سرورمنگل

 

وضعیت انقلابی توده های مصرهنوزفرو نه نشسته است ...!

 این بدان معنی است که انقلاب مصرهنوز راه دشواری را درپیش روی داردکه هنوز پیموده نشده است ف انقلاب مصرازآغاز سال نو عیسوی (2011) مصر تاکنون ، جنبشهای اعتراضی مردم آرام نگرفته وتظاهرات ملیونی توده ها متوقف نشده است ، این بدان معنی است که وضعیت انقلابی توده بطور پیهم برقراربوده است ، هنگامیکه اخوان المسلمین  بردستگاه دولت وپارلمان تکیه  زدو قانون اساسی کشور را درزیر ارادۀ اسلام سیاسی متحدان اسلامی خود برکشور تحمیل کرد. 

ازهمان آغازآنانیکه برای انقلاب  قربانی داده وآنرابراه انداخته بودند ، جای خودرا درحکومت اسلامی مرسی نمی توانستند پیدا کنند، مخالفان مرسی شکست را پس ازاینهمه جانفشانی  نتوانستند تحمل کنند وبعواقب آن که  بسرعت جا خالی کردن مخالفان ورفع عطش دیرینۀ بدست گرفتن کامل ارگانهای دولت واسلامی سازی( قوه اجرائیه ،پارلمان وقضا ) درزمانی کوتاهی ازمتارکه غزه ،کرنش دربرابر کمپ دیوید خواست امریکا واسرائیل را راضی نگاه داردودرسوریه نیزبجهاد پیوست. طی حکومت خود بوعده های خود نتوانست عمل کند بنا تحصن ها، تضاهرات، اعتصابات وحرکتهای اعتراض درطی یکسا عدد آن ازچهارونیم (4.500) هزاربالا رفت. جامعه بی ثبات تر شد ، بیکاری به 32 درصد افزایش یافت که اکثر آنرا کادرهای دارای تحصیلات عالی ومتوسطه تشکیل میداد.وی با تکیه برقروض داخلی وخارجی بار تادیاتی ورضایت طرفداران خود راخواست تقویت کند. آهنگ وصدای دولت اسلامی هنگامیکه توده ها به انقلاب پیوسته اند ودر آتش عصیان وشورشگری می سوزند خوش آهنگ برای توده های مسلمان است ، اما هنگامیکه  حاکمیت شریعت اسلامی تامین میگردد مردم میدانند که ازمطالبات شان بچیزیهای دل بسته اند که سالیان متمادی واز اجداد دریک هزار سال با آن زیسته اندمی بینند وبیشترمی خواهند که احزاب اسلامی برای دادنش یا آماده نیست ویا اینکه دربندمطالباتی می پیچید که طی قرون متمادی از آن مردم است. (اجرای بلند آذان وکلمه ، نماز وروزه وقرآن خوانیها وحرام وهلال ،امرونهی وغیره درکشوریکه  تمرکز نفوس آن درچندشهر مهم وعوایداسعاری آن برتوریزیسم ، کمکهای نظامی امریکا ، کانال سوئیزوعواید کارگرانی مصری درکشور های نفت خیزوابسته است ، تنها بتعدادسیزده (13) یونیورسیتی بشمول الاظهر که درآن بیش ازیکصدو پنجاه (150000) هزارشاگرد درس می خوانددرقاهره متمرکز است که خود وزن فرهنگی شهرهای  مثل قاهره واسکندریه، ... ودرمجموع مصررا بیان میکند.

 کشوریکه ازقبل التاریخ ودورانی تاریخی که گفته می شود با تمدن مصری آغاز شده وبسرزمینهای دیگر نور پاشیده است( کلده وآسورویونان قبل از میلادوغیره ). دریای نیل که با خود ازدورانهای نامعلوم باستان ازمزارع سرسبزوآبادیهای محیر العقول که برای تکنالوژی وعلم معاصر حیرت آوروحکایت از تمدن سه هزار قبل ازمیلاد حکایت می نماید، باکاروزحمت جسمی وخرد پروردۀ جوانان آن بهستی امروز افتخاربخشیده است. 

 تمدن مصروموقعیت جغرافیای سیاسی آن ( بین مدیترانه وافریقا وآسیا ) طی هزارهای متوالی تاامروز چشمان حریص لشکرگشایان قهاررا برای چپاولگری بخود جلب کرده است.مصر نه تنها دارای ثروت آبی ،زمین بارور وموقعیت خاص جغرافیای سیاسی  در شمال افریقای سیاه است ، بلکه بمثابۀ کشوری که نه تنها ازطریق تنگه های بحیره سرخ وکانال سویس، بحر اتلانتیک را به بحرعربی وبحرهندوقاره هارا باهم وصل میکند، بلکه باباشندگان اضافه ازهشاد (80) ملیون نفوس اش، کشور مبدا برای اسرائیل وفلسطین درتعین سرنوشت بازیهای استعماری وامپریالیستی نقش معاصر دارد. 

مصرکشوری که ازلحاظ زراعی وکشت پخته سرمایه گذاریهای بزرگی را برای خود کفا کردنش بمصرف رسانده تا بتواند درتهیه خوراک وپوشاکۀ های چلتارپوشان با عبا های بلندعربستان سعودی ، لیبیا وسودان درغرب وجنوب سرحدات آن بحیث کشور مبدا تبارزکند. با آنکه مصر80% محصولات مصرف داخلی خودرا درداخل تهیه میکند، باآنهم مشکلات امنیت غذائی آن  بکمک امریکا رفع میگردد، امریکا بزرگترین تهیه کننده گندم وهمکاریهای مالی واقتصادی بعداز اسرائیل بمصراست. 

 قبل از فتوحات اسلامی ، هنگامی که مصریان قدیم درمقابل هجومهای سکندر مقدونی تاب نیآوردندو سراطاعت برزمین گذاشتند وسکندررا درجای خدایان مصری به پرستش گرفتند. در614 میلادی ایرانیها بکمک یهودیان بررومیها فاتح شدند مصر وافریقا شام وفلسطین را فتح کردندواورشلیم را غارت کردند، کلیسای قیامت ومزار عیسی مسیح را آتش زدند وشهرها غارت شد ، صلیب مقدس ، خزانه کلیسا وکشیش بزرگ شهر اورشلیم راباخود به ایران بردندبقول مورخین نود هزار مسیحی دراین زدوخوردها کشته شدند. هرقل پادشاه رومی در622 بار دیگربرایرانیها غلبه کرد واین زمانیست که پیغمبرمسلمانان از آزار مکیان اقوام خویش بمدینه حجرت کرد.

 صحرا نشینان بادیه گرد عرب هنگامی که با کلمۀ توحید برنفاقهای قبایلی فایق آمدندومصر درتحت تسلط رومیان قرارداشت وامپراطوریهای رومیان وفارسیان درپی جنگهای متواتروبی صلاحیتیهای زمامداران  یکی درپی دیگر فرسوده شده بودندوبیداد واختلاف وکشتارها وقتل عام های بین مسیحیان ویهودان که از اسپانی تاجنوب غرب آسیا ،روم غربی وروم شرقی درآن میسوخت، ازتعصب وانتقامکشی به مثله کردن همدیگرمی پرداختندوشهرها وعبادتگاه ها واطفال همدیگررا سرمیبریدند، دریک حادثه تاریخی یهودیان هشتاد هزار مسیحی رومی را ازایرانیان خرید مثل گوسفند سربریدندومسیحیان نیز ازاین مثله کردنها وکشتارها ابائی نداشتند. 

طی همین دوران  مسلمانان پس از فراغت ازجنگهای داخلی بین عرب برروم وفارس غلبه کردند وهردو امپراطوری را درهم شکستند، ضمن درهم شکستن روم وسرزمینهای متعلق به آن مثل شام (سوریه مشمول فلسطین ،اسرائیل،  اردن، حمص ،دمشق، قنسرین ،کرسی نشین های (عواصم) وشهرهای سرحدی ثغور ) تشکیل میداد. مصرهنگام ظهور اسلام که سرزمینهای آن اکثرادرحدود امروز ی آن محصور میشده مسیحی مذهب وازبیداد ومظالم پیشوایان سیاسی ومذهبی رومیان بجان  تنگ آمده با سپاهیان اسلام همدست شدند وعمروعاص سردار عرب را کمک کرده، کشور مصررا بمسلمانان دادند. مصرباشمشیرعرب مسلمان وتدبیرعمروعاص سردارلشکرعرب کشوده شد. سرداریکه که بیاری وخدعۀ وی خلافت اسلامی به خاندان اموی رسید ودربدل آن وی حکمروائی کامل الاختیارمصرشدواقتداروثروت وبهم رساند وبقول مورخین عرب دردورۀ مسلمانان بیست میلیون جمعیت داشته که علمای تاریخ امروزآنرا نمی پذیرند. ثروت آفرینی مصرازطریق حصول مالیات دردوره خلفای راشدین، زمان عمر(رض) که به دوازده ملیون دینارمی رسید معلوم است  ومساحت اراضی مزروع به سی ملیون فدان محاسبه شده است (1) ــــ یک فدان مساویست با (2400 ) مترمربع مساحت است.  وعبدالله سعد درزمان عثمان چهارده ملیون دیناربزور ازمصریان مالیات گرفت ودرزمان جوروبیداد امیه مالیات مصر به سه ملیون دینار پائین آمد ودر زمان هشام بن عبدالملک بزور آنرا بچهارملیون بالا بردند. 

  مصریان تحت بیداد یونانی، رومی، عربی بخصوص دردوره امویان بمصریان جوروستم بسیار شد ودرنتیجه مزارع متروک وبحال خرابی گذاشته شد ازمشهور ترین والیان ستمگر بنی امیه برمصر عبدالله بن حب حاب بود که هشام را والی مصر ساخت وبه اثر تعدی که بمصریان قبطی صورت گرفت دست بشورش بردند ودورانی از شورشها که آنرا فتنه می گفتند درمصربرپا گردید. درآغازعصر تمدن اسلامی ( عباسیان) اکثر آبادیهای مصر بویرانه وزمین بایرتبدیل شده بود.عباسیان نیز دربرابر مصریان خوشرفتارومهربان نبودند وماموران ستمگرهر چه میخواستند برمصریان روا میداشتند. دراواسط قرن چهارم هجری جوهر سردار خلفای فاطمی کشور مصر را کشود میزان مالیات را بحدی سنگینی بالا برد. 

 بیدادی که برکتابخانه اسکندریه مصر رفته است، داستانی تاریخی است که هنوز به صحت وسقم آن اعتراض است وآن متعلق به کتابخانۀ اسکندریۀ مصراست که گفته می شود: خاندان بطلیموس درقرن سوم پیش ازاسلام، درشهراسکندریه مصر کتابخانۀ تاسیس کرد وبسیاری ازکتب علمی دنیای متمدن را درآن جمع نمود. اززمان رومیان تافتح اسلامی حوادث بسیاری براین کتابخانه روی داده بود ، ازغارت وآتش سوزیهآ گرفته تا نابودی کامل وچگونگی نابودی وآتش سوزی آن بوسیله رومیان ودردوران اسلامی عمروعاص حکمران فاتح مصرکه به امر خلیفه عمر (رض) ، آنرا درحمام های اسکندریه برای سوختاندن پخش کردوطی شش ماه حمامهای اسکندریه با آن گرم میشد. 

 مصرپس ازاسلام دولتهای بیگانۀ بسیاری را از فاطمیان تا ایوبیان وقدرت ترکان عثمانی، خدیویان ، ممالیک ودیگران را بخود دیده است، ناپلیون فرانسوی دردشتهای سوزان سیناسالها برای اشغال مصر با سپاهیانش سرگران بود. سرزمین مصرپس ازاسارت طولانی عثمانی  ، تحت سطیرۀاستعماری انگلیس درآمد ، درپایان جنگ جهانی اول بامجاهدت مردم استقلال آن تامین شد، به اینترتیب نسلهای بسیاری ازمردم زحمتکش آن درپای ستوران وزیر شمشیرمهاجمان بیدادگرو چپاولگرپایمال شده اند، اما سرزمین مصر، مردم، خاک ، آب دریای نیل وهوای آن همان باقی مانده، اما مظالم، ستمگری، عدالت وامنیت فرق کرده ودرتوانائی آن آگاهی مردمان ، ثروت، آبادی، عمران وحاصلخیزی زمینها وتسلط مردان کاربرزمین های مزروعی ودرصنایع جدید طبقۀ کارگر جوان ودرشهرها جوانان تحصیل کرده بشدت رشد وتوسعه یافته اند ونیمی ازنفوس مصر را باشندگان شهری تشکیل میدهد که طی نیمقرن بحرانهای اقتصادی مصر بشدت بسوی سیاست رانده شده اندوپا بعرصۀ هستی گذاشته اند وازحیات مستقل وآینده سعادتبار ومدرن ومرفه فرزندان مصرحمایت میکنند. 

 مظالمی که برمصر وتمدنهای مصری درهزاره ها وصده های گذشته رفته است، هنوز برای استیلاگران غربی کفایت نکرده و دنیای متمدن امروزدرلباس همکاری بطورحریصانه  برای تصاحب کاملش درتقلا است . مصردرحالیکه درجنگ جهانی دوم بیطرف مانده بود ـ جنگی سنگینی را برسر اشغال سر زمینهای مدیترانه (کانال سوئیز) بین المانهای نازی وبریتانیای استعماری درگرفته بود که باشکست نازیها پایان یافت. بهمت جوانان نظامی درسال 1952 ملک فارق ازقدرت پادشاهی برانداخته شد وحکومت جمهوری درمصرپا گرفت. مردم مصرباحمایت شورویها حمله فرانسویها را برحکومت ناصر دفع کردند ومصریان دوجنگ سنگین دیگررا با اسرائیل از سر گذشتاند.نظامیان مصری ناصررا فرود آورده سادات ومبارک برقدرت برداشتند، سی (30) سال حکومت بی چون وچرای حسنی مبارک ازحمایت امریکا برخوردار بود ـ تا در2011 با انقلاب مردم وجوانان از قدرت برانداخته شدوشوروای نظامی جدید، قانون اساسی جدید وانتخابات جدیدورئیس جمهور جدید آقای مرسی برگزیده شد که اینک بار دیگرموردطبع جنبشی که انقلاب را براه انداخته اندقرار نگرفت توسط نظامیان  دریک جنبش تمردیی که ملیونهای انقلابی را درسراسر مصر بمیدان آورد برانداخته شده است. انقلاب هنوز ادامه داردوجامعه درتمام سطوح آن منقطب شده است.این انقطاب نه تنها ازتقسیم نا عادلانه ثروت ، بلکه ناشی ازاصلاحاتی اقتصادی آزاد سازی وخصوصی سازیست که بشدت مصررا ببازارجهانی سرمایه وابسته ساخته است. فساد اداری،خصوصی سازی وبازاردولت را هرچه بیشتر محدود وبدست نظامیان ثروتمند متمرکز کرده است، اینک مردمان بلند قامت وبا ارادۀ استواردرتمدن پروری ،صلح دوستی وآزادی، صبور وشکیبا اینک باردیگر دربرابر ناملایمات با تجارب گذشتۀ غرقه درخون وآتش دربرابر اهریمنان تاریخ که بتاریکیهای تمدن امروز برایش درکمین نشسته اندبه صحنه  برمیگردد . 

  بحران مصرامروز:

 بحران مصربرسرمبارزۀ تصاحب قدرت ازاکتوبر 1992م.که حمله های خشونت بار اسلام گرایان مبارز وابسته بجماعت الاسلامیه که تخمک وحشت را درصنعت جهانگردی مصر پراگنده کرد، آغازشد .ابتدا حمله های خشونت بار بخارجیها، بخصوص ازجمله مرگ یک انگلیسی ، مبارزه بین دولت واسلامگراها ، پس از فراخوان مبارک برای ریشه کن کردن به اصطلاح «فتنه » درنطفه به صدها مورد مرگ وهزاران مورد دستگیری وزندان وشکنجه وتعمیق اقدامات اقتدار طلبانۀ خشن از طرف پلیس شدیدا مسلح وگروه های شبه نظامی برای ریشه کن کردن هواداران جماعت الاسلامیه باهمکاری باغرب بخصوص تحت اداره پنتاگون وقصر سفید وهمکاری های مستتر استخابارات اسرائیل به پیش برده میشد. 

 چنین اوضاع نابسامان بازلزلۀ اکتوبر1992 که شدیدترین زلزله درتاریخ مصر با مرگ (350 ) نفر وزخمی چهارهزار(4000) نفروهم باعث آوارگی بیشتراز فقیر نشین ترین ومزدحم ترین محله های قاهره شد. همینست که اخوان المسلمین آستینهارا بالا زد وبرای ایجاد دولت اسلامی کمکهای اقتصادی راکه دولت مبارک بابوروکراسی طویل ازعهدۀ آن برنمی آمد، دراختیار نیازمندان قرارداد.  دولت درحالیکه سیاستهای اقتصادی بلند پروازنۀ درسایه حمایت امریکا وسیستم جهانی مالی آن دولت وعده میداد برعکس نتائیج معکوس آن باعث وابستگی مصربه غذایی وارداتی ازامریکا شد وعامل اهرم فشاری دایمی امریکا بردولت مصرباقی ماند (مثل صدور گندم امریکا بمصروسایر محصولات غذائی ) وهم همراهی وهمگامی مبارک درجنگ خلیج فارس که رهبری امریکا بمصرمبارک مکرروعده میدادومصر را به بازیگرعمدۀ  استراتیژیک امریکا درشرق میانه ترغیب کرد، درحالیکه مبارک درمسیری قرار گرفته بود که درهرلحظه چانس مانور را دروابستگی پیهم خود دربازپرداختها وتکتانه های مالی کشورها وبانکها  روز تا روز ازدست میدادوسیاستهای مهاروسلطه جویانۀ امریکا زنجیر اسارت را تنگترمیساخت. 

 مصر طی یکدهه از 1975 الی 1985 رشدی قابل ملاحظۀ (8%) را از طریق حصول ارز خارجی ازمنابع صدور نفت، درآمد کارگران درخارج، درآمد از کانال سوئیز، تورئیزم وکمک های خارجی تامین کرد، درحالیکه عواید ازمدارک بالا درتحت تاثیر بازارنفت وجنگ خلیج بشدت صدمه  میدید، اما مصربا توصیه های امریکائی ومتحدانش ( بانک جهانی ، صندوق بین المللی پول ) دربخشایش را برمصرمبارک کشوده نگه داشتند، با آنکه جنگ خلیج عامل بازگشت مهاجران وتاوانهای که ازاین مدرک برمصروکارگران بیرون مرزی بخصوص درعراق وکویت،مصرازآن بشدت ضرردید وعواید از کانال سوئیزوتوریزم نیزازآن برکنار نماندوبتدریج طبقات واقشاری متعددی جامعه دربخشهای شهری ازرونق واصلاحات دورماند. تراکم نفوس شهری ،نزول عواید توام بابیکاری وقیمت های بلند،روز تا روز زندگی را مشکل ساخت وکمکهای دولتی وسبسیدیها به اثر آزادسازی اقتصادافزون برمشکل بیشتر شد.

  مصرکه دردهۀ شصت (60)  دارای سی (30) ملیون نفرجمعیت بودبسال 1991 به پنجاه وهفت (57) ملیون نفرجمعیت آن ارتقا نمود رشد نزدیک به دوبرابرنفوس، درحالیکه توسعه زمین تحت زرع ازلحاظ مقداری بیشتر ازدوبرابراست ، اما باآنهم موادغذائی بخصوص گندم عملا غذای مورد احتیاج مردم را  تکافو نکرده ، زیرا چهاربرابرشدن واردات گندم وسایر مواد غذائی عبارتست ازعدم موفقیت مکررسیاستهای دولت که با مداخلات بیش ازاندازه وسیاست های ناکافی تشویق قیمتها مشخص شده است، دولت مصررا روزتاروزازمردم دورساخت. 

 هنگامیکه کندی رئیس جمهورامریکا ازمساعدت بساختن بنداسوان در1956 آنراهوس بزرگ خواند ودرنتیجه عدم تمایل کمک به مصر برای دست یافتن به درجۀ از خود گردانی، موجب وزمینۀ ارتباط نزدیک شدن ناصروشورویها را فراهم ساخت وبعدا واشنگتن  ازمناسبات مصر وشوروی ناراضی شد وبه همین خاطر  در1962 واشنگتن یک موافتنامۀ سه سالۀ را بمبلغ 390 ملیون دالر به مصر تصویب کرد که این بخشی ازسیاست خارجی دولت امریکا برای تشویق توسعه اقتصادی درکشورهای مصر وبرازیل برای مقابله با نیرو های انقلابی وملی گرا درجهان سوم پیش بین میشدودرسال 1963و1964 امریکا درعکس العمل بمبارزه جوئی ناصرارسال مواد غذائی رابمصر قطع کرد وواشنگتن دوباره با ارسال گندم به کنترول ناصر کوشیدوبالاخره تنش در مناسبات باعث قطع کمک ها درسال 1967 شد. حوادث طوری پیش آمد که مصر مستقلانه بدون حرف شنوی ازامریکا یا کشوری دیگری از انقلاب یمن حمایت کرد وبه تظاهرات ضد امریکائی درشهر اسکندریه که با حمایت امریکا ازمداخله فرانسه درکانگو وهم نیروهای نظامی مصر طیاره شرکت نفتی امریکائی را که وارد فضای اسکندریه شده بود سرنگون کرد. همین قطع روابط سیاسی وشروع جنگ اسرائیل بامصر 1967 کمکها نیز قطع شدند. وپس از جنگ 1973 اسرائیل ، امریکا روابط با مصررا از سر گرفت و بمصر نشان داد که بجای مسکو ، واشنگتن می تواند حاوی صلح ودلایل صلح خاور میانه را بپذیرد.وبا قرارداد کمپ دوید کمکهای امریکا به سادات زیادت گرفت. قرارداد مشخص کننده موافقت کامل مصر با منافع استراتیژیک ـ جغرافیائی امریکا بود وتضمین میکرد که پُرجمعیت ترین وبا نفوذ ترین کشورعربی دیگر برای اسرائیل مخاطره آفرین نیست. امریکا بسادات وعده داده بود که کمکهای امریکا بمصر را بمعادل اسرائیل بالا خواهد برد نه تنها اینکار نشد ، بلکه ازطرح سادات ، مدل «پلان مارشال» برای بازسازی ورشد اقتصادی مصر رئیس جمهور کارترخوداری کرد. 

  بهمین ترتیب همکاریهای امریکا بمصرمیان شرط گذاریهای سیاسی واقتصادی، منافع استراتیژیک جغرافیائی، واهمه ازاسلام سیاسی، توصیه ونیاز مداوم به نقش میانه رو مصردرمنطقه که سیاست امریکا آنرا تعین میکند، ادامه یافت . 

 مصر دوران سادات که باسیاستهای ناصر زدائی کوشید،امریکا وغرب را بحیث حامی خودپذیردودرپی آن مبارک با دولت یک حزبی ودموکراسی روزنامه ئی بانقض حقوق بشر وسرکوب فعالیتهای سیاسی واتحادیوی مسلمانان درمیان مردم خواست فعالیتهای اسلام سیاسی رامهار کند ،اما عرصه فعالیتهای سیاسی اسلامی که دامنۀ آن درمیان مسلمانان روز تا روز افزوده میگردید ودولت مبارک درحالیکه کشور را بیک اقتصادبزرگ بازارجهانی داخل می نمود، عملا ازهرمهای نرخ یگانه  اسعارخارجی وکنترول زدائی برقیمتها وتجارت وامتعه وارداتی عاجز می آمدوهرچه بیشترعرصه میان  طبقات محروم ومحتاج راکه بهمکاری ،معاونت ومساعدت نیاز داشتند را بمسلمانان سیاسی که درهمه شرایط ومکانها حضور داشتند وامیگذاشت. 

 مبارک وموسسات مالی واقتصادی غرب پذیرفته بود که بمنظور «توازن بیشتر »  میان عرضه وتقاضا بمعنی اینکه انکشاف زراعت نه بمعنی سازوکاری  برای ایجاد مازاد صنعت ، بلکه به عنوان بخشی که بامسائل ناشی ازافزایش جمعیت، کمبود زمین ، محدودیت های عرضۀ آب روبرو است باید مورد توجه قرار گیرد. برای این امر قرار بود سرمایه گذاران خصوصی  که با زمین های بازیافته پاداش خواهند شد این مسائل را حل کنند ودولت نیز مصارف زیر ساختهارا بعهده میگرفت.  درچنین پروگرامی مصالح ومنافع خصوصی ـ ونه منافع دولت ـ وسیلۀ مشروعی پیش بینی میشد که باید درپرداختن بمسائل زراعی مورد توجه قراردادودولت می تواند برای تشویق وترغیب سرمایه گذاری خصوصی فعالیت کند واصلاحات درقوانین وبازگذاری زمین وعرضه کنندۀ خدمات از طریق اتحادیه ها بصورت بازوی دراز مدت بخش دولتی بحیث عرضه کنندۀ موثر مواد اولیه فکر می شد ـ با چنین اصلاحاتی پیش بینی میشد که ابعاد بسیار حساسی اززندگی بخشی از روستا ها با کاهش فقراز زارعین فقیر، تجدید ساختمان خواهد کرد. این برنامه در جهان سومی ها مزیت دادن بمزیتهای زراعی که ازلحاظ غذائی غیرمهم اند وباقیمت بالا دربازار عرضه می شوند، مانند میوه جات وسبزیجات وزرع مواد صنعتی ، مثل (پخته ،لبلبووغیره ) که مزیت صاراتی دارند. بطور خلاصه تجربۀ را که مصر ازسالهای 1967 به اینسو در اقتصاد مصربا ابعاد گسترده ازفساد دولتی تا  آزاد سازی وگشایش اقتصاد برروی بازارهای بین المللی و آزاد سازی داخلی که به امید رشد پایداروسراسری منجر شود، ازهمان آغازبعید بنظر می رسید، چنین اصلاحات ازبار فقر وسختی درمناطق روستائی نه تنها نکاست، بلکه فقر درروستا هاراتشدید کرد. به اینترتیب تصادفی نبود که خشونتهای سالهای متوالی از 1930 الی 1992 که شامل  شدید ترین برخوردها سیاسی مردم دربرابردولت داشتندبوقوع پیوست. خشونت درقاهره درمصرعلیا نباید تحت عنوان خشونت قبیله ئی ارزیابی گردد یا سیاستهای گروه های اسلامگرا درمصر وسایر نقاط شرق میانه بعنوان اقدامات بنیاد گرانۀ فناتیک های مذهبی که همواره به آن برچسب القاعده وبنیاد گرائی اسلامی زده می شود وگفته می شد که از حمایت توده برخوردار نیستند، مطرود اعلام شده ودرلست تروریستهای سیاه موردسرکوب دانسته شدند. امروز ویژگیهای گذشته جای خودرا به جمعیت های گسترده اسلامگرا بخصوص در مصر داده است که پایه های اجتماعی آن برآمده ازمیان فقرای شهری وروستائی وحتی جوانان تحصیل کرده برای همان سطح های بسیار پائین از امکانات اقتصادی که دولت درگذشته درمقطعی از زمان فراهم آورده بود مبارزه میکنند. 

همانطوریکه دولت مبارک دربرابر این چالشها بزانو درآمد، امریکا ،غرب واسرائیل باتمام سماجتی که  درحمایت مبارک داشتند،طلسم آن فروریخت وبایک  اشارۀ  بمقامات نظامیان بالا رتبه ، اردوحمایت خودرا ازوی دریغ داشتند، اما برای زمامداراسلامی ، رئیس جمهور قانونی مصربی هیچ بهانه ودلیلی نظامیانی درحمایت امریکا واسرائیل با آقای مرسی درمی افتند،ویرا از صدرانتخاب مردم بپائین می کشندوجایش را با کودتای نظامی بزندان نامعلوم قرارداده اند، ظاهرامرچنین است، اماجوانان ومردم مصر دیگر با سرکوب واستبداد ومحدودیت های دینی وفرقه ئی کنار نمی آیند ، انقلابی راکه درنخستین دهۀ قرن بیست ویکم  اغاز کرده اند، ادامه میدهند. نظامیان قلدر پاشنۀ بلند که به توصیۀ پنتاگون،واشنگتن واسرائیل به رژیم استبدادی سادات ومبارک حرف شنوئی داشتند، دیگر امروزدرزیر فشارجنبش انقلابی  که بقول جوانان سیاسی «جنبش تمرد » که انقلابشان درمرحله اول دراوج احساسات اسلامی مردم واسلام خواهی صرف احزاب اسلامی دزدیده شده بود ومرسی رئیس جمهورجدید اخوان المسلمین که با عجله برای تحکیم قدرت اسلامی اش قانون اساسی رابا ابزارصرف شریعیت اسلامی برای کنترول اسلامی وفرقه ئی حزب اخوان المسلمین ومطالبات طبقات متعددی اجتماعی راکه ازبورژوازی متوسط وبزرگ فعال دربخشهای توریستی ، صنعت، تجارت، زراعت وساختمان که حکومت اخوان المسلمین را زمینه ساز  انارشی وهرج ومرج وناپایداری وعدم رونق وخطری برای منافع خوددرک کردند. بخصوص «جنبش تمرد» بهمکاری سایر طبقات وقشرهای اجتماعی ونیروهای سیاسی لیبرال، ملی گرا وچپ ونیز جنبشهای جوانان که بیشتر شان گرایشهای چپ وملی دارند، بهمراه سازمانهای عمده دولتی وبخصوص نظامیان اردو وقوۀ قضائیه ورسانه ها ونیروهای انتظامی که گفته می شود بزودی خطرادامه سلطه اخوان المسلمین بدلیلی تلاش بی وقفۀ شان در جهت انحصار قدرت وحذف نیروهای که با ایشان همراه نبودند درک کردندوجنبش تمرد را جان تازه بخشیدندوجمع آوری بیست ودو (22 ) ملیون امضا بمنظور سلب اعتمادعمومی ازمرسی وفراخوان برای انتخابات پیش ازموعدریاست جمهوری را گرد آوری کردند که گویای مشارکت وهمکاری همۀ احزاب ، سندیکا ها ،وسازمانهای بود که دراین جنبش شرکت کردند واینکار را درجاده ها، شهرها درکارخانه ها ،مکاتب ویونورسیتیها ودهات وتمام ولایات مصررابیک جنبش واحد  انقلابی پیوند زدند، بخصوص هنگامیکه فراخوان برای جمع آوری امضا با فراخوان برای تظاهرات 30جون بهم پیوند خورد ومردم به آن جواب مثبت دادند که گفته می شود؛ بیست وهفت (27 )ملیون نفر همزمان درولایات گوناگون نمایندگان طبقات گوناگون جامعه بمیدان آمدند که بقول دایر کنندگان آن موج دوم انقلاب بود که باید بی پاسخ نمی ماند، زیرامبارزه برای مطالبات  زندگی مردم وطبقات گوناگون تجدید میگردد،مطالبات از نان ، آزادی ،عدالت اجتماعی ،کرامت انسانی وزندگی بهتر درهرقدم جان تازه میگیردوهم عدۀ برای آن جان می بازند. 

 تضادهای اجتماعی ، اقصادی مصر به اثر رفورمهای توسعۀ اقتصاد بزرگ لجام گسیختۀ بازار آزاد ، روز تا روز حاد میگردد وتضاد بین فقر وثروت بگودالی عمیقی فرو رفته که یکطرف آن طبقات مرفه ، نظامیان بلند رتبه ،صاحبان مشاغل بالا درادارات دولتی، فساد، تورم، نرخهای بلندبازاروخصوصی سازی وعدم حمایت دولت از طبقات ناداروجوانان تحصیلکرده وبیکاری ودرد های بیشماری همه روزه زخمها ودمل های چرکینی اندکه یکی سربازمیکند ودیگری سربرمی آورد.

این فقط بوروکراسی  ومنافع باهم وابستۀ نظامی با دالر های امریکائی وسازمانهای مالی بین المللی نیستند که ازمنافع بازار، آزادسازی وبه قهقهرا بردن دولت مداخله گرمصرسخن گفته وآنرا طی بیشتر از سه دهه بطور تشدیدی دربرابرمردم وطبقات تهیدست وجوانان قرارداده است، بلکه علاوه برآن ویژه گیهای بحران اقتصادی واجتماعی مصر را باید درسیاستهای غیرکار آمد دولت سادات ومبارک وبخششها ورهنمود های موسسات مالی بین المللی مثل بانک جهانی  وصندوق بین المللی پول برای آزاد سازی طی سه دهه نیزباید بروشنی  دید.

امریکائیها همواره بدولت مصرهمکاریهای مالی معادل اسرائیل که نفوس آن یک دهم مصر ومساحت خاک آن بسیارکمترازآن را وعده دادند، اما هیچگاه درواقع چه ازنظر حجم وچه ازلحاظ نوع کمک چنین نشدوعلاوه برآن ازمجموع کمکهای امریکا بمصربا تلاشهای پیهم مبارک ازجمله کمکهای امریکا نه بیشتر از پانزده فیصد آن بدسترس دولت مبارک قرار گرفت، درحالیکه دولت اسرائیل  دراستفاده ازکمک های امریکا کاملا آزاد وحد اکثر تمامی آنرا به اختیارمیگیرد. اما مصرازمقدار ناچیز این کمکها برخوردار است وباقی کمکهای امریکا درپرداخت بپرداختهای بسررسیده، تکتانه ها، سبسیدیها ودرقیمت اموال وارداتی مصروغیره پرداخته می شود، مانند امروز افغانستان .( امریکائیها حساب میکنند که طی ده سال صد ملیارد دالر به افغانستان کمک پرداخته اند، اما کرزی ودولت جمهوری حساب نه (9) ملیارد دالرامریکائی را می تواند حساب پس بدهد.) 

 به این ترتیب بحران مصرامروز از گذشته بیشتراز 1970 درسیاست گذاریهای رفتن ومدغم شدن دربازارسرمایه داری بزرگ جهانی که جامعه را به تضادهای اجتماعی جدید که دریک طرف آن فقرای شهرودهات وبطرف دیگر آن فساد اداره ثروت انباشته شده ازدلال بازیها وبیکاری ازتمام مزایای زندگی وپیشرفت محروم شده اند. امروز 32% جوانان تحصیلکرده عالی ومتوسطه بیکاراند واضافه از 50% نیمی ازجامعه درفقر وفاقه گرفتاراندوقروض روبتزاید داخلی وخارجی مصربطور پیهم روبه فزونی است ومصر را بشدت درآستانۀ انقلابی دموکراتیک وملی قرارداده است وناگفته نباید گذاشت که بقولی : مبارزه درمصر پایان نیافته است وآنچه درطی ده سال درمصر درحال روی دادن بود، این رویاروئیها درمقطعه های جدید رویارویی اخوانیها وهم پیمانانشان درمیان راستگرایان دینی تنها با نهادهای امنتی دولت نیست، بلکه رودررویی آنان باتمامی نهادهای دولتی مانند قوه قضائیه ، رسانه ها ونهاد های فرهنگی وسازمانهای سیاسی وزنان وجوانان وبطور خلاصه با تمام مردم چه درمحلات وشهرها وموسسات تولید واداری وموسسات تعلیمی روبرو خواهند بود.

«تمرد» ازدولت انتخابی اخوان المسلمین وقانون اساسی مصر:

 قاهره قلب کشورمصرکه نیل آنرا بدوبخش شرقی وغربی ازجنوب بشمال شرق تقسم میکند ، میدان ال تحریر که درشرق مرکز  ودرپهلوی بزرگترین موزیم مصر ودوایر دولتی قرار دارد محل تجمعات وپروتست های سیاسی واجتماعی ونمایشات سنتی مصر است.

 قاهره بزرگترین پائیخت قارۀ افریقائی  وپُر قدرت ترین مرکز روشنفکری با سیزده (13) یونورسیتی ، بشمول یونورسیتی مقتدراسلامی ال اظهرکه یکصدوپنجاه هزار( 150000 ) شاگرد را خود می پذیردبقدرت آن افزون میگردد. قدرت روشنفکری قاهره نه تنها درپنجاه روزنامه پُر تیراژ، 200 هفته نامه  ،بلکه فراتر از آن محل تجمع همروزۀ صدها هزار نماز گذار مسلمان سنی که  در500مسجد قاهره درپنج وقت نماز گرد هم می آیندوازجمله 90% باشندگان قاهرۀ مسلمان سنی مذهب را تشکیل میدهند، توانی عظیمی دروجودآن متمرکز میگردد ن متمرکآنآن   که هیچ دولتی وقوۀ قهریۀ  نمی تواند ، اعتراضات ومطالبات آنانرابسادگی نادیده بگیرد. 

 اضافه ازیکسال به اینطرف قاهره درقلب کشور بخصوص جوانان درمیدان ال تحریرشهر با تجمع آرام وصلحجویانۀ خود، دولت سرنیزۀ «مبارک »را که با نظامیان وسلاحهای ساخت امریکا وحیله وتذویروقدرت مالی بزرگترین ومحیل ترین شیادان سیاسی زوروزراضافه ازسه دهه پا برجامانده بود برانداختند. احزاب اسلامی پس از 1970 باشرایط دشوار وانواع متعددی از گروپ بندی های اسلام سیاسی پا گرفتند ودرقالبهای همکاریهای برادرانه با مردم بی بضاعت بخواستهای مردم با همدردی وهمکاری مرهم گذاشتند. امروز دیگر اخوان المسلیمین آن هیولای نیست که غرب آنرا ازیکطرف در کارو زار جهان سوسیالیستی بکار میبرد واز طرفی دیگر بیم ازآنرادرقالب فندامنتالیسم اسلامی وتروریسم اسلامی ببد ترین وجه آن درکشوریهای عربی،اندونیزی، پاکستان ،افغانستان مجاهدان وطالبان بنمایش می گذاشتند.امروز درصفوف مسلمانان پیکارجو، جوانان مسلمانیکه ازحیطۀ تسلط دولتهای پولیسی واستخباراتی غرب مستقل مانده اند ، مبارزه جدید را برای تصرف حاکمیت سیاسی به پیش گرفته اند که درصفوف آن نیروهای جوانان روشنفکر با اسلام سیاسی نه بنیاد گرایانه ومتعصب وکور ، بلکه با پذیرش دموکراتیک وترقیخواهانه ودر تعامل باشرایط جدید دنیائی بمیدان آمده اند که به آسانی از پا نخواهند نشست. نمونۀ مصر امروزدرتونس ویمن ودرایران وسایر کشورهای عربی راه خودرا از بنیاد گرائی بتدریج جدا میسازد وزندگی نو ونیاز های آن جوانان وزنانی بیشتری را با نیروی کار وزحمت توده ها درعمل پیوند میزند وانقلابهای نوینی برسر راه اینکشور هاسرراه است که باچماق وسرکوب وتطمیع دالری بعقب نخواهند رفت. این جوانان باارادۀ خلل ناپذیر در تجربه می آموزند که احترام به عقاید وسنن مردم ودر همکاری  با آن می توان راه مستقل ترقی وشگوفائی را پیمود، اما ازکجا تا کجا ...؟ 

 اسلام سیاسی دروجود اخوان المسلمین پس ازپیچ وخم مشکلات سیاسی ازاغاز انقلاب مصر توانست پارلمان وبا سازش ومبارزه با ارگان قضا ومقام ریاست جمهوری را بدست آوردند ودرتدوین قانون اساسی فایق آمدند، ازهمان آوان پیروزی اخوان المسلمین همراه باابهام و مشکلات عدیده بود که پارلمان با بایکوت لیبرالهای ودموکراتها ونیروهای سکولار یا به اصطلاح جبهه نجات ملی خالی شدوجنبش تمرد جوان که فکر نمی شد درزمانی کوتاهی بتوانند ـ چنان قدرت اجتماعی عظیمی ازمردم متعرض را بمیدانهای کشورعلیه حاکمیت اخوان المسلمین دررویارویی قراردهند. 

 ائتلاف شکنندۀ جبهۀ نجات ملی وجنبش تمرد درحالیکه توانست درزمانی کوتاهی اوضاع بظاهر مشروع حاکمیت اخوان المسلمین را درهم بکوبد وحامیان حاکمیت اخوان المسلمین راکه در مدت چند ماهی کوتاهی  که هنوز فرصت تسلط بربحران خاورمیانه وتشدید سلطۀ حاکمیت فرقۀ ئی ونادیده گرفتن مطالبات سراسری جامعه را بدست نگرفته بودوفکر میکردند برموج انقلاب اسلامی سواراند ازپا انداخته شد، پنتاگون وقصر سفید را درحیرت فروبرد، درحالیکه آنان بکمک اسرائیل بشدت کوشیده بودند تا دولت مرسی  ولیبرالهای معتمد را دریک بورژوازی بزرگ دوباره آرایش بدهند ونظامیان را درعدم مداخله وپایداری ترغیب نمایند، کاری ازپیش نرفت. اسرائیل وامریکا هنوز مترصدپیشرفت اوضاع اند وامریکا تنها اکتفا کرده تا آنرا کودتا نخواند واسرائیل درغزه وسینا تشویشهای برای زیرفشارگرفتن نظامیان روی دست گرفته ونظامیان درحال تصمیم گیری بحالت نظامی درآوردن کشورفکر میکنند، درحالیکه جنبش تمرد وجبهه نجات ملی با حالت اضطرارمخالفت کرده اند، دولت موقت که ازحمایت بخشی عظیمی ازمردم واحزاب سیاسی وارگانهای امنیتی وقضا برخودرا است، ترس ازتصادم ورویارویی روزتا روز خطر آن زیادت میگردد، با آنکه جبهۀ نجات ملی وجنبش تمرد واردو ودولت جدید با نرمشهای دموکراتیک میخواهند تا ازمقابلۀ یک جنبش اسلامی تمام عیار برکنار باشند، اما اسلامیستها با سماجت به برگرداندن مرسی بقصر ریاست جمهوری که بعید بنظر می رسد اسرار دارند وجاده ها ومیدانها وصحن مساجد را به آسانی رها نخواهند کرد. 

گرچه دولت اردن ازحکومت جدید استقبال نموده است ، اما دولتهای عربی واسرائیل درخفابا سلفیها وبنیادگرائی والقاعده که درجنگهای از سوریه تا لبنان ولیبیا برای درگیریها آمادگی دارند، رابطه برقرار میکنند ـ تا در آینده امکان درگیری داخلی درغزه وسینا برای امکان یک جنگ تمام عیار داخلی  وفرقه گرائی را درمصرازنظر دور نمی دارند. 

  مصر برای این تجربه ممکنست نخستین کشوری باشد که اسلام سیاسی جوانان مسلمان را با زیگنال های  تامین آزادی ،دموکراسی ،عدالت وترقی برای همه بشمول زنان تحت رهبری جوانان مبارز اسلامی پوشش کنندوفاصله بین مسجد ومیدان تحریرونماز وپروتست راباپایداری واستقامت درصف مردم وتحت حمایت شان قراردهندوانقلاب مصررا بمخاطره بحران جدی نظامی و مبارزه درصف مردم وتحت حمایت منافع مردم همواره از حمایت مردم برخورداراست. 

 دراخیر باید افزود که توافق برسر تدوین قانون اساسی جدید مدنی ودموکراتیک که برحقوق بشر، حقوق زنان ،حقوق اقتصادی واجتماعی طبقات زحمتکش کش جامعه تاکید ورزد وحقوق مردم درانتخابات نظام سیاسی واقتصادی آینده را براساس توازن نیروهانا دیده نگیرد،همانقدرپذیرش آن  برای اخوان المسلمین دشوار است که پذبرش حالت جدید بیرون شده از کودتا دشوار خواهد بود.   نامیکه امروز نظامیان جنبش تمرد وائتلاف نجات ملی را بمثابۀ مرحلۀ دوم انقلاب که توام با دورریختن قانون اساسی فرقه گرای اسلامی و به زندان کشیدن رئیس جمهور قانونی وانحلال پارلمان وسایر نهادهای دولتی را آسان ساخته است ، بیشتر ازآن توافق برسرآرامش اوضاع واقناع دوزرف جنبش که ازحمایتهای کم وبیش مردم برخوردار اند مشکل خواهد بود، پیآمد های اعلان حالت نظامی که برخورد با آن درچه مقیاسی از سرگرفته خواهد شد غیر قابل پیش بینی است .  ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ  

 یاد داشت: 

  برای ارائه مطالب بالا استفاده شده از جغرافیای فرهنگی جهان بزبان المانی جلد اول حرف ای. 

 تاریخ تمدن اسلام جرجی زیدان .

  ویکی پیدیای مصر. 

 وحوادث اخیر مصرنشراخباربی بی سی 

 امروز مصر دارای بیش از هشتاد (80) ملیون نفوس ومساحت 1.001.443 کیلومترمریع است.  دریای نیل آنرا سیراب وسرسبزساخته است  که از جنوب بطول یکهزار کیلومتر به بحیره سرخ درشمال میریزد. نیل طولانی ترین دریای کره خاکی است که بطول شش هزاروششصدو هفتاد ویک (6671 ) کیلومترازمهمترین مرکز وکشورهامیگذرد وقاهره پائیتخت را ازجنوب بشمال به بخشهای شرقی وغربی به دلتا های تقسیم کرده است .قاهره دارای 6.8 ملیون نفوس ویکی از شهرهای پرنفوس افریقای عرب است . 

مصر شامل تقسیمات اداری 26 ایالت  وشهرهای عمدۀ آن قاهره واسکندریه وزبان رسمی آن عربی است . نیل از میان قاهره می گذرد ودرسرسبزی وشادابی این شهر معروف نقش حیاتی دارد. قاهره شهر صنعتی ودیدنی توریستی است وجامع الاظهریونوریستی اسلامی که بیش 150000 هزارشاگردرا  درخود پذیرفته است درآن واقعست. قاهره شهریکه روزانه ازدونیم( 2.5 ) الی سه(3) ملیون جمعیت ازان شهرباز دید میکنند. 

سرور منگل 

   01.08.2013 

 

 


بالا
 
بازگشت