تاملی به نظریات دیوسیرتانه ژرینوفسکی

 

 

وطنداران گرامی !

نباید تنها به دفاع خنجری خون آلود یک سمت مصروف بود بلکه باید متوجه آستین خنجردار سمت های دیگری شد. زیرا وارثین استعمار هریک دل پرخون از استواری و مقاومت من وتو دارند.

آری اینبار خنجر وچنگال نشان دادن در نظریات ژرینوفسکی رهبر حزب لیبرال دموکرات روسیه نمودار میگردد. که در طی سالهای 2001 تا 2004 به نحو خیلی خصمانه در باره سرنوشت کشور ما ایراد نموده اند. بسیار بجا خواهد بود که قبل از مدخل به بحث به ژرینوفسکی و پیروان خمار آلود او سروده حماسی زنده یاد استاد قاسم را بشنوانیم :

 

گرندانی غیرت افغانیم                                      چون به میدان آمدی میدانیم

تا چند ای خصم می ترسانیم         آسمان سیریست سرگردانیم

 

آقای ژرینوفسکی !

نظریات بیمار گونه شما یک اختراع و ابداع جدیدی نیست که با ان نایل آمده اید بلکه اسلاف شما زمامداران شوروی سابق در سال 1979 با اردوی عظیم و مجهز سرمست از باده غرور و فتح به کشور ما تهاجم نمود و در آن وقت سه نظریه شمارا به وحشیانه ترین وجه در عمل به ازمایش گرفتند. یعنی وطنمان را هم اشغال ، هم بمباردمان و هم باربار به آتش کشیدند. اما ازبین همین شعله های آتش وخون رزمندگان مقاوم و قهرمانان افسانوی ظهور نمود که درمیدان مصاف به شکست مفتضیحانه اردوی شکست ناپذیر شما منجر گردید. انگریزها در نتیجه شکست سه جنگ و تجاوز افغانستان را دلدلزار نامید . آقای گروموف قوماندان قوای عسکری شما در اثر معروفش افغانستان را ( براده آهن ) خواند. ریس جمهور کارتر تجاوز شمارا در همان وحله نخستین انتقام گیری از ویتنام ارزیابی و پیش از پیش انقراض شمارا به همدیگر تبریک گفتند. پاکستانیها ، این پای دو های استعماری وطنمارا برای شما ( تلک ) معرفی کرد. واقعا کوهستانات پیچیده کشورما بمثابه تلکی است که کشیدن پای شما از ان کار آسانی نمی بود. مگر در سایه دست وعاطفه عیاران و جوان مردان این مرزبوم نجات یافتید که حد اقل پاس انرا هم نداشتید .

همواره تقدیر به همین روال بوده که پوزه استعمارگران وزورگویان باستان و نوین بدست پرتوان آزاد اندیشان این خطه باستانی بخاک ساییده شده .

نمیدانم محاسبه نزد شما بحیث شرق شناس پارلمان روسیه چه بوده که به همچو نظریات مشابه طرحهای کهنه فاشستی و امپریالستی متوصل شده اید . ممکن سردرگمی در سیاست ؟ و یا مراجعه به سنت های متروک تزاری و یا خواب های تب آلود توام با هزیان که کلا با اخلاق و رفتار قبول شده بین المللی و بشری جور نمی اید. و ازتمام قواعد رایج دیپلوماتیکی فاصله دارد. همچنان این طرحها و نظریات بیان گر نفهمیدن از رمز ورازهای رفتار سنتی اروپایی ها بوده اما ما باور نداریم که دیپلوماسی مدون ماسکو و افکار عامه روسیه باهمچو نظریات مریض موافق وهمسو باشد.

مداخله نظامی شما به افغانستان بحیث فاجعه عظیم بشری قرن بیست مسما شده است که در نتیجه بیشتر از دوملیون قربانی و ملیونها اواره و ملیونها یتیم ، بیوه ، معلول و معیوب به ارمغان اورده و هنوز هم آتش این جنگ زبانه میکشد. شما از دیدگاه بشری بزرگترین مسولیت اخلاقی را در رابطه به اعاده صلح و بازسازی افغانستان دارید. نمیدانم که چگونه وجدانهای بیدار روسیه شما رابا همچو نظریات هستریک تان محاکمه نکرده اند ؟

از جانب دیگر هرکس وهر قئرتی که نمیداند باید بداند که روز های دشوار ما سپری میشود و ملت و کشور ما هرگز منقرض نمیشود وشما نخواهید با این نظریات معوج و ناسالم زخم های التهابی ما را ملتهب تر سازید . اگر توجه ما به رفع و دفع خطر یک سمت است هیچگاه از تحرکات ناشیانه شما و سایر سمت ها و محافل غافل نیستیم . زمان رنگ و بوی ان شعارهای رنگه را بیرنگ ساخته که یک بخشی از روشنفکران ما از سر احساسات پاک ضد استعماری خود را مدیون و همراه شما احساس میکردند. اختتام میدهم سخن را به شعر استاد بزرگوار خلیلی که این هم عبرت و هم پاسخیست لطیف به همگان .

غرور وغیرت ملی و آبرو گیرند                         به رایگان ندهد کس بکس لب نان را

اینک می پردازیم به نظریات که در بالا به ان اشاره شد. برگردانیده شده از :www.Afghanistan.ru

 

                            Жириновскии об Афганистане

                                      ژرنوفسکی در باره افغانستان      

                                                 در جریان سه سال سه نظریه           

 

او میگوید :

 " همه پرابلم های ما در شرق ایجاب متخصصین شرق شناس را در کابل ، تهران ، دمشق  دارد"

 

 

این سخنانی است که ژرینوفسکی طی یک کنفرانس مطبوعاتی  اژانس " نووستی " بتاریخ 17 اکتوبر سال 2003 انجام داده بود . این حرفها را چگونه میتوان ارزیابی کرد؟ همین حرف ها در اصل خود قابل قبول است. در حقیقت امر، متخصصین که شرق شناس و مسلط بزبان های شرق باشند در روسیه کم است . هر قدر تقاضا کمتر شود به همان پیمانه عرضه هم  کاهش می یابد.

 این حرفهای همین  متخصص شرق شناس،  ژرینوفسکی است  که مولف یک عده اثار علمی و نه چندان هم  نشرات علمی پیرامون موضوعات سیاسی شرق بوده  و بنحو خود را متخصص امور شرق در پارلمان روسیه قلمداد میکند. بطور عموم از اینگونه " متخصصین " و " اکسپرت ها" جز زیان ، چیزی بیشتر را نمیتوان توقع داشت .  ما در مرحله ای نیستیم که همه کرده های ژرینوفسکی را روی مسایل سیاسی شرق ( اگرچه میتوان مستقیما گفت که این کرده ها برای روسیه ثمره یی را ببار نیاورده است بجز اشتهارات شخصی ژرینوفسکی ) بررسی کنیم . لیکن موضعگیری ژرینوفسکی را در باره افغانستان از نظر خواهیم گذرانید.

 

از این متخصص شرق شناس که وظایف خیلی بزرگی را در سطح سیاسی پارلمان بدوش دارد  ، توقع میرفت تا موضعگیری متوازن و سنجیده را اتخاذ مینمود . اما چنین موضعگیری متوازن و سنجیده را ژرینوفسکی در پیش نگرفته است . در جریان سه سال اخیر یعنی از سال 2001 بدینطرف ، ژرینوفسکی سه نوع موضعگیری مختلف و نظریات ضد و نقیضی را روی مسایل افغانستان ارایه کرده است . د ر این رابطه نخستین سوال علنی  بخاطر خطور  میکند که بکدام یکی از نظریات  او باور داشت ؟

 

 حال به ترتیب کرونولوژیک نظریات او مراجعه میکنیم :

طی یک تبصره یی روی حادثه یازدهم سپتامبر، ژرینوفسکی بتاریخ سیزدهم سپتامبر نظریات فرضی اصلی خود را اظهار داشت ، گویا که فقط ملیاردر های امریکایی روی اهداف اشکار، حملات را بالای شهر ها سازماندهی کرده اند! در همین جا او افزود:  امریکا یها مجرم را پیدا میکنند و یا خود(مجرم را) انتخاب میکنند و بزودی تمام بلا را به افغانستان حواله خواهند نمود . در رابطه به سهمگیری روسیه  ، ژرینوفسکی علاوه کرد که امریکاییها تلاش خواهند کرد تا مارا در این حادثه دخیل سازند ، مهم اینست  که نباید مداخله کرد  و سیاست بیطرفی را حقظ نمود و یا بحیث میانجی گام برداشت . چنین یک  موضوع گیری تا اندازه یی سالم بنظر میخورد.

 

لیکن در دسامبر سال 2001 یعنی پس از دوماه ، ژرینوفسکی در کنگره هشتم حزب لیبرال دموکرات روسیه کاملا نطریه دیگری را پیشکش کرد که مستقیما متضاد با خصوصیت او بود. او گفت که در مرحله اول ، افغانستان را به مبنای  اتنیکی تجزیه  کرد. دوم از انجاییکه امریکاییها برای زمان طولانی امده اند، لازم است که روسیه هم در چوکات نیروهایی ایتلافی ضد تروریستی داخل شود.  و برعلاوه او گفت که افغانستان به سکتور های تحت تصرف تقسیم شود و بخش کوچکی هم  نصیب روسیه گردد.

 

از همینجاست که پرسشهای گوناگونی عرض وجود مینماید  که چه حادثه یی بین 13 سپتامبر و 13 دسامبر اتفاق افتید تا  ژرینوفسکی بطور ناگهانی نظریات خود را تغیر داد؟  چرا این نظر ، نظریه پیشین اش را رد میکند؟ که در کدام صحبت خصوصی ابراز نشده است ،  بلکه از تریبون کنگره حزبی مطرح گردید. یعنی  گویا که، حرفهای اول او دروغین بوده است ؟ همین اکنون است که در جون سال 2004 ، ژرینوفسکی بازهم  اظهار داشت که افغانستان بخاطر ازبین بردن تجارت مواد مخدره مورد حملات بمباردمان هوایی قرار گیرد.

 

لیکن  ژرینوفسکی روی حوادث بزرگ و یا خوردی که بین عملیات سال 2001  تا امروز در افغانستان بوقوع پیوسته است ، کدام عکس العملی از خود نشان نداد. این هم تردیدی را بوجود می اورد. با تحلیل اظهارات او ، میتوان نتیجه گیری مشخصی نمود که ژرینوفسکی  دارای کدام موضعگیری مشخصی پیرامون افغانستان نیست و این کشور برایش مورد دلچسپی هم قرار ندارد و حوادث انکشور او را به هیجان نمی اورد. اظهاراتش مبین انست که او مسیرحرکت ذهنیت عامه را دنبال میکند وبه  همان روحیه خود را عیار میسازد.

 

بدین ترتیب ، در سپتامبر سال 2001، یعنی زمانیکه برنامه های مداخلات امریکا در افغانستان محض یک حرکت ماجرجویانه پنداشته میشد، و کمتر کسی به تعمیل ان باور داشت ، ژرینوفسکی احتیاط امیز اظهار داشت که ، خو ، نباید دست درازی کرد. پس از دوماه زمانیکه قطعات طالبها شکست خورد و پیروزی های اولی بدست امده بود و برای نخستین بار در روسیه سرو صدا بالا شد که امریکا در اسیایی میانه مواضع خود را مستحکم میکند، در اینجاست که ژرینوفسکی  رولی را پیشنهاد  و تقاضا میکند تا روسیه در سیاست افغانستان و فعالیت های ضد تروریستی سهم گیرد.  چیزی که روسیه هرگز از امورات افغانستان دستبردار نبوده وا تحاد شمال را حمایت کرده است . همین موضوع برای ژرینوفسکی کدام  نگرانی را بوجود نیاورده بود و البته اعلامیه اخیر او در کانال تلویزیون НТВ  ان تی وی که به نشر رسید،  موید این ادعا میباشد. ژرینوفسکی  در انجا بحیث حل مسله  مواد مخدره در افغانستان پیشنهاد کرده :

" افغانستان را باید اشغال کرد و به اتش کشید."

 همین اظهارات زمانی سروصدا را خلق کرد که پوتین در اسیای میانه با ریس اداره انتقالی حکومت افغانستان  حامد کرزی ملاقاتی داشت .  بعدا برای یک مدت طولانی موضوعات افغانستان از ساحات دید بخش بزرگ تحلیل گران روسیه و خبرنگاران ناپدید گشت . ژرینوفسکی هم سکوت اختیار کرد. اما از بهار امسال ، زمانیکه باز موضوع مواد مخدره افغانستان بالا شد ، همین است که ژرینوفسکی باز هم صدای خود را بالا کرد، جای شگفت اور است که اینبار مشابهت با گروپ ابتکاری ژورنالستان داشت یعنی " بمباردمان شود"!  اگر پرسیده شود که ایا ژرینوفسکی اگاه است که در افغانستان چه میگذرد ؟ بی مفهوم است . اگر او اگاهی میداشت البته اینگونه اراجیف را نمیگفت .

 

هرگاه قرار شود که فردا پروسه صلح فعالانه در افغانستان براه افتد، میتوان بیش از پیش گفت که ژرینوفسکی فعالترین مبارز راه صلح در افغانستان خواهد بود. انگاه البته از سخنان افراطی تابستان سال 2004 یاداوری نخواهد کرد . بدینترتیب نتیجه گیری مکنیم که جناب شرق شناس اغای ژرینوفسکی  که توجه را بسوی پرابلم های شرق جلب میکند و خود به اعلامیه برناموی  و تفاوت های نطریات روزنامه ها  اتکا مینماید.

 

برگردانند: عبدالخالق استاد دانشکاه بین المللی

کیف، اکرایین

انجمن فرهنگی افغانهای مقیم اکرایین

 

28 سرطان 1383
 


بالا
 
بازگشت