احمد سعیدی

 

افغانستان در برزخ سیاست:

دولت افغانستان در منزل گه سیاست در برزخ سرد وکرخت توهم وتردید متوقف است نه جرأت پیش رفتن را دارد ونه هم توان برگشت ،در مسائل داخلی اپوریسیون را دشمن فکر میکند، بخاطر وسعت شعاع نفوذ وفعالیت مخالفین مسلح خلاء امنیتی ایجاد میکند بی عدالتی واختلاس را جزء فرهنگ ساخته واز وحدت وهمدلی ملت هم سخن میگوید با همسایه ها هم پالیسی را دنبال میکند.یک هفته صلح وثبات را در گروه همکاری ومشارکت پاکستان میداند ودر هفته دیگر  معین سیاسی وزارت خارجه و بعداً ایمیل فیضی سخنگوی رئیس جمهور  با توقف در برزخ سیاست از عمق خود خواهی پاکستان در امور افغانستان شگفت زده حرف می زنند  از صداقت پاکستان اظهار نا امیدی میکنند .یعنی نه با پاکستان ونه بی پاکستان؟ اما مولوی شاهد شهادت خویش را در مورد پاکستان علیه آقای جاوید لودین و ایمیل فیضی اظهار مینماید .به همین تر تیب در پروسه صلح مشارکت وهمکاری طالبان را شرط می پندارد وبرای رهائی 26 تن از افراد کلیدی این گروه از زندانهای پاکستان بار ها نزد دستگاه استخبارات گردن کج کرده است سر انجام از خود می پرسد چرا اینها رها شدند وبکجا رفتند.در تعامل با آمریکا وجامعه جهانی نیز عین سیاست است .رئیس جمهور شعار میدهد به استقلال ما احترام بگذارید در أخراج نیرو ها درنگ نکنید تمام تأسیسات ونهاد هارا بخود ما واگذار کنید اما سالانه مبلغ چهار ملیارد دالر تنها هزینه بخش ارگانهای امنیتی افغانستان را بپردازید وخواستهای ازین قبیل.

راه عبور از برزخ توهم سیاسی: آ نانیکه دیر تر می فهمند برای حل مشکل خویش زمان بیشتر نیازدارد مثلا گرد وغبار تنش وعقده پاکستان نسبت به افغانستان از صفحه هیچ ورقی از تاریخ کشور ما پاک نشده وآز مندی وحرص ان نسبت به  افغانستان بخون مردم ما ثبت تاریخ است ولی مسئولین درجه یک کشور ما تا هنوز جرأت شکستن یخ توهم وعبور ازین برزخ را ندارند همان است که ما در محور فرضیه دور وتسلسل بدون رسیدن به نتیجه می چرخیم.بسیاری ها دور نمائی سیاسی واداری افغانستان را در پیوند با حضور وعدم حضور نیرو های نظامی خارجی ومیزان حمایت جامعه جهانی مورد ارزیابی قرار میدهند.البته دید گا ها هم درین زمینه مختلف است طوریکه عده  طرفدار حضور دراز مدت جامعه جهانی وعدۀ هم طرفدار خروج فوری نیرو های بیگانه میباشند واین دو طرز تفکر هم بستگی دارد به نزدیکی ودوری اندیشه صاحب نظران به مخالفین مسلح واستخبارات کشور های همسایه،به همین دلیل هر کس بدون معلومات دقیق وبی جهت در مورد رقم وتعداد نیرو ها ومدت اقامت واثرات مثبت ومنفی در رسانه ها تئوری پردازی میکند.اما فکر میشود تصمیم نهائی در مورد افغانستان گرفته نشده واین وزش نسیم تحولات و اوضاع است که خسروان را به تصمیمگیری نزدیکتر میسازد ویا همچنان افغانستان در گردنه برزخ سیاست نفس سوز بوده نا امیدانه دست وپا میزند.

توقف دربندر ابهام وتناقض :هر شهر وند  افغان، سیاستمدار ،أهل کسبه ودانشمند وتحلیلگر باید به منافع ملی کشور خود بیشتر از هر چیز فکر کند منافع که شامل حاکمیت قانون، استقرار صلح وامنیت وثبات سیاسی واقتصادی ورفاه واسایش ملت میشود، منطق ایجاب میکند که یک کشور نه مستعمره باشد ونه هم منزوی از جهان بیرونی. وقتی کسی نظر میدهد حضور خارجی ها مفید تر از رفتن شان است طبعا از خود منطق وشرائط دارد وهیچکس نمیخواهد خانه اش توسط دیگران اداره شود چنانچه نمیخواهد توسط دیگران چور ویا ویران گردد وما در چنین حالتی قرار داریم عده فکر میکنند حضور خارجی ها به معنی اشغال است نه خیر ضعف مدیریت نظام وعدم کنترول درست خارجی ها این ذهنیت را تقویت می بخشد ورنه خارجی ها خصوصا امریکا در بسیاری ازکشور های اسلامی وغیر  اسلامی پایگاه نظامی دارد اما هیچگاهی کسی ادعا اشغال همان ملک را توسط امریکا نکرده است مثلا پایگاه های نظامی امریکا در اروپا ویا عربستان سعودی وبحرین وکویت وده ها کشور دیگر ما افغانها که از هیچ چانس استفاده درست کرده نمیتوانیم آنرا به نقص خود تعبیر میکنیم وراستی به نقص هم هست چون ما در برابر اراده وتصمیم خارجی ها ضعیف تبارز کرده ایم همان است که  شبیه یک بازیچه شده ایم  وحال اگر بخارجی ها نه میگوئیم باید ظرفیت ها وامکانات خودرا در مقابل توطئه های داخلی وخارجی محاسبه کنیم نشود که از بد بد تر تکرار شود.اگر ما امروز خودرا بی نیاز فکر کنیم وشعارهم بدهیم وفردا منتظر باشیم کسی دست مارا بگیرد ما از خود چه تعریفی خواهیم داشت .مستقل وابسته خنثی فرصت طلب چه؟

برزخ تصمیگیری در سیاست وآیندۀ افغانستان: از روزیکه مسئله خروجی تدریجی نیرو های ناتو وامریکا از افغانستان مطرح شد هر روز شاهد وناظر نظریات وتصمیمگیری های ضد ونقیض میباشیم که ایا خارجی کاملا افغانستان را تر ک میکنند ویا در عرصه سیاست واقتصاد همچنان در کنار ما قرار دارند. رئیس جمهور یک روز همه را جواب میدهد وروزی دیگر با اظهار قدر دانی میفر ماید  ایالات متحده امریکا به صفت دوست استراتیزیک تا آخر با ما خواهد بود وافغانستان را ترک نخواهد کرد .روز دیگر صفحه جدیدی از جهان سیاست باز میشود.دو هفته قبل رئیس جمهور در سخنرانی که بمناسبت روز جهانی زن داشت به مسائل نظامی ونیرو های خارجی تماس گرفت وگفت( خارجی ها میگفتند برخی از نیرو های ما میمانند وبرخی با قی میماند وما هم گفتیم خوب هر چه میماند ویا نمی ماند که بفهمیم وحالا سر منشی کشور های عضو ناتو جناب راسموسن آمده میگوید بیست هشت کشور عضو ناتو علاقمند اند بعد از 2014  در افغانستان بمانند بشمول ده کشور دیگر)..به ادامه همین کشمکش ها رئیس جمهور از صدور فتوا علما گرفته تا تحریک نیرو های امنیتی همه سنگ وچوب را  به بهانه زندان بگرام وبد رفتاری در میدان ودردگ به ضد امریکائی ها فرا خواند ومردم را به مظاهره نیز تشویق نمود .خلاصه از یک مسئله کوچک یک بحران جهانی ساخت تا اینکه زندان بگرام هم تسلیم دولت ما شد ورئیس جمهور در مصاحبه مطبوعاتی با وزیر خارجه امریکا جان کری از همکاری های ایالات متحده قدر دانی کرد وگفت امریکا مارا تنها نمگیذارد وهمیشه در پهلوی افغانستان است ودیگر خبری از مخالفت وماجرا جوئی نیست. . روز چهار شنبه هفته گذشته 27 مارچ جان کوبیش نماینده سازمان ملل متحد در افغانستان گفت بعد از 2014 هیچ نیرو خارجی در افغانستان باقی نمیماند حال معلوم نیست آمریکا هم بیرون میشود ویا آن خارجی گفته نمیشود وحرف های جان کیری ورئیس جمهور اوباما وحامد کرزی نیز حکایت از ابهام وتناقض گوئی گیچ کننده دارد که تصویری درست از یک برزخ است.حال کس نمیداند خارجی ها میروند ویا باقی میمانند ویا تعداد نیرو های شان چقدر خواهد بود وهم پیامد های پیمان استراـیزیک ومفهوم قرار داد امنیتی برای ما دقیقا چیست؟.هیچنوع محاسبه وتجربه دقیق درین زمینه وجود ندارد وهرکس رجما بالغیب چیزی میگوید.وفضای سیاسی همچنان آلوده ونا مشخص است وسیاستمداران وتحلیلگران هم در برزخ سیاست افغانستان  بی جهت دست وپا میزنند.امید وارم در راستائی منافع ملی افغانستان با جهان وهمسایه وسیاسیون کشور تعامل صورت گیرد نه خواست ها وآرزو ها وشرائط شخصی حالا افغانستان با مسائل شخصی برد وباخت زده میشود عاقبت بخیر...

 

 


بالا
 
بازگشت