مهرالدین مشید

   

آیا می شود باز بر نواز شریف اعتماد کرد؟

مگر نواز شریف همان مهرۀ سوختۀ دیروزی نظامیان پاکستان نیست؟

میا محمد نواز شریف در انتخابات پارلمانی پاکستان با بدست آوردن 123 کرسی بحیث برندۀ انتخابات پارلمانی این کشور شناخته شد. شریف پیش از این نیز بعد از دهۀ نود دوبار به مقام نخست وزیری پاکستان برگزیده شد. دور اول نخست وزیری شریف از سال .نواز شریف در دور اول ازسال 1990تا 1993 و در دور دوم از سال 1996 تا 1999 در قدرت باقی ماند.  در دورۀ نخست غلام اسحق خان رییس جمهور وقت دستور انحلال پارلمان و برکناری دولت را به اتهام فساد مالی صادر کرد و در دورۀ دوم  جنرال مشرف با کودتای نظامی او را از قدرت به زیر افگند.

در دور اول نخست وزیر نواز شریف حکومت نجیب سقوط کرد. حکومت او به کمک نظامیان پاکستان به گونه یی در خنثا سازی طرح سازمان ملل به رهبری بنین سوان نقش تعیین کننده داشت؛ زیرا هدف اصلی او نابودی زیربنا ها و ساختار های سیاسی ، نظامی و اقتصادی در افغانستان بود. چنانکه  او نابودی تجهیزات و تشکیلات اردوی افغانستان و ساختار های سیاسی و اقتصادی افغانستان را  از دستاورد های مهم خود خواند.هرچند حکومت بوتو در سال 1993 در پاکستان سقوط کرد و اما این حزب در ایجاد طالبان با دست اندر کاری نصیرالله بابر نقش اصلی داشت و از همین رو بوتو را مادر معنوی و بابر را پدر معنوی طالبان می خوانند؛ اما حکومت نواز شریف بعد از سقوط بوتو نیز از طالبان حمایت کرد.

نواز شریف پیش از کودتای نظامی جنرال پرویز مشرف لایحۀ موسوم به "شریعت بل"را به پارلمان ملی پاکستان ارایه کرد و گفت، می‌خواهد احکام فقهی جانشین نظام حقوقی کنونی پاکستان شود. در آن زمان، حزب مردم به رهبری بی‌نظیر بوتو، به‌شدت با این لایحه مخالفت کرد. بی‌نظیر در آن زمان گفته ود، نوازشریف در نظر دارد زیر نام فقه و شرع، دموکراسی پاکستان را نابود کند، طالبانیزم را روی کار آورد و خود را امیرالمومنین این کشور بسازد. در آن زمان گروه طالبان در افغانستان حکومت می‌کرد و رهبر خود را امیرالمومنین می‌خواند. اظهارات بی‌نظیر بوتو، چندان بی‌مورد هم نبود. نوازشریف در آن زمان، باربار از اجرای مجازات زشت توسط طالبان بر دزدان و راهزنان، ستایش کرده بود و خواستار اجرای آن در پاکستان نیز شده بود. در آن زمان، لایحه «شریعت بل» نوازشریف از پارلمان وقت پاکستان گذشت، حزب مردم در تلاش بود تا جلو آن را در مجلس سنای این کشور بگیرد. اما کودتای اردو ، به نوازشریف مجال نداد تا این قانون عملی شود.
عده‌ یی از اعضای حزب مسلم ‌لیگ نیز بر شریف انتقاد کردند و او را به نادیده گرفتن رویای محمدعلی جناح متهم کردند. جناح، آرزو داشت تا پاکستان به‌عنوان کشوری مدرن، دموکرات و سکولار، عرض وجود کند و مردمش به رفاۀ سیاسی و اقتصادی برسند.  

نواز شریف حالا زمانی بر اریکۀ قدرت در پاکستان صعود نموده است که نه تنها پاکستان با انبوهی از دشواری های داخلی ناشی از فساد گستردۀ اداری، فقر و بیکاری روبه رو است؛ بلکه روابط خارجی پاکستان بویژه با امریکا نیز به گونه یی دچار تنش می باشد. این تنش زمانی آغاز شد که مایک مولین لوی درستیز پیشین امریکا، از نقش استخبارات پاکستان در پیوند به تمویل، تجهیز و آموزش شبکۀ حقانی پرده برداشت. این تنش هنوز پایان نیافته بود که اسامه در ایبت آباد نزدیک یک اکادمی نظامی پاکستان بوسیلۀ نیرو های خاص امیریکایی کشته شد و تنش میان دوکشور اوج  گرفت. هرچند اوباما در ببانیۀ سالانه اش از کمک پاکستان در قتل اسامه سخن گفت؛ اما مقامات پاکستانی در آن زمان واکنش سختی در برابر عملیات امریکایی ها نشان دادند. پس از کشته شدن اسامه 25 سرباز پاکستانی در منطقۀ شاپش در فاصلۀ 45 کیلومتری گوشته بوسیلۀ بمباران نیرو های امریکایی کشته شدند. این رخداد تکان تازه یی را در مناسبات اسلام آباد و واشنگتن بوجود آورد و دامنۀ تشنج میان دو کشور بالا گرفت. پاکستان دست به واکنش زد و راۀ اکمالاتی  ناتو را از طریق کراچی مسدود گردانید و راۀ اکمالاتی کاروان های ناتو را برای چندین ماه بست. هرچند از تنش ها تا اندازه یی میان اسلام آباد و واشنگتن کاسته شده و اما هنوز چانه زنی های امریکا با پاکستان بر سر مبارزه با تروریزم و بمباران طیاره های بدون پیلوت برجایش باقی است.

شریف اکنون با دشواری های زیادی در پاکستان رو به رو است که حتا جرئت نکرد تا در مبارزات انتخاباتی اش سخن از تطبیق شریعت  (شریعت بل) بزند؛ اما به‌نظر می‌رسد که او خواستار چنین چیزی است و در صورتی ‌که حزبش، اکثریت آرا را به‌دست می آورد، احتمال داشت که این موضوع  را به پارلمان معرفی میکرد. او با چنان دشواری های زمینگیر اقتصادی و فساد گستردۀ اداری در کشورش دچار است که بیشتر از ناامنی ها و حملات هراس افگنی این کشور را تهدید میکنند.

پاکستان از لحاظ اقتصادی کشور فقیر و مقروض است که تحت سیطرۀ نظامیان ضجه میکشد. بدهی این کشور از سال 1988 تا 1999 از 20 ملیارد دالر به 39 ملیارد دالر افزایش یافت. فقر از 18 در صد در سال 1988 به 34 درصد در سال 1999 رسید. هرچند پرویز مشرف رییس دولت پاکستان ادعا می کرد که در دوره ی زمام داری او اوضاع اقتصادی پاکستان بهبود یافته بود. در حالیکه پاکستان در سال 2000 میلادی  302 ملیارد روپیه درآمد داشت اما این رقم در سال 2006 به هفتصد ملیارد روپیه افزایش یافت.(1)

میانگین در آمد سالانه در پاکستان بر مبنای آمار بانک جهانی در سال 2006 به 690 دالر بالغ میگردد. پاکستان معادن و منابع طبیعی مهمی ندارد که در اقتصاد کشور نقش اساسی ایفا کند.این کشور دارای 115 فرودگاه داخلی و خارجی است که 80 فرودگاه آن پخته و 35 فرودگاه خامه میباشد. مهمترین بنادر کشور بندرهای کراچی، گوادر و محمد بن قاسم است.

صادرات پاکستان سالانه به 11،7 ملیارد دالر میرسد ؛ در حالیکه واردات آن به 12،51 ملیارد دالر بالغ میگردد. اقلام عمدۀ صادرات پاکستان عبارت است از: کارخانه های کوچک ماشین آلات، پنبه، لباس، چرم، برنج، روغن، قالین، نساجی و مواد خوراکی. در مقابل پاکستان مواد نفتی، تیل ماشین و آلات، کارخانه های بزرگ، وسایل پیشرفته، آهن، روغن حیوانی، مواد کیمیاوی، دارو زغال سنگ را وارد میکند. بودجۀ پاکستان سالانه به 13،2 ملیارد دالر میرسد. رشد تولیدات داخلی 5،4 درصد است. (2)

 یکی از منابع در آمد کشور، کار نیروی بشری پاکستان در ممالک نفت خیز عربی خلیج فارس و کشور انگلستان است. ده ها هزار پاکستانی دراین کشور ها مشغول کار اند که در آمد آنها در اقتصاد ناتوان و ضعیف پاکستان نقش خوبی ایفا میکند.

بنیاد های اصلی اقتصاد پاکستان در دست نظامیان این کشور است. به گفتۀ عایشه صدیقی:" اقتصاد نظامی در سه سطح اجرا می شود. درسطح اول شرکتهایی وجود دارند که کمی مشابه نمونه چینی یا اندونیزیایی هستند و در صدر آنها نظامیان در حال خدمت دیده می شوند. در پاکستان این سطح در ابتدا شامل سه شرکت بزرگ می شود:(FWO) The Frontier Works Organisation، مهمترین شرکت ساختمان سازی و عملیات عمرانی و متخصص ساخت بزرگراه و سدسازی.

(NLC) The National Logistics Cellنیرومند ترین شرکت حمل و نقل، مسئول جمع آوری عوارض بزرگراه ها که در برنامه های بزرگ ساخت و ساز نیز مشارکت می کند. و (SCO) The Special Communication Organization در بخش مخابرات در شمال کشور و کشمیر مشغول است. . . 

نظامیان علاوه بر این سه شرکت، صدها فعالیت کوچک همچون پمپ بنزین(تانکهای تیل)، نانوایی، بقالی، رستورانت و حتی آرایشگاه ها را نیز در اختیار دارند. این شرکت ها از سرمایه ی دولتی تغذیه می شوند و از هر نظارتی بری هستند. از 68،4 ملیون هکتار زمینی که ارتش در پاکستان تصاحب کرده است، حدود 8،2 ملیون هکتار زمین به کارکنان نظامی واگذار شده است. سنت اهدای زمین به دورۀ  استعماری(سلطۀ بریتانیا در نیم قاره ی هند) بازمیگردد، در آن دوره بریتانیایی ها این عمل را برای وفادار کردن گروه های مختلف یا دادن پاداش به ارتش بدعت گذاشتند. تخمینی دقیق ارزش کل زمین های روستایی واگذار شده به نظامیان را 1400 ملیارد روپیه(معادل 6،15 ملییارد یورو) برآورد میکند. از آنجاییکه ارقام موجود ناقص هستند، برآورد ارزش زمین های شهری دشوار تر است.»(31)

ارتش پاکستان از 620000 نیروی انسانی تشکیل شده است که شامل سه قوای هوایی، بحری و زمینی میگردد. در نیروی نظامی پاکستان نیرو های ملیشیا یا شبه نظامی که تعداد آن به 275000 نفر میرسد نیز شامل میباشد. ارتش پاکستان از 9 قول اردو (سپاه)تشکیل شده است. این قول اردو ها در مناطق: مانگالا، ملتان، لاهور، کراچی، روالپندی، پشاور، کویته، گجرانواله و بهاولپور مستقر هستند. فرماندهی عمومی قوای ثلاثه ی پاکستان در شهر راولپندی قرار دارد. همچنان ریاست مرکزی استخبارات نظامی ارتش نیز دراین شهر واقع است.

حال دیده شود که شریف برای بیرون رفت از دشوار های بی شمار در پاکستان، در کنار مردمش ایستاد خواهد شد یا در کنار اردو و به پشتیبانی از هراس  افگنی و مداخله در امور کشور ها بویژه افغانستان و هند خواهد پرداخت. هرچند در گذشته بیشتر در پی تحکیم حاکمیت های خودکامه بوده و با حمایت از گروه های ضد ملی و هراس افگن داخلی و خارجی کمتر به رفاۀ مردمش فکر کرده بود.

هنوز آشکار نیست که چقدر از آزمون ها تلخ گذشته آموخته است، هرچند مرد عمل و تجارت پیشه است و اما خوب می داند، هر کاری را که پاکستان انجام بدهد، امریکایی ها حملات طیارات بی پیلوت را قطع نمی کنند و این یک مانع اصلی و اساسی بر سر راۀ حکومتش است؛ اما مهم این است که او موفق به انجام خوب ترین معامله بر سر طیاره های بدون پیلوت با امریکا شود. ممکن شریف پیش از پرداختن به مسایل حاد داخلی کشورش کمتر به افغانستان توجه کند، هرچند بخش بزرگی از مشکلات موجود در پاکستان ادامۀ سیاست های مداخله گرانۀ نظامیان آن کشور در افغانستان است. شریف در زمان مبارزات انتخاباتی اش به موضوع افغانستان کمتر پرداخت و از همین رو تا کنون نظر خود رابصورت واضح و روشن در مورد افغانستان بیان نکرده است؛ اما وی در یک گردهمایی پیش از پیروزی در انتخابات پارلمانی پاکستان گفت، در صورت موفقیت در انتخابات پارلمانی این کشور به ایتلاف پاکستان در مبارزه با تروریزم پایان خواهد داد. از این گفته اش پیدا است که شاید او منتظر خروج نیرو های امریکایی از افغانستان باشد و واکنش های امریکا را به آزمون بگیرد و پس از آن اقدام کند. آنچه مسلم است، اینکه او می خواهد، پاکستان در افغانستان نفوذ داشته باشد، حکومت قبلی او از طالبان حمایت میکرد و از سویی هم با رییس جمهور کری و رهبران افغانستان ارتباطات شخصی ندارد. این ها زمینه هایی اند که نشان دهندۀ  ادامه سیاست های اردو در افغانستان است و بعد از این هم نقش تعیین کننده را خواهد داشت. حزب نواز خلاف حزب مردم پاکستان رابطۀ نزدیک تری با گروه های اسلامی این کشور دارد. بعید نیست که این گروه ها در حکومت  ایتلافی آینده اش نقش داشته باشند. این نقش خود بر سیاست های شریف تاثیر گذار بوده و بر میزان تمایلش برای ادامۀ سیاست های جنگ نیابتی در افغانستان خواهد افزود. این گونه فرصت ها در زمان حکمروایی حزب مردم  بیشتر بود و اما نظامیان این فرصت را تا تهدید کودتا از وی گرفتند. از آنجا که بنیاد پاکستان به گونۀ نظامی ساخته شده و از همان زمان تا کنون قلمرو این کشور صحنۀ تاخت و تازنظامیان بوده است. سیاستمداران ملکی خود را ابزاری در چنگال نظامیان آن کشور حساب میدارند. چنانکه

پیشتر و بعدتر از شریف، بی نظیر بوتو  از سال 1988 تا 1990 و از 1993 ال 1996 بحیث نخست وزیر پاکستان برگزیده شد. هرچند بی نظیر به گونه یی با مظلوم قرار گرفتن  و کشته شدن پدرش بوسیلۀ ضیاالحق بعد از کودتای سال 1985 به اریکۀ قدرت قرار گرفت؛ اما در هر دو دوره به نسبت فساد گسترده در اداره اش بوسیلۀ نظامیان از قدرت برکنار گردید و دوسیه های اختلاس و فساد گستردۀ زرداری شوهر بی نظیر تا کنون هم در محکمۀ پاکستان فیصله ناشده باقی مانده است. نه تنها زرداری که بیشترین سیاستمدران قدرتمند پاکستانی به شمول طرفداران شریف در فساد اداری گسترده در این کشور دست دارند. فساد اداری گسترده در حکومت های ملکی پاکستان سبب شده تا نظامیان دست بالایی نسبت به آنان داشته و با پرداختن به کار های اقتصادی بزرگ و پروژه های هراس افگنی به بهای بازی با سرنوشت مردم پاکستان سود هنگفتی ببرند.

 از سویی هم شریف در دو دوره زمامداری قبلی خود خوب آموخته است که نبض سیاست های داخلی و خارجی اش چگونه بتپد؛ زیرا نظامیان در پاکستان حرف اول را می گویند واستخبارات این کشور نقش تعیین کننده را در اتخاذ سیاست های داخلی و خارجی آن دارد. از سوی دیگر شریف در دور دوم نخست وزیری اش بوسیلۀ کودتای نظامیان برکنار شد. این کودتا در واقع شریف را به مهرۀ سوختۀ آنان مبدل کرده است. بعید نیست که شریف هنوز هم خود را دست بین نظامیان حساب کند؛ بویژه این که در انتخابات هم به گونه یی از نوازش نظامیان پاکستان برخوردار بود. چنانکه در 43 مرکز رای دهی در کراچی انتخابات دوباره آغاز می شود وعمران خان خواستار بررسی شکایات و برگزاری انتخابات مجدد شده است. در حالیکه نظامیان بر انتخابات پاکستان کنترل و نظارت جدی داشتند. شریف هم خیال نظامیان کشورش را در هنگام مبارزات انتخاباتی در سر داشت . چنانکه در یک گردهمایی پیش از پیروزی در انتخابات پارلمانی پاکستان گفت که در صورت موفقیت در انتخابات پارلمانی این کشور به ایتلاف پاکستان در مبارزه با تروریزم پایان خواهد داد.  این سخن ها در واقع چراغ های سبزی به نظامیان کشورش بود؛ زیرا شریف میداند که پاکستان یک کشور کودتایی بوده و بیشتر بوسیلۀ نظامیان اداره شده است. شاید هنوز هم در خاطره اش سنگینی کند که چگونه وی با زنجیر و الچک از اریکۀ قدرت به زندان برده شد وسایۀ سنگین نظامیان را آیینه دار همیشگی چشمانش نموده است. از همین رو بود که وی در پاسخ به کودتای مشرف گفت : کودتا کار یک شخص بود و این حرفش بیانگر هراسی است که از اردو دارد . وی خواست با این سخن برروان اردوی پاکستان راه یافته و بر نگرانی های آنان پایان بدهد. بویژه این که وقت زمامداری اشفاق کیانی به پایان رسیده است و جانشین او باید تعیین شود. نگرانی های شریف هم بیجا نیست؛ زیرا او افسار نظام شکسته شده یی را در دست می گیرد که عمری نظامیان برآن با چنگ و دندان بارسنگین زمامروایی شان را تحمیل کرده اند. چه رسد به این که وی خلاف خواست نظامیان پاکستان هوای کاهش تنش با دهلی و قصد مهار کردن طالبان را در سر بپرورد. ویژه گی کودتایی پاکستان سبب شده تا حکومت های ملکی و سیاستمداران آنها خود را چوب سوخت نظامیان این کشور حساب کنند. از این رو حکومت های ملکی خود را دست و پابین نظامیان دانسته و گویی بر مشروعیت کودتا در پاکستان باورمند شده اند؛ زیرا تا کنون هیچ جنرالی به جرم کودتا در پاکستان محاکمه نشده است و اتهامات مشرف هم غیر این است . الزام بر وی وارد شده که قاضی دادگاۀ عالی را برکنار کرده و در امنیت بی نظیر بوتو کوتاهی کرده است که در این میان سخن از کودتا و سقوط یک نظام انتخابی خبری نیست که نیست.  این سبب شده تا حکومت های ملکی خود را ابزاری در دست نظامیان بپندارند. بنا براین زمامداران و نظامیان پاکستان دو روی یک سکه اند که مانند گرگان تیز دندان آمادۀ حمله وتجاوز به افغانستان هستند. خوش بینی ها در مورد حاکمان اسلام آباد شاید مصداقی بهتراز " ترحم بر پلنگ تیز دندان" را نداشته باشد. زمامداران کابل باید بیشتر از گذشته آمادۀ مقابلۀ سیاسی با اسلام آباد باشد؛ زیرا این بار بازیگران اسلام آباد سیاستمداران تردست تر و کهنه کار تر اند و برای بازی با کابل تجارب بیشتری دارند. از این رو کابل خوش بینی ها را به کلی کنار گذارده و  آماده مقابلۀ دیپلوماسی جدی تر و فعال تر و ماهران تر و آگاهانه تر با اسلام آباد باشد.

منابع :

1- مشرف، ژنرال پرویز، در خط آتش، برگردان بفارسی دری، سید هارون هاشمی، چاپ کابل، بنگاه نشراتی میوند، سال 1385،ص 291

2- نقش کشورهای منطقه در بازسازی افغانستان، ص 42

3- صدیقی، عایشه، سلطه ی نظامیان بر ثروت پاکستان، برگردان بفارسی: دینا کاویانی، سایت لوموند دیپلوماتیک www.ir.mondediplo.com

 

 

 

 


بالا
 
بازگشت