مهرالدین مشید
روزی که زمامداران ناکاره در سایۀ آن صرف احساس فربهی کرده اند
بيست وهشت اسد سالروز استرداداستقلال كشور، نقطهءعطفى درتاريخ مبارزات ملى وياد آور بزرگترين حماسهء قهرمانى ملت فقير ما دربرابرنيرومندترين قدرت استعمارى وقت ميباشد. افغانستان بنابرموقعيت جيوپولوتيك وستراتيژيك خود درميان كشورهاى آسيايى وبه ويژه قرارداشتن آن در بين راه تجارتى شرق وغرب به حيث يگانه كشوروصل كننده كشورهاى استعمارى قرار گرفته است. بزرگترين كشوركشايان جهان اين سرزمين راهدف تهاجم ستراتيژى خودقرارداده اندوبراى چپاول دارايى هاى سرشارحياتى منطقه، افغانستان رامعبرى براى رسيدن به اهداف اقتصادى بلندمدت خودانتخاب كرده اند.
باوجودبى رحمى مهاجمان سنگدل تاريخ چون سكندرمقدونى ,چنگيز, تيمورلنگ, لاردهاى انگليسى وبلشويكها كه هربارازكشته هاى اين ملت شهيد پرورتپه ها ساختندوبابه خون كشيدن هزاران زن ومردافغان فاجعه هاى استثنايى تاريخ رادر جهان به وجودآورده اند.اين سرزمين هرگزننگ اسارت رانپذيرفته است. ومردم آن ازوجب وجب خاك خود به قيمت خون شان دفاع كرده اند. در جنگ سوم افغان و انگليس كه به استرداد استقلال كشور در 28اسد 1919منجرگرديد، سپاهيان ملى ومجاهدان افغان از دره ها ودامنه ها ى كشور , درميان شور و هلهله دينى وملى ,به صورت خودجوش بسيج گرديدند ؤ به ميدانهاى نبرد رفتند وزمين را زير پاى دشمنان خودبه اتش مبدل نمودنذ .
اين زمان مصادف به 3 مارچ 1919بود كه شاه امان الله نامه يى به لارد چلسفورد نايب السلطنه انگليس هند فرستاد و خواستار تجديد معاهدهء سال 1909 افغان وانگليس گرديد وعقد قرارداد جديد را به اساس حقوق مساوى طرفين تقاضا نمود. پس از ارسال اين نامه دولت امانى درعمل با اتخاذ سياست مستقل وازاد با استعمار انگليس بريد ولاردها ى انگليس را دچار شگفت زدگى كرد. همزمان با اين رويداد براى بازنگاه داشتن روابط تجارى واقتصادى خواست با كشور هاى اروپايى به ويژه شوروى رابطه اش را بهبود بخشد. براى بر آورده شدن اين هدف هيئت هايى را به بخارا ومسكو يكى پى ديگرى فرستاد وشوروى وقت به حيث اولين كشوردر جهان در بيست هفت مارچ 1929 افغانستان را به ر سميت شناخت . شاه امان الله با استفاده ازفرصت نامه يى را به لينن فرستاد تا مناسبات ميان ايشان بيشترگسترش پيداكند. پيش ازارسال نامه در 15 اپريل 1919 دولت انگليس نامه يى به دولت افغانستان فرستاد كه دران ازعقد قرارداد جديد نظر به شرايط جديد سخن زده شده بود . دراين نامه براى دولت افغانستان دررابطه به نامهء سه مارچ 1919 پاسخ داده نشده بود. نيات دولت انگليس ازارسال اين نامه پيدا بود. انگليس خواست تا با ارسال اين نامه ازخود نرمش نشان بدهد وبا اعلام كردن چراغ سبزى شاه افغان را غافل گيركند . دولت امانى به آن نامه چندان توجه نكرد وبصورت آرام وسرى امرسفر برى را درجهات شرق وجنوب داد . مجاهدان ملى وسپاهيان افغان براى اولين بار توانستند به سپاه انگليس ضربه وارد كنند و قلعه هاى نظامى دشمن را درهمان روز فتح نمايند وبيرق ملى را بر فرازانها به اهتزاز در آورند.
اين حمله درواقع اغازى بود براين هشدار قوى انگليس وبيانگر اينكه افغانها ديگر حاضر به پذيرفتن اسارت ازطرف انگليس ها نيستند. 340هزارنيروى انگليس كه مجهز با 185000 حيوان براى تسهيلات اكمالاتى بودتا ختند وانگليس قوايش را تحت رهبرى 23جنرال مشهور وجنگ ديده درفاصلهء هزارميل درسرحدات شرقى وجنوبى متمركز گردانيدوهمه رابه حالت آماده باش درآورد . اين حركت قواى انگليس همهمه يى رادرسراسرجهان به وجودآورد. درواقع اين عصيان افغانها پيامى براى سرزمين هاى محكوم بود تا بدون درنظرداشت موازنهءنظامى , استوار و خلل ناپذير به پا خيزندوباغلبهءخون برشمشيراسطورهء شكست ناپذيرى استعمارراكه آفتاب درسرزمينش غروب نميكرد به مسخره واستهزابگيرند. آزادى خواهان ملى دركنارسپاهء افغان بااستفاده ازاين شرايط هرچه بيشتربسيج گرديدند وبراى شكست قطعى دشمن به ميدانهاى پيروزى حق بر باطل شتافتند. باوارد شدن حاجى ترنگزى وملاصاحب چكنورازسرحدات آزاد آنطرف خط ديورند به جلال آبادشورشگفت آورى درمنطقه ايجاد گرديدوصف آرايى شان سرعت يافت. همزمان به اين رستاخيزملى درداخل افغانستان درآنطرف خط ديورند براى حمايه ازقيام افغانهادربرابرانگليس , مركزى تحت رهبرى 32 تن درپشاور ايجادشد كه 900 تن انقلابيونرابه اطراف خود بسيج كرده بود وقيامهاى بزرگى رادر اطراف پشاور سازماندهى كردند, اين حركت لرزه بر اندام نيروى هند برتانوى افگندودرنيمهء اپريل 1919 قيام افغانها درسراسرهند طنين انداخت واستعمار انگليس درمنطقه شگفت زده گرديد.
دراين حال صالح محمد خان بدون درنطرداشت اعلام رسمى جنگ از حالت هيجان مردم استفاده كرد وبه سرعت خط ديورندراعبو وكافركوت واطراف آنرابه تصرف خود درآورد. اين كار نفرت وانزجارمجاهدين ملى رابرانگيخت ودشمن رابه حالت دفاعى قرارداد.
نيروهاى افغان دشمن رادرجبههءچترال نيززمينگيرساختند.مجاهدان ملى درجبههءپكتيابه رهبرى مجاهدمعروف ملامحمدآخندزاده وهزاران تن افريدى وتورى برضدانگليسهاتاختند وسپاهيان ملى مسعودى وتنى قشله هاوامكانات نظامى انگليس هاراتسخيرونابودكردند. نيروهاى افغان درجبههء وزيرستان نيزعليرغم آتشبس به پيشروى خودادامه دادند، وانه راتسخيرنمودندوانگليس هارابه آنطرف خط راندند.
مجاهدان ملى درجبههء پنواروتل هم باشوروشوق فراوان جنگيدندودشمن رابه شكست روبه روگردانيدند. مجاهدان جبههءتل هم تادوكناردرياى سندپيش رفتندوزمين را درزيرپاى دشمن به آتش مبدل كردند.
دولت امانى باوجود اين همه پيشروى هاى مجاهدان وسپاهيان ملى كشوربدون مشوره با رهبران ملى آتش بس ومتاركه رابادشمن اعلام كرد واين سبب خشم وانزجاررهبران وقايدان ملى قرارگرفت.نيروهاى افغان ناگزيرشدندتاازساحاتى عقب نشينى كنندكه آنهارابه قيمت خون هزاران جوان مومن ومبارزافغان به دست آورده بودند. اين عقب نشينى نيروهاى افغان ازساحات مفتوحه جبرى بود, زيراكه به نسبت موجوديت يك دولت متزلزل ودرباريان بى تصميم واداربه عقب نشينى گرديده بودند.
اين بزرگترين ضعف دولت امانى بودكه بادرباريان كم تجربه اش نتوانست ازانگليس ها امتيازى به دست آورد. درصورتيكه دولت امانى ميتوانست ازانگليس ها امتيازات بيشترى فراچنگ آورد. امروزبااينگونه دشواريهاى مرزى كمترمواجه ميبوديم ,زيراكه شرايط درآنزمان بيشتربراى حل مسأله ديورندفراهم شده بودتااين بدنهء بيمارسرزمين هاى افغانى براى هميش ازچنگال انگليس ودست پروردگان شان رهايى ميافت , زمينه براى طرح عمق استراتيژى پاكستان كمترمساعدميبودوتشنج درسرحدات كشوروصدورمليشه هاى پاكستانى وعمال شان از آنسوى مرزبه داخل كشورما به اين پيمانه وجود نميداشت . ضعف دولت امانى وتصميم هاى متزلزل درباريانش بود كه انگليسها پس ازاعلام متاركه در3جون 1919قيافه غالبانه به خود گرفتند وبه تدريج برخواهشات شان ازافغانستاافزودندتااينكه در8 اگست 1919 قراردادراولپندى به امضارسيدوسرحدات زمان اميرحبيت الله ميان افغانستان وحكومت برتانوى , ازطرف انگليس ها به رسميت شناخته شد.
معاهده ء راولپندى درواقع حماسه هاوشهكارى هاى افغانها راقربانى خواست هاى شاه جوان وكم تجربه ودرباريان فاقد تصميم واراده اش گردانيد. درحاليكه استرداد استقلال كشورازطرف انگليس برابربه زمانى بود كه پس از قيام افغانا برضد اين كشورسراسرقارهءهند راقيامهاى مردمى فراگرفت. انگليس به خطرازدست ندادن سرزمين نيم فاره ءهندو استحكام سيطره اش دراين منطقه وادار به شناختن استقلال افغانستان گرديد. درحاليكه شرايط بيشترازهرزمانى آماده گرديده بودكه انگليس واداربه دادن امتيازات بيشتربه افغانهاگردد. درنتيجه بارديگرتاريخ دركشورما تكرار شد واين حرف به كرسى نشست كه درطول تاريخ نيروهاى مردمى جان ميدهند و بالاخره بالاى نعش آغشته به خون آنان هابيل يان ,قابيليان تاريخ حكومت ميكنند.
ازآنچه گفته آمد برميايد كه درطول تاريخ افغانها درتحت قيادت رهبران ملى جنگ هاى پيروزمندانه يير ابرضددشمنان شان به پيش برده اند,ولى بنابرضعف رهبران ملى, كم تجربگى هاوعدم درايت سياسى ونظامى ثمرهءپيروزى راخودنچشيده اند.
رويداد مهم وتاريخى 28 اسد بااينكه استراداداستقلال كشوررا درپى داشت , نتوانست گامى سودمندرادرجهت پيريزى وتامين آزادى هاى واقعى بشرى ودموكراسى براقتضاى جامعهء افغانى به پيش كشد؛ اما با تاسف که تا کنون آنچه مسلم است ، این که دولتمردان افغان از آن روز به بعد هر چه در خورجین اندیشه داشتند، نه در راۀ اعتلا و ترقی آرمان های زمامدار استثنایی شاه امان الله، مجاهدین ملی و یارانش و به کار بردند و نه خاطره های جاودانۀ آنان را جاودانه تر گردانیدند . آنچه در حصۀ آنان برجا کرده اند ، تنها مشتی فخر و مباهات که هر سال نثار گذشتگان کرده اند و با افتخار کردن در پای کاردکرد های آنها بسنده کرده اند. در حالیکه به جا بود تا کارنامه های رادمردان جنگ سوم افغان و انگلیس سرمشقی برای زمامداران بعدی افغانستان می گردید تا برای استقلال کامل سیاسی و اقتصادی کشور تلاش های مجدانه تری انجام میدادند که ندادند. در این شکی نیست که مردان و زنان با شهامت افغانستان با ایستادن در کنار شاۀ ترقی خواهء خود رسالت تاریخی و مسؤولیت انسانی شان را به خوب وجه به پایۀ اکمال رساندند . چیزی که در این میان مهم است، تعقیب راه و رسم آن مردان باشهامت و باغرور بوده که سرمشق جاودانۀ ملت غیور افغانستان برای ترقی و پیشرفت های بزرگ تر می گردید؛ ما صد ها دریغ و درد که زمامداران بعدی بجای پرداختن به ابتکارات مهم و بدست آوردن دستاورد های بزرگتر از شاه امان الله خان، تنها به یادآوری افتخارات آن بسنده کردند و تنها به اهدای تبریکیه برای خود و مردم در این روز اکتفا نمودند. در حالیکه چنین روز ها در کشور های دیگر سرمشق بالنده گی ها و پویایی ها بوده که خوابیده ترین افراد را به جنبش و سازش بر می انگیزد؛ بازهم صدها دریغ ودرد که دولتمردان افغان بجای رقابت سالم در راۀ ترقی و آبادانی کشور، بیشتر به دنبال خواست های شخصی خود بوده اند و به جای رقابت سالم به رقابت ناسالم روی آورده اند. بیشترین تلاش آنان برای سبقت جستن از یکدیگر در فساد، غارت، سؤاستفاده از قانون و ظلم بر مردم متمرکز گردیده است. از همین رو است که امروز ملت افغان ناگزیر اند تا فداکاری ها و حماسه آفرینی های گذشتگان را جشن بگیرند و بر آن مباهات کنند و تا باشد که از زیر بار شرم آلود فساد گستری و ناکارایی شماری زمامداران بی کفایت و بهانۀ جوی کنونی لحظه یی سر خجلت از زمین بردارند و قامت استوار کنند. هرچند سالروز استقلال نقطۀ عطفی در تاریخ و سرمشق استثنایی برای زمامداران بعدی است که هرگز از آن نیاموخته اند و برعکس با کارنامه های زشت دستاورد های اسلاف شان را به شدت زیر سوال برده اند؛ اما زمامداران ناکاره در سیایۀ آن احساس فربهی کرده اند و بس.
با آنهم اميد است كه حادثه ء مهم 28 اسدسال 1298ورويدادهاى پيش ازآن به مثابهء نقطه ء عطفى درتاريخ حيات جامعهءماارزيابى گردند . كه باگرفتن آزمون ازره آوردميمون وناميمون آن ناپختگى هاى سياسى سياست مداران ما به دورازهرنوع وابستگى ها به پختگى برسند. تاباشد كه راه هاى اساسى يى براى تامين مسآلۀ وحدت ملى درچوكات آزادى هاى واقعى انسانى به ويژه باسازماندهى افكارگوناگون درجهت تفكرملى ووحدت ملى ميسرگردد. رسانه هاى ملى ميتوانند دراين حصه كشورمارايارى رسانند ورسانه هاى كشور هاى ديگرميتوانند دين جهانى خودرادراين رابطه به حسن صور ت ادانمايند؛ اما تاسف آور این است که دولتمردان نه تنها با کارنامه های سیاۀ خود لکه ننگی بر دامان سالروز استرداد استقلال کشور هستند؛ بلکه با سخت گیری ها و بهانه جویی ها سد راۀ آزادی رسانه ها شده و دست قلم بدستان را به زنجیر قانون می بندند و با سؤ استفاده از قانون، فشار بر رسانه ها و خبرنگاران را بهانه یی برای پنهان کردن ناکارایی ها و ناشایستگی های خود نمایند و با به غوش کشیدن و برائت دادن غارتگران، جنایتکاران و مفسدان، رسانه ها را در انبان قانون می بندند.