سنجر غفاری

 

ازسقوط طالبان تا امروز

سعادت و آرامش مردم افغانستان کجاست ؟

بدون شک ثبات درافغانستان جایش رابه رقابت های سپرده است که عوامل داخلی و خارجی بازی در  انتخاب استراتیژی قدرت های بزرگ منجمله امریکا ومتحدین علیه همدیگردرمنطقه باعث گردیده تا مردم افغانستان دردام مصیبت ها گیرمانده بازیگران این سناریوی ویرانگر درتلاش مقاومت ، مخا لفت وحسادت علیه همدیگر قرار دارند و قدرت نمایی  می کنند . 

مردم افغانستان و جهانیان درلیل 26 بر27 سپتامبرسال 1996 شاهد سقوط نهضت روشنفکری برای ابد درافغانستان به وسیله  نیروهای تاریک و بیگانه که تحت نام طالبان به کابل داخل گردیدند و بعد از این که ملا بورجان قوماندان مقاومت طالبان رادرمسیرراه پلچرخی کابل با تنی چند از یارانش  به شکل مرموزی به شهادت رسانیدند، این خفاشان سیاه دل ونقاب پوش بنام طالب جنایت کردندو به حریم  ملل متحد بدون درنظرداشت همه قوانین بین المللی مسلحانه داخل گردیدند و فقید داکترنجیبالله را بشکل بی رحمانه و ظالمانه ودورازاخلاق انسا نی واسلامی با برادرش احمد زی به شهادت رسانیدند واجساد شان را به دارآویختند که این عمل شان نما یا نگر به دارآوییختن روشنگری و آزادی پسندی ملی و همگانی « احساس ملی وافغانی داشتن » را برای روشنفکران و دانشمندان ،آزادی خواهان و مجاهدان واقعی وملی  بود که بااین جنایت شان بیان و ارمغان  داشتند. 

  سقوط کابل بدست طالبان و فرار نیروهای جهادی به دره پینجشیر آغاز مصیبت های بود که عوامل ارتجاع و ستون  پینجم در تبانی به نفع استخبارات پاکستان و کشور های غربی  بعد از سقوط نظام قانون و حاکمیت ملی افغانستان در سال 1992 بر افغانها یکبار دیگرتحمیل نمودند .

 این بار نیز مردم افغانستان متحمل خسارات بزرگ مادی ومعنوی ، ملی و سیاسی، عقیدتی ومذهبی گردیدند و جنگهای خونین وتصفیه  قومی ، انتقام جوئی و تقسیم بندی های سمتی ریشه در بحران کشوری رابه نفع  بیگانه های درکمین نشسته پیموده بی ثباتی ملی سراسرافغانستان را فرا گرفت و حکومت های محلی و ملک اطوایفی حاکم برسرنوشت ملت  جاگزین قانون و حاکمیت دولتی بشکل آن الی امروز ادامه دارد.  بحران عمیق وجنگهای داخلی میان جناح های  تمویل شونده منابع خارجی درافغانستان بنام جبهه مقاومت شمال ، وتحریک طالبان زمینه ساز حضور اجنت های اثر گذار ومخرب اساسات ملی و سنتی مردم افغانستان که ازجانب غربیها درجنگ سرد علیه شوروی سابق هسته گذاری گردیده بود بنام القاعده و طالبان  به امداد مالی و تشویق مذهبی شیخ های عرب درافغانستان و منطقه از لانه مصیبت های منطقوی« استخبارات نظامی پاکستان، انگریز، سعودی و امریکا » درخانه افغانها آشیان بستندو به مصیبت وفاجعه آفرینی مشغول گردیدند. جنگ ها شدت گرفت و مقاومت های دوطرف به نتیجه دلخواه امریکا ومتحدین وارد مرحله بهره برداری آن رسید تا این که اساس حضور نظامی امریکا و ناتودرمنطقه دربازدید قوماندان احمدشاه مسعود بنا به دعوت  پارلمان اروپا دراپریل 2001به کشورهای اروپائی آماده گردید و استخبارات امریکا ومتحدین از بیان و دید مسعود که مخا لف موجودیت وحضورنظامی هربیگانه ای به خصوص غرب و تفکر آنهادر افغانستان بودند استحصال نمودند که نوبت به نابودی حتمی این چهره مقاومت رسیده است باید به دنبال بازی های رفت که اعیارگردیده است . 9 سپتامبر 2001 احمد شاه مسعود به شکل سازمان یافته وعصری آن به وسیله افراد آماده شده بنام القاعده ترور میگرددو بعدآ بتاریخ 11 سپتامبر 2001 حادثه مرموز و بی نهایت پیچیده  اوپراتیفی و استخباراتی با استفاده از تخنیک مدرن تروریستی و کمپاین بزرگ اجرااتی آن  در امریکا که قربانی بیشماری را به همراه داشت عملی گردید که سوالها، حدث وگمانه زنیها درخصوص این حادثه تاکنون لاینحل باقی است. بعدآ فریاد رهبران کاخ سفید پس از این حادثه به آسمانها بلند شد و به یکباره گی حرف از مبارزه قاطع و نابودی حتمی تروریزم بین المللی ، القاعده و نظام طالبان در افغانستان تحت رهبری ایالات متحده امریکا به وسیله رسانه ها وآزانس های خبری جهانی پخش گردید  رهبران نظامی پاکستان که سناریوی همه ترور ها و تراژیدی ها در آن کشور پلان و عملی می گردد همانند همه کشورهای جهان به شمول اعضای ناتو برای حمله نظامی برضد طالبان و القاعده که تا امروز درحمایت استخبارات پاکستان قرار دارند درافغانستان چشم به دوربین اسلحه بستند و « بن لادن گویا »کشتی های جنگی و طیارات بم افگن غول پیکر عصری از فضا و ابحار، از طریق خاک پاکستان و به کمک نظامیان و استخبارات پاکستان به زمین و کوهستانها ی افغانستان یورش نظامی بردند و تحت پوشش  جلاس بن «به نام نجات زنان و اطفال افغان ازچنگال تروریستان بین المللی القاعده و طالبان » با شعار دموکراسی وصلح به پرتاب موشک و نان مخصوص امریکائی که مردم  نمی خوردند به روستاهای افغانستان « دشت های لیلی» را لاله زارنمودند .

 طی دوازده سال گذشته  به وسیله یک کمیت 55 نفری بنام رهبران قومی ، جهادی ، ملی ومذهبی ، نماینده گان این وآن قوم و رهبران فلان  جبهه و ائتلاف ، ویا ،رهبران جهادی، اپوزسیون وطالبان  درزجرو شکنجه « مردم ما » به منظور حفظ اهداف شان به وسیله این افراد گروگان و گیرمانده اند . اکنون امریکا و متحدین همه پرابلم ها و دشواری های موجوده را بنام طالبان و القاعده برکشورما ومردمان منطقه مانند سالیان گذشته تحمیل میدارند

حاکمیت فعلی و ثبات نسبی درافغانستان حاصل خون هزاران انسان به خصوص طی 12 سال حضور نظامیان بیگانه با تحمیل همه مصیبت های آن بدوش مردم بی دفاع افغان میان همه جناح ها وافراد تربیت شده دست بیگانه ها و اهداف شان اسیر گردیده اند که قربانی داده اند به خصوص « اردوی ملی  پولیس و امنیت ملی » همچنان افغانان ما که درصفوف طالبان  قرار دارند دارای احساس ملی و افغانی و اسلامی هستندواز ایشان استفاده های سو صورت گرفته ومی گیردنباید بگذاریم تا برای تجزیه کشورما وسیله وزمینه سازخوب بدست اجنبی ها واهداف شان قرارداشته باشند  . 

ایجاد وشکل گیری ائتلاف های و تشکیلات فعلی تحت نام انتخابات که درآن بوی نفاق وآهنگ تفرقه ملی نواخته میشود و جبهه گیری های ضد وحدت ملی قومی و منطقوی را در ایجاد تفرقه های مختلف لسانی  به صراحت آن دیده میتوانیم که دیگر برای اکثریت مطلق مردم ما به خصوص روشنفکران و روحانیون مترقی ، برای  پدران و مادران و مردم عادی و بیچاره کشور خیلی ها تراژیدی باروسوال برانگیز و غیر قابل پذیرش است همه بدانند که دیگر مردم  چه با سواد وکم سواد درافغانستان دارای تشخیص ودید باز سیاسی وملی هستند اکنون مردم ما درخواب و بی خبری دیروزی قرارندارند همه را تشخیص نموده اند که چه میگویند و چه میخواهند ....... .

اگر پلان  چنان باشد که بنام  انتخابات یکبار دیگر اقوام وملیت ها درافغانستان باید به وسیله جند نفر دست نشانده های شان بنام بزرگ و رهبر این و آن قوم و ملیت  باهمدیگر در جنگ و خون ریزی و برادرکشی قرار بگیرند و بلاخره بیگانه ها آرام آرام به مقصد شا ن « تجزیه افغانستان به شمال و جنوب و افغانستان مرکزی » برسد ، تضمین دارند که  مسکن خودشان آرام و تجزیه نخواهد گردید؟  مردم افغانستان تصمیم خویش رادارند . جوانان و فرزندان رشید افغان درصفوف قوای مسلح مردمی شان بنام افغان واحد قاطعانه ومتحدانه از نظام موجوده و شرایط  کنونی الی رسیدن به آرامش ملی و نابودی همه عوامل جنگ و نفاق ملی و وحدت شکنی های که برای آینده افغانستان و افتخارات ملی شان  مضر تمام گردیده اند تشخیص دارند و آنان را نابود می نمایند. دیگر جنگ و خونریزی ، توصل به نفاق قومی و سمتی بنام طالب و مجاهد ، حزبی و ملحد در افغانستان  به معنی  وسله بودن به دست بیگانه هارا بیان میدارد . نسل کنونی به خصوص جوانان ما همه یک افغان و ساکن افغانستان خانه مشترک ما « افغانستان واحد » خور را میدانند واز نیاکان شان  میراث و ا لهام دارند که ما افغان واحد بودیم ، هستیم و خواهیم ماند .

 مردم فریبی و ایجاد ترس ووحشت بنام طالب و مجاهد « انتخابات وخروج نظامیان بیگانه درسال 2014 »  پلان و بازی کاذبی است که ناکام و بدنام تاریخ آینده کشور ما از امروز میباشد.  فرزندان افغانستان همدیگرشان را بنام افغان واحد ومتحد میدانند . دیگر هویتی  بنام سمت ، منطقه و قوم را نمی شناسند و نخواهند شناخت .سناریوی طالب بازی وفریب همگانی نزد نسل امروزی مردوداست  

 سنجر غفاری مسکو 8 سپتامبر 2013

                                                                                                                                                          

 

 


بالا
 
بازگشت