"این چه قرن است اینکه در خوابند بیداران همه"

"وین چه دوراست اینکه سرمستند هشیاران همه"

    (حکیم سنایی غزنوی)

 

   درسهای از مبارزات آزادیخواهانهء مردم ا فغانستان

 

آشفتگی اوضاع سیاسی فارس (ایران) پس از کشته  شدن  نادر افشار  تزلزل روز افزون  پایه های  امپراتوری  مغول هند ، گرایش  نیرومند  قبایل و گروههای قومی  خراسان ،  برای رهایی  از سیطرهء سیاسی  وتحقیربیگانه گان،احساس دردها ، رنجهای بیکران وافتخارات مشترک مردم آزا دهء میهن ، شناخت ژرف و هر جانبه ءاحمد  خان درانی- و دیگر سربراورگان قبایل و گروه های قومی از  احوال واوضاع درونی وپیرا مون  سرز مین خراسان، همه وهمه  شرایط وعوامل مساعد پیدایی و ظهور  امپراتوری  افغا نستان مستقل ، متمرکز،  ونیرومند در "قلب آسیا" بوده  است.

تمامی موء رخان نامدار و برجسته ء سدهء بیستم به این باور اند که بنیاد افغانستان با انتصاب احمد خان درانی به پا دشاهی، در سال 1747 م   نهاده شده است و  شهرقندهار در دوران سلطنت احمد شا ه درانی بنا یافته  است. به اساس پژوهشهای مستند استاد احمد علی کهزاد- درکتاب " رجال و رویداد های تاریخی افغانستان" ازان پس احمدشاه  به القاب"اعلیحضرت احمد شاه"، "در دران" و "بابای ملت"شهرت یافت.

 تیمورشاه پسر احمدشاه پایتخت را دوباره بدارالسلطنت کابل آورد.

تا سال وفات (1793م) تیمور شاه ، در افغانستان هیچ  قدرت استعماری اروپا مداخله  نتوانسته بوده است زمانشاه پسرتیمورشاه بکرداراحمد شاه -درانی، گرایش  نیرومند به  تسخیر هندوستان  داشت  ومایل بود  که در"قلب آسیا " میان دو امپراتوری بزرگ بریتانیای  کبیر وروسیه ء تزاری موقعیت مهم ستراتیژیک بدست آورد.اما قربانی توطیه های انتقامجویانه ءدر بار وجاه جویان  در باری و ازبینایی محروم  شد.

آرزوهای عظمت طلبانه ء ملی خو یشتن را خود با چشمان بینای خویش دیده نتوانست.  تا پایان عمرازین درد جانکاه ، بر بادی تاج   وتخت  وآب وخاک و کشمکشهای خونین قبیله یی، درد وعذاب  روا نی کشید .                                                   

در آغاز قرن نزده هم میلا دی تاج   وتخت افغانستان بازیچهء مقاصد جاه جویانه برادران بارکزایی شد.  دوست محمد خان، جوان ترین برادران  بارکزایی درسال 1838م خاندان  سدوزایی رابراندا خت . درمسجد عید گاه شهر کابل ، خود را امیرا لموء منین  اعلان کرد. این واقعیت تلخ لازم  بیا د آوریست که دران هنگام هند برتانو ی،استقرار یک افغانستان متمرکز ، واحد و نیرو مند را بسود منافع حریصانهء استعمارنمی پندا شت. بهمین دلیل شاه  شجاع  نوه ء  احمدشاه  درانی را بجای امیردوست محمد خان  وا رث   تاج و تخت  ا فغا نستان شناخت وپس از سی سال، اورا از راه  قند هار صادر کرد.

درماه می 1839م  مراسم  تاجپوشی " با شکوه ! " اما عاری از افثخاراین شاه، در شهر قندهار با مراسم رسم گذشت لشکرد وازده هزار نفری انگلیس ها بر گزار گردید  و با هزاران دریغ واندوه، ازان پس افغانستان  بتار خام استعمار بسته شد.

باحضور ، نفوذ و سلطهء استبداد استعماری در کشور،مردم گوشه گوشه ء افغانستان به  مبارزات آزاد یخواهانه وضد استعماری آغاز نهادند.

درنتیجهء جنگهای طولانی و پراگنده ء مردم آزادیدوست وطن، شاه شجاع مجازات سنگین شد. تاج وتخت عاری ازافتخار خودرا باخت . سپاه تجا وزکارا نگلیس نیز در اول جنوری 1842م مجبور به ترک کابل ودر خورد کابل تارومار گردید. هر چند مردم افغانستان در مبارزات مسلحانهء خود، به پیروزیهای  بی نظیر و تاریخی  نایل گردیدند، اما امیر دوست محمد خان  به علت  نفوذ اخلاقی و قبیله  یی  خویش در رهبری جنش مقاومت ملی ، از دست آوردهای مبارزات آزادیخواهانه مردم ، بسود اعادهء آبروی ازدست رفتهء استعمار گران بریتا نیا، بهره برداری معا مله گرانهء سیاسی کرد.   شاهی مزدور رفت  وامیری گوش  به فرمان، با پیچ و مهره های  دیگری -  برسرنو شت خلق وطن حاکم  شد وبیدرنگ به سرکوب آشتی ناپذیرترین  قهرمانان نخستین قیام مسلحانهء ملی مردم افغانستان آغاز کرد . نخست ، امین اله خان لوگری را درسرا شیبی عمر، دربا لای حصار کابل زندانی ساخت.  سپس وزیراکبر خان فرزند  نامدارش را به  شیوه ء  مرموزی قربانی  تخت وتاج خود کرد.

در دوران امیرشیرعلیخان فابریکهء تولید جنگ ا فزار ها به کار افتید سید نورمحمدشاه صدراعظم برای نخستین بارحکومتی را تشکیل کرد. در ترکیب این حکومت شخصیتهای برجسته ء دیگر گروههای قومی کشور نیز بدون تعصب وتنگنظری و بر اساس شایسته گی راه یافت. بنیاد اردوی منظم ملی نهاده شد . (1) قواعد عسکری تدوین گردید.(2)

مگربه علت تجاوز آشکار نیروهای مسلح بریتانیای کبیر ومرگهای مرموز امیر شیرعلیخان و نورمحمد شاه قندهاری صدراعظم ، درمزارشریف و در پشاورتمامی ا هداف ترقیخواهانهء آنان با دریغ ودرد ازقوه به فعل نیامد ونا تمام ماند.

  خلا صه :

سالهای _(   1839-1919م) پر حادثه ترین لحظات تاریخی ودوران نبردهای عادلانهء ملی وضد استعماری  مردم افغانستان بوده است. این دوران سیاه وطولانی هشتاد سال تمام را در بر گرفت.      

قیامهای آزادی بخش ملی و ضد استعماری مردم افغانستان ، جرقه های امید وآ زادی را در مستعمرات بریتانیای کبیر، بویژه در نیم قارهء هند برافروخت.

جنکهای اول ودوم افغان وانگلیس وجنگ فاتحانهء میوند(1842-1879-1880م) وقیام مسلحانه وجنگ سوم مردم افغانستان بر ضد امر ونهی استعمار گران بریتانیای کبیردر سال 1919م همه میراثهای پرافتخار و تاریخی ای میباشد که به بهای خونهای داغ بهترین فرزندان وطن - بدست آمده است. وبه همه مردمان این سرزمین قوی تر از مرگ وبه قبایل  گروههای قومی  وپیروان همه ادیان  و مذ اهب افغانستان- بدون هر گونه استثناء وتبعیضی  تعلق میگیرد.

در دههء اول قرن بیست ، نخستین موج مشروطیت ازدرون  دربار واستبداد استعماری  سر بلند کرد و گریبان امیر ستمگستر را در سالهای1906-1909م محکم گرفت. ولی با تعصب خشونت آمیزی سرکوب  شد،هنگامیکه واصف قندهاری رهبر مشرو طه خواهان اول  بفرمان  امیرحبیب اله سراج  به توپ بسته میشد. در آخرین لحظهء حیات پر افتخار خویش، از راهیکه انتخاب کرده بود  بر نه گشت. پشیمان نشد واین شاه بیت جاودانی را  بگفتهء غبار وپو هاند حبیبی نوشت وافتخار  جاودانی ایرا ، برای نسلهای نو جو وکهنه ستیز امروز وفردای وطن به میراث گذاشت.

 

               " ترک مال وترک جان و ترک  سر

               " در ره  مشروطه  اول منزل است"

 

 دومین موج مشروطیت در سال (1911م) به مبارزا ت ملی وروشنگرانه پرداخت. ودر آستانهء قیام مسلحانه 1919م وجنگ  سوم  افغانان علیه استعماربه قهر  انقلابی متوسل شد ولی این تلاش نیزبه پیروزی نرسید.

اما در آستانهء قیام ملی مردم  افغانستان، امیر حبیب الله  سراج و استبداد استعماری یکجا، پس از هشتاد سال،  درگورستان تاریخ دفن گردید وبیرق افغانستان مستقل باساس معا هدهء راولپندی در18 ماه اگست 1919 م در " قلب آسیا" بر افراشته شد.

در همان سپیده دم قیام مسلحانهء ملی واسترداد  استقلال سیاسی افغانستان، چهره های پر فروغ ملی ، سیاسی ، فرهنگی و اجتماعی جنبش مشروطیت اول ودوم ،از زندانها و انزوای سیاسی بیرون آمدند . ودر تحولات سیاسی فرهنگی ملی و اجتماعی نخستین سالهای زمامداری شاه امان ا له اشتراک فعال ، آگاهانه وداوطلبانه کردند..شاه امان اله در فردای مراسم  تاجپوشی پرشکوه  واعلان استقلال افغانستان آزاد، متوجه تأ سیس و تشکیل دولت مستقل ملی ودموکراتیک کشور گرد ید. قوهء اجراییه، قضاییه وتقنینیهء با النسبه مستقلی را بنا نهاد. حکومت ظاهرا از سلطنت جدا شد . اما با دریغ که  رهبری سیا ست داخلی و خارجی دولت و حکومت عملا وعلنا توسط شاه امان ا له ، اجرامیگردیداین عمده ترین اشتباه شاه اما ن ا له بود که نیروهای طرفدار تحولات -دموکراتیک ازجمله محمود طرز ی عبد الر حمان لودین ودیگران را  مجبو ربه  موضعگیری اعتراض آ میزعلیه خود  کرد .                    

 بهر حال  شاه اما ن اله  ، طی  دهسال حاکمیت خود، گامهای جسورانه  ایرا بسود آزادی ملی و ترقی اجتماعی بلند کرد. بزیر درفش آ زادی ، " برده گی"  برای نخستین بار در تاریخ  کشور ما - منسوخ گردید. معاشهای مستمری اشراف وامتیازات  سربرآورده گان  طایفه محمد زایی را لغوساخت . علیه نابرابری حقوقی زنان با مردان مبارزهء جسورانه، از سوی ملکه ثریا وخاندان شاهی آغاز گردید. حجاب برداشته شد. به گشایش مکاتب ابتدایی ، مسلکی وثانوی  در شهرها -ولایا ت  و ولسوالیها برای نخستین بار در تاریخ  توجه صورت گرفت. آموزش وپرورش ابتدایی اجباری،مجانی اعلان شد. چندین صد طلبه بدون تبعیض جنسی ، قو می،اصل ونسب ودین ومذهب به کشورهای پیشرفتهء اروپا از جمله به اتحاد شوروی ، جرمنی، فرانسه ، ایتا لیا وترکیه بمصرف وزارت معا رف جهت  تحصیلات عالی اعزام گردید.

نظامنامه ها،اصولنامه ها ومقدم بر همه نظامنامه اساسی(قا نون اساسی ) -در سال 1922م  تد وین ، تصویب ونفا ذ یافت.

به نشر وطبع جراید، مجلات ومطبوعات روشنگرانه کتابخانه هایملی سینما ، تیاتر و  رادیو، توجه ویژه مبذول شد. قصرتاریخی دارالا مان با مصارف گزاف ، آ با د گردید.

مناسبات سیاسی افغانستان با دول همسا یه ، کشور های اروپایی وشماری ازکشور های اسلامی استقرار یافت . بموجب معا هدهء( 28 فبروری 1921م) افغانستان مستقل و دولت نو بنیاد اتحاد شوروی ، استقلا ل همدیگر را برسمیت شناختند . طی دهسال فرمانروایی  شاه امان ا له -  چهل پیام رسمی، تیلگرام ، یاد دا شتهای رسمی ، بیانیه ها و اسناد معاهده ها میان هردو دولت و حکو مات افغانستان واتحاد شوروی ، از مجا ری دیپلو ماتیک مخابره گردید.  بر پایه این اسناد، مناسبات سیاسی ، اقتصادی و تخنیکی افغانستان با دولت شو روی رو به گسترش نهاد.

شاه امان ا له ، درآخرین سالهای سلطنت خود به دوازده کشور آسیایی ،اروپایی و ا فریقا بمسا فرت پرداخت .این سفر ها از 29 نوامبر 1927م آ غاز یافت و تا جو لای 1928م مجموعا هشت ماه تمام را در گرفت.

این مسافرتها اگر ازیکسو اعتبار بین المللی افغانستان را ارتقاء بخشید از سوی دیگر، موجبات خشم وکینهء بی پایان محا فل کهنکار استعمار بریتانیای کبیر را فرا هم ساخت.

بیک سخن  دههء سوم سدهء بیست ، با پر افتخار ترین رویداد های تاریخی مردم افغانستان : قیام مسلحانه ء ملی ضد استعماری ، استرداد استقلال سیاسی ، گسترش نهضت فرهنگی ،اجتماعی  ورشد مستقل سیاسی و ناوابسته گی دولت ملی شاه امان ا له آغاز گردید و با جنبش خود انگیختهء دهقانی شمالی ، شکست فاجعه امیز نهضت ملی شاه امان اله و بحران اجتماعی و سیاسی دوران کو تاه امیر حبیب ا له خادم دین رسو ل لله  پایان یافت.

اما جنگ داخلی ، بحران واستبداد سیاه نادر خان وخاندان ستمگسترش  بویژه در سالهای (1930-1946م) کلیه دست آ وردهای فرهنگی ،سیاسی ملی واجتماعی دوران فرمانر وایی شاه امان ا له را بلعید .

 نادرخان با استفا دهء ضد ملی از شیوه ء ادارهء سنتی استعمار بریتانیا به آ تش اختلا فات قومی و قبیله ای دامن زد .احساسات پاک همبسته گی برادرانهء ملی وضد استعماری مردم افغانستان را جریحه دار ساخت .

شعار " تفرقه بینداز وحکومت کن " استعمار کهن را ، راهنمای عمل نا مردمی واستبدادی خود قرار داد. افغانستان مستقل را بزندان بزرگ تمامی مردمان آزادهء میهن عزیزمبدل کرد . در نتیجهء این پالیسی ضد ملی قدرت سیاسی  به " مستبدین کبیر "  و " مستبدین صغیر" آل یحی  تقسیم  گردید. درچنین اوضاع واحوال- ترور آزادیخواهان  مشروطه طلبا ن  وطرفداران  نهضت امانی آغاز یافت. روشنگران، روشنفکران وبطورکلی جوانان افغان به بهانه های گونه گون ا ز جمله به بهانهء قتل نادرخان زندانی، شکنجه، اعدام و رهسپار زندانها وفرار فراه  و مر غا ب شدند

محمد ولی خان وکیل شاه امان اله ، عبد ا لرحمان لودین، محمد مهدی سرمنشی شاه امان ا له، عبد الحکیم ولواجی، فقیر احمد پنجشیری  (3)  فهرست ناقص مشروطه خوا هان و نیرو های ملی ودموکراتیک وتحول طلبانی بوده اند که بدستورنادرخان و   سردار محمد ها شم ، باتهام میهندوستی و طرفداری ازمشروطیت وا صلاحات ترقیخواهانهء شاه امان اله بپای دار رفته وقربانی استبداد استعماری شدند. یادهمه قربانیان راه آزادی ، ترقی اجتماعی و دموکراسی بخیر باد.

  خلاصه سرکوب خونین آزادیخواهان ، مشروطه طلبان وجوا نان افغان اختناق سیاسی ، استبداد سیاه ، رکود فرهنگی، فقر، بیماری ، بیسوادی - ظلم ملی واجتماعی، جاسوس  پروری  وگسترش  شبکه های  جاسوسی " ضبط احوالات " درگوشه گوشه ء افغانستان از مشخصات ادارهء " استبداد کبیر ! " سردارمحمد هاشم صدراعظم بوده است.

سیاست خارجی این سردار بی عاطفه وبی زن وفرزند ، جاه جوی وبیگانه پرست ، سیاستی بود : غیر فعال ،خنثی ، ضد ملی و وابسته. در دوران  سیطره ء سیاسی ثبات پرستانه حکومت محمد هاشم خان مناسبات بین المللی افغانستان به بسیار کندی انکشاف میکرد.

طی هفده سال تنها و تنها با جاپان وعربستان سعودی موافقتنامهء دوستی و با اتحاد شوروی، قرار داد دو ستی وعدم تعرض، امضاء شد. از کار نامه های درخشان ومثبت این دوران پای گذاری بانک ملی، فابریکه های نساجی پیدایی وفعالیت بیش از بیست موسسهء تولیدی و تجاری بخش خصوصی وانحصارات دولتی به ابتکار مجید زابلی نمایندهء عاقل وبرجسته سرمایه داری در افغانستان نیمه فیودالی بوده است.

 این حکومت  در دورا ن جنگ جهانی دوم در ماه اکتبر 1941م لویه جرگه را دایر کرد وزیر فشار بریتانیا ومتحدین ومنافع بالقوهء مردم افغانستان برای نخستین بارموقف بیطرفی فعال ومثبت افغانستان را تصویب کرد  ودر9می1945م  سفارتخانهء  آلمان دوران فاشیزم هتلری  خلاف گرایش های درونی حکومت فاشست مشرب افغانستان، سر انجام درشهرکابل بسته شد وبتاریخ24مارچ1946م  موافقتنامهء ساختمان شبکه ء آبیاری وادی هیلمند بین حکومات شاهی افغانستان وکمپنی موریسن - کنودسن ا یالات متحدهء امریکا به امضاء رسید.

در چنین شرایط ، ارعاب و اختناق ، جنگ  دوم  جهانی  بر ضد فاشیزم هتلری آغاز و پیروزمندا نه انجام یا فت .

جنگ دوم جهانی سیمای سیاره ء مارا دیگر گون ساخت. تناسب و توا زن قوای جهانی بزیان نیروهای جنگ وفاشیزم و بسود صلح ودموکراسی چرخش تند کرد.

 کشورهای اروپای شرقی ، زیر تاثیر مستقیم اردوی  پیروز مند شوروی راه رشد سوسیا لستی در پیش گرفت . درکشور پهناور چین انقلاب دموکراتیک نوین پیروز گردید. جمهوری خلق کوریای شمالی پس از نبرد دشوار،   راه رشد سو سیا لستی رادر پیش گرفت .

نیم  قارهء هند وسیریلا نکا زنجیر های اسارت استعماری بریتانیای کبیررا پاره کردند ودر راه رشد مستقل دموکراتیک وصلحجویانه گام نهادند. در قاره افریقا نیز جنبشهای ملی وضد استعماری وآزادیخواهانه اوج گرفت وگسترش یا فت .

 ایالات متحدهء امریکا، بمرکز مالی، سیاسی ، اقتصادی اردوگاه سرمایه سالاری مبدل شد. جهان بدو اردوگاه وبه دو  قطب نیرومند سرمایه سالاری ریشه دار و سوسیالستی جوان، تقسیم گردید. درسال1949م نخست پیمان "ناتو" وسپس پیمان "وارسا" تشکیل شد ."جنگ  سرد" عقول وقلوب مردم جهان را زیر پوشش تبلیغاتی گسترده  قرار داد. رسانه های گروهی یک سر وصد ها زبان در گوشه گوشهء جهان به تبلیغات گستردهء سیاسی و آیدولوژیک  پرداخت. در جا پان پایگاه نظامی ایالات متحدهءامریکا تاسیس گردید .پیمان بغداد سپس" سنتو" منعقد شد. درمقابل حضور ونفوذ سیاسی وایدو لوژیک اتحاد شوروی "کمربند  سبز" ونهاد ها سازمانها وتنظیمهای دارای گرایشها ی.  مختلف ومخالف دینی، مذهبی وفرقه ای درپاکستان تاسیس ، وازسوی عربستان سعودی تقویت گردید.    

بعد از جنگ دوم جهانی ، در ایران حکومت ملی دکتر مصدق  روی کار آمد. صنایع نفت ایران ، ملی اعلان شد. اما این دولت ملی به علت مداخلات آشکار وپنهان ابر قدرتها ، نیروهای واپسگرا  وماجراجوی داخلی بادریغ ودرد، قادر به حفظ دست اورد های مبارزات  ملی ودموکراتیک توده های ایران شده  نتوانست ودر نتیجهء مداخله ودخالت اشکارنیروهای خارجی درسال 1953 خورشیدی  در ایران کودتا صورت گرفت ورضا شاه باردیگر برمقدرات مردم ایران حاکم گردید.

در می 1946م سردارمحمدهاشم  صدراعظم مجبور به استعفا و سپهسالا رشاه محمود  مامور تشکیل کابینه گردید. برای جلب پشتیبانی سیاسی همکاری اقتصادی، تخنیکی و  فرهنگی جامعه جهانی بویژه ایالات متحدهء  امریکا، به مشق دموکراسی طراز سرمایه سالاری پرداخت.  نخست قیدوبندها و زنجیروزولانهء  زندانها را  لغو کرد. اعلامیه ء جها نی حقوق بشر را مورد تایید قرار داد. آزادی مطبوعات وفعالیتها ی احزاب سیاسی را اعلان کرد. جنبش محصلین  دانشگاه کا بل نخست به تشویق حکومت بفعالیت پر سر و صدا  آغاز نهاد. اما بزودی از کنترول گماشته گان دولت وفرزندان اشراف بیرون گردید.

 مبارزه برای دورهء هفتم  شورایملی ، شار والیها آغاز وانجام یافت. جنبش ویش زلمیان، حزب خلق برهبری دکترعبدا لرحمان محمودی ، جمعیت وطن، برهبری میرغلام محمدغبار، بفعالیتهای  دموکراتیک سیاسی آغاز نهادند .هر یکی ازین  جنبشها،  سازمانهای  سیاسی و جمعیتها ، دارای فرکسیونهای پارلما نی و ارگانهای نشراتی مستقلی بودند . جریدهء "انگار"، "ندای خلق" ، "ندای وطن" به طبع ، نشر و تبلیغ اهداف سیاسی ،اقتصادی ، اجتماعی  وفرهنگی ،"ویش زلمیان، "  خلق "  و جمعیت وطن" آغاز  کردند. شاه محمود صدر اعظم، لقب " پدر -دموکراسی "  یافت.

 دردوران حکومت ایشان ، سیاست خارجی  افغانستان محاط بخشکه ،از مرز بیطرفی سنتی ،غیر فعال وخنثی عبور  وبه بیطرفی مثبت گرایش پیداکرد. بگونهء مثال سیاست خارجی حکومت شاه محمود خان ، با اتحاد شوروی، ایالات متحدهء امریکا ،دولت نو استقلال هندوستان ، لبنان سوریه ، مصروجمهوری خلق چین ، توسعه وتحکیم یا فت.

مناسبات تجارتی، سیاسی اقتصادی و فرهنگی کشور ما با این کشور های دارای نظاما ت مختلف اجتماعی - اقتصادی رو به گسترش نهاد.

نماینده گی ملل متحد در افغانستان، زیرنام"اداره ارتباط  امداد تخنیکی ملل متحد، تاسیس گردید واز مشوره های کار شناسان ملل متحد  درامور افغانستان استفاده ً لازم صورت گرفت. اما با پیدایی دولتهای  نظامی واستبدادی در پاکستان  وایران ،  حکومت شاه محمود خان  بزودی سیمای ضد ملی ، ضددموکراتیک و واپسگرایانه خودرا آشکار ساخت. برتظاهرات خیابانی شهریان کابل، جنبش محصلان  آزادی انتخابات وآزادی مطبوعات حملات سرکوب گرانه ومستبدانه آغاز گردید. پیشروان جنبش ملی- دموکراتیک و مشروطیت ودر پیشاپیش آنان داکترعبدالرحمان محمودی ، میرغلام محمد غبار وفیض محمدانگار ودیگر ترقیخواهان یکی پس از دیگر، خلاف ارزشهای اعلامیهء جهانی حقوق بشر واصول دموکرا سی، بدون محاکمه زندانی شدند.

درچنین فضای تیره وتار ومختنق ملی وبین المللی قرعهء فال بنام سردارمحمد داود نمایندهء عا قل خاندان سلطنتی زده شد دردوران حکومت متمرکز واستبداد ی محمد داوود، سیاست صلح دوستی وهمکاری با کشور های دارای نظامات مختلف اجتماعی -اقتصادی به آهنگ شتابنده گسترش یافت .بعد از انعقاد لویه جرگه (1956خورشیدی) وارتقای قابلیت دفاعی کشور، درسیاست خارجی افغانستان گرایش رو شن بیطرفی مثبت وفعال آشکار گردید.اعتبار بین المللی افغانستان با لا رفت .

مناسبات اقتصادی ،سیاسی ،تخنیکی وفرهنگی افغانستان با اتحادشوروی اردوگاه سوسیالستی و کشورهای غیر منسلک تقویت یافت. با کشورهای برازیل ، برما ، سویدن ، جاپان، اندو نزی،المان فدرال ، یوگوسلا ویا جمهوری خلق چین، فنلند ،ارجنتاین ،سیلون ، المغرب ، نیپال ، بلغاریا ، مکسیکو ، چکوسلواکیا و الجزایر برای نخستن بار بعد از جنک دوم جهانی ، مناسبات سیاسی افغانستا ن در سطوح مختلف بر قرار و تجدید گردید.  درجنبش عدم انسلاک مقام مستقل وفعال خود را ، برضد استعمار کهنه ونو ، تبعیض نژادی ، دسته بندیهای تجاوز کارانهء نظامی و بسود نهضت آزادی و صلح  احراز کرد.

در دوران صدارت سردار محمد داوود ، رهبران برجستهء آسیا ،افریقا ، امریکا واروپا بنیا گذاران نهضت عد م  انسلاک از جمال عبد الناصر ، جواهر لعل نهرو ، دکتر عبد ا لرحیم سکا رنو، آیزن هاور رییس جمهور ایالات متحده ء امریکا وخروشچف صد را عظم اتحاد شوروی به افغانستان مستقل وغیر منسلک ، مسافرتهای دوستانه انجام دادند ومتقابلا زمامداران افغانستان دران کشور ها مسافرتهای حسن نیت داشته اند.

درجر یان سا لهای صدارت سردار محمد داوود همچنان ، مناسبات تجارتی افغانستان با اتحاد شو روی ، پاکستان ، المان فدرال ، پولیند ، چکوسلواکیا ،هندوستان، ا یتالیا ،مصر ،جاپان ، چین ، فرانسه ،ایران وبلغاریاانکشاف یافت وپروتوکولها عقد شد.

دردوران صدارت سردار محمد داوود ودر سال 1340خورشیدی ، همزمان با جشن چهلمین سالگرد افغانستان ، نمایشگاه بین المللی، درمنطقهء جشن دایر گردید و کالاهای تولیدی چهل کشور جهان به نمایش گذاشته  شد.

در همین دوره از انکشاف روابط بین المللی کشور ما ،  هیاء تهای فرهنگی افغانستان ، در سیمنارها و کنفرانسهای بین المللی امکان اشتراک فعال یافت.

در سال 1334 خورشیدی موسسهء تعلیم و تربیت امریکا ، امر پرورش معلما ن و کار مندان نهاد های آموزشی وپرورشی افغانستان را تحت نظارت خود قرار داد وموسسات تعلیمی امریکا در عرصهء آموزش وپرورش کادرهای معارف ومراکز پرورشی تحصیلات عالی کشور فعالیتها ی چشمگیری انجام داد .

 درین دوران هيئاتهای فرهنگی ، هنری و ورزشی نیز بین افغانستان و کشور های دوست مبادله  شد.

 موزیم پر از شگفتی و میراثهای تا ریخی و فرهنگی افغانستان در مرکز توجه جهانگردان وژورنالستان قاره های مختلف قرار گرفت.

بتهای بامیان وشهکار های معماری وهنری تمدن بودایی افغانستان ، از آثار زنده و پر از شگفتی ای بود که  هرسال هزاران جهانگردرا بخود جلب میکرد.0( بزرگترین افتخار طالبان ونصیر اله بابر، ازویرانی این شهکارهای هنری افغانستان، بزرگترین خجلت وشرمساری تاریخی خواهد  بود ). درین دوره،  قرادادهای همکاری فرهنگی امضاء گردید. وافغانستان بعضویت موسسات معتبر بین المللی پذیرفته شد. انجمنهای دوستی افغانستان با  اتحا د شوروی ،هند ،  چین،  مصر  و  فرا نسه تاسیس شد

 درعرصه های  ترقی وسایل اطلا عات ومخابرات گامهای مثبت برداشته شد. درین سالها، سیاست خارجی افغانستان  وموضعگیری  نماینده گان آن ، در سازمان ملل متحد  و  موسسات اختصاصی آن در جرگه های دول غیر منسلک ، درکنفرانس ومجامع بین المللی درخشش وباز تاب روشن یافت. نماینده گان افغانستان ، در کنفرانس تاریخی وجرگهء نهضت عدم  انسلاک شهر باندونگ وبلگراد، در کنفرانس ایکافی وبانکهای بین المللی بصورت منظم اشتراک فعال ورزید. لازم بیاد  آوریست که این تحولات شتابندهء بین المللی ، در پروسهء رشد مستقل ملی   وا جتماعی، اقتصادی وفرهنگی ودر بید اری سیاسی  وخود آ گاهی اجتما عی وملی مردم میهن ما نیز تاثیرات فعا ل و سازند ه ای را بجا نهاد . درچنین شرایط ملی و بین المللی جمعیتها، سازمانها،حلقه های ملی دموکراتیک ومذهبی ، جوانه زد. مبارزات سیاسی ، سازمانی ومسلکی روزتاروزگسترش یافت . تضادهای درون جنبش وجامعه حادگردید اما حکومتها و دولت دههء دموکرا سی ، بویژه موسی شفیق صدراعظم وسپس  محمد داوود رییس جمهور ،  زیر فشار محافل واپسگرای پاکستان -شهنشاه ایران، بنیاد گرایان ،  وامیران  کشورهای عربی خاور میانه از جمله به تشویق انورسادات رییس جمهور مصر،  خاندان سعودی و حا میان بین المللی آنان ، در مسایل خیلی حساس و تاریخی ملی نظیر استفاده از آب دریای هیلمند و تامین حق خود ارادیت خلقهای پشتونخو ا وبلوچستان  راه سازش غیر اصو لی وضد منافع ملی  را درپیش گرفتند.

علیه  سیاست نا وابسته گی ملی ،اصول همزیستی مسالمت آمیزبین دولتها دارای  نظامات  مختلف و متفاوت   اجتماعی- اقتصادی وتساو ی حقوق ملل و مردمان جهان وبویژه  علیه سیا ست بیطرفی فعال ومثبت کشور چرخش تند ومتهورانه ای را آغاز نهادند.

به اساس این واقعیتهای تلخ تاریخ معاصرکشور ، خلاف داوریهای یکسو نگرانهء عظمت طلبان ملی،  شماری از تحلیلگران سیاسی   و"جعلکاران" تاریخ نوین کشور، با قاطعیت میتوان ادعا کرد که : قیام هفتم ثور، علیه حملهء دیوانه وا ر سردارداوود ، کودتای جنون آمیز ضد نورمحمدتره کی  سرکوب حفیظ اله امین ، واژگونسازی دولت دکتر نجیب ا له،کشمکشهای خونین تنظیمهای "جهادی "  برای کسب وحفظ قدرت سیاسی، حملهء  تجاوز کارانهء طالبان، القاعده  وفوج  پاکستان، در قلمرو افغانستان مقا ومت جبههء متحد ملی ،ودر نهایت  تصفیه ء  طا لبان ، القا عده  ودیگر  ترورستهای  خارجی از افغانستان توسط جبههء متحد مقاومت ملی و نیروهای مسلح امریکا و "ناتو"  همه وهمه پیامد ونتیجهء چرخش تند خاندان سلطنتی از سیاست بیطرفی مثبت وفعال، اصول همزیستی مسالمت آ میزونتیجهء چرخش تند سردار محمد داوود ، از بیانیه ء " خطاب به مردم" واز اهداف ملی ، راه رشد مستقل ملی و نا وابسته گی  کشور ما  -بو ده  است  .بنابرین  تهی مغزانی که ، نیرو های ملی-دموکراتیک و ترقیخواها ن جامعه را مسوول این همه رویدادهای خونین تاریخ قلمداد میکنند ، خود آگاهانه یا غیر آگاهانه،  اب به آسیاب افزار های نیمه جان ومحکوم بمرگ این  یا آن ا بر قدرت ومیراثخواران استعمارکهن میریزند.

  مگریکی ازسیاه ترین  تند پیچهای تاریخی و لحظات تلخ زنده گی  مردم کشورما زمانی بوده است که سیلا ب جهل وجمود، طاعون  مرگبار زمان  بنیاد گرایی ، تیرورزم بین المللی وتاجران مواد مخدر ،از پاکستان ومرداب پرورش طالبان ظلمت، یکجا با فوج پاکستان خلاف سمت حرکت تاریخ   وطبعیت ، بسوی  کوهپایه های  سپین غر وهندو کش  بیدار وگذرگاههای کوه با با و گوشه گو شهء میهن ما، از سو ی بازیگران"بازیها ی بزرگ نو" به ا مید دسترسی به  میدانهای  نفت  آسیای میانه ، صادر گردید.

درین تهاجم گسترده ووحشیانه ، طا لبان ناپا کیزه مغز، القاعد ه فوج پاکستان ، بخشی از فرماندهان حزب اسلامی ، مولوی حقانی و حواریون مولوی محمد نبی، ملی گرایان،  سلطنت طلبان،  سیطره جویان سیاسی گونه گون ،  بیک سخن تمامی دنباله روان  جنبش واپسگرا ی طالبان در درون وبیرو ن مرز ها ی کشور، بصورت فعال ،غیر فعال ،مستقیم غیرمستقیم،آشکار وپنهان ، اشترا ک نظامی ، تبلیغاتی، سیاسی، معنوی ومادی میکرده اند. درست در همان لحظات تلخ تاریخ  معاصر، مشتی از نژاد پرستان و پیروان اندیشه های فاشیزم هتلری کتاب،"دوهمه سقاوی"را  در شهر پشاورنوشتند واز نسل کشی  وکوچاندن اجباری مردم شمالی   مغا یر ارز شهای اعلامیهء جهانی حقوق بشر دفاع کردند. اعلامیه ء-" بابا ی ملت !" ازشهر جده صادر گردید . اشغا ل  شهرمزار شریف    نژاد کشی (27می1997م) وتوسعهء قدرت نظامی طالبان، نشانهء تامین تمامیت ارضی  افغانستان  وتامین وحدت ملی، موعظه  و توجیهه عظمت طلبانهء ملی  شد  . شاغلی جنرال رحمت اله صافی ودیگرسیطر ه جویان نظامی- سیاسی توسط رسانه های گروهی یک  سر وصدها  زبان  اردوگاه جنگسالاری ،  ازین تجاوز آشکار تروریزم بین المللی   ،با طمطراق وشوروشوق تهی ازاحساس ملی- میهنی وبدون شناخت همه جانبه منافع و مصا لح عمومی ملی، به شیوهء بسیار تنگ نظرانه استقبال کردند. درنتیجهء اینهمه زد وبندها ی بین المللی کشتار خونین ووحشیانه  مردم ملکی آ غاز یافت. نیمی از نفوس آفریننده ومستعد به آ مو ز ش و پرورش کشور ما درحجاب قرون  وسطایی ودر چهار دیوار خانه های تنگ و تاریک زندانی شدند. مرد سالاری بیداد کرد. زنان آ زاده وما دران آفرین میهن، باساس امر ونهی طالبان خیره چشم  ، با شلاقها-وسیمهای تابداده وسنگ تحقیر وسنگسار شدند. کانونهای  گرم خانواذه ها رو به پریشانی وفروپاشی نهاد. دختران وگل خوشه های نوشگفتهء آرمانهای پیشرو مردم وطن، پژ مرد ه شد. نقش زن و مادر ، بمثابهء  محور و چراغ  روشن خانواده بیش از هر زمان دیگر کمرنگ ، خیره وبیفروغ گردید.

فقط درچنین لحظات دشوار تاریخ ، پاسداران دره های نور وروشنایی کهستانیا ن وپلنگینه پو شان هند و کش بیدار،مردم رزمنده ء دل دلاور افغانستان ،پهلوانان سیستان، بست ،غور و هرات باستان، شهسواران کرانه های آمو وبلخ بامی، علم مقاومت  عادلانهء   جبههء متحد ملی را  بر افراشتند و  زیر شعارشور انگیز "قربانی تا  آخرین قطرهء خون - یاآزادی میهن" به نبرد عادلانهء ملی ومیهنی  آغاز کردند .

سر انجام  این جبهه ، درپیش چشمان همه  مردم روشن بین افغانستان وجهان ،  یکجا با جامعه جهانی و پاسدارن صلح  "ملل متحد" ، قادر به طرد ، دفع طالبان ومتحدین  عربی وعجمی آنان ازمیهن ویران و  مستعد به تکامل ما شدند . وبه این صورت،  بخشی  از ستمدیده گان آزادیهای    نیم بند و ابتدایی  خودرا به پشتیبانی بیدریغ و آشکارای،  جبههء متحد ملی   موءقتا  به چنگ آوردند.

اما تاجاییکه از رسانه های گروهی بیرون مرزی شنیده میشود باز تلاشهای موذیانهء پشت پرده ء میان محافل کهنکار بریتانیای کبیر،اسلام آباد کابل ونماینده گان ادارهء بوش جر یان دارد تا دنباله روان جنبش طالبان  حزب اسلامی  وتمامی بنیاد گرایان، واپسگرایان  و پادوهای دیروز خودرا "غسل تعمید" دهند و وارد صحنهء فعال نظامی و سیاسی کشورنمایند وبه این بهانه، اهداف نا تمام سلاطین نفت خوار جهان راباپیچ ومهرهای دیگری درین  منطقهء  اسیا به پیروزی رسانند. وافغانستان  آتشدل وصلحدوست مارا سوگمندانه  به "کربلای" خونین دیگری در "قلب آسیا " تبدیل کنند.  

نتایج : از خلال این معلومات موء جز مبارزات آزادیخواهانهء مردمان افغانستان ، درسها ی   مشخص وآ موزندهء زیرین را میتوان آموخت که :

 - بنیاد  افغانستان، بر ویرانه های خراسان قرون وسطایی،  دوصدو پنجاه وهفت سال پیش در شهر قند هار،  نهاده شد. 

- مر دم آزادهء افغانستان در جر یان این مدت  فراز وفرودها ، پیروزیها و شکستهای تلخی را تجربه کرد ه است.                     

- در مبارزات مسلحانه پیرو زیهای درخشانی بدست آورد ه ، اما این همه  دست آوردهای مبارز ات آزادیخواهانهء مردم بپا خاستهء وطن را شاهان ،امیران ورهبران سیاسی ودولتی، غالبا در قمارهای سیاسی  باخته اند.

- در دوران امیر حبیب ا له سراج رهبرا ن نهضت مشروطیت اول (1906-1909م) لقمهء توب، تیر باران ، حلق آویزوزندانی گردید. ونهضت مشروطیت دوم (1911-م1919) سرکوب  وزندانی شد.

- طرفداران  نهضت ملی شاه امان ا له ، جوانان افغان و دیگر ترقیخواهان ازسوی محمد ناد رخان   وسردار محمد هاشم صدراعظم (1930-1946م) سرکوب خونین ، تیر بارن وحلق آویز وزندانی ودهها  تن از ترقیخواهان  درجریان این زندانهای مخوف وقرون وسطایی جانهای شرین خودرا از دست دادند یادر سرا شیبی عمرو نیمه جان گویا آزاد شدند .

- جنبش  محصلان  دانشگاه  کابل، رهبران نهضت ملی  ویش  زلمیان سازمان سیاسی خلق برهبری عبدالرحمان محمودی ،جمعیت وطن برهبری میرغلام محمد غباردر دوران" استبداد صغیر"(1946-1963م)  پراگنده سرکوب وبدون محاکمه محکو م به حبسهای طویل گردیدند.

- در دهه دموکراسی محمد ظاهرشاه  ودوران جمهوریت سردار محمد داود نسل نو خاسته دیگری در شرایط ملی وبین المللی دوران جنگ سرد  -  با اندیشه های ملی - دموکرا تیک ، دموکراتیک  نوین،مشروطه خواهی ملیگرایی وبنیاد گرایی اسلامی یکی پس از دیگری جوانه زد.  مبارزه ء صنفی، سیاسی، مسلکی وعقیدتی کرد. اما در سالهای (1963-1978م)از سوی حکو مات  دههء  دموکرا سی و  سپس  در دوران  جمهوری سردار محمد داوود صدها تن از محصلان  واستادان د ا نشگاه کابل ، کارگران، معلمان ، داکتران ، فعالان و رهبران سیاسی کار مندان بلند پایه  نظامی و ملکی از جمله محمد هاشم میوند وال صدر اعظم ، به  بهانه های  مختلف ، سرکوب خونین زندانی، جاروب وپراگند ه گردید

- دردوران  حاکمیت ح د خ ا  و "جنگ اعلان.نشده" عملا  هرگونه اپوزسیونی نفی شد و کار خود محوری وانحصار قدرت تا به آنجا  کشید که دکتر نجیب اله رهبر فعا ل ما یشاء و قلب ماهیت شدهء" ج. وطن "  غبار فقید، به  بنیاد گذاران  حزب د خ ا نیز رحم نکرد. از جمله  به سن (58) ساله گی مرابه بهانهء وابسته گی به حزب اسلامی حکمتیارمحکوم  به اعدام ودر سلولی دربسته  بیش  از دوسال  زندانی ساخت .

 اما باشگفتی باید گفت که با سرازیر شدن سیلاب گل آلود وتند تنظیمهای   بنیاد گرا و ارباب غنایم  از پاکستان، وزیران قوای مسلح ونزدیکان محلی و قبیله ای او نخستین نیر وهای نظامی و سیاسی ای بودند که سو گمندانه سلاح بر زمین گذاشتند. وبه آشتی ناپذیر ترین دشمنان انقلاب ملی - دموکراتیک کشور، اولا به حزب اسلامی حکمتیار داوطلبانه تسلیم وسپس دنباله رو جنبش کور  طالبان  ظلمت شدند.

 از زمان  استعفای دکتر نجیب اله تا طرد ودفع  طالبان  نز دیک به دوازده سال ، دوران سرکوب خونین ، ذبح ، تیرباران اختطاف، آدم ربایی، کشتار خود سرانه، اسارت مردم بیگناه، کشمکشهای خونین تنظیمهای جهادی  ودوران حاکمیت بیچون وچرای ارباب غنایم،  فرو پاشی نظم ، مهاجرتهای اجباری نیروهای دمو کراتیک - ملی ، کار شناسان رشته های مختلف علمی ،فنی و فرهنگیا ن  بوده است .

 با ذکر ا ین واقعیتهای  تلخ  تاریخ  افغانستان ویران وبی سقف  و در میتوان گفت که درحال حاضر،  هیچ  نیروی نظامی- سیاسی  در کشورما  یافت نه میشود که به شکلی از اشکال در آسیاب این حاکمیت های بی لگام ،آب نریخته  و گزندی ندیده باشد.

- به محاکم کنونی افغانستان، پاکستان ، عربستان سعودی ، جمهوری مصرلیبیا ،امارات عربی  وایران اسلامی نیز نمیتو ان اعتماد کرد . ابر قدرتها وشرکای  سلاطین  نفت نیز عامل  اساسی این اوضاع غم انگیز منطقه  و کشور ما بوده اند. پس چگونه ازین بن بست و مانع تاریخی عبور کرد

 به نظرم  در حال حاضر ، فقط یک راه  برای همه مردم افغانستان مانده است که :  به ارزشهای دموکراتیک قانون اساسی ، قانون مطبو عات - قانون انتخابات، قانون احزاب سیاسی ودیگر قوانین دموکراتیک چنگ بزنند واز طریق انتخابات دموکراتیک و آ زاد  در حا کمیت وتنظیم حیات ملی خود، اشتراک فعال وقانونی کنند .

وتجا رب آزمون شده نلسن مندیلا ، شخصیت بزرگ افریقای جنوبی را  رهنمای عمل سیاسی اجتماعی وملی خود قرار دهند . دعوت مندیلا برندهء جایزهء صلح نوبل، ازسوی نخستین رییس جمهور منتخب مردم کشور به افغانستان وشنیدن پند وپیامهای ان ابر مرد تاریخ به هنگام پایه گذاری بنای افغانستان نو در روانهای آ سیب دیده وافسرده ء تودههای ر نجدیدهء افغانستان بدون تردید،  احساس، خوشبینی دوستی  همبسته گی برادرانه، فداکاری گذشت  اعتماد متقابل  وآشتی  جویی را ایجاد میتواند.

- افغانستان امروز با همه ثروتهای سرشار طبیعی ونیروهای انسانی هنوز درشرایط  قبیله سالاری ونیمه فیو دالی دست وپا میزند.

- نیر وهای انسانی کشورما ، در حال حاضرسوگمندانه  به گروه گانهای  مافیای موادمخدر و نفتخوارن جهان ،  مبدل شده اند

 - بعد از تد ویرلویه جرگه وتصویب قانون اساسی با دریغ وافسوس تضادهای غیر عمدهء قومی ، قبیله ای ، محلی ومنطقه ای کشور ، بصورت آگاهانه وشعوری، بسود تنظیمهای بنیاد گرای ساخت پاکستان، وهابیان ، طا لبان ،سلطنت طلبان، مافیای مواد مخد ر ، تجدید نظر طلبان  و تمامی فرصت طلبان داخلی،زشت تراز همه  به  نفع   محافل  نظامیگر پاکستان، وهابیان کشورهای عربی ، حلقه  های کهنه کار بریتانیای  کبیرومحافظه کا رترین و حریص ترین حلقه های سرمایه سالاری  جهان، عمده شد ه است.این نیرو های دارا ی منافع مشترک چندین ملتی،پیش چشمان باز نوخاسته گان  و وجدانهای بیدارمردم ،در برابر رشد مستقل  ملی   -دموکراتیک ،آزادی تاءمین صلح  ترقی اجتماعی،تساوی حقوق ملل ومردمان و استقرار  حاکمیت ملی مردم افغانستان،  سنگ اندازی  آشکار ،پنهان، مستقیم و غیر مستقیم میکنند.

- برخلاف این نیروهای زوال یابنده، نیمه جان ومحکوم بمرگ سیارهءما جبهه متحد  ملی و دموکراتیک مردم افغانستان دیر یازود  تشکیل میشود.                           

-  صفوف نیرو های طرفدار آ زادی ، دموکراسی ، ترقی اجتماعی ، صلح و برابری حقوق ملل ومردمان، بویژه جنبش دموکراتیک جوانان ، نهضتهای - دموکراتیک و اجتماعی زنان  و هواداران  تساوی حقوق زنان با مردان روز تا روز گسترش مییابد. فشرده و فشرده ترمیگرد د.  قابلیت  حیاتی ونیرو ی  بیشتر کسب میکند.                                                

- آ یندهء به جنبش جوانان پخته جوش، سخت پیمان  ونسلهای رشد یابنده  و کارآگا هان کشورما  ، تعلق  میگیرد.

 این جوانه های امیدهای سرکوفته ونیروهای رشد یا بندهء  مردم ما با ا لها م از سنن مبارزات آزادیخواهانهء پدران وپدران پدرا ن خویش یک بار دیگر بپا می خیزند  و"حماسه های نا تمام"  آزادیخواهان  و قهر مانان ملی خودرا با وسایل وراههای دموکراتیک ومسالمت آمیز به قله های نوین پیروزی میرسانند.

- به سکون پرستان کج آهنگ وبه تمامی طالبان ظلمت و مزدوران سلا طین چشمه های کور شوندهء  نفت ، این حقا یق تاریخی را

با همه سر افرازی و غرور سالم ملی ودر عمل آشکا ر خواهند کرد که:

نه استعمار کهنه و نو، نه میراثخواران استعمارو استبداد استعماری، نه شاهان، امیران و پیچ و مهره های ابر قدرتها و پادو های منطقه ای آنان-

نه سر کوب خونین  آزادیخواهان ،نه صدور ضد انقلاب مسلح ،دهشت افگنی ،  تیرورزم بین المللی و بنیاد گرایی ،نه سیطره جویان قومی - قبیله ای ونه غا صبان حق حاکمیت ملی مردم افغا نستان ، هیچیکی ،هرگز و بطور قطع ، مانع گردش زمین وزمان ومانع مارش ظفر آفرین توده های مردم بپا خاسته ء افغانستان  وبشریت ترقیخواه ،   شده نمیتوانند .  حاکمیت ملی سرانجام به نماینده  گان  منتخب ، کارگران، دهقانان پیشه وران،عارفان صیقل شده ، عا لمان روشن بین و مردمگرایان  مذهبی، روشنفکران  ترقیخواه،  سرمایه داران ملی  وتمامی نیرو های  طرفدار  نا وابسته گی ملی، آزادی، دموکراسی، صلح ،ترقی ،عدالت اجتماعی  و هوا داران واقعی  باز سازی ونوسازی وطن، انتقال مییابد .           

امر عادلا نهء مردم دیر یا زود پیروز میشود ومردم وطن ما سر انجام برسر نوشت  ومقدرات  تاریخی خود حاکم  میشوند .

-افغانستانی هزارا ن بار   متحد تر،، زیباتر ، شگوفان تر و نیرومند تر از  دورانهای زمینداری اربابی ، قبیله سالاری ،  مرد سا لاری  و سر زمینی   پاکیزه ،شسته ،پاک  وخالی از کشتزار های   تریاک    وچرس-   را آباد میکنند . افغانستان جوان و " جامعه جهانی" را  ازین خجلت وشرمساری  تاریخی  حتما  نجات -    می  بخشند .

 و در نهایت  بر دنیای کهن  وبر ضحاکان نفتخوار جهان، بار دیگر بزیر درفش کاوه های روزگاران نو، یورشهای تاریخی نوین و  ضربات آهنگرانه ء خود را و ارد می آورند.ودر بامدادا ن پیروزی نو برنیروهای کهن و دوپهلو، این ابیات" غزل قلندرانهء"  حکیم سنایی غزنو ی را به بانگ رسا زمزمه مینمایند که:.

 

          " ای  یار مقامر دل!پیش آی و دمی کم زن   "

          "زخمی که زنی برما مردانه و   محکم زن   "

          " در مجلس مستوران وندر صف  مهجوران  "

          " هم جام چو رستم کش،هم تیغ چو رستم زن "

         "  یا را ن  مو افق  را  شر بت ده  و پر پر ده"

         "  پیران منافق را  ضربت زن ومحکم  ز ن   "

  "حکیم سنایی"

   :

مقا مر-ع.(بضم اول وکسر چهارم) قمار کننده،قمار باز

مهجوران- جدا مانده گان ، دور افتاده گان. (فرهنگ عمید)

یادداشت :

جناب دکتر محمد رضا  شفیعی  کدکنی ، سنایی  شناس   بی همتای   حوزهء فرهنگی ما ،این غزل سنایی غزنوی را در کتاب  انتقادی - " تازیانه های سلوک " نقد وتحلیل چند قصیده از حکیم سنایی  چه بجا "قلندرانه " نامیده اند.

 

 

اکاد میسین دستگیر پنجشیری

ایالت واشنگتن - امریکا

28 اسد 1383 خورشیدی .

 

پا ورقیها

         ***************************************                             

  (3)   فقیر  احمد پنجشیری.

 

  دربارهء هویت وشهرت مکمل این مبارز وطن معلو مات دقیق ندارم.   روشنفکران وپژوهشگران افغانستان وکهنسالان   پنجشیر

تاکنون هیچیکی، در بارهء  زند ه گی وکار این مرد آزادیخواه مردم 

 ما  چیزی نه نوشته اند .مطالبی که تا کنون در دسترس علا قه مندا ن تاریخ معا صر قرار گرفته است بسیار اندک و نا کا فی میباشد .مگر تاجاییکه از" خاطرات سردار محمد رحیم خان" (1) بر می آید. این مرد فرهیختهء دیار ما، از طرفداران نزدیک  شاه امان ا له بوده  ،در هندو ستان تحصیلات عا لی خودرا پایان بخشیده بود ه است فقیر احمد پنجشیری مدتی رییس جنگلات، سپس کارمند وزارت خارجه و در دوران شاه امان اله  بحیث سکر تر سفارت افغانستان، مقیم مسکوتعیین شده بود.

بقول خانم رحمانی، فقیراحمد پنجشیری واحمد رحمانی با عبد الرحمان -لودین و حلقهء"  جوانان افغان" ومشرو طه خواهان،  پیو ند سازمانی وفکری محکم داشته،هردو کارمند سفارت افغانستان در مسکو بوده انددران دورا ن سردار محمد هاشم خان، برادر نادر خان . نیز سفیر کبیرکشور ما در مسکو بود وبا سفیر کبیر بریتانیا مناسبات بسیار نزدیک داشته است.بقول خانم رحمانی ، فقیر احمد پنجشیری علیه روابط نزدیک سردار هاشم خان با سفارت بریتانیای کبیر ، چندین بار اعتراض و باری هم اورا بجاسوسی انگلیس متهم وبا فیر تفنگچه تهدید کرده بود.

هرگاه احمد جان رحمانی سینهء خودرا سپر نمیکرد و مانع فیر فقیر احمد پنجشیری نمیشد ،بقول خانم رحمانی ، شاید حیات سردارهاشم خان به -پایان میرسید (2)

بقول سردار محمد رحیم خان، عاقل ترین نوهء امیر عبد ا لر حمان خان وپدرهنرمند شایستهء  میهن" میرمن پروین" ، درهمانروزیکه  خاندان غلام نبی خان چرخی بفرمان  نادرخان، گرفتار ونزد  نادر خان ، در مقابل قصر دلکشااحضار گردید. نادر خان بی مقدمه به فحش دادن وناسزا گفتن به غلام نبی خان چرخی پرداخت.اورا توطیه گرخواند. اما غلام نبی خان نیزمردانه واکنش  نشان داد و اظهار داشت:

  : " توطیه ودسیسه تخصص تو ست" آنگاه نادرخان به محافظین خود دستور داد.  اورا لت وکوب نمایند تا قالب تهی کند .    سید شریف یاور باقنداق تفنگ  به فرق او کوبید. سپس اورا چندان زد  تا بمرد" درهمانروز و به احتمال قوی در هفتم نوامبر 1932م   -

 ( 16عقرب 1311خورشیدی)  فقیر احمد پنجشیری، یکجا با محمد ولی خان دروازی (وکیل شاه امان ا له ) ومحمد مهدی سرمنشی شاه اما ن ا له ( پدر محترم محمد آصف آهنگ وکیل دورهء 12 شهر کابل) به دار آویخته شدند و به  درجه ءشهادت رسیدند.(3)

.  همچنین به گفتهء سردار محمد رحیم خان، عبد ا لرحمان لودین نیز قبلا در سال 1330 خورشیدی در مقابل قصر دلکشا به  دستور ظالما نه وجبو نانه ء نا در خان خلاف قانون و احکام دین اسلام و ارزشهای ابتدایی حقوق انسانی تیر باران شده بوده اند.

بقول سردار محمدرحیم، عبد ا لرحمان لودین یکی از مترقی ترین رجال دوران خودش ومبارز ضد استبداد بوده است وتمامی اسناد وکتابچهء یادداشت واشعار انقلابی لودین ، بدست نادر خان افتاده بوده است ظاهرابه همین دلیل این مرد با شرف وطن، تیر باران وشهید شده بود.ه اند.

به گواهی موثق سردار محمد رحیم خان ، اسناد وکتابچهء یادداشت لودین نزد حافظ نور محمد کهگدای رییس دفتر محمد ظاهر شاه، موجود بوده است.

همچنان خانم احمد جان رحمانی مشروطه خواه وسکرتر سفارت افغانستان مقیم مسکو ، در آخرین روزهای زنده گی خود در مکرو ریان روایت کرد که : "عبد الر حمان لودین، فقیر احمد پنجشیری واحمدجان رحمانی نخستین حلقهء انقلابی ، مترقی و دارای اندیشه های علمی  مرد مسالاری بود ه، به همبسته گی برادرانه.با احزاب دموکراتیک و کار گری   جهان وفا داری داشته اند . اینکه چرا احمد جان رحمانی از مرگ نجات یافته بوده است. و هژده سال تمام درشرایط بسیار دشوار عمر خودرا در زندان استبداد قبیلهء خود سپری کرده بود ه اند، به نظرم دلایل زیرین بوده است :

نخست فرزند غلام رحمان  خان از قبیلهء محمدزایی بود.

دو دیگر نخستین افغانی بوده که با یکی از د ختران فرهیختهء ارستو -کراسی روسیه تزاری، ازدواج کرده بود ه اند.

سوم وعمده تر از همه اینکه مانع فیر تفنگچه ء فقیر احمد پنجشیری علیه سردار محمد هاشم  خان شده ، در برابرش سینه ء خودرا سپر کرده بود.

محمد ولی خان دروازی نیز نخستین شخصیت ملی و آزاد یخواهی بوده اند که در سپیده دم استرداد استقلال سیاسی افغانستان مستقل ، در رأس هیأ تی به مسکو مسافرت کرده وپیام شاه اما ن ا له را به رهبر حزبی و دولتی اتحاد شوروی سپرده بود.

این دولتمردان ملی، ازادیخواه و ضد استبداد استعماری افغانستان مستقل و این مشروطه خواهان ، مغزهای متفکر وهوا دران صدیق آزادی ،دموکراسی و ترقی ، به همین دلایل روشن و مقدم بر همه افتخار خصومت نادر خان و خاندان ستمگستر اوراکسب کردند روان همه شهیدان آزادی وطن شاد باد.

لازم به ذکر است که در خاطرا ت سردار رحیم خان از جمله در صفحات 113و115 فقیر احمد پنجشیری بنام فقیر محمد ودر ص116 شکل درست آن فقیر احمد و. درکتاب "افغانستان درمسیر تاریخ" میر غلام محمدغبار نیز، نام همین مشروطه خواه ، "فقیراحمد "  نوشته شد ه است-.

 به اساس نوترین معلو ما تیکه جناب عبدالودود ظفری مرد فرهیختهء دیارما دردسترسم قرار داده اند .فقیر احمد پنجشیری اصلا از رخه ء پنجشیرواز( شیشکان (3)) بود ه اند .باخیل وتبار مرحو م حاجی میراحمد بنیاد گذار مسجد جامع  کارته ء پروان  نزدیکی، داشته اند. پسرش  بشیراحمد در دوران استبداد صغیر از شاگردان ممتاز صنف خود بوده است . باقلب ماهیت قو می و به تخلص" اتمانزی " از تصفیه "ضبط احوالات" جان به سلامت کشیده وپس از ختم تحصیل، در ایا لات  متحد امریکا ، زنده گی میکند. آرزومندم که با فرزند این مرد مبارز وآزادیخواه زادگاه خود در ایندهء  نه چندان دور مناسبات بر قرا ر کنم و در بارهء سرنوشت تلخ  وارثان فقیر احمد پنجشیری معلومات دقیق ووتاریخی بدست اورم . ودر دسترس نسلهای پر توان امروز وفردای سر زمین سوخته ء خویش بگذارم.

(1) خاطرات سردار محمد رحیم خان برگهایی از تاریخ معاصر وطن ما

 مترجم: غلام سخی غیرت  صفحات 113،114،115و116 چاپ پشاور،مرکز نشراتی فضل                                     

(2)   خاطرات شفاهی خانم رحمانی

(3) شیشک: تیهو، پرنده ای است  شبه کبک و از کبک کوچکتر  و (   شیشکا ن جمع شیشک ). تازیانه های سلوک . نقد و تحلیل چند قصیده ازحکیم سنایی. دکتر محمد رضا شفیعی کد کنی ص  270موءسسهء انتشارات آگاه.

     پیشنهاد: به همه علاقه مندان مبارزات آزادیخواهانه مردم بویژه  به هممیهنان وهمدیارا نیکه  در بارهء  زنده گی  کارومبارز ات  آزادیخواهانهء فقیراحمد پنجشیری و دیگر آزادیخواهان وطن معلومات اضافی داشته باشند، بکمال احترام پیشنهاد میکنم تا  یادداشتها وروایتهایخود وگذشته گان خردمند خودرا نوشته وبه آدرس "  سایت آریایی" گسیل بدارند.

 (1)  تاجاییکه  در نوشته های موثق ملا فیض محمد کاتب هزاره  موءلف سراج التواریخ ورسالهء  قلمی  قواعد عسکر ی قادرو منشی امیر شیر علیخان  باز تاب روشن یافته است . بنیاد نخستین اردوی منظم ملی افغانستان در دوره ء امیر شیر علیخان  نهاده شد ونخستین وزیر دفاع افغانستان نیز حسین علیخان پنجشیری بوده است .

 شهر نو شیر پور نیز زیر نظارت  صفدر علیخان برادر حسین علیخان آباد شد. بنای شهر نو شیر پور درسال 1870م توسط امیر شیر علیخان نهاده شد. شش هزار کار گرو یکهزار معمار ونجار وطن ، پنجسال تمام در ساختمان این شهر زحمت میکشیدند. شهر شیر پور در مساحت دوهزارجریب  زمین آ باد گردید . دیوار های این شهر بیست فت بلندی داشت. پهنای دیوار ها، مستعد به گردش توپ بود. این شهر در جنگ دوم مردم افغانستان علیه سپاه تجاوز کار استعمار بریتانیای کبیر، نا تمام ماند.  وسرانجام آخرین نشانه های این شهر در مرحلهء " باز سازی و نوسازی دولت اسلامی انتقالی!" جلا لتمآب حامد کرزی  خراب وویران گردید (3).

(2)ملا فیض محمد کاتب هزاره ، سراج التواریخ،چاپ مطبعهءحروفی دارلسلطنهء کابل :سال 1318، ص318 

(3  )رساله ء قلمی مرزا قادرو منشی امیر شیرعلیخان را سی و پنج سال پیش در کتابخانهء نسخ خطی وزارت اطلاعات و کلتور مطالعه  کرده بودم . دران رساله قواعد عسکری ورتبه های  منصبداران نخستین اردوی منظم افغانستان ، به خط بسیارخوش نوشته شده بود. امید که این رسالهء  منحصر به فرد، توسط  وزار ت دفاع ملی به بهترین شکل و صورت ممکن طبع واز گزند طوفانهای  حوا دث نا مسا عد زمان  مصوون شود.

 

 


بالا
 
بازگشت