محمد آجان غلجی

 

 

 

در اندوه درگذشت عزیز وارسته میرعبدالقادر نیکا صاحبی

 

تو ای حماسه گر شعر جاودانی رزم

 

تو ای مسافر دریای  بیکران  پدرود

 

به ننگ خلق کمر بستی و جدا نشدی

 

تو ای عقاب جوانمرد اسمان پدرود

 

چو رود سرکش اندیشه جزو مغز منی

 

 چگونه گفته توانم که جاودان پدرود

 

حقیقت گهر زندگی چه سرسخت است

 

که میتوان به چنین مرد قهرمان پدرود

 

 

- با تالم عظیم  خبر درد ناک مرگ  دوست ؛ یار ؛ رفیق و همرزم دیرینه ؛ شخصیت  برجسته ؛ مرد ازاده ؛  انسان فرهیخته و کرکتر شایسته میر عبدالقادر نیکا  صاحبی مغز و وجودم را لرزاند ؛  بنده در اینجا نه فقط منحیث دوست شخصی بلکه  از موقف بیطرفی شخصیت حقیقی ملی و والای سیاسی نیکا صاحب را مختصرا به معرفی و بر رسی  میگیرم : -

 

میر عبدالقادر نیکا فرزند الحاج میرعبدالواحد خان صاحبی ؛ نواده میر بابا صاحب ؛ متولد سال ۱۳۲۹  از اهل شهر چاریکار ولایت پروان بود ؛ او در خانواده ؛ متدین ؛  روشن و مبارزی  بدنیا امد ؛ تعلیمات ابتدایی و ثانوی را با درجه عالی در  لیسه حضرت نعمان ع چاریکار اکمال نموده شامل پوهنځی زبان و ادبیات پوهنتون کابل شده ؛  سال    ۱۳۵۶  با نمرات بلند بدرجه لیسانس از پوهنتون کابل فارغ گردید ؛ کورسهای متعدد میان مدت و کوتاه مدت را  غرض ارتقای سطح اگاهی مسلکی ؛ سیاسی و اجتماعیش در داخل و خارج از کشور تعقیب نمود ؛ بعد از فراغت پوهنتون  و سپری نمودن خدمت زیر بیرغ در ولایت بغلان مصروف کار رسمی شد ؛  متعاقبا سمتهایی را در فعالین  حزبی ؛ اداره باستان شناسی ؛ وزارت صحت عامه ؛ منحیث ریس معارف ولایت هلمند؛ ریس اداری و ریس نساجی گلبهار در وزارت صنایع خفیفه و مواد غذایی ؛ ریس انتقالات در همکاریهای مستقیم شورای وزیران و شاروال انتخابی  شهر چاریکار ایفای وظیفه موفقانه نموده ؛ میان  سالهای ۱۹۹۳ تا ۲۰۰۲ عیسوی  مانند سایر افغانها  طی  مهاجرت ناخواسته و اجباری در کشورهای پاکستان و امارات متحده عربی زیست نمود ؛ بعد تحولات سال ۲۰۰۱ و بازگشت فضای تنفس و زمینه های ابتدایی زندگی به میهن برگشت مگر نسبت عدم توافق و سازگاری فکری با حاکمیت کنونی به کار دولتی باز نگشت  و تا وفاتش به حیث فعال جامعه مدنی و حقوق بشر باقیماند ؛  در لیل   ۱/۲  جوزای ۱۳۹۲ نسبت  بیماری عاید حالش داعیه اجل را پذیرا شد ؛  از نیکا صاحب خانم ؛  چهار فرزند صالح ؛ از جمله دو پسر و دو دختر باقیمانده که همه متاهل و بنوبه خود صاحب فرزند اند .

 

طوریکه تذکر یافت خانواده نیکا  از جمله خانواده های منور ؛ مبارز ؛ تحول پسند و مشهور نه تنها پروان بل در سایر  ولایات همجوار از شهرت و معرفت نیک برخوردار بوده در حل معضلات و کمک رسانی به مردم یکی از مراجع پذیرفته شده و قابل اعتماد طی دهه های متمادی بوده و انشا اله در اینده نیز  در چنین سمت باقی خواهد ماند .

 

نیکا  از اوان کودکی  از سایر همسالان در بسا موارد ادم  متفاوت بود ؛ او طفل ذکی ؛ با هوش ؛  متشبث و جسور بوده ؛ به درسها و سایر پروگرامهای مکتب بهتر از دیگران میرسید ؛ علاقه فراوان به  درس و تعلیم داشت ؛ نسبت استعداد عالی ؛  تشویق پدر روشن ضمیر و موقعیت خانواده اش از امکانات بهتر برخوردار بوده بنا همواره از زمره شاگردان و محصلان ممتاز  و پیشقدم طی تمام دوره تحصیل بوده است .

 

با توجه به موقعیت و روابط گسترده خانواده اش با اقشار مختلف جامعه ؛ استبداد حاکم انروزگار بر سرنوشت  مردم و تماسهای بی وقفه اش  با  اقشار بی بضاعت ؛ تهی دست و محروم  جامعه نیکا را که فطرتا انسان  زیرک ؛  متجسس ؛ اگاه  و دلسوز بود  به فکر کردن در زمینه  و  جستجوی راه حل منطقی و منصفانه واداشت ؛ در نتیجه مطالعه ؛ تحقیق و بررسی های اگاهانه  جایش را در کسب عضویت  ح . د  . خ . ا به مثابه  مرجع و سنگر دفاع از حقوق پایمال شده اقشار گوناگون محروم و زحمتکش جامعه بوسیله مستبدین و استثمارگران بیرحم یافته ؛ در سن  نو جوانی عضویت ح . د . خ . ا را کمایی و به مبارزه سر سخت و اگاهانه در راه تامین عدالت ؛ برادری ؛  پیشرفت ؛ رفاه اجتماعی و ایجاد یک افغانستان نوین و نیرومند  در هر عرصه زندگی پرداخته با صداقت و پیگیری در مبارزه ؛  مراتب ارتقایی را پیموده ؛ به زودی از مبارزین شناخته شده و با نقش در سطح کشور متبارز گردید .

 

وی جدا معتقد و پابند اصول ؛ ایده ها و اهداف انسانی بوده ؛ کرکتر استثنایی  کاملا بیگانه با تملق ؛  کرنش به مقامات ؛ سازش با بی عدالتی یا حق طلفی بوده ؛ از کفایت و توان بالای مدیریت در همه عهده های محوله بخوبی  برخوردار و به شیوه ابتکاری عمل نموده ؛ هیچ کاری که به  نادیده گرفتن اصول و قانون در ساحه مسولیتهایش می انجامید هرگز زیر بار  فشار شخص یا مقامی نرفته  است .

 

نیکا  مرد عمل ؛ جسور ؛ با عهد  ؛ با وقف ؛ بی توقع و از جمله مبارزین انگشت شماریست که حتی در حاکمیت حزبش با کجروی ها و متخلفین حزبی در ساحه کارش به دفاع سرسختانه از اصول و حقیقت با متانت ایستاده و هرگز با خطاکاران  ولو در هر سطحی کنار نیامده ؛ به مبارزه  و مقابله ایشان پرداخته  ؛ هر چند این مقاومتها و ایستادگی  با درد سر ها برایش همراه و مزاحم ومانع پیشرفت و ارتقای شخصی اش که بی تردید مستحقش بود میگردید ؛ مگر او باکی نداشت و به اصولی که معتقدش بود ارج عملی بی پایان میگذاشت تا نفع و امتیاز شخصی خود .

 

وی از سجایای کامل اخلاقی برخوردار ؛ ادم متواضع ؛ در عهدش با وفا ؛ رفاقت و دوستی اش پایدار و بی ریا ؛  صمیمی ؛ مهربان ؛ ولی در برابر تزویر؛  ریا ؛ دروغ ؛  ظلم ؛ ناروا و خصایل  منفی سختگیر ؛ بی گذشت و پرخاشگر میبود ؛ صداقت و راستکاری خمیرمایه شخصیت نیکو و محک همیشگی رفتار و کردارش بود ؛ هیچگاه  با معاملگران ؛ منفعت جویان ؛ متعصبین و کرکتر های منفی اینچنینی در هیچ مقطعی کنار نیامد ؛ بلکه انها  و اعمال شان را نکوهش نمود

 

او به پیشرفت ؛ تمدن و تحول جامعه اعتقاد داشت  ؛ در راه تحقق ان زحمت کشیده و علیه خرافات ؛ سنتهای ناپسند واپسگرا و عوامل گوناگون عقب ماندگی شجاعانه رزمید و ریسکهای خطرناکی را متقبل گردید ؛ او امکانات قابل ملاحظه شخصی بهتر زیستن را طی سالهای حیاتش عملا وقف مبارزه در راه بهتر شدن زندگی مردم نمود .

 

نیکا به ان درجه عالی انسانیت رسیده بود که معیار های عقبمانده و افتاده ؛ جنسیت ؛ رنگ ؛ تبار ؛ مذهب ؛ نژاد ؛ زبان و امثالش را برای سنجش و ارزش شخصیت  مردود و فاقد اعتبار دانسته ؛ فقط فهم ؛  علم ؛ طرز تفکر؛ اندیشه خدمت به بشریت و انسانیت  را معیار زیبا و پذیرفتنی شخصیت هر انسان روی کره ارض میپنداشت .

 

روزی یکی از دوستان به حضورداشتم از وی پرسید ؛ برای مردم ماموریت عادی میسر نمیشود شما که امکانات مصروف شدن در قدمه های بالای دولتی را دارید چرا بیکاری و نشستن در خانه را اختیار کرده اید ؛ وی جواب داد من تمام عمر با صداقت کار و پاک زندگی کرده ام  که مایه مباهات و باعث افتخارم هست ؛ مگر میشود در این  دستگاه فاسد بدون الوده شدن خدمت کرد ؛ به همین دلیل بیکاری را ترجیح میدهم  ؛ و باری در یک بحث ؛ دوستی مخاطبش قرارداده گفت ؛ شما امکانات کافی مهاجرت به غرب را دارید ؛ چرا نمیروید  تا در فضای ارام ؛ راحت تر زندگی کنید ؛ با تبسمی پاسخ داد  ؛ به رفتن و مهاجرت کسی اعتراض ندارم ولی من ترجیح میدهم همینجا و یکجا با مردمم بمانم ؛ در رنج و تکلیف شان شریک باشم ؛ راست بگویم از همین رنج و زحمت لذت میبرم ؛ زیرا من تفاوت و برتری یی از انها ندارم ؛ این مواضع خود نمونه های کوچکی  از انسانیت و بزرگی او را نشان میدهد .

 

زندگی ابدی نیست و برای همه پایانی دارد ؛ مگر نیکا صاحب  در خاطره های هزاران انسان همرزم ؛ همدیار ؛ همکار و نسل اینده در  ایینه عملکردها و خدمات شایسته اش زنده خواهد بود ؛ زیرا چون مرد ؛ عیار و خدمتگار زحمتکشان ابرومندانه زیست ؛ نام نیک و فرزندان اهل ار خود به جا گذاشت که باعث افتخار است  ؛ نبود نیکا بدون تردید ضایعه بزرگ و جبران ناپذیر در قدم نخست برای  خانواده اش وهمچنان برای دوستان ؛ رفقا ؛ جامعه روشنفکری و مردم عزیز ماست .

 

من به صفت دوست صمیمی ؛ همکار قدیمی ؛ رفیق و همرزمش صفات بارز انسانی ؛ اخلاق حمیده ؛ مبارزه صادقانه و کردار مردانه اش را ستوده ؛ برای خانواده با وقار و خانم گرامیش ؛ فرزندان عزیزش میرویس صاحبی ؛ داکتر ظاهر صاحبی و سایر اعضای فامیل ؛ دوستان و همرزمان وی نسبت وفات نابهنگام و قبل از وقت نیکا صاحب از جانب خود ؛ به نمایندگی خانواده ام و جمعی از دوستان تسلیت گفنه ؛ از بارگاه ایزد بی نیاز برایش طلب مغفرت مینمایم .

 

 

روحش شاد؛ 

 

خاطراتش یاد و زنده ؛ 

 

و راه و رسمش با پیرو باد


 

 


بالا
 
بازگشت