پرتو نادری

 

گاوان در دادگاه «جالینوس» معارف!


سرانجام فاروق وردک، وزیر معارف افغانستان، پرچم معرفت خویش را برفراز بام بلند معارف جهان بر افراشت و به همه اهل گیتی نشان داد که او چنان پزشک حازقی نه تنها دست شیخ الرییس ابوعلی سینای بلخی، بل دستان افلاتون وجالینوس حکیم را نیزاز پشت بسته است.
اندرباب شیخ الرییس ابوعلی سینای بلخی باری شنیده بودم که شیخ را چنان دانش و فراصتی بود که اگر رشته یی درانگشت بیماری بستندی، او سردیگرآن رشته گرفتی و دانستی که بیمار را چه دردی است و درمان آن کدام است؛ اما دیگر آن گوهر شیخ الرییس را در بازار« وردک» ارزش و بهایی نیست.
گویند فاروق وردک را خداوند چنان دانش و فراصتی داده است، که اگر بیماری درهیبت آباد پاکستان رشته یی را زیر دندان گیرد ولبی بجنباند، او سردیگر آن رشته در وزارت معارف یا شورای وزیران در گوش کند و در یک چشم به هم زدن بداند که آن لب و زبان شوراندن را چه رمز و رازی است. 
روایان اخبار روایت می کنند که شیخ الریس را خداوند چنان نیروی شنوایی داده بود که گاهی درسمرقند تا‌ گوش بر زمین می گذاشت، صدای چکش های مسگران شهر ری را می شنید؛ اما جناب  وردک را خداوند چنان حس بویایی داده است که تا نفسی اندرون فرو می برد، در یک آن، می داند که چه بویی در
کوچکترین اصطبل شهر های جابلسا یا جابلقا موج می زند!
این چند سال است که مکتب‌های دختران در ولایات و شهر کابل آماج زهرپراگنی هایی قرار گرفته اند که گفته می شود تا کنون دست کم سه هزار دانش آموز‌ در نتیجۀ چنین رویداد هایی مسموم شده اند. باورها چنین است که در پشت چنین رویداد هایی، طالبان دست دارند. به زبان دیگراین زهرپراگنی‌ها کارهمان هایی است که هرازگاهی مکتب‌ها و نهاد های آموزشی کشور را به آتش می کشند! دانش آموزان را وآموزگاران را تیغ در گلو می گذارند و می کشند!
این که کشتی خرد، دانش و تجربۀ وزارت صحت کشورچگونه درگل نشسته و نمی تواند چگونه‌گی مسمومیت و گونۀ سم را بشناسد، خود طوق آزرمی‌ است که بر گردن این وزارت می درخشد، مبارکش باد! با این‌حال مردم افغانستان بسیار و بسیار نیکو‌بخت اند که چنان وزیر حکیم و پزشک حازقی!!! برجایگاه دارند که همه تجربه و دانش وزارت صحت، با یک نفس فرو بردن او برابر نمی‌شود.
در این سال‌هاهمه‌گان شگفتی زده بودند که این هوای زهر آلود از کدام سمت می آید که چنین دختران جوان را بر زمین می اندازد. چنین بود که روزی از روزها وزیرکه کبوتر کمالاتش را به هوا کرده بود، هوایی در بینی فرو برد ودر آن، دانست، که این همه رویداد های زهر پراگنی نه کار طالبان، بل کارگاوان شیرده افغانستان است. آن‌گاه به چهار سوی روی بر گشتاند و هربارهوایی در بینی کرد و در هر بار دانست که گاوان شیرده افغانستان در همه جا سرگین انتحاری بر زمین می گذارند! سرگین نه؛ بل انبانی از زهر که بوی آن سبب مسمومیت دختران گاو ندیدۀ مکتب های افغانستان شده و آن‌ها را روانۀ شفاخانه‌هاساخته است.
شیخ الرییس را وجالینوس حکیم را هرگز چنین جمال و کمالی نبود که با یک نفس در بینی کردن راز چند ساله زهر پراکنی در مکاتب دختران را در می یافتند، اما وزیر ما را چنین کمال های بسیار است چنین بود که حکیمانه نسخۀ درمان خود را به همه جهانیان فریاد زد: پس از این اگر شاگردی ادعا کند که او مسموم شده است و نتواند سند و مدرکی ارائه کند باید بداند که مجاززززززززززززاتش می کنم، آن شاگرد را مجاززززززززززات می کنم، معلمش را مجازززززززززات می کنم، مدیرش را مجاززززززززززززات می کنم، برای این که من می دانم این سرگین گاو های خودتان است که در دماغ شما زهر می پراگند نه کس دیگری!
با خود گفتم که این پزشک سحر کار روزگار ما در تشخیص بوی سرگین های زهر آگین گاوان شیر ده چه کارشناسانه سخن می گوید! هزاربار به شایسته سالاری حکومت حامد کرزی درود فرستادم!
با این حال من نمی دانم که در سخنان حکیمانۀ وزیر این گاوان شیرده است که اهانت شده اند یا شاگردان مکاتب، تا به یاد دارم حکیم در هنگام ارائه نسخۀ خود چنان بر دانش آموزان فریاد می زد که گویی یک بار دیگر صدای ضربه‌های شلاق طالبان در کوچه های کابل می پیچد و زنی در زیر باران شلاق فریاد می زند! گاهی حس می کنم که شاید روزی که خورشید از سمت مغرب طلوع کند وحکیم در یابد که چه نسخۀ ناروایی ارائه کرده است، به پوزش خواهی بر خیزد؛ اما پرسشی باز در ذهنم می پیچد که او از دانش‌اموزان پوزش خواهد خواست یا از گاوان شیرده افغانستان!!!

 

 


بالا
 
بازگشت