ا. پولاد

 

سراسیمگی جهان غرب ازتفاهمنامه

همکاریهای استراتیژیک بین

افغانستان و ایــــــران

 

تفاهمنامه همکاریهای استراتیژیک بین افغانستان و ایران همزمان با آغاز کار رئیس جمهورجدید ایران حسن روحا نی به روز5  اگست که برابر است با ۱۴مرداد\اسد سال ۱۳۹۲هجری شمسی امضا گردید. این تفاهمنامه یگانه راه برون رفت افغانان از بن و بست مشکلاتی است که کشور پاکستان در برابر افغانستان قرار داده است. پاکستان از رو ابط هند و افغانستان درهراس است. واقعا" چنین هراسی هم باید داشته باشد. زیرا هدف پاکستان ویران کردن سر زمین افغانستان و حفظ آن برای تمرینات  نظامی پاکستان و تکیه گاه گریز از جنگی است که با هند ممکن است به وقوع بپیوندد. با ازدست دادن افغانستان، پاکستان درکمترین وقت ممکنه به تجزیه و ملحق شدن دوباره به سرزمین اصلیش یعنی هندوستان مجبور میگردد. علاوه بران یک صف طولانی از دالخورانیکه در طول این ۶۷سال خدمت به انگلیس وامریکا و درین اواخر برای چین کرده اند در هراس اند. پاکستانیها در حین ترک انگلیس غارت گر ازسر زمین بهارت به دسیسه آنها صف مبارزین آزادی را درهم شکسته نه تنها سبب لطمه در کار آزادی شده اند بلکه ملیونها انسان بیچاره را با مشکلات دربدری و مهاجرت به دو طرف سرحد خود ساخته انگلیس زحمت داده اند که دران بیشتر از یک ملیون نفر کشته و یا زخمی شدند و یا از گرسنگی جان دادند. امروز دوصد ملیون مسلمان در پاکستان و بیش از دوصدو پنجا ملیون مسلمان در هند بشکل دوپارچه زندگی مسکنند که در هردو طرف کارائی سیا سی شان به نصف و درپاکستان حتی به هیچ تبدیل شده است. همین عدم رشد سیاسی یا بهتر بگوئیم عقب  کشاندن توده های مسلمان بسوی بنیاد گرائی توسط جهان غرب، پاکستان را به یک سرزمین بدنام جهان سوق داده است. در حالیکه اگر هردو درخاک هند یکجا میبودند با دموکراسی ایکه هند دنبال میکند تاحال چندین بار امکان روی کارآمدن مسلمانان در صحنه سیاسی هند امکان پذیربود. به این لحاظ محمد علی جناح و یارانش هم به کشوربهارت یعنی نیم قاره هند و هم به مسلمانان جهان خیانت بس بزرگی نموده است. درین فتنه گریهای جناح و یارانش آنکه سود برده است تنها انگلیس،امریکا و دیگر کشور های غربی بوده واست. دوستی چین با پاکستان دوستی دپلماسی جنگ است نه دوستی همسایگی. اختلافات هند و چین روی مسایل سرحدی چین را مجبور ساخته است ازپاکستان بحیث وسیله سرکوب برای هندوستان استفاده کند. هر زمانیکه مسایل سرحدی بین هند و چین حل گردد دیگر دوستی ای بین این دو کشور (چین و پاکستان) نخواهید دید.

با این ترس پاکستان دامن عقب کشاندن افغانستان بسوی نا بودی را رها نمیکند. مسایل سرحدی و خط دیورند بهانه ای بیش نیست. بنا بران هر افغانیکه فکر میکند قبول خط دیورند مسایل بین افغانستان و پاکستان را حل میکند خیال مهال و جنون است. این تنها پاکستان نیست که چنین تصوراتی دارد. انگلیس در همان زمانیکه مارتیمردیورند را برا ی امضای معاهده به افغانستان فرستاد میخواست خواب دیرینه خود را به واقعیت تبدیل کند که تا حدی کرد. امروز انگلیس درعقب این سروصداهای شناسائی خط دیورند قرار دارد. زیرا انگلیس بعد از ختم جنگ سرد دوباره کنجاره خواب میبیند. حتی درین راه از فریب دادن امریکا هم غافل ننشسته است.  جنگ عراق یکی از دسایس انگلیس برای رهائی گروپهای تروریستی خود ساخته اش از جنگ همزمان ناتو با طالبان و القاعده بود. با اینکه القاعده طفل حرام انگلیس و امریکاست اما طالبان رزیل ترین طفل طفیلی انگلیس در سالهای اخیر است. ملاعمر بیش از ملای لنگ در زمان امان الله نیست. مگر شما فراموش کرده اید که انگلیس از بی سوادی و نا آگاهی بهترین مبارز وطن حبیب الله کلکانی استفاده نکرد. و در اخیر توسط اجیرحلقه بگوش خود نادر اورا دزد و به زعم خودشان بچۀ سقا نام نه نهاد؟ صدها ملای فر وخته شده را تا اعماق سیاستهای مردمی وطن ما نفرستاد تا به نادر، هاشم، محمود و دیگرکماشته گان خود قدرت را تضمین کند؟ پس شما چه فکر میکنید؟ این تنها پاکستان است که برعلیه هند، شوروی دیروز و ویرانی امروز افغانستان میجنگد؟ نه چنین نیست. این انگلیس و سیاست انگلیس است که هندوستان با  تمام جزئیات ازان آگاهی دارد. همین بهارتیان و تجارب سیاسی گاندی مآبانه شان است که درآینده این طشت رسوائی را از آب کثیفی  که انگلیس دران آبتنی دارد برون آرد. کثیف ساختن هر آبی در جهان کار انگلیس است تا ازان ماهی گرفته و به قدرت خود بافزا ید. همین امروز امریکا جزآله دست چیز دیگری نیست. مگر امریکائیان همان انگلیس های سابق نیستند؟

تلاش جرمنی امروز، امریکا، فرانسه، ایطالیا، کانادا و آسترالیا فقط وفقط در همین مسیر است. زیرا تقسیم دوباره جهان با همگاری و دسیسه سازی های مشترک امکان پذیراست و بس.

بهارعربی همان دسیسه کمپنی هند شرقی است که اول آسیا و بعد" تمام جهان را به بند کشید. اروپائیان همیشه از کمبود دانش، سواد و سیاست کشور های جهان استفاده کرده اند حتی درمورد خود کشورهای اروپائی.

زمانیکه پرتگال و اسپانیه جهان کشائی، قدرت و ثروت داشتند انگلستان هنوز گله ورمه گوسپندان را پیشه داشت. آرزوی یک انگلیس آن بود که ضمن فرستادن پشم گوسپندان خود به هالند رفته و ازفضای روشن منوفکتوری آن حز ببرد. اما کمی نگذشت که با  یک فیصله تجاری فریبکارانه پرتگال را عقب زد وبازار تجارتی شرابش را که فرانسه عیاش بود از نزدش ربود و در کمترین فرصت دیگر بندر گاهای بحری را از پرتگال تصاحب نمود. امروز نیز همین بازی در بین کشورهای عربی و آسیای میانه روان است. درپشت پرده سیاست های انگلیس وامریکا چه فتنه گریهائی نیست که پلان نمیشود. حتی کشورمستقل بلوچستان درسواحل بحر هند و کشور اسماعیلیه با جدائی بخشی از افغانستان، تاجکستان، پاکستان، قرعزستان و تبت مربوط به کشورچین. گیرم این پروپاگند ها واقعیت نه داشته باشد اما این سروصدا ها برای چیست؟ درهر صورت پلانی روی دست این کشورهای پرطمع است واین سر و صدا ها صدای پای انگلیس و جهان غرب است تا بشکلی از اشکال باز دام فریب خود را بگسترد.

به این اساس است که ایران رانمیخواهند مجهز با سلاح زروی شود. حتی نام غنی سازی اورانیوم توسط ایران لرزه بر اندام شان میآورد. اگرریگی درکفش شان نیست پس چرا این حالت هستریک در مورد پاکستان و اسرائیل برایشان رخ نمیدهد که درمورد ایران. صدام انسان خوبی نبود،اما سگ صدام از خاندان اهل سعود شرافت و بهتری لازم خود را داشته ودارد.

افغانستان را به هیچصورت اجازه نمیدهند تا به آبهای بحر راه داشته باشد. تمام تلاش شان این بوده واست تا مردم افغان تحت فرمانروائی پاکستانی ها و محتاج به آنها قرار داشته باشد.

نمیدانم که کرزی آگاهانه بسوی قطع روابط استراتیژیک با امریکا و انگلیس برآمده است یا اینکه غیرت افغانیش به او جازه نداده تا به دسایس شان سر خم کند و یا اینکه این همه فتنه گریهای کشورهای اروپائی و امریکائی را دریا فته است.

فکر میکنم دریافته است. بخصوص آنزمانیکه قرارداد استراتیژیک را با هند امضا کرد چنین تصوری ذهن من را یک بار بسوی چرخش سیاست حامد کرزی معطوف داشت. امضای تفاهمنامه همکاریهای استراتیژیک با ایران تکمیل کننده سیاست امضای قرار داد باهند است.  در غیر آن هند به مشکل میتوانست تعهدات خود را به اساس آن امضادر قرارداد استراتیژیک با افغانستان به درستی پیش ببرد.

یگانه راه کوتاهی که هند را به افغانستان میرساند همین بنادر بحری ایران است و بس. خوب بخاطر داشته باشید که کشورهای اروپائی تا سرحد ممکن درین راه سنگ اندازی و حتی تحریم ها و حملات اقتصادی را بر علیه هند وافغا نستان شروع خواهد کرد. زیرا با این کار خیالات شان به هیچ تبدیل میشود.

این همکاری ستراتیژیک نه تنها راه کمک علمی و نظامی هند را به ما میگشاید بلکه راه ترانزیتی اموال التجاره افغا نان ماراساده و ممکن میسازد. این همکاری برای ایران به تنگنا درافتاده که درکشتی طوفانی و زور آزمائی حیوانا ت درنده قرار دارد به مرحله آب حیات و برای هندوستان به معنی آرزوی دیرینه و امید آینده است. 

ازهمین سبب است که رسانه های غربی با تمام قوا در تخریب و منفی بافیهای لوده  گانه میخواهند راه چنین پیش آمدیرا سد کنند. برای روشن شدن این حالت هستریک کشور های غربی مثالهائی را با توضیح هر جملۀ که مینویسند بحیث مثال حالت هستریک شان بشما مینویسم:

این یکی دیگر از شیطانی های انگلیس و رادیوی دروغ پراگنی آنها برای به بن وبست کشیدن تفاهمنامه همکاریهای استرا تیژیک بین افغانستان و ایران. خوب دقت کنید این رادیوی مکار و فریب  کار انگلیس تا چه سرحدی به راه تخریب افکار مردم افغانستان وارد است. با زهم مینویسم اگر این شیطانها را از کشور نکشیید که تا حالا هم بسیار دیر شده است دیگر توان کشیدن این شیطان هاررا نخواهید داشت.

·         ازین به بعد نوشته از سایت بی بی سی فارسی کاپی شده است

·         کرزی به طالبان: اگر در خاک افغانستان مذاکره می‌کردید، با عزت می‌بودید       

·         ملا محمد عمر: ما قدرت انحصاری نمی خواهیم

·         سفر سرتاج عزیز به کابل و یخهایی که آب نشدند

 

برادر خواندن جنگجویان طالب از سوی رئیس جمهور حامدکرزی، دیگر کهنه شده است و حتی دیگر خوراک رسانه‌های خرده‌گیر هم نیست.

او به حدی این قرابت با طالبان را در پیام هایش تکرار کرد، که حالا برادری شان به رسمیت شناخته شده است.

با این وجود، به نظر می‌رسید که آقای کرزی با خواست‌های سیاسی طالبان مشکل جدی دارد و واکنش حکومتش در برابر پرچم و لوحه‌ی طالبان در قطر اوج تفاوت این دو دیدگاه را نشان می‌داد. ولی پیام عیدانه‌ رئیس جمهور کرزی، پرسش های جدیی تازه‌ را در مورد تفاوت‌های دیدگاه حکومت کنونی و جنگجویان طالب، بر انگیخته است.

رئیس جمهور کرزی، کلیکدر پیام عیدانه‌ خودبه صراحت به طالبان گفت که شما اگر در افغانستان پرچم و لوحه‌تان را بلند می‌کردید، کسی آنرا پایین نمی‌آورد و خطاب به آنها گفت که "شما در جای بیرق (پرچم) بلند کردید که تنها مهمان بودید، صاحب خانه نبودید به همین دلیل به همان سرعت که بلند شده بود، پایین کشیده شد."

"به نظر می‌رسد جریانات ماه‌ها و هفته‌های اخیر نشان می‌دهد که طالبان احتمالا با پشتیبانی پاکستان و همسویی ایالات متحد آمریکا، به خواست مورد نظرشان که حالا کنترل بخش از افغانستان است دست بیابند و از ادعای حاکمیت بر کل افغانستان، بگذرند. گلبدین حکمتیار، رهبر حزب اسلامی افغانستان، نیز در پیام عیدی خود به نحوی به این اذعان کرده و از احتمال تجزیه افغانستان به نفع "اقلیت‌های قومی" سخن گفته است."

اگر قرار نیست که در برابر داعیه‌ "امارت اسلامی طالبان" و برداشت‌های که آنها از شریعت اسلام دارند، ایستادگی شود، پس ۳۵۰ هزار نیروی مسلح افغانستان، در برابر چه می‌جنگند؟

پشت پرده بسته شدن دفتر قطر

برخی تحلیل ها این سخنان آقای کرزی را حساب ناشده دانسته بودند که گویا جناب رئیس جمهور، پیامدها و تبعات سخنانش را خوب نه سنجیده بود.

اما این پیام رئیس جمهور کرزی را همچنین می‌توان به نوعی همسویی فکری با طالبان تعبیر کرد. از سوی دیگر، این پیام بیانگر تحولات پشت پرده‌ی است که پس از بسته شدن دفتر قطر، میان کابل، اسلام آباد، شورای کویته و واشنگتن اتفاق افتاده است.

بلافاصله پس از هیاهوی پرچم و لوحه‌، حکومت افغانستان، آنرا توطئه‌‌ای برای تجزیه‌ افغانستان خواند و رئیس دفتر حامد کرزی، به گونه‌ ضمنی پاکستان و آمریکا را در پشت یک دسیسه برای تجزیه‌ افغانستان معرفی کرد.

خوب حالا اگر بپذیریم که بلند شدن دو پرچم و دو نام - «جمهوری اسلامی افغانستان» و «امارت اسلامی افغانستان»- برای کشور، خطر دوپارچه شدن و تجزیه را به دنبال دارد، چرا آقای کرزی فکر می‌کند که این خطر، در صورت جدی است که آنها در قطر یا جای دیگری خارج از افغانستان، دست به چنین کاری بزنند؟

چندی پیش رسانه‌ها از سرتاج عزیز مشاور روابط خارجی نخست وزیر پاکستان، نقل کردند که پاکستان طرح دادن شمار از ولایات افغانستان به گروه طالبان را مطرح کرده است.

تحلیل اظهارات و واکنش های حکومت افغانستان در دو ماه اخیر نشان می‌دهد آنچه که سبب نگرانی حکومت است، محتوای مذاکرات نیست و حتی خواست نهایی طالبان که بر افراشته شدن پرچم شان است، نیز خواب از چشم حکومت نمی رباید، بلکه بیرون ماندن حکومت افغانستان به ویژه آقای کرزی از این جریان سبب پریشانی آنها است و سخنان حامد کرزی در روز عید، دلیل بر این مدعا است.

آقای کرزی با دادن این پیام، به صورت ضمنی حاکمیت طالبان در بخش‌های از افغانستان را که تحت نفوذ آنهاست می‌پذیرد و به آن مشروعیت می‌دهد.

چندی پیش رسانه‌ها از سرتاج عزیز مشاور روابط خارجی نخست وزیر پاکستان، نقل کردند که پاکستان طرح دادن شمار از ولایات افغانستان به گروه طالبان را مطرح کرده است.

در آن زمان این پیشنهاد در محافل رسانه‌یی و سیاسی افغانستان، واکنش های فراوان بر انگیخت. هرچند این مسأله از سوی حکومت پاکستان رد شد، اما حامل این پیام به حکومت افغانستان، عمر داوودزی سفیر افغانستان در اسلام آباد بود که خود بیانگر جدیت پیام است.

یک هفته از این بحث نگذشته بود که سرتاج عزیز وارد کابل شد و نواز شریف در پیوند به این سفر گفت که سرتاج عزیز با پیام «روشن» به کابل می‌رود.

حال محتوای این پیام روشن چه بود؟ سرتاج عزیز چرا پس از این نقل قول جنجال برانگیز وارد کابل شد؟ آیا سرتاج عزیز همان بحث دادن ولایات مشخص به طالبان را مطرح کرد؟ چیزی زیاد در مورد آنچه در این دیدار گذشته است نمی دانیم.

اما پس از سفر این مقام ارشد پاکستانی، حکومت پاکستان اعلام کرد که به زودی دفتر طالبان در قطر دوباره گشایش خواهد یافت و شورای عالی صلح افغانستان نیز از این خبر استقبال کرد.

چراغ سبز پیام‌های عیدی

"تحلیل اظهارات و واکنش های حکومت افغانستان در دو ماه اخیر نشان می‌دهد آنچه که سبب نگرانی حکومت است، محتوای مذاکرات نیست و حتی خواست نهایی طالبان که بر افراشته شدن پرچم شان است، نیز خواب از چشم حکومت نمی رباید، بلکه بیرون ماندن حکومت افغانستان به ویژه آقای کرزی از این جریان سبب پریشانی آنها است و سخنان حامد کرزی در روز عید، دلیل بر این مدعا است."

یک روز پیش از عید، خبر نخستین دیدار رسمی اعضای گروه طالبان با نمایندگان دولت افغانستان، نشر شد. این خبر از سوی حکومت افغانستان، به رسانه ها داده شده بود.

در این دیدار، نمایندگان پاکستان و آمریکا نیز حضور داشته‌اند. طالبان که پیش از این هرنوع مذاکره با حکومت حامد کرزی را رد می کردند، ظاهراً برای نخستین بار رو در روی حکومت افغانستان نشسته‌اند.

در شب عید، کلیکپیامی از ملاعمر رهبر گروه طالبان، به رسانه‌ها رسید. این پیام، برخلاف دیگر پیام‌هایی طالبان که در چنین مناسبت‌های نشر می شد، لحن‌نرم تر داشت و «هل من مبارز» نمی گفت و حتی دیگر پیام حکومت یکجانبه‌ طالبان در سالهای پس از ۲۰۱۴ را بیان نمی کرد. پیام ملا عمر، گمان حقیقی بودن مذاکرات دبی را افزایش داد.

در برابر این موضع‌گیری ملایم، حامد کرزی نیز این بار از برادر خواندن طالبان فراتر رفت و گفت که اگر طالبان در افغانستان لوحه‌ امارت اسلامی و بیرق خود را بلند کنند، پایین کشیده نخواهد شد.

به نظر می‌رسد جریانات ماه‌ها و هفته‌های اخیر نشان می‌دهد که طالبان احتمالا با پشتیبانی پاکستان و همسویی ایالات متحد آمریکا، به خواست مورد نظرشان که حالا کنترل بخش از افغانستان است دست بیابند و از ادعای حاکمیت بر کل افغانستان، بگذرند.

گلبدین حکمتیار، رهبر حزب اسلامی افغانستان، نیز در کلیکپیام عیدی خود به نحوی به این اذعان کرده و از احتمال تجزیه افغانستان به نفع "اقلیت‌های قومی" سخن گفته است.

پیام عیدی ملاعمر برخلاف دیگر پیام‌هایی طالبان که در چنین مناسبت‌های نشر می شد، لحن‌نرم تر داشت و «هل من مبارز» نمی گفت و حتی دیگر پیام حکومت یکجانبه‌ طالبان در سالهای پس از ۲۰۱۴ را بیان نمی کرد.

در برابر، طالبان احتمالا اجازه خواهند داد شماری مورد نظر نیروهای بین‌المللی، افغانستان را به صورت صلح‌آمیز ترک کنند و به پایگاه‌های نظامی آمریکا، پس از سال ۲۰۱۴ حمله نخواهند کرد.

به این ترتیب پاکستان نیز در سرحداتش با افغانستان، با یک اداره‌ی مورد اعتماد خودش روبرو خواهد بود و در برابر امتیاز که می‌گیرد، از گسترش نا امنی به دیگر مناطق افغانستان، دستِ‌کم در کوتاه مدت صرف نظر خواهد کرد.

در صورت تحقق چنین سناریویی، حکومت افغانستان کمترین برد را در این میان خواهد داشت؛ بدین معنی که کنترل مستقیم حکومت بر بخشی از کشور از دست می‌رود و تحریک طالبان مشروعیت به دست می آورند.

اما تنها چیزی که برای دیگر نقاط کشور به دست می آید، امنیت برگزاری انتخابات ریاست جمهوری و احتمالا ادامه‌ این امنیت نسبی، در صورت قانع بودن طالبان به محدوده‌ جغرافیایی که در زیر تسلط شان قرار خواهد گرفت.

 

دویچ ویلی در سایت فارسی دری خود مینویسد که: ((((((((((" به دنبال امضای تفاهمنامه استراتژیک بین شورای امنیت ملی افغانستان و دبیرخانه شورای امنیت ملی ایران، تحلیلگران می گویند عملی کردن مواد این تفاهمنامه در شرایط کنونی امکان ندارد

.این تفاهمنامه زمانی امضا شد که مقام های امریکایی بر امضای موافقتنامه امنیتی با افغانستان تاکید می کنند ولی دولت افغانستان گفتگو بر سر این موافقتنامه را به حالت تعلیق در آورده است.

ایران با حضور نیروهای بین المللی در افغانستان مخالف است و برای جلوگیری از امضای توافقنامه همکاری های استراتژیک بین افغانستان و امریکا تلاش کرده است.

شاه حسین مرتضوی، روزنامه نگار و آگاه مسایل سیاسی می گوید که حکومت افغانستان از این طریق می خواهد فشار بیشتری بر ایالات متحده امریکا وارد کند: «این موافقتنامه بیشتر یک پیام سیاسی است که مخاطبش امریکا است. آقای کرزی با این تفاهمنامه خواست نشان دهد که ما می توانیم با دشمنان  درجه یک امریکا نیز همکار شویم، در صورتی که امریکا با ما همکاری نکند

با وجود انتقاد صریح مقام های ایران از حضور نیروهای امریکایی در افغانستان، مقام های حکومت افغانستان همواره گفته اند که ایران در ده سال اخیر در عرصه های سیاسی و اقتصادی با افغانستان همکار بوده است.

همکاری‌های انتظامی و امنیتی

در متن تفاهمنامه افغانستان و ایران آمده است که دو کشور در زمینه های انتظامی همکاری می کنند. انتقال تجارب و آموزش نیروهای انتظامی، همکاری و انتقال تجارب در مبارزه با تروریسم و جرایم سازمان یافته و همچنین برگزاری رزمایش های مشترک انتظامی برای مبارزه با تروریسم و مواد مخدر از جمله این همکاری ها خوانده شده است. اما آگاهان مسایل نظامی می گویند که عملی کردن چنین تعهداتی عملا ناممکن است.

جنرال عتیق الله امرخیل،کارشناس مسایل نظامی می گوید ایالات متحده امریکا اجازه نخواهد داد تا ایران و افغانستان در موجودیت نیروهای امریکایی، دست به رزمایش مشترک بزنند و یا افغانستان اطلاعات انتظامی خود را با ایران که مخالف امریکا است، شریک کند.

آقای امرخیل می گوید: «امریکا در مساله افغانستان بی تفاوت نیست. طوری نیست که افغانستان هرچه بخواهد، بتواند آن را انجام دهد

به باور آقای امرخیل امریکا در مدت یازده سال گذشته در عرصه نظامی و امنیتی افغانستان سرمایه گذاری کرده است. او می گوید در حال حاضر تجهیزات و تمام مصارف اردوی ملی افغانستان از سوی امریکا تامین می شود و در چنین صورتی شریک کردن اطلاعات و همکاری های انتظامی عملا ناممکن است.

مبارزه با تهدیدات مشترک؟

براساس متن تفاهمنامه استراتژیک افغانستان و ایران دو کشور توافق کرده اند تا با تهدیدات مشترک مبارزه کنند. تفاهمنامه گفته است که دو کشور با در نظرداشت تهدیدات مشترک و لزوم همکاری برای حفظ امنیت دو کشور، با هم همکاری می کنند.

اما آگاهان می گویند همکاری در مبارزه با تهدیدات مشترک عملا مفهومی ندارد، زیرا نیروهای بین المللی و به خصوص امریکا در یازده سال اخیر با پول و نیروی انسانی از افغانستان دفاع کرده اند.

آقای مرتضوی می گوید القاعده و طالبان دشمنان افغانستان اند، در حالی که ایران برای منافع خود با گروه طالبان همکاری می کند: «بیشترین مشکل ایران به خاطر تبعیض علیه اقلیت های کرد و بلوچ و عرب و آذری است. در حالی که ما با پدیده طالبانیزم و القاعده قرار داریم. [در 12 سال اخیر] هیچ وقت ایران در برابر القاعده و طالبان موضع نداشته، هیچ وقت موضع این ها (طالبان) را ملاها و مجتهدانش حرام اعلام نکرده و حملات انتحاری را نیز محکوم نکرده اند. بنابراین ما دشمن مشترک با ایران نداریم

آقای امرخیل نیز می گوید ایران طالبان را حمایت می کند و به این گروه سلاح و مهمات می دهد. به باور تحلیلگران دو کشور تنها در عرصه مبارزه با مواد مخدر می توانند همکاری داشته باشند.

این آگاه مسایل نظامی می گوید برگزاری رزمایش مشترک نظامی ایران و افغانستان در پهلوی نیروهای نظامی ایالات متحده امریکا امکان ناپذیر نیست.

متحدان ضعیف بجای همکاران قوی

آگاهان مسایل سیاسی می گویند امضای چنین تفاهمنامه ای با ایران ایالات متحده امریکا را از ادامه کمک به افغانستان دلسرد می کند. جامعه جهانی تعهد کرده است که با ادامه کمک های مالی، حکومت و نیروهای امنیتی افغانستان را حمایت می نمایند.

حمیدالله فاروقی، استاد دانشگاه کابل می گوید ایران و سایر کشورهای منطقه حتی هند، توانایی حمایت مالی از افغانستان را ندارند. آقای فاروقی می گوید اردوی ملی افغانستان توسط ایالات متحده امریکا تمویل و تجهیز می شود و امکان شریک کردن معلومات نظامی با ایران ممکن است منجر به قطع این کمک ها شود.

فاروقی گفت: «ممکن تضاد منافع به ترتیبی شود که افغانستان از همکاری های جامعه جهانی بهره مند نشود و از طرف دیگر همسایه های ما توانایی، کفایت و علاقه ای برای حمایت از نیروهای امنیتی ما ندارند

این آگاه مسایل سیاسی می گوید حکومت افغانستان با سیاست های گنگ و چند پهلو اعتماد جامعه جهانی را از دست داده و با همسایه هایی نزدیک شده که افغانستان را «یک کشور اشغال شده» می خوانند.

به باور آقای فاروقی کشورهای همسایه افغانستان نه تنها قادر به همکاری با افغانستان نیستند بلکه بارها به خاک افغانستان تجاوز کرده اند و با حمایت از گروه های شورشی، تلاش کرده اند اهداف خود را در افغانستان به دست آورند.

این تفاهمنامه در سفر اخیر رییس جمهور کرزی و هیات همراه او به ایران امضا شد. در پای این سند، امضاهای رنگین دادفر سپنتا، مشاور امنیت ملی افغانستان و سعید جلیلی، دبیر شورای عالی امنیت ملی ایران دیده می شود.

DW.DE

افغانستان و ایران تفاهمنامه همکاری استراتژیک امضا کردند

حکومت های افغانستان و ایران «تفاهمنامه راهبردی» امضا کردند. داکتر رنگین دادفر سپنتا، مشاور امنیت ملی دولت افغانستان و سعید جلیلی، دبیر شورای عالی امنیت ملی ایران این موافقتنامه را امضا کرده اند. (05.08.2013

اول ازینجا شروع میکنیم:" تویتر گوگل پلاس بیشترفیس بوک فرستاده به اشتراک گذارد." این دیکتۀ دفتررهنمائی و کنترول دویچ ویلی است. یعنی یک افغان خریده شده آنرا به دیکته آلمانیها نوشته و به دویچ ویلی فرستاده است.

این حسین سیرت که نویسنده این نامه فرمایشی است ودرکابل این را نوشته آیا آگاه مسایل سیاسی است و یا یک اجیر دویچ ویلی؟ اگر کارمند دویچ ویلی ویا خبرنگار آن باشد جای حرفی نیست. او کار میکند و دربدل مزد میگیرد و این کار بنا به خواست درونی خودش نیست بلکه دیکته ویا مدیریت اداره دویچ ویلی است وما این مسئولیت را متوجه آقای حسین سیرت نمیتوانیم بکنیم.  اگر چنین نیست پس انگل است و راپورت چی خریده شده بدون قرارداد.

همه این نوشته آقای سیرت گفته های آقای حمیدالله فاروقی استاد دانشگاه کابل است. اما این استاد چطور زره به رزه آرمانهای اروپائیان را دیکته میکند؟ بخصوص درین وقتیکه افغانستان از جانب پاکستان در مخمصه نظامی و اقتصادی قرار داده شده است؟

آرزی سیاست مداران آلمان و زبانشان دویچ ویلی از زبان یک افغان چنین انعکاس می یابد:

"حکومت افغانستان با سیاست های گنگ و چند پهلو اعتماد جامعه جهانی را از دست داده و با همسایه هایی نزدیک شده که افغانستان را «یک کشور اشغال شده» می خوانند"

اقای همه دان: چشم دارید یاخیر؟ مگر همین حالا افغانستان با دیکته وزیر خارجه امریکا بائیست زمینه را برای حکمروائی پاکستان هموار میکرد و طالبان را که امریکائیها با دهل وسرنا به قطر برده و محل مذاکره را هم محل امارت اسلامی افغانستان نام نهاده بود شما تائید میکنید؟ ننگ بر شما.

دوازده سال موش و پشک بازی قوای ناتو چشم شما را سیر نکرده است؟ درین دوازده سال بیشتر به افغانستان کمک کرده اند یا برای پاکستان؟ وجود و عدم وجود ناتو در افغانستان به یک مقدار برای هموطنان ما کشتار را به ارمغان میآورد حتی کمتر زیرا طالبان به شکلی از اشکال در جهان مسخره و افشا شده بودند. روبیدن طالبان یعنی مدتی استراحت و تکیل قوا را برایشان داشت که ناتو برایشان مهیا کرد آنهم با چه قیمتی... چه تعداد اولاد این وطن را بمبارد های قصدی ناتو و چه مقداررا انتحاری و چه مقدار را سربازان خود سر امریکائی به نابودی کشاند. ایران همه مداخلات خود را برای تضعیف قوای ناتو در افغانستان انجام داده است. ایرانیها هزاران افغان را در سردی زمستان با گرفتن مزد کارشان بزور و جبر بسوی مرز افغانستان کشاند و در سرمای زمستان هزاران طفل ومادران وخواهران شان از سردی جان دادند. این را خوب میدانید اما اینرانمیدانید که چرا؟ یگانه راه مقابله ایران با حکومت همنوا با ناتو ووجود ناتوی اشغالگر همین بود دیگر امکانی نداشت. اگر تو نمیدانی همان کسانیکه ازآنها دفاع می کنی خود خوب میدانند که ایران چرا این کار را کرد؟

آری افغانستان اشغال شده امریکا، انگلیس و دیگر کشورهای وابسته به آنها است اما با رسم و فریب سیاسی گذشتاندن صحه ملل متحد. و اگر ملل متحد هم این صحه را نمیگذاشت بازهم امریکا و انگلیس همین کار را میکردند چنانچه در عراق کردند.

آقای همه دان خریده شده برای خود شریک هم جمع میکند.  "آگاهان مسایل سیاسی می گویند امضای چنین تفاهمنامه ای با ایران ایالات متحده امریکا را از ادامه کمک به افغانستان دلسرد می کند. جامعه جهانی تعهد کرده است که با ادامه کمک های مالی، حکومت و نیروهای امنیتی افغانستان را حمایت می نمایند" آری حمایت میکند آن        آنهم  چه حمایتی- برای افغانستان تفنگجه و مهمات میدهد اما همزمان برای پاکستان اف 16 وسلاح کمکی اتمی.  برای افغانستان از تمام جهان کمک گدائی میکند و انجو های امریکائی انگلیسی را برای دوباره برگشتاندن آن مبلغ گدائی به امریکا و انگلیس. بر خلاف همزمان ملیونها دالر حتی ملیاردها دالر کمک بنام قرارداد های سابقه برای پاکستان.

همین هلیکوپتر های ناتو بودند که سلاح به طالبان میرساندند و رسوائی شان به رسانه ها رسید اما از اینکه همه این رسانه ها از خود شان است به سرعت روی آتشکاری هایشان آب پاشیده میشود. همین حالا امریکائی ها با هزاران چال وفریب میخواهند بر افغانستان بقبولانند که قرار داد استراتیژِیک نظامی را با امریکا را امضا کند.

چرا امریکاو انگلیس و دیگر کشورهای پرطمع از پاکستان در راه سنگ اندازی قرار داد باهند مخفیانه همکاری مینمایند؟

گفتنی درین مورد بسیار زیاد است که میتوان ازان مثنوی هزارو یک دفتر ساخت اما حوصله یک عنوان کوچک سیاسی به این زیاده گوئی ها جا ندارد. تنها در اخیر باید یاد آور شد که اولین اقدام وطن پرستانه همان قرارداد همکاری نظامی ، کلتوری و اقتصادی با هند بود که نسبت وجود شیاطین خورد وبزرک درلانه شان بنام پاکستان محل تطبیق را به مشکل دچار نموده بود. اینک تفاهمنامه همکاریهای استراتیژیک با ایران راه برون رفت ازان راه پر مخاطره پاکستان است که همه لاشخواران دران خندق جا گرفته اند.  تا دیدار هفته آینده

 

 


بالا
 
بازگشت