پرتو نادری

 

کجکول پایتخت تمدن اسلامی

سر انجام موسی اکبر زاده  والی غزنی کجکول به گردن انداخت و رفت تا هفت شهر دریوزه را پشت سر بگذارد که باشد  سکه یی فرا چنگ آورد برای باز سازی شهرغزنی! او در نخستین اقدام به ولایت بلخ رسیده و از بازارگانان بلخ خواسته است تا غزنی را کمک کنند! شاید تا روز های دیگر برسد به شهر خواجۀ انصار و شهر های دیگر و دیگر و دیگر !  دیده شود که هم‌شهریان مولانا ، شهر سنایی را چه امدادی خواهند کرد!   قرار است شهر غزنی در سال جاری میلادی 2013، به نام « پایتخت تمدن و فرهنگ جهان اسلام » نام گذاری شود.

والی غزنی در حالی به چنین اقدامی دست زده است که چندی پیش در گزارشی  گفته بود که طالبان به اجازۀ او  دو راکت را به شهر غزنی شلیک کردند که سبب کشته شدند چند تن از کودکان گردید. اگر راکت پراگنی طالبان در غزنی به اجازه این والی باشد و در صورتی که او بخواهد پس از نظر امنیتی مشکلی در میان نخواهد بود،  به این مفهوم که اگر او نخواهد طالبان راکتی پرتاب نخواهند کرد!  سخن دیگر این که جناب والی در  حالی به گرد آوری  پول از مردم پرداخته است که دولت افغانستان به بلند ترین سکو ی قهرمانی فساد دست یافته  و مدال گرانسنگ مقام نخست فساد در جهان را  بر گردن دارد، پرسش این جاست که آیا کسی حاضر خواهد شد تا به والی یک چنین ئ.لتی کمکی  کند؟ من می پندارم که جناب  والی با راه اندازی چنین  کاری می خواهد  هشیارانه بار هر گونه مسوُولیت را از شانۀ خود به زمین افگند، آن گونه که دیگران کرده اند! تا یک ماه دیگر این همایش باید در شهر غزتی راه اندازی شود!

انتظار می رود که در این همایش وزیران خارجه و دیگر بلند پایه گان کشور های اسلامی، نماینده گان سازمان ملل متحد و سازمان هایی فرهنگی  جهانی و دانشمندان شماری از کشورهای جهان اشتراک کنند!  قرار است که در این  همایش، شهر غزنی به نام پایتخت تمدن و فرهنگ جهان اسلام نام گذاری شود!

به زبان دیگر آن‌ها نه به شهر غزنی؛ بلکه به پایتخت فرهنگ و تمدن جهان اسلام می آیند! سال2007 میلادی بود که کنفرانس کشور های اسلامی اعلام کرد که می خواهد شهر غزنی را در سال 2013  به نام  پایتخت فرهنگ و تمدن جهان اسلام نام گذاری کند.

کمیسیونی برای باز سازی شهرغزنی ساخته شد که ریاست آن را وزیر اطلاعات و فرهنگ  مخدوم رهین بر عهده داشت. سال گذشته زمانی که مجلس نماینده گان از وزیر اطلاعات و فرهنگ خواست تا در زمینه پاسخ دهد که تا کنون  چه کار های انجام شده و غزنی برای پذیرش این کنفرانس چقدر آماده شده است!  او زبانش در برابر پرسش های نماینده گان خشک آمده بود و چیزی برای گفتن نداشت.  با این حال این پاسخ او بسیار خنده آور بود که گفت:  حالا ریاست این کمیسیون را مارشال معاون رییس جمهور بر عهده دارد، وزیر می گفت که ما ریاست این کمیسیون را از آن جهت به مارشال انتقال دادیم که  فکر می کردیم  دیگران از او می ترسند و کار می کنند. یعنی در این سرزمین باید کسی از کسی بترسد تا کاری را انجام دهد. این بود فرهنگ پاسخ گویی وزیر اطلاعات و فرهنگ افغانستان در مجلس نماینده‌گان !!! نکتۀ قابل توجه این است وزیر اطلاعات و فرهنگ ظرف شش سال گذشته حتا یک بار هم نخواست تا به شهر غزنی سری بزند و ببیند که آیا کاری در جهت باز سازی بناهای تاریخی ، ساحات باستانی و عرصه های دیگر آغاز شده است یانه؟

شما چه فکر می کنید که آیا تا یک ماه دیگر غزنی آماده میزبانی یک چنین همایش بزرگی خواهد شد؟ آیا مردمان به صدای والی غزنی پاسخ  خواهند داد؟  والی غزنی زمانی چنین صدایی را بلند کرده است که دولت افغاستان و مقامات غزنی خود فرصت های بزرگی را از دست داده اند. شاید بتوان همه چیز را به دست آورد، انبان ها را پر از سکه ساخت ؛ اما زمان از دست رفته را چگونه می توان بر گشتاند!

زمان باقی مانده حتا برای مدیریت چنین همایشی بسنده  نخواهد بود چه برسد به باز سازی شهر. ما شش سال تمام دست زیر الاشه نشستیم و هر باری  که سخن از باز سازی شهر غزنی به میان آمد  وزیران هر کدام راش بیل هیاهو به دست گرفتتند و برف بام خود را بر بام دیگران انداختند. هیچ کس مسوولیت نمی پذیرد؛  در حالی که پای آبروی کشور در میان است. وزیر اطلاعات و فرهنگ  توپ را انداخته است به سوی مارشال! حال دیگر آسوده خاطر شعر گذشته گان سده های پیشین را زمزمه می کند تا دیگران بفهماند که او بدون استحقاق وزیر نشده است!

پرسش دیگر این است که آیا در این مدت زمان هیچ کشوری و هیچ  سازمان امدادی افغانستان را در جهت باز سازی شهر غزنی کمک مالی نکرده است! آیا مسوُولان خود  در این  زمینه چه  اقدامی کرده اند که پولی فراهم آورند؟ ظاهراً از اقدامی اخیر والی غزنی چنین بر می آید که گویا سکه یی در انبان نیست!

پرسش آخر این که با ناکامی این پروژه بزرگ  ملی  مارشال و وزیر فرهنگ برای مردم افغانستان چه پاسخی خواهند داشت؟ به نظر شما تمام آنانی که  به گونه یی در ناکامی این پروژه ملی سهم دارند نباید  به محاکمه کشانده شوند؟

من سال گذشته نوشته‌یی داشتم زیر نام « غزنی پایتخت شرمساری افغانستان» ، حال این نگرانی بیشتر شده است که غزنی در چنین وضعیتی  به  لقب « پایتخت فرهنگ و تمدن جهان اسلام » نخواهی رسید؛، بلکه لقب « پایتخت شرمساری افغانستان » را به دست خواهد آورد. امیید چنین نشود و اگر چنین شد به هر دلیلی ، این امر می تواند چنان داغی بر جبین حکومت  جناب کرزی  باقی بماند. حکومتی که نمی تواند سهم سرزمین خود را از این حوزۀ بزرگ مدنی به دست  آورد. آن هم در حالی  که دو دسته برایش اهدا می شود. شاید بزرگان می اندیشند که که با گزافه گویی های می توان  به این سرزمین تاریخ و هویت بخشیید که راهی است به سوی تر کستان!

هیچ بهانه یی نمی تواند این نا کامی را توجیه کند! هیچ کسی نمی تواند از  مسووُ لیت شانه خالی کند.  ناکام سازی هر برنامه ملی خود می تواند گونه یی خیانت ملی تلقی شود!!!

حوت 1391

خورشید ، شهر کابل

 

 


بالا
 
بازگشت