نجـیب  داوری

 

ارج گذاری یا مرده پرستی

 متن مقاله قرائت شده در محفلی که بمناسبت ارج گذاری به خدمات فرهنگی- ادبی ملک الشعرأ محمد طاهر هاتف،در شهر تورنتو- کانادا دایر شده بود.

افتخار وشاد باش به همه فرهنگیانِ عزیز در گوشه- گوشهِ جهان؛ اعم از شاعران، نویسنده گان، موسیقی دانان،موسیقی نوزان وغیره که با وجود مشکلات ناشی از جنگ در داخل افغانستان و مشکل مهاجرت در خارج کشور،  پیوسته با خلق آثار فرهنگی -هنری پرچم تابناک فرهنگ والای آریانای کهن، خراسان دیروز و افغانستان امروز را در اهتزاز نگهداشته،  وگذشته از آن با تدویر محافل وگردهمایی هایی در راه ارج گذاری واحترام به زحمات خستگی ناپذیر وکار های فرهنگی، دانشمندان از جهان رفته و فرهنگیانی که هنوز در قید حیات اند، به زحمات فرهنگی وعلمی چنین فرهنگیان ودانشمندان  ارج میگذارند.

افتخار به  فرهنگی وشاعر شناخته شده کشور، سید مقصود برهان- مسؤل بنیاد دوستداران فرهنگ وبقیه اعضای محترم بنیاد، که با گرد همایی هفته وار- در راه رشد وترقی فرهنگ وادب زبان دری – فارسی و تجلیل از کارهای فرهنگی، فرهنگیان شناخته شده کشور وقت گرانبهای شانرا وقف و اندرین  راه زحماتی را متحمل میشوند.

و بلاخره افتخار به استاد و پروفیسور سابقه دار پوهنتون یا دانشگاه حربی افغانستان- دگروال متقاعد عبدالواسع فتاح که با راه اندازی چنین مجلس شاندار، به کار- فعالیت و میراث فرهنگی یکی از نام آوران عرصه شعر وادب زبان دری یعنی مرحوم ملک الشعرا محمد طاهر هاتف ارج گذاشته میشود.

یاد آوری مینمایم که بنده بعنوان یکی از ساکنین قریه شیوه کی ولسوالی بگرامی ولایت کابل  افتخار هم قریه بودن و همسایه بودن را از پدر- پدر با  فامیل فتاح ونیاکان شان داشته، فرد- فرد وخانه – خانه قریه های مختلف شیوه کی بزرگ از خدمات فرهنگی و طبی که  فامیل فتاح در هر دو عرصه مذکور ید طولایی داشته است؛ مستفید شده اند  و چه بسا که این خدمات با صداقت، مجانی و لطف بی پایان صورت پذیرفته- اضافه مینمایم، که صحبت وهمنشینی با مرحوم عبدالباقی فتاح، بزرگ فامیل فتاح  واستاد سابقه دار زبان وادبیاتِ دری معارف افغانستان- درحالیکه هر کلام و حتی سخنان هادی شان مملو از ادب و اشعار فی البدیعه بود، چقدر خوش آیند و لذت بخش بود

دوستان وفرهنگیان!

اگر از یک طرف با تدویر محافل از کار های هنری، فرهنگی وعلمی دانشمندان از جهان رفته قدردانی و-ارج- بعمل میآید، از طرف دیگر عده یی ناخود آگاه زیر تاثیر تبلیغاتِ بی امانِ استخبارتِ منطقه برخاسته -  بیرون از مرز های کشور - این عمل شایسته فرهنگیان را دال به مرده پرستی شمرده،  تلویحاً آنرا محکوم، و بهانه میآورند که چرا به کارهای هنری- فرهنگی، فرهنگیانی که هنوز در قید حیات اند پرداخت نشده واز آنها تجلیل بعمل نمی آئید. در حالیکه حاضرین مجلس شاهد اند که مردم قدر شناس ما با امکانات در دست داشته وبقدر توان در تجلیل از کار های علمی-فرهنگی وهنری دانشمندان وفرهنگیانی که خوشبختانه در قید حیات اند، نیز پرداخته اند.

دوستان عزیز!

استخبارات منطقه درمسیر در بند کشیدن ملت و سرزمین ما در پهلوی تبلیغات مخرب وبی امان سیاسی، قومی وسمتی بدنبال تخریب ارزش های فرهنگی و بی الگو ساختن مردم ما از این ارزش ها  نیز بوده ومیباشد. که تخریب موزیم ها و آرشیف های ملی ما همراه  با هزاران آثار با ارزش تاریخی وهمچنان نابودی بودای با شکوه بامیان در همین راستای شوم صورت پذیرفته است.  بناً پخش مفکوره مرده پرده پرستی  به اشاعه استخبارات منطقه در جهت عدم تجلیل از شخصیت های فرهنگی، هنری وعلمی عامل آن میشود، تا ما خود را بدست خود از الگو ها ومتقدمان فرهنگ وادب خود، بی بهره ساخته- آنها را به باد فراموشی سپرده  و با  پای خود به فنا رویم. زیرا هر ملتی که به  الگوهای تاریخی اش ارزش نه نهد و شخصیت ها پیشتاز تاریخی اش را فراموش کند، محکوم به فنا است.

با اینها؛  با آنکه جسته - گریخته از شخصیت های فرهنگی – ادبی ما از طرف ادیبان و فرهنگیان افغان در گوشه و کنار دنیا تجلیل بعمل آمده است . ولی متأسفانه که دولت های افغان از مدت های مدید در این راستا هیچ کار قابل لمسی را به اجرا نگذاشته اند. بروئید مزار در حال زار ابوریحان بیرونی در شهر تاریخی غزنی را مشاهده و آنرا با مزار های باشکوه سعدی و حافظ در شهر شیراز ایران مقایسه کنید.باز افغان ها را متهم به مرده پرستی کیند.

از طرفی هم  آیا انتقال بقایای جسد خلیل الله خلیلی شاعر پر آوزاه  زبان وادب دری – فارسی از شهر اسلام آباد و همچنان انتقال خاک ساربان، هنرمند بی بدیل کشور را از شهر پشاور، به شهر کابل- دال به ارج گذاری به کار های ادبی هنری این شخصیت های عرضه فرهنگ-ادب و هنر کشور میباشد، ویاهم مرده پرستی؟

یا هم تجلیل از سالگرد شهادت احمد ظاهر که سالانه در سالروز مرگ اش بنوع شایسته از طرف تعداد کثیر افغانها در سراسر دنیا صورت می پذیرد ، مرده پرستی است  ویا هم ارزش نهادن به فعالیت و مانده های هنری این هنر مند بی همتای کشور؟

از جانبی هم توجه کنیم که دربارِ سلطانِ نام آورِ غزنه، محمود غزنوی، یکی از با شکوه ترین و پر صلابت ترین دربار ها از نگاه فرهنگ، دانش وادب در طول تاریخ پنج هزار ساله این خطه میباشد. که بدون هر گونه تردید مردم ساکن در جغرافیای افغانستان فعلی مستحقِ میراثِ این شکوه علمی  و صلابت ادبی در سطح جهانی میباشد. ولی با اینها تعدادی از افراد کوتاه نگر باز هم زیر تاثیر تبلیغات استخبارات منطقه، فتوحات و لشکر کشی های سلطان غزنه را به هندوستان زیر سؤال برده، به شکل غیر موجهه، با کلمات وجملات ناپسند شاهنشاه غزنه را به ملامتی وانتقاد میگیرند. در حالیکه هیچ تجاوز گر با شاخه گلی به سرزمین اشغال شده نمیرود. اگر از لگدمالی و تارج عظیم سرزمین هند توسط استعمار انگلیس طی دوصد سال بگذریم. غنایمی که نادرشاه افشار ضمن تاراج گسترده از هند به ایران آورد بمراتب بیشتر از غنایمی بود که سلطان محمود از هند به غزنه آورده بود. ولی برای ایرانی ها نادر شاه افشار یک قهرمان است؛ و برای بعضی از ما ها سلطان محمود، شاه تجاوز گر و ویران گر؟

در خاتمه از فرد- فرد هموطنان عزیز احترامانه تمنا میرود، تا به شخصیت های فرهنگی، ادبی، هنری وعلمی کشور ما اعم از آریانای کبیر، خراسان دیروز وافغانستان امروز قویاً احترام گذاشته در تجلیل پیوسته از کار های ماندگار این شخصیت ها،  به آنهایی بفهمانند که آگاهانه ویا هم نا آگانه آله دست سازمان های استخباراتی منطقه قرار گرفته و هموطنان شانرا بخاطر تجلیل از شخصیت های هنری- فرهنگی تاریخی شان متهم به مرده  پرستی میکنند.

 

 

 


بالا
 
بازگشت