توریالی رزاقیار
افغانستان :
چالش ها و پی آمد ها
در ماه اکتوبر سال 2001 میلادی « امارت اسلامی افغانستان » آماج تهاجم سنگین نظامی از سوی نیرو های ایتلاف جهانی به رهبری ایالات متحده امریکا قرار گرفت . رژیم طالبان با تحمل ضربات و تلفات هولناک ، درست دو ماه پس از تهاجم به شکست تن داده و از حاکمیت کنار رفت .
آقای حامد کرزی که یک روز پیش از تهاجم نیرو های ایتلاف جهانی بر مواضع طالبان ، به حمایت یک دسته تفنگداران امریکایی از پاکستان وارد قندهار شده بود ، می گوید : « من نمی دانستم که راه من در این حرکت به ارگ ریاست جمهوری منتهی می شود و نمی دانستم که این حملات سرنوشت جدیدی را برای من رقم می زند » .
بانیان و شاملین کنفرانس بن ( دسامبر 2001 میلادی ) سرنوشت سیاسی آقای کرزی را با شتاب رقم زدند و در همدستی با نیروهای مخالف طالبان در داخل افغانستان ، نخستین و دشوارترین گام را برای پی ریزی دولت جدید بدون طالبان برداشتند .
آقای حامد کرزی که در سال های اشغال افغانستان توسط اتحادشوروی ( وقت ) در پاکستان در کنار مجاهدین و پس از آن هم مدتی در همکاری با « امارت اسلامی افغانستان » قرار داشت ، در یک شرایط پرچالش و دشوار سیاسی – نظامی کشوری ، منطقوی و جهانی در صدر دولت موقت و انتقالی قرار گرفت . موصوف که تا زمان فرو پاشی حاکمیت طالبان برای اکثریت مردم افغانستان یک چهره نا شناخته بود ، در انتخابات ماه اکتوبر سال 2004 میلادی ظاهرا با کسب بیش از پنجاه و پنج درصد آرا ، برنده کارزار گردید و با بهره مندی از حمایت دول عضو سازمان ملل متحد در راس ایالات متحده امریکا بحیث ریس جمهور منتخب بار سنگین اعتماد موکلین و حامیان جهانی را بدوش گرفت . تولد دولت جدید در افغانستان همپای دگرگونی های سریع سیاسی – نظامی ، گشایشگر فصل نوینی در مناسبات و توازن نیرو ها در کشور و منطقه شد . مردم افغانستان که از تداوم سال های طولانی جنگ ، حاکمیت نابینای تفنگ ، رکود سنگین اجتماعی – اقتصادی و افتراق ملی در کشور به ستوه آمده بودند ، از تحولات جدید بگونه شایانی استقبال کردند و به یک زنده گی صلح آمیز توام با قانونیت و عدالت محور امیدوار گردیدند .
آقای حامد کرزی از فردای آغاز بکارش در کرسی ریاست جمهوری با دست کم گرفتن تهدید طالبان ، توانمندی های القاعده ، مداخلات برخی کشور های همسایه و سازمان های استخباراتی در امور داخلی افغانستان و قانون ستیزی های عناصر و حلقات مافیایی جابجا شده در درون نظام ، مصلحت ها را بر امید های مردم افغانستان ترجیح داد و بدین گونه دولت و حکومت را با چالش های مهار ناپذیری دست و گریبان کرد که این امر در گام نخست زمینه ساز تجدید نیرو و ظهور مجدد طالبان در صحنه های سیاسی و نظامی ، شکل گیری فساد اداری لجام گسیخته ، متزلزل شدن پایه های حاکمیت و ایجاد فاصله میان مردم و دولت گردید .
توجه شود زمانی روزنامه انگلیسی زبان گاردین « از خطر بازگشت طالبان به قدرت » هوشدار می دهد و دیس براون وزیر دفاع اسبق بریتانیا اعتراف میکند که « جنگ با طالبان کم ارزش جلوه داده شده بود و مقاومت طالبان بیشتر از آن بوده که ما تصور می کردیم » . ژنرال پرویز مشرف که با راه اندازی کودتای 1999 میلادی به غصب قدرت سیاسی – نظامی در کشورش توسل جست و اکنون در انزوای کامل سیاسی بسر میبرد طی مسافرتی به اروپا و امریکا از تحریک طالبان بعنوان « نیروی پرطرفدار و مطرح در میان مردمان افغانستان و پاکستان » سخن گفت و دولت آقای حامد کرزی را درمقابله با این نیرو ناتوان خواند
عبدالسلام ضعیف سفیر پیشین تحریک طالبان در پاکستان که اکنون سرگرم فعالیت های سیاسی درکابل و بیرون از کشور میباشد در پیوند با انکشافات سیاسی – نظامی اوضاع این چنین ابراز نظر کرد : « دولت باید اعتراف کند که با گروهی طرف است که با زور ، با جنگ و با کشتن و بستن تسلیم نمیشوند و تنها راه برای برقراری صلح و پایان جنگ تفاهم و مذاکره است » .
شاید بسیار شگفت انگیز و دور از تصور نباشد که یکی از سناتوران امریکایی نظریه شرکت دادن تحریک طالبان در قدرت را با جدیت تمام مطرح میکند و متعاقبا ما شاهد تاسیس شورای عالی صلح در افغانستان و گشایش دفتر سیاسی تحریک طالبان در قطر بودیم .
بهر حال ؛ بلند رفتن سطح تهدید های امنیتی در سرتاسر کشور ، تشدید حملات انتحاری و ماین گذاری ها و رهیابی این تهدید ها تا دهلیز های وزارت های امنیتی و دروازه ارگ ریاست جمهوری در شهر کابل ، ترور های زنجیره یی مقامات دولتی ، نظامیان و روحانیون همسوی دولت ، رونق یابی بازار مواد مخدر ، رشد مهار ناپذیر فساد اداری ، بلند رفتن گراف قانون گریزی ها ، قوت گرفتن مداخلات از آن سوی مرز ها و موارد متبارز دیگر ازین دست همه و همه دال بر آنست که این چالش ها همین اکنون بر شانه های ناتوان دولت و حکومت افغانستان سنگینی تحمل ناپذیری دارند تا چی پیش آید پس از سال 2014 میلادی یعنی سال خروج کامل نیرو های ایتلاف جهانی از افغانستان ؟
اما ؛ برغم همه دشواری های تلخ و بازدارنده بالا ، در مقایسه با امکانات و ظرفیت های موجود به سود صلح و دموکراسی در داخل و بیرون از کشور ، میتوان ابراز امیدواری کرد که برگزاری یک انتخابات واقعا آزاد و عادلانه ، بمیان آمدن یک دولت نیرومند و پاسخگو ، ملی سازی سیاست مصالحه با مخالفین مسلح ، آوردن اصلاحات بنیادی سیاسی ، بدست آوردن دل های مردم و کسب مجدد اعتماد جامعه جهانی میتواند متضمن حفظ و توسعه دست آورد های یازده ساله ، تحکیم پایه های حاکمیت ملی و تامین صلح و امنیت در افغانستان جنگزده گردد در غیر آن تضمینی وجود نخواهد داشت که پس از سال 2014 میلادی یعنی سال خروج کامل نیرو های ایتلاف جهانی از افغانستان ، دروازه ارگ کابل بروی مخالفین مسلح دولت گشوده نگردد .