محمد آجان غلجی

 

 
 

حادثه ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ و پیامد  های تشکیل ایتلاف   

! جهانی مبارزه با تروریزم

 

 

 

 

دو - پیامد های مهم ایتلاف جهانی مبارزه با تروریزم در جهان 

 

غربیها شامل اروپایان و امریکایی ها مردمان تحصیل یافته : اگاه ؛ بافرهنگ  و در جوامع پیشرفته صنعتی دارای داشته های بزرگ اقتصادی ؛ معیشتی زیسته اند ؛ ایشان از  امکانات و تسهیلات فراوان  تعلیمی ؛ بهداشتی ؛ رفاه اجتماعی  ؛ ازادیهای مدنی ؛ حق انتخاب ازادانه ؛  مصونیت ارتباطات ؛ مخابرات  و امتیازات زیاد حیاتی  برخوردار بودند که  در سایر نقاط جهان نذیرش دیده نمیشد ؛ الی سقوط سیستم سوسیالیستی  در راس اتحاد جماهیر شوروی که رقیب غرب بود  انواع این تسهیلات از جانب دولتهای غربی برای مردمان این سرزمینها  اماده میشد ؛ مردم در رفاه واقعی بسر میبردند  تا کمبودات در زندگی شان به حد اقل  تقلیل کند  ؛ و بدینترتیب برتری زندگی 

 ساکنان شان نسبت به سایرین به خصوص باشندگان کشورهای سوسیالیستی حفظ گردد ؛ نارضایتی ها را با رفع نیازمندیها بر طرف و اعتراضات را  به موقع مهار سازند تا به همین وسیله جلو نفوذ افکار و ایدیولوژی سوسیالیستی را در قلمروهایشان گرفته اقتدار و دوام  نظام سرمایداری را بیمه کنند ؛ نظام سرمایداری بر فاکتور تبلیغات و میدیا سرمایگزاری وسیع و توجه فراوان نموده که حجم و وسعت این سرمایگذاری تا هنوز هم برای بسیاریها نامعلوم و غیرقابل باور است ؛ میدیای قوی  از برتری های  بزرگ غرب نسبت به دیگران بود وهست که در گذشته و حال اهداف نظام را بهتر از هروسیله دیگر با ظرفیتها و توانایی هایی که داشت و دارد هم میان ساکنان غرب و هم در 

 سطح جهان طوریکه خود شان پلان گزاری کرده اند توجیه وبه ذهنیتهای عامه قبولانده اند ؛ میدیا در غرب  از چنان امکانات ؛ مهارتها ؛ توان  ؛ تجربه ؛ اعتبار و جایگاهی در اختیار بازیگران نطام برخوردار بود و هست که همواره  بنا به ضرورت غرب  روی موضوعی در هر گوشه جهان طی روزها و هفته ها با راه اندازی سیلی از تبلیغات  همگون ذهنیتهای عمومی را در جوامع خویش و سایر نقاط جهان به سادگی سمت و سوی  دلخواه داده  به کرسی نشانده اند ؛ طی تاریخ معاصر ؛ میدیا در پیشبرد و تحقق اهداف استعماری و سیطره جویی غرب و نظام سرمایداری در گوشه های جهان  نقش بارز و با اهمیت تر نسبت به استفاده از قوای نظامی  و فعالیت های اقتصادی 

داشته است ؛ میدیای غرب با موجهای تبلیغاتی بار ها توانسته  سیاه را سفید و سرخ را سبز جا زده بر اذهان غربی و جهانی  بقبولانند طور مثال حین تصمیم گیری حمله بر عراق غوغای داشتن سلاح اتمی و کشتار جمعی  در عراق را عنوان و به همین بهانه بر ان کشور یورش بردند ؛ در حالیکه خود میدانستند که عراق چنین اسلحه یی  در اختیار ندارد ؛ حتی نظر صریح تیم بازرسان بین المللی را مبنی بر عدم حد اقل شواهد بودن سلاح اتمی  در عراق سبکسرانه نادیده گرفتند ؛ عراق را اشغال کردند و تا امروز اثری از اسلحه ادعا شده پیدا نگردید ؛ مثال دیگر حین موجودیت قوای شوروی در افغانستان اکثر گروه های تروریستی از جمله القاعده و سردسته شان عصامه بن 

 لادین که از امکانات غرب با مخالفین نظام سرمایداری در افغانستان میجنگیدند همین میدیای غربی انها را مجاهدین و مبارزین راه ازادی لقب داده به نفع شان تبلیغ مینمودند ؛ در برهه یی از زمان بعد از حوادث ۱۱ سپتامبر و لشکر کشی به افغانستان همین مبارزین راه ازادی را گروه های تروریستی ایکه امنیت جهانی  را با اقداماتشان به مخاطره انداخته اند نام گزاشتند و اینک با گذشت یک دهه از ان زمان دارند از در اشتی با انها ویا همکاران نزدیک ایشان یعنی طالبان پیش می ایند و زمزمه  مذاکره ؛ مصالحه و اشتی با انها را در پیشگرفته اند ؛ جالب اینکه همه این تناقضات را به یاری میدیای نیرومند شان توجیه و به ذهنیتها میپذیرند ؛ مثالهای متعدد از این دست وجود   دارد ؛  جوامع غربی چنان مجذوب ؛ معتاد ؛ باورمند و همیشه قربانی میدیا شده اند که هر طرح و تولید میدیا هایشان را که در خدمت نظام قرار دارد بدون فکر کردن ؛ سنجیدن و مطمین شدن از درستی و نادرستی موضوع تا امروز  پذیرفته اند

 

غرب به بازوی همین میدیا سیستم سوسیالیستی و اتحاد شوروی را طی مبارزه مداوم ؛ طولانی و تبلیغات چند ین صد ساعته شبانه روزی ازطریق رادیو وتلویزیونها؛ جمع هزارها صفحه نوشتاری در روز علیه ان سیستم و شوروی وقت به تبلیغات وپروپاگند ادامه داد و با اتهاماتی چون نقض خشن ازادیهای فردی ؛ دموکراتیک ؛ وضع بد  اقتصادی ؛ عدم امکانات رفاهی ؛ نظامیگری ؛ تحمیل ایدیولوٰژی ؛ اهداف توسعه طلبی ؛ وضع صدها و هزاران اتهام واقعی و غیر واقعی  اتحاد شوروی را به هیولایی خطرناکی به مردم وجوامع شان معرفی کرده ؛  هراس همیشگی از خطر شوروی  را در ذهنیتهای عامه طور دوامدار و معنی داری تداعی گردند  ؛ همزمان به نیازمندی های مردم  خویش  رسیدند تا حمایت شان را به منظور بقای نطام سرمایه کمایی کنند  ؛ در موجودیت اتحاد شوروی توازن لازم سیاسی ؛ نظامی و اقتصادی میان بلوکهای شرق و غرب  برقرار و هر یک در اقدامات فرامرزی جانب دقت و احتیاط را از بیم عکس العمل جانب مقابل رعایت میکردند ؛ نسبت توازن موجود انزمان کشور های کوچک ؛ ضعیف و کم رشد جهان  تا اندازه زیادی از گزند تهدید مستقیم ؛ تحریمهای غیر موجه ؛ لشکرکشیها ؛ اشغال و تجاوز های رنگارنگ  تا حد زیادی در امان بودند .

 

 با سقوط سیستم سوسیالیستی و اتحادشوروی این توازون از بین رفت و غرب و نظام سرمایداری یکه تاز میدان در جهان شده ؛ خود را منحیث یگانه زورمند و مستحق تصمیم گیری بر سرنوشت بشریت وجهانیان پنداشته با خیال راحت مصروف پیریزی وپیگیری منافع استعماری و توسعه جویی سیاسی ؛ اقتصادی در هرگوشه یی از کره ارض که  منافع ازمندانه شان ایجاب نمود به تعرض بی حد و مرز تبلیغاتی ؛ سیاسی و نظامی پرداخته ؛ با لگدمال کردن ونقض فجیع منافع دیگر ملتها ؛ منافع نامشروع شان را با استعمال طاقت و بزور تامین کردند و میکنند ؛  بعد از فروپاشی شوروی و برهم خوردن توازن در صحنه جهانی ؛  دو بار تعرض نظامی بر عراق ؛ تعرض نظامی بر 

 يوگوسلاویا و تجزیه ان ؛ لشکرکشی بر افغانستان ؛ تعرض بر لیبیا ؛ انصراف اجباری حکومت منتخب اطریش  از قدرت ذریعه تهدید به قطع رابطه سیاسی ؛ سقوط حکومت منتخب  اسلامی ترکیه برهبری اربکان بوسیله کودتا ؛ تحریم و تهدید ایران و کوریای شمالی به بهانه ساختن سلاح اتمی ؛ تحمیل تجزیه بر سودان ؛ سازماندهی بهار عربی  غرض جابجایی های  کار امد تر ودلخواه  و مماثل ان ؛ نمونه های عریان تجاوز و تاخت و تازهای لجام گسیخته نظامهای سرمایداری بر کشور ها و ملتهای ضعیف به مقصد تامین منافع ناجایز شان و نتیجه منطقی برهم خوردن توازن جهانیست که بر رنج و عذاب ملتهای فقیر افزوده است

 

طوریکه گفته شد نظامهای سرمایداری طی دوران جنگ سرد با انجام تبلیغات وسیع و بی انجام ترس و واهمه غیر واقعی از اتحاد شوروی وسیستم سوسیالیستی را در اذهان باشندگان سرزمینهایشان  تداعی و ایجاد کرده پیوسته گسترش میدادند  تا ذهنیتها را از کردار های وحشتناک خویش هم در چپاول منابع کشورهای فقیر و هم  جفا ها  در حق ملتها و مردمان خویش منحرف سازند  ؛ با سقوط شوروی این حربه از کار افتید ؛ واقعیت های جدید عرض اندام نمود و مردم خواهان توجه به حل مشکلات داخلی وحسابدهی میشدند ؛ بخاطر جلوگیری از رسوایی وتداوم سیطره بر جوامع خویش وجهان پیرامون ناگزیر شدند جاگزین فرضی ؛ خیالی وجعلی  بجای سوسیالیزم وشوروی

 رابوجود اورده ؛ چون گذشته شهروندانشان را از  انها بترسانند و بدینترتیب پوشش کاذبی را برای  ادامه قدرت  در سرزمین هایشان ؛ توسعه جویی های استعماری و غارت منابع دیگران بدست ارند .

 

زمامداران غربی با مشورت ؛ هدایت و حمایت حلقات اصلی  و دایمی تصمیم گیری های حیاتی پشت پرده یا همان مالکان وگردانندگان کارتل های رشته های اقتصادی جهان برای پر کردن خلای نبود اتحاد شوروی ومتحدینش اسلام سیاسی افراطی  را که خود بوجود اورده و زمانی به بهترین وجه در برابر شوروی و سوسیالیزم استعمالش کرد

 

 طی بازی یی دقیق استخباراتی بحیث دشمن جدید غرب وارزشهای دموکراسی و ازادی بشریت  به جهانیان و جوامع غربی معرفی اش کرده و گویا در مخالفت و دشمنی  با ارزشهای غربی  دشمنان  فرضی  اسلامگرا راجاگزین اتحاد شوروی ساقط شده ساختند ؛ درین راستا پروپاگند و غوغا های گر کننده تبلیغاتی را براه انداختند تا بوسیله  اش به تدریج ذهنیتها را با یاری میدیای ماهر و ابدیده خود ها برای پذیرش دشمن تازه و خطرات مهلک ناشی از ان در اینده  اماده سازند ؛ که چنین کردند و پروژه دشمن جعلی و خیالی را حسب ضرورت شان  باالاخره به کرسی شاندند .

 

اسلام سیاسی ؛ افراطی و گروه های تند رو  اسلامی ؛ ( به  اصطلاح امروزه گروه های تروریستی اسلامی ) ؛ پیشینه طولانی  در تاریخ و تعالیم اسلام نداشته بلکه مولود استخبارات غربیست  که به منظور  تسهیل کنترول وغارت منابع کشور های اسلامی طی دهه های اخیر  قرن  گذشته طبق نیاز ؛ پلانگزاری و حمایت مالی ؛ سیاسی  و نظامی  استخبارات غرب یکی پی دیگر بوجود امده  ؛ تربیت ؛ تمویل وتقویت شده ؛ در خدمت تطبیق برنامه های  همین کشور ها قرار گرفتند . غرض تثبیت عرض وجود دشمن نو ظهور  اقدامات تروریستی چندی طی دهه نود قرن پار و بعد از ان در برخی نقاط جهان بوقوع پیوست ؛ مانند حمله تروریستی به سفارت امریکا در کینیا ؛ انفجار در مرکز  تجارت جهانی واقع نیویارک ؛ حملات تروریستی در انگلستان ؛ هسپانیه ؛ هندوستان وغیره که تقریبا همه به افراطیون اسلامی نسبت داده شد و این نیروی نو ظهور به حیث تهدید به امنیت جهانی تثبیت و معرفی گردید .

 

اصل ماجرا  و پروگرام وسیع با ابعادکثیر به مقصد تغیرات بنیادی  به نفع نظام سرمایه و ضرر توده های ملیاردی  ساکن کره ارض به شمول شهروندان غربی با حوادث ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ که اوج فعالیت تروریستی پنداشته میشود اغاز گردید ؛ که متعاقبش ایتلاف جهانی مبارزه با تروریزم تشکیل و به فعالیت شروع نمود گه در فوق پیامدهای ان در افغانستان و اطراف ان  طور موجز به بررسی گرفته شده و اینک به پیامد های جهانیش نیز اشارات کوتاه خواهیم داشت

 

پیامد های معلوم ایتلاف بین المللی مبارزه با تروریزم  در سطح جها نی : -

 

اتحاد شوروی و سیستم سوسیالیستی به  تعبیر غرب  به مثابه دشمنان قبلی  انها دارای ادرس ؛ نطام وسیستم معین ؛  قدرت نطامی همانند و طاقت درجه دوم اقتصادی انروز بعد از جهان غرب بود ؛  که دهه ها با نظام سرمایداری  رقابت سیاسی ؛ نظامی ؛ اقتصادی ؛ فرهنگی نمود ؛ مگر دشمن جانشین شوروی  یا همان اسلام افراطی  شامل گروه های تندرو  و تروریستی مانند القاعده ؛ طالبان و غیره که همه مخلوق همین غرب ودر خدمت ایشان بودند و احتمالا هستند ؛ نه ادرس معین دارند ؛ نه قدرت نظامی ؛ اقتصادی معینی دارند و نه هم ارتش و نظامی در حد توان تهدید به کشور های توانمند ؛ جالبتر که اقامتگاه ها ؛ مخفیگاه ها  ؛ تربیتگاه ها و منابع تمویل انها همه   قرار اظهارات همین غربی ها و شواهد معلوم در کشورهای پیرو ودنباله رو غربی مانند پاکستان ؛ عربستان ؛ عراق و دیگران قرار دارد که به حکم عقل سلیم در صورت نیت ؛  تصمیم و هماهنگی درست ریشه چنین گروه های دهشت افگن به اسرع وقت  خشک و جهان از لوث وجود شان مبرا خواهد شد ؛  حوادث و حقایق بعد از سقوط شوروی  بوی‍ژه دهه اخیر در جهان واقعیت بزرگتر پنهانی را نشان میدهد که وجود وخطر گروه های تند رو بهانه و روپوشی برای ترساندن جهانیان مخصوصا اهالی غرب از خطر فرضی و بدینترتیب زمینه سازی برای تحقق نیات واهداف  به بند کشیدن بیشتر مردم  ؛ اخذ دوباره امتیازات مادی و معنوی یی که جوامع غربی و پیشرفته در نتیجه مبارزات  طولانی و همچنان در رقابتهای نظامهای شان با سیستم سوسیالیستی بدست اورده بودند هستند  . 

 

 - : مانند 

 

یک - تقویت تدریجی و سیستماتیک نظام پولیسی و خفه کردن ازادیهای مشروع دموکراتیک --  زیر نام خطر و مبارزه با تروریزم قبل از ۱۱ سپتمبر ۲۰۰۱ به شکل پنهانی و بعد از ان طور علنی  ؛ تحت همین بهانه حتی با تغیر برخی قوانین مدافع ازادی های فردی راه تحکیم نامشروع کنترول بر حریم شخصی وزندگی خصوصی مردم درجهان به شمول جوامع خودشان در غرب را هموار ساختند ؛  درین  راستا شنود مکالمات تیلفونی ؛ کنترول و خوانش  پست ؛  کنترول ایمایل ؛ حسب ضرورت شنود از منزل مردم ؛  بازرسی های خود سر وهمانند اینها که  قبلا در صورت وجود  فاکتها ودلایل معین  بعد از توافق و حکم تحریری ځارنوالی  و محکمه ممکن میشد حالا به تصمیم مامورین  امنیتی نزول کرده ؛ طوریکه انها خواسته باشند عمل مینمایند ؛  یعنی  حالا و بعد از این جوامع متمدن غربی هم در خصوصی ترین مسایل زندگی  که در گذشته از مصونیت برخوردار بودند باید بار تشویش و نگرانی ذهنی را بدوش بکشند .

 

دو - وضع کنترول عمیق و دقیق بر ملکیتها ؛ عواید و تشبثات فردی - در اروپا و امریکا همه مکلف شده اند از هر یورو و دالر خویش حساب دهند  ؛ پول  و زیورات را تنها در بانکها نگهداری واز چگونگی مالکیت ان گزارش دهند ؛ برای تعویض کرانسی  حین سفر یا به مقصد دیگری ؛ اگر بیش از ۵۰۰ دالر یا معادلش باشد به غرفه های بانکها و صرافیها از چگونگی داشتن ان با ارایه مدرک گزارش دهند ؛ اگر به حساب کسی بیش از ۵۰۰ دالر از هر جای و هرکسی واریز گردد  یا هم به کسی بفرستد نیز باید گزارش و حساب دهد ؛ داشتن پول نقد ؛ زیورات و اجناس گران بها در خانه و بصورت شخصی باعث بازپرس  ؛ مصادره و مجازات میگردد ؛ پس انداز نیز شامل مقررات 

 فوق میشود ؛  در حالیکه هستند افراد  ؛ شرکتها و کارتلهای محدودی که در هر دقیقه ملیونها دالر به حسابشان واریز میگردد و کس یا دولتی حق وجرات پرسیدن از انها را در مورد ندارد ؛ اینها همان  مافیای  مالی ؛ اقتصادی  مسلط بر جهان  و نیرو های اصلی پس پرده قدرت در غرب اند که  تصامیم حقیقی عزل و نصب حکو مات و دولتها وضع قوانین دلخواه که منافع ایشان را گرانتی و حراصت بتوانند  را دارند .  البته در گذشته ها حتی یازده سال قبل چنین محدودیتها  غیر معمول ؛  ناشدنی  و ناپزیرفتنی بود .

 

سه -  به اثر  معمای مبارزه با تروریزم سفر های عادی فردی نیز متاثز گردیده و ؛ محدودیتهای بر ان وضع شده ؛ مثلا ایالات متحده در زمان بوش پسر تصمیم گرفت  اتباع انعده کشورها که با ایالات متحده ویزا ندارند نیز مکلف اند قبل از سفر به امریکا با پر کردن فورم خاص اجازه ورود به ان کشور را بگیرند در غیر ان اجازه ورود به  امریکا را نخواهند یافت ؛ برای توجیه این عمل غیر قانونی توضیحی را نیز در برابر مسافرین لازم نمیدانند ؛ مسافرین اروپایی نیز با محدودیتهای شبیه و ازجله محدودیتهای شدید  انتقال  فیزکی پول مواجه شده اند .

 

چهار - از سال ۲۰۰۱ به بعد زیر نام مشکل تروریزم  و مبارزه با ان ؛  نرخ بیکاری در جهان ؛ مشخصا در اروپا و امریکا ؛ یه خصوص میان جوانان رشد سعودی بی سابقه داشته که باعث مشکلات عدیده اجتماعی گردیده ؛  طی همین مدت سپسایدی های زیادی بر مواد اولیه غذایی ؛ ادویه ؛ مواد سوخت و مماثل ان در اروپا و امریکا برداشته  شده ؛ یا هم به شدت پایین امده ؛ که در نتیجه نرخ مواد ضروری  برای همگان ؛  از دو تا چند بار بلند رفته ؛ در حالیکه عواید مردم شامل معاشات ؛ دستمزدها ؛ کمکهای اجتماعی و همانند ان  در حال گذشته باقیمانده ؛ یا کدام فیصد ارتقا یافته که تناسب میان عواید و مخارج از بیخ و بن برهم خورده  و هنوز در حال برهم خوردن و بدتر شدن  است ؛ طوریکه  مانند جوامع افریقایی ؛ اسیایی و امریکای لاتین ؛ در امریکا و اروپا هم  فاصله میان فقیر وغنی سریعا رو به رشد است  و اقشار فقیر  پا به عرصه وجود گذاشته روز تا روز ؛ بی امکانتر ؛ محروم تر و فقیر تر میگردند .

 

پنج - رفاه اجتماعی ؛ راه ها ؛ وسایل و امکانات ان نیز بعد ختم جنگ سرد  ؛ به ویژه بعد حوادث ۱۱ سپتامبر در امریکا و اروپا طور منظم ؛ هدفمند و سیستماتیک  زیر فشار دوامدار و بی وقفه قرار گرفته  و روز تا روز بخشی از امتیازات  قیچی و فشار بر جوامع و نیازمندان  بالا میگیرد ؛ چنین فشارها بر همه اقشار مانند اطفال ؛ سالخورده  گان ؛ متقاضیان کار ؛ متقاعدین ؛ معیو بین  و همه اقشار اسیب پذیر تدریجا تحمیل میگردد و برای نهادینه کردنش قوانین در زمینه هم به ضرر همین گروه های اسیب پذیر دگرگون میشود .

 

 شش. -  متعاقب پایان یافتن جنگ سرد ؛ باالخاصه به تعقیب دگرگونی های ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ ؛  در اقدامات دقیقا سنجیده شده و پلان شده به منظور تقویت هر چه بیشتر وکاملتر مواضع نظام سرمایداری در غرب به مثابه کانون و مرکز نظام ؛ از طریق تغیرات پیهم در قوانین رفاه همگانی ؛ دفاع از حقوق کارگران وافراد عادی جامعه  بر  توان وقدرت تصمیم گیری کارفرما نسبت به سرنوشت کارگران ؛ کارمندان و  مستخدمین هدفمندانه  افزوده شد ؛ طوریکه در مورد استخدام وعم استخدام ؛ نوعیت کار وچگونگی  استفاده از کار ؛ بیرون راندن از کار  دیگر از صلاحیتهای کارفرماست ؛ که کارمند و کارگر در زمینه مانند گذشته دارای کدام نقش  نبوده وارگانهای صنفی و تشکلات دفاع از حقوق انان نیز دیگر در موقعیت قبلی و برخوردار از تاثیرگذذاری چندانی نیستند .

 

هفت -  قاچاق و استعمال مواد مخدر  ؛  از جمله تریاک و هیرویین در اروپا و امریکا طی دهه اخیر به میزان بلندی رسیده  : که بیشتر استفاده کننده گان انر ا جوانان تشکیل میدهند ؛ مواد مخدر امروز در مقایسه به گذشته  فراوان یافت شده  ؛ در هرگوشه ی شهرهای غربی  به سادگی قابل دسترس بوده  ؛ اعتیاد به ان روز افزون شده ؛  تدابیر موثری هم غرض جلوگیری از قاچاق و استفاده اش  محسوس نیست .

 

هشت - بد امنی و عدم مصونیت فردی و اجتماعی نیز ؛ در دهه گذشته رشد صعودی بی رویه داشته و ارامش اروپایان و امریکاییها را  برهم زده  ؛ از جمله سرقتهای مسلحانه و غیرمسلحانه  در محاضرعام ؛ خانه ها ؛ بانکها ؛ دکاکین بالا رفته ؛ انتقال یا نگهداشت پول نقد در حد یکصد یورو یا بیشتر از ان  موجب حمله دزدان و جنایتکاران برفرد یا خانه دارنده ان میشود ؛  داشتن و نگهداشتن زیورات نیز باعث عین سرنوشت میگردد ؛ خشونت و کشتار نیز به بالا ترین حد در چند دهه رسیده است .

 

اینها موارد ملموس ؛ قابل دید ودرک برای همگان است ؛ یقینا  تغیرات منفی دیگری هم در زندگی مردمان غرب بوقوع پیوسته  که تا کنون برای ما قابل دید نبوده ؛ طوریکه ملاحظه میگردد  نظام برای محدودیتهای بیشتر ودر بند کشیدن روز افزون زحمتکشان غربی با اراده و مصمم است ؛ بنا تغیرات ناخوشایند زیادی در راه است تا زندگی  باالنسبه مرفه غربی ها را مانند سایر مردمان جهان ما به جهنم مبدل سازند

.

 

 -: نتیجه 

 

طوریکه در بالا ذکر شد ایتلاف جهانی مبارزه با تروریزم بعد از یک دهه تلاش و هزینه کردن ده ها ملیارد دالر به هیچ یک از اهداف تعین شده اش نه در افغانستان و اطراف ان و نه هم در جوامع غربی نرسیده ؛ حتی نزدیک هم نشده است ؛ یعنی اساسی ترین اهداف عنوان شده که ختم فعالیتهای تروریستی و ریشه کنی گروه های تروریستی  بود میسر نگردید ؛ که بالا هم گرفت و این گروه ها قویتر ؛ جریتر و با امکان تر  از گذشته شدند ؛  پایان دادن به کشت و قاچاق  مواد مخدر به مثابه دیگر مقصد بنیادی مبارزه ایتلاف نتیجه معکوس ببار اورد ؛ تامین امنیت جهان منظور اساسی  دیگری بود که بعد از یازده سال مبارزه ویران تر از گزشته هاست ؛ فساد فراگیر و غیر قابل کنترول از دستاورد های مبارزه ایتلاف در افغانستان میباشد .

 

مشابه حوادث ونتایج عملکرد های ایتلاف در افغانستان و دور و برش ؛ در امریکا و اروپا نیز پیامد های کار دقیقا خلاف اهداف تعین شده نخستین وبر عکس انتظارات مردم شکل گرفت که در بالا به اختصار به برخی نتایج در غرب نیز اشاره شد ؛ که تا هنوز نه خطر تروریزم در اروپا و امریکا رفع شد ؛ نه امنیت بهتر و مطمین تامین گردید ؛  قاچاق و استعمال مواد مخدر بالا رفت طوریکه در هر کشور غربی اینک از هر نوع مواد مخدر به اسانی وفراوانی یافت میشود ؛ علاوتا به  بهانه  مبارزه با تروریزم  ازادی هاو حقوق مسلم مردم در غرب مانند ازادی اندیشه و بیان ؛ مصونیت و محرمیت مکالمات ؛ ارتبطات ؛ ملکیت های شخصی ؛ حقوق فردی ؛ اجتماعی و بشری ؛ تسهیلات و  امکانات رفاه اجتماعی همه طور پلان شده و هدفمند زیر فشار مداوم  تدریجی قرار گرفت ؛ این روند هدفمندانه تا رسیدن به مقصد که همانا واپسگیری همه امکانات ؛ تسهیلات و امتیازاتی که باشنده گان اروپا وامریکا طی مبارزات دهه ها  و در دوران رقابت غرب با اتحاد شوروی  بدست اورده بودند پیگری خواهد شد .

 

پیامد های مبارزات ایتلاف مبارزه با تروریزم   ذکرشده در فوق ؛ حوادث دو دهه اخیر بویژه دهه پسین ؛ روند اجراات نظام سرمایداری ؛ نحوه تبلیغات ؛ لشکر کشی های دو دهه اخیر ؛ تعویض رژیمها بوسیله طاقت نظامی در برخی کشورها ؛ تعویض محیلانه قوانین رفاهی و ازادیهای دیموکراتیک در غرب  و اقدامات دیگری از این دست نشان دهنده  اهداف شیطانی بزرگ دیگریست که مبارزه با تروریزم را منحیث روکشی به مقصد رسیدن به ان در خدمت گرفته است .

 

منظور از طرح وتعقیب پالیسی جدید نظام سرمایداری  که اهداف عریان و پنهان ایتلاف جهانی مبارزه با تروریزم جزیی از ان است ؛ دست یابی یکجانبه و بی چون وچرا به همه منابع پر درامد گوش گوشه گیتی بابهره گیری از همه وسایل مجاز وغیر مجاز ؛ شامل حیله ؛ زور ؛ تحریم  ؛ استفاده از تروریزم بوسیله گماشتن این گروه هادر جاییکه لازم دانند ؛ با تغیر رژیمهای نافرمان و تحت فشار نگهداشتن دایمی رژیمهای همسو برای رسیدن به مقاصد بلند پروازانه ونیل به هژمونی مطلق بر جهان و بشریت ؛ دوام فشار ها برای خفه کردن بیشتر ازادیهای دموکراتیک مدنی ؛ حقوق بشری و امتیازات رفاهی در غرب تا برداشتن کل انها به نفع نظام سرمایه ؛ ودر نهایت تحمیل یک نظام 

 بردگی جدید ( یا بردگی مدرن ) ؛  که با توسعه تکنولوژی  هر روز بر لشکر بیکاران در جهان علاوه میشود وزمینه را برای عملی شدن بردگی مدرن  که همانا ناگزیری مردم برای حصول حد اقل عاید برای  امرار حیات است ؛ انها را وامیدارد شرایط خشن ؛ غیر انسانی و برده وار کار فرمایان را که ضمن پالیسی های جدید نظام از طریق تغیر  تدریجی ولی پیوسته قوانین حمایت از حقوق کارگران ؛ کارمندان و سایر نیازمندان کار ؛ روز تا روز از صلاحیتهای بی حد و مرز در تصمیم گیری بر سرنوشت  انها برخوردار میگردند ؛ این وضع مردم را ناگزیر به پذیرفتن داوطلبانه شرایط برده وار کارفرمایان وامیدارد ؛ که باتوجه به ماهیتش میتوان انرا بردگی داوطلبانه یا جدید و یا هم مدرن  نام گزاشت ؛ همین اکنون نمونه های نخستین این نوع بردگی بوقوع  پیوسته اند ؛ نام و عنوانش را هر چه بگزارند ؛  متاسفانه جهان  بسوی یک چنین فاجعه المناک  و خطرناک در حرکت است ؛ بدین ترتیب دستاورد های  مبارزات خونین چندین قرنه بشریت  بخاطر نهادینه سازی ازادی ؛ رفاه بشری  ؛ برابری و برادری به تناسب  سرعت تحقق  پالیسی جدید نظام سرمایداری بسوی فنا و نابودی  به پیش خواهد رفت  ؛ مگر انکه نیرو ها ؛ دولتهای مستقل یا تشکلات اگاه ؛ انقلابی و مصمم بر حفظ ازادیها و دستاورد های بشریت عرض وجود نموده با حرص و  استیلا گری لجام گسیحته نظام سرمایداری جهانی به  مقابله مشروع وقانونی برخیزد ؛ یا معجزه یی برای نجات بشریت واقع  شود

 

 

 

++++++++++++++++++++++++++

 

 

  ! یک  - پیامد های عمده ایتلاف و مبارزه اش در افغانستان و اطراف ان 

 

انچه به تاریخ  ۱۱ سپتمبر ۲۰۰۱ در مرکز تجارت جهانی بوقوع پیوست ؛ هیاهوی وسیع تبلیغاتی  در سطح جهانی را با خود داشت ؛ که زمینه ساز تشکیل  سریع ایتلاف جهانی مبارزه با تروریزم به رهبری ایالات متحده امریکا ؛ حمله نظامی بر افغانستان غرض برداشتن حاکمیت طالبان ؛  و ایجاد هسته دولت جدید به ریاست حامد کرزی  متشکل از گروه های مختلف مجاهدین و تکنوکراتهای مورد نظر ایالات متحده و همپیمانانش گردید ؛ با انکه تردید های فراوان از هرگوشه ی جهان در مورد صحت و سقم ادعا های  مبنی بر چگونگی وقوع حادثه ؛ سازماندهی  و سازماندهندگان ان وجود دارد ؛ که بررسی اش موغوع این مختصر نبوده  و بحث جداگانه میطلبد .

 

وقوع  حوادث متعاقب ۱۱ سپتمبر برای جهانیان  باالخاصه افغانها هیجان انگیز  ؛ انی و غیر منتظره بود ؛ اهداف تبلیغاتی هجوم لشکریان بیش از چهل کشور تحت قیادت امریکا  به نحوی عیار شد که در زمینه های  مختلف زندگی از تغیرات بنیادی مثبت نوید میداد ؛  سقوط حکومت قرون اوستایی و تاریک  طالبان بمثابه نتیجه فوری تغیرات عنوان شده محقق گردید

 

در روز های نخست تحول وعده های بلند بالایی  از جانب  ملل متحد ؛ امریکا  ؛ متحدین اروپایی و جهانی اش برای تغیرات و تحولات عمیق و اساسی سیاسی ؛ اقتصادی ؛ نظامی ؛ اجتماعی ؛ فرهنگی و امثالش به مردم رنجکشیده افغانستان داده میشد ؛ از جمله ایجاد دولت دموکراتیک  ؛ کار امد و خدمتگذار مردم که شایسته  سالاری و  صداقت معیار کار کردن در ان باشد ؛ باز سازی کشور ؛ یاری عملی در ایجاد زیرساخت های اساسی ؛ ( درین مورد شخص بوش ریس جمهور وقت امریکا وعده طرح و تطبیق پلان مارشال در افغانستان را داد ؛ چیزی شبیه پلان مارشال در المان  که به بازسازی ؛ صنعتی شدن و پیشرفت حیرت انگیز جرمنی پس از جنگ انجامید ) ؛ که در حد

 تبلیغات میانتهی باقیماند ؛ مبارزه با تروریزم تا سرحد نابودی  گروه های تروریستی  و منابع تمویل ؛ تجهیز  و تربیت گاه هایشان در منطقه و  جهان تا بشریت از شرو گزند اعمال دهشتگرانه شان در امان زندگی کنند ؛ یاری و کمک عملی افغانها در دموکراتیزه کردن حیات سیاسی ؛ اجتماعی ؛ فرهنگی وبدین ترتیب نهادینه کردن  تدریجی  دموکراسی در افغانستان ؛ تامین ازادی بیان و حقوق بشر ؛ ایجاد ؛ تربیت و تجهیز قوای مسلح ملی اعم از اردو ؛ پلیس و امنیت ملی ؛ مبارزه با مواد مخدر تا نابودی کامل این پدیده بدنام ؛ مبارزه با انواع فساد ؛ توسعه روابط افغانستان با جهان ؛ احیا و توسعه معارف ؛ تحصیلات عالی و صحت عامه ؛ توسعه صنعت و پیش شرط ان

تدارک برق ؛ استخراج معادن ؛ و و و . . ؛ این وعده ها ؛ پروگرامها و نیات به ظاهر دوستانه ؛ انسانی ؛ خیر خواهانه ؛ امید های کلانی را در دل وذهن افغانها مبنی بر تغیرات مثبت در زندگی و اینده ی شان بوجود اورد ؛ توقعات  مردم چنان بود ؛ که به کمک و حمایت دوستان بین المللی و جامعه جهانی بالاخره زمان ختم جنگ ویرانگر و تامین صلح فرا رسیده  ؛ ممبعد در صلح و صفا زندگی خواهند کرد ؛ همه نابسامانی ها و حوادث نامیمون  سالهای جنگ را چون خاطرات  ناخوشایند به تاریخ خواهند سپرد و با اتحاد و همدلی در فضای صلح سراسری  مصروف بازسازی مخروبه های جنگ  دو دهه و ساختن یک افغانستان پیشرفته ؛ متمدن و مقتدر عاری از خشونت ؛  بی باوری  ودموکراتیک خواهند شد 

 

حال  حدود نزدیک به دوازده سال از  حادثه ۱۱ سپتامبر میگذرد ؛ نظر گذرایی به چگونگی  تحقق انوعده های شیرین و پیامد های مثبت و منفی اش در کشور ؛ منطقه و جهان خواهیم داشت  : -

 

قرار بود نظام دموکراتیک در افغانستان ایجاد و با تعقیب اقدامات دیموکراتیک ؛ دیموکراسی  نو پا در میهن نهادینه شود ؛  این امر فقط در وجود دولت متشکل از افراد معتقد و متعهد به دموکراسی ممکن است ؛  دولتیکه بعد از سقوط طالبان به حمایت و انتخاب جهان غرب و متحدین جهانی اش به  میان امد  متشکل از  تنظیمهای جهادی و به اصطلاح تکنوکراتهای مقیم غرب تحت حمایت یکی از کشور های غربی بود ؛ که البته  پستهای  بیشتر اساسی در اختیار مجاهدین  و  برخی پستهای پر در امد را تکنوکراتان بازگشته از  اروپا و امریکا به خود اختصاص دادند ؛ یعنی پستهای  ریس جمهور ؛ معاوینینش ؛ اکثریت وزرا ؛ معینان ؛ اکثریت مطلق والیها ؛ ولسوالان ؛ روسا ؛ 

 قوماندانان  امنیه ؛ قول اردو ها ؛ فرقه ها : قضات ؛  څارنوالان ؛ وکلا  ؛ ثناتوران  ؛ دیپلماتان حتی در کمیسیو ن حقوق بشر و جامعه مدنی و غیره مجاهدین مربوط تنظیمها  و در پستهای  پر در امد گمرکات ؛ ایسا ؛ مستوفیتها و مالیات ؛ تجارت و به اصطلاح عوام پستهای دارای پیدا و پناه در اکثر جا ها را همین تکنوکراتها  نصیب شدند ؛   در حقیقت عوض دولت دمکراتیک وعده شده ؛ یک ترکیب غیر متجانس بر سرنوشت مردم حاکم شد که بخش اعظم ان یعنی منسوبین تنظیمهای جهادی که کلیدی ترین و بیشترین پستها را از ان خود کردند نه تنها اعتقاد و تعهدی به دموکراسی نداشتند و ندارند بلکه با توجه به گذشته اعتقادات وعملکرد های شان  از مخالفین و مقابله گران   سرسخت  محتوای دموکراسی بودند ؛ بنا بر این  هدف وادعای  غرب در زمینه  ایجاد و تحکیم دموکراسی در افغانستان با چنین ترکیب منطقا منتفی میگردد و صداقت شان در باره زیر سوال میرود ؛ در ابتدا تصور میشد ؛ شاید غرب ناگزیری هایی در زمینه داشته باشد  و باگذشت زمان  ترکیبها تغیر و افراد تحصیل کرده ؛ شایسته   ؛ معتقد و متعهد به دموکراسی  بتدریج جاگزین  فانده مینتالیستان و جنگسالاران جهادی گردند که متاسفانه زمان و تحولات بعدی تا امروز عکس ان را به نمایش گذاشته و عدم صداقت و چند رویی  سیاست غرب را در مورد افغانستان  به اثبات میرساند .

 

 

- : اقدامات انجام شده یازده ساله در کشور 

 

اقدامات و تغیرات مثبتیکه طی یازده سال گذشته توسط جامعه جهانی  و یا به کمک انها در افغانستان بوقوع پیوسته نادیده گرفتن ان  غیر منصفانه خواهد بود که به عمده ترین  انها اشاره میگردد : -

 

الف -  سقوط عقب مانده ترین تشکل دولتی یعنی امارت اسلامی طالبان و ایجاد اساسات یک دولت مدرن بر مبنای دموکراسی ؛ شامل شکلگیری جامعه مدنی ؛ رعایت حقوق بشری ؛ بوجود امدن پارلمان انتخابی وغیره ؛  هر چند پروسه غنا و نیرومندی این اساسات  پیهم با انحرافات  از اصل  مطلب و نارسایی ها  توام بوده است .

 

ب - تصویب قانون اساسی جدید که به تناسب  موقعیت افغانستان در جهان ودر مقایسه با قوانین اساسی همسایه ها وکشورهای منطقه از نقطه نظر محتوای و مزایا یک قانون اساسی مدرن  ؛  پیشرفته و دستاورد مهم به حساب می اید ؛ مگر متاسفانه تا هنوز هیچ گرانتی و تضمینی برای تحقق احکام مندرج ان  وجود ندارد و تخطی از  احکام ان روز افزون و در مراحل وحشتناک  تخلف از ان رسیده است ؛ یعنی نادیده گرفتن  قانون  در فعالیتهای روتین مستقیما متناسب به  افزایش بی ثباتی  و نارضایتی مردم از نطام منجر میگردد .

 

ت -  رفع انزوای بین المللی کشور ؛  افغانستان  که در انزوای کامل بسر میبرد و فقط با چند کشور محدود رابطه دیپلوماتیک و دادو ستد داشت  ؛ با  بوجود امدن اداره جدید بریاست حامد کرزی و تو جه به زمینه های مساعد در بخش  تو سعه  روابط با جهان کار وسیع و چشمگیری انجام یافت و امروزه افغانستان  در مقایسه با هر زمانی در تاریخ معاصرش از روابط گسترده دیپلوماتیک و تجاری  با اکثر کشورها بویژه کشور های مهم و مطرح جهان برحوردار  گردیده و این پروسه هنوز هم در حال  توسعه است .

 

ج - مهیا ساختن زمینه های تعلیم برای اولاد وطن ؛ از طریق احیا و باز سازی مکاتب ؛ مدارس و پوهنتون ها و ساختن و ایجاد مو سسات جدید تعلیمی اعم از مکاتب ؛ مدارس ؛ پوهنتونها و سایر مو سسات تحصیلات عالی و مسلکی برای پسران و دختران ؛ مهمتر از همه عشق ؛ همکاری بیدریغ  و علاقه ممتد و روز افزون مردم  به  رشد تعلیم و سواد بمثابه  تضمین پیشرفت و سعادت  جامعه  ؛ که امید  تا فرجام و بینهایت همچنین پویا باقی بماند ؛  با انکه کم و کاستها و نارسایی ها در زمینه  موجود و مشهود  است که رفع ان وجیبه ملی و وجدانی همه ارگانها و حتی فردفرد هموطنان است .

 

چ -  رفع قابل ملاحظه کدورتها و رشد مطلوب  فرهنگ پذیرش هم و همزیستی مسالمت امیز نیز از دستاورد های  قابل لمس این دوره  بحساب می اید ؛ زیرا سازمانها ؛ نیرو ها و حتی افرادی ؛ که سالها  مقابل هم سنگر داشتند ؛  باهم مبارزه مسلحانه و غیر مسلحانه کردند و مدتهای طولانی  علیه هم تبلیغات دشمنانه نمودند  ؛ خوشبختانه  فضایی به میان امد که در هر گوشه وطن همه وصرف نظر از  روابط و علایق گذشته سیاسی ؛ عقیدتی در یک قریه ؛ شهر ؛ یک دفتر و زیر یک سقف اکثرا با روحیه برادری مصروف کار و زندگی شده اند ؛  امید این مسیر در اینده رشد مزید داشته باشد .

 

ح - یکی از دستاورد های ملموس و قابل حساب  یازده سال اخیر  تامین و رشد ازادی بیان است که در مقایسه با همسایگان و کشورهای منطقه  از رشد سریع کمی و کیفی برخوردار گردیده است ؛ که با تاسف همین رشد سریع در مواردی زمینه ساز نفوذ همسایگان و بدخواهان افغانستان در موسسات وسایل اطلاعات جمعی و از طریق  آنها  ثبب ایجاد درد سرها در سطح کشور شده و اگر در اینده مدیریت سالم نشوند بیشتر درد سر سازخواهند شد .

 

د - در بخش اقتصادی اگر  از اعمار و بازسازی بی کیفیت جاده ها ؛ عده ی ساختمانهای دولتی  وبرخی تشبثات خصوصی در زمینه بگزریم ؛ متاسانه  نه در برخ اعمار جاده ها ؛ نه ساختمانها ؛ نه در عرصه ایجاد و رشد صنایع به مثابه مبرمترین نیاز ؛ نه در بخش تو لید انرژی ؛ نه در قسمت استخراج معادن ؛ نه در عرصه رشد ویا   میکانیزه ساختن زراعت و نه هم در ساحات دیگر اقتصادی کار های ملموس و قابل دید یا محاسبه که متناسب به حجم کمکهای اعلان شده جامعه جهانی طی چند سال  باشد مثال های قابل ارایه و یا کدام تغیر مثبت قابل حساب  در زندگی مردم به چشم نمی خورد ؛ تنها مثال قناعتبخش دراین راستا  توسعه تکنالوژی معلوماتی و مخابرات  است ؛ برعکس موسسات صنعتی یی که از گذشته ها وجود داشت نیز دراین دوره به لیلام و تاراج رفته اند .

 

 

--  پیامد های سو و منفی تصامیم ؛ اقدامات و عملکردهای بیش از یک : -دهه اخیر در کشور 

 

یک - فساد ؛ فساد همه گیر ؛ بدون حد ومرز و در همه عرصه ها ؛ چون فساد اداری ؛ فساد  مالی ؛ فساد قضایی ؛ فساد اخلاقی ؛ فساد عقیدتی ؛ فساد سیاسی ؛ فساد نظامی استخباراتی و غیره و غیره.. .  ؛ بررسی انواع و ابعاد فساد یقینا  نیازمند بحث  جداگانه و اختصاصی میباشد  حرف دقیق نخواهد بود اگر بگوییم در گذشته ها افغانستان عاری از فساد بود ؛ مگر فسادیکه بعد از تحولات ۱۱ سپتمبر و با امدن جامعه جهانی به کشور ما اغاز  و به ترتیب ؛ متداوم و روز افزون ترویج بی وقفه و رشد و  توسعه بیسابقه  ؛  غیر قابل تصور و پیشبینی به خود گرفته که به علت ان افغانستان مقام اول کشور اغشته به فساد را در سطح جهان ازان خود  کرده است ؛ ابعاد فساد چنان وسیع و وحشتناک است  که تنها با  شنیدن قصه هایش  مو به جان ادمی بلند میشود ؛ انچه در گذشته ها عیب و عار پنداشته میشد ؛ امروز به افتخارات دستاندرکاران امور مبدل گردیده ؛ مانند رشوه ستانی ؛ اختلاص ؛ حق طلفی ؛ مردم ازاری  ؛ ثروت اندوزی از راه های نامشروع و  مانند ان ؛ نادیده گرفتن و نقض  دایمی و روزافزون قانون از جانب  قوای خارجی ؛ جامعه جهانی ؛ ارگانهای دولتی خاصتا رده های بالای قدرت در مرکز ومحلات ؛ معافیت عملی و عدم بازپرس از گردانندگان امور ؛ قدرت مردان ؛ زورمندان مرکزی و محلی در مقابل هر نوع جنایت ؛ ناروا و  بیداد زمینه های  وافر  فساد را در  هر عرصه مساعد  ساخته  و مانعی نیز در برابر گسترش  بی رویه ان  وجود ندارد ؛ فسادی به این پهنا و گستردگی  در موجودیت فعال و وسیع جامعه جهانی نشانگر انست که  جامعه جهانی ؛  دولت و سیستم کنونی  افغانستان نه تنها   اراده  جلو گیری از فساد و مبارزه با این پدیده مهلک را ندارند بلکه خود سازمان دهنده گان  ؛ حامیان و مشوقین پس پرده  فساد اند ؛ چون اراده مقابله با فساد اصلا وجود  ندارد ؛ بنا هر قدر ادارات و کمیسیونهای مبارزه با فساد که طی یک دهه تشکیل گردیده  تنها به حجم فساد افزوده  و بنوبه خود در رشد فساد نقش موثری ایفا نموده است ؛ غوغای  گاه ناگاه مبارزه با فساد از سوی جامعه جهانی ؛ دولت و سایر ارگانها فقط خورد تبلیغاتی  و فریب اذهان  عامه را دارند ؛ که بیشتر ازین کسی به ان باور نخواهد کرد ؛ زیرا نخستین شرط عملی مبارزه با فساد تصفیه قاطع فساد گران از بدنه سیستم و محاکمه شان است که تا هنوز همین فساد پیشه گان عملا مورد حمایت ؛ اعتماد و نوازش جامعه جهانی و دولت قرار دارند ؛ که به بازوی همین حمایت های بیدریغ به جان ؛ مال وهمه حقوق انسانی  مردم با خیال راحت میتازند و از عواقب اعمال ناجایز شان باکی ندارند ؛ طبعا ضمیر و وجدان فسادگران مرده یا خوابیده است .

 

دو - مسله جنگ ؛ صلح و تامین امنیت : -  نیرو های خارجی ایتلاف و بعدا ناتو تحت عنوان و شعار نابودی و ریشه کنی تروریزم وختم جنگ  در افغانستان و منطقه  و بدینترتیب تامین و تضمین امنیت جهانی با مجوز شورای امنیت ملل متحد وارد افغانستان و منطقه شدند  ؛  حکومت طالبان را سرنگون  کردند و امنیت  نسبتا خوبی برای دو سه سال اول در افغانستان تامین شد ؛  مگر مراکز  تجمع ؛ تربیت  و تمویل طالبان  ؛ القاعده و سایر تروریستان در پاکستان ؛ نه تنها باقیماند که رشد وتقویت روز افزون یافت ؛ ولی جامعه جهانی با وصف وضاحت کامل این مطلب و هشدار های مکرر افغانها بر این حقیقت عریان  چشم پوشی کرده و همه فعالیتهای  تروریستان و حامیان  پاکستانی شان را در  انطرف خط دیورند طور معنی داری نادیده گرفتند  که ظن  حمایت و رابطه پنهان امریکا و انگلیس با تشکل هایی  چون طالبان و القاعده که زمانی  خود تروریست لقب دادند  با توجه به عملکرد چند ساله غربیها در اذهان عامه در حال شکل گیریست ؛ زیرا بعد از یازده سال موجودیت وفعالیت قوای ایتلاف و ناتو که   نیرو های  یکه تاز و بدماشان جهانی اند امنیت در افغانستان بهبودی نیافته که بمراتب بد تر هم شده ؛ امروزه امنیت جان ومال هیچ کس ؛ در هیچ نقطه وطن  در امن نیست ؛  حجم کشتار و  انجام انواع جنایات تکاندهنده به امر روز افزون  عادی مبدل گردیده است که مردم پیوسته ازان رنج میکشند .

 

در این اواخر تبلیغات مذاکره و صلح با طالبان از سوی غرب عنوان میشود  ؛ که هیچ گرانتی حفظ دستاورد های یازده ساله لشکر کشی غرب  در چوکات مذاکرات صلح روشن نیست ؛ صلح واژه زیبا و پذیرفتنی برای هر انسان عاقل و نورمال میباشد و از همه اولتر صلح  به نفع افغانستان و هر افغان است ولی با در نظرداشت تجارب تلخ  گذشته یا لااقل یازده سال اخیر چه معلوم که بنام صلح معامله یی بر سرنوشت وطن و افغانها صورت نگیرد و جنگهای خانمانسوز دیگری را به ارمغان نیاورد ؛ راستی اگر صلحی  با طالبان در کار بود چرا از اول وقت یعنی سقوط انان بدان پرداخته نشد که جلو این همه خونریزی و خرابکاری به وقتش گرفته میشد ؛ حال هم اگر صلح واقعی  نه معامله یی انجام یابد که منجر به ختم برادر کشی گردد ناوقت نیست ؛ ولی  عملکردهای نیرو های ایتلاف ؛ ناتو و  شرکای افغانی شان تحت عنوان دولت افغانستان شک و تردید های زیادی را نسبت صداقت ایشان  در امر مبارزه با تروریزم و اهداف اعلان شده انها برای کمک به افغانستان در امر بازسازی و پیشربت ان بوجوداورده است .

 

نتیجتا تا الحال  گره  جنگ ؛ صلح و تامین امنیت از سوی ایتلاف و ناتو  در افغانستان نه اینکه باز نگریده بلکه خیلی هم پیچیده و دشوار شده و چشم انداز به اینده در زمینه نیز مبهم و نامعین مینماید ؛ پروگرام روشن امیدوار کننده برای اینده نیز  حد اقل تا کنون  پدیدار نیست .

 

سه - معضل مواد مخدر ؛  این پدیده ننگین و شرم اور در گذشته های دورتر افغانستان عمدتا ناشناخته وتقریبا به هیچ حساب بود ؛  کشت  ؛ پروسس و قاچاق مواد مخدر در افغانستان در حاکمیت مجاهدین و طالبان عرض وجود عملی نمو ده راه رشد خویش را پیمود ؛ کشت و قاچاق مواد مخدر از جمله هیرویین یکی از اتهامات جامعه  جهانی علیه طالبان بود ؛ گفته میشد که نیرو های ایتلاف کشت ؛ پروسس و قاچاق انرا ریشه کن خواهد کرد زیرا علاوه ازکمک به ما در زمینه ؛ جوامع خود شان را  از دسترسی و اعتیاد  به مواد مخدر با جلو گیری از این پدیده در افغانستان یاری میرسانند ؛ مگر با امدن ودخیل شدن قوای ایتلاف و ناتو در مسله  عملا کشت ؛ 

 

پروسس و قاچاق این مواد خاصتا هیرویین  چنان وسعت و پهنای حیرت انگیز یافت که امروزه  دولت افغانستان با ایجاد وزارتخانه جداگانه  مبارزه با مواد مخدر ؛  پولیس ؛ څارنوالی و محاکم زیر همین نامها و تشکلات و اقدامات جامعه جهانی  و کشور های مختلف ذیدخل در افغانستان ره به جایی نبرده ؛ برعکس افغانستان  به  ۹۵ فیصد

 

تولید کننده مواد مخدر و مشخصا تریاک و هیرویین مبدل گردیده ؛  چرا وضع بدین منوال است  و همه اقدامات دولت و جامعه جهانی در مهار کردن این پدیده  نتایج معکوس ببار اورده ؟  حقیقت امر  نمیتواند چیزی دیگری باشد جز ملوث بودن بخشی از جامعه جهانی  وزورمند ترین و مطرح ترین انها در کشت و قاچاق ان ؛ که اعضای خانواده ها و قریبان  مهره های  اساسی دولت اعم  از ریس جمهور ؛ معاونینش ؛ برخی وزرا ؛ وکلای مطرح و صاحب سلاح ؛ قوماندانان وغیره را در استخدام مستقیم دراورده و خود مهره ها طور غیرمستقیم تسهیلات لازم را درپروسه پیشبرد نورمال این پدیده پلید فراهم نموده اند  ؛  از این که کشت و قاچاق مواد مخدر سود فراوانی در پی داردکه هر  يک ازدستاندرکاران خارجی و داخلی بنا به تاثیر و فعالیت شان از ان سود میبرند ؛ یعنی  در حمایت این پروسه دستهای نامرعی قوی داخلی و پشتوانه نیرومند خارجی فعالیت دارد که سد کردن ان به سادگی و اسانی میسر نخواهد بود ؛  حرکات ؛ اقدامات ؛ ایجاد تشکلات مبارزه با مواد مخدر  ؛ اظهارات مسولین حکومت ؛ تعهدات و اظهار  نظرهای مقامات غربی همه و همه در مورد فقط تبلیغات میان تهی و غرض اغوا و فریب اذهان عامه پیگیری میشود ؛ ورنه در صورت اراده  حقیقی جامعه جهانی و دولت افغانستان ؛ مهار ان هفته ها و ماه ها را میطلبد ؛ مثال تصمیم ملا عمر رهبر طالبان در وقت قدرتش تحت فشار غرب برای ختم کشت تریاک طی هفته ها کشت انرا تقریبا  به نصف پایین اورد ؛ که چندی قبل خود دولت انگلیس از ان منحیث یک مثال موفق نام برد ؛ از طرفی اگر دخالت و همکاری دستهای بسیار قوی و تصمیم گیرنده  غربی دخیل مسله نباشد چطور ممکن است  ده ها و صد ها تن هیرویین و سایر مواد مخدر با این همه سیستم های مدرن  کنترولی در فاصله های دور دست از افغانستان تا امریکا  و اروپا بدون موانع ؛ منظم  و همواره برسد ؟ افوا هاتی هم روی زبانهاست که بیشترین انتقالات مواد مخدر ذریعه ترانسپورت هوایی صورت میگیرد ؛ در حالیکه کنترول فضا و میدانهای هوایی افغانستان مطلقا در اختیار نیرو های ایتلاف و ناتو قرار دارد .

 

قبل از امدن نیروهای ایتلاف و ناتو تعداد معتادین به مواد مخدر در افغانستان بسیار محدود و معتادین هیرویین انگشت شمار بود ؛ ولی فعلا مطابق ارقام رسمی دولتی و تایید جامعه جهانی  این رقم از مرز یک ملیون گذشته است ؛ بیم و احتمال رشد بی رویه این تعداد  با نظر داشت تدابیر ناقص عملی دولت و جامعه جهانی تقریبا یقینی است ؛  اکثریت قریب به اتفاق معتادین را جوانانی تشکیل میدهد که باید تحصیل مینمودند و در باز سازی وپیشرفت جامعه سهم ادا میکردند که متاسفانه خود به بار دوش جامعه بیمار و خانواده های بی بضاعت مبدل شدند .

 

چهار - نبود میکانیزم معقول و دقیق در جذب و ترکیب قوای مسلح ؛ عدم تجهیز و عدم علاقه به تقویه  ان ؛ بی علاقگی وجلوگیری  از زیر ساختهای  اساسی و فعالیتهای مفید اقتصادی  تحت عناوین و بهانه های گوناگون ؛ عدم حمایه از موسسات کوچک تولیدی در برابر تولیدات همانند همسایه ها زیر عنوان محتویات بازار ازاد ؛ تعمیل فرهنگ معافیت برای فسادگران ؛ قاچاقبران ؛ متخلفین ؛ مافیای زمین ؛ تروریستان مالی و اقتصادی و دهها موارد از این قبیل که پرداختن به همه از حوصله این مقال بیرون است .

 

پنج - لشکر کشی ایتلاف بر افغانستان در اطراف کشور ما نیز تاثیرات سویی را بجا گذاشته  که باز هم افغانستان بیشتر از دیگران از انها متاثز گردیده ؛ از جمله مراکز متعدد تجمع ؛ تربیه و تجهیز گروه های تروریستی مانند طالبان ؛ القاعده و دیگران در پاکستان  ایجاد و بر علاوه  طالبان افغانی و پاکستانی ؛ تروریستان سایر کشورها  مانند چچنیها ؛ ازبکها ؛ عربها ؛ افرادی از اروپا و امریکا  و دهها کشور دیگر حضور دارند و مطابق پلانگزاریهای استخبارات پاکستان  پیوسته افغانستان و مردم بیدفاعش  رامورد حملات مرگبار قرار داده مصیبت می افرینند ؛ و برای خرابکاریها در نقاط دیگر جهان اماده میشوند ؛  حملات انتهاری و ترویج ان در دهه اخیر هم دستاورد دیگر  يست  که با امدن   قوای ایتلاف و ناتو  پیدا شده  و جان گرفت ؛ این شیوه  ی موفق  و کار امد استخبارات پاکستان برای ایجاد بی نظمی و هراس افگنیست ؛  اسلام سیاسی ؛ خشونت وافراطگرایی اسلامی در این مدت و اکثرا با استفاده از امکانات جامعه جهانی در منطقه خاصتا افغانستان ؛ پاکستان و ایران رشد و قوت بیسابقه یافته ؛ عملا به فاکتور  جدی تهدید سلامت ؛ امنیت فردی  و اجتماعی جوامع منطقه مبل گشته اند  . 

 

پاکستان و ایران  طی  دهه اخیر با سود جویی از پالیسی ها وعملکردهای اشتباه و غلط جامعه جهانی امکانات بیشمار مداخله : تهدید و اسیب رسانی را در افغانستان بدست اوردند ؛ از جمله اجیران و جاسوسان بیشمار پاکستان وایران با تایید و حمایت غربی ها  به مقامات تصمیم گیرنده در کشر رسیدند و راه تطبیق پلانهای خرابکارانه دشمنان را سهل  وشدنی کردند

 

تفرقه های ملی و مذهبی  نیز طی موجودیت ایتلاف و ناتو در منطقه جان تازه گرفته و ابعاد نوین کسب نمود ؛  از جمله جرقه های عملی ان کشتار های مکرر میان سونی و شیعه در پاکستان  و برخورد های  این دو فرقه در ایران و افغانستان ؛ تشدید اختلاف تاسرحد جدایی طلبی  بلوچها در پاکستان ؛ جنگهای خونین قومی میان قرغیزها و  ازبیکها در قرغیزستان ؛ رویارویی قومی در برخی نقاط افغانستان و نمونه های دیگری از این دست در منطقه رخ داده است که دوام ان میتواند مصیبتهای تازه را به ارمغان ارد

 

 نتایج عملی تحولات دهه گذشته در افغانستان درست مغایر اهداف اعلان شده جامعه جهانی ؛  خلاف توقعات و خوشبینی های ساده لوحانه افغانها و انتظارات اذهان عامه شکل گرفت  و هیچ یک از اهداف اصلی ایتلاف و ناتو چون محو تروریزم و لانه هایش ؛ نابودی مواد مخدر ؛ تامین صلح ؛  بازسازی ؛  کمک های جدی و محسوس برای  عمران کشور  ؛ ایجاد قوای مسلح ملی و توانمند  وغیره محقق نشد ؛ حتی فعالین و دستاندرکاران اهداف فوق در مواردی  قویتر ؛ جریتر و شریرتر هم شدند ؛  اکنون که  انتخابات دیگر در پیش است و دهه  اینده را دهه  تحول وعده میدهند ؛ دیده شود چه واقع میگردد ؛ برخی محققین ؛ تحلیلگران ؛ ژورنالیستان و گر دانندگان نظامهای غربی بیانها و تحلیل های ضدو نقیض از اینده افغانستان عرضه داشته که عوض اطمنان و امیدواری تصویر مغشوش و ناخوشایندی از اینده  ارایه میدارند .

 

اگر جامعه جهانی  در مورد اهداف بیان شده خویش و قبال مردم افغانستان صداقتی داشته باشند با درس گیری از تجارب یازده سال گذشته  مقدمات انتخابات سالم و عادلانه را تضمین و  دولت شایسته  و مسول  با ترکیب افراد متعهد ؛ کاردان  ؛  دلسوز ؛ خبره و ملی را به میان اورده و در تحقق اهداف مطروحه فوق خویش  انها را یاری  عملی و حقیقی نمایند تا  تغیر و تحول  سالم دیده و احساس گردد و اعتماد  از دست رفته مردم احیاشده ؛ افغانستان راه پیشرفت و ترقی واقعی و عملی را در پیش گیرد ؛ و اما اگر در دور اینده هم   به تغیرات  ظاهری نه ماهیوی اکتفا شده ؛ چهره هایی چند تعویض گردد ؛ اهداف کهنه ؛ دستگاه ازموده شده و لا قانونی گذشته  به نحوی  تداوم یابد ؛ وضع قطعا بسوی خرابی پیش خواهد رفت و حقیقت  نیات و پلانهای  مزورانه جامعه جهانی در حق افغانستان برای همه به اثبات خواهد رسید .

 

ادامه دارد

 

 

 


بالا
 
بازگشت