فرهاد خليلی

 

نهادینه شدن مردم‌سالاری در افغانستان، موانع و چالش‌ها

 نظام نوپای مردم‌سالار در افغانستان علیرغم چالش های فراوان که در یک دهه گذشته با آن روبرو بوده است دست آورد های فراوانی را با خود داشته است.

 در کشوری که سه دهه جنگ و ناآرامی را پشت سر گذاشته و اکنون نیز در تنور سوزان آن می‌سوزد و امروز شاهد نظامی بر پایه‌های مردم‌سالاری است که با خود دستاورد های عظیمی را به ارمغان آورده است اگر عقلانی بیندیشیم نمی‌توانیم از کنار این‌همه موفقیت در عرصه‌های گوناگون به‌راحتی بگذریم؛ حضور تمامی اقشار ملت افغانستان در پای صندوق های رأی و راه‌اندازی دو دور انتخابات ریاست جمهوری و پارلمانی با حضور فعالانهٔ بانوان و شکل‌گیری جامعه مدنی در کشور و همچنین تأسیس رسانه‌های آزاد که از آن‌ها به‌عنوان ستون چهارم نظام مردم‌سالاری نامبرده می‌شود زمینه اطلاع‌رسانی و تا حدی ترویج فرهنگ مدارا و تحمل که از اصول یک جامعهٔ باز است را به وجود آورده است.

تهدیدها

 مردم‌سالاری که امروز در افغانستان تجربه می‌شود به این آسانی‌ها به‌دست نیامده است بلکه تلاش‌ها و مبارزات آزادی خواهان برای یک قرن منجر به ثمربخشی این مبارزات هر از گاهی شده است و بعد از مدت کوتاهی توسط ارتجاع و خشک‌مغز های مذهبی با چالش‌ها فراوانی مواجه شده است افغانستان در اوایل قرن بیستم باقدرت گیری شاه امان‌الله شاهد مشق مردم‌سالاری بود اما قیام امیر حبیب‌الله کلکانی به آن نقطه پایان گذاشت در دوران بعد با زمامداری نادرشاه و در زمان سلطنت محمد ظاهر شاه عموهایش دوران استبداد محمد نادرشاه را ادامه دادند تلاش‌ها برای ایجاد نظام اداری دموکراتیک در اواخر سلطنت محمد ظاهر شاه به ثمر نشست و افغانستان یک دهه شاهد نظام شاهی مشروطه شد که می‌توان از آن به نحوی نظام مردم‌سالار یادکرد هنوز این نظام نوپا نهادینه نشده بود که با کودتای سردار محمد داوود همهٔ امیدها به یاس مبدل شده و بعد سرنگونی خونین نظام جمهوری محمد داود سرآغاز خونین یک دوره سی ساله برای مردم افغانستان شد که تا هنوز استمرار یافته است.

اکنون که یک دهه از آغاز ایجاد نظام مردم‌سالار که با حضور جامعه جهانی میسر شد می‌گذرد مردم‌سالاری در افغانستان با چالش های فراوانی روبرو است فقر اقتصادی و فرهنگی مردم کشور ذهنیت های سنتی قوم‌گرایی و قبیله گرایی، فساد اداری و از همه مهم‌تر خشونت و افراط‌گرایی اگر چه نتوانسته است مسیر پیشرفت افغانستان را سد نماید اما بسیار مشکل‌آفرین و مانع نهادینه شدن مردم‌سالاری در افغانستان شده است.

هیولای فساد گسترده که بر گردن نظام اداری افغانستان حلقه انداخته است مانع از اجرای حکومت قانون و ایجاد شفافیت و حساب دهی دولت شده است اما خرد و نبوغ و قاطعیت رهبران سیاسی آینده می‌تواند در راستای برداشتن انبوهی از مشکلات که در فراروی افغانستان و نظام نوپای آن قرار دارد بسی کارساز باشد رهبری که مرد ارده و عمل باشد و دلسوز به سرنوشت مردم افغانستان و یا مرد ره باشد مردی که در جستجوی عزت و شرف افغانستان و مردم آن باشد نه طالب گنج و گوهر و بانک و تانک و با اتکا به نیروی داخلی و جوان کشور صفحهٔ جدیدی را بر روی ملت افغانستان بگشاید.

خشونت و افراط‌گرایی و تلاش های مذبوحانه دستگاه های اطلاعاتی کشور های منطقه که بعضی‌ها با مردم‌سالاری دشمنی دارند و بعضی با مردم افغانستان و در راس این دشمنی مخالفان مسلح حکومت افغانستان که دشمن سوگند خوردهٔ مردم‌سالاری است و آن را نظام وارداتی غربی می‌دانند و امروزه نیز تلاش های ادامه دارد تا با دشمنان مردم‌سالاری که مخالف ارزش های یک نظام دموکراتیک‌اند به صلح برسد و زمینه شرکتشان در نظام دموکراتیک فراهم سازد تا با استفاده از ابزار های دموکراتیک قدرت را به‌دست بگیرند و نهاد های دموکراتیک طبق خواست و باب میلشان و در جهت مقاصدشان تغیر دهند. ادامه داشته است.  

نظام موجود دموکراتیک را در افغانستان نباید هدیهٔ کشور های غربی و تحمیل‌شده توسط آنها در افغانستان دانست، افغانستان در قرنی که گذشت همیشه در تلاش و تکاپو برای رسیدن به‌نظامی برخاسته از آرای مردمش بوده آنچه که امروز در افغانستان شاهد آن هستیم نتیجه سال‌ها تلاش روشنفکران و قلم به‌دستان آزاداندیش و قربانی های بی‌شمار مردم افغانستان بوده است و جامعهٔ جهانی نیز نقش تعیین‌کننده در استمرار و شکوفایی آن داشته است.

موفقیت در نهادینه شدن نظام مردم‌سالاری بی‌گمان می‌تواند بر انبوهی از مشکلاتی که امروز افغانستان و مردم آن با آن روبرو است فائق آید آنچه که در افغانستان زمینه‌ساز بهران بوده از قوم‌گرایی خشونت و افراط‌گرایی می‌تواند جایش را به آرامش کشور و رفاه مردم افغانستان بدهد اگر نهاد های که شالوده و اساس یک نظام مردم‌سالاری را تشکیل می‌دهد تقویت شود.

رهبری کارآمد

افغانستان نیاز مبرم به رهبری دارد که روحیه خودباوری و اعتمادبه‌نفس را در میان مردم تقویت کند مردم باید به این باور برسد که باوجود انبوه مشکلات این وظیفه هر فرد این مرزوبوم است تا در کنار تلاش به این باور برسد که هر تلاشی در راستای تغییر وضعیت کنونی ثمربخش است این مردم‌اند که توانایی ایجاد تغییر را دارند تنها مردم افغانستان هستند که می‌توانند که کشورشان را به ساحل نجات برسانند نقش رهبر کارآمد که حس توانمندی را در مردم ایجاد و تقویت کند و ذهنیت ناتوانی را از میان بردارد بر هیچ کس پوشیده نیست.

رهبری کارآمد می‌تواند با نهادینه کردن مردم‌سالاری شکاف های زشت سی و سه سال جنگ خشونت و استبدادهای خارجی، فکری و استبداد قوم‌گرایی و قبیله گرایی را به هویت واحد ملی تغیر ماهیت دهد مردم‌سالاری به نظر می‌آید تنها راه حل منطقی برای پایان دردها، رنج‌ها و آلام بی‌پایان مردم افغانستان باشد اگر از آن سو استفاده نشود اگر مردم‌سالاری توانست در بزرگ‌ترین مردم‌سالاری جهان (هند) را باوجود زبان‌ها مذاهب و اقوام مختلف امروزه به یکی از قدرت های برتر اقتصادی جهان برساند در افغانستان نیز می‌تواند زمینه‌ساز پیشرفت و ترقی کشور گردد.

 

 


بالا
 
بازگشت