چه بايد کرد
؟ از کجا شروع بايد نمود ؟
ا. ا. فارابی
جواب سوال های فوق را همهً افغانهای وطنپرست
، ترقيخواه ، تحول طلب و دانشمندان رشته های مختلف علوم ، سياستمداران با تجربه و
کسانيکه دانش ژرف داشته و دلش بمردم و ميهن دوستداشتنی ما ميسوزد ، يکجا با کليه
اشخاص ، افراد ، سازمانها و دولتهای کمک کننده بکشور ما مشترکا و متحدا بايد پيدا
کنند.
هموطنان عزيز و افغانهای دور
از ميهن !
کشور عقب نگهداشته شده ای ما افغانستان طی
23 سال جنگ به بزرگترين مرکز تصادمات و زورآزمايی های نيرو های متضاد به سطح ملی و
بين المللی مبدل گرديده و مورد آزمايش رژيمهای از « ديکتاتوری دموکراتيک خلق » الی
استبداد نهايت عقب ماندهً چون « امارت اسلامی » قرار گرفته ، حوادث و جريانات
فاجعه بار و خونين را از سرگذرانيده است. راجع به عمق تخريبات وويرانيهائيکه صورت
گرفته هرقدر بيان کنيم بازهم کم است و به هيچصورت نمی توانيم تمام زوايا ، گوشه و
کنار آنرا برملاسازيم . در جريان جنگ های مصيبت بار اقتصاد کشور درتمام عرصه ها از
ريشه نابود گرديده و کشور به ويرانهً تمام عيار مبدل شده است.
ازآنجائيکه طی پنجاه سال اخير تمام ادارات
دولتی ، اکثر آبادی ها ، پروژه ها ، فابريکات ، دستگاههای گوناگون توليدی ، موسسات
و مراکز خدمات اجتماعی ،کليه مراکز تحصيلی و تعليمی ، مراکز فرهنگی و صحی ، اکثريت
وسايل ترانسپورت شهری و باربری ، خلاصه همهً عرصه های مهم کارو زندگی به سکتور
دولتی مربوط بود. لذا اکثريت قاطع مردم ما بدولت کار کرده و از طرف دولت تامين
ميگرديد. يعنی در همه جا دولت حضور داشت و تقريبا همه چيز بدولت و از طريق دولت
بمردم تعلق داشت. باسرنگونی دولت جمهوری افغانستان ، همه دارايی های دولت که در
حقيقت دارايی ملت ، مردم ووطن بود از بنياد ويران ، غارت و مورد چور و چپاول قرار گرفت. و همه کسانيکه
به دولت کار ميکردند دار و ندار خود را از دست داده ، بيکار، بی وظيفه ، بدون لقمه
نان و معاش گرديدند. و با بغارت رفتن ،
چور و چپاول شدن دارايی های دولتی از اينکه نقش سکتور خصوصی در کشور ما ضعيف بود ، لذا زندگی مردم ما
در اثر نبودن کار و فعاليت توليدی و بخصوص در پايتخت بيشتر از دو مليون نفری نهايت
دشوار گرديد. کابليکه در جريان جنگ های 14 ساله از تخريبات در امان مانده و تا حدی آباد و عصری گرديده بود ، آنقدر
بيرحمانه تخريب و غارت گرديد که انسان از بيان آن شرم دارد که بسر باشندگانش چه
آمد؟ عفت قلم قادر به نوشتن آن نبوده و زبان توان بيان آنرا ندارد. در پی اينهمه
ويرانی ها ، تاراجها ، جنايت پيشگی ها ، کشت و کشتار ، تصفيه های نژادی ، افغانستان
بمرکز تروريزم بين المللی ، بنيادگرايی اسلامی ، صدور انقلاب اسلامی ، کشت ، توليد
و قاچاق مواد مخدر تبديل گرديد.
طالبان و القاعده بعد از تصرف شمال افغانستان
مست قدرت شده ، بمب گذاری در جوار سفارتخانه های امريکا را در کشورهای افريقايی
سازماندهی و عملی نمودند و در پی قتل عامها ، زمين سوزی ها ، تخريب مجسمه بزرگ و
تاريخی بودا ، بابه شهادت رسانيدن احمد شاه مسعود وزير دفاع دولت اسلامی و
قوماندان جبههً مقاومت و قهرمان ملی افغانستان ، اينمراتبه القاعده به حملات نهايت
جنون آميز، وحشيانه و رزيلانه خود به واشنگتن دی سی و نيويارک مبادرت ورزيده سبب
قتل هزاران نفر و تخريبات زياد از جمله تخريب مرکز تجارت جهانی گرديده چهره اصلی و
کثيف خود را به جهانيان نشان داد. تا اينکه اتحاد بين المللی برضد تروريزم در راس
دولت اضلاع متحدهً امريکا تحت رهبری آقای جورج
بوش برای نابودی کامل مراکز و آشيانه های فساد تصميم تاريخی خود را اتخاذ و
برای تار و مار نمودن اين جنايت کاران همت گماريده ، دولت طالبان را در همکاری
نزديک با جبههً مقاومت ملی سرنگون وبرای نابودی کامل بقايای طالبان و القاعده فعلا
مصروف نبرد های تاريخی می باشند.
از آنجائيکه در پرتو تصاميم کنفرانس های بن
و توکيو ، کشورهای اضلاع متحده امريکا ، اتحاديه اروپا ، کانادا ، جاپان ، ايران ،
عربستان صعودی ، هندوستان و يکتعداد کشورهای دوست ، موسسات سازمان ملل متحد و
تعداد زيادی سازمان های غير دولتی حاضر به کمک برای بازسازی و نو سازی افغانستان
گرديده اند. لذا وظيفه وطنپرستانه هر افغان در هرجائيکه قرار داشته باشند اينست که
با استفاده از امکانات دست داشته از پروسه تامين صلح ، بازسازی و نوسازی در کشور
ماتمزدهً ما حمايت و پشتيبانی قاطع نمايند تا اينکه ازاين چانس های طلايی بوجود
آمده برای بازسازی و نوسازی کشور کاملا ويران شدهً ما استفاده سازنده و همه جانبه
صورت گيرد و خدای نخواسته نشود که در اثر بی تفاوتی ، بی کفايتی و مصروف شدن به
رقابتها و کشمکش ها بی لزوم و درد آور اين چانس های طلايی بوجود آمده را از دست
دهيم.
وهرگاه ما رسالت خود را درک کرده و مطابق به
آن عمل نکنيم سالهای سال غريب ، عقب مانده ، مريض ، بی سواد و از هر نگاه ناتوان
خواهيم ماند و ديگر کسی و کشوری به سراغ ما نخواهد آمد. در آنصورت کشور عزيز مان
در چنگال استبداد ، ارتجاع ، بنياد گرايی اسلامی ، قاچاقبران مواد مخدر و گروپهای
مسلح خواهد افتاد
هموطنان عزيز و افغانهای دور
از ميهن !
بخاطر اينکه افغانستان بتواند بازسازی و
نوسازی را آغاز نمايد ، موسسات ، کمپنی ها ، اشخاص و افراد داخلی و خارجی بتوانند
و يا حاضر شوند که سرمايه گذاری کنند به چه چيز ها ضرورت است؟ بايد دانست که هدف
هر سرمايه دار از سرمايه گذاری مفاد است و در صورت نبودن شرايط ذيل نميتواند که
مفادی پيش بينی گردد. لذا تا زمانيکه شرايط برای سرمايه گذاری آماده نگرديده است ،
انتظار داشتن سرمايه گذاری از طرف سرمايه داران داخلی و خارجی اشتباه بزرگ و خطای
نابخشيدنی است . شرايط برای سرمايه گذاری وسيع قرار ذيل است :
اولا ـ بايد امنيت سرتاسری را در کشور تامين
نمود تا اينکه سرمايه دار خود و سرمايه اش را در امان بداند. در غير آن هيچ سرمايه
دار جان خود و پول خود را به خطر نابودی مواجه نمی سازد.
ثانيا ـ موضوع ترانسپورتيشن : با تاسف ما
راه بحری نداريم. نامی از شبکه های خط آهن در کشور ما وجود ندارد. با دريغ سرکهای اسفالت شده که کشور
ما را به راههای ترانزيتی کشورهای همسايه و بنادر مختلف بحری آنها وصل کند تا هنوز
نداريم و تازه ترميم بعضی از سرکهای خود را بطور نهايت محدود شروع کرده ايم. بدون
ايجاد سرکهای مناسب و شبکه خط آهن نه افغانستان می تواند صنعتی گردد و نه هم
محصولات ما با محصولات ديگر کشور ها رقابت کرده ميتواند. بدون ترانشپورتيشن ارزان
قيمت و با کيفيت نمی توان در بازار جهانی با ديگران رقابت کرد.
ثالثا ـ منابع انرژی : با تاسف هنوز کمتر از
ده فيصد نفوس کشور ما از انرژی برق بطورمحدود استفاده ميکنند و برای فعال نمودن
ماشينهای توليدی و زندگی کارگران و کارمندان به انرژی برق کافی و ارزان قيمت ضرورت
است.
رابعا ـ نيروی کار : نيروی کار غير مسلکی
درکشور ما بحد کافی وجود دارد که بايد آنها را زير تربيه و آموزش گرفت و از طرفی
زمينه بازگشت داوطلبانه کارگران ماهر کشور را از ايران و پاکستان در کردار مساعد
گردانيد ، در غير آن ما فاقد کارگران ماهر بوده نمی توانيم به توليدات با کيفيت
آغاز کنيم.
خامسا ـ
مواد خام : برای رسانيدن مواد خام به محل توليد چه از خارج و چه از داخل و
همچنان محصولات توليد شده به بازارهای فروش ، بازهم به ترانسپورتيشن ارزان و
باکيفيت ضرورت داريم و از طرفی کوشش گردد تا از مواد خام داخلی استفاده گردد.
ثادسا ـ بازار فروش : البته بازار فروش برای
محصولات ما بايد و حتما بازار داخلی و بازار کشورهای همسايه درگام اول خواهد بود.
بدون توليد محصولات با کيفيت و با قيمت تمام شد ارزان ، توليدات ما نمی تواند که
در بازار با کالا های ديگر کشور ها رقابت کند. لذا جان مطلب دراينجاست که برای
توليد محصولات با کيفيت و باقيمت ارزان بايد و حتما مشکل تامين ترانسپورتيشن ،
مواد خام ، نيروی کار ، انرژی برق و نصب ماشين آلات با سطح بلند حاصلدهی را با
قيمت ارزان و مناسب حل کرد. و بدون حل درست ضروريات فوق اولا کسی حاضر به سرمايه
گذاری درکشور ما نخواهد شد و اگر هم بدون در نظر داشت مطالب فوق کسی سرمايه گذاری
نمايند بزودی ورشکست شده و فعاليت دستگاههای مورد نظر توقف خواهند نمود.
هموطنان عزيز و افعغانهای دور
از ميهن !
طی 25 سال جنگ ديديم که دشمنان وطن و تاريک
انديشان حملهً اساسی شانرا بالای مکتب ، معارف ، کتاب و معلم آغاز نموده جفای
بزرگی را ازاين بابت در حق مردم ما انجام دادند . لذا زندگی و تجربه بما می آموزد
که بايد مکتب ساخت ، معارف را تقويه نمود ، کتابهای زياد و مفيد چاپ کرد ، به
معلمين کمک های همه جانبه نموده و ايشانرا دوباره به مکتب ها بازگردانيد . بطور
خلاصه و مختصر بايد شعار داد که : معارف ، معارف و بازهم معارف. اگر معارف شگوفان
و نيرومند داشته باشيم و با عشق و علاقه به اين کار از جان و دل مبادرت ورزيم هر
روزيکه سپری ميگردد تعداد زندانی ها کم شده ، جنگ ها و تصادمات فروکش نموده ،
ضرورت به قوای مسلح و پوليس عريض و طويل کمتر گرديده و زمينه برای تربيه کارگران
ماهر از هر نگاه آماده شده و هر روزيکه سپری می شود طرفداران دموکراسی و حقوق بشر
افزون و افزونتر ميگردد.
هرگاه ما همکاری و دلسوزی ملت را به نفع
امنيت و مبارزه برضد انواع و اقسام فساد جلب کنيم کار اردو ، پوليس و نيروهای
امنيتی نهايت آسان و کم ميگردد. به اين آرزوی انسانی ، و ميهنی به کمک معارف
همگانی قوی مردمی ووطنپرست می توان دست يافت و بس . طوريکه می گويند : توانا بود هر که دانا بود !
لذا پيشنهاد ذيل را بحضور هموطنان عزيز و
مسئولين امور تقديم ميدارم.
درعرصه تعليم و تربيه :
اولا ـ طی فرمانی برای تمام اولاد وطن صرف
نظر از پسر و دختر تعليم و تدريس تا ختم صنف نهم اجباری قرار داده شده و کليه
شرايط آموزش و تربيه سالم آماده گردد.
ثانيا ـ برای تمام اطفال کشور بدون استثنا
معاش ماهانه تعيين گردد تا اينکه والدين اطفال بدون مشکلات بتوانند اطفال خود را
اعاشه و اباته نمايند و همچنان از طرف
ادارهً مکتب کتابها و کليه لوازم درسی بطور رايگان در اختيار شاگردان گذاشته شود.
ثالثا ـ ايجاد شبکه وسيع از مکاتب ليليه را
با تمام شرايط تحصيل ، اعاشه و اباته برای
تمام اطفال کشور بخصوص برای پسر بچه ها بوجود آورده و درگام اول اطفال مناطق دور
افتاده را بايد درکابل و مراکز ولايات کشور جلب و جذب نمود. دولت بحيث پدر و ماد
رمهربان اولاد وطن را در آغوش گرفته و اين آينده سازان کشور را بايد که تعليم و
تربيه اساسی مطابق به نيازمندی های زمان داد.
رابعا ـ تمام پرورشگاههای سابق احيا ، ترميم
باز سازی و نو سازی گرديده تمام اطفال سرگردان ، گدايگر ، بيکار و يامصروف به کار
های شاقه در سرای ها ، کوچه ها و پس کوچه ها هستند جمع آوری کرده ( به والدين
اطفال مذکور که واقعا محتاج باشند کمک های مشخص از طريق سازمانهای خيريه تعيين
گردد) اين سرمايه جاودان و آينده سازان کشور را از پريشانی ، گدايی ، رنگ زردی و
از کار های شاقه وغيره ... وغيره نجات داده ،با تعليم و تربيه مناسب ، در رشته های
مختلف بحيث کارگران ماهر در آينده تربيه گردند. بعد از يک بررسی دلسوزانه آنعده
اطفاليکه استعداد درس خواندن را دارند در مکاتب مخصوص پرورشگاه ها و يا در
مکاتبيکه ليليه دارند شامل نموده از ايشان مراقبت دوامدار و دلسوزانه صورت گيرد تا
اينکه اطفال مذکور هيچگونه احساس کمبودی نکنند.
خامسا ـ از کشورهای دوست و کمک کننده تقاضا
گردد که هر کدام يک ليسه پسرانه و يک ليسهً دخترانه و يک ليسهً تخنيک عالی را بحيث
سمبول دوستی در ميان کشورهای مان بمصرف دولتهای خود ساخته و از هر لحاظ آنرا اکمال
نموده امور تدريس و کليه مسايل مربوط به ليسه های مذکور را خود شان اداره ، رهبری
و سازماندهی نمايند. تابدين وسيله باسرعت هرچه بيشتر و بهتر جوانان کشور ما با علم
عصری پيشرفته دست يابند و بدينوسيله افغانستان بتواند خود را از مشکلاتيکه دامنگير
شده است هر چه زود تر نجات دهد.
باور کامل دارم ، هرگاه ما بتوانيم همهً
اطفال کشور را بمکتب وبا حل کليه مشکلات شان بسيج کنيم بعد از سپری شدن 20 سال يک
چرخش عظيم ، قاطع ، اساسی و سرنوشت ساز را در وطن خود بوجود آورده ميتوانيم و در
آنصورت همه درين افتخار بزرگ و همگانی شامل و شريک بوده بعوض افغانستان امروز، يک
افغانستان کاملا نوين ، مدرن ، شگوفان ، پيشرو و ترقی پسند عاری از هرگونه مشکلات
خواهيم داشت.
برقی سازی کشور
خوشبختانه در کشور ما دريا ها از کوههای
بلند و سر بفلک کشيده سرچشمه گرفته اکثرا در ميان دو کوه جريان می يابد و چقدر
زيبا و اقتصادی تمام ميشود که اين دريا ها قبل از اينکه داخل وادی های بزرگ و
هموار گردد ، مهار گرديده ، بندهای بزرگ آبگردان ساخته شده و همزمان برای توليد
انرژی برق از بندهای مذکور استفاده گردد. و بطور عاجل زير يک پروگرام علما تنظيم
شده کار احداث دهها بند برق روی دست گرفته شود.
باايجاد بندهای مذکور ما چه چيز بدست آورده
ميتوانيم ؟
اولا ـ با ايجاد ذخيره های بزرگ آب گوشهً از کشور ما زيبايی خاص
پيدا ميکند. هوای اطراف بندها مذکور ملايم و گوارا گرديده در اطراف بند های مذکور
زمينه ايجاد باغها پارکها ، رستوانتها ،
تفريحگاه ها ، هوتل ها ، استراحتگاهها مساعد ميگردد.
ثانيا ـ برای ايجاد شبکه های آبياری شرايط
وسيعا آماده گرديده و زمينه برای ايجاد سيستم عصری آبياری و ذخيره آب به حجم بزرگ
عملا مساعد ميگردد.
ثالثا ـ برای تهيه ماهی بخصوص برای کشور
محاط به خشکهً ما امکانات بزرگ ووسيع آماده گرديده و نياز مندی های مردم ما از بابت
گوشت ماهی کاملا رفع ميگردد.
رابعا ـ توليد انرژی برق بدون اينکه آلودگی
در هوا بوجود آيد ميسر ميگردد و بدون
داشتن انرژی کافی از ترقی ، تمدن و صنعتی شدن کشور نمی تواند حر فی در ميان باشد.
خامسا ـ از آب خيزيها و تخريبات سيلابها
جلوگيری گرديده و بخصوص از تلف شدن تعداد بی حساب ماهی ها که از اثر آب نهايت گل
آلود از بستر های دريا بيجا شده و به تمام کشتزار ها پراگنده گرديده و باخشک شدن
آب در زمينها همه تلف ميگردند و ازاين باب سرمايه بزرگ وطن بناحق نابود ميگردد.
ثادثا ـ برای تعداد زيادی از هموطنان ما کار
و مصروفيت گوناگون ايجاد ميگردد . از آنجائيکه در کشور ما زمين کافی موجود بوده ،
در تابستان ما آب کافی برای آبياری نداريم. يا اصلا سيستم بنام آبياری نداريم. لذا
بايد در زمستان آبها در تمام بندها ذخيره گرديده ، در تابستان وسيعا از آبهای
ذخيره شده هم برای توليد انرژی برق و هم برای آبياری استفاده گردد. پس ما در
زمستان ضرورت بزرگ انرژی برق را ازکجا تامين کنيم؟ بازهم جای نيکبختتی است که ما
گاز طبيعی کافی داريم ، آب برای توليد بخار داريم و تنها چيزيکه قبلا نداشته و
فعلا نيز نداريم با تاسف ابتکار عمل ، دلسوزی لازم به سرنوشت وطن ووطنداران ، پلان
و پروگرام علما تنظيم شده است. طوريکه هموطنان ما اطلاع دارند ، فابريکه کود و برق
مزارشريف به ظرفيت نهايت نا چيز کار ميکند يعنی اينکه ما فابريکه کود و برق را با
تمام شعبات کمکی آن با کليه امکانات اش داريم. سرکهای اسفلت شده ، ورکشاپ های ترميم
موتر و ماشين آلات ، مديريت های ترانسپورت و ساختمانی ، شفاخانه ، تعمير بزرگ برای
شعبات اداری ، لابراتوار ها بخصوص لابراتوار مرکزی ، آمريت توليد آکسيجن ، ورکشاپ
ترميم ماشين آلات ، ساختمانهای تصفيه آب ، پايپ لاين تمديد شدهً گاز ، ساحهً رهايش
، فابريکه برق ، آمريت های اطفائيه ، نجات گاز ، تخنيک بی خطر ، موجود است که از
تمام فابريکه کود وبرق موجود ميتواند به فابريکه جديد وسيعا استفاده گردد. پس ما
چه نداريم؟ ابتکار و بازهم ابتکار عمل نداريم بعوض خريدن لين های مخصوص برای
انتقال برق و همچنان پايه ها جهت تمديد لين ها ولتاژ بلند از خارج به پول مذکور
بطور عاجل در پهلوی توربين های کوچک موجوده توربين های توليد برق ( توسط بخار را )
به ظرفيت های بزرگ خريداری نموده هر چه سريعتر نصب کنيم ، همزمان در جريان نصب
توربين ها بايد شبکه های مربوط به انتقال برق از فابريکه کود وبرق مزارشريف الی
کابل با جديت زير کار گرفته شود. بخاطر اينکه حد اقل ضرورت 50 سال آيندهً شهر های
که در مسير مزارشريف الی کابل قرار دارد درنظرگرفته شود و بخصوص شهر کابل را با
مدرنيزه شدن آينده اش بايد در نظر گرفت. يعنی تمام کشور در آينده بيک سيستم حلقوی
تامين برق و گاز وصل گردد. در تابستان تمام توليدات انرژی برق آبی به سيستم حلقوی
داده شده و از آن تمام کشور استفاده نمايد. برخلاف در زمستان آبها در تمام بندها
ذخيره گرديده انرژی برق توليد شده از توربين های بخار به سيستم حلقوی داده شده در
هر جائيکه به انرژی برق ضرورت باشد مورد استفاده قرار گيرد و بخصوص در زمستان از
بخار استفاده شده در توربين ها همزمان برای گرم نمودن مرکز گرمی ها ، تهيه آب گرم
برای رفع ضرورت مردم در شهر ها ميتواند استفاده گردد. استفادهً چند جانبه از بخار
صورت ميگيرد.
در
تابستان از انرژی برق آبی و در زمستان از انرژی برق توسط توربين های بخار استفاده
گردد، نهايت اقتصادی بوده و استفادهً چند جانبه از آن صورت ميگيرد.
البته نبايد فراموش کرد که فابريکه بزرگ برق
با توربين های بخار در آينده در شهر کابل نيز ساخته شود. هم برای توليد انرژی برق
بخصوص در زمستان و هم برای گرم نمودن مرکز گرمی و آب گرم برای رفع ضرورت شهريان
کابل !
ايجاد سيستم گاز رسانی
اولا جای نهايت شرم است که ما در قرن 21 و
عصرانترنت هنوز از مواد فاضلهً حيوانات جهت پخت و پز و تهيه آب جوش و گرم نمودن
خانه های خود استفاده می کنيم ( با تاسف آنهم برای همه ميسر نيست ) در صورتيکه در
کشور ما مليارد ها متر مکعب گاز و مليونها تن ذغال سنگ و انواع مختلف مواد سوخت
ميتواند که از نفت خام بدست آيد و تا وقتيکه ما اولا شهرها و بعدا تمام کشور را با
انرژی برق ، با گاز طبيعی تامين نه کنيم نمی توان از زندگی مدرن و انسانی و از
بهبود زندگی هموطنان عزيز سخنی در ميان باشد و از طرف ديگر افغانستان نمی تواند سر سبز گردد تا اينکه ضرورت به سوخت چوب درختان
درکشور بطور طبيعی از ميان برداشته نشود. لذا با ايجاد شبکه های گاز رسانی تغيير
بزرگی در زندگی هموطنان ما بوجود آورده ميتوانيم.
بايد حتما از کمک های کشورهای دوست در عرصه
های زيربنايی و حياتی از قبيل راه سازی ، خانه سازی ، آبياری ، برقی سازی ، معارف
، تحصيلات عالی و مسلکی ، صحت عامه ، زراعت ، معدن و صنايع ، گاز رسانی وغيره و
غيره استقفاده گردد.
درعرصه خانه سازی
يک بخش عظيم خانه سازی را بايد طبق ماستر
پلان شهر کابل آغاز نموده و همزمان براساس يک پلان و پروگرام علما تنظيم شده بديگر
شهر ها و حتی بسطح قريه جات بايد باز سازی و نوسازی را بسط و گسترش داد.
دولت با احيای فابريکه خانه سازی و انکشاف
دادن آن و همزمان با فعال نمودن تمام دستگاههای ساختمانی که از ده ها سال قبل وجود
داشت ، آنها را مطابق به نيازمنديهای فعلی بسط و گسترش داده و از لحاظ فنی و
تخنيکی مجهز تر نموده و ازينطريق پروسه بازسازی و نوسازی را از هر لحاظ تسريع
بشخيد. برای حل عاجل مشکل مسکن و ديگر تعميرات ضروری به اشخاص ، شرکت ها ی داخلی و
خارجی طبق نقشهً ماستر پلان شهرها زمين داده و از تطبيق نقشه مذکور بخصوص از لحاظ
کيفيت تعميرهای مورد نظر را مراقبت و کنترول جدی نمود. و برای حل عاجلتر مشکل مسکن
خارج ماستر پلان نيز زمينها به هموطنان ما داده شود تا ايشان با استفاده از
امکانات خود طبق يک نقشه تعيين شده منازل را برای خود اعمار نمايند. در غير آن
سالها خواهد گذشت مردم ما در زير خيمه ها در شرايط نهايت دشوار باقی خواهند ماند.
پس اگر خود را هموطن و برادر کسانی ميدانيم که در زير خيمه زندگی ميکنند ، از
ملياردها دالر جهان خارج که جهت کمک بخصوص به خيمه نشينان وطن ما با دادن ماليه از
معاش خود ارسال ميدارند، بيائيد که قسمتی آنرا جهت ساختن خانه ها برای هموطنان
عزيز بمصرف رسانيده ، به زندگی خيمه نشينی خاتمه داده و اين لکه شرم آور خيمه
نشينی را از پيشانی خود برای ابد بشويم. چون سرپناه يکی از ضروريات اساسی هموطنان
ما بعد از نان و لباس ميباشد لذا برای حل بنيادی مشکل مذکور بايد طبق يک پلان و
پروگرام همه جانبه وارد عمل شد.
در عرصه صحت عامه
با بانگ رسا اعلان گردد که صحت مال دولت
است. تمام باشندگان کشور بدون استثنا بتوانند از معاينات ، تداوی و ادويهً رايگان
برخوردار گردند. اطفال کشور از روز تولد تحت کنترول منظم دوکتوران مربوطه قرار
داشته و همه گونه واکسن ها بالای شان تطبيق گردد. بايد حد اقل درسطح ولسوالی ها
مراکز صحی شفاخانه ها و درملتونها موجود باشد. تا اينکه هموطنان محترم ما برای رسيدن به دوکتوران مجبور
به طی نمودن فاصله های زيادی نگردند و همچنان تمام هموطنان ما در صورت ضرورت
بتوانند به شفاخانه ها بستر گرديده از انواع و اقسام تداويها و معاينات بطور مجانی
استفاده نمايند و همزمان طبق معمول معاينه خانه های دوکتوران و لابراتوار ها بکار
خود ادامه دهند و کسانيکه آرزوی رفتن به پوليکلينک ها را ندارند ميتوانند که به
پول شخصی خود بتداوی خويش و اعضای فاميل و دوستان اش بپردازند و همچنان کسانيکه
امکانات دارند ميتوانند بخارج از کشور خود را تداوی نمايند.
درعرصه زراعت
زراعت و مالداری از زمانهای خيلی قديم در
کشور ما رواج داشته و رکن اساسی زندگی مردم ما را تشکيل داده و از هزاران سال به
اينطرف مردم ما زراعت پيشه بوده و به مالداری دسترسی داشته و ازاينطريق زندگی خود
را به پيش برده اند، ولی در سالهای اخير
برداشت حاصلات از زمين ها و اخذ محصولات از مالداران مطابق به تقاضا و نيازمندی
های زمان ما نبوده و با ازدياد نفوس کشور و ضروريات مردم ما هم آهنگی نداشته و
ندارد. از آنجائيکه زراعت درکشور ما با شرايط مشخص اقليمی آن بدون ايجاد سيستم
عصری آبياری غير ممکن و غير عملی و غير کافی بوده و زراعت باسيستم محدود و عنعنوی
فعلی آبياری به هيچصورت جوابگوی نيازمندی های مردم مانيست بايد در پرتو يک پلان و
پروگرام علما تنظيم شده زير نظر دانشمندان رشته ای زراعت ، مالداری ، بند و انهار
و آبياری زمينه استفاده از آب دريا ها ، چشمه ها ، چاههای عميق مورد مطالعه و
بررسی قرار گيرد. همزمان با ايجاد سيستم عصری آبياری و اصلاح سيستمهای عنعنوی
آبياری و با گذاشتن کود کيمياوی ، تخمهای اصلاح شده ، ادويه ضد آفات طبيعی ، ماشين
آلات زراعتی بشرايط خيلی مناسب در اختيار دهقانان و با انجام رهنمايی های دوامدار
به ايشان سطح حاصلدهی زمين ها بلند برده دهقانان را از فقر و فاقه نجات داده و از
لحاظ اقتصادی اين طبقه زحمتکش را تامين نموده و با رفع نمودن مشکلات گوناگون
دهقانان به ايشان بايد تفهيم نمود که هر بتهً چرس و کوکنار که درکشور کاشته ميشود
زندگی يک جوان را بخصوص در کشور های پيشرفتهً جهان برباد داده و ازينطريق يک
خانواده را دچار غم ، غصه و تشويش دايمی ميگرداند. از آنجائيکه به نظر بنده ارزش و
نقش مبارزه برضد مواد مخدر کمتر از مبارزه برضد تروريزم نبوده ، برخلاف مبارزهً
موفقانه دراين عرصه کار ما را در مبارزه برضد تروريزم آسانتر می سازد. و از طرفی بدين وسيله و با ريشه کن نمودن مواد
مخدر از اجتماع امروزی می توالنيم که نسل جوان بخصوص جهان پيشرفته را از مسموم شدن
به اين آفت تمام عيار نجات دهيم. لذا بعد از حل پرابلم های دهقانان به آنها اخطار
داده شود که در صورت کاشتن چرس و کوکنار بطور جدی مجازات خواهند شد و حتما کسانيکه
مرتکب اين عمل جنايتکار ميگردد بايد که شديدا مجازات گردد تا برای ديگران درس عبرت
باشد و از طرفی با کشف مراکز توليد مواد مخدر توليد کنندگان و قاچاقبران مواد
مذکور را نه کمتر از القاعده بايد ضربه زد. و از طرفی با کمک همه جانبه به دهقانان
قسمت بزرگ جامعه را از بدبختی نجات ميدهيم و هم سطح محصولات زراعتی و مالداری را
بالا برده و شرايط را برای منع کامل کشت چرس و کوکنار در کردار مساعد می گردانيم.
بخاطراينکه بهانهً برای کشت چرس و کوکنار
نزد دهقانان باقی نمانده باشد ، کشورهای پيشرفته جهان پولهای را که در نظر گرفته
اند در مبارزه بر مواد مخدر بمصرف رسانند بايد حتما قسمت بزرگ آنرا برای بهبود
زراعت و بلند بردن سطح حاصلدهی زمينها در افغانستان بمصرف برسانند.
افغانستان با داشتن انسانهای زحمتکش ، دشت
های بزرگ و حاصلخيز ، آفتاب سوزان ، دريا های مست و خروشان بهترين امکانات را در
عرصه زراعت ، باغداری ، مالداری وغيره وغيره دارا ميباشد. لذا با داشتن يک پلان و
پروگرام علما تنظيم شده و همه جانبه و با ايجاد سيستم عصری آبياری ، ترويج کود
کيمياوی ، ادويه ضد آفات طبيعی ، تخمهای اصلاح شده بايد در عرصه زراعت ، باغداری ،
مالداری ، زنبورداری ، مرغداری ، پيله وری ، سبزيکاری ، کشت نباتات صنعتی ، گامهای
متين ، قاطع و رسا برداشته و به اين شرمساری که نمی توانيم کشور در حدود 25 مليون
نفری خود را تغذيه کنيم بايد خاتمه داد.
در عرصع صنعت
بجز از چند فابريکه در شمال کشور ، تمام
فابريکات از بنياد تخريب و غارت گرديده است و تمام ماشين آلات آن به پاکستان
انتقال يافته است. لذا بخاطر رفع ضرورت دهقانان به کود کيمياوی :
ـ بايد که فابريکات کود و برق مزارشريف
ترميم وباز سازی گرديده در کنار دستگاههای جديد با ظرفيت چندين برابر بزرگتر از
ظرفيت های اولی نصب گرديده و ازاينطريق ضرورت دهقانان کشور به کود کيمياوی رفع
گردد ، تا اينکه قدرت حاصلدهی زمينها چندين برابر ارتقا يابد.
ـ آز آنجائيکه برای احيا ، ترميم ، باز سازی
و نوسازی تمام عرصه های زندگی در کشور ما به سمنت کافی و با کيفيت ضرورت است
نيکبختانه فابريکه قديمی سمنت به ظرفيت محدود کار ميکند و فابريکه جديد که در حدود
90 % منتاژ آن قبل از انقلاب اسلامی تکميل شده بود بايد در تماس با کشورچک منتاژ
فابريکه مذکور تکميل گردد. ناگفته نماند که توليد سمنت در کشور ما از هر نگاه
اقتصادی بوده و سمنت غوری دارای کيفيت بلند تر ميباشد. همزمان فابريکه سوم نيز در
کنار فابريکه موجوده طبق نياز بزرگ کشور به سمنت خريداری ، نصب و فعال گردد. باز
سازی افغانستان ويران شده و نوسازی افغانستان نوين ، شگوفان بدون داشتن فابريکات
سمنت نهايت دشوار خواهد بود و با داشتن سمنت کافی و با کيفيت غوری در جهت حل مشکل
سرپناه و آبادانی کشور می توانيم گامهای بزرگی برداريم.
ـ ترميم و احيای سيلوهای سابق و ساختن
سيلوهای جديد با ظرفيت های بلند در کابل همزمان بيکتعداد ولايات بزرگ بعدا به تمام
ولايات کشور و ازينطريق رفع مشکل کشور به آرد و نان با کيفيت.
ـ ترميم و احيا فابريکه های نساجی سابق بکمک
تمام کشورهای دوست بخصوص کشورهای المان فدرال ، جمهوری توده ای چين ، جمهوری
کوريای جنوبی ، خريداری ، نصب و فعال نمودن فابريکه های جديد نساجی در شهر کابل و
يکتعداد ولايات کشور جهت رفع ضرورت هموطنان ما به تکه باب. البته در آينده بعد از
سنجش و مطالعات عميق و همه جانبه آيجاد شبکهً وسيع از فابريکات در تمام نقاط کشور
با درنظرداشت ضروريات وطن و اقتصادی بودن آن.
درعرصهً معادن
ـ
از گاز طبيعی بخاطر کود کيمياوی ، توليد انرژی برق ، تامين شهريان مزارشريف بعدا
در گام اول از مزار شريف الی شهر کابل با تمام شهرهائيکه در مسير راه مذکور قرار
دارند و بعدا در تمام شهر هائيکه در مسير سرک حلقوی کشور قرار دارند بايد مورد استفاده قرار گيرد.
ـ نصب تصفيه خانه نفت برای ضرورت هموطنان ما
به محصولات مختلف نفتی.
ـ استخراج ذغال سنگ برای رفع ضرورت هموطنان
ما و تمام موسسات و ادارات دولتی.
ـ نصب دستگاههای تصفيه نمک و استخراج فنی آن
برای رفع ضرورت هموطنان به آن.
ـ ايجاد فابريکات ذوب مس و آهن برای رفع
ضرورت کشور و صادر نمودن آن بخارج.
ـ استخراج سنگ های قيمتی بصورت فنی و منع
استخراج آن بصورت غير فنی توسط اشخاص و افراد و کنترول دقيق به اين ثروت بزرگ
کشور.
ـ کشف و استخراج معادن ديگر از جمله معدن
طلا.
ـ رشد و انکشاف صنايع سبک ، استهلاکی و
دستی.
ـ صنايع دستی بخصوص به صنعت قالين بافی از
هرنگاه توجه گردد و تعداد زياد هموطنان ما ميتوانند مصروف اين کارگردندو هم
قالينهای افغانی در جهان از شهرت زياد برخوردار بوده پول هنگفت ازاين بابت ميتواند
بدست آيد.
دوستان عزيز !
بنده با دانش خيلی ها ناچيز و تجربه نهايت
کوچک خود بخاطر خدمت هر قدر کوچک هم بوده باشد بهتر است از هيچ دانسته مطالب فوق
را بحضور علاقمندان ترقی و پيشرفت وطن دوست داشتنی ما بعرض رسانيدم و خدا کند که
ملال خاطر دانشمندان فضيلت مآب ، نخبه گان و دولتمداران دنيا ديده و با تجربهً ما
واقع نگردد. خاطرنشان بايد نمود که درکشور جنگ زده و کاملا ويران شدهً ما به بسيار
چيزها ضرورت است که بايد و حتما يکی پی ديگری از طرف کليه دانشمندان و متخصصين
رشته های مختلف علوم و گروپ کارمندان عاليرتبه ، جهان ديده و با تجربهً دولتی ما و
در همکاری نزديک با کليه مشاورين ورزيده که به دانش عصر حاضر مجهز بوده و در
زمينهً های مختلف تجارب فراوان و ارزشمندی دارند راههای حل مشکلات اقتصادی ،
اجتماعی ، سياسی و نظامی ما يکی پی ديگر برجسته شده راههای حل خود را خواهند يافت
و افغانستان طبق نياز زمان و ضرورت تاريخ آباد و شگوفان گرديده ديری نخواهد گذشت
که مردمان در صلح ، دوستی ، برادری و برابری زندگی خواهند نمود.
هموطنان عزيز و افغانهای دور
از ميهن !
از آنجائيکه جهان دموکراسی بخصوص کشور های
پيشرفتهً جهان هدف حملهً تروريستهای بين المللی قرار گرفته است و اين جنايت پيشه
گان هر چه از دست شان بيايد در حق انسان و انسانيت و تمدن جهانی حاضرند انجام
دهند. مردمان جهان و دولتهای پيشرفته ترس و تشويش دارند که نشود اين تروريستها به
سلاح های کشتار جمعی دست يابند و براستی اين موضوع نيز مايه تشويش و نگرانی تمام
جهان است که اين آدمکشان با تخريب بعضی فابريکه ها و ذخاير مواد نفتی و انفلاقی و
بندهای بزرگ ذخيرهً آب می توانند که سبب تخريبات وحشتناک و بزرگ گردند. لذا کشور
های پيشرفتهً جهان برای دفاع از تمدن جهانی و زندگی مردمان خود حاضر برای نابودی
کامل اين جنايت پيشه گان گرديده اند و از طرفی حاضر به کمک بمردم ما شده اند که
دوباره کشور و مردم ما به چنگال تروريزم بين المللی اسير نگردد. درينجا منافع جهان
مترقی و مردمان صلح پسند و تحول طلب ما با هم در توافق کامل قرار ميگيرد و اعتراف
بايد کرد که با از بين رفتن خطر تروريزم بين المللی کسی بخواهد يا نخواهد توجه
جهانيان در قضيهً افغانستان کم و کمتر ميگردد. لذا در همکاری نزديک با دولتهای
اتحاد بين المللی بر ضد تروريزم ، اتحاديه اروپا ، نيروهای پاسدار صلح ناتو ،
موسسات سازمان ملل متحد ، تمام کشورهای دوست ، سازمانهای غير دولتی برای نابودی
کامل تروريستها ، اين جنايت پيشه گان متحدا عمل نموده ، همزمان وطن خود را احياء
باز سازی و نوسازی نماييم. که د رنتيجه جنايت پيشگان نابود گرديده و هم وطن ما
آباد شده و دوباره زمينه برای تسلط خرابکاران کاملا از بين برود. تروريستها ديگر
نتوانند جای در ميان مردم ما پيدا کنند. بخاطر رسيدن به آرزوهای فوق بيک پروگرام
وسيع و همه جانبهً اقتصادی ، اجتماعی ، سياسی ، فرهنگی و کلتوری ضرورت است تا که
چهره افغانستان کاملا تغيير نموده و تمام آشيانه های فساد ، ترور ، آدمکشی ، کشت ،
توليد ، ترافيک و قاچاق مواد مخدر و تاريک
انديشی به نفع صلح ، دموکراسی ، حقوق بشر ، انسان و انسانيت از ريشه نابود گرديده
و بر ويرانه های افغانستان نوين ، آزاد ، دموکراتيک ، سربلند ، شگوفان و مترقی را
بايد اساس گذاشت !