محمدعوض نبی زاده
سازمان القاعده هنوزهم تهدید جدی در جهان
القاعده نام سازمان تروریستی بنیادگرای اسلامی وپیرومسلک سلفی است که با ديدگاههاي افراطي بنام «جبهه بینالمللی جهادعلیه یهودیان وصلیبیان»نیزیادمیشود. این شبکه مخوف تروریستی در سراسر جهان توان به خطر انداختن منافع آمریکا و غرب را دارد. امريکا القاعده را خود براي مقابله با اتحاد جماهير شوروي سابق در کوههاي تورابوراي افغانستان پروراند و به سلاحهاي مختلف مجهز کرد. چنانچه در اين راستا هيلاري کلينتون، وزير خارجه سابق امريکا گفته است که ؛.القاعده دست پرودهی خودِ آمریکا بوده که دولت آمریکا آن را در افغانستان تولید وصرفاً ابزاری است که در موقع ضرورت از آن بهره برداری میکند.
رهبر این سازمان «اسامه بنلادن» بودو اکنون «ایمن الظواهری» است.«اسامه بن لادن» سرمایه دار مخالف حکومت عربستان سعودی بود که یک سال بعد از استقرار حکومت طالبان به بهانه کمک به طالبان واردشهر جلال آباد افغانستان شد. پس از دسامبر ۲۰۰۱ که حکومت طالبان سقوط کرد و تمامی اردوگاههای آموزشی القاعده در افغانستان از میان رفتند ولی بعداز قتل اسامه بن لادن , القاعده ، هنوز هم بهعنوان یک تهدید و خطرجدی علیه امریکا وغرب باقی مانده است.
جامعه ی جهانی با گذشت بيش از دوازده سال ، جنگ با القاعده انتظار داشت که القاعده به تاریخ بپیوندد، اما این سازمان نه تنها از بين نرفت، بلکه تهدید وخطرالقاعده وتروریزم در جهان بیشتراز گذشته گردید این شبکه در پوشش گروههاي نظير جبهه النصره باقي ماند وبا ایجاد پایگاه در خاورمیانه در قالب شورش و انقلاب در کشورهای منطقه وارد عرصههای درگیری از جمله سوریه شده است ، باید منتظر بود و دید که آمریکا با این فرزند ناخلف خود که با حمایتهای بی دریغش ، شکل گرفت و رشد کرد چه خواهد کرد و آیا سایه سنگین و شوم این گروه که هرروز در سراسر جهان گسترش پیدا می کند محو میگرددو یا به بزرگترین دشمن دنیا تبدیل خواهد شد؟
سازمانهای جاسوسیِ امریکا تصورمی کنند که قادرند از گروههای تکفیری سلفی ومزدورانِ خارجی به هر نحوی که خواستند برای دستیابی به اهداف خود، سوء استفاده کنند، اما ، چنین نیست. درحالیکه القاعده اهداف خاص خود را دارند و برای رسیدن به این اهداف، حاضرند به آمریکا و منافع آن نیز حمله کنند. مثلاً در حال حاضر که هدف این گروهها برای سرنگونی ، رئیس جمهور سوریه، با هدفِ آمریکا یکسان است، این گروهها حاضرند از دستورات آمریکا برای جنگ در سوریه پیروی نمایند.
امریکا جنگ با القاعده را در معامله با پاکستان بهراه انداختندکه میتوان حملات يازده سپتامبر را دامي دانست که سازمان سيا براي اين گروه به وجود آورد تا بهانهاي براي از بين بردن آن داشته باشد. ولی بعدا مقامات امريکايي به اين نتيجه رسيدند که ميتوان به جاي از بين بردن القاعده از آن به عنوان ابزاري براي سرنگوني دولتهاي ضد امريکايي وغرب استفاده کرد که القاعده خوب و بد در استراتژيک امريکا راه يافت. القاعده تا پيش از بحران سوريه يک گروه خطرناک بود که تهديدي براي منافع امريکا محسوب ميشد، اما با بحران سوريه اين مفهوم نيز دچار تحول شد. رهبری فعلی القاعده که هنوز در خاک پاکستان مخفی است، بعداز کشته شدن بن لادن ، توانسته این سازمان را بازسازی و با توانی بیشتردر صحنه حضورانرا تقویت نماید.
حالا طالبان پاکستانی و گروههای مرتبط با القاعده در سوریه مصروف جنگ و پایگاهسازی هستند و گروههای همفکر القاعده در سوریه به آنان فرصت پایگاهسازی میدهند. در ین اواخیر افراد رده بالای القاعده در شبه جزیره عربستان درباره یک حمله بزرگ صحبت میکردند ومقامات آمریکا و یمن محتوای ضبط شده ی گفتگوی اینترنتی میان بیش از 20 رهبر القاعده را از طریق یکی از پیکهای دستگیر شده القاعده به دست آوردند. تهدید تروریستی هنگامی آشکار شد که "ناصر الوحیشی"، رهبر شاخه القاعده در شبه جزیره عرب خبر یک حمله قریب الوقوع را به الظواهری داده بود.این عبارت ناصر الوحیشی باعث بسته شدن سفارت های آمریکا و برخی از کشورهای غربی در منطقه خاومیانه و شمال آفریقا شد اما مقامات امریکا و یمن با اقدامات مشترک از این حمله ی ا لقاعده جلو گیری نمودند.
اکتبر سال 1994 میلادی در اوج جنگهای داخلی درافغانستان گروهی وارد منطقه «سپین بولدک» ولایت قندهار شدند و نام خود را «تحریک اسلامی طلبای کرام» نهادند. این رهبران وهابی و عرب با شعار جهاد با شرک و کفر و اینکه هر کس کشته شود به بهشت خواهد رفت به زودی پیروان زیادی از افغانستان و پاکستان پیدا کردند. گروه طالبان 26 سپتامبر 1996 کابل پایتخت افغانستان را تصرف ونام حکومت خود را امارت اسلامی افغانستان گذاشتند کشورهای پاکستان، امارات متحده عربی و عربستان سعودی تنها سه کشوری بودند که طالبان را به رسمیت شناختند.طالبان در دوره حاکمیت خود دست به کشتار هزاران تن از مردم هزاره زدند که از آن میتوان به عنوان یک نسل کشی یاد کرد.
والی طالبان در آن وقت پس از تصرف شهر مزار شریف قتل عام هزارهها را به عنوان کافر و غارت اموال شان را جایز دانست. حکومت طالبان با رادیو، تلویزیون، موسیقی، نقاشی، مجسمه سازی و آثار هنری و ازادی زنان مخالف بودند و مردم بامیان را قتل عام ومجسمههای بودا در بامیان را منهدم ساختند. اشتباه استراتژیک امریکا این بود که به جنرالهای پاکستانی اجازه داد، تا سیاست حمایت از افراطگرایی را ادامه دهند. در روزهایی که امریکا طالبان را بمباردمان میکرد، پاکستانیها از امریکاییها خواستند تا افسران کوماندوی ارتش آن کشور را که در کنار طالبان در کندز محاصره شده بودند، بمباردمان نکند و اجازه دهد تا صحت و سالم به پاکستان برگردند. هواپیماهای پاکستانی، افسران ارتش و دیگر جنگجویان را از کندز به پاکستان انتقال دادند. این وضعیت سبب شد تا شورش طالبان در افغانستان مهار نشود.
آمریکا اکنون میخواهد ، قبل از برگزاری انتخابات سال 1393 شمسی ، پیمان امنیتی را با دولت کابل به امضا برساند در حالی که حامد کرزی تلاش دارد که آمریکا تعویق انتخابات ریاست جمهوری این کشور را بپذیرد تا دولت وی در اقتدار ابقا و یا شرایط از سوی غربیها به گونهای مطرح شود که کاندید پیشنهادی تیم کرزی، برنده انتخابات گردد. در حالیکه ، طالبان در اکثر ولایات مردم را درسرک ها و قریه ها مورد بازپرس قرار می دهند، تعدادی را به جرم دولتی بودن سرمی برند وعده ای را هم به گناه ریش تراشیدن وپتلون پوشیدن متهم می کنند به ترس این که مبادا به دست طالبان بیا فتد وسربریده شود.
کمترازهفت ماه به پایان کاری تیم حاکم باقی مانده است اما رییس جمهورکرزی می کوشد که تا زمان برگزاری انتخابات تمام طالبان زندانی هم فکر با القاعده را رها کرده ودرحکومت شریک کند. کرزی می خواهد با رها کردن طالبان ازیک طرف ناامنی را افزایش دهد تا امکان تقلب درانتخابات را داشته باشد ورضایت طالبان را کسب نماید. آقای کرزی بر اساس تخیلات شخصی خود، تعبیرهای دیگری از طالبان ارایه میکند؛ تعبیری که هیچ رابطهیی با تفکر و ایدههای بنیادین طالبان و القاعده ندارد و نه میتوان واقعیت امروزی گروه طالبان را به عنوان بخشی از معضل جنگ در افغانستان و منطقه که پیوندهای تنگاتنگی با گروههای تروریستی و سازمان القاعده دارد، کتمان کرد. - اول - ماه - سپتامبر- سال –2013