سنجر غفاری

 

افغانستان با موجودیت

حامد کرزی  

عمرش گذشت ویوسف مطلب نیافت حیف

با انکه  عشقری  پی  هر کاروان   فتاد 

جناب حامد کرزی هنگامی مسولیت پذیری افغانستان و مردمش را عهده دارگردیدند که قدرتمندان جهان تصویر وحشتناکی را برای مردمان شان از افغانستان به نمایش گذاشتند که همه را حیرت زده نموده بود، افغانستان را لانه تروریزم ومرکزاصلی تولید مواد مخدرجهان ، افغانستان در گرو القاعده و مرد شماره اول تروریزم بین المللی اسامه بن لادن و بلاخره کشوری که  زنان و اطفال شان در گرو مصیبت ها قرار دارند وباید نجات داد. پس از حادثه خونین 11 سپتامبر 2001 قصر سفید امریکا در رآس قرار گرفت و جورج دبلیو بوش رئیس جمهور وقت با آواز بلند برای رهبران و مردمان کشور های جهان خطاب نموده گفت  که هرکشوری که در جنگ علیه تروریزم  با ما است باید خویش را تثبیت نماید ونیروهای ما ومتحدین درهرنقطه جهان علیه تروریزم بین المللی و رهبران شان قاطع عمل می نمایند و برای دستگیری رهبران القاعده و طالبان ملیون ها دالر انعام گذاشت ،جبهه ضد طالبان و تروریزم را که درشمال افغانستان بخش محدود از جغرافیای کشو را درکنترول داشتند تحت حمایت نظامی ومعنوی خویش قرارداده با آغاز حملات سنگین برمواضع طالبان و القاعده دراکتوبر 2001راه رابرای روی کار آمدن نظام سیاسی  جهت استقراراهداف شان در افغانستان ومنطقه هموار نموده با راه اندازی اجلاس بن المان شاخه های محدود و بی با ور برای مردم افغانستان را که در سرنوشت ملی شان نقش فزاینده ای  نداشتند گرد هم آورده ،  نقش تکنوکرات ها و نهضت ترقی خواه ومطرح ، نیروی چپ دیموکراتیک را در استقرار یک نظام کار آمد و بنیادی ، ایجاد گر سیستم نظامی و دفاعی، حمایت کننده و رشد دهنده اقتصاد و تآ مین و تضمین کننده حاکمیت قانون در کشورشان و ایجاد کننده  توازن میان کشورها در منطقه و ضد بنیاد گرایان افراطی را کم بها و بدون ارزش دانسته با ترور شهید عبدالحق به ابتکار وخواست استخبارات  پاکستان زمینه را برای تشکیل حکومت موقت تحت رهبری حامد کرزی مساعد نموده  برای خشنودی نظامیان پاکستان با تطبیق برنامه های از قبل پیش بینی شده تمامآ سیتم های دفاعی و مدافعوی امانت و ثروت ملی مردم مارا به نابودی کامل کشانیده و افغانستان بدون « زر و زور» را به جناب حامد کرزی به میراث گذاشتند. 

حامد کرزی با احساس ملی و تفکرعالی افغانی ای که داشت  به یکباره گی از فضای آرامش به کوه پایه های افغانستان پرتاب شد. جبهه شمال بسوی کابل در انتظار دستور تخلیه کابل به وسیله استخبارات نظامی پاکستان و امریکا از وجود طالبان خویش را آماده و خشنود می دید . هنگامی که آخرین افسر و عسکر پاکستانی از ولایت کندوز ، کابل و قندهار وظایف شان را ختم یافته دیدند با کاروان امنیتی شان که مسولیت جانی ومالی امیر المومنین و مرد شماره اول جهان (  بن لادن ) را عهده دار بودند به کویته پاکستان رسیدند و طیارات امریکائی خط اول جبهه میان طالبان و مقاومت شمال رادر اطراف کابل بمباران نموده و نیروهای شمال وارد کابل شدند. ،  کرزی تصور آن راداشت که باید به خواست و تفکر خودی وارد میدان عمل گردد که نشد .  بادست خالی و حوصله فراخ پذیرفت تا در ارگ بدون نان و آب ، دیوان و دفتر داخل شود وتعهد اعمار و بازسازی همه درب و دیوارافغانستان را ازهمین ارگ خونین پذیراشدندو در آغازبازی میان امریکا و اهداف متحدین قرار گرفت .  گفتار، کردار وعملکرد های هریک از رهبران ارگ نشین را درافغا نستان به قضاوت تاریخ و نسل آینده می گذاریم و بیان واقعیت هارا در روشنی قانون اساسی کشور که ماده34 تضمین این حق را داده است میتوانیم آزادانه بیان بداریم و بگویم که  جناب کرزی باوجود همه فشارهای تحمیلی بیگانه ها طی دوازده سال موجودیت شان درارگ ریاست جمهوری افغانستان می خواست تا کشتی شکسته مردم افغانستان به ساحل نجات کشانیده شودکه نشد و او در منجلای گیر ماند که تصورش را نداشت و نتوانستند تا از امکانات بدست آمده مادی  سیاسی و نظامی برای مردم افغانستان درعصر کنونی استفاده موثری را انجام بدهند . از دیدگاه امروزی  چنین نتیجه می گیریم که نخست باید وسیله بازی قرار نمی گرفتند بلکه شریک بازی میبودند خوب می شد ، ثانیآ این که  آشتی و مصالحه را باید تحت رهبری شان با طالبان  اعلان می کردندباز هم خوب بود که نشد  ، و بعدآ در رشد و تقویت سیستم نظامی و مدافعوی خانه مشترک افغانها به اشاره بیگانه ها توجه نمی گردید که گردید. وی افغانستان را در محیط معاصره شده همسایه های تا دندان مسلح خویش می دیدند و نمی خواستند تامحافظت درب خانه خویش را به دیگران  بسپا رند که این کار هم صورت گرفت  که بعدآ دیده شد وی با مسلهت گران  کینه توز داخلی وخارجی تخت روان خویش را آرایش وآسایش  دادند . .                       پیش، سپاه تست زبخت تو پیشرو. 

  بر بام ملک تست زعدل تو پا سبان . 

   گرچه  آغاز کار دوره موقت خیلی ها دشواری ها و نزاکت های داشت که  جناب کرزی موفقانه توانست از عهده این دین ملی خویش را استوار بنمایانید و گروپ کاری شان در مشورت های که  داشتند  می شد که دقت  را به ابتکار خویش در آن علاوه می نمودید که نکردند . ولی افتخارعمده شما دراین است ، به گفته خودتان انقلابی برخورد  نمی نمائید ، مگر مسولیت های ملی با در نظرداشت ظرقیت های ملی درشرایط کنونی افغانستان محاصره با اهداف  استخبارات  بیگانه ها حکم مینماید تا باید زعم کشور جدی وقاطع باشد نه مسلهت جو و دستور گیرنده . .  

   افغانستان بیش از نیم قرن است که به لابراتوار اهداف و استراتیژی خواهی قدرت های منطقوی و جهانی بسوی ناباوریها وخشونت ملی کشانیده شده و به این حرف  باور کامل دارید .  پس چرا در مدت 12 سال حکومت داری خویش موفق نشدید تا خارجی هارا متقاعد به این بنمائید که افغانستان بدون نیروی روشنگر و سیستم قوی استخباراتی و نظامی در منطقه نمی تواند که قلب آسیا باشد . قلب  باید قوی و توانمند باشد نه ضعیف و ناتوان همانند امروز . یک ضرورت تاریخی و مسولیت ملی این بود که با امضای قرارداد استراتیژیکی با امریکا درزمینه  تجاوزات  و مداخلات پاکستان که از جمله ای  هم پیمانان امریکا بود باید تضمین اخذ میگردید و امریکا ومتحدین  در مقابل هرگونه تجاوزات و مداخلات  بیگانه به خصوص  پاکستان و ایران در افغانستان مسول است  چراکه حضور نظامی شان به مفهوم  جلوگیری از هرگونه تجاوز و انجام عمل نظامی علیه  خاک ما محسوب می گردد .  قوت های نظامی شوروی وقت هنگامی که در افغانستان حضور داشتند این تضمین و مسولیت را داشتند که سرحدات افغانستان را از تعرض بیگانه محافظت نمایند . ولی دوسال متواتر نظامیان  پاکستان ولایات شرقی افغانستان را به آتش  توپچی خویش قرار داده  امریکا ومتحدین تماشاگر است . پس شما و موجودیت نظامیان بیگانه در مقابل این اعمال پاکستان محکوم  ملت بوده واستید . ثانیآ موجودیت زندانهای شخصی امریکا و متحدین در افغانستان خلاف تمامآ نورم های بین المللی و حقوق بشری بوده و شما نیز  در سخنان خویش نقض حاکمیت ملی افغانها دانستید و اداره شما  نتوانست قبل از امضآ توافقنامه استراتیژی با همه ای این کشور ها منجمله امریکا این جفای بزرگ تاریخ و قرن را در حق مردم افغانستان مانع گردد. که درامضآ توافقنامه امنیتی  باید جدی با این موضوع برخورد صورت بگیرد. ویا قوت های نظامی ما را دوباره هم سطح اردوی پاکستان و ایران  درمنطقه اکمالات و تجهیزات نمایند.

 اگر بنویسیم و بگویم که شما در جریان مدت هیچ موثریت و موفقیت کاری ندارید و نکرده اید گناه است این که برای شما فرصت را نگذاشتند تا به اراده و دیدگاه ملی خویش که واقعآ  دلسوزانه و عالی است و احساس قابل درک و ملی دارید عمل می کردید ، ولی تصور میشود که برنامه کاری و استحصال شده وطنی در دستگاه حکومت ترتیب ناشده بوده ، مشاهده گردیدکه همه اجراات و پیش کش های کاری را برنامه سازان خارجی در سیستم ما وارد می نمایند که ناساز گار به اصل واقعیت حیات سیاسی و اجتماعی مردم افغانستان بوده از این سبب به ناکامی و ایجاد شگاف عمیق میان مردم و حاکمیت ، میان طرف های مسلهتی شامل در نظام و قوه سه گانه دولت گردیده و امریکا ومتحدین  این سبوتاژ و بیروکراتیزم اداره را شکلی از نظام دیموکراسی معرفی میدارند که منجر به ضعف دسپلین پذیری در همه امورات کشوری وعدم اطاعت پذیری از حکومت مرکزی شده است که در هر ولایت و وزارت ملیت گرائی و قدرت ستانی حاکم بر قانون و اساسات نظام گردیده ثبات اقتصادی ،  اداری، و دسپلین پذیری  جایش را به سیستم مافیائی مبدل نموده است . 

 اگر به واقعیت نظر اندازی نمائیم در حاکمیت موجوده  دها قدرت و نظام دولتی مستقل و خود کامه دیگری وجود دارد به غیر از قدرت خارجی ها . یکعده از وزرای کابینه ، والی ها ، وکلای ولسی جرگه و مجلس سنا ، بخش های عدلی و قضا در داخل  قدرت به یک قدرت دیگر تصمیم گیرنده و فرمان دهنده مبدل گردیده اند که این بزرگترین  اشتباه و گناه اداره موجوده درحق قانون و مردم افغانستان محسوب می گردد. یقین که  این وضعیت را شما نمی خواستید و لی پس از مرحله دوم ریاست جمهوری بالای شما تحمیل گردید. بیگانه ها چنان دشواری و مصیبت هارا بالای سرنوشت ملی و کشوری ما تحمیل نموده اند که افغانستان امروز را به یک وسیله انتحاری در منطقه مبدل نموده اند و همسایه هادر انتظار این هستند که این انتحار و انفجار چه وقت صورت می گیرد . 

دشوار است تا راه بیرون رفت از بحران شدید ناامنی و گسترش فساد و ناباوری های ملی ، قومی و منطقوی را که در حاکمیت موجوده ایجاد گردیده است  درنبود و یا بود نیروهای خارجی از خانه افغانها بدور ساخت .

 مشاهده می گردد که زیر کاسه ها نیم کاسه های  انفجاری وانتحاری عیار شده در سرنوشت ملی مردم افغانستان که بوی نفاق و خونریزی و بلاخره تجزیه کشور مارا به همراه دارد قرار داده شده ، طالبان ، القاعده ، پاکستان  و ادامه اعمال شریر و جنایات خونین شان در افغانستان و منطقه فورمول استحصالی و دست آورد حضور نظامی امریکا ومتحدین در افغانستان و منطقه میباشد که  در حاکمیت موجوده رشد نموده و دیده میشود که این زخم خونین و چرکین مردم افغانستان  به یک پرازیت ساری و انتشار کننده در منطقه مبدل شده تلاش صورت  گرفته است  تا این مصیبت  به سایر کشور ها  منجمله آسیای میانه نیز گسترش داده شود .

 یقین کامل داریم که افغانستان از بحران موجوده  نجات می یابد مگر نه به اتکای نیروهای ضد وحدت ملی و افراطی ، نه با رهبران تنظیمی و قوم گرا ، نه با فریب و انتخابات ،  دیموکراسی صادراتی که همه بنیاد و اساس دسپلینی  پذیری ملی را از سرزمین ما به یغما بردند وبه نام آزادی و نجات انسان و افغان  ، غارت و خونریزی را پیشه نخست برای مردم ما لازمی دانستند و انسان سرزمین ما را تلاش دارند تا آخرین لحظات حیات  خونین و تاریک شان در گرو اهداف خویش داشته باشند .                                        از بیانات و سخنان اخیر شما در برابر « گردن کلفت ها به گفته شما » که نیرنگ ها و چالش هادر افغانستان در بود شما شکلی دیگری داشت و می خواهند در نبود شما به اشکال دیگری اخذ موقعیت داشته باشند و مصیبت ها و پرابلم هارا بعد از نبود شما در حاکمیت بدوش  حاکمیت موجوده بسپارند و مانع پیشرفت و ترقی باید جمهوری تحت نظارت شمارا بدانند.

     به همه  عمر یک خطا کردم

غم و تشویر صد خطا خوردم

به چه خدمت شوی زمن خشنود

تا من  امروز  گرد  آن گردم  .                                                                                                                       

 سنجر غفاری دوم فبروری 2013

                                                                                         

 

  .                                                                                                              

 

 

 


بالا
 
بازگشت