارند وبرای ادامه زندګې مجبور اند به زندګي کتلستې ادامه دهند باز هم نسبت به مامورین جهادی و اعضای کابینه کرزۍ به شمول خودش ، والی صاحبان و ولسوالان و مامورین امنیت ملي و څارندوی که به زور حکومت می کنند بسیار وارد هستند ، واز همین خاطر با ادبیات - ترکیب جملات - و طرز ایراد بیانیه ها و خواندن مضامین اشخاص بلند رتبه واراکین دولتی کرزۍ موافق نیستن ولې به ماهیت سخنرانی اقای مارشال صاحب فهیم بسیار کم فهمیدن ونمی توانند از لحاظ فلسفی سخنان اقای فهیم خان را تحلیل و ارزیابی نمایند، من با وصف انکه خود را فیلسوف قلم داد نمی کنم ولې در رشته فلسفه دکتورا دارم بنا به اجازه فلاسفه افغان می خواهم نقد دیالکتیکی به سخنان مارشال صاحب فهیم داشته باشم وبه مردم بفهمانم که مقصد فهیم خان از تبصره هایش چي بود ، کم ما وکرم شما.
توجه کنید که قوانین دیالکتیک سه نوع می باشد.
۱- قانون تکامل.
۲- قانون نفی درنفی.
۳ -قانون وحدت ومبارزه اضداد .
من درین جا صرف به قانون نفی ، نفی خدمت وطنداران عزیز مطالب چند به عرض می رسانم .
اول می روم به یک مثال زنده توجه تان را جلب می نمایم ، یک دهقان تخم کندم را بذر کرد و بوته از ان دانه های ګندم بوجود امد وبعدا این بوته ساقه را بوجود اورد و ساقه بلند شده رفت بل اخره خوشه را بوجود اورد و خوشه ها به کندم تبدیل شدن ( یعنې یکې نسبت به دیګرې متکامل تر بود ) و ګندم ارد شد وبعدا نان ازان پخته شد و نان خورده شد وبعدا به مواد فضله تبدیل شد و مواد فضله دوباره به حیث پارو به برای کشت وزرع حبوبات به شمول کندم داده شدیعنی دوران حلقه ېې را پیمود واصلا نابود نه شد ، که این پروسه را نفی در نفی می ګویند ( یعنی تبدیل یک شۍ از یک شکل وبه وجود اوردن یک شکل مکملتر ونوتر را نفی دیالکتیکی می ګویند ) ، نفی تنها زمانی دیالکتیکی است که منشأ اعتلاء و راه رشد داشته باشد و عناصر سالم و مثبت و ارزشمند کهنه را با خود حفظ کند.
نفی به معنای آن است که در جهان مادی یک روند دائمی و جاودانه نو شدن و تغییر نابودی پدیده کهنه و پیدایش نو جریان دارد که جایگزینی کهنه با نو متضمن نفی کهنه است حالت کهنه به نو تغیر شکل می نمایند و بل اخره شکل متکاملتر بوجود می اید در نفی دیالکتیکي شکل کهنه بعضا کاملا نابود نمی شود بلکه از بقایای کهنه نیز استفاده می شود ، بطور مثال یک تعمیر تا یک زمان خوش تان می امد وبعد از مرور زمان تعمیر از مود افتید ودر چهار اطراف تان منازل مقبول وقشنګ با نقشه های بسیار مرغوب ساخته شدن وشما نیز تعمیر تان را که نسبت به تعمیرات چار چارپیر کهنه و بیمود است تخریب می نمایید و به عوض ان یک تعمیر مدرن می سازید درین جا از تعمیر کهنه وسابقه تان مواد مانند ( سنګ - خشت - چوب - در ودروازه وبعضی چیزهای دیګر ) باقی می ماند که انرا به کلي دور نمی اندازند و از ان در بسیار چیزها در تعمیر نو استفاده می نمایند ، هر انچیز که به نظر تان و به نظر مردم کهنه معلوم شد او دیګر بازار نه دارد ، اشخاص وافراد که در حکومت های مختلف زمان زیادی سپري می نمایند واکثریت شان اشخاص تصادفی - فرمایشي - دستوری - فرمانی و بیسیواد در پروسه تشکیل یک حکومت جا به جا شده می شوند که به مرور زمان مردم ان ها را استفراق می نمایند ، مردم از ایشان متنفر می شوند و دیګر با انها روی خوش نشان نمی دهند و هر ان چیزیکه یک مرتبه استفراق شد دوباره انرا مردم نمی خورد مورد استفاده قرار نمی دهند ، استفراق را که بالای ان مګس ها قطار شده نمی بردارند که بخورند مخصوصا انهایکه قواره وبدن شان از بد رفتاری با مردم بوی می دهند مردم را بوی دار ساخته دیګر برای مردم قابل قبول نیستن امروز قرن ۲۱ است و اشخاص که به فکر ادامه حکومت داری به شیوه کهنه ویا قرن ۲۰ می باشند دیګر انها نفی شدن و در اجتماع قرن ۲۱ جای نه دارند که به شیوه کهنه به حکومت داری ادامه بدهند اینها اقایون مجاهدینو مارشال فهیم وزرا ووالیان دیګر نفی شدن - کهنه شدن وجای در حکومت اینده نه دارند و چوکی ومقام ابدی نیست ، بطور مثال جوانان ما دیروز موی های خود را به شکل ترکی- یا هندی جور می کرد ولې امروز به نام ( پول بکس - ویا اتوتک وینک - بالد - سپایکي با چرب کاری ګل( واسلین عطردار )موهای خویش را مانند خارپشتک می سازد و در بازار می کردد )،ویا سابق مردم خواندن های ( فلکلور خوش داشتن ویا خواندنهای لوګری ، ولې امروز موزیک جاز- راک اندرول - امسي( ګپ ) رایج شده ورقص های غربی می کنند که این همه نمونه های از قانون نفی نفی است ، حال بیایید در مورد اینکه مارشال صاحب ،وزرای کابینه ،و والیان قلدرنما ، چرا به قانون نفی معتقد نیستن ؟ به خاطر که انها یکي شان هم نمی فهمند که نفی نفی یعنی چي؟؟ و اینکه چرا قبول نمی کند که باید به حیث کهنه جای خود را به نو رها نمایند ، به خاطر که انها مزه مقام را چشیدن وازین مقام بسیار زیاد سوی استفاده کردن، مردم را زنده پوست کردن بیدون رشوت هیچ کاری درین کشور میسر نیست ازین خاطرمردم انها را به هیچ وجه تحمل کرده نمی تواند و خود شان نیز می فهمند که دیګر بازار شان ختم است وکهنه شدن ، پوسیده شدن ، ګندیدن ( دلیل اساسي شکست حکومت های قبلی و خاصتا حکومت مجاهدین در زمان اشغال به رهبری کرزي انکار از عناصر سالم و فهمیده حزب دیموکراتیک خلق افغانستان بود و کرزۍ نه فهمید که نفی دیالکتیکي یعنی چيازین خاطر او همه متخصیصین - تحصیلکرده ها - خاصتا افسران باتجربه را( ډی ډی ار ) ساختن و نه خواست ازین عناصر وطن پرست و مفید برای افغانستان استفاده نمایند واګر این کار را می کرد امروز به فقدان کدر و افسران با تجربه مواجه نمی شد ، ازین خاطر انها به این هم می فهمند که به زور دیګر حکومت نمی شود وتغیر در افغانستان قانونمند است مثل که اعتراف نمود ( که قووای مسلح زمان دکتور نجیب ا لله ۵۰۰ بال جت جنګي داشت ودرجنوب شرق اسیا چنین قووای مسلح نه بود ) ؟؟ پس چي شد وکي ها ازبین برد وبه پاکستان فروخت ، وشما ها ومسعود در راس قدرت بودین باید مردم شما ها را به میز محاکمه بکشانند ،این بار شما را شخصیت های سیاسي نو نفی می کنند واین تغیر این بار به دست کسان می ایند که انها مردان قرن ۲۱ اند و نو می باشند،و میتوانند از عناصر مفید وارزشمند ومتخصص کهنه در ساختار حکومت ( نو ) استفاده نمایند که باعث پیروزي شان می شود و باز به قانون وحدت و مبارزه اضداد منتهی می شوند ، زیرا نو بالنده است - رشد یابنده است - متکامل تر اند - به صورت طبعی برای شان راها و جاده ها باز می شود وبه روی کهنه خاک می افتد بروی شان راها مسدود می شوند ، انهایکه دربین کهنه هوشیار باشد جای پای را برای فردا نیز پیدا می کند ، هر نو که به غم مردم - به ترقی کشور - به اتحاد و اتفاق متعهد باشند - رشوت نه خورده باشد - دستان شان به خون مردم الوده نه باشند - توطیه ګر نه باشد - دشمنان سوګند خورده وطن مان را خوب شناخته باشند و از توطیه های دشمنان قبلا خوب اګاه باشند وې برنده میدان است به نظر من که در قرن ۲۱ بهترین ( نو ) برای افغانستان اقای خلیلزاد است و کهنه ها ی حکومت کرزۍ هر طرف دست وپا می زنند و وارخطا شدن- سراسیمه شدن - بالای امریکا بی باور اندو مارشال صاحب می ګوید که خلیل زاد امریکایی است ؟؟؟ (( جناب مارشال صاحب شما که از امریکایی بد می برین ویا بد می بردین چرا انها را اوردین ،چرا برای انها شما د شمال تلواله زمینه اشغال افغانستان را مساعد ساختین ؟؟ شما به پاهای امریکایی ها افتیدین که ما را از غم طالبان خلاص کنید وباز هرچې که می کردین بکنید ، حال که همه دار وندار شما به شمول معاشات تان به دست امریکا است اګر امریکا شما را رها بکند فردای ان شما به کولاب فرار می نمایید ودیګران تان به دوبۍ وایران ، همین روزها هر انچې سرتان مشاورین امریکایی امر وفرمان می رانند چرا بد نمی برین و از خلیلزاد که افغان سوچه است باز اورا امریکایی می ګویید )) باوصف انکه همه روزه پاهای امریکا را می بوسند که نه برایید که این بار طالبها بینی وګوش های مارا می برند وزنده تا کولاب تاجکستان هم رسیده نمی توانیم ازین خاطر مثل که در یک نظر قبلی از بیانیه پر طمطراق اقای فهیم هوشدار داده بودم که وزرای کرزی ووالی های کرزی در تبانی با کرزي می خواهند برادرش را جای ګزین خود نماینددر بلاګ همایون تبصره مرا مشاهده نمایید که قبل از بیانیه مارشال فهیم من بالای شان تبصره کرده بودم ( چنانچې مارشال برای والي ها ګفت که زمان که ریس جمهور نو تعین وانتخاب شد او وزرا و والی ها وولسهای خودرا تعین می نمایند نه شما را ) یعنی هوشیار باشین از زور - تقلب - وجعل اعظمی استفاده نمایید) اما شرایط این بار به فایده (( نو )) است وامید های دیرینه مردم در وجود خلیلزاد براورده خواهند شد و قانون نفی نفی کار خودرا کردنی است دا (تقدیر دی چې نه بدلیژي) یعنې تغیر نمی کند