اسد خانپور
جنایات و توطئه های کشور های غربی و شرکای صهیونست شان در جهان
چگونه غربی ها و صهیونست ها کشور ها را تاراج کرده و می نمایند ؟
قسمت دوم
جهانی شدن و اقتصاد بازار آزاد بهترین ابزار استعمار نو برای غارت و چپاول سرمایه هاو منابع ملی
کشور ها
چالش ها و عواقب خطرناک نظام بازار آزاد الگوی غرب در افغانستان
پس از حمله نظامی آمریکا و متحدین شان به افغانستان و ایجاد حکومت موقت ، سیستم اقتصاد بازار آزاد در کشور ما تطبیق و مروج می گردد ، که از جانب بعضی نهاد ها و موسسات مالی جهانی مانند بانک جهانی ،بانک انکشاف آسیایی و صندوق بین المللی پول مورد حمایت و پشتبانی مداوم قرار گرفته و می گیرد
با بسیار وضاحت ما مشاهده می کنیم که افغانستان در طی بیش از یک دهه با اختیار نمودن نظام بازار آزاد به سوی اقتصاد مافیایی و انحصارگری توام با فساد در حرکت بوده و اقتصاد کشور با نبود سیاست اقتصادی و برنامه ملی بر مبنای واقعیتهای و شرایط عینی جامعه , به سوی هرج و مرج , بی نظمی و لجام گسیختگی سوق داده شده است.
جریانات و فعالیت های اقتصادی کنونی کشورما نمایانگرآنست که روز به روز شیرازه زندگی مردم ما رو به افول نهاده ,. و به صد ها دستگاه تولیدی و فابریکه ورشکست گردیده بسیاری از متشبثین و کسبه کاران شغل های شان را از دست داده می روند ، فقر , بی کاری و فساد بیداد می کندو اکثر مردم زندگی بسیار فاجعه بار دارند ,اغلب کسبه کاران ماهر و مستعد به کار های غیر حرفه یی رو آورده اند ، یا در مشاغل دستفروشی مصروف هستند و یاهم وطن را ترک کرده اند.
اما بر عکس یک تعداد از تاجران و سرمایه دار انگشت شمار به شمول مافیای زمین و مواد مخدر و شرکای خارجی شان با استفاده ازین شرایط هرج و مرج مالک ملیون ها دالر سرمایه و قصر ها در داخل و خارج کشور گردیده اند .
بررسی ها نشان می دهد که نهاد های مالی و اقتصادی سرمایه داری مانندبانک جهانی، بانک آسیایی و صندوق جهانی پول و سایر موسسات و بانک های خصوصی تلاش دارند که ثروت کشورهای فقیر را از مجرای به اصطلاح قانونی و مدرن آن تحت نام بازار آزاد مورد دستبرد قرار داده وبه کشور های غنی انتقال بدهند. با بر آورده کردن بعضی تسهیلات از قبیل حمایت های مالی و دادن قرضه ها به شرکت های خارجی و داخلی ، به آنها امکانات و زمینه آن را فراهم می سازند تا
فعالیت های تجارتی و اقتصادی شان را توسعه دهند ، و بدین گونه پول و ثروت هنگفت بدست بیاورند .
اکثر این بانک ها ، کمپنی ها, شرکت های بیمه ، و غیره موسسات مالی و تجارتی به اثر حمایه و پشتیبانی کشور های غربی و صیهونست ها در سراسر جهان ایجاد می گردند .در حقیقت تمام این بانک های خصوصی و غیره موسسات و به طور انحصاری در اختیار کشور های سرمایه داری قرار دارند
بانکداران ميخواهند با دان قرضه ها کوتاه مدت و دراز مدت دولت ها و مردم این کشور ها را تحت تاثیر خویش درآورند ، ، گاه گاهی هم , بحران بافرینند هنگامي که يک کشور ورشکسته میشود، بانکدارها جایداد های اساسی ، ذخاير طبيعي و سایر منابع کشور ها را تصرف کرده و کنترل کامل اقتصاد شان را به دست ميگيرند.
باز هم در کشور هایی پیشرفته و صنعتی جهان که زیر بناهای قوی اجتماعی و اقتصادی دارند و صنعت هم به حد توان رشد نموده است ، نظام اقتصاد بازار آزاد تا حدودی موثر تمام شده می تواند ، و آنهم در صورتیکه کنترول و نظارت سالم موجود باشد ، و ازفساد جلو گیری به عمل آمده بتواند .
در کشورما که اصلا حکومت داری سالم وجود ندارد ،زیر بناهای اجتماعی و اقتصادی قوی وجود نداشته ، بیش از ۷۰ فیصد جمعیت آن بی سواد ،تقریبا هفتاد فیصد جمعیت کشور زیر خط فقر زندگی میکنند ,حدود دوالی سه ملیون گرسنه و شش ملیون نفر بی کار می باشد . از صنعت و تولید چندان پیشرفت قابل ملاحظه احساس نمی شود ، افراد مسلکی کافی درک ندارد ، فساد و بی عدالتی بیداد می کند ، ما چطور می توانیم که اقتصاد بازار آزاد را در چنین کشوری پیاده نماییم ؟
اولین پیام مهاتما گاندی رهبر فقید هند به ملت اش این بود که ، حال وقت آن فرا رسیده است تا دروازه ها را به بندیم و شب و روز کار نماییم ، اما بر عکس پیام زمام داران کشور ما و حامیان خارجی شان این بوده است ، که دروازه را باز نگاه دارید و شب و روز چور نمایید .
ای کاش در ین چور ,پیکر عمده و مستحق ملت ما که ۹۹% جامعه را تشکیل می دهد ، سهم گرفته می توانستند ، اما متاسفانه دیده می شود که صرف همان یک فیصدی قشر مفتخوار, استفاده جو و فرصت طلب با استفاده از امکانات دست داشته و زد و بند ها با شرکای بین المللی شان درین چور و چپاول سرمایه ها و منابع کشور شرکت دارند .
افغانستان منحیث یگانه کشور خوش آب و هوا در منطقه که از سالیان متمادی ، زراعت و مالداری پیشه و مصروفیت اکثریت مردم را تشکیل داده و می دهد ، محصولات زراعتی و به خصوص میوه و ترکاری آن در سطح جهان بی نظیر است ، حتی ما می بینیم که در حال حاضر میوه و ترکاری که نه چندان طعم و لذت دارد نیز از کشور های همسایه تورید می گردد .
و یا سالانه به ملیون ها دالر لوازم و کالا های غیر ضروری، بی کیفیت و مواد خوراکه غیر صحی که به مثابه جام زهر برای ملت ما می باشد ، بطور قاچاق و یاراه های قانونی تورید می گردد ، و اصلا دولت در جلو گیری چنین کالا ها هیچ اقدام موثر کرده نه توانسته است .
به طور مثال در اتحادیه اروپا ، هر گز به چنین کالا ها غیر استندارد و غیر صحی نه تنها که اجازه نمی دهند ، بلکه تعزیرات شدید نافذ ، و هم برای جلوگیری از تورید بعضی محصولات زراعتی مانند سیر ، تا به ۹.۵ فیصد محصول وضع نموده ند .
این همه واقعیت ها نمایانگر آنست که افغانستان باید هر گز به پای خود ایستاده نه شود و یک کشور مصرفی و متکی به خارج و خارجی ها باقی بماند .
اگر نظر اجمالی به مراحل مختلف سیستم اجتماعی و اقتصادی جامعه بشری در ازمنه های مختلف تاریخ باندازیم ، و مروری مختصری به دوره های قبیلوی ،فیوداالی (زمینداری )، و سرمایه داری کرده باشیم ، به وضاحت در می یابیم ، که همه پیشرفت ها و انکشافات اجتماعیی و اقتصادی مرحله به مرحله ، دوشادوش هم ,و بنابر بر شرایط زمان و ایجابات عصر به وجود آمده است ، نه آنکه به شکل وارداتی ،جبری و یا تحمیلی بر مردم قبولانده شده است .
ما شاهد بودیم و هستیم که سوسیالزم با وجود اندیشه ها و قوانین عالی انسانی آن و یا دموکراسی های وارداتی, درجوامع ایکه به شکل تحمیلی بدون در نظر داشت شرایط عینی کشور ها مورد اجرا قرار گرفته است ، به زود ترین فرصت به شکست مواجه گردیده است ، اما بر عکس امروز می بینیم ، که اکثر جوامع غرب از بعضی اندیشه ها و ارزش های سوسیالستی نظر به شرایط و ایجابات کشور های شان استفاده نموده اند ، و موفقیت بزرگ هم نیزنصیب شان می گردد .
دولت و برخی نهادهای مالی جهانی از سیستم اقتصاد بازار آزاد حمایت می کنند و می گویند که با تطبیق آن شاهد رشد اقتصادی در افغانستان بوده ایم. اما درمقابل بسیاری از اقتصاددانان و کارشناسان ضمن انتقاد شدید از این سیستم اقتصادی می گویند، نظام بازار آزاد موجب نابسامانی اقتصادی، افزایش اختلاف طبقاتی میان اکثریت فقیر و اقلیت غنی و موجب ورشکستگی تولیدات داخلی شده است، این منتقدان می گویند در اقتصاد دهقانی وضعیت این کشور، نظام بازار آزاد قابل تطبیق نیست و اساساً آمارهایی که نشان دهنده رشد اقتصادی افغانستان می باشد با واقعیات همخوانی نداشته و مطابقت نمی کند .و آمار و ارقامی هاییکه از سوی نهاد های مالی جهانی و داخلی ارائه می شوند بیشتر سیاسی هستند
نظر به ادعای دولت که در ین سال ها ۹در صد ، ۱۰در صد و حتی تا ۲۱در صد رشد اقتصادی داشته ایم ، که البته این ارقام بیشتر انگیزه های سیاسی و تبلیغاتی داشته و همیشه جهت جلب اعتماد بین المللی و دلداری مردم منتشر شده است
این را خوب می دانیم که رشد اقتصادی , دلالت بر افزایش تولید یا درآمد سرانه ملی دارد ، اگر تولید کالا ها و یا خدمات در یک کشور افزایش می یابد ، در آنصورت می توان گفت که رشد اقتصادی به میان آمده است .
سوال اینجا است که چرا چنین سیستم اقتصادی را که سبب نا برابری های اقتصادی ، افزایش اختلافات طبقاتی فیمابین متمول و غریب ، از بین رفتن تشبثات کوچک ، ازدیاد بیکاری و فقر و غیره ناهنجاری در جامعه گردد ، در کشور یکه اصلا نه دولت داری خوب موجود است ، نه اقتصاد پیشرفته درک دارد ، نه آگاهی و دانش آن ،نه کدام
زیر بنایی و نه کدام امنیت و مصونیتی, مورد تطبیق قرار می گیرد ,که بسیار عوامل و راز ها در آن نهفته است
.اصلا مرام و هدف از ترویج چنین سیستم نا کار آمد در شرایط فعلی ، در گام نخست تشویق کشور ها و موسسات خارجی و هم سرمایه داران و موسسات داخلی جهت سرمایه گذاری هر چه بیشتر در افغانستان و در قدم دوم دستبرد و چپاول سرمایه هایی ملی کشور بوده است
اینکه چرا اقتصاد بازار آزاد برای افغانستان ضروری پنداشته
می شود تمام عوامل و زمینه هایی آن را در اینجا مورد بحث قرار می دهیم
افغانستان یگانه
کشور فقیر در جهان است که در آن اقتصاد بازار آزاد عملی
می گردد
که می توان
چهار دلیل عمده را یاد آور شد
:
الف
-
کشورهای غربی و متحدین شان به خاطر منافع و مقاصد شوم شان افغانستان را بسیار
به شکل
بی رحمانه و ظالمانه
در جنگ علیه اتحاد جماهیر شوروی و بعدا جنگ های داخلی
قربانی کردند .که
آن اهداف و مقاصد شوم عبارت اند از قصد گرفتن جنگ ویتنام ، فروپاشی اتحاد شوروی
،از بین رفتن کمپ سوسیالزم ، اتحاد دو آلمان
,
اشغال مجدد افغانستان توسط خود شان و غیره
,
با نا دیده گرفتن
فاجعه
بزرگ انسانی آن، تمام ساختارهای روبنایی و زیربنایی
این کشور
مانند کارخانه ها ، ساختمان ها ، پل ها ، جاده ها ، سدها و
غیره به شدت تخریب و نابود گردید و متحمل
بلیون ها دلار خساره شده است
.
آنها از نظر اخلاقی و وجدانی موظف به بازسازی
افغانستان وهم ایجاد مجدد
تمام زیرساخت های
اقتصادی ،اجتماعی و نظامی آن
بدون اعمال نفوذ و
مداخله می باشند
.
متأ سفانه که چندا ن علاقه ای ندارند.
با توجه به برخی ارقام
غیر رسمی ، حداقل
150-200
میلیاردها دلار برای بازسازی
نیاز می باشد
، اما تا اکنون ، با وجود چندین کنفرانس ،
مجموع واقعی
مبالغ اعطا شده از
34 میلیارد دلار تجاوز نمی کند.برخی
از ادعاهای آفاقی بیانگر
55
میلیارد است ، اما بدون انکه اثبات و شواهدی در دست باشد
که دقیقا در کجا و درکدام پروژه ها استفاده شده است
.
با توجه به سطح بالای
فساد در ادارات و
موسسات بین
المللی و
داخلی
، در حدود ۸۰
فیصد از این مبالغ
اختلاس شده
و حیف میل گردیده
است
.
بنابراین آنها در تلاش اند تا
با پشتیبانی و حمایه از
اقتصاد بازار آزاد ،
بعضی
دولت ها خارجی با بخش های خصوصی و تجار شان
را و همچنان تجارو سرمایه دار ملی را
ترغیب و تشویق
به سرمایه گذاری
نمایند
تا در زمینه نقش مهم ایفا نمایند
.
ب
-
افغانستان معادن فلزات ، منرال ها و منابع طبیعی سر شار
دارد که ارزش آن به تریلیون ها دالر تخمین شده است ،
اگر چه برخی تحقیقات مقدماتی اخیر نظر به گزارش نیویورک تایمز، گروهی از زمین شناسان ایالات متحده و مقامات پنتاگون مجموع ذخایر زیر زمینی افغانستان را ابتدا یک تریلیون دالر ، و بعد ها 3 تریلیون دالر اعلام کردند . ما مطمئن هستیم که این نوع گزارشات به حقیقت نزدیک نبوده و قابل اعتماد نمی باشد تا زمانی که یک سازمان مستقل و آزاد با وسایل پیشرفته زمین شناسی، و باهمکاری زمین شناسان کشور ما یکجا در زمینه مطالعات و ریسرچ مکمل انجام نه دهند .
بسیاری از معادن ، منرال ها ، سنگ های قیمتی
و دیگر منابع طبیعی افغانستان
تا کنون استخراج نگردیده و مورد بهره برداری قرار
نگرفته است .
جالب ترین مسأله
برای کشورهای غربی همین منابع است.
آنها می خواهند
تحت نام بازار آزاد ، تا قانون اساسی و قوانین
سرمایه گذاری این کشور را مطابق میل شان
تغیر دهند ، چنانچه که کردند
.
آنها خوشبختانه مانند اجداد شان
تجربه کافی در غارت منابع کشورها داشته و دارند ، و
سعی به عمل می آورند
تا با نصب عمال و طرفداران
خویش
در پست ها و مکان های مهم
رسمی و غیر رسمی
,با
لاخره با
قرارداد های غیر عادلانه و با به کار بردن فساد و تقلب دست به غارت منابع این
کشور فقیر وجنگ زده بزنند
.
در ضمن از طریق همکاری و ایجاد بانک ها و شرکت های مشترک با
شرکای افغان شان ، و همچنان
با سرمایه گذاری در منابع اصلی و حیاتی این کشور
تمام منابع و ذخایر را تحت کنترول نگاه داشته و استخراج نمایند
.
در عین زمان با کار های
غیر قانونی در کار قاچاق مواد مخدر ، سنگ های قیمتی
و گنجینه های فرهنگی به کمک و حمایت همین افغانان
همکار شان مبادرت
ورزیده ، به ویژه در این زمان که دولت هیچ کنترلی در زمینه چنین فعالیت هایی
نه در هوا و نه در زمین دارد ،به چپاول و غارت سرمایه ها و منابع این کشور نا
آرام و بد اقبال به قدر توان ادامه بدهند
.
ج
-
افغانستان
به دلیل موقعیت و وضعیت فعلی جغرافیایی ، و هم از
نگاه استراتژیکی و سیاسی
برای کشورهای غربی بسیار مهم بوده ،
آنها قصد دارند
تا این کشور
را تحت نفوذ دایمی و به عنوان ماهواره
تحت کنترل نگاه داشته
،و در آینده با
ایجاد پایگاه های نظامی ،
دسترسی کامل به بزرگترین منابع جهان در آسیا
(کشور
های اطراف بحیره خزر
)را
پیدا کنند و خود را مسلط
گردانند
.
بنا با ترویج اقتصاد بازار آزاد در منطقه ،
قصد غارت همه منابع این کشورها را در
آینده به سر می پرورانند
.
د -البته در پهلوی این همه اهداف اقتصادی ، ایالات متحده و شرکایش بعضی اهداف سیاسی را نیز دنبال می نمایند ، که در قدم اول جلو گیری از رشد اقتصادی کشور های مسلمان ، و هم جلو گیری از اتحاد و همبستگی اقتصادی و سیاسی میان آنها بوده . و باید همیشه مانند مرض سرطان خبیثه در بین این کشور ها ریشه دوانده ، برای شان مصیبت و فاجعه بار آورند ,و بدین طریق در بین شان نفوذ بیشتر کسب نموده و آنها را تحت کنترول نگاه دارند .
در قدم دوم باید دو رقیب بسیار عمده و خطرناک شان را که عبارت کشور های روسیه و چین می باشد ، بصورت مداوم در محاصره نظامی و اقتصادی خویش داشته باشند .
در اخیر باید متذکر شد که کشور های غربی در راس ایالات متحده آمریکا و شرکای صیهونست شان افغانستان را در اشغال دایمی خویش در آورده اند و هر گز ترک نخواهند کرد ، در حقیقت این نظام آلوده از فساد ، بازار فساد , اداره ناسالم و سیستم مافیایی را به خاطری به کشور ما به ارمغان آورده اند تا در پرتو آن بتوانند تمام منابع ،سرمایه ها و جایداد های اساسی را تاراج نمایند , و دوام چنین نظام اقتصادی مریض و فاسد سر انجام افغانستان را به پرتگاه نابودی خواهد کشانید و بالاخره به سر نوشت کشور های اروپای شرقی ،یونان , قبرس و سایر کشور های جهان مبتلا خواهیم گشت .
این کشور های جهان خوار ، اگر یک دالر به ما خیرات می دهند ، در عوض صد دالر از ما پس می گیرند ، این را با صراحت اعلام می دارم که ۹۰ فیصد این سرمایه های ملی که بالغ به تریلیون ها دالر می شود ، حیف و میل می گردد و صرف ۱۰ فیصد آن به درد ملت مظلوم و بیچاره ما خواهد خورد .
asad.khanpour@hotmail.com
++++++++++++++++++++++++++++
قسمت اول
جهانی شدن و اقتصاد بازار آزاد بهترین ابزار استعمار نو برای غارت و چپاول سرمایه هاو منابع ملی کشور ها
اگر به تاریخ نظر اجمالی بیاندزیم ، و آنرا از حدود هزار سال قبل تا به حال به بررسی بگیرم ، بوضاحت در می یابیم ، از اوانیکه هالندی ها ، بعدا انگلیس ها و سایر کشور های اروپایی با استفاده از زور و جنگ افزار دست به مستعمره سازی در جهان زدند ، در طول همین مدت تمام جنگ هایئکه در جهان به وقوع پیوسته است ، هدف عمده آن اشغال و به خاک و خون کشیدن کشور ها ، و مهمتر از همه تاراج و غارت منابع شان بوده است .
اما در قرن بیستم خصوصا بعد از فروپاشی اتحاد شوروی به ملاحظه می رسد ، که استعمار نو در پهلوی آن تکتیک های کهنه ، از بعضی شیوه ها و تکتیک های جدید یعنی نرم افزار ها تحت نام و شعار های زیبا و موزون دموکراسی ،حقوق بشر ,جهانی شدن و بازار آزاد استفاده بیشتر و بهتر نموده که برای شان به مراتب موثر تمام شده است .
،مسلما کشور های غربی و شرکای صیهونست شان در پهلوی جنگ و تجاوز با استفاده از جنگ افزار ،در بسیاری کشور ها از وسایل و یا نرم افزار های به شکل مدرن و پیشرفته آن یعنی دموکراسی ،آزادی ،حقوق بشر ، جهانی شدن ، بازار آزاد و غیره ، به خاطر تحت تسلط آوردن کشور ها و هم غارت و چپاول سرمایه ها و منابع شان قسمی استفاده کرده. ، که حتی یک مرمی هم در آن به کار برده نه شده است
درینجا لازم است تا در قدم اول به تعریف و معنی
اصطلاحی بازار آزاد بپردازیم
بازار آزاد را می توان در پرنسیب
چنین تعریف نمود
: "بازار آزاد عبارت از
بازاری می باشد که
دولت در امور اقتصادی واجرای
مقررات کدام دخالتی
نداشته
و صرف
مقررا ت را
در برابر زور یا تقلب مورد اجرا قرار می
دهد
، این یک اصطلاح ایست
که
توسط اقتصاددانان معاصر به کار گرفته می
شود .
بازار آزاد مستلزم حفاظت حقوق مالکیت بوده
اما
هیچ نوع مقررات ،
کمک مالی ،
سیستم واحد
پولی ، و
انحصار دولتی را
نه می پذیرد
. که البته
بر عکس بازار کنترل شده می باشد
که در آن
دولت
مقررات مربوط به قیمت و یا نحوه استفاده
از
مالکیت را مورد اجرا قرار
می دهد"
اقتصاد بازار آزاد در حال حاضر به صورت
اقتصاد بازارپذیرفته شده
که در
کشور های همچو
ایالات متحده آمریکا ، انگلستان ، کانادا
و آلمان مروج بوده
، و به همین ترتیب
درکشور های
اتحادیه اروپا و برخی کشورهای دیگر تحت
نفوذ ایالات متحده آمریکا ، مانند ژاپن و
هم بعضی
کشورهای در حال توسعه رایج می باشد .
خلاصه اینکه اقتصاد بازار آزاد انحصار گری را
نپذیرفته ، نقش دولت و یا حکومت در آن کمرنگ بوده و وظیفه دولت صرف نظارت و
کنترول انهم در مقابل زور و فساد می باشد
.
نکته بسیار مهم و قابل توجه
در متن
فوق این است که دولت باید
مقررات را
در برابر زور و تقلب مورد اجرا
قرار دهد
، اما قسمی که دیده می شود متاسفانه کشور
های غربی
،در اکثر موارد نه تنها
تطبیق مقررات را
در برابر زور و تقلب
در بازارهای خود شان پیاده
نکرده اند
، بلکه
استفاده از زور و تقلب
را به عنوان بهترین
سلاح
برای مداخله سیاسی و اقتصادی در دیگر کشور
های
جهان
به کار گرفته اند
.
اگرچه
در ایالات متحده آمریکا با وجود ادعا های
داشتن عالی ترین سیستم اقتصادی و نظام
دموکراتیک در
جهان ، ما به صراحت مشاهده می کنیم
که
همه ساله به
صدها بانک
و شرکت
اعلام ورشکستگی می کنند ، که
در اکثر موارد
تقلب و فساد زیدخل بوده و
دولت قادر به
مراقبت و کنترل آن مسائل
نه می باشد
.
چنانچه
رسوایی های
بیش از حد و
شرم آور کمپنی های
مادوف
، برادران لیمن، شرکت انرون
(Madoff Computer Programmers , Lehman Brothers , Enron Corporation )
و
صدها کمپنی
,بانک
ها و موسسات
دیگر ، بهترین مثال ها
می باشند ، که
به صد ها بیلیون دلار را اختلاس و حیف و
میل نموده اند
.
چنانچه وال ستریت این بزرگترین بازار
اسهام و یا بورس جهان در ایالت متحده که منحیث بزرگترین مرجع جرایم و جنایت
اقتصادی علیهه بشریت تلقی می گردد ، و ما خوب شاهد بحران اقتصادی سال های
۲۰۰۷ و
۲۰۰۸
وال ستریت بودیم که باعث ورشکستگی اقتصادی و رکود مالی در سراسر جهان گردید،
و به اساس برسی های بانک جهانی و سایر موسسات مالی خسارات ناشی از آن به
تریلیون دلار برآورد شده است
این همه بحران ها نه آنکه به مثل کدام آ فت
باشد ، که از کدام طرف نازل می شود ، بلکه اکثرا پلان شده بوده و به خاطر
دستبرد سرمایه های کشور های خود شان و سایر کشور های جهان همه ساله عمدا ایجاد
می گردند ، به اصطلاح آب را خط کردن و ماهی گرفتن است
.
کشورهای غربی
که اغلب
به
اقتصاد بازار آزاد خویش افتخار بی حدو حصر
می نمایند
،و
ما همیشه از رسانه های شان می شنویم و
احساس می کنیم
که
بازار آزاد
برای شان
بسیار رفاه ، پیشرفت
و ترقی به
بار آورده ، که در پرتو آن توانسته اند
جامعه با شکوه و شوگوفان بسازند که
شاید اینگونه
ادعا های
شان
تا حدودی
به واقعیت نزدیک
و حق به جانب باشند
، اما در حقیقت
چنین نبوده و راز های دیگری در آن نهفته
می باشد
.
.
اگر ما سوابق
این کشورها را
از زمان
استعمار تا به امروز به بررسی بگیریم
،
به
وضاحت در می یابیم
که
آنها نه تنها
در
بازار های
خود شان صد ها نوع فساد و
صدمه های اقتصادی و مالی را با عث گردیده
اند
، بلکه به صورت عموم در
مسائل اقتصادی و سیاسی بسیاری از کشورهای
جهان
به ویزه کشورهای مسلمان و
جهان سوم مداخله بی شرمانه نموده ،
که بدون شک
اکثر سرمایه های شان
را از همان تجارت های غیر قانونی ،
قراردادهای غیر عادلانه ، انحصارگری و
غارت منابع و سرمایه های این کشورها توام
با جنایت ،قا چاق
، تقلب ، فساد و مملو از هر نوع از ظلم و
بی عدالتی به دست آورده اند
.
علاوه بر این ، آنها با بی ثبات کردن این
کشورها و
ایجاد ترس و تهدید در
میان آن ها همه ساله
به
میلیارد ها
دلار سلاح خویش را بالای شان به
فروش رسانیده
و در قدم دوم
مردمآن این کشور ها را
مجبور ساخته اند تا به
میلیاردها دلار سرمایه های شان به
بانک های کشور های غربی انتقال دهند و هم یک تعداد زیاد سرمایه داران
,تروریست
ها ,جنایت
کاران و قاچاقچیان با سر مایه های شان به غرب پناهنده شوند
.
اگر
ما کشور های
هند ، چین و ژاپن را با کشورهای غربی به
مقایسه بگیریم ، مسلما
سطح فساد ، رسوایی و بی عدالتی در این
کشور ها
بی نهایت
کم به ملاحظه می رسد اما
در عین حال آنها دارای سیستم بسیار
پیشرفته اقتصادی می باشند که
ژاپن سومین اقتصاد بزرگ در
جهان بوده و
هند
به یکی از ستاره های اقتصاد جهانی در سال
های اخیر مبدل گردیده و
پس از چین
دومین کشور اقتصادی
رشد سریع در جهان محسوب می شود
.
بعضی از مردم فکر می کنند که اقتصاد بازار
آزاد
بسیار بهتر از کمونیسم بوده
در کشورهای کمونیستی شما نمی توانید هر
چیزی آزادآنه انجام دهید
.
برخی از کشورهای کمونیستی
جدی
تر از دیگران بودند
، اما پیام اصلی کمونیسم این است که مردم
هیچ حقوق ندارند و دولت کنترل همه چیز را به دست دارد
با این حال
در اقتصاد بازار آزاد شما می توانید
کارهای بیشتری نسبت به اقتصاد کمونیستی انجام دهید
....
که هر گز چنین نه می باشد ،
به طور مثال
اگر ما کشور
چین را
به عنوان یک سیستم اقتصاد کمونیستی مد نظر
بگیریم که البته
دومین اقتصاد بزرگ در جهان است.
همچنان اغلب
کشور های غربی بهترین روش ها و سیستم های
اقتصادی و اجتماعی شان را از سیستم اقتصادی کمونیزم الهام گرفته و آنرا در حیات
روزمره شان
مورد تطبیق قرار داده اند
.
در
واقعیت امر اینکه
در اتحاد جماهیر شوروی و کشورهای
سوسیالیستی سابق
با وجود
کنترل قوی
دولتی
و اندک بودن
تقلب و فساد
نسبت به کشورهای سرمایه داری ، بالاخره از
هم پاشیدند و به حیات خویش ادامه داده نه توانستند
،آن همه
به خاطری اتفاق افتاد که در نظام سیاسی
این کشور ها
فقط سیستم یک حزبی به شکل
دیکتاتوری حکمفرما بود
،و
علاوه بر ان در بازار های شان
هیچگونه منافع شخصی و یا رقابت اقتصادی به
ملاحظه
نمی رسید
.
البته این یک واقعیت
مسلم است
که در زمان
جنگ سرد ، در اواخر قرن بیستم فروپاشی کمپ
سوسیالیسزم
و تجزیه کشور
یوگسلاویا
یکی از دسایس و
توطئه های
بزرگ
کشورهای غربی و جوامع
یهودی محسوب شده
.
و در ضمن بزرگترین دست آورد شان
در جهان به شمار می رود
.
اگر ما نگاهی به کشور های سوسیالیستی قبلی
باندازیم
و تنها فاجعه اقتصادی شان را مورد بررسی
قرار دهیم
بی نهایت
تکان دهنده تر
از فاجعه افغانستان است
.
بدیهی است که با آوردن بعضی
اصلاحات
و تغییرات
در
نظام اقتصادی و سیاسی شان
مانند کشور چین و ویتنام
,
آنهانیز می توانستند
خود را از فاجعه بزرگ در امان نگاه دارند
.
بعد از رسیدن
به اهداف شوم و
نا
مقدس شان
، تمام جوامع یهودی یکجا
با جوامع غربی ، سازمان ها و دولت های شان
با سرمایه های هنگفت
و امکانات بزرگ اقتصادی ، اما بر عکس
کشورهای سوسیالیستی با یک رکود کامل
توام
با بحرانهای سیاسی و اقتصادی و
غیره مشکلات عینی ایکه مواجه بودند ، آنها
(غربی
ها و صیهونست ها
)به
مانند
ملخ
تحت شعار های
جهانی شدن
,
بازار آزاد و دموکراسی به
این کشور ها حمله ور شدند
.
و تمام منابع ، جایداد های اساسی
و ساحات تجارتی مهم را اشغال و غارت
نمودند
.
و بعدا
به نام سرمایه گذاری ، تمام زیربناهای
های مهم مانند صنایع ، معادن
، ارتباطات ، حمل و نقل ، انرژی ، و غیره
را
به
بسیار قیمت نازل
و ارزان به شکل قرارداد های غیر عادلانه
خریداری ، که با
مقایسه
قیمت های
بازار آزاد آن زمان
غیر قابل
باور و تصور است.
سپس
هزاران
کارخانه
، شرکت های تجارتی
، بانک ،شرکت بیمه و سایر سازمان ها و
موسسات شان را در
این کشورها تاسیس
نمودند تا به
خوردن و مکیدن خون مردم
برای همیش
ادامه بدهند .
بررسی ها نشان می دهد ، که تقریبا
۷۰-۸۰
فیصد منابع این کشور ها ، اعم از معادن ،زیر ساختها ، ساحات تجاری ، رهایشی
،زمین های زراعتی و غیره ساحات ، که ارزش آن به تریلیون ها دالر می رسد,
طوری مورد دستبرد قرار گرفته ، که حتی یک
مرمی و یا بم هم در آن به کار گرفته نه شده است
.
شاید این کشور ها
(کشور
های سوسیالیستی سابق
) اکنون بعضی ساختمان های جدید ، مراکز
تجاری ، خیابان های
مدرن ،مکان های تجاری، راه آهن و صدها چیز
زیبای دیگر داشته باشند ولی
متاسفانه بیش ازین
مالک نیستند
..
برخی از مردم
آنچه که در زندگی داشتند به کلی از دست
دادند
، حتی
خانه ها
و آپارتمان های شان را
و
در خیابان ها زندگی می کنند
تا زمانیکه
می میرند.
بسیاری از این
قربانیان
بازار آزاد
، برای فراموش کردن رنج و
اندوه شان
،
فقط
همیش الکهول می
نوشند و
سیگار.دود
می کنند
.
در
زمان سیستم سوسیالیستی حد اقل هیچ کس از
گرسنگی
و بی خانمانی نه می مرد
.
البته مسلم است که
در نظام سرمایه داری
مردم ثروتمند
,
غنی تر و
فقرا،
فقیرتر می شوند.
حتی دولت روسیه این برادر بزرگ هم
به خاطریکه دین
برادری
خود را انجام داده باشد
، به طور ناگهانی به سرمایه داری تغییر
جهت داده
، مانند
ماهی بزرگ که ماهی های
کوچک را
در اقیانوس ها می خورند
، با اجرای
بعضی از قرارداد ها
از جمله
فرودگاه و غیره
جاها مبادرت ورزیده
وآنها را به قیمت های بسیار نازل خریداری
نموده است
.
با
وجودیکه
این کشورها تمام هست و بود شان را
فروخته و همه چیز را از دست دادند ، با
آنهم به
میلیاردها یورو از
صندوق بین المللی پول ، بانک اتحادیه
اروپا و دیگر بانک های بین المللی مقروض بوده و هم مردم شان به میلیاردها
یورو از بانک ها و شرکت های خصوصی مقروض می باشند
..
لازم به یاد آوری است
که ، کشورهای یوگوسلاویا سابق و اروپای
شرقی
( کشورهای سوسیالیستی سابق
)
، بنابر
موقعیت جغرا فیایی
شان
، زیباترین مناطق اتحادیه اروپا بوده
و نسبت
طبیعت عالی
و آب و هوا ی گوارا خیلی ها شهرت
داشته،
در عین حال
از منابع سرشار
و درآمد های
چشمگیر بر خوردار می باشند
در فارسی یک مقوله داریم ، " آن قسم بکش تا خونش نه ریزد "، براستی هم که همان طور کشتند تمام منابع و جایداد های اساسی این کشور ها که به تریلیون ها دالر ارزش دارد که حتی از محاسبه ،زهن و درک انسان خارج می باشد ، طوری مورد دستبرد و تاراج قرار می گیرد ، بدون آنکه حتی یک مرمی و یا بم هم استعمال گردد.، و پیمانه این همه مصیبت هاو ترازیدی هایی ایکه بر سر این کشور ها تحمیل گردید ، به ده ها مراتب بزرگتر ،و فاجعه بار تر از ترازیدی افغانستان می باشد .
پایان قسمت اول