س. اورياخيل

 

قطرهً از بحر جنايات

 

کشور ما افغانستان از بدو تاًسيس تا کنون آماج  توطه های استعماری و نمايندگان استعمار بوده و هر از گاهی برای تسلط چنگال خونين و خون آشام استعماريون با تاًسف نمايندگان استعمار در داخل کشور از آستين جامعهً روحانيت سر به در ميکند.  

ا لبته حساب آن عده از روحانيون کشور که در مبارزه و مقاومت در مقابل استعمار گران  برای آزادی افغانستان شانه به شانه با جمع مردم در سنگرها  جان سپردند و افتخار شهادت و يا قهرمانی ملت را کمايی نموده اند، از آن عدهً  نمايندگان استعمار و  مارهای آستين برای عقب نگه داشتن مردم از رسيدن به جامعهً پيشرفته  تعالی و  ترقی و آزادی  جدا  است.  دراين اواخر کشور  ما از چنگال سياه  طالبانی به همت والای قهرمانان ملی افغانستان  رهائی يافت،  تعدادی از اين مارهای  آستين تلاش دارند تا  يکبار ديگر در همکاری  با  يک  تعداد از  وابسته گان،  نظام طالبانی  را احيا  نموده و نقش  بازدارنده را برای رسيدن به دمکراسی واقعی  ايفا نمايند. از آن جمله   عبدالرب رسول " سياف"  يکی از چهره های معلوم الحال که از مدتها و بخصوص بعد از سال 1358 هجری شمسی و تجاوز روسها،  توسط نيروهای  عقب گرای عربستان سعودی  به نام وهابی ها در راس تنظيمی به  نام اتحاد اسلامی  قرار داده شد.

 

در جريان جهاد و مقاومت يکی از فعالترين افراد درخدمت وهابی ها و گروه های بنيادگرای عربی و بخصوص با سازمان تروريستی القاعده  قرار داشت. که از آن زمان افسانه های در داخل افغانستان و کمپ های مهاجرين در پاکستان به جا مانده که ميگويند: " دختران خورد سال يتيم و بيوه زنانی که مردان شان در جريان جنگ شهيد شده اند بالای شيخ های عرب به فروش ميرساند."  و از اين قبيل جنايات نا بخشودنی را به خاطر بدست آوردن پول و سرمايه فراوان  انجام  داده که دراين مقال نگنجد.  قابل ياد آوری ميدانم  که جريان زنده ماندن سياف در زندان پل چرخی  يکی از سوال  برانگيزترين  مسائل است. در زندان  حفيظ الله " امين"   کسانی  تنها به جرم رفتن به مسجد و شنيدن راديوی بی. بی.سی  در پوليگون های پل  چرخی  سر به  نيست  ميشدند،  اما  اين رهبر  بخشی از بنياد  گرايان افراطی  عرب مشرب زنده و سلامت از اين زندان رهائی ميابد و به رهبری يکی از تنظيم های اسلامی نشانده ميشود.  اينکه چه جنايات در جريان جنگ های  طولانی به  فرمان و هدايت  سياف صورت  گرفته  مشکل است آنرا در اين  ياد  داشت  کوتاه  نوشت.  اما مشت نمونهً خروار  صرف جنايات نا بخشودنی  را که  سياف  در کابل وبالخصوص درغرب آنشهر در حق  مردم شريف  و زحمتکش و متدين هزاره  روا داشته  مانند  قطرهً  از بحر جنايات  انجام داده شده ياد آوری می نمايم:

 

در اغار حکومت اسلامی و قبل ازآنکه رهبران احزاب نامنهاد ساخت پشاور وارد کابل شوند، اقای سياف از همه پيشدستی نمود و اولين فتوايش را بر ضد کابل و شهريان کابل صادر کرد مبنی بر اينکه: " بالای بت خانه وميخانه نميشود مسجد ساخت، بايد کابل را از بيخ و بن ويران و برخرابه های آن شهر جديد و منزه ساخت" . شايد مبنی  بر همين فتوا بوده باشد که آقای سياف و شاگردانش بر خرابی کابل کمر بستند، جنک را در غرب کابل آغاز کردند، کاّبل را ويران و مردم آنرا به خاک و خون نشاندند. در جمع وحشيگريهای سياف و باند جنايت کارش يکی از مسايلی که هرگز از خاطرهء کابليان بخصوص زنان بافرهنگ و پاکدامن کابل نخواهد رفت حکم مشهور نمايندهء سياف آقای "ياسر" وزير فوايد عامهء اولين حکومت مجاهدين در رابطه به " ناخُن و استنجا"است. چنين بيحرمتی هرگز در تاريخ بشريت در گذشته اتفاق نيفتاده و در آينده نيز اتفاق نخواهد افتاد. 

با شروع جنگ در کابل تمام غرب کابل توسط سياف  و همکاران جنايت کارش به خاک يکسان شده، خانه های مردم به آتش  کشيده  شد،  قتل عام های اطفال، زنان، مردان و پير مردان را  در آن روزهای سياه  که توسط عمال سياف صورت ميگرفت، مردم منطقهً غرب کابل به ياد دارند!.  و همچنان  يک تعدادی زيادی از اطفال، زنان، جوانان و پيرمردان  توسط گروپهای جنايت کار سياف به قسم  اسير در قرارگاه  دايمی اش در پغمان  نگهداری  مينمود.  مظالمی  که  قلم از نوشتن  آن عاجز است بالای زنان، اطفال، پيرمردان و جوانان روا داشته که تا  انسان  و انسانيت است،  مردم  کشور  ما و  بخصوص مردم غرب کابل  به سياف و  همکاران جنايت کارش  نمی  بخشند.  زيرا  اين  همه  جنايات نيز به اشارهً  باداران  وهابی   سياف که نسبت به  اهل تشيع  نظر خوب ندارند، صورت  گرفته  و در مقابل  سوختن و کشتن  از بادارنش دالر و کلدار دريافت نموده و هزاران  خانواده را به غم و ماتم نشانده است.  در مقابل هزاران جوان نو خواستهء پشتون و بالخصوص پغمانی نيز به ناحق قربانی اهداف شوم آقای سياف شدند و خانواده های داغدار شان برای هميشه به ماتم نشستند.

 

در بحوبهً  بوجود آمدن طالبان به دستور باداران عربی اش  تمام نيروها، سلاح ها و امکانات نظامی اش را در تمام  مناطق  که حضور داشت در خدمت طالبان و حکومت پاکستان قرار داده و خود توسط بادارانش برای  ايجاد تفرقه در بين جبهه  متحد ملی مقاومت مردم افغانستان نفوذ داده شد، که با ورود سياف در بين نيروی های جبهه متحد تا همين اکنون با حيله و نيرنگ و فريب به دامن  زدن  اختلافات  و ايجاد  تفرقه در بين اين نيروها که در هر نوع شرايط منافع ملی و انسانی شان به هم گره خورده از اتحاد و هماهنگی آنها  جلوگيری می نمايد. 

 

همچنان قابل ياد آوری است که دو نفر  عرب که خود را  ژورنالست  معرفی نموده بودند توسط سياف به داخل ساحهً  جبهه متحد شده  و تقريباَ  يک ماه را در ارتباط تنگا تنگ  با سياف بودند،  تا بلاخره   حادثه 9 سپتمبر که به شهادت قهرمان ملی مردم افغانستان  " احمد شاه مسعود"  انجاميد  دير يا زود پلان توطه ها و تروری که توسط وابستگان و باداران سياف عملی شد افشا شده، نقش سياف دراين توطه ثابت و سياف سياه روی خواهد شد. ( انشاالله )

 

يکی از واژه های که اخيراً توسط سياف به آن بازی ميشود وحدت ملی است و بعضاَ  از جانب سياف  تاکيد برحفظ وحدت ملی صورت ميگيرد. درحاليکه  يکی از عاملين اساسی  نقض  وحدت ملی در کشور بوده که اصلاَ نه به آن اعتقاد دارد و نه شخصاَ به آن کدام دلچسپی، کارنامه های زشت او  در دوران دولت اسلامی در غرب کابل چنگيز را فراموش  مردم کرده و همين سياف بود،  چنگيزوار می سوخت، می کشت و ويران ميکرد. رو سياهی اين مزدوراستعمار و بخصوص اعراب بنياد گرای وهابی، طالبی، القاعده ی  در همين ادعای دروغين وی نسبت به وحدت ملی ثابت ميگردد.

 

آيا عملکرد های اين جلاد در غرب کابل برای تامين وحدت ملی در کشور ممد واقع می شود؟

بدون شک پاسخ منفی است زيرا يکی ازعوامل عمدهً بحران اعتماد که همين اکنون در بين مردم بوجود آمده ناشی ازعملکردهای غير انسانی گروه های مزدور می باشد.

قابل  تذکر اينکه  بعد از  ورود نيروهای  بين المللی ضد تروريزم در افغانستان با چشم برهم زدن چهره بدل کرده  و به منظور جلوگيری از نقش نيروهای ملی، روشنفکری و جامعه مدنی در ساختار سياسی افغانستان دست به توطه و تفتين زده و با استفاده

از همان سلاح  های  کهنه  مانند  اخلافش که عليه جنبش مشروطيت و آزادی خواهان کشور وارد کردن اتهام مرتد و بی دين و ملحد يکبار ديگر ميخواهند  جلو  تحقق دمکراسی و آزادی های انسانی را  دراين قرن بيست و  يکم  بگيرند و در شرايط  جديد

بی خبر ازاينکه  ديگر اين سلاح کارگر نيست و زمان زمانی ديگر است.

بی مورد نخواهد بود که در  مورد سوی استفاده از جهاد و نام جهاد اين تيکه داران اسلام  برخلاف عقايد دينی و مذهبی علاقه فراوان به اندوختن مال و دارای دارند  و درجريان تجاوز شوروی به مليارد ها دالر را به قيمت  خون  شهيدان وطن به  حساب های شخصی خويش ريخته اند. دراين مورد  در يک ياد  داشت سال  1992  از آقای  جنرال حميدگل  ريس استخبارات نظامی پاکستان که در مورد دارای های شخصی رهبران تنظيم های اسلامی در يکی از جرايد پاکستانی به نشر رسيده بود، در آن وقت آقای سياف بيشتر از يک مليارد  دالر به حساب  دارای های شخصی خويش به حساب داشت.  در حاليکه تقريباَ دوازده سال از آن روزها ميگذرد وآتش جنگ و خونريزی نيز فزونتر گرديده بود، شايد از حساب خون مردم يک مليارد دگر آقای سياف کمایی کرده باشد و دارايی اين تيکه دار اسلام  به دو مليارد دالر رسيده باشد. نميدانم  در کجای  شريعت  اسلام  جايز است که به  حساب خون مردم  مال و منال برای خود جمع آورد.

 

آقای سياف!

آيا آن پول های جمع شده در حساب شما به حساب خون مردم افغانستان حلال است يا حرام؟  

آيا بيوه  های  که  مردان  شانرا به خاطر جهاد فی سبيل الله  از دست داده اند و امروز از نهايت مجبوريت به تن  فروشی دست ميزنند گناهان شان به دوش شما و امثال شما تيکه داران دروغين اسلام نيست؟

آيا  روزی  متوجه شده ايد که  ميلونها انسان در اين کشور جنگزده  و همان بيوه های دوران جهاد در کنار جاده های شهرهای افغانستان و پاکستان دست به گدایی ميزنند؟

آيا شما  پيرو  دين اسلام نيستيد؟   زيرا در  دين اسلام  يتيم پروری  و امانت کاری  از کردار پيغمبر اکرم( ص) بود  و اگر شما مسلمان هستيد چرا مخالف عملکرد و دساتير آن حضرت( ص) عمل می کنيد؟

در حاليکه  اين  همه عملکرد  های شما  نمادی از فتنه انگيزی   و شرارت  انگيزی و مخالف  تمام مناسک  اسلامی  می باشد.

خلاصه اينکه دست داشتن در کشتار بی گناهان  و در توطئه های استعمار برای به شهادت رسانيدن مجاهدان بزرگ آزادی خواه نيز مخالف شريعت  اسلامی  سنن و عنعنات پسنديده مردم ما می  باشد که شما يا اين کشتارها را رهبری و همکاری نموده و به نحوی شريک جنايات انجام شده می باشيد.

با درنظرداشت جنايات انجام شده حداقل در چند مورد اتهام که بايد سياف مورد محکمه ملی و بين المللی قرار گيرد:

 

-         به اتهام آدم فروشی در جريان سالهای جهاد در پشاور، دختران جوان و بيوه زنان را بالای شيخ های عرب فروخته و با زندگی انسانهای بی گناه بازی کرده است.

-         سوء  استفاده از نام جهاد به نفع شخص خودش که به حساب خون انسان ها بالاتر از يک مليارد دالر سرمايه گرد آورده است.

-         به اتهام نقض وحدت ملی و مذهبی و خشونت عليه مذاهب ديگر در کشور به خصوص اهل تشيع.

-         خشونت و کشتارهای دست جمعی بين سالهای  1992- 1996  در غرب کابل  و نقض خشن حقوق بشر.

******


بالا
 
بازگشت