دکتراندس م. نبی هیکل
" دموکراسیها باهم نمیجنگند" مگر با دیگران!
بر همه آشکار است که غرب در آستانه یک مداخله دیگر قرار دارد، تا حکومت بشار اسد را به اصطلاح به خاطر استفاده از مواد کیمایی گوشمالی دهد. وضعیت در سوریه به تنور گرمی همانند است که دوستان و دشمنان از آن سود میبرند. مبارزان از کمپ القاعده و کمپ دموکراسی لیبرال از یکسو و به اصطلاح اجر -طلبان سنی و شیعه از سوی دیگر در آن حضور دارند. آنها نه تنها از هم متفاوت اند بلکه در مهمترین جهات باهم مشابهت ها ی جدی دارند. برخی برای منافع دنیای فانی و برخ دیگر هم برای منافع دنیای فانی وهم برای منافع اخروی به انسان کشی مشغول اند.همه ی آنها هدف دستیابی به قدرت و هژمونی را دارند.
ازنظر بین المللی جامعه لیبرال، ایران و عربستان با دوستان و متحدان خود یکجا در این کشتار حضور دارند.
کمپ لیبرال در راس ایالات متحده امریکا و بریتانیا منافع مشروع و آماده برای مداخله دارند: امنیت و صلح جهانی، مداخله بشر دوستانه، هژمونی بین المللی، جهانی شدن از زمره مهمترین آنها اند. دو هدف تامین صلح و مداخله بشر دوستانه با سیماهای معصوم و استدلال انسانی برنده ترین حربه های هژمونیزم غرب را میسازند.
به اصطلاح جهاد غرب برای «مصوون ساختن دموکراسی » پس از جنگ اول جهانی آغاز گردید. بر اساس ادبیات روابط بین المللی دو باورمندی اساس آن را میساخت: باورمندی کانت که جمهوریها به جنگ نمیپردازند و باورمندی بر نقش نهادها که از راه در قفس قراردادن حیوانات درنده، جنگل را به قول ودرو ویلسون به باغ وحش تبدل خواهد کرد.
نخستین آرمانها با ایجاد جامعه ملل ناکام شدند اما پس ازجنگ جهانی دوم دنبال گردیدند، و امروزنیز این جهاد ادامه دارد: دموکراسی توسعه میباشد و همپای آن نهادهای لیبرال و مارکیت اقتصادی گسترش میابند و هژمونی لیبرال نیز ممکن است تامین گردد. پیشبینی فوکویاما پس از سقوط اتحاد شوروی و دیوار برلین در مورد « پایان تاریخ » را همه میدانند.
به نظر میرسد نه تنها مواد خوراکی ، بلکه رژیم سیاسی و رهبر و شخصیت نیز تاریخ استفاده دارد. از نظر فرانسه - که نخستین حامیان خاندان حاکم در سوریه بودند -و متحدان غربی آن تاریخ حاکمیت علوی و شاید هم خاندان اسد به پایان رسیده باشد. حضور یک رژیم دوست یا لیبرال در سوریه نه تنها برای اسراییل بلکه برای غرب و دشمنان رژیم سوریه در منطقه ممکن است مطرح باشد. در هرصورت رژیم بشار الاسد بحیث یک تهدید تلقی میگردد واین تهدید برای سنی های مبارز یک معنا دارد و برای شیعان مبارز معنای دیگر. برای غرب تعویض آن رژیم به دموکراسی لیبرال خطر جنگ افروزی ٰرژیم را از میان خواهد برد، مارکیت آزاد اقتصادی را بروی بازار غرب باز خواهد کرد و امکانات جهانی شدن نورمهاو فرهنگ لیبرال را فراهم خواهد ساخت. کمپ های دوران جنگ سرد را نیز در آن میتوان ملاحظه کرد.
درحالیکه نیت دموکراسی لیبرال برای توسعه ی دموکراسی لیبرال، فرهنگ و اقتصاد لیبرال برهمه آشکار است برای تحقق آن راه های قابل تبریه جستجو میگردد. تهدید برای صلح و امنیت بین المللی و مداخله بشردوستانه دلایلی اند که مداخله و تجاوز نظامی را در سیاست بین المللی مشروعیت میبخشد. غرب در ۱۹۹۱ پس از حمله رژیم صدام حسین بر کویت آن را تهدید به صلح و ثبات تلقی کرد و به گوشمالی عراق پرداخت. دلایل حمله بر عراق و حضور نطامی در افغانستان نیز به بهانه تهدید به صلح و امنیت بین المللی انجام گردیدند. در قضیه بو سنیا-هرزگوینا غرب به نقش محدود سازمان ملل بحیث حافظ صلح اکتفا کرد زیرا انکشافات نظامی متذکره را تهدیدی به منافع غرب نمیپنداشت. مواد ۳۹ و ۴۰-۴۳ منشور سازمان ملل صلاحیت تشخیص و تصمیمگیری در این مورد را برای شورای امنیت آن سازمان اعطا میکند، اما به اصطلاح (آب زور سربالا میرود).
گاهی این سوال مطرح میگردد : در صورتیکه هدف، اسباب رسیدن به آن را تقدس بخشد تفاوت میان گروپهای مختلف مبارزان ایدیولوژیک تنها در اشکال و استفاده از ابراز و نوعیت و اسلوب استفاده از آن میتواند وجود داشته باشد. اما سوال اساسی به حق مبارزه این مبارزان و حق استفاده از ابزار بدون درنظرداشت عواقب آن برای دیگران به شمول مخالفان بستگی دارد. این همان تفاوتی است که میان یک گروپ دهشت افگن وحشی صفت و یک دولت به اصطلاح متمدن وجود دارد درحالیکه هردو برای رسیدن به اهداف خود از ابزاری که در دست دارند و لازم میدانند استفاده مینمایند. هردو میخواهند انسان مخالف و دیگر اندیش را به همفکری یا اطاعت وادارند و یا نابود نمایند.
پایان