داکتر محمد شعيب مجددی

 

آيا دومين اشتباه بزرگ امريکا در افغانستان است ؟

 

رابطه امريکا با افغانستان با نشيب و فراز هايش به دهه سوم قرن بيستم پيوست می خورد. هرچند ارتباط سياسی بين دو کشور در 26 مارچ 1936 عيسوی برقرار گرديد ولی نمايندگی دولت امريکا در جولای 1942 در کابل افتتاح  و در سال 1948 نمايندگی ها بسويه سفرای کبار در پايتخت های دو مملکت باز شد. (1)  بدنبال اين رابطه سياسی ، قرار داد های اقتصادی از جمله پروژه هلمند در مارچ 1936 با کمپنی موريس کنوديسن امريکايی ، (2) پروژه عمرانی شاهراه کابل ـ قندهار ، کابل ـ جلال آباد ، هرات ـ اسلام قلعه توسط امريکا ، همچنان ميدان هوايی قندهار که به کمک ده مليون دالری امريکا در سال 1962 تکميل گرديد (3) ، کمک های بلاعوض 450 هزار دالری امريکا برای ساختمان مکاتب و خانه های معلمين در سپتمبر 1975 با محمد داود خان و دهها قرار داد  خورد و بزرگ ديگر امضاء گرديد.(4) دنباله اين جريان به تجاوز نظامی روس ها به افغانستان و قتل ادولف دبز سفير امريکا در کابل بتاريخ 14 فبروری 1979 دلو 1357 (5) پيوست خورده و تغييرات اساسی در رابطه به افغانستان و امريکا در سه دهه اخير ايجاد نموده است. تحمل قوای نظامی روس و حکومت کمونستی در کابل برای امريکا دشوار و غير قابل پذيرش بود بنابران مخالفت با دولت کمونستی وهمکاری  و دوستی با مجاهدين ( دشمن دشمن ما دوست ماست ) پاليسی امريکا را نسبت به افغانستان تشکيل ميداد.

روند جريانات سه دهه اخير سوال عنوان اين نوشته را هر روز بيشتر از گذشته مورد توجه و ارزيابی اهل خبره قرار ميدهد. اشتباه اول را امريکا باچشيدن خسارات جبران ناپذير بعد از واقعات 11 سپتمبر 2001 عيسوی اعتراف نمود. جريان واقعات از آنجا آغاز می يابد که همسايه حق ناشناس و خونخوار افغانستان اتحاد شوروی بتاريخ 6 جدی 1358 هجری شمسی با صد ده هزار مسلح ، سه هزار پيلوت و قوای هوايی ، دو هزار مشاور نظامی و سياسی ، سيصد و بيست تانک ، ششصد موتر ووسايل نقليه ، يکصد و پنجاه طياره جنگی  و دوصد وهفتاد هليکوپتر مرز افغانستان را عبور و به خانه همسايهً خود تجاوز نظامی نمود.(6)  پيش از اين تجاوز بزرگ نظامی هرچند مخبرين سی آی ای راپور اين پلان را به به رئيس جمهور امريکا جمی کارتر رساندند ، اما کارتر با خوش باوری و يک صحبت تيلفونی با بريژيف تسلی و فريب کرملين نشينان را خورد. تجاوز نظامی روسها به افغانستان سلی محکمی بر صورت پنتاگون و قصر سفيد نشينان بود.

رهبران سياسی و نظامی امريکا فکر ميکردند که روسها بزودی قدمی بالای افغانستان گذاشته به آبهای گرم هند شناور ميشوند. و اما اينها اسلحهً ايمان به الله سبحانه تعالی و دفاع از وطن و افتخارات و نواميس ملی مردم مومن و شهيد پرور افغانستان را نميدانستند. در فرصت کوتاهی مومنين و جانثاران مسلمان افغان را ديدند که عساکر متجاوز را راهی جهنم می نمايند. امريکا با استفاده از شرايط استثنايی در تلاش گرديد ضربات نابود کننده برپيکر دشمن ديرينه خود روسها بکوبد. در اولين فرصت درسال 1979 فروش تکنالوژی پيشرفته را به مسکو منع نمود و از اشتراک در مسابقات المپيک 1980 عيسوی در ماسکو ابا ورزيد و در ملل متحد اکثرا با 122 تا 123 رای به پشتيبانی مجاهدين افغان نقش موثر بازی کرد. کمکهای سياسی ، مادی ، نظامی و مشوره ها و معلومات خبری مرتب به تنظيم های مجاهدين ميرسيد. به سلسله کمک های امريکا در سال 1986 اسلحه استنگر ضد هوايی را در اختيار مجاهدين قرار داد. يکی از مجاهدين ميگويد : «  9 سال طيارات جنگی روسی فضای افغانستان را حکمفرما بودند از زمانيکه ما استنگر ضد هوايی داريم جت ها و هليکوپتر های روسی مرده اند. » (7)  جهاد مردم شهيد پرور افغانستان که به بهای جان تقريبا دومليون انسان پاک تمام گرديد موفقيت بزرگ شکست روسها و آزادی ممالک آسيای مرکزی و اروپای شرقی را نصيب بشريت ساخت و صاحبمنصبان و عساکر شکست خورده روس چنين فغان می کشيدند : « ما حتمی بايد برويم » « من ديگر به هيچ منظوری به اين منطقه ( افغانستان ) نخواهم آمد» (8) و سرانجام آخرين عساکر شکست خورده روس بتاريخ 15 فبروری 1989 از افغانستان خارج گرديدند. مجاهدين و مردم شهيد پرور ، زخمی ، يتيم و بيوه زن افغانستان با ختم جهاد چشم بطرف امريکا دوست دوران جهان دور دادند. ولی با يک نگاه متوجه شدند که امريکا نيز مجاهدين و مردم افغانستان را ترک نموده است. در آن روزگار توقع ميرفت که امريکا در پهلوی  مردم قهرمان افغان ايستاده شود و با کمکهای اقتصادی مرحمی بر زخمها وويرانی ها گردد تا با شرايط مساعد مردم افغانستان ويران شده نفسی براحتی کشيده و به پای خود ايستاده شوند. امريکا در آنوقت بايد دين خود را در مقابل سرسپردگان افغان ادا مينمود و در بازسازی افغانستان نقش اساسی بازی ميکرد که متاسفانه نکرد. ترک صحنه نمودن در حقيقت بزرگترين اشتباهی امريکا بود که مزه تلخ آنرا در 11 سپتمبر 2001 چشيد . و چنان زخمی برداشت که التيام آن اگر ممکن باشد شايد عمر ها دوام نمايد.

دراين حالت استثنايی که روسها شکست خوردند و امريکا صحنه را ترک نمود شرايط برگشت دوباره القاعده به افغانستان که از نظم ووضع اقتصادی بسيار خوب برخوردار بود ؛ ميسر گرديد. برای روشنی مطلب زمانيکه جهاد مردم افغانستان شهيد پرور ما در مقابل روسها چشم جهانيان را به يک حرکت فوق العاده ديگر باز نمود تعداد مسلمانان برای اشتراک در اين جهاد رو بسوی افغانستان آوردند. از جمله اولين شخصيت های شناخته شده عبدالله اعزام بود که در اوايل جهاد دفتر خدمت را تشکيل نمود و همچنان که به مجاهدين کمک های اقتصادی مينمود در بخش نظامی نيز مجاهدين عرب را تشويق و تعليم ميداد. در سال 1884 اسامه بن لادن مليونر عربستان سعودی به پاکستان آمد و با پيوند با عبدالله اعزام کمک های هنگفت مادی نمود و رهبری بخش نظامی اين حرکت را بدوش گرفت. در سال 1986 اولين کمپ خود را بنام المساده ( ) و در سال 1988 القاعده را اساس گذاشت. امريکا که درجريانات مجاهدين دخيل بود مستقيم و غير مستقيم اعراب را نيز کمک و از جريان فعاليت های شان آگاه بود. القاعده موفق گرديد در وقتيکه با مجاهدين افغانستان فعاليت داشت چندين کمپ در داخل افغانستان برای تربيه اعراب به مقصد اساسی عقايد و فعاليتهای نهايی خود تشکيل و هزاران عرب را تعليم و تربيه نظامی نمايد. با پيروزی جهاد افغانستان و شکست روسها اسامه بن لادن در سال 1989 به فاميل خود در عربستان سعودی پيوست. در سال 1991 مرکز القاعده را به سودان انتقال داد. در سال 1993 بمب در مرکز تجارت جهانی در نيويارک منفجر گرديد و از آنجا القاعده در ساحه بين المللی معرفی گشت. عربستان سعودی تابعيت اسامه را از او گرفت و در سال 1996 تحت فشار از سودان نقل مکان نمود. و اين زمانيست که اوضاع افغانستان بهم پاشيده ، شرايط برای هر صاحب نفوذ سرمايه داری آماده است تا بداخل افغانستان راه پيدا کند. اسامه با استفاده ازاين شرايط دوباره داخل افغانستان گرديد و در سال 1998 از کمپهای افغانستان قوای خود را برضد امريکا امر به فعاليت ميداد. بدنبال آن فعاليتهای القاعده وسيعتر گرديد و بمب گذاری سفارتخانه امريکا در نايروبی و دارالسلام  افريقا 1998  و بمب گذاری به کشتی يو اس کول امريکايی يکی پی ديگری القاعده را نيرو و قدرت نظامی بدون سرحد و مملکت در مقابل امريکا ساخت تا اوج آن به 11 سپتمبر 2001 وويرانی دو عمارت آسمانخراش نيويارک پيوست خورد . (9)

11 سپتمبر   2001  عيسوی سرآغاز صفحه جديدی در تاريخ دنيا  و خصوصا امريکا ميباشد. در آنروز ساعت 8، 45 دقيقه قبل از ظهر طياره پرواز نمبر 11 شرکت هوايی امريکن با 81 مسافر 9 مهماندار و 2 پيلوت به عمارت شمالی مرکز تجارت جهانی نيويارک و پرواز شماره 175 شرکت هوايی يونايتد با 56 مسافر 7 مهماندار و 2 پيلوت از باستون به قصد لاس انجلس به ساعت 9 و 3 دقيقه قبل از ظهر به عمارت جنوبی مرکز تجارت جهانی نيويارک و پرواز 77 شرکت هوايی امريکن با 58 مسافر 4 مهاندار 2 پيلوت از واشنگتن به قصد لاس انجلس  به ساعت 9 و 40 دقيقه قبل از ظهر به عمارت پنتاگون ( وزارت دفاع امريکا ) در واشنگتن دی سی اصابت نمود. و پرواز شماره 93 شرکت يونايتد با 38 مسافر 5 مهاندار 2 پيلوت از نيويارک به قصد سانفرانسسکو ساعت 10 قبل از ظهر در هشتاد ميلی شهر پيتزبورگ سقوط کرد. تمامی سرنشينان جهار طياره از بين رفتند. و لحظاتی بعد بساعت 9 و 50 دقيقه قبل از ظهر عمارت جنوبی و بساعت 10 و 29 دقيقه قبل از ظهر عمارت شمالی مرکز تجارت جهانی سرنگون گرديد. که جمعا 3547 نفر دراين واقعات جان خود را از دست دادند و هزاران نفر زخمی گرديدند.(10) ارگان های امنيتی و استخباراتی اف بی آی و سی آی ای و پوليس امريکا در روز های بعد نزده عرب را برهبری محمد اعطا به عنوان طياره ربايان و مرتکبين اين عمل مربوط به القاعده به رهبری اسامه بن لادن اعلام نمودند. به اين ترتيب واقعه 11 سپتمبر 2001 به کمپ های القاعده و کوههای توره بوره افغانستان پيوست خورد و چندی بعد شاهد بمباردمان افغانستان توسط نيروهای نظامی امريکا از طريق هوايی و ديزی بمب ميزائيل از کشتی های امريکايی در خليج فارس بوديم و افغانستان يکبار ديگر روی صحنه آمد و پای امريکا برای مرتبه دوم به افغانستان کشانيده شد. اينبار قوای نظامی امريکا مستقيما با همکاری نيروهای جبهه متحد درمقابل القاعده و طالبان داخل صحنه جنگ گرديدند و نيروهای جبهه متحد و امريکا موفق گرديند حکومت طالبان را از کابل وولايات مرکز افغانستان دور نمايند و امريکا پايگاههای نظامی خود را درميدان هوايی قندهار ، بگرام و شيندند مستقر نمود. و در نومبر 2001 با کمک ملل متحد در کنفرانس بن جرمنی موفق به ترتيب حکومت موقت و بعدا انتقالی در افغانستان گرديدند.

امروز نزديک به سه سال از 11 سپتمبر 2001 عيسوی ميگذرد ، نيروهای امريکا در بسا مناطق افغانستان با نيروهای طالبان و القاعده در زد و خورد می باشند. اينکه جنگ امريکا و القاعده که در بيش از پنجاه مملکت نيروی نظامی دارد تا چه وقت دوام ميکند سوال بی جوابی است که از اصل مطلب اين نوشته خارج است. اما سوال راجع به  پاليسی امريکا در افغانستان مطرح است. و اينرا داخل يک بحث وسيعتر ميگرداند. نخست بايد خاطر نشان ساخت که مردم افغانستان در طول تاريخ هيچگاه زير نفوذ قوای خارجی نرفته و در دو قرن اخير دو قدرت نظامی انگليس و روس در افغانستان شکست خوردند. استفاده از نيروی نظامی در مقابل مردم افغانستان پيروزی را به ارمغان نمی آورد. مطلب ديگر اينکه با تجربه از دوران جهاد دوستی نيمه راه به نفع هيچ طرف تمام نمی شود. دراين مقطع زمانی امريکا بجای کمک های اقتصادی هرچند بسيار ناچيز است بيشتر در امور نظامی و خرج رفت و آمد ها و اضافه خرجی ها ضايع ميگردد. وقت آنست که آن اشتباه بعد از جهاد تکرار نگردد. اول اينکه بی اعتنايی به دين و فرهنگ مردم ما و سعی و کوشش در معمول ساختن فرهنگ و دين بيگانه خطرات بزرگ را متوجه همگان خواهد ساخت. دوم اينکه امريکا با کمک های بزرگ اقتصادی بدون قيد و شرط در آبادی افغانستان از بنای فابريکات ، بندهای آب ، سرکها ، پلها ، شفاخانه ها ، دانشگاهها ، ماشين آلات زراعتی ، تکنالوژی جديد وظيفه و دين خود را ادا نمايد تا به اين وسيله مليونها انسان مصروف کار گرديده و باعث عايدات خوب بعد از سه دهه مصيبت نفسی براحتی بکشند. در ساحه سياسی از اشتباه روسها که اجنت های خود را يکی پی ديگری بر تخت نشاند ؛ پند بگيرند و مثل دوست واقعی سعی و تلاش نمايند شرايط برای مردم افغانستان ميسر و آماده گردد تا آزادانه رهبران خود را انتخاب ، قوای نظامی و اردوی ملی تشکيل دهند.

دراخير بايد خاطر نشان ساخت که مردم افغانستان با ايمان به دين مبين اسلام ، فرهنگ اصيل و تاريخ چند هزار ساله ، دوستی و روابط حسنه و صادقانه و بدون غرض را با صميميت و محبت استقبال مينمايند. دراين دوران سرنوشت ساز که افغانستان به کمک های اقتصادی برای بازسازی احتياج دارد راه نظامی و مداخله در امور داخلی مشکل افغانستان را حل نساخته بلکه اين وظيفه دوستان واقعی است که برای مردمی که بشريت را از زير ظلم و ستم روس نجات داد بدون قيد و شرط کمک های بزرگ اقتصادی نمايند. تا از تکرار آن اشتباه بعد از شکست روس در 1989 جلوگيری شود و پيش از وقوع 11 سپتمبر ديگری که معلوم نيست توسط کی و از کجا رهبری خواهد شد اين سوال را در مجامع سياسی و نظامی مطرح سازند. آيا دومين اشتباه امريکا در افغانستان است ؟

 

 

*************************************************************

 

1 . افغانستان درمسير تاريخ صفحه 225 ميرغلام محمد غبار

2 . افغانستان در پنج قرن اخير ، ميرمحمد صديق فرهنگ

3 . دهه قانون اساسی صباح الدين کشککی

4. غبار و فرهنگ

5. دسايس و جنايات روس در افغانستان صفحه 388 داکتر ش. ن. حق شناس.

 6 ، 7 و 8  . پيروزی مجاهدين و شکست روس در افغانستان ، محمد شعيب مجددی

9 و 10 .  انترنت اخبار اسامه بن لادن و 11 سپتمبر 2001

 


بالا
 
بازگشت