تقابل تاریخی و متفاوت دو گفتمان نسبت به مدیریت انسان و جامعه در مصر
محمد امین فروتن
قسمت پنجم و آخیر
در حال تنظیم و نوشتن پنجمین و آخرین قسمت این نوشتار بودم که ایمیلی از یک دوست ارجمندی به نشانی ام مواصلت کرد و محتوای آن علی الرغم اینکه درجامه ء کلیمات و جملات تکریم آمیزی نسبت به این حقیر نگاشته شده بود مرا سخت تکان داد و ناگزیر شدم تا مختصرأ در باره آنچه که مؤجب گردیده است در وجود این قلم ناچیزهسته ای از حمایت و واکنش کاملأ انسانی و بشری را نسبت به آنچه که در کشور مصر سپری می شود به شور و هیجان آورده است بنویسم و قضاوت را به شما عزیزان واگذار کنم وپس از آن به بحث اصلی مان که ریشه در نگاه و گفتمان اندیشه دینی نسبت به انسان در تاریخ دارد برگردیم . اما قبل از آغاز این مقدمه باید به عرض برسانم که طراوشات فکریی همین چرا ها ؟ نیز در پاسخ قانع کننده ای همین گفتمان ویا نگاه به هستی و تاریخ انسان نهفته است زیرا من اکیدأ باوردارم قضاوت هر انسان و در هر مقطعی از تاریخ نسبت به حوادث ووقائع تاریخی و اجتماعی وابسته به اطلاعات و معلوماتی است که برای وی از کانال های مختلفی میرسد و در وجود اش به "احساس خام !! " مبدل میگردد و همین « احساس خام!! »آدمیان است که وقتی برمسند قضأ می نشیند موجبات ویرانی برگترین تمدن ها و فرهنگ ها را در تاریخ انسان فراهم میکند اما من وقتی در این جهان دهکده مانند میبینم که از خانه همسایه ء آشنا و هم نوعِ در به دیوار ما ، تابوت جنازه عدالت و آزادی بر شانه های خونین کودتاگران بیرون میشود و برای قتل میلیون ها انسان آزاده اعم از زنان ومردان حتی کودکان شیر خوار با فتواهای معجون گونه ای شبه مذهبی و سکولارلحظه شماری میشود من به مثابه یک انسان که نه میتوانم گوشهایم را پنبه زنم که ناله ای از آزادگان و اسیران در کربلای مصر را نه شنوم و چشمهایم را ببندم تا فواره های از خون و آتش را که در میدان های العداویه و النهضه به فتوای معجون گونه و ظالمانه ای از کودتا گران ریــخته مــیشونــد نه بیــــنــم در چنین مؤقیعتی در برج عاج نشستن و چشم پوشاندن از حوادث روزگارآیا خیانت نیست ؟ از این برج عاج هرقدر که این قبیل روشنفکران عاج نشین پائین بیایند و به گفته دانشمندی هرپله ای که بسوی اعماق طی کنند کثیف و آلوده خواهند شد .
من اکیدأ براین باورم که روشنفکران خلاق بویژه در ارتباط به حوادث خونین مصر به سه دسته تقسیم میشوند، برج عاج نشینان سردربرف کرده !، فاشیست های ظالم و دیکتاتوران مذهبی که انگازه های نسیم بهاری حرکت تاریخی عدالت خواهانهء ضداستبداد ی درخاورمیانه بویژه درمصروتونس بزرگترین دشمن برای اقتدارنامشروع شان می پندارند وروشنفکران آگاه ومتعهد ی که حوادث و تحولات درجوامع بشر باشنده دهکده جهانی وگلوبال را با عشق وحرمت با انسان این نائب برحق خدا (ج) درزمین می بینند وتحلیل می کنند. که صاحب این قلم نیزخودرا از وارثین سومین دسته ای میدانم .
بافت و راه یافت تاریخی کودتا در مصر :
چنانچه در قسمت های قبلی نیز اشاره گردیده است قدرت مدیریت و رهبریی جامعه مصر با نشانه گرفتن استبداد درجامعه با عزم انجام اصلاحات بنیادی در سرتاسر جامعه مصر بصورت مسالمت آمیز در فرآیند دموکراتیک زمانی چهارساله ریاست جمهوری به حزب آزادی و عدالت ودررأس آن به دکتور محمد مرسی واگذار شد و طبیعی است که در یک جامعه استبداد زده در حوزه مدیریتی باید از همه اول اولویت ها و نیاز مندی های یک جامعه دسته بندی گردد که متأسفانه به هر دلیلی که بوده دولت منتخب و برخاسته از آرأی مردم مصر نتوانیست به این هدف نائل آید و این تساهل در تعیین اولویت ها سبب گردید تا مخالفان نظام که بیشترین شانرا بقایای رژیم های فاسد گذشته تشکیل میداد از آن به نفع خود بهره جویند . نه میخواهم در اینجا به چگونگی وویژه گی های حرکت آخیر نظامی در مصر اشاره کنم اما بصورت قطعی باید گفت که کودتای آخیر یک عمل ذشت در برابر دموکراسی و آزآدی در قرن بیست ویکم بود که بدون شک تعارض منافع استراتیژیک برخی از کشورهای منطقه و جهان در برابر این حرکت بزرگ مدنی به شمار می آید و طبیعی است که این کودتا ی نظامی از نگاه فلسفه و زندگی تاریخی مردمان ساکن مصر درنوع نگرش و اندیشیدن نسبت به جایگاه انسان وهستی در نگاه طیف های وسیع سیاسی و گروه های اجتماعی و مدنی ریشه عمیق دارد یعنی اینکه تقابل دو گفتمان نسبت به مدیریت انسان و جامعه در مصر بوده که بصورت یک عمل کودتائی به نمائیش گذشته شد . زیرا تعارض آمیز بودن هرگونه عمل کودتائی با هر انگیزه و نیتی که باشد با عملیه دموکراسی و آزادی های مدنی مانند آفتاب روشن است اما استفاده از روش نظامی گری که از جنس خشونت است وقتی به فاجعه تبدیل میشود که در یک جامعه سنتی مانند مصردر جامه یک مشروعیت کاذب و قانون استبداد تحقق پذیرد. چنانچه دیدیم کودتای آخیر درکشورباستانی مصر به انگیزه اصلی جلوگیری از خونریزی های بیشتردر مصر تحقق یافت اما با حضور فرمانده کودتا ووزیر دفاع در تلویزیون دولتی مصر که پس از اشتراک در اجلاس مشترک شیخ الازهر - اسقف تواضروس رهبر قبطیان مصر - "يونس مخيون" رهبر حزب سلفی "النور " و محمد البرادعی فرمان کودتا را ابلاغ کرد پرده از اختلاف فکریی کودتا گران با دولت منتخب محمد مرسی را به نمائیش گذاشت زیرا کودتا گران در حوزه بیرون از مصر وابسته به قدرت های مجهز به تفکر سکولار مذهبی بوده اند که اسلام را با قرئت معروف « عیسی به دین خود و موسی به دین خود !!!» از صحنه حیات عمومی بشربه قلمرو زندگی خصوصی انسان ها منتقل میسازند .چنانچه پس اجرای کودتا ی نظامی آخیر در مصر معلوم گردید رژیم عربستان سعودی و امارات با همدستی با برخی شبکه های جاسوسی بین المللی بزرگترین و رسواترین حامیان این کودتا بودند ودر قسمت نخست این یادداشت به نقش عریان کشور های عربستان و امارات متحده عربی بویژه آقای ضاحی خلفان رئیس پولیس دبی برویت اسناد و مدارکی اشاره نموده ایم که حتی قبل از پیروزیی دکتور محمد مرسی دولت پادشاهی عربستان از سفیر خود در قاهره خواسته بود که به هر قیمتی باید از پیروزیی اخوان المسلمین مصر بالخصوص دکتورمحمد مرسی جلوگیری شود.* ازهمین جا است که ریشه تناقض گفتمان بنیادگرای شریعتمداربا اتکابه زور و سرنیزه احکام برده داری و غلامی را در قرن بیست ویکم و آنهم بنام تولیت دینی به عنوان احکام ثابت و لایتغیر همه مکانی و همه زمانی تلقی میکنند لذا وظیفه و تکلیف شرعی خود ودیگر شرکای کارتل فتوای فروشی در سرتاسر زمین میدانند تا مناسبات برده داری را توجیه و تئوریزه و تحکیم کنند لهذا کاملأ طبیعی است تمامی گفتمان های مذهبی و دینی که انسان ها را اعم از زنان و مردان ازلحاظ حقوقی مساوی دانند وعقلانیت وخِرد جمعی متعهد را با اِعمال مکانیزم « اجتهاد جمعی » ملاک جانشینی خدا در زمین پندارند مردود اعلام کنند .
دوگانه گی اعتقاد ات در فرآیند « تقیه مذهبی !»
من اکیدأ بر این باورام که برای ورود به بحث دموکراسی و مردم سالاری و حقوق بشر در عصر حاضر نباید به شعار ها ی چون «الاسلام هو الحل » تا زمانی که ماهیت و بار اعتقادیی این شعار ها در وجود شعار دهنده گان آن به وجدان غوطه ور در آب عقلانیت و خِرد مبدل نشده باشند باور کرد زیرا تا زمانی که اعتقاد عده ای از چهره و شخصیت های مذهبی که صاحبان نان و نام اند بر این است که " نابرابری و ستم " یک امر الهی و طبیعی است " و به قول آنها باید آنرا پذیرفت نه میتوان به داعیه واهی « انطباق دین اسلام با دموکراسی و حقوق بشر» مشکلی را حل کرد زیرا کاملأ بی معنی خواهد بود که عده ای از برجسته ترین علمای ازجهان اسلام قبل از اینکه بر ماهیت «انسان و کرامت خدا دادش » پی برده باشد برایش نقشه راه و « احکام ثابت برمبنای فقه تاریخی » را ترسیم کرد زیرا هیچگاه نه میتوان مسائل و نیازمندی های انسان امروزی را با تلسکوب ثابت فقه تاریخی صدر اسلام و قرون بعدی مشاهده و اندازه گیری نمود هرچند عناصر و مؤلفه های منفرد این گفتمان در دو وجه مذهبی آن یعنی در قرون گذشته و دوران ما قبل مدرن ، کمتر بحرانزا میشد ، اما در عصر کنونی که انسان در این جهان دهکده مانند از آثار و عوارض زندگی مدرنیته متأثر است و به تکامل محکوم گشته است گسستی بزرگ و حفره های عمیق وبزرگی ایجاد شده که روابط گفتمان ثابت و استوار بر خشونت را با دیگر گفتمان های اسلامی به شدت بحران زا کرده است ، چنانچه در هردو حوزه یعنی حوزه تشیع که «فرآیند اجتهاد » را از امتیازات منحصر به فرد مذهب تشیع می دانند و همچنان در قلمرو مذهب اهل سنت و الجماعت که به دلیل فقدان و کمبود شرائط لازم برای « اجتهاد دینی » در وجود رجال مذهبی باب اجتهاد در زمان طولانی تاریخ جوامع اسلامی مسدود نگهداشته شده است البته باید خاطر نشان ساخت که نسبت مسأله انسان با اجتهاد در زمان کنونی در هردو حوزه مذهبی اعم از تشیع و تسنن چندان تفاؤتی ندارد زیرا قلمرو مطالعات و پژوهشهای اکثر یتی ازمجتهدان و دانشمندان این هر دو حوزه " تشیع و تسنن " به گذشته تاریخ بویژه به مناسبات دوران پس از رحلت پیامبر اسلام (ص) محدو دمانده است وبا گفتمان پویا ی « اجتهادی و عقلانی » معاصر هیچگونه هم آهنگی ندارد . نمونه های بارزی از همین هم آهنگی فکری و اجتهادی جامد و سنگواره ای را در کودتای آخیر در مصر به خوبی میتوان مشاهده کرد که چگونه هواداران هردو قرئت سنتی " تشیع و تسنن " در مجموع هوادار سراپا قرص کودتا و کودتا گران در مصر شده اند ؟ به باور ما تغییر بنیادی در جوامع بشر با توجه به تعرفه های هویت قومی و تمدنی جوامع بشر در همه مناسبات جامعه که مبانی معرفت شناسی جدید اعتقادی – کلامی یا توحیدی به شمار میرود هدف اصلی روشهای تفهٌم متون دینی و نوسازی است که روشنفکر روزگار ما با بر آن پایبند باشد و طبیعی است که عدالت اجتماعی – آزادی و رسیدن به حقوق بشر فرآورده های از عملی ساختن گفتمان پویای اجتهادی و عقلانی در جامعه به شمار میروند . اما اعتقاد بر « فرآیند تقیه !!» از نگاه تمامی آئمه و بزرگان مذهب تشیع یکی از اساسات و اصول دین محسوب میشود که کالبد مذهب تشیع بر آن استواراست و باید باور بر آنرا جزئ از اصول دین دانیست و اعتقاد و باور بر همین اصل سبب گردیده تا بصورت افراطی اصول مسلم دینی را که با حیات روزمره بشر تعلق دارند نادیده گیرند و درحوزه دین و جامعه مرتکب بسیاری ازگناهان شوند . سخت شگفت انگیزو در عین حال مسخره آمیز است که شالوده های اساسی شناخت خدا و هستی که دردوران پرالتهاب نخستین دوران اسلام شناخته و ریخته شده بود وبا گذشت چندین صد سال از سوی راهیان و مراجع گوناگون مذهب تشیع درگفتمان متحجرانه سکولارمذهبی ** جای گرفت نتوانیستند ناتوانی های مذهب تشیع را درساحه مدیریت اقتصادی – فرهنگی و سیاسی این جهان پیشرفته بپوشانند روی همین ملحوظ مذهب تشیع بویژه از جنس صفوی آن به کارخانه تولید دیکتاتور ها مبدل شده است ونسل به نسل دیکتاتوران نوی بنام « ولیان فقیه مطلقه » حلقه زندگی انسان های آزادی خواهی را در دست خود میگیرند .
اکنون نمونه های از باور بر متون فقه تاریخی در تاریخ جامعه ایران از سوی کسی که خود روزگاری بر داشتن افکار نواندیش دینی مباهات میکرد و در پهلوی دوستی با نخبه گان روشنفکران دینی جامعه ایرانی با ترجمه آثار ی از دانشمندان مصری مباهات میکرد وقتی پس از وفات رهبر انقلاب مرحوم امام خمینی به تعاؤن و کمک استخاره ای آقای رفسنجانی بصورت مستعجل بر مسند ولایت فقیه از جنس مطلقه مذهب تشیع در ایران تکیه زد به مثابه مرجع عالیقدر مسلمین توضیح المسائل نوشت تمامی مفرادات فقه تاریخی و متحجر گذشته را که در تاریخ و جغرافیای جزیرة العرب مسایل حقوقی مدنی آن جامعه و آن روزگار را به متن جامعه قرن بیست ویکم منتقل ساخت باید اشاره کرد. بسیار جالب است که ترمنولوژی اکثر متون فقهی این رساله نیز از اینکه با امانت کامل از نسل به نسل منتقل میشوند هما ادبیات نظام های حاکم بر شبه جزیره عربستان است بطور مثال وقتی جناب آقای آیت الله العظمی امام خامنه ای در توضیح المسائل یا همان رساله تقلید برای مقلدان اش در مبحث معدن که جزئ از اقتصاد اسلامی محسوب میشود در ماده ۲۲۴ استخراج معادن فتوی میدهد ترمنولوژیی دوران نخستین روزگار را اینگونه بکار میگیرد .
۲۲۴ : معادنى که دولت استخراج مىکند خمس ندارد، ولى معادنى که شخصى یا اشخاصى با مشارکت استخراج مىکنند، بعد از کم کردن مخارج، سهم هرکدام که بهمقدار بیست دینار طلا و یا دویست درهم نقره یا معادل قیمت یکى از آن دو باشد، خمس آن واجب است.
از سوی دیگر رهبر انقلاب جناب آقای خامنه ای با نوشتن رساله ای کاملأ ضد و نقیضی که بنام توضیح المسائل نوشته و منتشر ساخته است فهم علمی و خرد مندانه ای از انسان های آگاه و آزاده ایران نسبت به نوع نظام حاکم بر ایران گرفته است زیرا هیچکسی نه میداند که در پرتو توضیح المسائل یا مانیفیست انقلاب اسلامی ایران نظام کنونی جمهوری اسلامی ایران از کدام جنس است ؟ اسلامی ؟ بازار آزاد ؟ یا هم دولتی با برنامه مرکزی و مختلط کدام یک ؟ یا این است که نوشتن توضیح المسائل رساله های شبه مذهبی از سوی روحانیونی که در قدرت نظامی و اقتصادی جوامع تشیع قرار میگیرند و انسان ها را به متابعت از دین و فقه تاریخی دعوت میکنند برای حفظ و نگهداری شان در قدرت ! ورق پاره های اند که بصورت ماکروسکوپیک ( بزرگنمایی ) در حوزه تقلید مذهب تشیع قابل مشاهده است .
یار زنده صحبت باقی
*به مبحث اول همین مقاله مراجعه شود
** من واژه گفتمان سکولارمذهبی را بخاطراستفا ده میکنم که هواداران و بزرگان این حوزه بدون توجه به حل نیاز های انسان معاصر در پرتو دین به اساس مکانیزم « اجتهاد پویا و عقلانی جمعی » شالوده های شناخت انسان و هستی در دوران صدر اسلام را سینه به سینه نقل میکنند و طبیعی است که امور مدیریت جامعه را با اعتقاد بر تیوریی موهوم امام زمان و با استفاده از اصل « تقیه » به نظام پیچیده سرمایه داری بین المللی به صورت مشارکت وخرید اسهــام واگذار میکنند که در این صورت وقتی چنین مراجع سیاسی از وجه مذهبی برخوردار باشند و به اساس معیار های ظالمانه نظام سرمایه داری جوامع را رهبری و مدیریت کنند عملأ از دین در حوزه سیاسی فاصله گرفته اند و به نظر من بکار گیریی واژه « سکولار های مذهبی » مناسب ترین کلیمه ای است که باید حین برخورد با این مراجع آنرا بکار گرفت .
++++++++++++++++++++++++++++++++++++
برخورد پارادُکسیال رژیم ولایت فقیه با کودتا در مصر !
مکثی برعوامل و انگیزه های آن
قسمت چهارم :
بـرای کـسی که انـدیشه عـدم خـشونت و عشق به انسان را در خـود پـرورده اسـت تـمام عـالم یـک خـانـواده است نه ترسی به دل دارد و نه کسی از او می ترسد . ماهـاتـما گاندی رهبر فقید مبارزات آزادی بخش نیم قاره هند |
در بخش سوم بر این توضیحِ واضیحات تأکید کردیم که حتی اگر همه مدافعان کودتای مصر متحد شوند و برای اجرأ و انجام این کودتای نظامی هرگونه انگیزه و مشروعیتی را تدارک بینند و به عنوان جامه یک مشروعیت کاذب بر تن برهنه کودتای آخیر در مصر بپیچانند نه میتوانند از رسوبات طبیعی و عوارض خونین آن بکاهند . هنوز چندی از رویکرد خونین این کودتا سپری نه شده بود که کمال جنزوری نخست وزیر رژیم مبارک و شورای نظامی برهبریی جنرال طنطاوی به امضأ و فرمان عدلی منصور که از سوی کودتا گران در مصر تا برگزاریی انتخابات ریاست جمهوری عهده دار ریاست دوره انتقالی منصوب شده است به حیث مشاور عالی دولت مؤقت مصر معرفی گردید. شگفت انگیزترین و در عین حال رسوا ترین ارتباط تلفنی ای که در بحبوحه خون و آتش توجه همه اصلاح طلبان و آزادی خواهان جهان بویژه خاور میانه را با خود جلب کرد تماس تلفنی آقای صالحی وزیر خارجه ایران با محمد البرادعی رئیس پیشین آژانس بین المللی آتومی که در عین حال اخذ جائزه جهانی صلح نوبل را نیز در کارنامه و زندگی" سیأ " سی خود دارد و از سوی کودتا گران و نظامیان مصری نخست به مقام صدارت عظمی نامزد گردید اما با مخالفت حزب سلفی نور که متحد عمده کودتا گران بشمار می آید و غالبأ رهبران حزب سلفی نور از سوابق ! و روابط مشکوک!! محمد البرادعی با جمهوری اسلامی ایران آگاه بودند آقای البرادعی بحیث معاون امور بین المللی اداره مؤقت منصوب شد و چنانچه خبرگزاری های جهان بویژه خبرگزاریی امنیتی فارس خبر این تماس تلفنی را به نشر رساند از قول علی اکبر رئیس دانشگاه ( پوهنتون ) نیمه دولتی و امنیتی شریف و علی اکبر صالحی وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران و یک دوره سفیر ایران در آژانس بین المللی انرژی اتمی بود گزارش دادند که گویا جمهوری اسلامی ایران به اراده ملت باستانی مصر احترام قائل است و آقای صالحی ابراز امیدواری کرد که زعامت مصر بر دشواری های پس از تحؤلات ۳۰ جون سرافراز بدر آیند .....! در اینجا بدنیست غرض لحظه شماریی مقامات ایران برای به قدرت رساندن مهره های مطلوب خویش گزارش خبر گفتگوی تلفنی علی اکبر صالحی وزیر خارجه ایران با محمد البرادعی معاون امور بین المللی رژیم کودتائی مصر را از قول خبر گزاریی خبر انلاین جمهوری اسلامی ایران خدمت شما عزیزان تقدیم بداریم متن آن خبردر ارتباط به صحبت تلفنی آقای صالحی با البرادعی چنین است :
«علی اکبر صالحی بامداد روز شنبه نیز پس از بازگشت از ترکیه و در تداوم رایزنیها در خصوص تحولات اخیر مصر با مقامات سیاسی این کشور و منطقه ، در گفتگوی تلفنی با محمد البرادعی معاون رئیس جمهور موقت مصر در امور بین الملل آخرین تحولات این کشور را مورد گفتگو و تبادل نظر قرار داد. علی اکبر صالحی در دوره ای که سفیر ایران در آژانس بین المللی انرژی اتمی بود روابط نزدیک و صمیمانه ای با محمد البرادعی رئیس وقت مقر اتمی سازمان ملل در ژنو داشت.
تسلط صالحی به زبان عربی و رفت و آمدهای خانوادگی این دو چهره سیاسی به نزدیکی نظرات و دیدگاههای صالحی و البرادعی در موضوعات فی مابین کمک می کرد.وزیر امور خارجه کشورمان با تاکید بر اینکه تعیین سرنوشت کشور مصر تنها با خواست مردم این کشور رقم می خورد، تصمیم و خواست مردم مصر برای آینده سیاسی این کشور را مورد احترام همگان دانست.....»
اکنون باید به انگیزه ها و علت اصلی براه انداختن این فعل و انفعالات که ریشه در نگاه به هستی و جهان میان دوگفتمان دینی دارد مکث کوتاهی داشته باشیم و بدون شک که ریشه یابی آن ما را به گذشته تاریخی و تمدنی کشورهای شرقی بویژه اسلامی که در برابر استعمار و استبداد به حرکت آمده بودند میکشاند . زیرا با شکل گیریی نهضت های آزادی خواهانه در نیم قاره و خاورمیانه در برابر استعمار و استبداد ما را به قدرت تحلیل درست نائل می سازند و از همه مهمتر اینکه طبقه بندی نیروهای اجتماعی –سیاسی و سنخ شناسی (Typology) گفتمان های مورد قبول نهضت های آزادی بخش در قرون ۱۹ و بیست ۲۰ برای شناخت و تحلیل کنشها ، پیشبینی ها و رخداد های سیاسی و اجتماعی در تاریخ معاصر به مثابه روش شناخت عمل سیاسی ما محسوب میشود . چنانچه همین اکنون با وضاحت میبینیم که نقش و نفوذ مافیای سیکولار مذهبی اعم از نمائنده گان سکولار و مورد تائید تشیع صفوی چون محمد البرادعی و کمال الهلباوی که اظهارات آخیر ش تنها مورد پسند مقامات امنیتی جمهوری اسلامی واقع گردید و نه تنها به حیث سخنگوی سابق اخوان المسلمین مصر که استعمال این لقب مورد پسند شوالیه های مذهبی در ایران میباشد بلکه به اثر زمینه سازی و هم آهنگی البرادعی برنده جائزه جهانی صلح نوبل به عنوان یکی از رجال و نخبه گان سابق اخوان المسلمین مصر و رئیس انجمن اخوت اسلامی در اروپا در کنفرانسی به اصطلاح آشتی ملی احزاب و گروه های مصری که از سوی رژیم کودتا ئی مصر فراخوانده شده بودند اشتراک نمود . واز سوی دیگر حضور شیخ الازهر نماد مذهبی اهل سنت ، اُسقف مذهبی قبطیان و رهبر حزب سلفی النور در جلسه صدور فرمان کودتا عمق اختلاف فکری و ایدولوژیکی آنها با گفتمان حزب آزادی و عدالت برهبریی دکتور محمد مرسی که آنرا شاخه سیاسی اخوان المسلمین مصرنیز می دانند نشان میدهد . با کمال احترام به پیروان و هواداران مذهب اثنا عشره شیعه باید گفت که علی الرغم امتیازمنحصر به فرد آزادیی اجتهاد در مذهب تشیع ساحه و قلمرو این اجتهاد نیز در مقطع خاص تاریخی و جغرافیاوی به محاصره در آمده و از وجود روح پویا و دینامیک اجتهادی که بر فرآیند مکانیزم عقلانی فرا زمانی و فرا مکانی استوار باشد بی بهره میباشد . این گفتمان وقرئتی است که بنام آزادی اجتهاد و عقلانیت در مذهب شیعه اثنی عشره ، نیاز مندی ها ی انسان باشنده همه عصر ها و تمامی نسل ها را با قوانین حاکم بر محیط جغرافیاوی و تاریخی جوامع ساده اوائیل ظهور دین مقدس اسلام در جزیرة العرب بالخصوص اماکن مقدسه مکه و مدینه واقع در سرزمین حجاز معامله و محاسبه میکنند ، چنانچه تجربه تاریخی نهضت های آزادی خواهانه در کشور های شرقی نشان میدهد اکثر نهضت های آزادی بخش و استقلال طلبی در جوامع اسلامی نتوانیسته اند پس از استقلال و آزادی کشور ها از یوغ استعمار بویژه استعمار کنونی که بر قواعد بازی اقتصاد مافیائی بنام " اقتصاد بازار آزاد " درزمین کشور های اسلامی به بازی پرداخته اند نظام مبتنی بر ارزشهای مذهبی را در حوزه اقتصاد و سیاست برپا داشته و بوجود آورند . که این معضله مهم بشر امروزی را مراجع و فقهای اعظم و اعلم مذهب تشیع به بسیار آسانی و بصورت یک دستور مذهبی و فقهی با این فتوی که در عصر غیبت اما م مهدی (ع ) مبارزه با ظلم جائز نیست و مسلمین تا ظهور امام عصر ( عج ) باید صبر پیشه کنند و به انتظار نشینند حل نموده اند . !!! آنگاه که آزاد مردانی همچون سید جمال الدین افغان ، محمد عبده مترجم و مفسر نهج البلاغه اثر معروف منصوب به حضرت علی کرم الله وجهه چهار مین خلیفه مسلمانان پس از رحلت پیامبر اکرم که نزد اکثریت پیروان مذهب تشیع از منزلت خاصی برخوردار است ، شیخ محمود شلتوت ، و صد ها تن از متفکران و دانشمندان بزرگی در جهان اسلام که پیشینه تعلق با مذاهبی از اهل سنت و جماعت را دارا بودند و درحوزه حیات سیاسی و اجتماعی خویش از منابع فقهی مذاهب اهل سنت پیروی میکردند با توجه به مسأله نقش برتر خِرد و آگاهی درپارادائیم اجتهاد به فکر فلتر و نقد متون تاریخی دینی افتیدند و عقلانیت و آگاهی متعهد را که منبع الهام برای قوانین زندگی فطری بشر تلقی میکردند حرفی برای گفتن داشتند و نظام ها و سیستم های گوناگون بشری همچون کمونیزم و اشتراکیت را از یکسو و نظام اقتصاد بازار آزاد و لبرال را از سوی دیگر به چلنج کشیدند و آنها را به یک گفتمان نقادانه و مصلحانه که به دور از ماجراجوی های زننده ی سیاسی بوده باشد فرا خواندند . وبدین ترتیب یک حرکت بزرگ فکری و سیاسی را در حوزه اعتقادات و باورهای دینی مردمان مشرق زمین و خاورمیانه براه انداختند . باید گفت که در آن زمان مشاهیر و شخصیت های بزرگی از ساکنان جوامع شیعه نشین اسلامی بویژه ایران که در زیراستبداد رژیم های خونخوار و دست نشانده گان استعمار جهانی به سر میبردند آثار و متون اعتقادی چنین مشاهیر را که اسلام را نه بروی تاریخ سراسر مسخ شده آن بلکه به مثابه یک اندیشه خلاق و فلسفه زندگی بشر تعبیر و تفسیر میکردند مورد مطالعه قرار میدادند و حتی برخی از عظمت طلبان شؤنیست آنها که همه را از ایران وبرای ایران میدانیستند و از عینک ناسیونالیزم کور ایرانی مینگریستند وقتی دیدند که افکار واندیشه های مترقی توام با دیانت و معنویت آنها قلب های از ستمدیده گان و رنجبران آن روزگار را تسخیر میکنند به غلط به مسخ هویت آنها برآمدند وبرای سید جمال الدین افغان شخصیت برازنده و آواره زنجیر شکنی که از تبار موحدان و آزاده گان آن روزگار به شمار می آمد شجرة النسب مصنوعی ترتیب دادند و وی را از اسد آباد ایران و از توابع همدان خواندند درحالیکه سید جمال الدین افغان آن فیلسوف نامدار و مبارز مشهور جهان اسلام در یک خانواده فقیرو متوسطی از قبیله پشتون باشنده اسعد آباد ولایت کنر افغانستان چشم به جهان گشوده بود و هیچگاه قبیله و زادگاهش را نه تنها مانع دید و نگاه نافذ انسانی اش به رنج های بشر نه گردید بلکه در راه مبارزه مسالمت آمیزی که بر اصل حرمت به انسان مخالف ارزش قائل بود از دیار به دیاری و از کشور به کشوری مهاجرت اختیارکرد. و به هر دیاری که تبعید شد و مهاجر ! روحیه نگاه انسانی به رنج ها و درد های بشر را با خود حمل کرد و به قول مهاتما گاندهی بزرگ "بـرای کـسی که انـدیشه عـدم خـشونت و عشق به انسان را در خـود پـرورده اسـت تـمام عـالم یـک خـانـواده است نه ترسی به دل دارد و نه کسی از او می ترسد . "
باید با صراحت کامل خاطر نشان ساخت که قطرات خون و اندیشه های سبز ان سید بزرگ امروز دررگهای نسل به پا خاسته و پرخاشگری که بهار عربی را به مثابه بانگ نجات ستم دیده گان سرتاسر خاور میانه در گوش جباران و زمامداران سرکش تاریخ زمزمه میکند جاری است . این بهار با آن بیداریی کاذب دینی که عظمت طلبان فاشیست و شوالیه های مذهبی از جنس ولایت فقیه مطلقه پس از آنکه عقلانیت و جوهر مردم سالاری از انقلاب اسلامی درایران رخت بربست و کشور بدست داروغه های مکار با باورهای شرک آلود امام زمانی واگذار شد دیکتاتورهای مذهبی به بر پائی چنین محا فل مکر و شعبده بازی بنام " بیداریی ...." اقدام میکنند . و برخی ازمزدوران معلوم الحالی همچون کمال الهلباوی و دیگران را از اقصای عالم با مصارف و هزینه های گزافی دعوت میکنند و آنها نیز با نیت هم خرما هم ثواب !! مأموریت های تازه ای از آدم کُشی و ویرانی را اخذ میدارند . اما نباید فراموش کرد که شوالیه های مذهبی و کسانی که تازه به انطباق متون اسلامی با زندگی بشر رو آورده اند بصورت افراطی و خلاف معمول با اتکا به اصل معروف " تقیه " * اصول مسلم دینی و مذهبی را می پوشانند . وحتی حفظ نظام را از واجباتی میداند که شارع و ولی فقیه مسلمین میتواند فرائض و احکام دینی را تعطیل کنند .
ادامه دارد
* تقیه : پنهان کردن,پرهیز کردن تقیه کردن . [ ت َ قی ی َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) پنهان کردن مذهب خویش . خودداری کردن از اظهار عقیده و مذهب خویش در مواردی که ضرر به بار می آورد
+++++++++++++++++++++++++++++++++
آیا انقلاب از نو آغاز میشود ؟
عوامل کودتای مصر را بشناسیم
قسمت سوم :
در د ؤمین قسمت این یادداشت خاطر نشان ساختیم که هرگاه از کودتا گران در مصر یا هر کشور دیگری در این کره ء خاکی زمین سخن میگوئیم نباید تنها به یاد جنرالان وخورد ظابطان ملبس به لباس های نظامی و یونیفورم های ابلهی افتاد که می خواهند غریزه های از شهرت و قدرت خویش را با آب کثیفی از کودتا شستشو نما یند بلکه باید حوزه هویت کودتا گران را وسیعتر ساخت و دستهای آلوده کودتا گران را در مراکز و جا های دیگری نیز دید و به سراغ آنها رفت . چنانچه در قسمت اول این یادداشت در حواشی کودتای نظامیان در مصر دربرابر دولت منتخب مردم مصر نیز متذکرشده ایم و به یک اتحاد معجون گونه ای اشاره نمودیم که فقط اسم و جایی فرعون خالی است اکنون با گذشت تقریبأ سه هفته ای که ازعمر این نوزاد کریه الجثه سپری میشود و ماه عسل این کودتا گران روبه اختتام است آثار و عوارض جانبی کودتای نظامی در مصرنیز به مثابه جراثیم مهلکی از خشونت آرام ، آرام بر بدن استبداد زده ملت سر افراز مصرظاهر میگردند . ومیبینیم که آش کودتای آخیر را تنها یک یا دو آشپز نیست که می پزد. از آنکه زیر دیگ کودتا را آتش میزند تا آنکه نخودی در آش می اندازد هر کدام سهمی در کودتا دارند . تنها جنرال عبدالفتاح السیسی نیست که کودتا چی هست بلکه در وضعیت پیچیده کنونی مصر و مؤقیعت حساس این کشور در خاور میانه فرد ، فردی از غارتگران ور شکسته تاریخ مصر یک کودتا چی است ، سود جویان چپاؤلگر ، بقایای رژیم های دیکتاتور گذشته که ابزار اقتصادی و فرهنگی حتی مذهبی را در اختیار دارند و با سر انگشتی و اشاره قواعد بازی را تغییر میدهند ، قیمت ها را کمرشکن میکنند ، پمپ های بنزین را می بندند ، بدون تردید که ضلع مهمی از کودتا به حساب می آیند لهذا به برکت وجود این حضرات است که کودتای خزنده در کشور باستانی مصر عملی میشود و بعد با یک طرح ضربتی سقوط دولت منتخب مردم مصر برهبریی محمد مرسی اعلام میگردد .
شگفت اینجا ست که در جامعه سنتی مصر همینها بزرگترین پایگاه ضد انقلاب ۲۵ جنوری ۲۰۱۱ را نیز تشکیل میدهند این به اصطلاح آرتشی از معتادان « سیأ» سی است که به مثابه شبکه های معلوم الحال ارتباطی میان تمامی هسته های دیکتا توران تاریخ مصر شناخته میشوند و کار تا به آنجا جدی شده که میبینیم این شکمبارگان تاریخ و پادو های وابسته به مافیائی بین المللی بروز روشن از دیکتاتورهای جبار و فراعنه صفت مصر به دفاع بر میخیزند که بنابر تحلیل روزنامه واشنگتن پوست که درباره وضعیت کنونی مصر نوشت « فضای کنونی مصر آشنا و به دوران حسنی مبارک می ماند » این همان معادله قدرت رژیم های دیکتاتوریی قبل از انقلاب ۲۵ جنوری است که تمامی وابسته گان محافظه کار با رژیم های گذشته البته در جامه ء انقلابیون و تحؤل طلبانی که با موضعگیری های چپ تر و مترقی تر در صحنه حاضر میشوند .البته در جمع این کودتا گران نباید از نیروهای متحجرمذهبی در کسوت حزب سلفی بنام نورکه فرمان سقوط دموکراسی درمصر و دولت برخاسته از آن برهبریی محمد مرسی را ازهمان آغاز کار دولت منتخب جدید با راه اندازیی عملیات ماجرا جویانه درصحرای سینا با بزرگترین چالش ها روبروساخت غافل شد و باید گفت که باتوجه به ارتباط تشکیلاتی برخی از سران این گروه با اخوان المسلمین مصرکه ریشه در تاریخ نهضت بزرگ اخوان المسلمین مصر دارد بیشترین بار فکریی مشروعیت کودتا گران نیزبدوش ایندسته ای از کودتا گران مذهبی افتیده است . زیرا این جماعت نه تنها پول های بی حساب نفتی کشور عربستان را که درحساب های شخصی خویش ذخیره میکنند در اختیار دارند و آنرا در اقصای عالم از افغانستان تا مراکش در راه آدم کُشی به مصرف میرسانند ، بلکه در کنار اُسقف مذهبی قبطیان – شیخ الازهر و آقای محمد البرادعی برندهء جائزه صلح نوبل با مشروعیت بخشیدن به این کودتای نظامی بزرگترین پایگاه تبلیغاتی و سمپاتی علیه دولت نو پای محمد مرسی به شمار می آیند . گفتیم مصر باستانی در نتیجه کودتا ی آخیر آرام ، آرام به شرائط قبل از انقلابی که در سرتاسر خاورمیانه بهار عربی نامیده شد بازمیگردد باید گفت که انتصاب کمال الجنزوری بحیث مشاور عالی رژیم کودتائی نگرانی های مشابه دوران قبل از بهار عربی را به وجود آورد که در آن زمان نیز اعلام خبر انتخاب الجنزوری به سمت نخستوزیری مصر اعتراض بسیاری از ائتلافها و تشکلهای مصری از جمله جنبش ششم آپریل که از مهمترین احزاب حاضر در میدان التحریر بشمار میآمد ، حزب الثوره، ائتلاف التیار و بسیاری از شخصیتهای سیاسی و انقلابی مصر را درپی داشت، زیرا الجنزوری را از مهره های رژیم گذشته میدانستند.
نقش "ولایت فقیه مطلقه !" درتحولات مصریاچالش دو گفتمان سیاسی در تاریخ معاصر
یکی از مغالطه های تاریخی و فلسفی ی که در حوزه شناخت هویت بحرانهای معاصر سیاسی و اجتماعی وجود دارد و دامنگیرتمامی جنبش ها و حرکت های اجتماعی و سیاسی در جوامع بشر بویژه در کشور های جهان سوم وکشورهای اسلامی شده این است که بیشتر بجائی شاخص ها ی فکری و عقیدتی به نقش چهره و شخصیت های تاریخی ترکیز میگردد لهذا طبیعی است که به شعار ها ی آتشین و بدون پشتوانه فکری ارجحیت داده شود ودر راستای جستجوی حق نیز بجای مؤلفه چگونه اندیشیدن برظواهرفزیکی و بیولوژیکی شخصیت ها ی حقیقی و حقوقی تکیه صورت گیرد . زیرا آنگاه که درمقطع خاص تاریخی و جغرافیاوی ملت ها سایه شوم این گفتمان معیوب ، بدنه محکم و تنومند نهضت های تحول طلب و عدالت خواهانه را نشانه گیرند و در مسیر تاریخ ملتها به فرهنگ حاکم مبدل شود تمامی پارامتر ها ی شناخت به شمول بیماریی های مزمن یک ملت باید در پرتو " خِرد جمعی و اجتهادی " تشخیص و معاینه گردد که برای ؤرود به بحث چگونگی تکامل جوامع بشر ناگزیر باید ایمان و اندیشه ء بالقوه ای که موتوراصلی و هسته مرکزی تمامی جنبش ها ی سیاسی به حساب می آید بحیث ملاک اصلی قضاوت ما وهمه پژوهشگران قرار گیرد این ملاک چیزدیگری نیست جز باور به کرامت و حرمت انسان که درگذرگاه تاریخ به حیث جانشین خدا در زمین حرکت میکند وبه قله های بزرگی ازتکامل نائل می آید، و بدون شک که شرط التزام همه حرکت ها و نهضت های خورد و بزرگ اجتماعی و سیاسی نه بر آنچه که شعار میدهند و بیان میکنند بلکه بر این اصل باید استوار باشد که مؤلفه حرمت به انسان یا جایگاه جانشینی خدا در زمین تا چه اندازه به وجدان عمومی دریک تشکیلات سیاسی و اجتماعی مبدل گشته است ؟ اکنون که به دیگر عوامل کودتای مصراشاره میکنیم بد نیست به سیاست های دو گانه واستراتیژیی نظام ولایت فقیه مطلقه ایران در برابرحوادث مصرنیزاشاره ای داشته باشیم .چنانچه ما دردو قسمت نخست به مسأله مشروعیت این کودتا اشاره ای کردیم و اجلاسی را که برای صدورچنین فتوای در یکی از قصرهای مجلل وزارت دفاع مصربرگزار گردیده بود به نام « تنها اسم وجایگاه فرعون خالی بود » مسمی ساخته بودیم هدف از این هویت بخشی نه به دلیل اینکه گویا عده ای از سهم در قدرت دولتی باز مانده بودند و ناگهان غریزه قدرت خواهی شان به جوش آمد و همگام با کودتاگران شدند وفتوای شرعی علیه نظام مشروع درمصررا صادرکردند!! هرگزنه ،بلکه به جز« فرعون» که اسم و جایگاهش خالی بود نظام سرمایه داری جهانی و رژیم های سکولار مذهبی در منطقه مانند عربستان ، کویت و امارات با همه اذ ناب و مهره های شان بصورت مستقیم پیاده کننده گان این کودتا ی زرد بودند و یاهم بصورت غیر مستقیم مشوق و طراح این کودتا محسوب میشوند تا آنجا که با مهره های ملبس با سکولاریزم مذهبی یا همان گروه های سلفی وارد میدان شدند. البته ارتباط میان شوالیه های مذهبی سلفی و حاملان گفتمان متحجرانه امام زمانی موهوم توسط محمد البرادعی برنده۱ «جائزه نوبل درتنظیم کودتا ها !!» ارتباط تنگاتنگ برقرارمیگردید .بنأ نباید ازتماس تلفنی آخیرعلی اکبرصالحی وزیر امورخارجه ایران که زمانی مسؤلیت نیروهای آتومی در ایران را برعهده داشت و با بر گزیدن محمد البرادعی بحیث معاون امور بین المللی دولت کودتائی در مصراکثر مقامات دیپلوماتیک ایران مغائر با عرف دیپلوماتیک نتوانیستند رضایت شانرا از این کودتا پنهان کنند و علی اکبر صالحی وزیر امور خارجه رژیم ولایت فقیه طی یک تماس تلفنی با مرد شماره دوی کودتای نظامی در مصر انجام این کودتای نظامی را احترام به اراده ملت مسلمان مصر دانیستند . اما داستان ارتباط آقای صالحی با محمد البرادعی را نباید یک ارتباط ساده و معمولی تلقی کرد که گویا یک مقام دیپلماتیک ایرانی با مرد شماره ۲ رژیم کودتائی در مصر غرض حصول اطمینان امنیتی تماس تلفنی برقرار نموده است بلکه ریشه این تماس را باید در دو گفتمان جداگانه جستجونمود ، گفتمان سکولارمذهبی مبتنی بر دکتورین موهوم امام زمان (عج) که رژیم ولایت فقیه از جنس مطلقه آنرا نمائنده گی میکند و قرئت انسان مدار اجتهادی و عقلانی دینی که حزب آزادی و عدالت مصربرهبریی دکتور محمد مرسی که ریشه در نهضت آزادی بخش و ضد استبدادیی اخوان المسلمین مصر دارد و در نتیجه برگزاریی یک انتخابات آزاد و دموکراتیک از سوی ملت مصر به قدرت رسیده بود و با یک کودتای سکولار نظامی مذهبی ساقط شد ..
ادامه دارد
۱ : گفته میشود محمد البرادعی که چندین سال ریاست آژانس بین المللی آتومی را بر عهده داشت از مقامات رژیم ولایت فقیه در ایران پول های زیادی دریافت میکرد .
+++++++++++++++++++++++++++++++++
نقش میرغضب های استبداد و فراشان خلافت درکودتای مصر !
ننگ با رنگ پاک نه میشود !
ای آزادی و آزادگی ! ترا را میرغضب های استبداد ، فراشان خلافت و نعلین پوشان استبداد باز گرفتند و به زنجنیر بستند ، چگونه میتوانند از یکدیگر بگسلند ؟ که نگاه را از چشم باز نه میتوانند گرفت و چشم را از نگاهش نیز ! و من ای آزادی با تو خواهم دید . |
بخش دوم
وقتی نخستین قسمت این یادداشت ام را نوشتم و در مطبوعات و شبکه های اجتماعی انتشار یافت برخی از دوستان ارجمندی که نظریات و نوع نگرش شانرا بهترین وسیله برای دریافت حقیقت میدانم با نوشتن مقالات و یادداشت های معلوم الحالی که بدون شک طراوشی از اندیشه و ایمان شان باید به حساب آورد در واکنش با حادثه درد ناک کودتا علیه دموکراسی و مردم سالاری در مصر مطالب شگفتی را بیان داشتند و حتی المقدور انتشار دادند ، البته نباید تعجب کرد که چگونه در بحبوحه این همه هیاهوی برضد دموکراسی وحکومت منتخب مردم مصر بصورت ناخود آگاه حرف های قلب و ایمان شان نیز برملا گردید چنانچه عده ای از نیروهای بنیاد گرای مذهبی که اصولأ هیچگونه اعتقاد به اصل عدالت وحقوق انسانی ندارند وتاریخ و جغرافیای جامعه صدر اسلام در جزیرة العرب را تنها ملاک و معیار برای تمامی زندگی بشر که در اعصار گوناگونی از تاریخ ودر اقصای از جغرافیا ی این جهان به سرمیبرند محسوب میکنند باگرفتن ژست ریأکارانه ومعیوب سقوط دولت منتخب مردم مصربرهبریی دکتور محمد مرسی رابه علت اعتقاد و الزام به دموکراسی و مردم سالاری که منتخب انسان و نه خدا است تعبیرمیکنند !! ، جالب و سخت شگفت انگیز است که بااینگونه اظهارات خویش حتی نه میتوانند عقده های آمیخته با رسوبات اعتقاد ی ، غیر اجتهادی و شرک آلود خویش را بپوشانند بدون شک که چنین پدیده ها گاه گاهی دربحبوحه انقلابی ترین جریانات مواجه میباشیم و نتیجتأ مطرح ساختن آن بهانه برای پوشانیدن استراتیژیی اصلی « تروریزم و آدم کشی » درسرتاسر جهان بویژه در کشورهای اسلامی منجمله افغانستان تلقی میشود. سوال اینجاست که آیا واقعأ این بذله گو های ساده لوح وقتی بر تابوت مشروعیت نظام منتخب مردم درمصر اشک تمساح میریزانند و با شعار های بلند بالای آنرا به قبرستان آرزوهای ناشگفته شده یک ملت مظلوم بدرقه میکنند با حکم وجدان تاریخی ای که با رشته های ازتحجروخشونت گِره زده شده است عمل نه میکنند؟ مضحک است که ازیکسو برتابوت جنازه آزادی و دموکراسی در مصراشک میریزانند و ازسوی دیگربه عنوان فراشان خلافت و میرغضب های استبداد همدست کودتا گران میشوند ! بااجرای چنین نقش کمیک درتیأ تر قدرت در مصرهرانسان آزاده به نتائجی میرسد که در شعر زیبای زبان پشتو به نحو درستی انعکاس یافته و شاعرآن چنین اعمال ریا کارانه را اینگونه به تصویر میکشد !
هم می ؤوژنی پخپله هم په ما باندی ژړا کا
څه ښه یاردې ښه یی مینه وژل هسی شیون هسی !
بطور خلاصه باید گفت که نسبت گفتمان فراشان خلافت و میر غضب های استبداد شامل در کودتای آخیر مصر با مؤلفه دموکراسی و مردم سالاری از هرنوع آن با انسان و جامعه ، تاریخ و تمدن باستانی مصر دارای اندکترین تشابه و سنخیتی نیست و با اتکا ی مطلق و دگماتیک به منابع فقه تاریخی به مثابه احکام ثابت و لایتغیر همه مکانی و همه زمانی مینگرند .
ننگ با رنگ پاک نه میشود !
اکنون برمیگردیم وبه یک رُخ دیگری از تحؤلات و تغییرات دراماتیک درجامعه مصر نظر می اندازیم و آن این است فرض کنیم وضعیت عمومی و ناگواردر جامعه مصر چنان آشفته و نزدیک به متلاشی شدن بوده ! " که هیچگاه نبوده ونیست " وحتی کسانی که یکسال قبل غرض انجام اصلاحات عمیق اقتصادی و اجتماعی محمد مرسی را برای چهار سال به قدرت آورده بودند به خیابانها برآمدند و رأی خود را واپس مطالبه نمودند که محمد مرسی بجایی دلجوی از آنها دستور بازداشت و تارومار ساختن آنها را داد و در نتیجه ارتش مصر غرض اصلاح امور در نشست اضطراری و پس از اعطای چهل و هشت ساعت مهلت به محمد مرسی رئیس جمهور منتخب مردم که به قول کودتا گران هیچگاه به آن گوش فرا داده نه شد در یک اجماع متشکل از نهاد های که به قول کودتا چیان در مصر همیشه به مثابه ستون فقرات جامعه مصر نقش بازی کرده اند یعنی شیخ الازهر - اسقف تواضروس رهبر قبطیان مصر- "يونس مخيون" رهبر حزب سلفی "النور" که یک دندان پزشک و از پیروان و نزدیکان محمد الظواهری رهبرالقاعده میباشد ، محمد البرادعی سابق رئیس آژانس بین المللی انرژی آتومی و از مخالفان اصلی و سکولار دولت منتخب محمد مرسی و جنرال عبدالفتاح السیسی فرمانده قوای مسلح مصر با قرئت یک بیانیه کوتاه بنام آشتی ملی چنین بیان کرد :
« توقف اجرای قانون اساسی به صورت موقت.
رئیس دادگاه عالی قانون اساسی در مقابل هیئت عمومی دادگاه قسم یاد می کند. برگزاری انتخابات ریاست جمهوری زود هنگام به گونه ای که طی مرحله انتقالی و تا زمان انتخاب رئیس جمهور جدید رئیس دادگاه عالی قانون اساسی مصر اداره امور کشور را بر عهده خواهد داشت. رئیس دادگاه عالی قانون اساسی مصر طی مرحله انتقالی حق صدور بیانیه های قانون اساسی را دارد. تشکیل دولت شایسته سالار قوی و توانا که برای کشور از تمامی اختیارات برای اداره مرحله کنونی برخوردار باشد. تشکیل کمیته ای که دربرگیرنده تمامی طیف ها و کارشناسان باشد برای انجام اصلاحات پیشنهادی در قانون اساسی که به طور موقت اجرای آن متوقف شده است. درخواست از دادگاه عالی قانون اساسی مصر به تصویب پیش نویس قانون انتخابات مجلس نمایندگان و آغاز زمینه سازی برای برگزاری انتخابات پارلمانی. دادن قول شرف رسانه ای که متعهد به آزادی رسانه ها باشد و به قواعد شغلی، بی طرفی، قانونمداری و در نظر گرفتن مصالح عالی ملی پایبند باشد. اتخاذ تدابیر اجرایی برای حضور جوانان در نهادهای دولت تا آن ها نیز در تصمیم گیری ها سهیم باشند. تشکیل یک کمیته عالی برای آشتی ملی که از شخصیت های برجسته تشکیل شده باشد و از اعتبار برخوردار بوده و مورد قبل همه نخبگان کشور باشد و نماینده جریان های مختلف باشد.»
وبدین ترتیب یکبار دیگر نظام مردم سالار و منتخب مردم مصر که ریشه در تاریخ و تمدن مصر داشت با فرمان خونین نظامیان درمصراما با مشروعیت شوالیه های مذهبی به خاک و خون کشیده شد
به هرصورت آنچه که میخواستم این است که با قرئت بیانیه ای از ارتش مصرو براندازیی نظام مشروع در مصر نه تنها آرامش مطلوب نظامیان و شوالیه های مذهبی برقرار نگردید بلکه به دلیل اینکه این بیانیه مغائر با واقیعت های جاری در جامعه مصرو با دروغ و ریأ کاری با عقل استخبارات بیرونی و هزینه ساختن میلیارد ها دالرنفتی عربستان و امارات تدوین یافته بود سبب گردید تا میلیون ها تن از مصری ها برای اعاده بازگشت نظام مردم سالارمحمد مرسی به خیابانها سرازیر شوند . ارتش تصور میکرد با چنین کودتایی میتواند همه را ساکت کرده و با ابزار رسانه برای خود و همدستانش مشروعیت ایجاد کند اما آنها طرفداران محمد مرسی را دست کم گرفته بودند. کسانی که برای اولین بار در تاریخ چند هزار ساله مصر در انتخاباتی آزاد شرکت کرده و خود سرنوشتشان را تعیین کرده بودند اما حال به چشم خود میدیدند که انقلابشان به سرقت رفته و با زور اسلحه و تزویر ارتش مصالح آنان را به نفع عده ای مصادره کرده و رئیس جمهورشان به مکان نامعلومی برده شده است. این افراد با جرأت به میدانها آمده و به هیچ نحوی حاضر به دست کشیدن از حقوق خود نیستند و اعلام کرده اند برای احقاق حقوقشان و بازگرداندن مرسی به جایگاه قانونی خود حاضرند جان خود را فدا کنند. آنها حتی از هلی کوپتر های جنگی آپاچی که با ارتفاع کم و به همراه تیربارها و موشک هایی که در زیرشان بسته شده و دائماً بر بالای سرشان پرواز میکند ترسی ندارند. از طرف دیگر ارتش در تکمیل جنگ روانی و انبوه رسانه های طرفدارش و با به صحنه آوردن همه امکانات آنان میکوشد تا اخوان المسلمین را مسئول همه حرکت های تروریستی مجهول الهویه در مصر قلمداد کند....
ادامه دارد
++++++++++++++++++
فقط اسم و جایی فرعون خالی بود !
دموکراسی موقوف !
بخش اول :
شاعردست چندمي براي خواندن شعرگونه اش پشت تريبون رفت و خواند «من مي آيم، من مي آيم، من...» ولي بقيه شعرش را فراموش كرد و در حال دستپاچگي پايش به پايه تريبون گير كرد و از بالا روي يكي از مستمعين افتاد و با شرمندگي به او گفت؛ ببخشيد آقا! عذر مي خواهم! آن مرد گفت؛ نه بابا! تقصير خودم بود. شما دو سه بار گفتيد من مي آيم ولي من فكر نمي كردم قرار است با سر بياييد! |
بنا بود این قسمت یادداشت با ذکرخاطره ای جالب ازقول کسی که در تمامی صحنه های حوادث ووقائع دردناک افغانستان حضور فعال داشته است می آغازیدم تا بر مبنای آن انگیزه های تاریخی و فلسفه ؤجودیی دفتر طالبان دردوحه قطر مکث کوتاهی داشته باشیم مگر غریو وآژیر تانکها ی کودتا چیان و نظامیان ازخیابانهای مصر سبب شد تا مبحث تأسیس دفتر طالبان در قطر به یک فرصت دیگری واگذارکنیم و انگیزه های ؤقوع این کودتای «زرد» را درآئینه حوادث یکسال حاکمیت دموکراتیک درمصربرهبریی دکتورمحمد مرسی موردمطالعه عمیق قراردهیم. بد نخواهد بود که اکنون بخاطر ریشه یابی وقائیع و حوادثی که در مصر میگذرد برخلاف دیگر نهضت هاو حرکت های سیا سی و اجتماعی که تاریخ انسان در هستی و جهان را با بینیش و معادلات مادی مورد بررسی قرار میدهند روح حوادث کنونی را با معادله جنگ میان دو بینیش ودو نگاه به تاریخ و انسان بصورت مختصر بیان کنیم . شاید درست ترین روش برای یافتن دقیق انگیزه ها و زمینه های یک حرکت بویژه در عصر جدید اعتقاد و باور بالقوه به حرمت انسان در تاریخ همچنان جایگاه وی در زمین باشد که میتواند ما را به کشف ماهیت حوادث تاریخی متوصل سازد . یکی از برجسته ترین تمایزاتی که میان حرکت ها و نهضت های سیاسی و اجتماعی معاصر وجود دارد همین نگاه به مؤقیعت ونقش انسان در تاریخ است البته باید خاطر نشان ساخت که بحث انسان شناسی در میان مسلمانان و نیروهای که ظاهرأ دریک جبهه واحد فکری قرار دارند نیز ابعاد گوناگونی یافته است و باید با صراحت اعلام کرد و گفت که وقتی گروه و جریانی بصورت بالقوه دارای یک باورو ایمان نباشد میتوانند درگذر گاهی از تاریخ با اقتضای چگونگی شرائط عمومی جامعه به ماهیت اصلی خود رجعت کنند و پرده از تظاهر برصلح و عدالت خواهی برخی از جریان های سیاسی برداشته شود بدون شک انجام کودتای آخیر نظامی در مصر مصداق کامل این حقیقت است . زیرا انجام و سازماندهی این کودتا ی « زرد نظامی » مغائر با هرنوع قواعد دموکراتیک بازی محصول یک اراده ء معجون گونه ای است که از همان آغازپیروزیی محمد مرسی رئیس جمهور منتخب مصر طرح ریزی و سازماندهی گردیده بود .
شواهد موثق تاریخی این حقیقت را به اثبات میرساند آنگاه که آقای محمد خیرت شاطرمعاون حزب آزدی و عدالت مصر که شاخه سیاسی اخوان المسلمین مصرمحسوب میشود و از کاندیدا های اصلی آن حزب بود توسط دادگاه قانون اساسی مصر از کاندیدا شدن در انتخابات مصر ممنوع اعلام گردید و دکتور محمد مرسی رئیس حزب آزادی و عدالت شاخه مصر در انتخابات ریاست جمهوری مصر بحیث کاندیدای اسلام گرایی آنکشور آغاز به مبارزه کرد بلا فاصله مافیای استخبارات منطقه بویژه رژیم سلفی آل سعود که با نگاه و بینیش اخوان المسلمین مصر بویژه اندیشه های دکتور محمد مرسی یکی از نوگرایان مسلمان مصر که خواهان بازگشت به مصر متمدن بر پایه بینش مترقی و اجتهادی اسلام است به حرکت آمد . در اوج مبارزات انتخاباتی در مصر بود که وزارت خارجه رژیم سلفی عربستان طی یک نامه خاص وطبقه بندی شده به سفیر خود در قاهره دستور داد تا به هرنحوی که شده از پیروزیی کاندیدای مورد حمایت اخوان المسلمین مصر جلوگیری بعمل آید مطابق به نامه سعود الفیصل وزیر خارجه کشور عربستان سعودی عنوانی سفیر عربستان در قاهره نامه اشد محرمانه ای با این مضمونی که :
« بر مبنای تاکیدات خادم الحرمین الشرفین (اشاره به عبدالله پادشاه سعودی) ازشما می خواهم که تمام تلاشتان را در راستای جلوگیری از پیروزی اسلامگرایان در انتخابات مصر به ویژه "محمد مرسی" انجام دهید.»
صادر گردید
با این شواهد روشنی که شبکه های استخباراتی منطقه بویژه مقامات سلفی عربستان در برابر پیروزیی محمد مرسی رئیس جمهور منتخب مصر داشت از حضور شیخ الازهر نهادی که تفکر آن با سرمایه های مادی ومعنوی قرئت سلفی عربستان سعودی تغذیه میشود ، "يونس مخيون" رهبر حزب سلفی "النور" که یک دندان پزشک و از پیروان و نزدیکان محمد الظواهری رهبرالقاعده میباشد و فقط چند روز قبل از اقدام کودتا علیه محمد مرسی در یک انتصاب و اختلاف داخلی با عماد عبدالغفور رهبر پیشین حزب سلفی النور بریاست حزب انتخاب شده است همچنان اسقف تواضروس رهبر قبطیان مصر و محمد البرادعی مأموری که تشنه قدرت است در اجلاس مشترک برای اجرای کودتا اشتراک داشتند نباید متعجب شد و آنرا یک عمل فی البدیه دانیست .
زیرا چه کسی نه میداند آنگاه که شعله های آتش خود سوزی یک جوان فقیر تونسی به نام محمد بوعزیزی دامن دیکتاتوری کاخ نشین دیکتاتورها ی خاورمیانه را فرا گرفت مصر دؤمین کشوری بود که به دلائیل گوناگون تاریخی – فرهنگی و تمدنی قلبهای جوانان را جذب کرد و به میدان التحریر سرازیر شدند و شعار مرگ بر دیکتاتورو ارحل ، ارحل مبارک را سردادند پیوست به آن محمد البرادعی سابق رئیس آژانس بین المللی و برنده جائزه صلح با داشتن مأموریت خاص " سیأ " سی دریک طیاره مربوط به شرکت هواپیمائی اطریش وارد قاهره شد و در پهلوی آغاز به کار تأسیس یک حزب سیاسی بنام " الدستور " برای کاندیدا شدن در انتخابات ریاست جمهوری مصر با تمامی گروه ها ، احزاب منجمله اخوان المسلمین و حزب آزادی و عدالت مصر برهبریی دکتور محمد مرسی به مذاکرات پرداخت و اخوان المسلمین که تا آنوقت قصد نداشت در انتخابات آئنده ریاست جمهوری مصر بصورت مستقل سهم بگیرد محمد البرادعی را بحیث نخستین گزینه ای از اخوان المسلمین تعیین نمودند اما چندین دهه حاکمیت رژیم های دست نشانده غیر متعهد و سکولارحاکم بر سرنوشت مصر که نه تنها ثروتها و ذخائر مادی و اقتصادی مصر را به غارت برده بودند بلکه بهترین سرمایه های معنوی مملکت مصر را که عقل و دماغ نسل جوان مصربود نیز همچون زمین های شحم کرده برای بذر اشرافیت نظامی آماده کرده بود نهضت تاریخی اخوان المسلمین مصر بویژه حزب آزادی وعدالت برهبریی محمد مرسی را واداشت تا به خواست و تقاضای ملیونها مردم ستمدیده مصر که برای بازگشت به تمدن و فرهنگ بزرگ و اصیل مصر باستانی تعهد و ایمان بالقوه داشته باشند در انتخابات ریاست جمهوری مصر اشتراک کنند که در پاسخ به این تقاضای توده های ملیونی مصر خیرت محمد شاطر معاون حزب آزادی و عدالت برهبریی محمد مرسی کاندیداتوری اش را اعلام داشت که به سلسله سنگ اندازی های بازمانده گان رژیم دیکتاتوری مبارک به بهانه های غیر موجه حقوقی طی فیصله دادگاه قانون اساسی همراه با جنرال احمد شفیق نامزد مشترک انتخاباتی باقیمانده های رژیم حسنی مبارک کاندیداتوریی آقای خیرت شاطر کاندیدای حزب آزادی و عدالت مصر نیز لغو گردید که متصل به آن با توجه به سوابق عملی وی کاندیداتوریی دکتور محمد مرسی رهبر حزب آزادی وعدالت مصربرای انتخابات ریاست جمهوری مصر بصورت رسمی اعلام گردید که علی الرغم دست درازی های آشکار بازمانده گان رژیم سابق آقای دکتور محمد مرسی از سوی کمیسیون عالی انتخابات مصر با بدست آوردن ۵۲ فیصد رأی واجدان شرائط رأی دهی شهروندان مصر بحیث رئیس جمهور مصر اعلام گردید و آقای مرسی در نخستین بیانیه انتخاباتی اش خود را رئیس جمهور همه مردم مصر خواند ، اما شکست خورده گان انتخابات ریاست جمهوری بویژه عمرو موسی ، حمدین صباحی ومحمد البرادعی که در برابر محمد مرسی شکست سختی را متحمل شده بودند رأی و فیصله کمیسیون انتخاباتی انتخابات ریاست جمهوری را نه پذیرفتند و خواستار شمارش مجدد صندوق های رأی شدند که این درخواست از همه اول مورد موافقت محمد مرسی قرار گرفت و رأی ریخته شده در صندوق های رأی چندی منطقه مصر دوباره به شمارش گرفته شد که این درخواست آنها نه تنها منجر به اندکترین نتائیج تغییر و تأثیری نگردید بلکه با شمارش مجدد آرأ ی ریخته شده در بسیاری از صندوق های آرأ ی انتخابات ریاست جمهوری مصر به نتائج نامطلوبی رسیدند و ناگزیر از همان روز اول عَلمَ مخالفت با دولت منتخب مردم مصر آغاز کرد و سلسله اعتصابات و تحصن و راه پیمائی ها و دروغ پراگنی ها را براه انداختند ...
ادامه دارد