فرهاد خليلی

 

افغانستان و پاکستان، چالش های فرا راه و سؤ ظن های برطرف نشده

آوانیکه استعمار پیر بریتانیا بعد از یک قرن حکمرانی بر هندوستان ناگزیر استقلال کشور هندوستان را به رسمیت شناخت آنگونه که از خصوصیت های استعمار گران است  بدنه ی را از پیکر هندوستان جدا نمود و کشوری بنام پاکستان زاده شد کشوری که رهبران افغانستان از همان آغاز تولدش با آن مشکل داشته است .

با استقلال کشور پاکستان از هندوستان  برای افغانستان نیز این زمینه مساعد بود تا خواستار استرداد قسمت های از خاک کشور شان شوند که توسط سلطان های افغانستان با ارعاب انگلیسی ها ضمیمه ی هند بریتانوی شده بود اما گویا رهبران آنزمان افغانستان یا شجاعت آنرا نداشتند و یا زمینه را مساعد نمی دانستند چرا که پاکستان یک کشور مسلمان است و تازه استقلال اش را گرفته و با مشکلاتی گونه گون روبرو بود و افغانستان نمی خواست یک کشور نو ظهور مسلمانش را تحت فشار قرار دهد آنگونه که امروز مقامات پاکستان در مذاکرات شان به مقامات افغانستان وعده و وعید می سپارند آنزمان نیز رهبران افغانستان را فریب دادند.

اما بعد از یک دوره ی طولانی جنگ و خونریزی و ویرانی رییس جمهور افغانستان رابطه بسیار گرمی را با حکومت پاکستان بنا نهاد روابطی که در هیچ یک از دولت های قبلی افغانستان با پاکستان چنین رابطه ی که آقای کرزی ایجاد نموده سابقه نداشته است .

رییس جمهور افغانستان که فکر می کرد با ایجاد رابطه صمیمی با پاکستانی ها می تواند آنها را وادار به عدم حمایت از طالبان بکند و یا حد اقل از کمک پاکستانی ها جهت کشاندن طالبان به پای میز مذاکره امید به برقراری صلح در افغانستان را داشته باشد مذاکرات با دولت نظامی پرویز مشرف با وعده ها و مذاکرات به پایان رسید بدون دستاوردی چون مشرف با گرفتاری تعدادی از اعضای القاعده و تحویل دهی آنها به آمریکایی ها  از ایالات متحده امریکا پول هنگفت و سلاح های مورد نیاز  ارتش اش را تهیه نمود و گفته های رئیس جمهور مبنی بر اینکه لانه های تروریسم در آنسوی مرز قرار دارد در آنزمان گوش شنوای نداشت.

بعد از بوجود آمدن حکومت غیر نظامیان در پاکستان به رهبری آصف علی زرداری به امید واری های جناب رئیس جمهور جان تازه بخشید چون فکر می کرد با گسترش نفوذ  طالبان پاکستانی و اوجگیری حملات انتحاری شان در پاکستان این بار میتواند چشمداشت یاری از پاکستان با وجود حکومت غیر نظامی داشته باشد مذاکرات ها وعده دادن ها  و سفر های پی در پی مقامات بلند پایه دوطرف در کابل، اسلام آباد ،استانبول و لندن و اخیراً بروکسل بدون هیچ دستاوردی به پایان رسید و هیچ یک از وعده های پاکستانی ها به مقامات افغان عملی نشد.

مذاکرات لندن با حضور رئیس جمهور افغانسان ،پاکستان و میزبانی نخست وزیر بریتانیا قرار شد تلاش های دو طرف  در شش ماه آینده صلح را در افغانستان بوجود آورد  یکی از توافقات لندن[1]، همکاری جدی پاکستان، با برگزاری کنفرانس عالمان دینی در کابل بود. قرار بود شمار قابل توجهی از عالمان دینی پاکستان به کابل بیایند، در آن کنفرانس شرکت کنند و در مورد خون‌ریزی و انتحار در هر دو کشور، موضع روشن بگیرند. اما عالمان دینی پاکستان این نشست را تحریم کردند. یکی از ملاهای مشهور پاکستانی گفت، کنفرانس عالمان دینی در کابل، تلاشی است برای تقویت موضع رییس‌جمهور کرزی است، به همین دلیل آنان در این نشست شرکت نمی‌کنند. پاکستانی ها بعد از چند هفته از مذاکرات لندن  با قرار دادن گزینه های دیگری روی میز خواسته های نامشروع شان را با مذاکره کننده گان افغان میان گذاشتند  که باعث عصبانیت رئیس جمهور کرزی گردیده  است  پاکستانی ها رئیس جمهور افغانستان را بزرگترین مانع فرا راه صلح دانستند و این معاون سیاسی وزیر امور خارجه را واداشت تا بگوید لزوماً راه صلح از پاکستان نمی گذرد .

سرخوردگی از سیاست های پاکستانی مقامات سیاسی و نظامی افغانستان در اوخرواداشته است تا خواسته های پاکستانی ها در مذاکرات با طرف افغان بر ملا سازند چنانچه لوی‌درستیز افغانستان می‌گوید که پاکستان از اهداف استراتژیک خویش در برابر افغانستان که همانا به‌رسیمت شناختن خط دیورند، استفاده از منابع آبی افغانستان و کاهش روابط افغانستان با هندوستان می‌باشد، گذشتنی نیست و همچنین سخنگوی ریاست جمهوری افغانستان نیز اظهار داشته است که عدم همکاری پاکستان با روند صلح در ده سال گذشته باعث شده که تلاش‌های صلح افغانستان با گروه های مخالف مسلح، به نتیجه‌ای نرسد.

اما مقامات افغانستان دیر به این نتیجه رسیده اند که پاکستان سیاست دو گانه ی را  در قبال افغانستان بازی می کنند آنچه باعث تعجب است که چرا رهبران افغانستان از مذاکرات و نشست ها با پاکستانی ها که جز فریب و خدعه چیزی نبوده است نیاموخته است.

سیاست دروغ و فریب پاکستانی ها تنها شامل حال افغانستان نمی شود چنانچه پاکسانی ها با ایالات متحده آمریکا نیز چنین سیاستی را بازی کردند و چندین سال طول کشید تا آمریکایی ها به این باور برسد که پاکستانی ها قابل اعتماد نیستند آمریکایی ها زمانی ظن شان به پاکستانی ها آغاز شد که حملات هوایی بر پایگاه ها و اقامتگاه تروریست ها در مناطق قبیله نشین پاکستان که با آگاهی سازمان اطلاعات ارتش پاکستان صورت می گرفت ،در کمال ناباوری آمریکایی ها  هنگام حمله دیگر تروریستی در آن منطقه وجود نداشت زیرا( ISI)  آنها را از قبل در جریان حمله هوایی آمریکایی ها قرار داده بودند و زمانی شک آمریکایی ها به یقین تبدیل شد که اسامه بن لادن را در نزدیکی یکی از پایگاه های نظامی پاکستان در شهر ابیت آباد  در نزدیکی یکی از پایگاه های نظامی ارتش پاکسان یافتند این در حالیکه مقامات پاکستان بار ها اعلان داشتند که اسامه بن لادن در پاکسان نیست.

اما چرا آمریکایی ها با و جود اینکه می دانند پاکستان  خواستگاه و مرکز پرورش تروریسم  بین المللی است  هیچ اقدام علیه این کشور انجام  نداده است ، بعد از شکار اسامه بن لادن توسط کوماندو های آمریکایی در شهر ابیت آباد و افزایش فشار ها بر پاکستان نخست وزیر وقت پاکستان در سفرش به چین شریک استراتیژیک پاکستان اظهار داشت که رابطه پاکستان با چین از عسل شیرین تر و از کوه ها استوار تر است و این میرساند هر گونه برخورد با پاکستان میتواند پای چین را نیز به این ماجرا بکشاند و از جانب دیگر پاکستان هسته ای با دارا بودن جمعیت افزون بر صدو هشتاد میلیون نفر و با وجود گروه های افراطی   که میتواند هر گونه رویا رویی ایالات متحده آمریکا که بعید می نمایید بسی خطرناک باشد.

در پایان دولت افغانستان می بایست تمامی تلاش اش را  در مذاکره و تعامل  با کشور های همسایه به ویژه پاکستان در راستای تامین منافع ملی تنظیم نماید  اگر مذاکره با همسایه ها ثمربخش نیست تقویت قوای مسلح افغانستان از بین بردن فساد و ایجاد حکومت قانون و اتکا به قدرت داخلی که همانا مردم افغانستان می باشد می تواند در جهت فایق آمدن بر مشکلات جاری کشور کارساز و موفقیت آمیز باشد.

 


 

[1] http://8am.af نشست بروکسل بازی دیگر

 

 


بالا
 
بازگشت