محمدعلی مهرزاد
تتبع ونگارش: محمد علی – مهرزاد
آتش افروزان جنگ در سه دهه ی آخیردر افغانستان!
نظام های سیاسی وحتی اد یان بزرگ جهان در بعضی از موارد شباهت های باهم داشته ودارند ، ولی آنچه مورد سوال است که چرا حد اقل در باره نقا ط مشترک کار مشترک صورت نگرفته ونمی گیرد؟ ، اما در مقا بل روی اختلافات ولوکوچک باشد نظام های حکومتی نهایت تلاش دارند تا در ایجـاد فا صله در بین حکــوما ت بصــورت اخــص ودر بین انسا نها بصورت اعم بوجود آورند .نظام سرما یه داری وسیوسیالیستی با اینکه نها یتاً وجهی مشترک از نظر عملکرد داشتند ودارند ، اما بخا طر تحت سیطره قرار دادن کشورهای اقمار هرکدام تلاش می کنند تا در اسارت کشورها بر یک دیگر سبقت ورزند .ازآوان بوجود امدن نظام سیوسیالیستی بعد از جنگ جهانی اول کشورهای سرما یه داری ودر رآس ان ایالات متحده امریکا نگران بود ، نشود شوروی در کشورهای به اصطلاح جهان سوم با شعار جدید حکومت کارگری جای پای برای خود پیدا کند ومنافع مادی امریکا را به خطر مواجــــه سازد ، البته تا حدی حد س وگمان کشــورهای سرما یه داری ودرر أس ان ایا لات متحده امریکا نگرانی آن بجا بود ، چه شرایط فقر ومحرومیت های ناشی ازجنگ های اول ودوم جها نی از یک طرف واستقرار نظامهای استبدادی وسنتی از طرف دیگر، وبالا خره جنبشهای ازادی بخش در آغاز رنگی وبوی موثر داشت ، وازین فرصت طلای شوروی بهره جست ! برای رسیدن به اهداف نهایی خود هرکدام ازین قدرت های نوظهور در اغفال کشورها های جهان سوم از طریق مسا بقه تسلیحا تی به کمک های عملی پرداختند ، تا در فروش اسلحه وتقویه اقتصاد بیمار خود رونق ببخشند ! هدف امریکا از بزرگ جلوه دادن شوروی این بود تا اقتصاد شوروی را به امور نظامی مصروف کند ، این مسا بقه را تا جــنگ ســـتاره ها ادامه داد ، تعهــدات بالاتر از امکا نا ت مادی شوروی به کشور های عقب ما ند ه ومحروم، موجب شد تا شوروی نتواند به رفع نیاز مندی های مردم فقیر این کشورها رسیده گی کند ، واخرین ضربه که به پیکر نظام سیوسالیستی وارد ساخت، کشا ندن پا یی شوروی در افغانستان، وشکست تاریخی آن توسط جهاد گران واقعی بود ،توسط همین طرح پیش بینی شده موجبا ت سقوط وفروپاشی شوروی را فراهم ساخت ، اما نبا ید فراموش کرد که تیوریسنان امریکا در همان وقت تشویش داشتند که مبادا پیروزی جهاد افغانستان در پرتو اند یشه اسلام روزی جایگزین شوروی سا بق به حیث نیروی بازدارنده در تقا بل با منافع امریکا درطرح خا ورمیا نه بزرگ قرار بگیرد! برای اینکه اند یشه اسلام درمفهوم واقعی جهاد مردم افغانستان نتواند تحقق یا بد وموجبا ت جنبشهای عمومی در منطقه خاورمیانه گردد، گروپهای متعددی در پاکستان توسط استخبارات پاکستان و عربستان سعودی بوجود اورد تا درتقسیم غنا یم که از برکت جهاد بدست آمده بود ، سران این گروپها را بجان هم وبجان مردم شریف افغانستان انداخت و ستم ها رواداشتند که تاریخ جنگها از یاد آن ننگ دارد وچون لکه سیا وفراموش ناشد نی وبی سا بقه ثبت تاریــخ معاصر کشور ما شده است! پلان کشورهای کمک کننده در ایجـاد مصیــبت ها ی بعدی در افغانستان تداوم یافت وهرکز نمی توان با ور داشت که امریکا در رهای سران این گروپها در کشتار مردم افغانستان به حال خود شان یک اشتباه بوده باشد؟؟؟ برعکس با درک وشناخت که از پاکستان داشت کاملاً پیامد وعواقب این مصیبت وفاجعه قابل پیش بینی بود ، وتداوم این پلان تا اکنون در مداخلات پاکسـتان وایران خودرا نشا نداده است. تاریخ امروز تنها حد یث دیروزنیست ، بلکه حد یث دوام واستـمرار وحد یــث فردا است ، بیش از یک قرن اســت که افغا نستان قربا نی توطئه ها ورقا بت های ابرقدرتها ی انگلیس وروسیه تزاری قرار داشته ، اولین استعمارگر ی که افغانستان را مورد تجاوز قرار داد انگلیسها بودند که کا بل را در سال 1839 در تخا صم با روسها اشغال کردند ، ولی مردم عیار صفت این سرزمین در سه جنگ انگلیسهارا شکست داده انهارا بیرون راند ند ، اما این مبارزات قهرما نا نه مردم ما نتوانست کشوررا از استعمار رنگارنگ بعدی رهای سازد ، البته درین راه گماشته گان داخلی و خارجی در کشورما با اخذ امتیازات ناچیزی به معامله پرداختند، وبا تاسف که این میراث شوم در وجود عده ای ضعیف النفسان تداوم یافت !
دردهه 1960 میلادی مطا بق 1339 هجری شمسی ، جنبشی اسلامی افغانستان آهسته آهسته روند سیا سی شدنرا پیش گرفت ، هرچــند محافظ کاری شیوه ی زندگی سنتی ونقش برجسته اسلام ، همواره مختصات جامعه مارا ورق می زند .البته تا پیش از دهه ی 1960 میلادی اسلام در افغانستان بیشتر چهره ای پارسا منش وکمتر سیاسی داشته است ؛ اسلام بگونه ای ایمان محور ونه باوری سیاسی ، اجتماعی در اذهان مردم ما جای داشته است .اما بر اثر نفوذ مذهب ونیروی روشنفکری خا رجی ، بخصوص اخوان المسلمین مصر وجماعت اسلامی پاکستان وسازمان های بین المللی اخوان المسلمین به رهبری سعید رمضان، اسلام در افغانستان دگرگونی بنیادی با ماهیت سیاسی وستیز گرانه ضد کمونیستی به خود گرفت .رفته رفته روحا نیون وسازما ندهند گان اسلامی افغان از مصر، جای که با میراث داران جنبش حسن البنا در تماس بودند ، به افغانستان باز گشتند . به عقیده (( اولیورروی)) شرق شناس برجسته ی فرانسوی وکارشنا س اسلام در افغا نستان ، آغازاسلام سیاسی در افغانستان با محصلین نیمه مخفی به نام (( اسا تید )) ، گره خورده است .این گروه پس از تحقیق در پوهنــتون الا زهرقاهـــره وتــما س با اخوان ا لمسلمین در افغانستان مواجه شد ند . این جنبش نوپا در سال 1958 زما نی که یک عالم مذهبی در برابر محمد داودخان ، از بستگان محمد ظاهرشاه ورهبر آینده جمهوری افغانستان ایستا د، در قالب ائتلافی منسجم در آمد .بسیاری از اسلام گرایان خودرا جماعت اسلامی وشاخه های آن پیرو سازمانهای اسلامی مصر ، پا کستان ، عراق ودیگر نقاط بودند .بخصوص در ساختن وحمله به چپگرایان کمونیست وتهدید خشونت آمیز رقبای سیا سیشان همان رویه را داشتند . انها با هدایت کسا نی که در 1979 مــیلادی مطابق سال 1358 هجری شمسی در جمــله ذیـــنفعا نــشان بخــشش های((سازمان سیا )) قرار گرفتند ، اشکار ا عامل تحریک سیاسی وایجاد آشفتگی بودند . از قول(( اولیورروی)) شرق شناس فرانسوی نقل قول شده که در محفل اساتید به شدت بر شاگردانش اثر گذاربود ، چنا نکه در سال 1965 میلادی مطابق 1344 هجری سال تا سیس احزاب کمونیستی ، محصلان اسلامگراآشکارا با ( بخش جزوات) وتظاهرات پرداختند . سالهای 1960 تا 1972 میلادی مطابق 1349-1351 هجری شمسی سالهای آشوب وآشفتگی در پوهنتون کابل بود . انها شدیداً ضد کمونیست بودند وزیادترین در گیری ومواجه های خشونت آمیز میان انها و جریا نهای دستی چپی روی می داد .هرچند در آغاز جنبش های د ست چپی براحزاب اسلامی برتری داشت ، ولی رفته رفته نظربه جا یگاه مختلف این گروها ، جریا نا ت اسلامی روز بروز فزونی یافت. نظریه پردازان که برای فروپاشا ندن اتحاد شوروی سالها در کمین بودند سر انجام در سال 1979 میلادی مطابق 1358 هجری شمسی تحقق پذیرفت . پاکستان عربستان سعودی به همکاری نزد یک سازمان (( سیا )) امریکا بطور رسمی جهاد اسلامگرا یان را علیه دولت دست نشانده در کا بل تدارک دید ند؛ واینگونه پای اتحاد شوروی را به اشغال افغا نستان کشا ند ند و نطفه ی جنگ داخلی ده ساله را در افغانستان بستند، عامل بر انگیختن شوروی در افغانستان را می توان حد اقل در دوهدف توجیه کرد : اولاً نظـــریــــــــــــــــه (( کمربند اسلامی)) در اسیا یی جنوب غربی بعنوان ما نع در برابراتحاد جماهیر شوروی؛ هدف دوم امریکا سازما ندهی اسلام علیه (( نقاط ضعف)) بالقوه مسکو در آسیا. برپا یه اسناد خارج شده از طبقه بندی محرمانه ایلات متحده امریکا یکی از اعضای (( جوانان مسلمان )) بارها با یک امریکایی برای در خواست کمک دیدارکرده است ودرین دیدار ها (( مشروحا فعالیتهای ضد کمونیستی گروهش را برشمرده )) ( از آن مــیان قتل چند تن از (( چپگرایان)) )و خواستار کمک پنهان ایلات متحده برای خرید ماشین چاپ شده است . اما برای کمک مستقیم سیا خیلی زود بود ؛ روی هر ملحوظی سیا عجا لتاً توسط کارمندان سفارت مقیم افغانستان این کمک هارا به تعویق انداخت .! ولی بعد ازاین درخواست کمک، سیا نقش فعال تری با اسلامگرایان افغان از خود نشان داد . البته سیا زیادتر علاقه داشت تا از طریق (( بنیاد اسیا)) – سازمان وابسته به سیا که مرکز آن در لاهور پاکستان بود، در خلال دهه 1960 میلادی مطابق 1349 هجری شمسی در پاکستان وافغانستان که سالیان زیاد در خدمت این بنیاد بودند ، اعضای این بنیاد با خانوادهای سرشنا س روحانیون وفا کولته شرعیات پوهنتون کابل تماسهای نزدیک برقرار کرده بودند . اما انچه به گفته اعضایی این بنیاد اسیایی قابل توجه است اینست که ؛ بدلیل پایان بودن اولویت ها در دهه 1960 میلادی در افغانستان میزان تماس سیا نهایت پنهان نگهداشته شده است . ، سیا درین سالها نهایت تلاش می کردتا میزان هواداری جوانان را از شوروی تحقیق وبررسی کند، چه ( ایزنهاور) رئیس جمهور آن وقت امریکا می خواست بداند که اهمیت ستراتیژیک افغانستان برای امریکا چقدر اهمیت دارد ، وبلاخره به این نتیجه رسیدند که گرچه شوروی افغانستان را می خواهد در اختیار داشته باشد وبه حیث حریم نفوذی خود در معادلات توازن قوا وتقسیم جهان سوم با امریکا می پنداشت، خطری ازین ناحیه در آن وقت برای امریکا نداشت.! اما زما نیکه در سال 1373 میلادی مطابق 1352 هجری شمسی محمد داوود خان ، به یاری کمونیستها _ محمد ظاهرشاه را را سرنگون وجمهوری افغانستانرا پایه گذاری کرد ؛ جنبش اسلامی افغانستان ، اشکارا چهره ی اپوزیسیون را در مقابل محمد داوودخان به خود گرفت ، ودر خارج در پی دوستان جدید شدند ، درین گروه به رهبری سیا ، وسردمداری پاکستان درقدم اول ذوالفقار علی بوتو وبعداً جنرال ضیا الحق ، وبه حیث ضلع سوم این مثلث شاه ایران بی درنگ برای سرنگونی جمهوری نو پای افغانستان همراه شدند . البته زمینه سازی برای کشاندن پایی شوروی، قبلاً در پنتا گون طرح ومساعد شده بود تا از طریق مردم مسلمان افغانستان زیر عنوان ((جهاد )) وبنام جنگ مقدس اسلام؛ در سرزمین خشک افغانستان ، با شرکت فعال سیا به عجله سازماندهی شد .! این موضوع را سالها بعد ، یکی از افراد دولتی ناراض پا کستان در دوره بی نظیر بوتو صدراعظم ودختر ذوالفقار علی بوتو ، همکاری وسازماندهی فوری (سیا) پس از کودتای 1973 میلادی داوودخان با اسلام گرایان افغانستان تصدیق وافشا کرد .! وهم چنان از (( نصرالله بابر)) مشاور مخصوص بی نظیر بوتو ، صدراعظم پا کستان در مصاحبه یی درسال 1989 میلادی نقل قول شده است که کمک مالی امریکا به ستیزه جویان افغان را از سال 1973 میلادی وهم چنان قرار گرفتن گلبدین حکمتیار ،رئیس ( حزب اسلامی) زیر چتر امریکا را ، چندین ماه پیش از دخالت نظامی اتحاد شوروی فاش کرد .!
برپایه اسناد منتشرشده ی ارشیف شوروی ، تلاش ایالات متحده ی امریکا ، ایران ، عربستان سعودی وپاکستان را برای سازماندهی راست افراطی در افغانستان علیه شوروی با جزئیات ( دیگو کوردویز) و(( سلیگ هریسون))چنین شرح داده است : (( اوایل دهه ی 1970 میلادی ، بهای تیل به دلیل جاه طلبی محمدرضا شاه ایران برای باز پس راندن نفوذ اتحاد شوروی در کشورهای همسایه وبرپایی امپراتوری مدرن ایران افزایش یافت ؛ از آغاز 1974 ، شاه مصمم بود تا کابل را به در حیطه ی اقتصادی وامنیتی با مرکزیت تهران وگرایش به غرب بکشاند . حیطه ی که ،هند ، پاکستان وشیخ نشین های خلیج فارس را در بر می گرفت ؛ ایالات متحده از این سیاست بعنوان بخشی از همکاری وشراکت با شاه در پهنه ی اقتصادی وامنیتی ونیزدر راستایی سیاستهای پنهانش در آسیای جنوب غربی پشتیبانی کرد .)) هدف همکاری هماهنگ ایالات متحده –ایران که ازسوی عربستان سعودی وپا کستان نیز حمایت شد ، تقویت راستگرا یان ومحافظ کاران در دولت میانه رو داودخان برای خارج کردن افغانستان از مدار اتحاد شوروی بود . بگفته ی دیگوکوردویزوهریسون : (( ساواک سازمان استخبارات ایران وسیا دست به دست هم دادند ؛ در این راستا گاه با گروهای بنیاد گرا ی اسلامی افغان نیز که در اهداف ضد شوروی هم رای بودند، وهریک شیوه ی خویشرا تعقیب می کردند ؛ کم وبیش همدستی داشتند . بنیادگرایان افغان بنوبه ی خویش با اخوان المسلمین مصر ورابط العالم الا سلامی ( اتحاد جهانی مسلمانان ) که راست آینی وهابیت سعودی را نمایندگی می کرد، در ارتباط بودند .به مجردیکه بهای تیل سر به اسمان گذاشت ، سیل گروها ی بنیاد گرا ی عرب با پشتوانه ی مالی ایران وعربستان سعودی ، بسوی افغانستان روان شد . این گروها نیز هم چون (ساواک سازمان جاسوسی ایران) جاسوسانی برای شناسایی سمپاتیهای کمونیست در دولت افغانستان واردوبه خدمت گرفتند .)) برژینسکی مشاورارشد قصرسفید در یکی از مصاحــــبه های خود با (( نول ابزرواتور)) نقل قول شده است (( برپایه اسناد رسمی کمک سیا به مجاهدان افغان در دهه ی 1980 میلادی مطابق 1359 هجری شمسی وبه عبارتی پس از اشغال افغانستان به دست اردوی شوروی در 24دسامبر 1979 میلادی مطابق 1358 هجری شمسی بوده است ؛ اما واقعیت چیزی دیگراست که تا مدتها به شدت پنهان نگهداشته شده بود ؛در جولای 1979 میلادی کارتر اولین دستورالعمل کمکهای سری به مخالفین ضد شوروی رژیم کابل را به امضاء رسانیده بود ؛ برژینسکی علاوه می کند که که من هر روز یاداشتهای برای کارتر می نوشتم مبنی بر اینکه به باور من این کمکهای ما ، شوروی را به دخالت نظامی در افغانستان وا می دارد .)) اما پشت پرده ی این راز ، باز راز دیگری نهفته بود وآن همداستانی ایا لات متحده با راستگرایی اسلامی در افغانستان وخاورمیانه در طول دهه ی 1970 میلادی بوده است . روی همین کمکهای سیا بود که راستگرایان اسلامی افغانستان به کمک مستقیم سازمان استخباراتی پاکستان در شمال شرق افغانستان سر به طغیان زدند ؛ وهمزمان با این حرکت یکی از سازمانهای که درهرات فعالیت داشت ، ایران بخاطریکه در قضا یایی افغانستان دورنما نده باشد از حرکت اسلامی که در هرات صورت گرفت تحت پوشش خود قرار داد ، وبسیاری از شخصیت های دولت افغانستان را بقتل رساندند ؛ درین فرصت امریکا با سازمان استخباراتی پاکستان وایران روابط نهایت نزدیک برقرار کرده بود ، وسیا ی امریکا نه تنها گزارشات و تحولات افغانستان را در اختیار ایران می گذاشت بلکه تحولات عراق را نیز در اختیار ایران قرار میداد .! هدف امریکا ازین تحولات این بود تا به افکار مسلمانان افغانستان را علیه شوروی تحریک کند بلکه بر انگیختن احساسات مسلمانان واعراب ضد شوروی در خاور میانه بود ، یکی از خبرنگاران در مورد کمک به اسلام گرایان افغان علیه شوروی پرسیده بود که : که ایا با نگاه به گذشته، پشتیبانی از خیزش بنیاد گرایی اسلامی وتجهیز انها با سلاح وآموزش های نظامی که تروریزم آینده را نمی پروراند؟ ایا برای شما پشیمانی بار نمی آورد ؟ ؟ در جواب برژینسکی چنین جواب داده بود : (( از منظر تاریخی کدام مهمتر است ؟ پیدایش طالبان یا فرو پاشی امپراتوری شوروی ؟ تحریک مسلما نان یا آزادی اروپایی مرکزی و پایان جنگ سرد ؟)) وعلاوه کرد که(( اکنون فرصت آن رسیده است که برای شوروی جنگ ویتنام را هدیه کنیم .!)) برای رسیدن به این هدف می توان گفت که یکی از خصوصیت های جها د افغانستان این بود که امریکا در افغانستان توانست دست سازمان جا سوسی پاکستان به رهبری جنرال ضیا ءالحق را در کنترول وارسال محموله های نظامی باز گذاشت .! درین میان آنچه در اوایل یعنی در سال 1980 میلادی کوشش می شد تا تا همدســـــتی وهم کاری سازمان جاــسوســــی پا کستان وهمکاری ضیاء الحق را از یک طرف، وسازمان استخباراتی عربستان سعودی وهمکار ی اسا مه بن لادن را از دید پنهان نگهداشته بودند ؛ ولی برای امریکا بدون شک اتحاد پاکستان وعربستان نهایت حق اولیت را داشته است ، ویگانه دلگرمی پاکستان از جلوگیری از بحرانات اقتصادی در داخل آن کشور، کمکهای عربستان سعودی بود، البته این کمک ها با مسایل سیاسی سخت گره خورده بود ؛ ویگانه عامل رشد اسلام گرایی افراطی در پاکستان در حقیقت بهای بود باید اسلام آباد در ازای کمک سعودی ها می پرداخت . زمانیکه( برژینسکی و بیل کیسی ) ، محور پاکستان – عربستان را زیر چتر خود گرفت در یکی ازمصاحبه های خود با روزنامه ( نول ابزرواتور) ازقول برژینسکی وکیسی چنین نقل قول کرده است : (( گلبدین حکمت یار نزد ضیاء الحق وسازمان استخبارات پاکستان بسیار عزیز بود . حکمتیار نیز ، همچون دیگر رهبران مجاهد افغان ، از آغاز دهه ی 1970 میلادی یعنی زمانیکه پاکستان پنهانی از محصلان بنیاد گرایی پوهنتون کابل که علیه نفوذ شوروی در دولت افغانستان شورش می کردند ، حمایت می کرد ،با سازمان استخبارات پاکستان همکاری داشت . برپایه گفته های بسیاری ، حکمت یار مسئول پاشیدن اسید تیزاب به روی بسیاری از زنان افغانی است که به زعم خودش پوشش اسلامی نداشتند .)) به قول (( صبغت الله مجددی)) که شهرت به میانه روی اسلامی دارد حکمت یاررا (( هیولای واقعی )) نامیده است . چارولسون، نماینده جمهوریخواه تکزاس که مدافع همیشگی جهاد افغانستان در کنگره بود ؛ می گفت که ضیاء الحق پشتیبان حکمت یار بود ، چرا ضیا ءالحق جهان را را میدان نبرد میان مسلمانان وهند وها می دانست ومی پنداشــت حکمت یار اورا در راستایی بر پایی نهادی ( پان اسلامیستی) در برابر هند یاری میکند . از صاحب منصب که ناظر بر جهاد افغانستان درسیا بود نقل شده است که در ان وقت گفته بود : (( در آغاز تصور نمی کردیم که بتوانیم شورویهارا شکست دهیم ، اما سنگدلی عریان حکمتیار نکته مثبتی برای سیا بوده است . برژینسکی وکیسی هردو افغانستان را کلید تضعیف اتحادشوروی در جمهوریهای مسلمان نشین می دانستند ، وحکمت یار همیشه برای گسترش جنگ درکشورهای اسیای میانه ، ادامه جنگ را در افغانستان شعله ور نگهمیداشت ، تا به گفته خودش حملات چریکی را با آزاد کردن سرزمین های مسلمان نشین بخارا، تاشکند ودوشنبه ، تا انسوی رودخانه ی آمو دریا در عمق جمهوریهای اسیای میانه پـــیش ببرد.به قول ( کیسی و برژینسکی) نماینده ی عربستان سعودی در افغا نستان کسی نبود مگر عبد الرسول سیا ف ، رهبر اخوان المسلمین افغانستان .با گذشت جنگ ، حکمت یار وسیا ف ، بیشتر به عنوان رهبران افغان سپاه جنگجویان خارجی وعمدتاً عرب که گله وار برای پیوستن به جهاد ، به افغانستان سرازیر شده بودند ، شناخته می شدند . تا پیش از پایان دهه ی 1980 میلادی مطابق 1359 هجری شمسی این به اصطلاح عرب –افغان تبارهای جنگ افغانستان ، رهبر ان گروهای تروریست اسلامی در مصر ، الجزایر ،عربسستان سعودی ،عراق ودیگر نقاط چون چچن وازبکستان شدند .حکمتیار و سیا ف هرچند که باهم متحد نبودند ،ولی به اسا مه بن لادن نزدیک بودند . بن لادن ، در اوایل 1979- 1980 زمانی که به جنگ افغانستان گام گذارد ،نا مش بر زبانها افتاد .(( حکمتیار زمانی که در پا کستان در تبعید بسر می برد گروهی از اسلامگرایان متعصب غرب ستیز از ملیت های گوناگون را به دور خویش گرد آورد که بعد ها در جنگ افغانستان شرکت کردند ؛ اسامه بن لادن واعراب دیگری که داوطلبانه به جنگ رفتند ، از ان جمله بودند .))
اینچنین ، در افغانستان ، صحنه برای برخوردی سر نوشت ساز میان ایالات متحده واتحاد شوروی چیده شد . ایلات متحده به دنبال انقلاب ایران ، پندار واهی ایجاد کمربند سبز اسلامی را ضد اتحاد شوروی پی گرفت و پاکستان ، عربستان سعودی ومصررا به میدان کارزار در کوههای دور دست اسیای میانه کشاند .جهاد مقدس در افغانستان ، صدها هزار تن از جهادیون را بر انگیخت وسیل جنگجویان از سراسر جهان ، بسوی اردوگاههای جنگی در سرحد پاکستان و افغانستان روان شدند . ایلات متحده کمترین درکی از ماهیت نیروهای که رهانیده بود ، نداشت . چنانچه این نا آگاهی ، ! مانع دولت ریگان برای گسترش جنگ افغانستان به داخل اتحاد شوروی وحتی تلاش برای کشاندن پای خمینی وایران به جهاد افغانستان که از طرف امریکا حمایه گردید ، نشد . ولی حوادث سه دهه اخیر دلالان ومزدوران استعمار در لبا س مذهب ونما ینده گان تحمیلی وپوشالی اقوام که سالها در تعصب وتفرقه واختلاف اقوام باهم برادر دست بکار بودند چهره ای شان به مردم افغانستان افشا شده دیگر فریب این دشمنان دین ودولت را نخواهند چشید ، چه در روزگار ما ، بزرگترین تغیری که ایجاد شده ، تغیر در وجدان بشریت بصورت کل وبخصوص در کشورما اندک اندک وجدان های خفته در حال بیدار شدن است ! ودیگر با هیج افسانه وافسون ، ویا مخدرویا (( هیپنوتیسمی )) به خواب غفلت نخواهند رفت ؛ چرا مردم ما طی سالهای متمادی دنیا را با چشمی پوشیده نگاه داشته است ،ووضع زندگی وسرنوشت خودرا هرچه بوده ، بی چون وچرا پذیرفته ، اکنون این پوشش از جلوی چشمش برگرفته شده ، دنیا ووضع نظامهای غیر مردمی را در کشورخود با پوست وخون خود به تجربه گرفته، دوست ودشمن داخلی وخارجی را تشخیص داده ودر زیر بار این دلالان وتیکه داران که نقش رهبری اقوام و مزدوران استعمار در لبا س مذهب را بازی می کنند نخواهند رفت . پس، این برعهده مردمان با فرهنگ وپاک سرشت است که نسبت به مسئولیت خود در قبال مردم افغانستان اگاه بمانند وبه ( چگونگی؟) حل مسایل امروزی بپردازند واز این همه چراها ؟
و شعارهای بی شعور که در گذشته معمول بود بگذرند، ووظیفه ای خودرا ایفا کنند .تا زما نیکه پراکنده اند نخواهند توانست در تصمیمها یی که راجع به سرنوشت مملکت وجهان گرفته می شود اثر بگذارد . می توان امید داشت که هزینه ای این کار زیاد نیست ؛ چه هرروز مردم با وجدان و انسان دوست میهن ما در حال شکل گیری است باید خارج ازاین تشکلهای نیم بند واحزاب دمد می مزاج و جبهات شخصیت سازی کاذب کاری ساخته نیست دست بکار شد ؛ در حالیکه مسایل مملکت به درجه ای از بحران رسیده که سیاستمداران واقتصاد دانان ، از حلش عاجز مانده اند ، ناچار باید دست به دامن دانایان ومردان با فرهنگ زد ، تا گرد هم آیند وکوششی از خود نشان دهند .بیائید تا ارزو کنیم که حرف آخر در باره سرنوشت مردم ما از دهان عقل های که خداوند در نهاد انها بود یعه گذاشته بیرون آید ، نه از دهان(( عقل های معاشی )) .!