احمد سعیدی
إعلامیه
فریاد دل ملت اسیر وخاموش
این اعلامیه نجوای ضمیر و پژواک ندای دل ملت اسیر ودر مانده در چمبرۀ مصیبت های هولناک وجانکاه عصر ماست که زنجیر اسارتبار مصیبتها با حلقه ها وپیچ های چون بیعدالتی و بی تفاوتی در برابر درد های بیشمار ملت،مانند سیاست های تاریک در تعامل با جامعه جهانی ، بازی موش وگربه در امضای قرار داد ها با حامی أصلی افغانستان یعنی آمریکا،قهر وآشتی با همسایه ها، شبه هولناک صلح مجهول ومرموز با مخالفین، معمائی مضحک دفتر قطر،تنش با پارلمان وسازش با سنا،جنگ وزیر وکیل، زمزمه جرگه های عنعنوی فرا قانونی ، فقدان هویت ملت منتظر به تذکره های برقی ،مکر قاضی وتزویرسارنوال،إقتصاد چور آزاد، غصب زمینها ی عامه توسط زور مداران،نفوذ مخالفین در قلب نیرو های امنیتی ، تلفات بی قاعده پولیس،هنگامه سازی بخاطر خروج نیرو های بین المللی ،تشویق مخالفین به جنگ، سلب مورال وانگیزۀ حامیان دولت، رشد خشونت وتجاوز علیه اطفال وزنان،نقض قانون واتلاف حقوق بشر ، آآزادی کاذب رسانه ها، صعود گراف رشوت واختلاس، قاچاق وترافیک مواد مخدر، افزایش فقر وبیکاری، ترویج واشاعۀ بی با وری ملی واختلافات شدید زبانی وقومی وسمتی در بین قشر جوان وروشنفکر، فرار سر مایه های معنوی ومادی از کشور ،حذف فزیکی وترور شخصیت منقدین حکومت،،إعمال صلاحیت حکومت بر نهاد های مستقل چون حقوق بشر، کمیسیون انتخابات،وقوۀ مقننه همه اینها حلقات به هم پیوسته زنجیری مصیبتبار استبداد است که چون افعی کشنده بر بدنه وپیکر ملت مظلوم افغانستان جمبر زده ودارد گلوی ملت و تن نحیف کشور را تا پرتگاه مرگ ونابودی می فشارد.
فریاد ملت اسیر در چمبرۀ مصیبهتا:.ملت مظلوم وبی دفاع افغانستان که از طرف گروه های مافیائی قدرت وإقتصاد به گروگان گرفته شده اند دیگر هیچ امیدی به آینده ندارند وحال مصیبت ها ونا رسائهیا در عرصه های مختلف حیات سیاسی ،اجتماعی ،اقتصادی وفر هنگی زولانۀ دست وپای ملت ما شده است طوریکه وجدان بیدار وصدای خموش همه مصیبتهارا بر دوش میکشند ملتی که دردش را با ضمیرش نجوا میکند وجرأت سر دادن یک شعار را هم ندارد ، چون میداند این شعار نه اثری دارد ونه هم بگوش ها راه میابد خواستم درین نوشته اعلام نمایم تا نسل جوان وروشنفکر میهن دست بالاتی دست ننشسته در پی چاره ونجات کشور ازین مصیبت بر آیند وحلقه های زنجیر مصیبت های گوناگون را یکی پی هم بشکنند زنجیریکه هر حلقه بخون دل ملت مظلوم وناتوان ما آب داده شده اگر از همین حال دست بکار نشویم با گذشت هر روز محکمتر میشود.
حلقه هارا بشکنید:! بلی حلقه هارابشکنید! کدام حلقه ها آن حلقه هائیکه زنجیر استبداد وخود کامگی را تنومند وتن نا توان ملت ومیهن را زار وذلیل ساخته وما با سهمیگری در امر دفاع از مام میهن وحراست از ارزش های ملی ودموکراتیک میتوانیم بند بند این حلقات را باز وپارچه های زنگاری زنجیر استبداد را در تنور خشم ملت ذوب کنیم:بیائید نوعیت ورابطه بین ملت وحکومت را از نو پی رزیم .بجای رعیت حقوق مساوی شهروندی را تر جیح دهیم وبر بنیاد مادۀ شش قانون اساسی افغانستان به ایجاد یک جامعه مرفه ومترقی بر اساس عدالت اجتماعی، حفظ کرامت انسانی، حمایت حقوق بشر، تحقق دموکراسی، تأمین وحدت ملی، برابری بین همه اقوام وقبائل وانکشاف متوازن در همه مناطق مبارزه کنیم.مظاهر تبعیض وتفوق طلبی را بر بنیاد حکم مادۀ 22 قانون اساسی نابود سازیم آنجاست که ما ملت برادر، برابر دلسوز ومتحد وسر بلند خواهیم بود وباارادۀ اهنین وقلب پاک با شکستن حلقه های مرگبار ومصیب زای بی کفایتی، بیعدالتی، خود کامگی وقانون گریزی راه را بسوی میعادگاه آزادی وانسانیت باز کنیم .
حلقه سیاست خارجی:حلقه سیاست خارجی کشور که جزء زنجیر مصیبت است دیگر زنگاری وپوسیده است باید با تعین حدود وثغور قاطع ومشخص در روشنی ماده هشتم قانون اساسی منافع ملی، استقلال سیاسی واخلاق اسلامی وافغانی مارا در جهان ومنطقه تمثیل وموقف مارا در تمام تحولات پیش از پیش مشخص سازد.سیاست جنگ واشتی با همسایه وجامعه جهانی بیانگر قصور درک سیاسی و ضعف قدرت پیش بینی اوضاع واحوال جهان منطقه وکشور است،آنانیکه سیاست میکنند باید بصیرت داشته نتائج وپیامد های تصمیم گیر ی های خویش را در میدان سیاست پیبین باشند چه اشتباه در تشخیص مصلحتهای ملی در تعامل با جامعه جهانی مارا به مشکلات فراوان دچار میسازد.یک روز تلاش بخاطر صلح یک روز توقف یک روز تپش بخاطر امضای قرار داد های بین المللی ویک روز سنک ندامت کوبیدن برسر یک روز همسایه را به آغوش گرفتن وروزی دیگر با جبین عبوس وگلوی گرفته دشمن خواندن همه معنی اش این است که ما قادر به تشخیص منافع وتر سیم راه رسیدن به آن نیستیم واتخاذ سیاست های نادرست در عرصهی سیاست خارجی، در مقایسه با عرصۀ سیاست داخلی، پیامدهای ماندگارتری دارد و تصحیح آن، نیازمند زمان بیشتر بوده و هزینه های زیادی بر کشور تحمیل می کند. از همین روست که استفاده از دیدگاه های صاحبنظران و کارشناسان و تصمیم گیری های متکی به عقلانیت جمعی در این عرصه بسیار ضروری است. توسل به ماجراجویی، جزئی نگری و تأمین منافع کوتاه مدت، زمینه را برای آسیب پذیری جایگاه کشور در عرصهی جهانی مهیا می سازد. این همان چیزی است که این روزها شاهد وقوع آن هستیم. دوستان گرامی طوریکه در اول تذکر رفت هر حلقه این زنجیر بحران از یک آفت ومصیبت جانکاه تشکیل شده شکستن این حلقه ها بخاطر یافتن راه حل و خروج از بحران افغانستان را باید در علل و عواملی جستجو کرد که این بحران را به وجود آورده. جستجوی عوامل بحران صرفا در ورای مرزها و کشورهای دور و نزدیکی که با افغانستان در ارتباط دارند نیست بلکه بیشترین عوامل در طرح تعامل وسیاست داخلی کشور است.سیاست که به تعصب وتبعیض وبیعدالتی واختلاف دامن میزند.سیاست داخلی هر کشور باید بر بنیاد تأمین ثبات، تطبیق قانون وتعمیم عدالت اجتماعی استوار باشد.اشتباه در سیاست داخلی در وازه های اشتباه سیاست خارجی را میکشاید
باور ووحدت ملی روح ملتها: باور کنید ملت ما بیمار ، روح ملت افسرده وباور ملت زخم خورده است که به التیام وتیمار داری شدید نیاز دارد. آنا نیکه مسائل اختلافی وتعصب آمیز را جزء اجندای کاری حکومت وارگانهای دولتی ساخته روح ملت وکیان دولت را هدف گرفته دشمن میهن وملت افغانستان اند، آنانیکه بر خلاف مصلحت های مردم مسائل بیهوده را بزرگ وتخم دشمنی را بین اقوام وملیت ها کشت میکنند عناصر مزدور وجیره خوار اند که بخاطر بر گشتاندن افغانستان به روز های مصیبت وتنگدستی کار میکنند.ای ملت مؤمن وسر بلند امنیت وشگوفائی افغانستان در گروه همت شماست شمائی که امروز قربانی هوس افراد سود جو وخود کامه شده اید امروز تعداد محدود زلو صفت خون شمارا می مکند واز آدرس قوم وسمت وگروه حیثیت وإعتبار شمارا به لیلام گذاشته اند، دیگر به صف بندی ها وسهمبندی های قومی وسمتی نکته پایان بگذارید ما هم افغانیم وامیتاز را شالودۀ استعداد میدانیم که سهم قوم وقبیله.تا کی سهم انسانهای مظلوم ومستحق به وابستگان چند چهار کلاه زیر سهم قوم وسمت سپرده شود. از بورس های تحصیلی شروع تا استخدام در ادارات وحتی ساختار کمیسیون انتخابات در همه جا سهم قوم برنگ درشت کشیده شده وهیچ استعداد حق سر بلند کردن ندارد أخر این جبر وواستبداد واین شام تار را پایانی نیست؟ زمانیکه امتیازات بر اساس کمیت قوم وسمت تقسیم بندی شود دیگر شگوفائی در استعداد ها وحرکت وپیشرفت در میدان زندگی وجود ندارد افغانستان همچنان در گودال بخت بختی ها فرو میرود.
مقابله با بحران 2014- : اگر متحد مطمئن ومتعهد باشیم هیچ بحرانی رخ نخواهد داد همه میدانیم با فرا رسیدن سال 2014 و همهمه خروج نظامیان خارجی از یکسو و برگزاری انتخابات ریاست جمهوری وشورا های ولایتی از سوی دیگر توأم با افزایش تهدید های امنیتی، فضای سیاسی کشور بیش از پیش دچار التهاب ودگرگونی میگردد که مجال بیشتری را براي مسموم ساختن اوضاع و متأثر شدن مردم فراهم ميسازد در چنین شرائطی باید سیاست خارجی افغانستان در برقراری روابط با جامعه جهانی ثبات و استحکام بیشتری داشته باشد اما متأسفانه حکومت با اتخاذ مواضع پراکنده اعتماد جامعه جهانی را نسبت به خودش کاهش داده و میدهد من باور دارم که افغانستان در مقایسه با چندسال گذشته در روابط بین المللی اش در جایگاه بدتر از پاکستان ترورست پرور قرار گرفته درحالی که در اول این دههء ذهنیت جامعه جهانی با مردم افغانستان بود و حکومت میتوانست ازاین ذهنیت به نفع افغانستان استفاده نماید که نکرد.
فاصله مردم ودولت را کاهش دهیم: متأسفم که دسته بندی ها وتیم گرائی فاصله مردم وحکومت را زیاد ساخته حکومت اول از مردم رأئی إعتماد میگیرد وبعد بجای مردم امتیاز واقتدار را به تیم وگروه تقسیم میکند. این شوه باعث شده تا حمایت مردم از حکومت کاهش وفاصله ودوری بین این دوررکن کشور افزایش یابد لذا مبارزه با توهم وبی باوری از وجائیب ومسئولیتهای فرد فرد این ملت است چون سه دهه بحران، جنگ و ناامنی در افغانستان، یاور مردم به حل بحران و منازعه طولانی وبی إنتها را کمرنگ ساخته. جنگ وخشونت با اخلاق مردم عجین وحتی جزئی از زندگی مردم گشته است و صلح نیز به عنوان راه حل نهایی که همیشه برای رسیدن به آن تلاش شده است واقعیت ندارد راه صلح وجنگ افغانستان از یک وادی عبور ودر میدان خالی وبی حاصل تلاقی پیدا میکند.. نه جنگ را پانی است ونه صلح را فرجامی همه در هاله ابهام وتوهم قرار دارد.مردم به هیچ واقعیت باور ندارند جنگ را شوخی صلح را بازی شعار را فریب وخدعه ودلسوزی را دام تزویر فکر میکنند در چنین شرائط نمیتوان اراده وتصمیم یک ملت را با هم پیوند داد ومانند مشت آهنین بر فرق نا بسامانیها کوبید لذا برای نجات از سر در گمی وتوهم به اثبات حقیقت نیاز داریم واثبات این واقعیت به قربانی وفدا کاری نیاز دارد امید وارم روشنفکران، علماء، روحانیون متنفذین، منتقدین ومتخصصین همه دست بدست هم داده یک واقعیت قابل باور را ایجاد کنند تا مردم ما در محور آن خودرا دریابندوالا سیل پر خروش حوادث وطوفان بی مهار بی باوری مارا بیچاره ونابود میسازد.