پـوهـندوی محمد عـابد حـیـدری
یادی از استقلال افغانستان ودست آوردهای دهه نخستین آن
( متن سخنرانی پوهندوی محمد عابد حیدری در محفل تجلیل از نود و چهارمین سالگرد استرداداستقلال سیاسی افغانستان )
بنام خدا وگرامیداشت یاد وخاطره همه قهرمانان گمنام و نامدار معرکه استقلال سیاسی افغانستان.
دوستان عالیقدر . شخصیتهای محترم سیاسی ، فرهنگی ، دینی ، خانمها ، آقایان ، جوانان و نو جوانان عزیز . السلام علیکم
باتشکراز دست اندرکاران تدویر محفل با عظمت یاد و بود از خاطره 94 مین سالگرد کسب استقلال سیاسی افغانستان ، این روز خجسته برای شما و همه مردم آزادی دوست کشور مبارکباد.
واژه های چون استقلا ل ، آزادی ، حریت ... در همه زبانهای جهان ، کلماتی اند شرین ، دوست داشتنی و احترام کردنی . این استقلال و آزادی چه سیاسی باشد یا اقتصادی و اجتماعی ، فرهنگی باشد یا دینی و مذهبی ، آرمان ذاتی و همیشگی بشریت را تشکیل داده ، میدهد و همیشه چنین خواهد ماند. باور دارم که اکثریت دوستان بزرگسال حاضر در تالار با مطالعه کتب تاریخی در مورد استقلال و دست آوردهای دهه اول آن بی معلومات نیستند. بنآ این صحبتها بیشتر متوجه شما جوانان و نو جوانان عزیز حاضر درمحفل است.
حضار محترم ! مردم زحمت کش و آزادی دوست کشور ما ، در حقیقت سازنده گان اصلی پروسه تاریخ ، نه تنها در تاریخ سیاسی کشور خودشان ، بلکه در تاریخ کشورهای همجوار و منطقه نیز دارای صفحات قابل فخر بوده و هستند. مبارزات و مجاهدات این قهرمانان و از جمله در اوایل سده ای بیستم میلادی بخاطر حصول استقلال سیاسی افغانستان ، یکی از نمونه های بارز این نوع قهرمانیها محسوب میگردد. ترور خونین حوت 1298 خورشیدی که پیامدش منجر بقدرت رسیدن شهزاده امان الله و کسب استقلال سیاسی افغانستان گردید ، منحیث یک واقعه تاریخی در رشد بعدی پروسه سیاسی ، اجتماعی ، اقتصادی ، فرهنگی ... کشور عزیز ما افغانستان تاثیر بس عمیق بجا گذاشت. جنبش ملی کسب استقلال بقیادت شهزاده جوان امان الله خان ، اعضای سازمان « جوانان افغان » و هوا خواهان آن ، بعنوان یک سازمان سیاسی دارای اهداف معین اقتصادی ، فرهنگی ... وغیره وارد میدان مبارزات حق خواهی گردیده و در جهت تحقق آرمانها و اهداف شان به پیکار شروع نمودند. مردم افغانستان که خواهان استقلال و پیشرفت کشور خود بودند ، از ندای آزادیخواهی شهزاده مترقی غازی امان الله و بعد کسب آزادی ، از همه اصلاحات و ریفورمهای رژیم جوانان افغان بقیادت شاه جوان و روشن اندیش به گرمی استقبال نموده ، دولت مستقل افغانستان را در راه رسیدن به اهداف مطروحه اش یاری رساندند.به همین دلیل هم بود که مرحله اول اصلاحات نافع رژیم جدید موفقانه تحقق پذیرفت. لاکن مرحله دوم اصلاحات که اکثریت آنها برنامه های بنیادی تر را احتوا میکرد ، بدلیل مخالفت و فعالیتهای خصمانه ای نیروهای استعماری مقیم منطقه ، کهنه پسندان منفعت باخته داخلی از یکطرف ، واز جانب دیگر بعضی تندرویها و کندرویهای شاه امان الله خان ، باعث گردید تا این همه ریفورمهای مفیده با تمام منافع ایکه برای کشور و مردم داشت ، با تاسف معدوم گردانیده شوند.
قبل از معرفی مختصر ریفورمهای نافع رژیم جدید ، لازم پنداشته میشود اندکی به عقب برگشته و مرور کوتاهی بر چگونگی جریان قتل امیر حبیب الله خان ( درحقیقت ترور که از قبل برنامه ریزی گردیده بود) ، تصاحب قدرت بواسطه پسرش شهزاده امان الله خان ، معرکه استقلال و حصول آن ، تشکیل رژیم جدید و آغاز ریفورمها ، انداخته شود.
بعد از مرگ امیر عبدالرحمن خان ، پسرش شهزاده حبیب الله بقدرت رسید (1901).در دوره امارت امیر حبیب الله خان سایه فضای وحشت و دهشت دوران پدرش تاحدودی از سر ملت دورشد. بر اساس فرامین امیر جدید جامعه تا حدودی بازتر گردیده ، برای باشندگان کشور و بخصوص قشر چیز فهم زمینه تنفس آزادتر، مساعد گردید. امیر جدید که بقول غبار « شخص عیاش و زنباره ای بیش نبود » در ابتدای امارت اش از خود نرمشهای بروز داد. مثلآ خرید و فروش کنیزان و غلامان را که میراث دوره پدرش بشمار میرفت ، منع قرار داد.( اما لغو نکرد ) تعدادی از مجازات غیر انسانی دوره گذشته مانند کور کردن انسانها ، بریدن گوش ، قطع کردن دست و غیره را به حبس تبدیل کرد. اکت اسلامی نموده ، به ادعای خودش که او پنج زن نکاحی دارد ودر اسلام همزمان بیشتر از چهار زن مجاز نیست ، یکی ازین پنج زن را طلاق میدهد ( در حالیکه بنوشته انجنیر جوویت مونتاژر نخستین بند برق آبی افغانستان واقع در جبل السراج ، که مدتی در یکی از عمارات داخل ارگ بودباش داشته ، کم یا زیاد 300 نفر زن در حریم امیر حبیب الله خان موجود بوده است؟) مقرراتی را در مورد رنگ لباس زنان و مردان اهل هنود ، و حتی زنان مسلمان معین نمود. در مورد بستن رقاصه خانه ها و توبه دادن و ممانعت رقاصه ها از ادامه این کار ( این خبر را محمود طرزی در شماره چهارم ماه ذیحجه 1331 قمری (1912 ) سراج الاخبار چنین نوشته است : « ... ها (سراینده های رقاصه) مجبور به توبه شدند و کوچه کنچینی ها بدیگر اصناف شهر مسکون گردید . » ( حالانکه اسناد تاریخی شاهد آنست که امیر در سالهای بعدی شخصآ اکثرآ در محافل ساز ، آواز و پایکوبی ها بهمان کوچه خراباتیکه مدتی به امر او بسته شده بود میرفت و اشتراک میکرد) واجرای بعضی کارهای دیگراو بود که فضا تا حدودی باز شد. با استفاده از وضعیت پیش آمده ، حلقه مشروط خواهان به فعالیت خود آغاز نمود. این گروه سیاسی بخاطر رسیدن به هدف هیچنوع فعالیتی ، حتی کودتا و ترور را نیز نفی نمیکرد و مردود نمیدانست. بر اساس همین طرز دید هم بود که یکتن از اعضای تندرو آن به اسم عبدالرحمن لودین در یکی از شبها که امیر بعد از ختم محفل سالگره اش که در کوچه خرابات بر گزارشده بود و جانب ارگ در حرکت بود ، با فیر تپانچه مورد هدف قرار داد و بر او آتش نمود لاکن امیر ازین سوی قصد جان بسلامت برد. حلقه متذکره آرام ننشسته ، اندکی بعد تر یک حزب سیاسی به اسم « حزب سری دربار » را تاسیس و سردار نصرالله خان نایب السلطنه را بعنوان ریس یا رهبر آن تعین نمودند. ده / دوازده نفر اعضای آن بشمول شهزاده امان الله در حاشیه یک قران تعهد نوشته و امضا کردند.هدف عمده و اولی حزب مذکور انجام کودتا و بقتل رسانیدن امیر حبیب الله تعین شده بود. در آخرین لحظات سردار نصرالله خان به کشتن برادرش امیر حبیب الله خان موافقت نکرد. او به انجام کودتا ، برکناری و زندانی نمودن امیر موافق بو د ، لاکن نه به کشتن او. این مخالفت نصرالله موضوع را تقریبآ حدود یکسال به عقب انداخت. اعضای حزب سکوت نموده ، با این کار شان سردار نصرالله خان را غافل ساختند. بعلاوه اعضای حزب سری دربار ، مادر شهزاده امان الله « سرور سلطانه » که از قبل بفکر گرفتن انتقام توهین ایکه از طرف امیر برایش صورت گرفته بود ،(بنوشته محترم محمد اعظم سیستانی : موضوع محفل قصر چهلستون ، اصابت سیل سرورسلطانه بروی امیر حبیب الله خان ، موضوع طلاق موصوفه و حوادث بعدی آن ) ، نیز در کمین نشسته و منتظر فرصت بود. او با اکثریت غلام بچه گان چیز فهم دربار ارتباط نزدیک بر قرار نموده ، آنها را بخود و فرزندش امان الله جذب و طرفدار ساخته بود. سر انجام امیر حبیب الله خان را دریک سفرزمستانی به شکار در منطقه کله گوش لغمان رفته بود ، شب پنجشنبه اول ماه حوت 1298 خورشیدی ، 18 جمادی الاول 1337 قمری مطابق 21 فبروری 1919 عیسوی در جای خوابش با یک فیر مرمی تفنگچه به قتل رساندند و به این ترتیب کودتا به ثمر رسید. ترور ایکه نتیجه اش منجر بقدرت رسیدن شهزاده امان الله خان و بعدآ هم کسب استقلال سیاسی افغانستان از بریتانیای کبیر گردید.
بعد از قتل امیر که به عقیده و نوشته اکثریت تاریخ نویسان ، بدست شجاع الدوله بابکر خیل غوربندی انجام گرفته بود ، قاتل در وقت بر آمدن از خیمه خوابگاه امیر بواسط عساکر محافظ دستگیر ، اما به هدایت یکتن از افسران بلند رتبه شامل توطیه قتل امیر و حاضر در محل حادثه (انگشت اشاره اکثریت مورخان جانب جنرال نادر خان است) ضارب یا همان شجاع الدوله مذکور رها و فرار میکند. بعدآ افسر وطن دوست شاه علی رضا نوکریوال و محافظ خیمه امیر بعنوان قاتل ! بعد از یک محکمه نه چندان عادلانه اعدام گردید. غلام بچه گان وفادار به سرورسلطانه و حامی شهزاده امان الله که موصوف در غیابت پدرسرپرست امارت و در کابل بود ، در رساندن او به مقام سلطنت و قدرت تلاش کردند. و اما لغمان و سرنوشت امیر مقتول ؟ سردار نصرالله خان نایب السلطنه که در رکاب برادر قرار داشت ، بعد از حادثه ترور امیر و انتقال جنازه اش به شهر جلال آباد ، قبل از تدفین امیر مقتول از طرف سران نظامی و ملکی مقیم جلال اباد و بزرگان و سران قومی آنجا بحیث امیر جدید افغانستان برگزیده شد و ازین گزینش برای برادر زاده اش شهزاده امان الله کتبآ اطلاع داد. این دقیق وقتی بود که شهزاده امان الله نیز در کابل و با حمایت نظامیان مقیم پایتخت اعلان سلطنت نموده بود. شاه امان الله کاکایش سردار نصرالله خان را که از امارت منصرف و به او بیعت همه کرده بود ، زندانی ساخت . موصوف در زندان باقیماند تا سر انجام همانجا از دنیا رفت.
شاه جدید که جوان و دارای تفکر آزادیخواهانه بود ، در نخستین بیانیه اش برای نظامیان و شهروندان کابل ، به صراحت از تحصیل استقلال کامل سیاسی کشور از انگلیسها سخن راند که جدآ طرف توجه ، مورد حمایت و استقبال همه گان قرار گرفت.
شاه امان الله خان ازترور پدرش و جلوس خود بعنوان پادشاه ، طی نامه ای به وایسرای هند برتانوی اطلاع داد و در ضمن آن خواهان برسمیت شناختن استقلال سیاسی افغانستان نیزگردید. از آنجایکه شاه امان الله میدانست که جانب انگلیس به خواسته او پاسخ مثبت نخواهند داد ، بفکر تدارک نیرو و آغازتحرکات نظامی از یکطرف و از جانب دیگر با اعزام نمایندگان سیاسی – دیپلوماتیکی به کشور های دور و نزدیک ، در تلاش شناخت بین المللی رژیم جدید بر آمده ، با کشور جدید التاسیس شوروی داخل تماس گردید. سوقیات جدید براه انداخته شد. سه استقامت بعنوان محاذ های جنگ بر گزیده شده ، جنگ استقلال آغاز گردید.
* محاذ مشرقی . قوماندانی این جبهه به صالح محمد خان سپرده شده بود .افسرمذکورکه پایش سطحی زخم برداشته بود با یاورش به اسم محمد گل خان مهمند جبهه جنگ را ترک نموده و جانب پایتخت فرار کردند.
* محاذ قندهار. بعلاوه قطعات نظامی مقیم آنولایت و بخصوص چاونی سپین بولدک ، از کابل نیز یک تعداد نیروی نظامی مجهز به آن جبهه سوق گردید.قوماندانی این محاذ را عبدالقدوس اعتماد الدوله بعهده داشت که درین محاذ نیروهای افغانستان موفقیت خوب بدست آوردند.
* محاذ پکتیا. درین استقامت نیروهای نظامی مرزی افغانستان به تحرکات جنگی آغاز و جدآ با حمایت مردمان مناطق جنوبی روبرو شدند ، که این کار باعث ارتقا روحیه رزمی نظامیان گردید. از مرکز کشور هم یکتعداد قطعات جنگی بقوماندانی جنرال نادرخان (بعدها پادشاه) به این محاذ سوق و نادرخان بحیث قوماندان این محاذ تعین گردید.دست آورد های نظامیان درین محاذ نسبت به سایر محاذ ها بیشتر و چشمگیر بود. بعد از برخوردهای خونین نظامی در سرحدات با هند برتانوی ، سرانجام دولت هند برتانوی بتاریخ سوم ماه جون 1919 متارکه را اعلام و به این ترتیب جنگ ختم شد. جانب انگلیس اعزام یک هیات از طرف دولت افغانستان بجانب هند را پذیرفت و سر انجام هیات دولت بریاست علی احمد وزیر داخله جدید افغانستان به راولپندی رفت و بعد از مذاکرات به تاریخ هشتم ماه اگست 1919 میلادی معاهده صلح بین دولتین که در تاریخ بنام معاهده راولپندی مشهور است ، در پنج ماده به امضا رسید که متاسفانه خونهای ریخته شده ای قهرمانان معرکه استقلال و آرزو های سازمان « جوانان افغان » و بخصوص امان الله خان پادشاه استقلال طلب و ترقیخواه در آن تسجیل نگردید و بر آورده نشد. فشرده مواد : در ماده اول تامین صلح بین دولتین . ماده دوم منع انتقال سلاح ، مهمات و سایر ادوات جنگی از جانب هند به داخل افغانستان. ماده سوم قطع کمک نقد سالیانه که به امیر مقتول پرداخته میشد. ماده چهارم اعزام یک هیات در آینده به افغانستان تا در مورد تامین مجدد ارتباطات بین دو طرف و حل سایر موضوعات کار نماید. و ماده پنجم. تایید و قبول همه معاهدات قبلآعقدشده بین انگلیس و افغانستان در دوران امارت جدش عبدالرحمان خان و پدرش امیر حبیب الله که یکی از آنها مهم و در عین وقت مضر ترین معاهده برای سلامت افغانستان ، یعنی همان معاهده ننگین مرزی دیورند بود ، مورد تایید هیات افغانی قرار گرفت.
بعد ازین معاهده ، در ماه اپریل 1920 در منصوری هند بار دیگر بین افغانستان و دولت انگلیسی هند مذاکرات برگزار گردید که بعد از مدت چهار ماه بدون کدام نتیجه معین به پایان رسید. بار دیگر و برای سومین بار بین طرفین مذاکرات جدید آغاز واین بار در کابل تدویر گردید.در ماه جنوری 1921 هیات انگلیس بکابل آمد و بعد از مذاکرات طولانی و خسته کننده ، سرانجام بعد از 9 ماه ، بتاریخ سی ام ماه عقرب 1300 خورشیدی مطابق 22 نومبر 1921 عیسوی معاهده چهارده ماده یی بین محمود طرزی وزیر خارجه افغانستان و سر هنری دابس ریس هیات انگلیس به امضا رسید. متاسفانه در عقد این معاهده هم پیروزیهای افغانها در میدان معرکه ، به ناکامی در میدان سیاسی انجامید. بدین مفهوم که بار دیگر و آنهم نماینده کشور در داخل خانه اش در حالیکه افغانستان دیگر یک مستعمره نه ، بلکه یک کشور مستقل بود ، برای چهارمین بارمعاهده دیورند مورد تاید جانب افغانی قرار گرفت که دو مراتبه آخر آن در دوران رژیم جدید و در فاصله زمانی کمتر از دوسال و چهار ماه ( 805 روز ) تایید و برسمیت شناخته شد. در مورد خط مرزی دیورند که به زخم ناسور در مناسبات بین المللی افغانستان مبدل گردیده و تا امروز جان و روح کشور را می آزارد ، در ماده دوم معاهده نوامبر 1921 کابل چنین آمده است : « دولتین عاقدین برتانیه و افغانستان بالمقابل سرحدات هندوستان و افغانستان را بطوریکه دولت عالیه افغانستان بموجب ماده پنجم عهد نامه که بتاریخ هشت اگست 1919 عیسوی ، 18 ما اسد 1298 خورشیدی مطابق 11 ذیقعدة الحرام 1337 قمری در راولپندی انعقاد یافته است قبول کرده بود ، قبول مینماید. و نیز حدی را که بطرف مغرب خیبر کمیسیون دولت بهیه برتانیه در ماه های اگست و سیپتمبر 1919 بموجب ماده مذکور مقرر کرده بود و در نقشه ایکه به این عهد نامه ملحق میباشد و به خط زنجیره ای سیاه نشان داده شده است ، قبول مینماید.» رژیم جدید با عقد این معاهدات اسارت آور،پیروزیهای میدان معرکه را در میدان سیاسی بدشمن بباخت.
واما اکنون در مورد ساختارهای جدید دولتی ، آغاز ریفورمها ، دست آورد ها ومشکلات ناشی از آن.
رژیم جدید یا رژیم « جوانان افغان » تحت رهبری شاه امان الله خان بعد از ختم غایله با انگلیس ، مبتنی بر مرام یا خط مشی سازمان سیاسی خود بخاطر ترقی کشور و تعالی و سعادت انسان زحمتکش جامعه دست به یک سلسله اصلاحات و تغیرات جدی زد که تقریبآ همه عرصه های زندگی را احتوا میکرد. از جمله :
در ساختار تشکیلات اداری دولت تغیرات بوجود آمد. قوای سه گانه دولت عرض اندام نمود و مستقلانه تر نسبت به گذشته بکار آغاز کرد. در پایتخت شورای دولت و در ولایات و علاقه د اریها مجالس مشوره ایجاد گردید. شورای دولت کارهای قوه مقننه را به عهده داشت. قوه قضاً ییه مستقل و مطابق احکام شرعی و قوانین نافذه فعالیت داشت .قوه مجرییه که در راس آن شخص صدر اعظم ( عبدالقدوس خان اعتماد الدوله ) تعین ګردیده بود ، متشکل بود از وزارت خانه های چون : حربیه ، خارجه ، داخله ، مالیه ، عدلیه ، معارف ، تجارت ، زراعت ، نقلیات ... و بعضی ادارات اجرایوی دیگر. شاه در راس همه قرار داشت. دولت جدید با ساختار فوق تشکیل و بفعالیت آغاز نمود و دست به یک سلسله ریفورمها زد.
در قدم نخست بمنظور قانونمند شدن فعالیتهای دولت ، یکتعداد قوانین با عنوان « نظامنامه » ترتیب ، تصویب و نافذ گردید که در صدر همه نظامنامه اساسیه دولت ( قانون اساسی ) قرار داشت. تعداد دیگری این نظامنامه ها را میتوان چنین اسم برد : نظامنامه تفریق وظایف حکام ، تذکره نفوس ، تشویق صنایع ، بندیخانه ها ، خدمات عسکری ، فروش املاک دولتی ، محاکم شرعی ، قونسلگری ، مطبوعات ، محصول مواشی ، ناقلین ... وغیره.( این آخر الذکر متاسفانه مشکلاتی را ببار اورد که در بعضی محلات تا امروز نیز مشکل آفرینی میکند ) در کل حدود 70 نظامنامه نافذ گردید. نظامنامه اساسی که در جرگه پغمان به تصویب رسید ، دارای ماهیت دموکراتیک بود. دولت که متوجه و بفکر تحکیم بنیان وحدت ملی بود ، این وحدت را بر محور برابری و حقوق متساوی مردم افغانستان استوار میدانست. بعضی از مواد اولین قانون اساسی افغانستان : ماده هشتم. « همه افرادی که در مملکت افغانستان میباشند ، بلا تفریق دینی و مذهبی تبعه افغانستان گفته میشوند. » ماده نهم . « کافه تبعه افغانستان در امورات دینی و مذهبی و نظامات سیاسی دولت پابند بوده و آزادی حقوق شخصی خود را مالک هستند.» ماده دهم. « حریت شخصیه از هر گونه تعرض و مداخله مصوون است.بدون امر شرعی و نظامات مقننه توقیف و مجازات نمی شوند. در افغانستان اصول اسارت بالکل موقوف است.» ( بر اساس حکم همین ماده قانون بود که تعداد کثیری از برده گان وکنیزان مردمان هزاره شیعه خانه های اربابان خود را ترک نموده ، آزاد شدند. مردمان هزاره به پاس این خدمت شاه امان الله تا آخر به او وفادار مانده و بخاطر باز گشت دوباره او بقدرت آماده هرنوع همکاری شده بودند. اکثریت کامل آنها تا آخر به رژیم حبیب الله کلکانی مشهور به بچه سقاو بعیت ندادند. ) در ماده بیست و چهار این قانون ، شکنجه و انواع زجر ممنوع گردید و مصوونیت منزل و مکاتبات تامین شد.
ریفورمها در سایر بخشها :
نظامی : از انچه درین بخش به منصه اجرا آمد ، فشرده میتوان چنین اسم برد : خدمت عسکری اجباری شد . تمام اتباع بدون در نظر داشت مقام اجتماعی ، موقف دینی و مذهبی باید بخدمت عسکری حاضر میشد . برای نخستین بار قوای هوایی نظامی با موجودیت (11) فروند طیاره تاسیس شد . شصت و پنج نفر از جوانان واجد شرایط غرض آموزش درین رشته به کشورهای روسیه ، فرانسه و ایتالیا اعزام شدند . در سایر شقوق حربی نیز بکشور های شوروی و جمهوری جوان ترکیه محصل اعزام گردید . فابریکه حربی کابل که در وقت امارت عبدالرحمن خان تاسیس شده بود ، تقویه گردید . سلاح و مهمات خفیفه و ثقیله بشمول توپهای ضد طیاره خریداری و وارد گردید . در نقاط مهم و بخصوص سرحدات کشور قشله های جدید عسکری تاسیس شد . مکتب حربیه کابل بمرکز بزرگ تربیه نظامیان مبدل گشت . برای نخستین بار فرزندان اهل هنود و سیک افغانستان شامل مکتب حربیه گردیده ، تعداد زیادی از آنها در شقوق مختلفه نظامی جذب شدند . چیزیکه قبل از آن منع بود . و کار های بیشتر از آن.
فرهنگی : در بخش فرهنگی کار های صورت گرفت که در رژیمهای قبلی سابقه نداشت . مثلآ ، طبق احکام ماده (68) قانون اساسی جدید تحصیل معارف تا درجه ابتدایی اجباری شد . در کابل لیسه امانی تاسیس و بعلاوه استادان داخلی ، توسط معلمان المانی و فرانسوی نیز تدریس صورت میگرفت . بخاطر هرچه زودتر به ثمر نشستن مرام های آموزشی و تعلیمی ، مکاتب متعدد رشدیه در کابل و یکتعداد ولایات تاسیس گردید . مانند رشدیه غازی ، استقلال ، تلگراف ، زراعت ، نجاری ، معماری ، رسامی ، دارالعلوم عربی ، رشدیه مستورات ، مکتب پولیس ، موزیک ، تدبیر منزل زنانه ، طبیه ... و غیره در کابل . در ولایات چون رشدیه قندهار ، رشدیه هرات ، رشدیه جلال آباد ، مزار شریف ، قطغن وغیره میتوان اسم برد. دردهه اول استرداد استقلال بیشتر از 325 باب مکتب تعلیمات عمومی و اختصاصی تاسی گردید . مطبعه معارف تاسیس و حدود 700 هزار جلد کتاب درسی برای مکاتب طبع گردید . بمصرف وزارت معارف که البته بودجه اش بعد از وزارتهای دفاع و دربار بدرجه سوم قرار داشت ، چند صد نفر از طلبه های ممتاز بخاطر ادامه تحصیل شان بکشور های اتحاد شوروی ، جرمنی ، فرانسه ، ایتالیا و ترکیه اعزام شدند . بعلاوه کتابخانه ملی که قبلآ توسط یکتعداد از روشنفکران و با اهدای کتب شخصی آنها تاسیس شده بود ، دولت برنامه ایجاد دو کتابخانه را روی دست گرفت . عمارت بسیار خوب و مجللی را در اختیار کتابخانه ملی قرار داد . در کابل سینما ای تاسیس و فعال گردید و در شهر پغمان اولین تیاتر بفعالیت آغاز کرد .
دربخش مطبوعات و نشرات ، سیزده جریده و مجله بمصرف دولت در کابل و یکتعداد ولایات به نشرات آغاز نمود . در کابل جریده امان افغان و جریده ارشاد النسوان ، اتفاق اسلام در هرات ، جریده اتحاد در خان آباد کندز ، جریده طلوع افغان در قندهار و در مزار شریف جریده بیدار نشر میشدند . درین دهه یکتعداد روزنامه ها نیز تاسیس شد . مانند روزنامه ابلاغ ، روزنامه حقیقت ، ستاره افغان و تعداد دیگر . مطابق احکام ماده (11) قانون اساسی افغانستان که ، مطبوعات و اخبارات را مطابق نظامنامه مخصوص آن ازاد و مجاز دانسته بود ، در سالهای اخیر(1927) حاکمیت رژیم « جوانان افغان » اولین جریده خصوصی تحت نام « انیس » توسط موسس و نویسنده آن غلام محی الدین خان انیس به نشرات آغاز کرد .( انیس تا امروز موجود و نشرات دارد) اندکی بعد تر جریده هفته وار با عنوان « نسیم سحر » بمدیریت احمد راتب خان نیز به نشرات آغاز نمود . وکارهای فرهنگی متعدد دیگر که معرفی همه درین نوشته مقدور نیست .
اقتصادی : رژیم امانی که بخاطر تحقق برنامه های اصلاحی اش نیازمند بنیه قوی اقتصادی بود و به پول نیاز داشت ، درین بخش اصلاحاتی را روی دست گرفت و عملی نمود که پیشینه نداشت . گمرکات متعدد که سد راه رشد تجارت میگردید لغوشد ، زیرا تجارت یگانه فعالیت اقتصادی بود که مفادش زود به ثمر میرسید. به همین دلیل تجارت با سرعت ساحه وسیعتر بخود گرفت و رشد نمود . محاکم شرعی معادلات تجارتی بوجود آمد . شرکتهای متعدد تجارتی مانند شرکت ادویه ، تنویرات ، موتر رانی ، اتحاد افغان ، رفقای افغان ، ثمر ، ضیا و جرمنی درکابل تاسیس شد . با دولت هند انگلیسی قرارداد تجارتی امضا ، و در یکتعداد از کشورهای همسایه نماینده گیهای شرکتهای تجارتی افتتاح شد . بخاطر استخراج و تجارت معادن لاجور بدخشان ، نفت هرات ، معادن ذغال ، سرب ، گوگرد و غیره با کشورهای مختلف دور و نزدیک قرار دادهای عقد گردید . افغانستان که تا این وقت فاقد فابریکه های تولیدی و خط آهن بود ، بفکر تورید فابریکه های ضروری وهمچنان تاسیس و تمدید خط آهن گردید . ( تمدید خط آهن در دارالامان کابل که بقایایش درچند دهه قبل موجود بود ، از آنجمله است ) دولت افغانستان با شرکتهای از کشورهای المان و فرانسه قرار داد بست تا طبق آن طی مدت ده سال آینده ، خط آهن از جنوب به شمال افغانستان ساخته شود . فابریکات متعدد صنعتی خریداری ، تعداد وارد و بکار انداخته شد . قابل ذکر است که یکتعداد ازین فابریکات خریداری شده هنوز به افغانستان نرسید که رژیم سقوط نمود. بعضی از فابریکات مذکور را میتوان چنین معرفی کرد . فابریکه ترمیم طیارات ، فابریکه ساختن باروت سفید ، ذوب آهن ، ترمیم موتر ، پرزه سازی ، صابون و گوگرد سازی ، نختابی و پارچه بافی ، یخ سازی ، پنبه و روغن کش از پنبه دانه ، نساجی نخی و جیم ، دکمه سازی ... ودهها فابریکه خورد و بزرگ دیگر . بخاطرتقویه و رشد صنایع استفاده از تولیدات داخلی ضروری و حتمی پنداشته شد و حتی در مواردی اجباری گردید که نمونه آن همانا جبری شدن استفاده از پارچه های تولیدات داخلی برای ماموران دولت را میتوان اسم برد . دولت جدید بمنظور تامین انرژی مورد نیاز فابریکات مذکور تاسیس بند های جدید برق را در برنامه گرفت . بند هاب آبی غازی وسراج غزنی تکمیل شدند . ساختن بند آب در چمکنی و اعمار نهر رزاق روی دست گرفته شد .
از آنجایکه خرید ، تورید ، تاسیس و رشد این همه فابریکات به پول نیاز داشت ، دولت به تزیید مالیات بر مردم اقدام نمود . ازدیاد یکبارگی مالیات فشار بر قشر آسیب پذیر جامعه را زیاد ساخت . این کار دولت باعث ناراحتی مردم ، آغاز تمرد ها و شورشهای داخلی و بهر برداری دشمنان از آن گردید . بمنظور تقویه بنیه مالی ، برای نخستین بار در سال 1920 پول کاغذی ( اسکناس ) بچاپ رسید که شامل : یک ، پنج ، بیست ، بیست و پنج ، پنجاه و صد افغانیگی میگردید .
خدمات اجتماعی ورفاه عامه : بخاطر حل مشکل مردم و سهولت در ارتباطات بین پایتخت و اکثریت شهر های بزرگ کشور سرکهای موتر رو ساخته شد . تعداد بیشتر موتر وارد گردید. برای بار اول شرکتهای ترانسپورتی تاسیس و بین کابل و هند برتانوی بفعالیت انتقال مسافران و بخصوص اموال تجارتی شروع کرد . سیستم جدید مخابراتی ایجاد ، پسته خانه ها تاسیس ، دستگاه های سیمدار و بسیم تلیفون و تلگراف وارد وبفعالیت آغاز نمود . پست هوایی بین افغانستان و شوروی ، و پست زمینی بین کابل و هند افتتاح گردید . به خدمات صحی توجه جدی مبذول گردیده ، بعلاوه پایتخت در یکتعداد از ولایات نیز مراکز صحی و شفاخانه های ملکی و نظامی تاسیس شد . در کابل برای قشر نسوان شفاخانه جداگانه به اسم « مستورات » تاسیس شد . اولین سناتوریم در پغمان بفعالیت آغاز نمود . بمنظور اطلاع رسانی بمردم برای نخستین بار در شهر کابل اداره رادیو اساس گذاشته شد . شهرکابل با برق تنویر گردید . بخاطر حفظ آثار تاریخی موزیم ملی تاسیس گردید و شهر جدید کابل ( دارالامان کنونی ) ساخته شد .
در امورات خانه و خانواده هم اقداماتی صورت گرفت که از دید اکثریت صاحبظران امور چندان بموقع بشمار نمیرفت و با روحیه جامعه سنتی و عقب مانده آن عصرافغانستان سازگار نبود . طور نمونه چند مورد آنها را میتوان اینطور یا آور گردید . سن ازدواج برای دختران 18 و برای پسران 22 سال تعین گردید . (چیزیکه نتنها در افغانستان قطعآ پیشینه نداشت ، بلکه در کشور های همسایه هم تا این تاریخ چنین قوانینی اجرا نمیشد. ) برای ماموران دولت تعدد زوجات منع قرار داده شد . نکاح صغیر ممنوع اعلان شد . رفع حجاب آزاد گذاشته شد . امتیازات قشر روحانی لغو گردید . شرط امامت برای ملا ها و پیشوایان مذهبی به داشتن شهادت نامه منوط گردید . از ورود واجرای کار امامت ملا یان فارغ التحصیل مدرسه « دیوبند» هندوستان ممانعت بعمل آمد . این موضوعات به نخستین جرقه های مخالفت با رژیم جدید ، آغاز اغتشاش ها و قیامهای ضد دولتی در اطراف و اکناف کشور مبدل گردیده و یک سلسله تندروی های دیگر رژیم باعث شد تا شورشهای ضد دولتی اوج گرفته ، سرانجام منجر به فرار شاه ترقی پسند امان الله خان ، سقوط دولت نو پا بدست عناصر کهنه پسند ، وسرانجام آنهمه دست آورد ها بخاک یکسان گردد . با تشکر از توجه شما .
در تهیه این نوشته ازمنابع زیر استفاده بعمل آمده :
1- افغانستان در مسیر تاریخ . دردوجلد . میر غلام محمد غبار .
2- افغانستان در پنج قرن اخیر . میر محمد صدیق فرهنگ .
3- نگاهی مختصر بتاریخ معاصر افغانستان . کاندید اکادیمسن محمد ابراهیم عطایی .
4- نخستین کتاب درباره جنبش مشروطه خواهی در افغانستان . دردوجلد. پوهاند سید سعدالدین هاشمی .
5- تاج التواریخ . امیر عبدالرحمان خان .
6- تلاشهای نخستین جهت تامین استقلال اقتصادی افغانستان (1929-1919 ) پوهندوی محمد عابد حیدری .
7- مقاله « علیا حضرت سرور سلطان ( سراج الخواتین) زنی آهنین اراده و مصمم » از کاندید اکادیمسین اعظم سیستانی منتشره سایت افغان – جرمن انلاین محمد
ارسال کننده : احمد منهاج