عصمت رسا

یادی از هفت و هشت ثور

افغانستان بمثابه یک کشور فقیر اما نوپسند و عدالت خواه طی 40 سال اخیر شاهد تحولات و تغییرات متنوع سیاسی بوده  که با پیروزی تحول 26 سرطان 1352 یک فصل نوین  در حیات سیاسی افغانستان گشوده شد. بیانیه تاریخی " خطاب بمردم افغانستان" مرحوم محمد داود، اولین رییس جمهور کشور ؛ جامعه افغانی را در مسیر دموکراسی و ترقی اقتصادی - اجتماعی قرار داد. مردم ما از تغییر نظام شاهی به نظام جمهوریت استقبال نمود ؛ اما گروه های سیاسی افغانی در برابر نظام جوان جمهوریت موضعگیری های متفاوت اختیار کردند. حلقات سیاسی- اسلامی که به اخوانی ها شهرت داشتند مخالفت خویش را با رژیم مرحوم محمد داود اعلام و تعداد زیادی از رهبران شان برای سازماندهی توطیه  و دسیسه علیه نظام جمهوریت به پاکستان فرار نمودند. پاکستان در مخالفت با مرحوم محمد داود که از داعیه خلقهای پشتون و بلوچ دفاع میکرد ، گروه های  اخوان را در اغوش کشید و انها را برای سقوط نظام جمهوریت و استقرار یک نظام گوش بفرمان پاکستان تربیه و تجهیز مینمود که مردم ما شاهد حرکات مسلحانه انها علیه رژیم جوان جمهوری مرحوم محمد داود بود.در چنین یک وضعیت، نیروهای چپ دموکراتیک ،مشخصا حزب دموکراتیک خلق افغانستان(ح.د.خ.ا) " دفاع از نظام جمهوریت و تکامل انرا به نفع خلقهای افغانستان" را بمثابه وظیفه تخلف ناپذیر خویش اعلام داشت.

در ین مرحله تاریخی، محور اصلی مبارزه سیاسی را در کشور مبارزه میان ح.د.خ.ا و گروه های اخوانی تشکیل میداد.رشد و نفوذ فزاینده ح.د.خ.ا در قطعات اردو و خطر عملی حملات و اقدامات مسلحانه گروه های اخوانی علیه حاکمیت مرحوم محمد داود از یک سو و برهم خوردن توازن سیاست خارجی مرحوم محمد داود از سوی دیگر؛ سبب عدم ثبات سیاسی رژیم مرحوم محمد داود گردید.

ح.د.خ.ا بتاریخ30 حمل  1357 در مراسم بخاک سپاری مرحوم میر محمد اکبر خیبر که یکی از رهبران برجسته حزب بود با براه انداختن یک مارش ظفرنمون سیاسی مسالمت امیز قدرت و توانائی سیاسی خویش را به نمایش گذاشت. شاهدان عینی  می گویند، در این روز نزدیک به پانزده هزار نفر که همه از اعضا و یا طرفداران حزب بودند، در مراسم تشیع جنازه مرحوم خیبر شرکت کردند

تظاهر کنندگان، در راه به سوی "شهدای صالحین" بگونه اعتراض از مقابل سفارت آمریکا و قصر ریاست جمهوری عبور نمودند. رهبران حزب، از جمله نور محمد تره کی و ببرک کارمل، بر سر مقبره میر اکبر خیبر سخنرانی کردند و شکست سکوت سیاسی را اعلام داشتند.

مرحوم محمد داود که تحت فشار شدید سیاسی قرار داشت این حرکت سیاسی ح.د.خ.ا را نتوانست تحمل نماید و یک تعداد از رهبران حزب  از جمله مرحوم نورمحمد تره کی، رهبر حزب و مرحوم ببرک کارمل را بزندان انداخت. درچنین یک وضعیت حساس و خطیر سیاسی  که از یکسو  افغانستان را گروه های متعصب اخوانی وابسته به پاکستان و عربستان سعودی تهدید میکرد و از سوی دیگر ،ح.د.خ.ا زیر شمشیر داموکلس قرار گرفته بود؛ مرحوم حفیظ الله امین پلان قیام مسلحانه را علیه رژیم مرحوم محمد داود تدارک دید و در 7 ثور 1357قیام به اشتراک بالفعل سربازان و افسران اردو  به پیروزی رسید. مردم ما از سقوط رژیم مرحوم محمد داود و پیروزی قیام هفت ثور بگرمی استقبال نمود.آنچه که این قیام را از حوادث بعدی متمایز میگرداند اینست که در پیروزی ان " نه ربل روسی  و نه هم  دالر امریکائی"  بمصرف رسیده بود.  اما عدم پختگی و تجربه لازم سیاسی حزب ، اقدامات تند، تیز و شتابزده اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی حاکمیت انزمان، موجودیت بدبینی های ذات البینی و خود خواهی های رهبران حزب ، وقوع کودتا های متنوع در درون حاکمیت و مداخلات کشور های خارجی از جمله لشکرکشی اتحاد شوروی در 6 جدی 1358 در افغانستان، حاکمیت سیاسی 1357 را بزانو در اورد.

اشغال افغانستان توسط قوای سرخ اتحاد شوروی، از جمله ؛ ح.د.خ.ا را در یک موضع مشکل سیاسی - تاریخی قرار داد.هویت و استقلال حزب، قربانی " اصل سویتیزم" گردید که بالنتیچه در صحنه مبارزه سیاسی ابتکار عمل بدست نیروهای مخالف ح.د.خ.ا افتاد و گروه های سیاسی- اسلامی در راس قیام های ضد اشغال قرار گرفتند. قوای سرخ اتحاد شوروی در نتیجه مقاومت ازادیبخش مردم افغانستان ، فشار افکار عامه جامعه جهان  و بحران دامنگیر در داخل شوروی مجبور به ترک افغانستان گردید.

با خروج قوای شوروی از افغانستان،حزب دموکراتیک خلق افغانستان روح و جان تازه گرفت . تحقق اصل دفاع مستقلانه از افغانستان و در پیش گرفتن سیاست مصالحه ملی ، گروه های جنگ طلب جهادی را که دوام جنگ را تا اخرین مرد افغان اعلام میداشتند در یک وضعیت مشکل قرار داد. چون آنها از یکسو به حل سیاسی پرابلم افغانستان معتقد نبودند  و از سوی دیگر پیروزی خود را از طریق نظامی نا ممکن میدیدند  بنا برای رسیدن بقدرت بشیوه ماکیاولستی عمل نموده و در یک ائتلاف خاینانه با تعدادی از رهبران حزبی و دولتی، زمینه سقوط حاکمیت  را مساعد و حکومت خویش را از پیشاور بکابل اتنقال دادند و نام انرا انقلاب اسلامی 8 ثور گذاشتند.

مردم ما هشت ثور را به فال نیک گرفته و ارزو داشتند که در پرتو یک حکومت اسلامی در صلح،صفا، اخوت و برادری زندگی نمایند. اما دیری نگذشت که حاکمیت 8 ثور ارزوهای مردم را به خاک و خون یکسان ساخت و ماهیت و چهره خود را به نمایش گذاشت.

حوادث تاریخی متذکره نشان دادکه:

1- حکومت مرحوم محمد داود از اشخاص غیر متجانس تشکیل شده بود و نمایندگان جریانات سیاسی چپ و راست با حفظ هویت و اهداف سیاسی خود شامل تیم کاری مرحوم محمد داود بودند. این وضعیت، مانع ثبات سیاسی رژیم گردید و هکذا یکی از عوامل عمده سقوط حاکمیت مرحوم محمد داود میتواند محسوب گردد.  

2-  حاکمیت سیاسی 7 ثور که تحولات عمیق اقتصادی و اجتماعی را با سرعت و شتابزدگی اغاز نمود از یکسو دربرابر توطیه های گوناگون ارتجاع قرار گرفت و از سوی دیگر هضم و درک پروگرامهای مطروحه دولت وقت برای مردم مشکل بود.

3- حاکمیت 6 جدی 1358 که در نتیجه اشغال افغانستان بوسیله ارتش سرخ شوروی پا به عرصه وجود گذاشت به مقاومت مسلحانه مردم افغانستان مواجه گردید. اما با خروج قوای شوروی از افغانستان، حزب دموکراتیک خلق افغانستان از سیاست دفاع به سیاست تعرض سیاسی پرداخت وابتکار را  در میدان سیاست بدست خود  گرفت؛ اما عدم وحدت و یکپارچگی در سطح رهبری حزبی و دولتی از یکسو و ائتلاف سیاسی میان یکتعداد از رهبران حزبی و دولتی با تعدادی از گروهای جهادی از سوی دیگر ، سبب سقوط رژیم مرحوم داکتر نجیب الله گردید.

4- حاکمیت سیاسی 8 ثور که نیروی محرکه انرا دشمنان 7 ثور تشکیل میداد یک پدیده وارداتی در کشور بود، سبب امحای اردوی ملی ، آغاز جنگهای قومی، ملیتی، مذهبی و گروهی در کشور گردید و سلامت افغانستان را بخطر جدی مواجه گردانید.

 

در نتیجه میتوان گفت : ان حاکمیت سیاسی که مشروعیت خود را از مردم بدست نیاورد و بمثابه یک تن واحد ،صادقانه  قاطع و جسور عمل نکند و یا اینکه از خارج صادر شده باشد و منافع ملی کشور عملا در صدر اجندای کاری ان قرار نداشته باشد و زیر تاثیر این و ان ابر قدرت خارجی  قرار داشته باشد، محکوم به شکست و نابودی است.  

 

 


بالا
 
بازگشت