احمد سعیدی

 

سنگریزه های راه انتخابات حصار می شوند

مردم افغانستان با همه درد و رنج که دامنگیر شان بوده و است چشم در راه انتخابات 2014 دوخته بودند با وجود تشویش از عدم حضور قوت های خارجی بعد از 2014 بخطر امنیت و احتمال آغاز جنگهای داخلی  امید های نیز وجود داشت مردم امیدوار بودند در انتخابات که کمتر از یک سال آرزوی برگزاری آن میرفت اکثر سیاسیون ذوقک زده شده بودند به این باور و امید که انتخابات برگزار می شود حد اقل با در نظرداشت وعده های چرب ونرم کمیسون انتخابات و غربی ها  شفاف و آزاد  خواهد بود تیم حاکم موجود که در فساد و بی کفایتی  شهرت ملی و بین المللی دارند  جای خود را با تیم دیگری خدمتگذار مخلص باورمند به ارزش های انسانی از طریق آرای مردم خالی خواهد کرد بعد از انتخابات ملت بزرگ و مستحق افغانستان دیگر گرو گان معامله گران زور و زر که کشور را طی یازده سال یک شرکت سهامی ساخته اند برای همیش  آزاد خواهد شد متاسفانه هر روز که میگذرد امید ها بطرف یس و نا امیدی میروند عوامل گوناگون در آن نهفته است که به نقاط عمده آن اشاره می شود .

1_ تعلل در تصویب و توشیح قانون انتخابات ، ولسی جرگه افغانستان با اندکی تعدیلات قانون انتخابات و طرق گزینش رئیس و کمیشنران آن اداره را بعد از هفته ها تصویب کرد اما بعد از قلم زنی های و تعدیلات دل خواه  مجلس سنا تا کنون نتوانسته این مصوبه را جهت رفع اختلافات هر دو مجلس یکبار دیگر به ولسی جرگه بفرستد تا در جلسه مشترک هر دو مجلس روی مواد اختلافی تصمیم اتخاذ شوداگر این قانون توانست نیمه جان از زیر چاقوی هر دو مجلس خود را به دفتر رئیس جمهور برساند برای توشیح نیز باید انتظار زیاد کشید از سوی دیگر سخنگوی کمیسون مستقل انتخابات هر روز تهدید میکند و  می گوید اگر قانون انتخابات بزودی توشیح نشود و به دسترس ما قرار نگیرد ما طبق فرمان قبلی  رئیس جمهور انتخابات  را بر گزار می کنیم باید گفت ( دا دی بله خوشحالی ) که از زیر چکک به زیر ناوه باید نشست

2_ مشکل امنیت در انتخابات : اضافه تر از 365 ولسوالی که در افغانستان وجود دارد در حال حاضر در 153 ولسوالی بدون از ساحه دو کیلو متری در این ولسوالی ها امنیت وجود ندارد در 73 ولسوالی ساحه امنیتی شان تا 30 الی 50 کیلو متر می رسد و بس در چنین وضعیتی امید نمی رود که مردم بتوانند آنچه که لازم است در انتخابات اشتراک نماید وعده های ارگان های امنیتی وعده های سر خرمن بوده میتواند اگر امنیت وجود نداشته باشد  مردم تهدید به قطع انگشتان به کشتن و بستن شوند هیچ نوع ضمانت جهت اشتراک مردم در انتخابات وجود ندارد.

3_بگو مگو های حکومت موقت یا عبوری :

از دو هفته بدینسو تعداد زیادی از آگاهان سیاسی جامعه مدنی استادن و معلمین از داخل و خارج طی تماس های که بامن داشته اند می گویند دستان داخلی و خارجی  در کار اند تا انتخابات 2014 ریاست جمهوری به وقت و زمانش بر گزار نگردد عوض آن حکومت موقت برای دو سال از طریق اجمای ملی ساخته خواهد شد از هر کس که می پرسیدم دلایل خود را دارند اما اکثریت مطلق این اشخاص و افراد استدلال می کردند که از طریق اجمای ملی رئیس جمهور معاونین و کابینه مختصر برای دو سال انتصاب میشوند این افراد مربوط به احزاب سیاسی نباشند و بعد از دو سال همین افراد نه خود شان و نه اقربای نزدیک شان بتوانند کاندیدای ریاست جمهوری معاونین و یا شامل کابینه باشند این زمزمه ها را همه جانبه باور نمی کردم زمانی تشویشم زیاد شد که حرف های خارجی ها را نیز در این راستا شنیدم هفته گذشته ملاقات داشتم با یکی از کارمندان سیاسی سفارت امریکا در کابل بر علاوه موضوعات قابل بحث دیگر این دیپلومات ارشد سفارت امریکا نیز ایجاد حکومت موقت را به زبان آورد و از من در این مورد نظر خواست بعداً ملاقات دیگری با سه نفر از دیپلوماتان مهم انگلیستان در کابل داشتم در ابتدا آنها روی دفتر قطر مذاکره با طالبان و روی روابط افغانستان و پاکستان با من مباحصات داشتند در اخیر یکی از این دیپلوماتان مسئله حکومت موقت در افغانستان عوض انتخابات در 2014 به زبان آورد و گفت شاید صدراعظم برتانیه دیود کامرون در آینده نزدیک سفر به پاکستان و افغانستان داشته باشد در مورد ایجاد حکومت موقت دید گاه حکومت انگلیس را با مقامات افغانی و پاکستانی شریک سازد با شنیدن این حرف تکان خورده عصبانی شدم دست و پایم لرزید گفتم باز غربی ها بازی دیگری را سر فهرست دارند و تمرین می کنند که هرگز به نفع مردم افغانستان نیست هدفش را از حکومت موقت جویا شدم گفت مخالفین دولت افغانستان یعنی طالبان و حزب اسلامی اگر با مصالحه توافق میکنند جهت اشتراک در انتخابات حد اقل دو سال یا زیاد تر از آن ضرورت دارد که خود را آماده سازند باید برایشان وقت داده شود  .

4_ افغانستان و بازیگران خارجی: از سوی دیگر این را میدانیم  هنجارها و روابط اجتماعی و سیاسی حاکم بر سرزمینهای عقبمانده بیشتر باعث گسترش ساحۀ فعالیت امریکا و کشورهای انگلیسی زبان در منطقه شده است. مثلا افراطی گری، ترور و وحشت که هیچ ارتباط به اسلام و اسلامیت  ندارد. و اما امریکا و انگلیس مادر و پدر نیروهای ترورستی در جهان اند و پول را از آستین شیخ های کشور های  عربی به جیب مسلمانان فقیر و گرسنه میریزند تا زیر نام جهاد، انتحار و کشتار را بخاطر هیچ انجام دهند و بعد آنرا به مسلمانان چسپ می زنند. و ازاین طریق برای نجات افرادیکه به زعم خود شان میانه و دموکرات اند، لشکرکشی و یا حمایت مالی و سیاسی مینماید. بنیادگرائی، فقر اقتصادی، اغتشاش و شورش بیشتر ازاینکه به نفع قیام گران تندرو باشد، به نفع امریکا و همپیمانانش بوده و هست. لذا دشمن ملیت های محروم قبل ازینکه در بیرون باشد در وجود خود شان است؛ فقر، خشونت، جهل و نا دانی. حالا که به برگهای فصل سه دهه، خونین در افغانستان اشاره اندکی شد لازم است به کمی دور تر بر گردیم تا ببینیم دوستی و دشمنی ابرقدرتها با افغانستان از کدام منظر بوده است. که حالا عوض انتخابات خواب حکومت انتصابی و موقت را نوشخوار میکنند

5_ آغاز بازی خطرناک:

به عقیده من تداوم بازی خطرناک غرب از دهۀ هفتاد تا حال ارزش آنرا دارد تا به بررسی گرفته شود. هرچند به نظر افغانها نیروهای مباشر و بازیگران مستقیم، بازی گران اسا سی است. اما از آنجائیکه هیچ کدام ثمرۀ گل بازی را نچشیده اند و در نیمه راه از صحنه و یا میدان بازی خارج شده اند، بهتر است بالای ریئس باشگاه بحث شود نه در مورد بازیگران میدان. روسها تا رسیدن به هدف چندین مهره را  در افغانستان تبدیل کردند، نور محمد تره کی حفیظ الله امین ببرک کارمل دوکتور نجبیب الله سر انجام بازیگران را تسلیم حریف نمودند و حریف یا امریکا هم عین تجربه را به نمایش گذاشت. یعنی از مجاهدین  گروپ های مختلف ساخت و ایشان را به نوبت به میدان بازی فرستاد و از ایشان قربانی گرفت، حضرت صبغت الله مجددی شهید برهان الدین ربانی ملا محمد عمر آقای حامد کرزی ولی یکی را پی دیگری آهسته آهسته بخانه فرستاد، بعداً بالای شان نامهای مختلف گذاشت؛ مجاهد، طالب افراطی، میانه رو، القاعده، ترورست، جنگسالار فعال مدنی، دموکرات وتکنوکرات تا دایاک و بعد اربکی و ملیشه در آینده چه نامهای دیگری خواهد گذاشت به عقیده من. تنها نامها بدل شده، ولی همه در یک مسیر استخدام شده اند گاهی انتصاب گاهی انتخاب گاهی حکومت موقت از طریق اجمای نام نهاد ملی .امریکا امروز یا یازده سال قبل نیامده است

توجه امریکا از سال ۱۹۷۹ همزمان با آغاز تجاوز اتحاد جماهیر شوروی سابق به افغانستان و در حلقوم قراردادن متحدان اصلی امریکا، یعنی پاکستان، به این سرزمینها بیشتر شد. دران زمان امریکا متحد اصلی خویش، ایران را از دست داده بود و آخند ها در ایران ادامه کشور را بدست گرفته بودند از طرف دیگر  شوروی سابق هم  میخواست با اشغال افغانستان، کار پاکستان را نیز یکسره نموده به شبه قارۀ هند متصل شود. این پیشرفت سریع شوروی، امریکا را تقربیا غافلگیر کرده بود و امریکا هم دست زیر الاشه ننشست و تحرکات را علیه شوروی از افغانستان شروع کرد. کشوریکه مردمش به آسانی مورد استفاده بخصوص در مقابل پول و چوکی قرار میگیرند وهمیشه وسیلۀ بوده اند برای برآورده شدن اهداف بیگانگان. و یا گفته میتوانیم که افغانها پهلوانان تاج بخش اند که خون میدهند تا تاج افتخار دیگران رنگین و عمر حکومت های مستبد و خود کامه را طولانی بسازند.

هرچند عده ای دوران تجاوز شوروی سابق و تقابل امریکا را در کشور ما، جنگ سرد میگویند، اما من  آنرا جنگ گرم غیر مستقیم و کاملا عیار می پندارم؛ جنگی که فرماندهی اش بدست استخبارات امریکا و عسکرش افغانهای احساساتی و اعراب زیر دار گریخته بوده است. این جنگ را استخبارات پاکستان و سیا مستقیماً رهبری و پول را بی حساب در شریانهای جنگ تا کنون ترزیق مینماید. امریکا در دوران جهاد  دو ملیونی افغانها را در اختیار داشت که تنها برای شان پول مصرف میکرد، آنهم هفتاد فیصد کمتر از پولی که به لشکر مستقیم واقعی اش میداد، دیگر رنج و تکلیف جنگ، به دوش خود افغانها بود. حالا همه کشتن و بستن ها یازده سال با این بازی از طرف غربی ها بنام  دمکراسی آزادی  حقوق بشر یکبار دیگر انتخابات را در شرایط موجود مردود میدانند و در راه ایجاد حکومت موقت به همکاری حکام موجود در تلاش اند آرزوی که هر گز به نفع مردم افغانستان نیست این آرزو را جز خیانت به ارزش های انسانی و حقوقی نام دیگری نمیتوان داد شاید عده ای از سیاسیون ابن الوقت با این طرح قبلاً توافق کرده باشند اما اکثریت مردم افغانستان ایجاد حکومت عبوری و یا موقت را خلاف تمام ارزش ها و میثاق های قبول شده ملی و بین المللی میدانند امیدوارم آنانیکه برای افغانستان و آینده آن قلب پر تپش دارند جراات مندانه صدا بلند کنند و طراحان این ماجرای که عاقبت نا میمون را در قبال دارد محکوم نماید اجازه ندهند یکبار دیگر ارگ نشینان با همکاری باداران غربی به سرنوشت ملت بازی کنند زمزمه های دایر شدن لویه جرگه تا دو ماه دیگر این حقیقت را می رساند که حکومت موجود و غربی ها کمر بسته است تا یکبار دیگر به سرنوشت ملت افغانستان بازی کنند و مسیر کشور را آنچه که در آن طی یازده سال دست آورد گفته می شود منحرف بسازد  .

  

 


بالا
 
بازگشت