تب تند سياسي در كشور
دموكراسي را به چالش مي طلبد
كابل از مدتي است كه با تند و تندتر شدن تب سياسي در حال شكستن
فضاي بسته و انحصاري گذشته ميباشد. تسويد، تدقيق و تدوير لويه جرگه قانون اساسي
طي چند ماه گذشته كشور را به مجمر داغ اخبار دست اول رسانه هاي ملي و بين المللي
مبدل كرده بود. برگزاري صدها سمينار و محافل جرو بحث با هجوم صدها خبرنگار از
رسانه هاي مختلف جهان به كابل، يك بار ديگر براي مردم بخصوص روشنفكران ما موقعيتي
بدست داد تا چارچوب انحصاري را كه تماميت خواهان زور مدار از مدت ها قبل برين
سرزمين مستولي كرده بودند در حد معيني ميده نمايند.
حال كه با تصويب قانون اساسي اولين بار در تاريخ كشور انتخابات
رياست جمهوري برگزار ميگردد و بدنبال آن انتخابات پارلماني، شوراهاي شهر و ولسوالي
ها و انتخابات شاروالي ها بر پا خواهند شد اين تب و تاب از موضعگيري هاي
اكادميك در قبال قانون اساسي به تدارك انتخابات، تشكل سازي ها و قطب بندي هاي
معيني گذار خواهد كرد. اگر چه از دو سال به اينسو شاهد تشكيل ده ها اتحاديه، شورا،
انجمن، اتحاد و جمعيت بوده ايم كه با تمام محافظه كاري هاي حاكم بر اكثر آنها باز
هم در روند زنده نگهداشتن و نهادينه كردن دموكراسي نقشي داشته اند ولي تشكل احزاب
و بميان آمدن قطب هاي معين سياسي از طيف هاي مختلف بيشتر از پيش بكار برد دموكراسي
زمينه مي يابد. زور مداران و جنگسالاران كه در مجموع زندگي افسانوي خود را در مرگ
دموكراسي مي يابند، با تمام قوا تلاش خواهند كرد كه كوچك ورود آنرا بموازات جامعه
سد نمايند. اينان با به بن بست رسيدن و از دست دان امتيازات موجود در پرتو استقرار
يك رژيم مردم سالار راهي بجز دست يازيدن به خشونت (در صورتيكه زور شان برسد)
نخواهند داشت و دموكراسي متزلزل كنوني را هدف قرار خواهند داد.
آزادي بيان و آزادي احزاب دو ركن اساسي جوامع دموكراتيك اند. بدون
موجوديت اين دو ركن انتخاب نهادهاي قدرت از بار ارزشمند راي و افكار مردم
برخوردار نـخـواهـند بـود. قـطـب هـاي مـعين سياسي – تشكيلاتي و شركت در چند
انتخاباتي كه پيش رو داريم بخاطر كسب قدرت و يا اگر نشد تشكيل اپوزيسيون نيرومند
از دو جايگاه تلاش هاي جدي يي را به راه انداخته اند.
نخست جناح هايي كه در قدرت فعلي دولت مصلحتي شريك اند:
۱- طيفي كه خود را سكاندار دموكراسي دانسته به آقاي كرزي نزديك اند
و با حمايت از حكومت رياستي، دموكراسي، استقرار امنيت، نابودي جنگسالاران و اقتصاد
خصوصي مشخص شده در جهت تشكل معيني كار و در حال اقدام ميباشند. اينان تلاش دارند
با بيشترين گروه هاي جامعه صرفنظر از ايديولوژي شان در يك تشكل واحد گرد آمده،
انتخابات را ببرند. جامعه بينالمللي بيشتر از اين طيف حمايت كرده و نتيجهي
انتخابات به نفع اينان خواهد بود. اين قطب علاوه به آنكه از حمايت وزراي فعال و
احزاب در حال تشكل شان برخوردار اند، حمايت تنظيم هاي ميانهرو (حركت انقلاب، جبهه
نجات و محاذ ملي) را نيز از آن خود خواهند كرد. ظاهرخان و حواريونش نيز اين قطب را
ترجيح خواهند داد. احتمال حمايت «ملي تولنه» كه در حال شكل گيري است و بخشهاي
وسيعي از دراني هاي قندهار، هلمند، ارزگان و فراه رادر خود جمع خواهد كرد و
همچنان همسويي «افغان ملت» نيز با اين قطب متصور است.
۲- بخش ديگر كه خود را وارثان جهاد و مستحق امتياز دانسته از دموكراسي
و حكومت قانون تشريح خود را دارد. جنگسالاران را نخبگان جامعه و خارجي ها را مانع
پيشرفت كار خود دانسته، جنگهاي داخلي بخصوص شمال بيشتر توسط افراد اين جناح به راه
ميافتند. اين قطب از يكسو خود را مكلف به همرايي طرح هاي مجامع بين المللي دانسته
و از سويي امنيت و ايجاد حكومت مردم سالار را به نفع خود نميبيند. بعضي از آنان
جمع آوري سلاح را «سوگوارانه» كاستن فشاري ميدانند كه توسط آن هميشه امتياز گرفته
اند. عملكرد چندين ساله بخصوص شركت شان در جنگهاي ويرانگر پايتخت، مردم را از آنان
دور كرده هر روز ضعيفتر ميشوند. كوشش هاي پياپي شان در جهت ايجاد جبهه واحد تا
بحال به نتيجه نرسيده. اگر چه در اين اواخر «جبهه عدالت و دموكراسي» را
اعلام كرده اند ولي آيا تمام اين قطب را در خود گنجانيده است ياخير هنوز روشن
نيست. مناسبات سمتي و زباني در ين قطب بشدت حاكم است. جمعيت اسلامي. اتحاد اسلامي
(شايعه است كه بين اين دو فاصله ايجاد شده است) بخش هايي از شوراي نظار، نهضت ملي
و چند اتحاديه در اين قطب اشتراك دارند. تا بحال كانديدي براي رياست جمهوري اعلان
نكرده اند. ولي عبدالحفيظ «منصور» كانديد رياست لويه جرگه قانون اساسي كه شكست سختي
خورد بعنوان يكي از چهره هاي شاخص اين جناح اخيراً سر زبانهاست.
۳- طيف ديگري كه تا بحال بطور جاگير نه خود قطب معيني را ساخته و
نه در يكي از دو قطب بالا قرار گرفته، در قالب تنظيم هاي سابقه (دو جناح حزب وحدت،
دو جناح حركت اسلامي و جنبش شمال دوستم) قرار دارند. يكي از سران اين بخش
«محمدمحقق» خود را كانديد رياست جمهوري كرده است. بهرحال ديگران نيز تا شروع
انتخابات به يكي از دو قطب بالا خواهند پيوست كه درين ميان بيشتر به سوي
آقاي كرزي مايل خواهند شد. اكثر اينها در جنگ هاي تنظيمي كابل و جنگهاي
داخلي كنوني نقش داشته همانند قطب دوم در پروسه پيشرفت دموكراسي و استقرار حاكميت
قانون هرچه بيشتر موقف خود راباخته و مردم خواهان حساب و كتاب با گذشته ي شان
خواهند شد.
در خارج از حاكميت: در اين دسته كه تا هنوز به عنوان قطب معيني بر
آمد نكرده، دهها اتحاديه و انجمن قرار دارند. حزب دموكراسي، تحريك وحدت ملي، پيمان
كابل، راوا، حزب جمهوري خواهان، مساوات، جبهه ملي دموكراسي و چند سازمان چپي كه
فعاليت علني ندارند درين گروه قرار دارند. روند تشكل سازي با سرعتي كه در
حال شكل گيري است در آينده نزديك نشان خواهد داد كه اين بخش تشكلات سياسي زيادي را
در خود جمع خواهد كرد. هيچ يكي از اينان تابحال كانديدي براي رياست جمهوري معرفي
نكرده اند.
اين طيف عمدتاً در تقابل با قطب دوم و سوم جناح
بندي هاي حكومت قرار دارند. زمينه هايي وجود دارد كه اينان را به جناح كرزي
نزديكتر سازد. چون اكثر شان معتقد به دموكراسي بوده از جنگسالار نفرت دارند. اگر
هريك از تشكلات اين بخش و آناني كه در آينده ساخته مي شوند موضعگيري هاي مشخص و
شفاف خود را ارايه كنند ضرورت به زمان بيشتر دارند. در چنين گيروداري وحدت ها،
تباني ها، ائتلاف ها و پرخاشگري هاي معيني نضج مي گيرد، كه با نزديك شدن انتخابات
به نقطهي اوج خود خواهد رسيد. اگر انتخابات با حضور اين همه تشكلات و قطب بندي ها
نتواند در فضاي سالم و امن برگزار گردد و باز هم تفنگسالاران با تهديد و تطميع
نظرات انحصار طلبانه خود را بر جامعه تحميل نمايند، در اين تنور داغ پرو بال
دموكراسي را خواه ندسوخت، و چنان است كه فضاي موجود در جهت پياده نمودن ركن مهم
دموكراتيك (انتخابات) از سوي اين جناح ها به چالش سختي دعوت خواهد شد.
Send by: Aref Jahesh
پذيرش جنگسالار به رياست جمهوري
چشم بستن بر ۲۵ سال غارتگري، خونريزي و خيانت است