تقوی الله تقوا

 

افغانستان چهارراهۀ پیشرفت است یا بن بست عقب گرد؟

   تداوم جنگهای سی ساله واشغال دراماتیک  افغانستان توسط همسایگان وقدرتهای جهانی آیا مثل حریق منازل وعمارات چند طبقۀ است که بعضاٌ بااشتباه بیجا انداختن یك سوخته سیگارویادانه کبریت آغازمیشود وبعد با وسایط وتجهزات وافرادفنی وتانكرهای آب اطفایه هم خاموش گردیده نمیتواند ویا اینکه این جنگها طبق استیرا تیژِ های مدون وپروژۀ طویل المدت ابر قدرتها شروع شد وامروز به یکی از طولانی ترین جنگهای تاریخ بشر تبدیل گردیده است .آیا آتش جنگهای خونین افغانستانبا یک  اشتباه سردار داود درسفری اخیرش به مسکو وکودتای هفت ثور مشتعل گردید وبعد ازگذشت ثلث قرن و ستاندن جان هزاران انسان وبجا گذاری معلولان ومجروحان بیشماروتخریب صدها شهروروستا وکارخانه وجاده وموسسات عام المنفعه هنوز خاموش نمی گرد د ومرحله به مرحله تجدیید وتمدید میشود وادامه این جنگها انگار به  هر اشغال وهر امپراطوری پایان میدهد وخودش پایان نمی یابد .

     درامتداد جنگهای چندین ده سالۀ  افغانستان نعش چندین رییس جمهوراز"کاخ"به"کوخ"آورده شد وانواع نظامهای سیاسی واحزاب چپ وراست،انقلابی و رادیكال،دینی تندرو،دینی میانه رووآخرالامرلیبرالهاوتكنوکرات هابه صحنه آمده ودرتوالی هم یكی جاگزین دیگری شدند وعاقبت هیچكدام موفق به مهارآتش جنگ نه گردید وحتی برتشدیدجنگهاافزودند.اکنون امریکایی ها در آستانۀ خروج از افغانستان خبر از پایان جنگها میدهند ، چنانکه  "بارك اوبا"ریس جمهورامریكادراجلاس شصت وهفتم مجمع عمومی سازمان ملل متحدبه جنگهای افغانستان اشاره نموده وگفت : "جنگهای افغانستان به پایان خود نزدیك است ،اسامه کشته شد،رهبران القاعده متلاشی گردید،جنگ درافغانستان خاتمه یافته وسربازان مابه کشورشان برمیگردند" آیااوباما ،آنچه گفته درست است واین جملات راازروی دقت ومطابق به حقایق جامعه افغانستان بیان نموده وواقعاٌ سایه سهمگین جنگ ازفرازآسمان وخانه وکاشانه مردم افغانستان درحال زایل شدن است وخورشید صلح بزودی پدید می آید ؟،ویااینكه آقای "اوباما "دربحبوحه مبارزات انتخاباتی خویش ،این سخنان رابخاطرجلب اعتماد ورضایت مردم امریكا برزبان رانده وبه اصطلاح سخنان اومصرف انتخاباتی داشت وپایان جنگهای  افغانستان هنوز درپرده ابهام است .  درست است که رهبرالقاعده به قتل رسیده وبرپایگاه تروریستان حملات بیشماری هوایی صورت گرفته وتلفات ر ا برای شورشیان ببار آورده است ،اگر چه بنابر ادعای آقای کرزی این حملات هیچگاه بر پایگاه اصلی تروریستان صورت نگرفته است اما کشته شدن رهبر القاعده وپراگندگی رهبران شورشیان آیا دلالت بر ختم جنگ مینماید ؟ جنگ وقتی خاتمه میابد که صلح تامین شود و ثبات سیاسی و توسعه اقتصادی بمثابه مولفه های مهم پایداری صلح درجامعه نهادینه گردد. اکنون دولت افغانستان بااصرار وتضرع ونشان دادن باغ وبوستان به مخالفین مسلح پیشنهاد صلح مینماید، اما طالبان بااکراه وکرنش رد مینمایند .دولت به تشكیل شورای عالی صلح اقدام مینماید ومؤثرترین شخصیت های سیاسی وجهادی رابه هدف استقرار صلح وجلب مشارکت طالبان درروند صلح می گمارد، اما طالبان از مشارکت صادقانه در روند صلح دولتی اجتناب میورزند و ریئس شورای عالی صلح را به شهادت میرسانند ، معلوم است که طالبان خودشانرا درموقف برتر احساس نموده و بعد از خروج نیروهای خارجی در سال 2014 این برتری را یقینی پنداشته و برای تصاحب تمامیت قدرت آمادگی دارند . با این وصف چگونه میتوان ادعا نمود که جنگ افغانستان به پایان رسیده است . افغانستان سرزمین معمایی و دارای مشخصه های جالب و بعضا منحصر به فرد است . یكی از ویژگی های این سرزمین این است که جنگ و سازندگی همزمان ودر کنار هم پیش میروند ، درحالیكه در کشور های دیگر در نتیجه وقوع جنگ های ولو کوتاه پروسه پیشرفت کشور سالها به تآخیر میآفتد، و با هزینه گزاف و تلاشهای مداوم نمیتوانند خسارات وارده را جبران کنند . در شهرکابل پایتخت افغانستان ، وقوع حوادث انفجاری و انتحاری به یك پدیده عادی و روزمره تبدیل شده است . در روی جاده انفجار رخ میدهد و چند نفر در خاك وخون میغلطند ، اما چنذ متر آنسوترکارگران و انجنیران مصروف جابجایی مصالح ساختمانی خود هستند و انگار اتفاق رخ نداده است . اصلآ دیگر مردم به جنگ عادت کرده اند؛ بیش از دو ثلث نفوس کشور در جنگ زاده شده اند ، درجنگ بزرگ شدند و در جنگ زندگی کرده اند ، این نسل از صلح و مزایای صلح آن گونه که باشندگان کشور های دیگرآگاه اند بسیارنمیدانند و تجربه چندان ندارند . تلویزیون ها و رسانه ها هم هرروز اخبار جنگ و تعداد مردگان ومجروحان را نشر نموده و ذهن مردم وشنوندگان را از تنوع جنگها و تعدد قربانیان لبالب ساخته اند . در اوایل بعضی تلویزیونها در جریان نشر برنامه های عادی خویش ناگهان کلیشه " خبرتازه" را به صفحه تلویزیون ظاهر میساختند ومردم با نگرانی چشم به تلویزیون میدوختند که چه واقعه است ، در کجا و به چه تعداد نفر کشته شده است . حالا مردم هم در برابر کلیشه "خبر تازه" معافیت حاصل نموده و بسیار نگران نمیشوند. زندگی مردم افغانستان چنین است و هیچ کس بدرستی گفته نمیتواند که مقصر اصلی کیست؟ همسایگان افغانستان یا ابر قدرت ها ، احزاب سیاسی و رهبران دولتی افغانستان ،عوامل فقر و عقب ماندگی کشور ، بیسوادی مردم و یا موقعیت ژؤپلیتیك کشور بحیث چهار راهه منطقه؛ کدام عامل سبب شده است که جنگهای افغانستان مرحله به مرحله تمدید و تجدید گردیده و هرپایان رامانند،پایان امپراطوری شوروی ، پایان تهاجم شبكه القاعده وطالبان به حمایت پاکستان ،پایان حضورجامعه جهانی اعلام نماید وهیچگاه نفس جنگ درافغانستان پایان نیابد .

   هر عامل بجای خودش ودر نوبت خودش درپیدایش بحرانات سیاسی واجتماعی وتشدید جنگهای افغانستان موثربوده ونقش عاملی ومعلولی دارد . موقعیت ژؤپلیتیك افغانستان یكی از آن عوامل است و نقش مهم در بهروزی و بدروزی مردم افغانستان دارد .بدین معنی که اگر رهبران سیاسی و مردم افعانستان بتوانند از موقعیت ژؤپلیتیك واهمیت بندرگاهی افغانستان استفاده بهینه نمایند و رهبران دولتی و ملی افغانستان تمامآ روابط جهانی و داد و ستد های سیاسی شان را بر محوریت منافع ملی و رشد و اعتلآ کشور تنظیم نمایند ، یقینآ بر پیشرفت کشور و بهبود شرایط زندگی مردم می افزاید ، در غیر آن موقعیت ژؤپلیتیك و بندرگاهی افغانستان چون پر طاووس ( بقول مولانا : دشمن طاووس آمد پراو = ای بسا شه را بكشته فر او )به دشمن افغانستان تبدیل شده و باعث مداخلات بیگانگان و تشدید انواع اختلافات قومی ، زبانی ، مذهبی و سمتی گردیده وجز مضمحل سازی بیشتری ظرفیت های ملی و فرو افتادن بیشتر کشور در باتلاق جنگها ودرگیری ها و

تیشه بر ریشه خویش زدن وآبهای بیشتررا برآسیاب دشمن جاری ساختن نتیجه دیگر ندارد . موقعیت ژؤپلیتیك و نقش بندرگاهی افغانستان برای اهداف سالم، انسانی و تجارتی یك نوع چهارراهه است ، اما برای اهداف سؤ وحرص و آز های سیطره جویی وتصاحب امكانات و استخراج معادن ومنابع تحت الارضی و تذلیل مردم وتضعیف حاکمیت ملی افغانها بنبست ویكنوع "راه برونیا" است . بنابر افسانه های فولكولوری قدیمه که در بعضی کتب با مقدمه "راویان اخبار و محدثان

آثار و طوطیان شكر گفتار" آغاز میشود ،وقتی که قهرمان قصه در جستجوی گمشده خویش بر سری دو راهی میرسد،

حیران میماند که کدام را ه را انتخاب نماید تادرچاهی نه افتد . ناگاه الطاف الهی کمك میكند و کسی در هیكل پیره زن و

یا پیره مردی ظاهر میشود و میگوید : بطرف راست راه برو بیا وبطرف چپ راه برونیا است، یعنی بطرف راست میروی و دوباره برمیگردی و بطرف چپ میروی و دوباره بر نمیگردی . همینطور افغانستان برای دوستانش وبرای آنهایی که اهداف انسانی دارند ،یكنوع چهار راهه داد و ستد و رونق تجارتی و مناسبات حسن همجواری وهمكاری متقابل است ،اما

برای دشمنان افغانستان وکشورهای که نیت تصاحب و تخریب آنرا داشته باشند ،عاقبت الامر بن بست است و آنهایی که با اهداف غیرانسانی درین مسیر گام گذاشته اند، درواقع در مسیر راه برو نیا گام گذاشته اند . لهذا به سوال آغازین این مقالت که افغانستان چهارراهه پیشرفت است ویا بن بست عقب گرد است؟ چنین میتوان پاسخ گفت :افغانستان برای دوستان وبرای آنهاییكه قصد خدمت به این سرزمین ومردم آنراداشته باشند ،چهارراهه پیشرفت وبرای دشمنان وبرای آنهایی که قصد تخریب وتضعیف وتذلیل مردم آنرا داشته باشند ،بن بست عقب گرد است . افغانستان کشور است  محاط به خشكه و فقیرودرسالهای اخیر به برکت دولت کرزی وحضور جامعۀ جهانی چند مشخصۀ دیگر به آن افزوده شده است از قبیل : کشور آلوده به بیشترین فساد اداری ،  مهمترین تولید کننده وعرضه کننده مواد مخدر، ،تنها کشوری که پایتختش سیستم کانالیزیسیون ندارد، تنها کشورکه چندین روز استقلال دارد ودر عین حال  کشوراست  که آخیرین میخ رابرتابوت متجاوزان وجهانگیران کوبیده است وکشوری است  که کوهای بلند وقله های رفیع وتسخیر ناپذیردارد ومردمان دارای اندیشه های بلند تر از کوه ها وغرور های تسخیر ناپذیرتر ازقله ها در آن زیست مینمایند.

 


بالا
 
بازگشت