سپاهی گمنام جهاد رابرفرق آویزان کردند

 

آورده اند ، زمانی خوردن گوشت اسب حلال بود که اکنون مکروه است ، یکی ازدلایل مبنی برمکروه بودن آن اینست که این حیوان جسور وهوشیاردرزمان غزوات اسلام درمقابل مشرکین همیشه بالشکرمسلمین بوده ، ویکی از رزمندگان دلیرغزوات اسلام محسوب میشود ، اماافسوس به حال خربیچاره که گوشت آن حرام ،لقبش کودن وهرانسان کارعاری ازخرد انجام دهد گویا خرگونه عمل نموده است ، کاراو بسیار شاقه ،انجام آن درست ولی هیچکسی از کاراوتقدیرنکرده است وضمناٌ سپاهی گمنام جهاد درافغانستان بوده است

آنهم به شرح ذیل :

اگربه نقشه ی سیاسی وتشکیلاتی کشئورمادقیق نظر انداخته شود، سرحددشمنستان باکشور مادرشرق درقسمت بین لوگروولایت ننگرهاریعنی ولسوالی( ازره)بطرف کابل فرورفتگی سرحدی دارد واین فرورفتگی درین قسمت فاصله ( راه کوهی ودشت) را

به کابل نزدیک میسازد، اکثراًدرزمان جهادهجرت اقوام ازبک ، ترکمن واکثر مجاهدین سمت شمال ،مرکزوسایر نقاط کشور از منطقه موسی لوگر،دشتک ،مس عینک بلاخره کارغی دند و(ازره )از راه کوها ودشتها به دشمنستان صورت میگرفت ، چون شاهراهها نزددولت بود، یگانه وسیله ترانسپورتی  جهادی وقت حیوانی(بی ادبی معاف) موسوم به خربود.

کاکا لعل محمد مشهور به (لالو )خری جوانی به سن 3 سال داشت ، نسبت بمباردمان وحملات قشون سرخ او ازکاردر مزرعه بازماند ویگانه درآمد او همان کرایه خرش بود ، که به آن امرار معاش میکرد ،ازیکطرف خودش مجاهد بود واز طرفی هم خرش

درخدمت مجاهدین وهم وسیله رزق حلال برایش شده بود.

خلص این حیوان بیچاره همیشه کراکش بود، ولی کاربسیار شاقه اوبردن دوصندوق راکت ستنگر بود که دردوبغل تنه اش بسته میشد وبرکوتلی میان کوه سلطان و(سلواټ )ازراه بز رو بالا میرفت (کاری بسیار مشکل).

کاکا لالواین حیوان بی زبان را بسیار دوست میداشت واز تغذیه مکفی ، بهداشت ونگهداشت درست اولحظه یی غفلت نمی نمود ،زیراوسیله جهاد او محسوب میشد ،از همه مشکلتر روزی که بالای این حیوان بیچاره امد آن بود که درتحت پالان اومین ریموت کنترولرا جاسازی ومیخواستند اورادرپهلوی پوسته سرراه که مربوط دولت بود منفجر سازند (حمله استشهادی نمایند )ولی خوشبختانه این مین های ریموتی درآنوقت آنقدرحساس وکار امد نبود ومین انفجار ننمود ویاهم روزی این خر تمام نشده بود وبرای روزهای بدی دگر زنده ماند وعمری درازی جهت انجام کارهای پر مشقت درنصیبش بود.

بلاخره جهاد شکوهمند افغانستان به پیروزی رسید، رهبرا ن جهادی یکی پی دیگراز دشمنستان داخل کشورمیشدند جنگهای داخلی بین تنظیمهاآغاز،حدود هفتاد هزار کابلی شهید، موزیم ملی غارت وکابل به ویرانه تبدیل شد.

درهمین گیرودار،روزگار کاکا لالو نسبت بیکاری بد تر شد،خرقهرمان بطرف پیری میرفت ،ولی بازهم خانه رهبران تنظیمی آباد که یگانه راه اکمال مواد خوراکی را برای مردم محصور کابل بطرف جنوب شهر باز مانده بودند واین همان راه گردنه ایندکی (دشت

پدوله) چهلستون وچهار آسیاب بود درمسیر راه های دیگر مردم چور اسلامی میشدند.

  چور اسلامی بخاطرگفتم که بعد از پیروزی جهاد درافغانستان هر کاری بدی را تحت نام اسلام انجام دهی رواست .

طوریک پولهای مردمرا در کابل بانک بنام ثواب غارت کردند وکسی آنها را مجازات نمیتواند زیرا نام اسلام وثواب لکه دار میشود.

بهر صورت از موضوع دورنرویم ،کا کا لالو موقع را غنیمت دانسته، توسط همان خرمواد اولیه ازقبیل آرد ،روغن ،تیل وغیره را از بازار چار آسیاب،  از راه تپه های ریشخور،  قلعه فتووچهلستون به شهر انتقال وبااخذ مفادبه شهریان محصور کابل می فروخت ،یکی از روز ها درنزدیک باغ بابر( گلم جمان) اوراتوقف دادند وبرایش گفتند که خر تو چرا نمبر پلیت ندارد ؟(نباشه این هم از جمله عراده جات است چون هم تیل دارد وهم بار) هرچند کا کا لالودلیل آورد مورد قبول آنها واقع نشد ،درنهایت به او گفتند که درجریمه ی نبودن نمبرپلیت، خراورا برای ده دقیقه به فرق آویزان مینمایند وخودش چون به پای خود کلوش جدید به پا دارد درجریمه کلوش کهنه یکی از گلم جمان رابه پای خود نموده وکلوش جدیدش را بدهد ورنه گلوله داخل خوابگاه کلشینکوف جزایش خواهد بود ، کاکا لالو ازترس مرمی خاموشانه هردو جریمه را پذیرفته بعد از

اکمال ده دقیقه جزای خر این شعررازمزمه کنان براه  روان گشت. 

ما نه وپیژندلی جهادی رهبر                                                 له هغه ډیر ښه جهاد کړی زماخر

زما خره هیڅ مسلمان ته نه ورسولی ضرر                              دوی ټک وهل میخونه دمسلمان په سر

مزې ،چړچې دوی وکړې                                          ریښتینی مجاهد شوله خپل کهول سره درپه در

هیڅ ځای له چور نه خلاص نشو                                  که کلی و که بانک ، که لاره وه که شهر

دحال په ژبه ویل زما خر                                          ودې لیده دوکه دتنظیمی رهبر