نويسنده : محمدعلی مهرزاد
از تهاجم نظامی تا تهاجم ديپلوماسی!
انچه دیپلما سی را درسطح منطقه وجهان بی اثر ساخته است چگونگی بوجود امدن کشوری بنام پاکستان است ، ایجاد دولت پاکستان را نباید تنها جنبه مذهبی ودینی داد، بلکه عامل سیا سی وژئوپلیتیک واقتصادی در آن نقش واثرات انکار نا پذیر دارد !
رهبران نظامی وملکی پاکستان توسط بریتانیا بعد ازسال 1947میلادی بخاطرانتقام گیری وتحت فشار قراردادن افغانستان در صحنه بین المللی در براه انداختن جنگهای منطقوی ایجاد شد، جالب اینکه بریتانیا درهردو کشور یعنی درافغانستان و پاکستان دوطرف جنگ را در گذشته و امروزنیز تقویه مالی می کند، ودرضمن نقـــش وجریان دیپلما سی را تحت نظارت خود داشته ودارد .
بوجود اوردن جا معه ملل وبالا خره توسعه آن به سازمان ملل متحد، دیپلماسی نیرنگ شکل گرفت ، نه تنها تا اکنون مانع جنگهای غیرعادلانه نه شده است ،بلکه در سینه تاریخ حوادث وبراه انداختن جنگهای تباه کن وخانمانسوز ثبت شده است ، اکنون که کشورهای فقیر وعقب نگهداشته شده جهان سوم ماهیت دیپلما سی نیرنگ را که از صداقت کمتری بهره مند است درک نموده اند ، وادامه این جنگها مردم را بستوه آورده است ، ومدتی کشورهارا در جبهه جنگ سرد در چهره دیپلما سی تهاجمی ونیرنگ در ارعاب ونابسامانی نگهداشته اند !
اگرخاطرات وفعالیتهای که درسطح دیپلما سی انگستان ،در حل قضایای دیروز وا مروز افغانستان انجام داده بیاد بیاوریم، تاریخ شاهد وگواه است که همه تلاش های سیا سی از نفوذ با نکداران یهود صهونیست آب خوره داشته ! ولی با تا سف که درطول تاریخ هرشخصیتی ودر هرکشوری که بخا طر مردم اند یشه ای رادرسرمی پروراند ودر عمل ذهنیت ها رابه نفع بشریت وتا مین امنیت وعدالت اجتماعی جهت می داد ؛ازطرف سازمان جهنمی( موساد اسرائیل وسازمان استخبارات پاکستان) که بشکل بین المللی برای ترور هم چو شخصیت ها ایجاد شده است، وفعلا تغیرچهره داده هردوشبکه موساد وسازمان استخباراتی پاکستان در ارتباط ودراکثر کشورها چون تا ر عنکبود تنیده شده است ،وبحیث تروریزم دولتی در صحنه بین المللی عرض اندام نموده است !
اکنون که بحرانات اقتصا دی چون جرقه های اتش بشکل پنهان واشکار تفاوت دربین کشورهای غنی وفقیر تضاد طبقاتی را درتمام کشورها شعله ور ساخته ،وحل مسایل اقتصادی وسیا سی ازعهده تهاجمات نظامی براورده نیست ، بلکه عامل اصلی همه بحرانات که در طول تاریخ وجود داشته تهاجمات غیر عادلا نه نظامی بوده که این امر باعث مسابقات تسلیحاتی درسطح جهان تداوم یافته است .تجربه سالهای اخیرنشان داد که حل مسایل جهانی از صلا حیت اندیشه پردازان اقتصادی وسیا ست مداران قدرتهای انحصار گر، توسط با نکداران یهودی وصهونیزم خا رج ساخته شده است. گروهای فشاردرشبکه های مافیای سازماندهی شده وجهان رابه تشنج کشا نده است،این شبکه های ستخباراتی درسطوح ومواقف مختلف کشورها جا یبجا شده است و ایجاد جنگهای منطقوی یکی از ابتکارات بانکداران صهونیست وسازمان آ-ُس –آ پاکستان است!
اوضاع واحوال امروز هشداریست برای جامعه جهانی تا دیرنشده حا دثه یازده سیپتمبر 2001را به تحلیل بکشند وروی شعار ( تغیر ) اقای بارک اوبا ما رئیس جمهور امریکا که در دیپلما سی تهاجمی درما ورای سرحدات امریکا کشانیده شده است ،می خواهد مسا یل بغرنج ومزمن سیاسی را که ازگذ شتگان خود به ارث برده ، راه حل پیدا کند !
تاریخ شاهد وگواه است که افغانستان درحقیقت امردر هیچ جنگی شکست نه خورده بود؛ بلکه توسط دیپلماسی نیرنگ کشورهای حامی پاکستان در میز مذاکره اغفال شده است ، البته تا جاییکه حوادث بعد از جنگ های آول ودوم جهانی در اکثر نقاط جهان به نظر می خورد همه آن تکرار تاریخ است ، که از طرف با نکداران یهودی واکنون بنـــام بانـــک جها نی پول ، وبا نک جهانی تسویه حساب وچندین بانک های دیگرکه تغیر نام داده اند براه انداخته شده وخطرناک تر ازاین که همین شبکهای ماجرا جو استخباراتی واطلاعاتی هردوطرف جنگ را تمویل وتغذیه می کنند ،هدف شـان ازین کا ر همان نسل کشی وتداوم جنگ برای بد ست اوردن منافع مادی وتسلط برجهان است، کارگردانی این پروسه بدون شک ازطریق بانکداران یهودی ودررائس آن صهونیزم جریان دارد !
اکنون که با رک اوباما ریئس جمهور امریکا برای حل مسایل فی مابین افغانستان و پاکستان به دیپلماسی تهاجمی پناه برده است ؛نشود تکرار تاریخ با شد، وهمین اکنون نیروهای با ز دارنده بنام طالبان بفعالیت های تخریبی اغاز نموده اند و ذهنیت هارا بسوی منافع گروهی خود می کشانند . تا جاییکه تاریخ دیپلما سی بیاد دارد ، این روند که در( قطر )براه افتیده خلاف عرف های موجود در جامعه بین ا لمللی است ، وپیامد ان می تواند در دراز مدت تاثیر منفی در منطقه وجهان از خود بجای بگذارد.
خطر از انجا شروع شده است که چرخ اقتصادی ورسانه های معتبر خبری جهان را سرمایه داران وبانکداران یهودی در اکثر کشورها ی پرقدرت بدست دارند وتوسط دیپلوما سی نیرنگ بدون اعلان جنگ جوانان کشورهای پرقدرت را به جبهات جنگ می فرستند ، اختلافات جغرافیای که در تعین سرحدات کشورها از جمله افغانستان بعد ازجنگ جهانی دوم توسط بریتانیا بوجود آمد ، اختلافات مذهبی واقوام باهم برادر دوطرف سرحد جنوبی را دامن زدند، یکی از صاحب نظران امریکا عقیده دارد که امریکا تا اکنون بحیث مجری دستورات اجرای خارج از قانون امریکا توسط با نکداران یهودی وگروه ماجراجوی صهونیزم بین المللی عمل نموده است ، اکثریت عملیات های جنگی امریکا، خارج ازصلاحیت قانون اساسی ومردم امریکا صورت گرفته ،که این امر موجب شده تا سیا ست خارجی امریکا در جهان ومنطقه مورد سوال ونفرت قرار بگیرد .
سازمان ملل متحد به نوای ضعیف یک نی می ما ند که نمی تواند از بروزجنگ بوسیله هیچ یک از پنج قدرت بزرگ جلوگیری به عمل اورد، ودر عین حال آغاز جنگ راهریک از کشورها ی که حق ویتو برای خود قایل شده اند ، درین راستا آزادی کامل دارند، در همچو اوضاع واحوال یگانه امیدی برای صلح این است که هیچ یک از پنج کشور بزرگ در صدد اغاز جنگ بر نیایند ودر ساختارشورای امنیت سازمان ملل متحد تجدید نظر شود !؟
یک پد یده تاریخی و دردناک که ناشی از دیپلماسی نیرنگ دولت بریتا نیا بوقوع پیوست تجزیه امپراطوری عثمانی ازسال 1899 میلادی برای سقوط امپراطوری چهارصد ساله امپراتوری عثمانی برنامه ریزی وتوطه چینی شد ، تا اینکه در سال 1914 میلادی این فرصت را بدست آورد ند! درین راه با وعده های دروغین وفریب کارانه اعـراب را به یا ری خود زیرکانه کشانید !وطرح فاجعه بار کنفرانس (( با لتیمور)) که در آن تشکیل دولت نام نهاد صهونیستها ومهاجرت یک ملیون نفر از یهودیان اروپای جنگ زده به سرزمین فلسطین درخواست شد ،! مشکلات که درسطح منطقه خا ورمیانه بوجود اوردند، دامنه ان بتمام اکناف جهان کشانیده شده است ، اکنون دیده شود که دیپلماسی تهاجمی بارک اوباما می تواند تهاجمات بی رحمانه و فا شستی اسرائیل ومداخله گستا خانه ی پاکستان را در افغانستان مهارکند یا خیر ؟ ودرغیر آن شعار ( تغیر ) شعوری نبوده بلکه در سطح یک شعار حیات مردم فلسطین ومردم افغانسان را بیشتر از هر زمانی بکام مرگ بدست صهونیزم اسرایئل ونظامی گران پاکستان خواهد کشانید،اگر قرارباشد که تساوی حقوق سیا پوستان درامریکارا بحیث یک حا دثه تاریخی بنامیم براستی حل معضله فلسطین وافغانستان درتاریـــــخ دیپلما سی دومین حادثه ای درتاریخ امریکا ثبت خواهد شد !! اکنون دیده شود که وزیر خارجه امریکا که ازطرف بارک اوباما غرض حل موضوع با نمایندگان پاکستان بنام( طالبان) در قطر تعین شده است تا چه اندازه می تواند خارج از صلاحیت ونفوذ اسرایئل وپاکستان مستقلانه تصمیم می گیرد؟. این موضوع ازدیدگاه صاحب نظران داخلی وخارجیان نهایت معما گونه عنوان می شود ،حل موضوع مزمن وتاریخی که توسط استعمارکهنه کاردربین افغانستا ن وپاکستان بنام خط نام نهاد ( دیورند) ایجاد شده بود وامروز مسایل که در ماورای سرحدات جریان دارد بدون شک صلح وامنیت منطقه وجهان را به خطر مواجه ساخته ،وحل آن باید درشعار( تغیر) ریئس جمهور امریکا بعد از موضوع فلسطین شامل شود چه درغیر آن همه فعالیت ها ی سیا سی نقش برآب خواهد شد! ، فعالیت های دیپلوماسی تهاجمی اقای باراک اوباما با ید پیرامون این موضوع متمرکز شود ، تاجاییکه تاریخ شاهد است درایجاد مشکلات سرحدی سیاست مداران گذشته امریکا بحیث شریک وهمکار وتایید کننده طرح انگلستان نقش داشته اند ، باید اشتباهات گذشته تلافی شــود!
سوال اینجا ست که سیا ست مداران ما در مقابل ارتباط پاکستان با امریکا از دیروز تا امروز دیپلماسی فعال نداشته اند، در صورتیکه در یک مقطع زمانی بهترین فرصتها بدست زمام داران ما امده بود! ما یقین کامل داریم که اولا نمی خواستند با مردم مشوره کنند ودر خود خواهی چنان غرق شدند که منافع جامعه رانادیده گرفتند ، ازطرف دیگر صلاحیت وتوانای استفاده ازآن فرصت های طلای را نداشتند! بد بختانه با قبول سیا ست بی طرفی وعدم انسلاک نه تنها موفق به حفظ تعادل نگردید ند، بلکه ازین موقف سیا سی صرف به بقای حاکمیت شخصی بهره جستند ، ودرحفظ عقب مانده گی اقتصادی وفرهنگی شریک جرم قدرتهای توسعه طلب شد ند !
دومین اشتباه نا بخشو د نی که در سطح دیپلو ما سی سیا ست خارجی دولت مردان ما از خود نشان دادند عد م در ک سیاسی ازاهداف نهایت مرموز وموزیا نه اتحادشوروی سابق بود که بشکل احساساتی حرکات وژستهای نا شیانه که اصلا در قاموس اداب وفن دیپلوماسی سابقه نداشت چون نوآموزان راه سیا ست عمل کردند، وازین آمرکاملا غافل شدند که به اغوش کشوری که اصلا خودش پا یبند اصول واندیشه سیاسی خوددر تعا ملات بین المللی نبود، چنان دریچه ای بروی این کشورشمالی بنام تعادل وتوازن سیاست بی طرفی وعد م انسلاک گشودند که سرانجام دریچه را دروازه ساختند وجامعه ما را قربانی اندیشه ای قراردادی واعتباری کردند ،وهم چنان ازسیاست با زیهای پشت پرده غافل شدند که امریکا بود که شوروی را در مسابقات تسلیحاتی در منطقه بحیث ابرقدرت به جهان ومنطقه معرفی واقتصاد شوروی رابسوی نظامی گری کشانید ، این قدرت نظامی سیوسیالیستی بدون انکه خودرا ارزیابی کند خارج ازامکانات اقتصادی خود به کشورهای به اصطلاح جهان سوم تعهدات کمک اقتصادی سپرد ، وبجای کمک اقتصادی توپ و تانک ومهمات نظامی به خورد این کشورها کرد ، که این امرموجب کودتاها واستقرار نظام استبدادی درین کشورها شد ، درطول تاریخ بحق شوروی طورتبلیغ براه افتاد که شوروی سیا ست تزارها را دررسیدن به اب های گرم به هندوستان تعقیب می کند، نتیجه این تبلیغات منجربه این شد تا درنظام شوروی وسوسه ونگرانی درمداخله وتجاوزبه کشور افغانستان ایجاد شود ، ازطرف دیگر بقول یکی از مشاورین امنیت امریکا نقل قول شده که گفته بود : این ما بودیم که شوروی را تشویق نمودیم تا به افغانستان تجاوز نظامی نماید ،درین پروژه پاکستان بخاطر باج گیری امریکارا یاری رساند! جریانات بعدیکه منجربه آمدن طالبان شد همین مشاورگفته بود که ما ازامدن طا لبان هرکز پشیما ن نیستیم، چه چیز برای جهان اهمیت دارد! ، طالبان یا فروپا شی امپراطوری شوروی ؟یا چندتا مسلمان احسا ساتی ویا آزادی اروپای مرکزی وپایان جنگ سرد !؟ عدم درک این ستراتیژی قدرتهای بزرگ ضعف دیپلوماسی ما را دران زمان نشان می دهد که اصلا جا یگاه سیاست خارجی ما دربرابر کشورهای همسایه ها وقدرت های مطرح هرگز تثبیت نبود! درین بازی سیا سی پاکستان برگ برنده را ازدست سیا ست بازان افغانستان گرفتند، مشکلات امروزی زاده اشتباهات نظامهای نیم قرن اخیر است!
شکست سوم دیپلماسی سیاست بازان ما در مقا بل جمهوری توده ای مردم چین است که دولت مردان ماهمیشه برای تصمیم گیری ایجاد روابط سیا سی و خارجی به پیشانی قدرتهای( شاه سا زان وشاه با زان) چشم دوخته بودند!!
اگربه تاریخ روابط دوستانه چین وافغانستان در ساحه سیاسی ،فرهنگی، اقتصادی وتجارتی نظراندازیم برمی گردد به زما نیکه راه ابریشم از طریق افغانستان به چین ارتباط داشت .
سوال اینجاست که دولتی بنام پاکستان درنقشه جهان وجود نداشت که ما با چین ارتباط اقتصادی وسیاسی داشتیم ، اما بعد از بو جود آمدن پاکستان این همه سا بقه تاریخی وحسن همجواری که در تاریخ بین الدول بی نظیر ِاست ، وهرگز تا اکنون درمقابل افغانستان از سیاست نیرنگ وفریب کار نگرفته وبراستی می توان بحیث نمونه والگو در تاریخ احترام متقابل در روابط بین المللی از آن به نیکی یا د اورشد ، این بی تفا وتی ها ی امروزوعدم توجه به تحولات منطقه وجهان بهترین فرصتها را از دست ما گرفته ، با انهمه سابقه روابط ما که با چین داشتیم، اکنون پاکستان بزرگترین استفاده را از چین بدست آورده است این معما در کجااست ؟
اکنون که قلب جریحه دار تاریخ وطن به جای سیاست مداران وسیاست بازان که سکان رهبری کشوررا بدست داشته اند ودر طول تاریخ از خود برنامه ای مشخص نداشته اند به ندا آمده است!، واز این همه فراز وفرود هرگز نمی اموزند نهایت تاسف می فرستد ومی گوید : اگر برنامه ای برای زنده گی تان ندارید ویا اگر برای تغیرخود تصمیم ندارید بدون شک دیگران به حق شما تصمیم گیری وبرنامه ریزی میکنند!طوریکه تا اکنون بحق ما دیگران تصمیم گرفنتند وبه این مشکلات ومصیبتها مواجه شدیم !
هنوزکه هنوزاست چشم به شعار(تغیر) بارک اوباما ریئس جمهور امریکا دوخته ایم،درصورتیکه هزاروپنصد سال قبل خداوند توانا ودانادر قرآن عظیم الشان این کلام معجزه اسا برای رهنمود بنده گان: در( سوره رعد)آیه دهم قرآن کریم می فرماید :(خداوند حال هیچ قومی را دگرگون نخواهد کرد تا زمانیکه خود آن قوم حا لشان را تغیر دهند )!
از گذشته بیا موزیم و با گذشته وداع کنیم وبا آینده پیو ند ایجاد کنیم وباورهارا در خود وجامعه تحکیم ببخشیم ؛چرا بدون شک دنیای مارا باورها می سازد ،زیرا انسان فردا به د ستا وردی می رسد که امروز رویای در سر داشته باشد ، پس تواگر برای فرداهای خود چیزهای نخواهید خداوند (ج) برای تو چیزی نخواهد داد، چرا تجربه زنده گی به ما اموخت که : بدون یک اانقلاب عمیق فکری هیچ تحولی در جامعه امکان پذیر نخواهد بود !
قبل از اینکه دیگران در امارات قطربرای ما درین د یپلما سی تهاجمی تصمیم بگیرند ؛ما خود ضرورت به تغیروتجدید نظربه عملکرد تکرار اشتبا ها ت که موجب این همه مصیبتهای خواسته ونا خواسته شد است اقدام کنیم !
درغیر آن ازدست دادن این فرصتهای طلای بازهم چون گذشته ها ضعف دیپلما سی وعد م ستراتیژی مارا نشا ن میدهد وبرگ برنده را ماخود بدست همسایه جنوبی خواهیم داد!
چون مسایل ومعضلات که درین سالهای اخیرایجاد شده ریشه در گذشته وتوسط عوامل داخلی وخارجی براه افتیده وسازماندهی شده است !لازم می افتد تا قبل ازاینکه موج این(دیپلماسی تهاجمی)باراک اوباما دروطن ما اثرات خودرا نشان دهد،در حل مسایل داخلی تجدید نظرشود،تا مردم افغانستان در تعین نظام بعدی واصلاح اداری ومبارزه علیه فساد اداری ومبارزه علیه مواد مخدر وساختن افغانستان اباد که مستقلانه تصمیم اتخاذ کند ،فقروبیکاری که بشکل یک بحران اقتصادی اجتماعی حیات مردم ما به خطر مواجه است، به همکاری کشورهای دوست که فعلا حضورفزیکی دارند راه حل واقعی که ضمانت اجرای داشته باشد اماده گی قبلی داشته باشیم .
حمایه از اسرائیل غاصب و پاکستان مداخله گروتجا وزکار ، که علیه مردم مظلوم وبی دفاع افغانستان ،خصوصا درین اواخر با شنده گان غیر نظامی را توسط اعمال انتحاری وراکت پرانی، هدف بی رحمانه قرار داده وموجب کشتار طفلان وزنان وپیرمردان شده است دست بردارند ، از بکاربردن دستورات آمرانه وزورگوی وتکبر درمقابل کشورها جلوگیری کنید تا اعتماد ازدست رفته دوباره نسبت به عملکرد شما احیا شود ، چرا توسط همین حمایه بی مورد دولت مردان گذشته شما از اسرائیل و پاکستان به تعداد هزاران هزار از اطفال کشورما وفلسطین نا قص بدنیا آمدند، وشما از این اعمال ظالمانه اسرایئل و پاکستان چه بدست می آورید ، جز تنفر مردم چه انتظار باید داشته باشید ؟!
ازاختراعات اسلحه جدید شیطانی وخطرناک که توسط متخصصین شما تولید می شود وعاقبت بدست کشورهای که مورد حمایه شما است می افتد، وسرانجام بدست گروهای تروریزم دست بدست میشود مسئول این نابسامانی کیست ؟ نه تنها در امریکا جلوگیری شود، بلکه مسا بقه تسلیحاتی درکشورهای دیگرنیز به هرقیمتی شده ازطریق شورای امنیت ضمانت اجرای پیداکند؛ تا بحرانات اقتصادی که فعلا دامنگیر همه کشورها شده است واز وقوع فاجعه انسانی مانع شوید!
ازصدور دیموکراسی در کشور های جهان سوم وعقب گذاشته شده تا زمانیکه بستر فرهنگی نداشته باشد موجب نابسمانیهای سیاسی شده جلوگیری شود، بهتر است تا در بخش تعلیم وتربیه وفرهنگ کشورها وتقویه اقتصادی شان توجه شود، تا تفا وت در زنده گی فقیر وغنی حد اقل یک تنا سب منطقی پیدا کند،چه در غیر آن هرنوع تغیر با زهم به نفع نظامهای استبدادی از ادرس دیموکراسی تمام خواهد شد ، چراکه این دیموکراسی صرف درکشورشما کاربرد دارد ، ولی خارج از کشورهای غربی اصلاً زمینه نداشته موجب برخورد وایجاد مشکلات می شود ، اگر درین کشورها مردم کشته نشوند بهترین دیموکراسی است ! احترام به سازمان ملل متحد ، در عمل باید از طرف شما بمشاهده برسد ، ساختار وترکیب شورای امنیت باید تغیری یابد تا براستی فیصله های مجمع عمومی بدون ویتو ضمانت اجرای پیداکند راه جلوگیری از این حوادث فاجعه با ر اینست که جهان نسبت به قضایاو مسایل که امروز درمنطقه وجهان ایجاد شده است تجدیدنظرعاجل را می طلبد، در حالیکه همین اکنون در منطقه وبه خصوص در سرحدات جنوبی کشورما طغیان تعصب ، معامله سیا سی جریان دارد ! ،اگرجامعه جهانی بیدارنشود واز لاک پول زده گی نجات داده نشود، حل مسا یل درغیاب شرکت مردمان هرکشور، حل آن از قدرت وصلاحیت وتصمیم گیری حکومات فراتر می رود ، چرا مردم می بینند با اینکه حرف از دیموکراسی ومرد م سالاری زیاد برزبانها آورده می شود؛ ولی اداره امور جهان بدست یک عده محدود است که انها به میل خود انرا براه می برند .در صورتیکه بارک اوباما موفق نشود که شعار ( تغیر) در حل موضوع فلسطین با اسرائیل ومشکل افغانستان با پاکستان را صادقانه بدون اخذ مجوز از انگلستان واسرائیل اقدام کند ، می توان انتظار داشت که یک قدم به جلو است ؛ ودر غیر آن شعار( تغیر ) صرف یک شعار بی محتوا می باشد .
در اخیر باید اذعان داشت که نیازی نیست که جنگ افغانستان حتماً به یک فاجعه قرن به پایان برسد ؛ زمان آن رسیده است که کاخ سفید ، دست بکار شود وبا انجام عمل درست وصادقانه، یکی از خونین ترین جنگهای در تاریخ اخیر را به پایان برساند ؛ چرا جنگ افغانستان به تعبیری ( یک سیا ست همراه با تفنگ ) است .