پرتو نادری
نخستین تجربۀ مطبوعات آزاد در افغانستان
سالهای1919 تا1929 سالهای پادشاهی شاه امان الله خان را ،می توان يکی از درخشان ترين و اثر گذارترين دورۀ مطبوعات درافغانستان خواند . دراين دوران دو رويداد مهم درحيات سياسی – فرهنگی افغانستان رخ داد.
نخست اين که به سال 1924نخستين قانون اساسی در افغانستان پديد آمد که به نام « نظامنامۀدولت عُليۀ افغانستان» ناميده می شد .
درمادۀ يازدهم اين قانون اين گونه به آزادی بيان و مطبوعات اشاره شده است :
« مطبوعات و چاپ روزنامه ها ی داخلی مطابق حکم قوانين مربوطه آزاد است .حق چاپ روزنامه ، مختص به دولت واتباع افغانستان است و نشرات خارجی از طرف دولت تنظيم ياسانسور می شود .»
رويداد دوم ايجاد نظامنامۀمطبوعات به سال 1928 است.
بدينگونه نخستين بار در زمان شاه امان الله خان در افغانستان مطبوعاتی متکی بر قانون به وجود آمد . البته نبايد تصورکرد که نظامنامۀمطبوعات آزادی کامل بيان را تضمين می کرد ؛ بلکه دراين نظامنامه مواردی وجود داشت که می توانست آزادی بيان را محدودکند. دراين نظامنامه درمواردی برای نشريه ها جزا هايي نيز پيش بينی شده بود.
با وجود آن، انفاذ قانون اساسی و نظامنامۀمطبوعات ازنظرکمی و کيفی سبب گشترش مطبوعات در کشور گرديد.
بر اساس مدارکی که در دست است دراين دوره نشريه هايي دولتيي اتحاد مشرقی ( روزنامه ) ،افغان ( روزنامه ) ، ابلاغ ( روزنامه ) ، حقيقت (روزنامه )، امان افغان (روزنامه )،امان افغان ( هفته نامه ) ، غازی ( هفته نامه )، اتفاق اسلام ( هفته نامه ) ، ستارۀافغان ( هفته نامه ) ، ستارۀافغان ( هفته نامه )، طلوع افغان ( هفته نامه )، بيدار( هفته نامه ) ،اصلاح ( هفته نامه ) ، ارشادالنسوان ( هفته نامه ) ،جريدۀمکتب
( دوهفته نامه )، مجموعۀعسکريه ( ماهنامه ) ، معرف معارف ( ماهنامه ) ،آيينۀ عرفان ( ماهنامه ) ، مجموعۀصحيه ( ماهنامه ) ، پشتون ژغ
( ماهنامه ) ، در شهر کابل و ولايات کشور به چاپ می رسيدند.
ويژه گی های مطبوعات اين دوره:
· دراين دوره درافغانستان در کنار مطبوعات دولتی، نشریه های آزاد غير دولتی نیزبه نشرات آغاز کردند. چنان که نخستين نشريۀآزاد،« انيس» بود که به مديريت مسوُول غلام محی الدين انيس به چاپ مي رسيد . درگامهای بعدی نسيم سحر به مديريت مسوُول احمد راتب و نوروز به مديريت مسوُول محمد نوروز به نشرات آغارکردند.
اين نشريه ها به گونۀهفته نامه به چاپ می رسيدند ودر مدت زمان کوتاهی توانستند درميان خواننده گان محبوبيت چشمگيری به دست آورند.
اين نشريه ها بر چگونه گی کارکرد دستگاه های دولت نیزانتفاد می کردند . چنان که باری درهفته نامۀانيس نوشته يي به چاپ رسيد که درآن برکارکرددستگاه پوليس انتقادشده بود . اين امر سببب شد تا مدير مسُوول آن محی الدين انيس توقيف ونشريه مصادرگردد.تا اين که به اثراعتراض خيابانی شهريان کابل و دستور کفيل سلطنت محمدولی خان محی الدين انيس از توقيف رهاگرديدو نشريه پس ازتعطيل يک شماره دوباره به نشرات خود ادامه داد.
به همين گونه نشريه نسيم سحربه سبب نشرمطلبی که به انتقاد از شاه و خاندان او تعبير گرديد، امتيازنشراتی خود را از دست داد .
· حضور زنان در عرصۀژوزناليزم درافغانستان نير از دورۀ امان الله خان آغازشده است. چنان که نشريۀ ارشادالنسوان نخستين نشريۀ اختصاصی زنان به سال1921 به مديريت مسوول اسما رسميه يا اسما سميه خانم محمود طرزی به نشرات آغازکرد. دراين نشريه مطالبی نشر می شد که نه تنها زنان را در حيات خانواده گی کمک می کرد ؛ بلکه آنها را در جهت دست يابی به علوم و فنون معاصرو رسيدن به يک زنده گی اجتماعی بهر تشويق می نمود . دراين نشريه گاه گاهی ملکه ثريا خانم شاه امان الله خان نيز نوشته های روشنگرانه يي برای زنان می نوشت .
· پيدايي نشريه های اختصاصی يکی از ويژه گی های ديگری مطبوعات اين دوره ا ست . اين امر سبب گسترش مطالعه و مطبوعات در ميان اقشار گوناگون جامعه گرديد . نشريه های ارشادالنسوان ، معرف معارف، مجموعۀ عسکريه ، مجموعۀ صيحيه ، ثروت و آيينۀ عرفان که جاگزين معرف معارف گرديد از شمار نشريه های اختصاصی اين دوره اند .
· مطبوعات دراين دوره به يک مفهوم خصوصيت همه کشوری پيداکرد. یعنی برای نخستين بارنشريه هايي درشماری از شهر های افغانستان کارنشراتی خود را آغازکردند.مثلاً طلوع افغان در قندهار، اتحاد مشرقی درجلال آباد، اتفاق اسلام درهرات،غازی در خوست، ستاره ءافغان در پروان ، اتحاد اسلام (بيدار) در شهرمزارشريف ازشمارنشريه های ولايتی افغانستان دراين دوره است. بدينگونه مردم افغانستان در شهر های ديگرکشور نيزبانظام اطلاع رسانی مطبوعاتی آشنا شدند. و مساًلۀ ديگر اين که از نظر اطلاع رسانی نه تنها ارتباطی درميان شهريان کابل باشهروندان ديگر شهرهای افغانستان به وجود آمد ؛ بلکه دولت نيز توانست تارابطه و حضورخود در ميان مردمان ولايات کشوررا بيشترتاًمين کند. غيرازاين تنوع نشريه ها سبب ايجاد نسل نوی ازروزنامه نگاران در کشورگرديد.
· مطبوعات دراين دوره چه ازنظر پيراسته گی زبان و چه از نظر تنوع ژانر های ادبی و ژورناليستیک گسترش بيشتری يافت و اين امر اثرگذاری مطبوعات بررشد بشری را افزايش بخشيد. گذشته ا ز آن ايجاد نشريه های اختصاصی ازيک سونه تنها افزايش روزنامه نگاران در کابل را در پي داشت ؛بلکه در جهت ديگر اين امر سبب گرديد تا مطبوعات اطلاعات بيشتری درعرصه های گوناگون حيات اجتماعی اقتصادی را درسترس مردم قراردهد.
اگردر نشريۀ سراج الاخبارافغانيه بيشتر مطالب با روحيه ءانقلابی درجهت حصول استقلال و مزايای مشروطيت و ترويج تمدن ومفديت تکنولوژی متمرکز بود درنشريه های دوران امان الله خان امرتحکيم ونگهداری استقلال ، گسترش معارف، روشنگری ، مبارزه با خرافات و تشويق اقشارگوناگون اجتماعی مردم ، به خصوص زنان درجهت ايحاد يک افغانستان متمدن و پيشرفته تمرکز داشت .
اساساً گسترش مطبوعات در اين دوره بربنياد يک ضرورت اجتماعی – اقتصادی و سياسی استواربود . دولت امان الله خان به گونه يي درتمام عرصه ها به نوساری افغانستان علاقه داشت و اين امر به يک مطبوعات با مسوُوليت نياز داشت تا ضرورت پي ريزی چنين تحولاتی را برای مردم روشن کند.
· وضعيت نوين اجتماعی سياسی و تنوع نشريه ها برافرينش های ادبی اين دوره نيز تاثير مهمی برجای گذاشته است. چنان که و نويسنده گان و شاعران باالهام از تحولات اجتماعی – اقتصادی و فرهنگی پس از استقلال، بيشترعلاقه گرفتند تا در زمينه های اجتماعی با نوع نگرش روشنگرانه وتحول طلبانه شعربسرايند. چنين شعر هايي به وسيلۀ مطبوعات درميان مردم پحش می گرديد.اساساً محمود طرزی همراه با شماری ازهمکاران خود يک چنين جريان شعری را در سراج الاخبار افغانيه پايه گذاری کرده بود، و اما دراين دوران اين جريان شعری زمينۀاجتماعی گسترده تری پيدا کرد . چنان که امروزه زمانی که بحث شعرمشروطيت به ميان می آيد هد ف همان شعر سراج الاخبار و شعر دورۀامان الله خان است که در دوره های بعدی یکی از پايه های اساسی تحولات شعری درافغانستان را به وجود آورد.
· فرهنگ مطالعه دراين زمان بيشتر ازگذشته در ميان مردم رشد کرد. دانشجويان مکاتب و مدارس ، کارمندان دولت و افراد باسواد با استفاده ازمطبوعات بيشتر به اخذ اطلاعات و فراگيری دانش پرداختند.
يکی از بزرگترين اثرگذاری مطبوعات اين دوره را می توان دراين امرجستجوکردکه بعداًهيچ نظام استبدادی وخودکامه يي درافغانستان نتوانست يک سره برضد مطبوعات برخيزد؛ بلکه آنها نا گزيرآزآن شدند تا دست کم به مطبوعات دولتی درکشوراجازۀفعاليت دهند. مثلاً اميرحبيب الله کلکانی با وجودی که به نشريه های آزاد اجازۀفعاليت نداد؛ ولی دست کم نشريه هايي دولتیی حبيب الاسلام ، اتفاق اسلام ، مويد الاسلام ، رهبراسلام و جريده ءالايمان درکابل و بعضی از شهرهای ديگرکشور، زير نظارت شديد دم و دستگاه او به چاپ می رسيد . غير ازاين نشريه های دکورغم ، اتحاد افغان و غيرت اسلام در ولايات کشور به گونۀ نشريه های ضد دولتی به چاپ می رسيدند. ظاهراً حبيب الله کلکانی بر اين نشريه ها نمی توانسته است که نظارتی اعمال کند . اين نشريه ها در حقيت بر ضد حاکميت او و در جهت بر اندازی حاکميت او به چاپ می رسيدند . با فشرده ترين زبان ، می توان دورۀاو را پايان نخستين تجربۀ مطبوعات آزاد درافغانستان گفت.